یازده یار اوشن در جهان زامبیها
خانه » سینما و تلویزیون
فیلم «ارتش مردگان» یا Army of Dead آخرین ساختهی زک اسنایدر، اثری زامبیمحور است که به شدت در فیلمنامه و کارگردانی ضعف دارد و برخلاف فیلمهای ژانر خود حتی در قامت یک فیلم سرگرمکننده هم ظاهر نمیشود. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Army of Dead دنیای بازی را همراهی کنید.
زک اسنایدر پس از ساخت فیلمهای نسبتا خوب ابرقهرمانی به مانند «لیگ عدالت» و «نگهبانان» حال به مانند اولین فیلم خود یعنی «طلوع مردگان» پای به به جهان زامبیها گذاشته است. فیلمنامه ارتش مردگان سالها در استودیوهای مختلف خاک میخورد و کسی تمایلی به ساخت چنین فیلمی نداشت. زک پس از ساخت طلوع مردگان قصد داشت این فیلمنامه را در سال ۲۰۰۷ به مقابل دوربین ببرد اما این اتفاق هربار به دلایل مختلف رخ نمیداد تا اینکه در نهایت نتفلیکس به کمک زک آمد و تصمیم گرفت برای این فیلم سرمایهگذاری عظیمی انجام دهد. این فیلم به واسطه نام کارگردان و ژانر خود، مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد و درچهار هفته ابتدایی انتشار، رکورد قابل توجه ۷۲ میلیون بازدیدکننده را از خود بجای گذاشت که رکورد بسیار جالبی است. این رکورد نشاندهنده این موضوع است که هنوز هم فیلمهای زامبی محور پرطرفدار هستند.
تقریبا همه کاره فیلم زک اسنایدر است. از فیلمنامه و کارگردانی بگیرید تا فیلمبرداری و تهیه کنندگی! ارتش مردگان را میتوان دنبالهی معنوی طلوع مردگان دانست. زک با آزادی عملی که در این فیلم در اختیار داشته سعی کرده با همان حال و هوای اولین اثر سینمایی خود، فیلمنامه ارتش مردگان را به مقابل دوربین ببرد و حداقل یک فیلم سرگرمکننده را تحویل مخاطب دهد. آیا زک در مسیر رسیدن به این هدف موفق ظاهر شده است؟
داستان فیلم در دورانی روایت میشود که بر اثر یک اتفاق غیر واقعی و مسخره که در ابتدای فیلم رخ میدهد، عدهای زامبی پیشرفته که اصلا معلوم نیست توسط چه کسانی ساخته شدهاند، به لاس وگاس (شهر گناه) هجوم میآورند و دولت نیز آنان را محاصره میکند. در این شرایط فردی به نام تاناکا (هیرویوکی سانادا) نزد اسکات (دیو باتیستا) که سابقه مبارزه با زامبیها را دارد میرود و از او میخواهد تا به منطقه قرنطینه بازگردد و محموله پول ۲۰۰ میلیون یورویی را که در زیرزمین کازینوی او قرار دارد برای او بازگرداند و در ازای آن، ۵۰ میلیون دلار دستمزد بگیرد. اسکات نیز این پیشنهاد را میپذیرد و گروهی را برای بازگشت به محل عبور و مرور زامبیها شکل میدهد تا برنامه این سرقت را پایهریزی کنند. مشکلی که بر سر راه اسکات و یارانش قرار میگیرد این است که ارتش ایالات متحده تصمیم گرفته تا شهر را همزمان با جشن چهارم جولای، روز استقلال آمریکا، بهوسیلهی شلیک بمب نابود کند. در نتیجه اسکات و یارانش، فقط یک روز برای انجام این ماموریت فرصت دارند.
ایدهی اولیه ارتش مردگان ترکیبی از «یازده یار اوشن» ، «هفت سامورایی» و «جنگ جهانی زد» است. زک با آگاهی از این موضوع که در سال ۲۰۲۱ دیگر جهان زامبیها نمیتواند برای مخاطب تازگی داشته باشد، دست به تغییرات زیادی در شکل و ساختار داستان اثر خود زده است. در بخش زامبیها ارتش مردگان با ایدههای متفاوتی نمایش داده میشود اما هیچکدام به سرانجام درستی نمیرسند. درفیلم ما با دو گروه از زامبیها مواجه هستیم. گروه اول که زامبیهای بی مغزی هستند که در تمام فیلمهای زامبیمحور آنها را دیدهایم و دستهی دوم نیز زامبیهای باهوشتری هستند که احساسات دارند، عاشق میشوند و حتی میتوانند صاحب فرزند هم بشوند! ایده سازندگان برای قرار دادن دو گونه زامبی در نگاه اول جالب توجه بوده اما این ایده به هیچ عنوان در طول داستان بسط و گسترش داده نمیشود. اصلا معلوم نیست این گروه زامبیهای پیشرفته که به نام آلفا شناخته میشوند، چگونه ایجاد شدهاند و هدفشان چیست! پیشتر در سریال مردگان متحرک این تنوع در زامبیها را دیده بودیم. حداقل در آن سریال به هویت و هدف این گروهها اشاره میشد. هیچوقت فکر نمیکردم فیلمی ساخته شود که حتی از قسمتهای سریال مردگان متحرک هم بلاتکلیفتر باشد!
در بررسی فیلم Army of Dead از بخش زامبیهای ناشناخته فیلم ارتش مردگان که بگذریم به شخصیتهای داستان میرسیم. شخصیتهای داستان نیز وضعیتی مشابه زامبیها دارند. اسکات و گروهش هیچ شناسنامه ای ندارند و از لحاظ شخصیتپردازی در وضعیت اسفناکی به سر میبرند. همگی آنها به تیپهایی تبدیل میشوند که هرگز از کالبد تک بعدی خود خارج نمیشوند. از رابطهِی مصنوعی پدر و دختری اسکات و کیت گرفته تا رابطه دیگر افراد گروه که هیچکدام برای مخاطب قابل باور نمیشوند. ماموریت سرقتی که در طول داستان قرار است مخاطب را میخکوب کند، کوچکترین بار منطقی ندارد و به مضحکترین شکل ممکن به پایان میرسد. در کنار هسته اصلی داستان زک یک داستان فرعی را در کمپ پناهجوها برای مخاطب روایت میکند که به شخصیت کیت بپردازد اما در این راه هم شکست میخورد. کیت برای کمک به یک پناهجوی مکزیکی خطر میکند و به همراه پدر خود به منطقه ممنوعه پا میگذارد. رابطه کیت و این پناهجو به شکل درستی نمایش داده نمیشود و خطر کردن کیت بسیار غیر منطقی جلوه میکند. جالب اینجاست که در انتها این زن مکزیکی به فراموشی سپرده میشود و اصلا معلوم نمیشود که بالاخره کیت موفق به نجات او میشود یا نه! تا دلتان بخواهد از این سوراخها در فیلمنامه وجود دارد که برای کارگردانی با این سبقه سینمایی بسیار عجیب است! اصلی در فیلمنامهنویسی به اسم تفنگ چخوف وجود دارد. این اصل بدین معناست که اگر شخصیت یا اشیایی در صحنهای نشان داده شد باید در روند داستان کاربرد داشته باشد. در ارتش مردگان شاهد هستیم که بسیاری از شخصیتها و اشیاها هیچ کاربردی در روند داستان ندارند.
زک برای درآمدن لحظات دراماتیک باید به رابطههای بین شخصیتهای داستان بیشتر میپرداخت تا مخاطب بتواند تا انتها با شخصیتها همزادپنداری کند. اما او در ابتداییترین اصول فیلمنامهنویسی هم در جا میزند. به همین دلیل است که سکانس پایانی گریهی اسکات و دخترش بجای اینکه احساسات مخاطب را درگیر کند به یک صحنه خندهدار تبدیل میشود! زک بهتر بود بجای دیالوگهای اضافی فیلم که فقط زمان فیلم را زیاد کرده بیشتر به عمق رابطهی بین افراد میپرداخت تا حداقل کمی مخاطب بتواند با یک نفر احساس همدردی کند. هیچ کدام از کارهای شخصیتهای داستان شکل منطقی به خود نمیگیرد. کمک کردن یا نکردن افراد گروه به یکدیگر هیچ کدام برای مخاطب قابل درک نمیشود.
دیو باتیستا در نقش اسکات شخصیت اصلی فیلم را بازی میکند. او نمیتواند در نقش خود درخشان ظاهر شود و بار درام فیلم را به دوش بکشد. البته ایراد از باتیستا نیست. شخصیتپردازی ضعیف اسکات باعث شده تا باتیستا نتواند درونیات شخصیت را به خوبی به مخاطب منتقل کند. باتیستا به شخصیت داستان نزدیک نیست و فقط ادای پدران دلسوز را در میآورد. به طور کلی انتخاب بازیگر در این اثر به درستی صورت نگرفته است. هیچ بازیگری نمیتواند شخصیت خود را باورپذیر بازی کند. هیچ کدام از شخصیتها را نمیتوان درک کرد. از معشوقه اسکات بگیرید که اصلا بود و نبودش هیچ فرقی در روند داستان نمیکند تا یوتیوبری که در کشتن زامبی ها تبحر دارد! ببر زامبی فیلم از تمام شخصیتهای داستان بهتر است!
در ادامه بررسی فیلم Army of Dead باید گفت که زک اسنایدر در ارتش مردگان تنها به سکانسهای اکشن و خشن توجه کرده است. به همین دلیل ما بجای اینکه در فیلم در ابتدا با انسان، داستان منطقی و شخصیت طرف باشیم با یک سری دردندهای که فقط جیغ میکشند سرو کار داریم. او در خلق جهان پسا آخرالزمانی هم موفق عمل نمیکند و جهان باورپذیری را برای مخاطب به تصویر نمیکشد. اگر زک زمان فیلم را کوتاهتر میکرد، به لحن طنز اولیهی فیلم وفادار میماند و قید روابط احساسی پوچ بین شخصیتها را میزد، شاید حداقل با فیلمی سرگرمکننده مواجه میشدیم. تغییر لحنهای ناگهانی بسیار به فیلم لطمه وارد کرده است. تکلیف فیلم با خودش مشخص نیست. گاهی تبدیل به طنز بی مزهای میشود و گاهی به سوی یک اکشن جدی سوق پیدا میکند. تنها نکته مثبت فیلم یک سری صحنههای اکشن است که به خوبی حس هیجان را میتواند به مخاطب منتقل کند. غیر از این موضوع تمام فیلم توهینی است به شعور مخاطب!
در نهایت حتی اگر به فیلمهای زامبیمحور و دنیای پسا آخرالزمانی علاقه دارید به تماشای ارتش مردگان فکر هم نکنید. بدون شک ارتش مردگان ضعیفترین فیلم در کارنامه زک اسنایدر به حساب میآید. زک بهتر است دوباره به ساخت همان فیلمهای ابرقهرمانی مشغول شود و قید ساخت فیلمهای زامبیمحور را بزند. خبر بد اینجاست که ارتش مردگان به شکلی تمام میشود که میتوان احتمالی برای ساخت دنبالهی آن در نظر گرفت. دنبالهای که اگر قرار باشد اسنایدر آن را کارگردانی کند معلوم نیست به چه سرنوشتی دچار شود!
امیدواریم که از مطالعهی نقد و بررسی فیلم Army of Dead لذت برده باشید. نظر شما در مورد آخرین فیلم زک اسنایدر چیست؟ نظر خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
سکانسهای اکشن هیجانانگیز
شخصیتپردازی
منطقی نبودن روایت داستان
بازی بازیگران
فیلمبرداری و کارگردانی
علاقه مند به بازی، سینما و کتاب
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.