خانه » سینما و تلویزیون بهترین فیلم های ۱۳۹۹ به انتخاب دنیای بازی × توسط دنیای بازی در ۱۴۰۰/۰۱/۰۹ , 20:00:42 3 به رسم هر سال، باز هم در تحریریهی سینمای دنیای بازی دور هم جمع شدیم و به انتخاب بهترین فیلم های ۱۳۹۹ یا به عبارتی برترین فیلم های ۲۰۲۰ پرداختیم. ۱۳۹۹ سال عجیبی بود! همهگیری ویروس کووید-۱۹ همهی کرهی زمین را وارد عصر جدیدی کرد؛ عصری که بیش از پیش هر یک از ما را ایزوله کرد و در تنهایی فرو برد. خوشبختانه اما فیلمها و سریالها در این تنهایی اجباری یاور ما بودند. با وجود این که سینماها بسته شده بودند، به زور پول هم که شده فرآیند تولید فیلمها و سریالها متوقف نشد و بر خلاف انتظارها، در سالی که گذشت شاهد انتشار فیلمها و سریالهای جالب توجهای بودیم. سریالهایی که نان صاحبان شبکههایشان با قرنطینه در روغن افتاده بود و فیلمهایی که برای نخستین بار، از چشیدن طعم پردهی سینما محروم بودند. در ادامه با بهترین فیلم های ۲۰۲۰ سینمای جهان با ما همراه باشید. بهترین سریالها و بهترین فیلم های خارجی ۲۰۲۰ به انتخاب دنیای بازی با در نظر گرفتن فیلمهای مختلف هر ژانر که در سال ۱۳۹۹ منتشر شدند، در هر دستهبندی دست به انتخاب نامزدهای اصلی زدیم و از بین آنها با نظر دسته جمعی تیم سینمای دنیای بازی، برترین فیلم های ۲۰۲۰ در هر بخش را برگزیدیم. امیدواریم که از انتخابهایی که پیش رویتان میبینید و بهترین فیلم های ۱۳۹۹ دنیای بازی راضی باشید و همین طور بهترین فیلم های ۱۳۹۹ خود را نیز با ما به اشتراک بگذارید. لازم به ذکر است که با توجه به رویکرد ما در تیم سینمای دنیای بازی، در دستهبندیهای بهترین بازیگران، تفاوتی بین بازیگران سینمایی و تلویزیونی قائل نشدهایم. همچنین دستهبندیهای بهترین سریالهای سال نیز در همین مطلب در کنار لیست بهترین فیلم های ٢٠٢٠ در دسترس قرار دارند. همچنین در بخش جدید «بهترین سریال ارجینال» اقدام به بررسی و انتخاب بهترین سریالهایی که نخستین بار در سال گذشته به نمایش در آمدند کردهایم؛ بدون توجه به مینیسریال یا سریال بلند بودن آنها. بدون مقدمه چینی بیشتر، این شما و این بهترین سریالها و بهترین فیلم های ۱۳۹۹ به انتخاب دنیای بازی: نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین فیلمنامه Another Round I’m Thinking of Ending Things Palm Springs Possessor the Trial of the Chicago 7 بهترین فیلمنامه به انتخاب دنیای بازی I’m Thinking of Ending Things در سالی که گذشت فیلمهای شایان توجه زیادی را شاهد بودیم. در مورد فیلمنامه و قدرت ادبی و روایی فیلم نیز شاهد آثار قدرتمندی بودیم. از Another Round وینتربرگ که یک قصه سرراست را با سادگی و در عین حال زیبایی هر چه تمامتر روایت کرده بود، تا the Trial of the Chicago 7 سورکین که ساختار روایی دو سطحیاش، هر چند دارای مشکل، ولی قابل توجه بود. در میان تمام فیلم های برتر ۲۰۲۰ اما انتخاب ما به عنوان بهترین فیلمنامهی سالی که گذشت، فیلمی نیست جز I’m Thinking of Ending Things کافمن. فیلمنامهی آخرین فیلم کافمن فیلمنامهی پیچیدهای است؛ از آن فیلمنامهها که با خواندنشان چیز زیادی دستگیر کسی نمیشود و خود بازیگران فیلم هم در مراحل پیشتولید چیزی از آن نفهمیده بودهاند. این چنین فیلمها را باید فقط تماشا کرد. هنر کافمن در این بود که این پلات پیچیده و غریب را با حالتی ساده روایت کرد. قاببندیها و دوربین اصولی، شروع و پایان آرام و عجله نکردن در روایت، ویژگیهایی هستند که در عین پیچیدگی، به فرم فیلم I’m Thinking of Ending Things سادگی جالبی بخشیدهاند. با این همه اما نمیتوان انسجام، تکنیک و زیبایی فیلمنامهی I’m Thinking of Ending Things را انکار کرد. کافمن در آخرین فیلم خود عجلهای نشان نمیدهد. از تک تک موقعیتها استفاده میکند، به خوبی از بازیگران خود دیالوگ میگیرد و دوربین کلاسیک ولی پویای دارد. پس از سالها پرداختن به درامهای روانشناختی، کافمن حال به اوج تجربه و تکنیک رسیده است. تجربهای که حال به او اجازه میدهد داستانهای به شدت درگیر کنندهای را روایت کند. داستانهایی که یکی از آنها را در I’m Thinking of Ending Things شاهد بودیم. این اثر خود به تنهایی سورئالیسم فیلمهای پیشین کافمن را به سطحی بسیار بالاتر کشانده است. مهدی هفته خانک نامزدهای بهترین فیلم ۲۰۲۰ سینمای جهان: بهترین کارگردانی براندون کروننبرگ برای فیلم Possessor دیوید فینچر برای فیلم Mank الیزا هیتمن برای فیلم Never, Rarely, Sometimes, Always دریوس ماردر برای فیلم Sound of Metal توماس وینتربرگ برای فیلم Another Round بهترین کارگردانی به انتخاب دنیای بازی دیوید فینچر برای فیلم Mank امسال در لیست بهترین فیلمهای ۲۰۲۰ «منک» اثر فینچر یک پدیده خیره کننده بود که در عین حال حتی امکان تماشای آن در یک قاب رنگی نیز به تماشاگر داده نشده است. دیوامشال د فینچر بهعنوان بهترین کارگردان از دید رسانه دنیای بازی انتخاب شد. فینچر بار دیگر و این بار با اثری متفاوت به نام «منک» توانست قدرت کارگردانی خود را به اثبات برساند. فیلمی که بهجرات میتوان گفت بهترین اثر سیاه و سفید قرن بیست و یکم است. البته فیلم «Mank» همه مخاطبان را راضی نمیکند و بیشتر برای مخاطب خاص ساخته شده است؛ مخاطبی که دلباخته تاریخ سینما است. این اثر شاید مانند فیلم «همشهری کین» در زمان خود مورد توجه مخاطبان زیادی قرار نگیرد، اما همیشه از آن بهعنوان یکی از بهترین آثار ساخته شده درمورد تاریخ سینما یاد خواهد شد. فینچر در این بخش چهار رقیب نیز داشت. براندون کروننبرگ با فیلم Possessor یکی از آنها بود. جدیدترین ساخته او یک اثر علمی-تخیلی است که در لحظاتی به یک فیلم اسلشر تبدیل میشود. کروننبرگ توانسته در دل این خشونت به موارد مثل خانواده و عذاب وجدان بپردازد. الیزا هیتمن با فیلم Never, Rarely, Sometimes, Always دیگر نامزد بهترین کارگردانی در بین برترین فیلم های۲۰۲۰ بود. ما هیتمن را با کارگردانی فصل دوم سریال «۱۳ Reasons Why» از شبکه نتفلیکس میشناسیم. او در سومین فیلم بلند خود یعنی «هرگز، به ندرت، گاهی، همیشه» بار دیگر به مساله زنان پرداخته است. جدای از نگاه رادیکالی او در این فیلم، باید گفت که این اثر بهلطف کارگردانی خوب الیزا هیتمن به فیلمی گیرا تبدیل شده است و می تواند خود را در فهرست ده فیلم برتر ۲۰۲۰ جای دهد. مهارت او را در بازی گرفتن از شخصیت اصلی که یک نابازیگر به نام «سیدنی فلانیگان» است، میتوان تحسین کرد. دریوس ماردر با اولین کارگردانی خود در فیلم Sound of Metal توانست تحسین بسیاری را برانگیزد و «ریز احمد» را نیز به یکی از شانسهای مهم اسکار امسال تبدیل کند. این فیلم تجربهای کاملا متفاوت با آثاری است که قبلا دیدهاید و نگاهی تازه به موضوع مورد بحث خود دارد. من چیزی از داستان این فیلم را نمیگویم و پیشنهاد میکنم اگر آن را ندیدهاید بدون خواندن خلاصه داستان به مشاهده آن مشغول شوید و حتما از یک هدفون خوب نیز استفاده کنید. دیگر نامزد ما از سینمای دانمارک میآید. بله درست حدس زدید، توماس وینتربرگ با فیلم Another Round. همکاری جدید وینتربرگ و «مدز میکلسن» یکی از متفاوتترین فیلمهای سال را برای ما به ارمغان آورده است. فیلمی متفاوت با لحظاتی تاملبرانگیز و جذاب که به واسطهی کارگردانی فوقالعاده وینتربرگ به اوج خود رسیده است. مهدی شریفی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین موسیقی متن جی ودلی برای فیلم I’m Thinking of Ending Things Mank برانفورد مارسالیس برای فیلم Ma Rainey Black Bottom الکساندر دسپلات برای فیلم The Midnight Sky Soul بهترین موسیقی متن به انتخاب دنیای بازی Soul نقد و بررسی انیمیشن Soul در دنیای بازی موسیقی عناوین پیکسار همیشه امضای خاص خود را دارند و سول نیز از این قائده مستثنی نیست. انیمیشنی که تمرکزش روی روایت داستان سفر ملکوتی نوازندهی پیانویی قدر ندیده است. ابتدا با خواندن خلاصهی داستان تصور کردم که نقطهی قوت اثر موسیقیاش است اما با دیدن سول فهمیدم که آنچه که «روح» را به عنوان فیلم برتر ۲۰۲۰ از سایر رقبای انیمیشنی خود جدا می کند، تکنولوژی نورپردازی پیشرفتهی پیکسار در محیطهای شبه واقعی است که دلربایی میکند! اما این به خودی خود چیزی از ارزش موسیقی متن سول کم نمیکند. موسیقیای که عمدتا از سازهای پیانو، ویولن سل و ساکسیفون تشکیل شده و حال و هوایی جاز مانند دارد و گاهی رگههای از سبک سول (بدون صدای خواننده) نیز در آن شنیده میشود و در ترکیب با نام اثر، نشانهای از شوخطبعی سازندگان دارد. از قطعات کلاسیک دیزنی و مونتاژهای پیکسار از آثار عامهپسند در لحظات غمناک فیلم خبری نیست و نتهای پاپ جای خود را به صداهای شورانگیز پیانو دادهاند که خصوصا در اوایل فیلم خبر از تنهایی درونی شخصیت اصلی میدهد. سول داستان سفر به دنیای پس از مرگ و قدردانستن زندگی است، بیانگر ارزش گذاشتن به پتانسیلهای نهفتهای است که نمایندهشان اینجا موسیقیدانی است که از زمین و زمان توسری میخورد و اجازه میدهد این قضاوت دیگران مسیر زندگیاش را تعیین کند، اما پس از کاوش در «روحش»، پی به ارزش زندگی میبرد. انیمیشن سول در دستهبندی بهترین موسیقی متن سال ۱۳۹۹، به حق منتخب دنیای بازی است. نوید غلامی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین فیلمبرداری I’m Thinking of Ending Things Mank Possessor The Midnight Sky بهترین فیلمبرداری به انتخاب دنیای بازی Mank فیلم «منک» ساختهی دیوید فینچر اثر منتخب رسانه دنیای بازی در بخش بهترین سینماتوگرافی است. فیلمبرداری این اثر برعهده Erik Messerschmidt بوده که پیش از این نیز در پروژههای فینچر با او همکاری داشته است. فیلم Mank بهخوبی فضای دهه ۳۰ میلادی را به ما نمایش میدهد و میتواند به سیاه و سفید بودن خود معنا بدهد. اگر کسی تاریخ اکران فیلم «منک» را نداند به احتمال قریب به یقین نمیتواند حدس بزند که این اثر در سال ۲۰۲۰ نمایش داده شده است. چهار فیلم در این بخش رقابت داشتند که فیلم Mank از میان آنها برگزیده شد. فیلم «I’m Thinking of Ending Things» اثر چارلی کافمن یکی از این موارد بود. این اثر درام و مهیج از همان ابتدا به شما میفهماند که قرار نیست با اثری عادی روبهرو باشید. ساخته جدید کافمن مانند آثار قبلی خود سرشار از نمادها و مفاهیم مختلف است و از آن دسته فیلمهایی است که احتمالا یک بار دیدن آن کافی نخواهد بود. فیلم «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» از نظر فیلمبرداری، نورپردازی و بهطور کلی میزانسن واقعا تحسین برانگیز است. فیلم Possessor ساختهی براندون کروننبرگ گزینهی دیگر ما بود. این فیلم داستانی علمی-تخیلی را روایت میکند که سرشار از خشونت است. این اثر با اینکه ممکن است از نظر روایت داستان در نیمهی ابتدایی کمی خسته کننده باشد اما چیزی از ارزشهای فیلم از بعد سینماتوگرافی کم نمیکند. ساختهی جدید جورج کلونی به نام «The Midnight Sky» باوجود فیلمنامه و داستانسرایی بسیار ضعیف، از نظر بصری چشمنواز است. داستان فیلم در آیندهای نزدیک روایت میشود و بازیگر نقش اصلی فیلم نیز خود جورج کلونی است. فیلمبرداری، نورپردازی و جلوههای ویژه کمی به اثر جان میدهند اما زورشان به ضعفهای داستانی نمیرسد. مهدی شریفی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین تدوین آلن باومگارتن برای فیلم the Trial of the Chicago 7 جنیفر لیم برای فیلم Tenet کرک باکستر برای فیلم Mank میکل ایی. جی. نیلسن برای فیلم Sound of Metal ویلیام گولدنبرگ برای فیلم News of the World بهترین تدوین به انتخاب دنیای بازی جنیفر لیم برای فیلم Tenet بررسی فیلم Tenet – هر آنچه نیاز است از فیلم تنت بدانید در دنیای بازی انتخاب دنیای بازی در بخش جدیدترین فیلمهای ۲۰۲۰؛ فیلم جدید کریستوفر نولان با نام «تنت» است. این فیلم گرچه از فیلم های پرطرفدار ۲۰۲۰ است اما تنت را میتوان ضعیفترین ساخته یا شاید تنها اثر ضعیف نولان قلمداد کرد. فیلمی که فقط به ما تصاویر زیبا نشان میدهد ولی در دل خود حرفی برای گفتن ندارد. درمجموع میتوان گفت که نولان میخواهد مفهومی را به ما انتقال دهد ولی این مفهوم در ژانر و قالب فیلمی که انتخاب کرده است کار نمیکند. اما این مشکلات بهدلیل ضعف در فیلمنامه است وگرنه نمیتوان از تدوین موازی و فوقالعاده فیلم چشمپوشی کرد. جنیفر لیم وظیفه تدوین فیلم Tenet را برعهده داشته و بهخوبی از عهده اینکار برآمده است. دیگر رقبای تنت در این بخش ۴ اثر دیگر بودند. فیلم The Trial of the Chicago 7 دومین فیلمی است که آرون سورکین کارگردانی آن را برعهده داشته است. این اثر بدون شک یکی از بهترین فیلمهای دادگاهی است که تا به حال ساخته شده و نگاهی انتقادی به دادگاهی در دهه ۶۰ میلادی در آمریکا دارد. نمیتوان از این فیلم صحبت کرد و چیزی درمورد بازی درخشان تیم بازیگری آن بهخصوص «فرانک لانگلا» و «ساشا بارون کوهن» به میان نیاورد؛ سخت میتوان کسی را به جز آنها در نقش شخصیتهای داستان تصور کرد. تدوین فیلم نیز از همان لحظات ابتدایی موجب جذابیت بیش از پیش آن میشود و در نمایش زمانهای مختلف عملکرد بسیار خوبی دارد. دیگر رقیب Tenet در این بخش شاهکار دیوید فینچر به نام «منک» بود که در بالا از آن به عنوان یکی از جدیدترین فیلم های ۲۰۲۰ برای اکران یاد کردیم. فینچر پیش از این با فیلم The Social Network نشان داده بود که علاوه بر اینکه در ساخت آثار جنایی تبحر دارد، میتواند یک بیوگرافی جذاب نیز بسازد. اما این بار بیوگرافی او مربوط به دهه ۳۰ میلادی میشد که توانست بهخوبی از عهده آن برآید. نشان دادن فلاشبکها در چنین فیلمی کار سادهای نیست اما تدوین بینقص این اثر توانست فیلمی منسجم و گیرا را به مخاطب ارائه دهد. فیلم Sound of Metal دیگر گزینهی ما بود و اولین فیلمی بود که داریوس ماردر کارگردانی آن را برعهده داشته است. این اثر از نظر تدوین واقعا فوقالعاده است و همین تدوین مثال زدنی است که به جذابیت فیلم میافزاید. اگر این فیلم را دیده باشید متوجه شدهاید که تدوین بهخصوص در این فیلم تدوین صدا چقدر میتواند در کیفیت یک اثر تاثیر داشته باشد. آخرین گزینه در این بخش فیلم News of the World اثر پل گرینگرس است. شاید کمتر کسی فکر میکرد که در لیست فیلمهای برتر ۲۰۲۰ شاهد یک فیلم در ژانری وسترن باشیم. اما گرینگرس ما را با شخصیت اصلی که بازیگر آن «تام هنکس» است همراه کرده و به سفری در دل جنگهای داخلی آمریکا میبرد. متاسفانه داستان فیلم کلیشهای و کاملا قابل پیشبینی است و شخصیت پردازیها نیز بینقص نیستند. اما تدوین فیلم در خدمت داستان است و موجب میشود که بیننده تا پایان فیلم را همراهی کند. مهدی شریفی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین بازیگر مکمل زن کیرا آلن برای بازی در فیلم Run اولیویا کلمن برای بازی در فیلم the Father آماندا سایفرد برای فیلم Mank تالیا رایدر برای بازی در فیلم Never, Rarely, Sometimes, Always بهترین بازیگر مکمل زن به انتخاب دنیای بازی آماندا سایفرد برای فیلم Mank بررسی فیلم Mank در دنیای بازی آماندا سایفرد، بازیگر زن بااستعداد و با ظاهری جذاب، پیش از آنکه نقش اصلی خود را به عنوان دختر عصیانگر یک خانواده چند همسر در «عشق بزرگ» به دست آورد، چندین نقش کوتاه را در کمدیهای جذاب نوجوانانه و سریالهای تلویزیونی ارائه داد. او به دنبال اولین فیلم سینمایی خود در کمدی نوجوانان Mean Girls و بازی مکرر در نقش لیلی کین در مجموعه تلویزیونی UPN Veronica Mars به شهرت رسید. وی در ادامه نقشهای فرعی را در فیلمهای مستقلی مانند Nine Lives و Alpha Dog بازی کرد و «سارا هنریکسون» را در سریال «عشق بزرگ» از HBO به تصویر کشید. آماندا سایفرید در درام بیوگرافی دیوید فینچر «مانک» توانست نقش به یادماندنی از خود نشان دهد. سایفرد برای ایفای نقش «ماریون دیویس»، بازیگر دهههای ۱۹۲۰ و ۳۰ که رابطه عاشقانهای با «ویلیام راندولف هرست» داشت، توانسته تواناییهای خود را به نمایش بگذارد. او با لهجه بروکلین در دهه ۳۰ میلادی انعطافپذیری خود را در بازیگری نشان داد. مانک براساس فیلمنامهای به قلم پدر فینچر ساخته شد؛ جک فینچر این فیلمنامه را پیش از فوتش در سال ۲۰۰۳ نوشته بود. داستان اصلی فیلم درباره چگونگی نوشته شدن فیلمنامه «همشهری کین» توسط «هرمن منکیویچ» (با ایفای نقش «گری اولدمن») است که به یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما بدل شد. سایفرید نقش ستاره سینما یعنی ماریون دیویس را بازی میکند که به دلیل رابطهاش با ویلیام راندولف هرست به دوستش مانک کمک کرد تا وارد حوزه خصوصی و مهمانیهای افسانهای او شود؛ تجربهای که منجر به خلق تصورات «چارلز فاستر کین» شد. سایفرد در مورد نقش خود میگوید: «چالش اصلی برای من این بود که در آن دنیا قرار بگیرم، به دهه ۳۰ منتقل شوم و خودم را در آن موقعیت باور داشته باشم.» سایفرد با تحسین منتقدان برای بازی در نقش ماریون دیویس مواجه شد و نامش به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن نیز اعلام شد. آماندا سایفرد برای بازی در فیلم Mank از طرف دنیای بازی به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل زن در سال ۱۳۹۹ انتخاب شده است. خاطره محمدی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین بازیگر مکمل مرد مایکل کیتون برای بازی در فیلم the Trial of the Chicago 7 مارک رایلنس برای بازی در فیلم the Trial of the Chicago 7 رابرت پتینسون برای بازی در فیلم the Devil All the Time جسی پلومنس برای بازی در فیلم I’m Thinking of Ending Things پاول راسی برای بازی در فیلم Sound of Metal بهترین بازیگر مکمل مرد به انتخاب دنیای بازی جسی پلومنس برای بازی در فیلم I’m Thinking of Ending Things جسی لون پلومنس بازیگر آمریکایی با بازی در سریال تحسین شده «چراغهای جمعهشب» موردتوجه قرار گرفت. او پس از انبوه نقشهای متنوع و کار با کارگردانان مطرح و مدعیان اسکار، با بازی در فیلم جدید چارلی کافمن مهارت و توانایی خود را بار دیگر به چالش کشید. جسی پلومنس با نقشآفرینی در فیلم «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» توانست وجهی جدیدی از تواناییهای خود را به نمایش بگذارید. فیلم من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم از ۴ سپتامبر ۲۰۲۰ در نتفلیکس قرار گرفت و نظر مثبت منتقدان را برای بازی دو شخصیت اول داستان و سینماتوگرافی قوی به خود جلب کرد. I’m Thinking of Ending Things به نویسندگی و کارگردانی چارلی کافمن از شبکه نتفلیکس پخش شد. جسی پلومنس در این فیلم با بازی خوب خود درونمایه ترسناک و روانشناسانه لایههای پنهان شخصیت اصلی را به نمایش میگذارد. جسی پلومنس درست تا پیش از این که فیلمبرداری من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم شروع شود، نمیدانست دقیقاً فیلم درباره چیست و اینکه چرا کافمن او را انتخاب کرده است؟ قبل از این فیلم او به تازگی از نقشآفرینی در «مرد ایرلندی» فارغ شده بود. در واقع آنچه که پلومنس سر صحنه فیلم کافمن تجربه کرد، بازی در لحظه بود و همین از او یک ستاره ساخت. پیش از این، بازی پلومنس در فیلم «برکینگ بد»، چارلی کافمن را تحت تأثیر قرار داده بود. جسی پلومنس با نقشآفرینی در فیلمهای متنوع به عنوان یک بازیگر، شخصیتهایی متنوع و به یاد ماندنی از خود به یادگار گذاشته و از جایگاه خاصی برخوردار شد. خاطره محمدی نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین بازیگر زن ویولا دیویس برای بازی در فیلم Ma Rainey’s Black Bottom آنیا تیلور -جوی برای بازی در سریال the Queen’s Gambit الیزابت ماس برای بازی در فیلم Shirley جسی باکلی برای بازی در فیلم I’m Thinking of Ending Things نیکول کیدمن برای بازی در سریال the Undoing بهترین بازیگر زن به انتخاب دنیای بازی آنیا تیلور -جوی برای بازی در سریال the Queen’s Gambit آنیا تیلور جوی ۲۵ ساله برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ برای فیلم کمدی و ترسناک «آکادمی خونآشامها» مقابل دوربین رفت. یک سال بعد او موفق شد در نقش اصلی فیلم ترسناک «جادوگر» خوش بدرخشد و خود را به عنوان یک بازیگر با استعداد و آیندهدار در هالیوود مطرح کند. او در ادامه در فیلمهای دیگری همچون «مورگان»، «شکافته»، «شیشه» و «جهشیافتههای جدید» به ایفای نقش پرداخت. اما بازی او در سریال «گامبی وزیر» او را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت و توجه مخاطبین و منتقدان زیادی را به خود جلب کرد. این سریال به کارگردانی «اسکات فرانک» پربینندهترین سریال سال شد. در سریال گامبی وزیر آنیا نقش کودک یتیمی به اسم «بث هرمون» را ایفا میکند که بعد از گذراندن سختیهای زیاد به بهترین شطرنجباز دنیا تبدیل میشود. بازی حسابشده و دقیق او در خدمت داستان سریال قرار میگیرد و از دل سریال بیرون نمیزند. او با چشمهای خاص و حالت صورت خود به خوبی میتواند حسهای مختلف شخصیت داستان را به نمایش بگذارد و مخاطب را با خود همراه سازد. این سریال شخصیتمحور بسیار به بازی آنیا تکیه دارد و بیشتر موفقیت خود را مدیون بازی کنترل شدهی او است. این بازیگر توانمند با بازی خود در گامبی وزیر یک بار دیگر استعدادهای خود را به همگان اثبات کرد و گامی بلند را در مسیر موفقیت برداشت. جالب است بدانید آنیا تا قبل از بازی در این سریال هرگز شطرنج بازی نکرده بود و برای اینکه نقش را باورپذیر بازی کند، مراحل آموزش را به سرعت طی کرد. او در این درباره میگوید: «من باید شطرنج یاد میگرفتم چون حس میکردم که تماشاگران به بازی من خیلی دقت خواهند کرد و من نمیتوانم فقط چند مهره ساده را حرکت بدهم. باید شطرنج را هم به شکل تئوری و هم عملی یاد میگرفتم و این دو زمینه خیلی با هم متفاوت هستند.» آنیا تیلور که از واکنشهای مثبت مخاطبین نسبت به نقشآفرینی اخیرش بسیار هیجانزده بود احساسات خود را با مطلبی در شبکه اجتماعی خود به این شکل بروز داد: «نمیتوانم بیان کنم که تا چه اندازه تحت تاثیر بازخورد مثبت شما نسبت به گامبی وزیر قرار گرفتهام. از عشقی که به بث نشان دادید متشکرم.» اتابک سلیمی زاده نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بهترین بازیگر مرد ریز احمد برای بازی در فیلم Sound of Metal چادویک بوزمن برای بازی در فیلم Ma Rainey’s Black Bottom مدز میکلسن برای بازی در فیلم Another Round گری اولدمن برای بازی در فیلم Mank سایمون پگ برای بازی در فیلم Lost Transmissions بهترین بازیگر مرد به انتخاب دنیای بازی مدز میکلسن برای بازی در فیلم Another Round بررسی فیلم Another Round در دنیای بازی مدز میکلسن بازیگر ۵۵ ساله و توانمند دانمارکی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ در فیلم «موادفروش» به کارگردانی «نیکلاس ویندینگ رفن» به ایفای نقش پرداخت و استعدادهای خود را نشان داد. او در ادامه در فیلمهای زیادی در دانمارک بازی کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ به عنوان شخصیت منفی فیلم جیمز باند «کازینو رویال» در نظر گرفته شد. او پس از بازی در این فیلم به چهرهای شناخته شده در هالیوود بدل شد و با کارگردانهای بهنامی کار کرد. میکلسن بازیگری است که احساسات مخاطب را به خوبی درگیر میکند و دقایق تاثیرگذاری را برای مخاطبش رقم میزند. امسال او در فیلم Another round ساخته «توماس وینتربرگ» به ایفای نقش پرداخت و موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر از جشنوارههای فیلم اروپایی شد. فیلم «یک دور دیگر» داستان چهار دوست و معلم دبیرستانی را روایت میکند که با بحران میانسالی دست و پنجه نرم میکنند و طبق نظریه یک روانشناس، تصمیم میگیرند تا با مصرف الکل به مقداری مشخص (۰.۰۵)، غلظت الکل در خون خود را به حدی برسانند تا در زندگی آرامش و توازن بیشتری داشته باشند. «مارتین» (با هنرنمایی چشمگیر مدز میکلسن) در لایه عمیقتری از این مشکل نسبت به دوستان خود به سر میبرد. او سعی میکند شور جوانی را دوباره در خود زنده کند. ما با او و خانوادهاش به عنوان نقش اصلی داستان همراه میشویم و با اجرای تاثیرگذار میکلسن قدم به قدم خود را جای مارتین میگذاریم. در دقایق ابتدایی فیلم، میکلسن با غرق شدن در نقش خود حس افسردگی و یأس را به خوبی به مخاطب منتقل میکند و مخاطب به راحتی میتواند شخصیت را از همان ابتدا باور کند و با او همراه شود. در ادامه با تغییر شخصیت مارتین، میکلسن این دگرگونی را به شکلی استادانه به نمایش میگذارد، طوری که در انتهای فیلم مخاطب از بازی باورپذیر او به وجد میآید. بدون شک مدز میکلسن با کاریزمای خاص خود خیلی از عاشقان سینما را شیفته خود کرده است. اگر به مانند من عاشق بازیهای این بازیگر دانمارکی هستید، آخرین اثر توماس وینتربرگ را از دست ندهید. اتابک سلیمی زاده نامزدهای بهترین فیلم های ۱۳۹۹ سینمای جهان: بدترین فیلم سال! ۳۶۵ Days the New Mutants the Last Thing He Wanted the Tax Collector the Witches بدترین فیلم سال به انتخاب دنیای بازی ۳۶۵ Days ۳۶۵ روز (به لهستانی: ۳۶۵ Dni) یک فیلم درام عاشقانه اروتیک لهستانی در سال ۲۰۲۰ به کارگردانی «باربارا بیالووس» و «توماس ماندز» است. این اثر بر اساس اولین رمان از سهگانهای اثر «بلانکا لیپیسکا» ساخته شده است. یک زن جوان از ورشو در یک رابطه بیروح است که در دام یک مرد سیسیلی مسلط قرار دارد، او یک دوره ۳۶۵ روزه را زندانی میشود و مرد را تحمل میکند تا بلکه عاشق او شود. «میشل مورونه» در نقش «دون ماسیمو تورچلی» و «آنا-ماریا سیکلوکا» در نقش «لورا بیل» در ۳۶۵ روز بازی میکنند. فیلم ۳۶۵ روز در ۷ فوریه ۲۰۲۰ به صورت در لهستان اکران شد و بعداً در ۷ ژوئن ۲۰۲۰ در شبکه نتفلیکس در دسترس قرار گرفت. این فیلم به سرعت مورد توجه جهانی قرار گرفت. فیلم یکی از پربینندهترین فیلمها در چندین قاره بود و یکی از طولانیترین دورهها را به عنوان پربینندهترین فیلم در تاریخ Netflix در ایالات متحده سپری کرد. این فیلم با انتقادات منفی زیادی از منتقدین روبرو شد، آنها به شدت از مضامین و خشونت جنسی موجود در فیلم انتقاد کردند. در کمتر از یک ماه، درام اروتیک لهستانی ۳۶۵ DNI (یا همان ۳۶۵ روز) به یکی از پربینندهترین فیلم های Netflix تبدیل شد. بینندگان این فیلم نمیتوانستند نگاه خود را از آنا ماریا سیکلوکا و میشل مورونه و همچنین گوشهای خود را از موسیقی متنی که عاشقانه لورا و ماسیمو را به تصویر میکشید، بردارند. اما ۳۶۵ به دلیل طرح خلاصه و گیجکنندهای که داشت، نتوانست به موفقیت چندانی نزد منتقدین برسد. گرچه احتمالاً به دلیل استقبال مخاطبان باید منتظر دنبالهی این فیلم بمانیم. به هر حال باید با تمام وجود اعلام کرد که این فیلم، فیلم خوبی نیست و صحنه های اروتیکی که وزن غالب فیلم را بر دوش میکشند، خارج از عرف و اخلاق هستند. از نگاه دنیای بازی در میان فیلمهای سال ۱۳۹۹، فیلم ۳۶۵ روز به عنوان بدترین فیلم انتخاب شده است. خاطره محمدی نامزدهای بهترین سریال کوتاه (مینیسریال) سال the Queen’s Gambit the Undoing Little Fires Everywhere بهترین مینیسریال سال به انتخاب دنیای بازی the Queen’s Gambit مدتی است که بازار مینیسریالها حسابی گرم شده است. دو سال پیش بود که مینیسریال Chernobyl شبکهی HBO جار و جنجال زیادی به پا کرد. چرنوبیل رکوردهای فراوانی از تعداد تماشاچیان و میانگین نمرهی منتقدین را شکست و البته حواشی زیادی را هم به وجود آورد. با وجود این که بسیاری از منتقدین به تعریف و تمجید از چرنوبیل پرداختند، بودند کسانی که در پرداخت تاریخی سریال مو را از ماست بیرون کشیدند. طولی نکشید که این مغایرتهای علمی و تاریخی برای بحثهای علمی، سیاسی، ژورنالیسمی و… به پیراهن عثمان تبدیل شد، که بحثش مفصل است و احتمالا خودتان هم به یاد دارید. اما در سالی که گذشت نیز همان قضایا، این بار با مینیسریال the Queen’s Gambit تکرار شد. یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم که مینیسریال جدیدی با نام عجیب the Queen’s Gambit که همهی قسمت هایش هم یک شبه در دسترس قرار گرفتهاند، تمام شبکههای اجتماعی، خبرگزاریهای دنیای سرگرمی، آمارهای مخاطبین و… را پر کرده است. the Queen’s Gambit اما بر خلاف چرنوبیل متعلق به نتفلیکس بود، نتفلیکسی که با منتشر کردن یک شبهی همهی قسمتهای مینیسریال و سپس پز دادن با آمار مخاطبین آن، به HBO و سیستم دمده شدهاش دهن کجی میکرد. البته که پس از مدتی، تب و تاب the Queen’s Gambit هم فروکش کرد، کما این که چرنوبیل و سریالهای بزرگ پیش از آن فروکش کرده بودند. در حقیقت در ۱۳۹۹ (مینی)سریالهای قابل توجه دیگری نیز به نمایش در آمد؛ از جمله مهمترین آنها میتوان the Undoing با بازی خیلی خوب نیکول کیدمن را نام برد. با این وجود اما نخستین سریالی که با فکر کردن به سریالهای یک سال اخیر در ذهن تداعی میشود، the Queen’s Gambit است؛ سریالی که از هر مینیسریال دیگری برای تصاحب عنوان «بهترین مینیسریال سال»، لایقتر است. مهدی هفته خانک نامزدهای بهترین سریال ارجینال سال Wanda Vision I May Destroy You the Queen’s Gambit the Undoing بهترین سریال ارجینال سال به انتخاب دنیای بازی the Queen’s Gambit The Queen’s Gambit یا به فارسی «گامبی وزیر»، یک مینی سریال هفت قسمتی به نویسندگی و کارگردانی «اسکات فرانک» است که در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۲۰ در نتفلیکس منتشر شد. این سریال درام، پربینندهترین سریال سال شد و رکوردهای جالبی از نظر تعداد بیننده از خود به جای گذاشت. این استقبال نه فقط از طرف مردم بلکه از طرف منتقدین هم بود. بنابر اعلام نتفلیکس چیزی حدود ۶۲ میلیون نفر این سریال را برای دیدن انتخاب کردهاند که آمار خیرهکنندهای محسوب میشود. در سال ۱۹۸۳ «والتر توویس» رمانی با همین نام منتشر کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال گامبی وزیر بر اساس همین رمان معروف ساخته شده است. این سریال ما را به دهه ۵۰ میبرد و داستان زندگی دختر جوانی به نام بث هارمون (با بازی آنیا تیلور جوی) را روایت میکند که استعدادی نهفته در شطرنج دارد. او در حالی که با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم میکند، به سوی موفقیتی بزرگ در این رشته گام برمیدارد. هیچ مخاطبی فکر نمیکرد سریالی با محوریت بازی شطرنج در این حد بتواند مخاطبان را به خود جذب کند. این سریال شطرنج را بهانهای قرار میدهد تا ما را با نیمه تاریک زندگی بث آشنا کند. رمز موفقیت این سریال شخصیتپردازی خوب کاراکتر اصلی داستان است که فرانک به هنرمندانهترین شکل ممکن شخصیت منزوی بث را به تصویر میکشد و ما را تا انتها با او همراه میکند. گامبی وزیر بیشک بدون آنیا تیلور به موفقیت نمیرسید. اجرای او بیشتر شامل کلوزآپهای ثابت است و به خوبی میتواند احساستش را بروز دهد و مخاطب را درگیر کند. اجرای این صحنهها برای تیلور کار راحتی نبوده چرا که اجرای بد هرکدام از این لحظات، میتوانست به قیمت نابود شدن سریال تمام شود. اما تیلور به بهترین شکل از پس نقش خود برمیآید. این سریال با ریتم سریع خود تقریبا در تمام مسائل فنی بی نقص عمل میکند و تجربهای لذتبخش را برای مخاطبین به ارمغان میآورد. اگر تا به امروز موفق به دیدن این سریال با کیفیت نشدهاید حتما تماشای آن را جزء اولویتهای کاری خود قرار دهید. اتابک سلیمی زاده سریال سال Wanda Vision I May Destroy You Mandalorian Queen’s Gambit the Crown بهترین سریال سال به انتخاب دنیای بازی the Crown سریال The Crown را میتوان صفی طولانی از اتفاقاتی هوشمندانه توصیف کرد. جادوی مجموعهای تاریخی که آهسته آهسته گامهایش را به سمت اتفاقاتی مهم برمیدارد و طولی نمیکشد که از ماهیت کتابخانهای و سلطنتی خودش، رخدادها و مضامینی از جنس هنر هفتم استخراج میشود. سریالی که شاید در ابتدا قرار بود رومنسی تاریخی و درامی درگیرکننده باشد، اما اکنون به نمایشی جذاب و تماشایی از تاریخ سلطنت انگلستان بدل شده است. دانهای که نتفلیکس در فصل ابتدایی کاشته بود، حالا درختی تنومند شده و میوههای پرباری دارد. چشمهای مخاطب در تعقیب دیالوگهای سریال و صدالبته هنرنمایی جیلین اندرسون، به سادگی فرمان فراموشی گذر زمان را به جسم و روح بیننده میدهد. فصل چهارم سریال تاج روایتی از سرگذشت سلطنت انگلستان در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ است. جایی که ما نمایشی از دوران نخستوزیری «مارگارت تاچر» را در لا به لای کشمکشهای سلطنتی خواهیم دید. برهه تاریخی مهمی که در آن، سرگذشت و داستان مارگارت تاچر، یکی از تاثیرگذارترین نخستوزیرهای تاریخ بریتانیا به تصویر کشیده میشود. حالا دورنمایه جدیتر و پای مضامین بزرگتری در میان است و سریال پس از گذشت سالها، جسارت بیشتری در بلندپروازی نشان میدهد. چرا که فصل چهارم سریال تاج در مهمترین لحظات خودش پیامهای بزرگی را برای مخاطب ارائه کرده است. این جسارت باعث شده تا حالا عوامل سازنده بتوانند از تبعیض نژادی، رانت و نژادپرستی صحبت و در بستر آن داستانی تاریخی را روایت کنند. مهمتر از آن، سریال حالا میتواند از زنان قدرتمندی بگوید که نقش پر رنگی در تاریخ یک حکومت سلطنتی داشتهاند و در این میان تلنگری به ماهیت مردسالاری بزند. جایی که «الیویا کلمن» در کنار «جیلین اندرسون» تبدیل به ستارگان بی چون و چرای نمایش جدید نتفلیکس میشوند و تقابل مارگارت تاچر و ملکه الیزابت به تنهایی مهمترین لحظههای فصل چهارم را شکل میدهد. پردازش بیپرده سریال The Crown به اتفاقاتی تاریخی و همچنین شخصیتهای مهم آن به راحتی فصل چهارم را تبدیل به یکی از برجستهترین نمایشهای سال اخیر خواهد کرد. از قابها و درونمایهای که لحظههای جذاب تاریخ این مجموعه را خلق میکنند تا هنرنمایی بازیگرانی که روح سریال را در کالبد آن حفظ کردهاند؛ همه و همه دست به دست هم میدهند تا امروز سریال تاج، از دید ما بهترین سریال سال اخیر لقب بگیرد. مجموعهای که مخاطب را از ایستگاه کلیشه به مقصد یکی از جذابترین برگههای تاریخ انگلستان میرساند. این جادوی سریالی است که گامهایش را آهسته آهسته بر میدارد و به لطف و قدرت سبک روایی داستان، لحظههای سینمایی مهمی را خلق میکند. تا جایی که مخاطب عام و بیتفاوتی نظیر این حقیر را نیز به سادگی درگیر تاریخ پرحاشیه و پر فراز و نشیب بریتانیا میکند. سجاد محمدی پور فیلم سال Another Round I’m Thinking of Ending Things Minari Mank the Trial of the Chicago 7 Sound of Metal بهترین فیلم سال به انتخاب دنیای بازی I’m Thinking of Ending Things بررسی فیلم I’m Thinking of Ending Things در دنیای بازی بعدها، با مرور شمارگان سالها، بدون شک سال ۱۳۹۹ را با یک نام به یاد خواهیم آورد؛ قرنطینه. همهگیری ویروس کووید-۱۹ تمام روزمرگیها، عادتهای اجتماعی، رفت و آمدها… و در یک کلام، سبک زندگیای که طی سالها بدان عادت کرده بودیم را به یک باره طی چند هفته از بین برد. ما ماندیم، انسانهایی ایزوله شده و به اجبار سلامتی یا از ترس بیماری هم که شده، در گوشهای از خانه افتاده. سالی که گذشت پردههای اجتماعیای که هر یک از ما با غفلت به دور خود پیچیده بودیم را درید و ما را با واقعیت عریان تنهاییمان رو به رو ساخت؛ درست مثل فیلم I’m Thinking of Ending Things. حداقل جای شکرش باقی است که در اوج روزهای کسالتبار تنهایی، کتابها، فیلمها، موسیقیها و حتی بازیها، این یاورانی که بر زندگی ما رنگ و لعاب میزنند، همچنان در خلوتمان حضور داشتند و مثل بسیاری از کار و کاسبیها درشان تخته نشد. در سالی که گذشت ما انسانها بسیار بیشتر از قبل ارزش و اهمیت مدیومهای سرگرمکننده را درک کردیم. در این بین و در میان فیلمهایی که در روزهای قرنطینه، به ناچار، محروم از پردهی بزرگ و مبهوتکنندهی سینما، مستقیم روی نمایشگرهای موجود در خانههای ما پخش میشدند، فیلمهایی بودند که بیش از باقی فیلمها چشم ما را گرفتند. از فیلم جدید وینتربرگ، یعنی Another Round با بازی درخشان مدز میکلسن و رقص سرمستانه و به یاد ماندنیاش در انتهای آن گرفته، تا فینچر که با Mank ما را به دوران طلایی سینمای کلاسیک پرتاب کرد و فیلمهای دیگری نظیر Sound of Metal، the Trial of the Chicago 7 و… . در بین همهی این ها اما آخرین ساختهی چارلی کافمن حال و هوای دیگری داشت و به طریق دیگری بر دلهای داغدار قرنطینه (یا گاهی داغتر، به سبب از دست دادن عزیزی در این همهگیری) مینشست. شاید اگر ۱۳۹۹ سال قرنطینه اجباری و تنهایی ناگزیر نبود، ما نیز I’m Thinking of Ending Things را به عنوان بهترین فیلم ۱۳۹۹ انتخاب نمیکردیم. کافمن که با فیلمنامهها و فیلمهای پیشینش نظیر Eternal Sunshine of the Spotless Mind رویکرد سورئال خود را در به تصویر کشیدن روابط انسانی نشان داده بود، با I’m Thinking of Ending Things بیش از هر وقت دیگر ما را با فضای فکری غریب و سوالات سخت خود درگیر کرد. فرصت نشده بود پیش از این بگویم، اما این فضای غریب و سوالات سخت را میتوان تلنگری به زندگی هر یک از ما در قرنطینه دانست. به ندرت میتوان فیلمی را پیدا کرد که همانند I’m Thinking of Ending Things تنهایی را این قدر غلیظ و این قدر صحیح و غیرترسناک نشان دهد؛ به بیانی دیگر، تنهایی را به عنوان واقعیت نشان دهد. تنهایی و قرنطینهی ما اما هر چه قدر که تلخ و ناگوار سپری شد (و همچنان میشود)، یک خوبی بزرگ داشت و آن این که به ما یادآوری کرد که در انتها فقط و فقط خودمان هستیم، خودمان تنها و نه هیچ کس یا حتی همراه هیچ کس دیگر. تنهایی واقعیت زندگی ما است و سالی که گذشت و فیلمی که ما به عنوان فیلم آن سال انتخاب کردهایم، هر دو این واقعیت را به ما گوشزد کردند. اما با این واقعیت چه میتوان کرد؟ به گمانم دو راه بیشتر نیست؛ یا به تمام کردن همه چیزی فکر کنید، یا دوام بیاورید. میپرسید که کدام مسیر درست است؟ برای این سوال پاسخی ندارم، فقط میتوانم بگویم که تک تک ما ۱۳۹۹ را دوام آوردیم و لحظهای که دیگر دوام نیاوریم، همه چیز تمام شده است. مهدی هفته خانک در این مطلب به معرفی فیلم های جدید۲۰۲۰ پرداختیم. از نظر شما بهترین فیلم های ۱۳۹۹ کداماند؟ نظرتان راجع به انتخاب های لیست بهترین فیلم های ۱۳۹۹ دنیای بازی چیست؟ جای چه فیلم های ۲۰۲۰ در لیستی که خواندید خالی بود؟ نظراتتان را با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید. نویسنده دنیای بازی وبسایت خبری تحلیلی دنیای بازی The Crown سینما و تلویزیون 3 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. درود بر این تحلیل استادانه اقای شریفی قطعا با مطالعه دقیق منابع و آثار و نگرشی ظریف این متن را نوشته اند آروزی سلامتی برای این عزیز را دارم ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید ۲۱ برای پاسخ، وارد شوید درود بر مهدی شریفی گل ۶۱ برای پاسخ، وارد شوید
درود بر این تحلیل استادانه اقای شریفی قطعا با مطالعه دقیق منابع و آثار و نگرشی ظریف این متن را نوشته اند آروزی سلامتی برای این عزیز را دارم ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید