چشم هارا باید شست،جور دیگر باید دید(قسمت دوم)
در قسمت گذشته ما به بررسی این موضوع پرداختیم که ارکان اصلی یک بازی خوب را داستان،گیم پلی،گرافیک و تاحدی هم صدا و موسیقی تشکیل میدهند. اما این بار میخواهیم به موشکافی داستان و شخصیت پردازی و تاثیر آن بپردازیم.داستان یک بازی حاصل فکر و اندیشه و تخیل فرد یا افرادی است که سعی در جذب مخاطبان خود دارند.یک داستان باید آنقدر خوب و جذاب باشد که بتواند مخطبان خود را تا پایان بازی(یا فیلم یا هر چیز دیگری)همراه کند در عین اینکه آنها لذت هم ببرند.در این راه نویسنده یا نویسندگان با اضافه کردن شخصیت های و اتفاقات مختلف سعی در بالاتر بردن کیفیت داستان خود دارند.
یکی از ویژگی های مهم یک داستان خوب(بیشتر برای بزرگسالان)باور پذیر بودن است.هر چه داستان شما بیشتر به واقعیت نزدیک باشد و باور پذیر تر باشد فرد حس همزاد پنداری بییشتری با بازی کرده و به اصطلاح وارد بازی میشود.برای مثال ما همیشه میبینیم که کودکان عاشق اسپایدرمن هستند در صورتی که در سنین بالاتر محبوبیت شخصیتی مثل بتمن که بر اساس مراحل واقعی ای ساخته شده به مراتب بیشتر است.همچنین یک داستان خوب باید واضح باشد و از پیچیدگی بیش از حد اجتناب کند.منظور از پیچیدگی بیش از حد این است که داستان به صورتی نامفهوم و گنگ پیش برود و در انتها با یک پایان بد و نامفهوم مخاطب را با هزاران سوال بی جواب تنها بگذارد.همچنین یک داستان خوب باید پیچش های به جا و مناسب داشته باشد تا به این طریق جذابیت داستان بیشتر شود.اما اصلی ترین بخش، که داستان روی آن میچرخد شخصیت پردازی است.شخصیت پردازی را میتوان به قلب یک داستان تشبیه کرد.هر “تم” مشخصی از یک داستان دارای انواع گوناگونی “تیپ” و شخصیت است.شخصیت های یک داستان باید عمق داشته باشند و باید تک تک حالات،صفات،روحیات،خصوصیات،ویژگی ها و رفتار های آنها مشخص شود.این که ما در بازی مانند اساسینز کرید ۱ الطیر را میبینیم. فردی کم حرف و منزوی.فردی که تخصصی جز کشتن ندارد.لباس و طرز راه رفتن او با سایر مردم متفاوت است.آرمان ها و اهداف متفاوتی درد.صبور و خشک است.بی سر و صدا و چابک.جز کشتن به چیزی فک نمیکند و برای رسیدن به هدف از هر چیزی حاضر است بگذرد.خب،وقتی من این ها را میشنوم فقط میگوییم”آدم خاصی به نظر میرسه.به نظر حرفه ای میاد” این عین شخصت پردازی درست و خوب است.چرا که سازندگان به هدفی که داشته اند یعنی همان نشان دادن الطیر به عنوان یک قاتل رسیده اند.چیزی که در اتزیو هم شاهد آن بودیم اما به خاطر داشتن فرق هایی به نسبت ضعیف تر از الطیر بود.برای مثال اینکه هدف اتزیو در ابتدا فقط گرفتن انتقام خون برادر و پدر خود بود اما الطیر از کودکی فقط برای کشتن تعلیم داده شده بود و کار و هدفی جز این نداشت.داستان یک بازی بسیار مهم است.داستانی که گیم پلی روی آن سوار میشود.داستانی که باید باعث شود حتی اگر در دیگر ارکان باز ضعف وجود داشت،بازی کننده فقط برای دیدن ادامه داستان دست از بازی نکشد.واقعیت امر این است که نوشتن داستان کار آسانی نیست و اصول و تکنیک های مشخصی دارد.به همین دلیل قصد دارم تا اگر بشود،در چند قسمت به صورت خلاصه مراحل داستان نویسی و روش های آن را تا جای ممکن توضیح بدهم.پس منتظر باشید.
باتشکر
Bomberman از انجمن $pc
ممنون . نوضیحاتت به اندازه کافی کامل بود .
این داستان واقعا عنصر عجیبی تو بازیه . شده بازی هایی که اصلا جالب نبودن چه از نظر بصری و … ولی داستان درگیر کننده ای داشته و من رو جذب خودش کرده
باز هم ممنون
خواهش میکنم جنرال عزیز.شما تاج سری.
تعریف و تمجید رو که همه ی بچه ها فکر کنم به اندازه ی کافی از مطلبت بکنن ولی به هر حال گل کاشتی
در مورد داستان بازی ها هم که چیزی نگم بهتره :idea:
امیر از pc$
ممنونم ازت.لطف کردی نظر دادی
داستان واقعا بخش مهمی از بازی رو تشکیل میده که ارکان دیگر بر اون استوارن.همون طور که علیرضای عزیز گفت شخصیت پردازی مهم ترین رکن داستان به شمار میاد.ممنون از علیرضای عزیز.منتظر شماره های بعدی هستم.کریس از pc$
بله درسته داستان و شخصیت پردازی یکی از ارکان مهمه ولی میشه گفت در بازی های FPS کمتر از بازی های دیگه (خیلی کمتر)
جان کامکمی گوید:داستان مهم نیست فقط گیم پلی مهم است
کامکی =کارمک :oops:
لعنت به این کیبورد x-(
ولی من باهات خیلی موافق نیستم،این بسته بن سلیقه سازنده های FPS هست که تا چیه میزان روی کرترشون مانور بدن یا بهش عمق بدن!!! بطور مثال مسترچیف نه صورتش معلومه و نه نه زیاد حرف میزنه( به نسبت به بقیه کرترهای پر حرف!!) ولی آنچنان با مخاطبش لینک میشه که همون احساست چیف به ماهم القا میشه و باعث شده که همیشه جزو تاپ ترین کرکترها باشه و همچنین داستان هیلو از جالب ترین و پر کشش ترین داستان هاست….من در زمینه داستان،متال گیر سالید،هیلو و فاینال فانتزی و همچنین دئوس ایکس و با کمی حوصله؛ویچر را خیلی قبول دارم…داستان اساسین کرید ۱ هم واقعا عالی بود…
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۲ MEA Co. All rights reserved :arrow:
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
میدونی The End Of Ps عزیز،اگر بخواهیم در تعداد زیادی بازی در سبک FPS در نظر بگیریم حق با شماست و در این سبک ما کمتر شاهد داستان پردازی های قوی نسبت به دیگر سبک ها هستیم اما در کل گاهی بازی هایی هم در این سبک پیدا میشه که داستان قابل قبولی داشته باشه. اما در کل حرف شما متین و صحیح است.
ممنون علی جان که گوشه چشمی انداختی.باعث افتخاره که منتظری.
ممنونم علیرضا جان خوشحالم بچه های انجمن موتور انجمن رو به شدت راه انداختن.بله کاملا درسته بسیار بحث داستان و شخصیت پردازی مفصل هست که در اینجا نمیگنجه قهرمان پروری, روایت چند شخصیت محوری,بیان و ادامه دادن چند داستان به موازات همدیگه,رئال بودن داستان, خلق داستانهای خیالی,داستان با شروعی خیزشی و روندی نزولی,داستان عامه پسند,بیان معکوس اتفاقات داستان,باز یابسته کردن انتهای محتوای داستان,رساندن مفهوم یا حتی سردرگمی در متن داستان و…همه و همه از المانهای یک داستان هستند که واقعا مبسوط هست.یک بازی خوب با داستانی ایده ال ادای دین بزرگی به مخاطبینش میکنه هدف داره مسیر داره میدونه کجا داره میره برعکسش هم به نظر من خیلی نمیتونه جالب باشه چون با داستان عالی میشه از باقی المانها تا حدودی گذشت ولی خواه ناخواه مثلا گیم پلی در ارتباط ناخواستهای با بخش گرافیک هست اگر گیم پلی عالی باشه ولی گرافیک خوب نباشه تاثیر سوخودش رو میزاره.بازم ممنون علی جان.دنیرو از pc$
سلام فرشید جان.ممنون بابت نظرت.راس میگی بچه ها این چند وقته(از جمله خودت)خیلی فعال شدن که فکر میکنم به خاطر تعطیلی مدرسه هاست.اما دررابطه با کامنت.بله همونطور که اشاره کردی داستان گستره بسیار زیادی داره و نکات ریزی داره که نیاز مند توجهه.امیدوارم قسمت های بعدی بتونه پوشش نسبتا خوبی در رابطه با این موضوع بده.با تشکر
مرسی عالی بود منتظر قسمت سومشم =;
خواهش میکنم.امیدوارم راضیت کنه.
چشمام رو شستم دستت درد نکنه علیرضا جان O:-)
:mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
نسوزه چشات!خواهش میکنم.
دمت گرم.خیلی خوب بود. :-D :-D :-P :-P
:) :) /:) /:)
خواهش میکنم.خیلی ممنونم A.F.A جان.
دستت درد نکنه . جالب بود
رضا از pc$
وظیفه بود
با تک تک حرفات موافقم….. خیلی خوب بود علیرضا جون
امیر از pc$
نظر لطفته امیر جان
یاد فیلم بازی دنیای بازی افتادم.
اما این قضیه در مورد من اصلا صدق نمی کنه!!!!
من در دوران خردسالی عاشق و دیوانه Batman بودم ولی الآن Spider-Man رو بیشتر ترجیح میدم!!!!!!!
شاید دلیلش این باشه که الآن بهتر این دو کاراکتر رو (از نظر نمادین) درک می کنم.
خب باید ببینیم ملاکت چیه.اون رو من با در نظر گرفتن اکثریت گفتم.