نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed 3 – نابهنگام

adel_97 توسط adel_97
در ۱۳۹۱/۰۹/۱۸ , 00:00:51
بازی Assassin's Creed III

سری بازی های Assassin’s Creed یکی از موفق ترین و محبوب ترین سری بازی های نسل هفتم محسوب می شوند. اولین نسخه از این سری با شخصیت محبوب الطائر توانست توجه بسیاری را به سری بازی جدید یوبی سافت جلب کند. پس از آن سه گانه اتزیو آغاز شد و شخصیت اصلی این سه گانه را به یکی از محبوب ترین شخصیت های تاریخ بازی های رایانه ای تبدیل کرد. اما آخرین نسخه از این سری بازی با نام “مکاشفات” بسیاری از طرفداران و منتقدان را ناراضی کرد.

در این مقاله قصد داریم تا به نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed 3 ، آخرین نسخه از این سری بازی در نسل هفتم بپردازیم. سومین عنوان اصلی سری بازی “فرقه قاتلین” سرشار از نکات مثبت حیرت آور و نکات منفی عجیب است. گاهی نکات مثبت بازی کننده را به هیجان می آورد و گاهی نکات منفی بازی کننده را از بازی بیزار می کند.

انقلاب سیاه – نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed 3

کانر یک سرخپوست دورگه است که پدر او یکی از تمپلار های موثر در جریانات انقلاب آمریکا است. کانر پس به آتش کشیده شدن قبیله و مرگ مادرش ، تصمیم می گیرد که به انجمن برادری اساسین ها ملحق شود و انتقام مادر و قبیله ی خود را از پدرش بگیرد اما در گذر زمان کانر متوجه می شود واقعیت بسیار با تصورات او قاصله دارد…

روند داستان بازی بسیار پر فراز و نشیب است. بازی آغازی کسل کننده و کند دارد اما با وارد شدن اولین شوک بازی در مورد پدر کانر ، داستان بازی روند مثبتی در پیش می گیرد. داستان بازی دوران کودکی و نوجوانی کانر و چگونگی تبدیل شدنش به یک اساسین حرفه ای را بسیار ناقص و الکن روایت می کند.

در ادامه بازی نیز ، داستان روند سطحی خود را ادامه می دهد. چگونگی آشنایی کانر با سران لیبراسیون ها و همراهی وی با آن ها بسیار سطحی روایت می شود. حوادث و اتفاقات بعدی داستان از جمله ملاقات کانر با پدرش و مجادله های کانر با تمپلار ها نیز بودن منطق روایی است و تمامی حوادث پایانی داستان بدون هیچ مقدمه ای روی می دهند و به هیچ عنوان وقایع داستان حسی را به بازی کننده منتقل نمی کنند.

از دیگر ضعف های پردازش داستانی بازی می توان به نبود شخصیت زن در بازی اشاره کرد. در نسخه های پیشین شخصیت های زن ، نقش موثری در جذابیت و سیر وقایع داستان ایفا می کردند و نبود شخصیت زن در بازی ، هم به روند داستان و هم به شخصیت پردازی کانر آسیب می رساند.

شخصیت پردازی را می توان از نکات منفی بازی دانست. کانر به عنوان شخصیت اصلی بازی پردازش ضعیفی دارد ، به طوری که هیچ گاه مخاطب دلیل تصمیم های عجولانه و غیر منطقی اون را نمی فهمد و هیچ گاه با او احساس همذات پنداری نکرده و با او در داستان همراه نمی شود.

همچنین شخصیت ایزراییل نیز پردازش مناسبی ندارد و مخاطب باید او را باالجبار به عنوان پیر دانا بپذیرد. همچنین دیگر همراهان کانر و سران لیبراسیون ها به خوبی شخصیت پردازی نمی شوند. اما بر خلاف شخصیت های مثبت ، شخصیت های منفی داستان نظیر پدر کانر و چارز لی ، شخصیت پردازی دقیق و مناسبی دارند. همچنین جرج واشنگتن علیرغم حضور کوتاهش ، از شخصیت پردازی خوبی برخوردار است.

داستان دیگری که به طور موازی با داستان کانر روایت می شود ، داستان دزموند است. دزموند برای جلوگیری از نابودی جهان و پی بردن به اسرار قطعات عدن ، به آمریکا سفر می کند و با جستجو کردن منابع قدرت و کلید به دنبال جلوگیری از نابودی جهان و نجات دادن هم نوعان خود است اما وقایعی پیش روی دزموند او را با چالشی عظیم مواجه می کند…

داستان دزموند علیرغم کوتاه بودن ، سیر بسیار بهتری را نسبت به داستان کانر را طی می کند و یک پایان آبرومندانه را برای این سری رقم می زند. مردد بودن دزموند درباره رفتار های پیشین اش و ناراحتی او از بابت مرگ لوسی به زیبایی روند شخصیت سازی او را کامل می کند و برای اولین بار در این سری ، دزموند از قالب وسیله خارج شده و به یک شخصیت بدل می شود. پایان بازی نیز با وجود کلیشه ای بودن ، به خوبی داستان سری را خاتمه می دهد.

به عنوان جمع بندی می توان گفت داستان بازی ضعیف تر از قسمت های پیشین ظاهر می شود اما همچنان توانایی جذب و همراه کردن مخاطب را تا پایان داستان داراست.

تصویر سوخته

سومین نسخه فرقه قاتلین بدون شک عجیب ترین گرافیکی است که تا به حال در بازی های نسل هفتم وجود داشته است. برخی ویژگی های گرافیکی بازی آنچنان شما را به تحسین وا می دارد که دقایقی را محو تماشای آن می شوید و برخی مشکلات گرافیکی آنقدر عجیب است که فکر می کنید با یک عنوان نسل پنجمی مواجه هستید.

در ابتدا به بررسی افکت ها می پردازیم. افکت آب و باران بسیار تحسین برانگیز است ، اما مشکل جایی آغاز می شود که این دو افکت هیچ تعاملی با یکدیگر برقرار نمی کنند. نه بر اثر بارش باران تعداد چاله های آب افزایش پیدا می کند و نه اثری از بارش باران را می توان بر سطح رود ها و چاله های آب مشاهده کرد. همچنین افکت باران با هیچ یک از اجزای محیط تعامل ندارد و با هیچ جسمی در محیط برخورد نمی کند. تنها ما تصویری از باران را در میان تصویر می بینیم و پس از آن همه اجسام خیس می شوند. البته باید اشاره کرد که خیس شدن سنگ فرش های خیابان ها و گل شدن جاده های خاکی بسیار خوب اجرا شده است اما اشکال در این است که این ری-اکشن ها از پیش تعیین شده اند و هیچ یک به صورت Real-Time رخ نمی دهند.

پس از افکت آب و باران می رسیم به افکت خون. این افکت همچون نسخه های پیشین بازی وجود خارجی ندارد. در واقع در هیچ کجای بازی خونی جاری نمی شود ، حتی اگر به ضرب و شتم شدید دشمنان خود با یک تبر سرخپوستی بپردازید! همچنین هنگامی که شخصیت های بازی در صحنه های سینمایی دچار خونریزی می شوند ، خارج از این صحنه بدون کوچک ترین نشانی از خون ریزی اند و دوباره در صحنه ی سینمایی بعدی ، رنگ خون بر روی لباس آن ها نقش می بندد.

افکت دیگری که در این عنوان به کرّات به چشم می خورد ، افکت آتش است. افکت آتشی که بسیار ضعیف و بی دقت کار شده است ، به طوری که این افکت آتش از زاویه رو به رو مقداری شباهت به آتش دارد اما از زوایای کناری به شکل یه خط دیده می شود. همچنین علیرغم افکت بی نظیر گرد غبار و مه و دود در این عنوان ، در کمال تعجب افکت آتش دود زا نیست. افکت برف نیز در عنوان علیرغم مانور زیاد سازندگان بازی روی آن ، ضعیف است. بارش برف همچون “مکاشفات” بسیار ضعیف کار شده و افکت برف و حرکت در آن ، با وجود پیشرفت نسبت به نسخه قبلی ، همچنان غیر قابل قبول است.

پس از بررسی افکت ها به مقوله تکسچر ها می رسیم. تکسچر ها در این بازی دو قسمت تقسیم می شوند. تکسچر های زمین و خیابان ، تکسچر ها دیگر اجسام موجود در بازی. در واقع تکسچر های جاده ها و خیابان ها فراتر از آن چیزی است که تا به حال در هر عنوانی دیده شده است و به شدت به واقعیت نزدیک است. اما تکسچر ها دیگر بازی کیفیتی بسیار پایین دارند که مشخصاً مدت زمان کوتاه ساخت و وسعت محیط های بازی ، باعث پایین بودن کیفیت تکسچر ها است. در عین حال تکسچر های بازی در دنیای مدرن کیفیتی بسیار بهتر از تکسچر های دوران انقلاب آمریکا را دارا اند.

حال به مقوله چهره پردازی می رسیم. چهره کانر بسیار پر جزئیات و با کیفیت کار شده است و به لطف استفاده از تکنولوژی موشن کپچر ، حرکات صورت در حالات مختلف و هنگام حرف زدن ، بسیار طبیعی از آب در آمده است. اما برخلاف کانر ، چهره دیگر شخصیت های بازی خالی از جزئیات و بدون هیچ گونه بافتی است. با این حال استفاده دقیق از تکنولوژی موشن کپچر ، این ضعف در چهره پردازی را ، با حرکات طبیعی صورت پوشش می دهد.

پس از چهره پردازی ، نورپردازی بازی را مورد بررسی قرار می دهیم. نور پردازی را می توان از ضعف های بازی به شمار آورد. بازی برخلاف گفته سازندگان ، به هیچ وجه از سیستم گردش روز و شب استفاده نمی کند و هیچ گاه اندازه یا جهت سایه ها در بازی تغییر نمی کند. همچنین با ورود به یک مرحله ناگهان وارد شب شده و با ورود به مرحله ای دیگر ، دوباره به روز بر می گردیم. سایه زنی بر روی اجسام نیز به خوبی صورت نمی گیرد و باعث مصنوعی جلوه کردن اجسام می شود. خورشید هیچ اشعه ای ندارد و تنها به شکل یک لکه روشن در آسمان مشخص است. همچنین دیگر منابع نور در بازی ، مانند شمع ها و چراغ ها ، هیچ گونه سایه ای ایجاد نمی کنند. بار ها در بازی پیش می آید که باران و برف در حال باریدن باشند و شما خورشید و حتی سایه های به وجود آمده در معرض نور خورشید را ببینید.

طراحی اجسام در بازی بسیار ضعیف است. درختان و گیاهان کوچکترین شباهتی به درخت یا گیاه ندارند و گیاهانی که روی زمین روییده اند ، مانند افکت آتش ، یک دو بعدی هستند و از زوایای دیگر تنها به شکل یک خط دیده می شوند. طراحی حیوانات نیز مانند درختان پر اشکال است. یقیناً اسب های نسخه ی دوم بسیار شبیه تر به نمونه واقعی یک اسب بودند تا اسب هایی که در این نسخه می بینیم. گاوها ، گوزن ها و آهو ها ، خوک ها و بسیاری از سگ ها نیز از این مشکل بهره می برند. اما برعکس این حیوانات ، طراحی خرس ها ، گرگ ها و سمور ها بسیار زیباست و به نمونه اصلی بسیار نزدیک است.

از دیگر اشکالات فنی بازی می توان به افت فریم های عجیب در بازی اشاره کرد. بطوری که کمتر لحظاتی در است که بازی دچار افت فریم نباشد. همچنین فیزیک بازی بسیار پر ایراد است ، تمامی اجسام قابلیت فرو رفتن در یکدیگر را دارند ، از جمله کانر و اسب ، کانر و تفنگ و در کمال تأسف کانر و عابران پیاده (!) برگ ها ، گیاهان ، برف ، باران و بسیاری از اجسام موجود در بازی هیچ گونه فیزیکی را دارا نیستند.

با گذشتن از موارد فنی ، سرانجام به بخش هنری گرافیک می رسیم. طراحی هنری بازی در یک کلام تحسین برانگیز است. طراحی لباس ها و گوناگونی بسیار زیاد آن ها و دقت بر طراحی آن ها بر اساس شیوه مرسوم قرن ۱۸ ، خارق العاده است. همچنین می توان لباس کانر را زیباترین لباس دیده شده در این سری نامید. طراحی بسیار زیبای لباس و همگونی بسیار زیاد آن با فضای سرخپوستی و آمریکایی بازی ، باعث آن شده که لباس کانر به لباسی منحصر بفرد در میان دیگر لباس های این سری بدل شود. طراحی و اجرا دیگر لوازم کانر همچون تبر مخصوص او و همچنین دیگر ابزار های قابل خرید در بازی ، که طراحی بسیار متفاوتی نسبت به نسخه های گذشته دارند ، بسیار خوب صورت پذیرفته است.

خانه ها ، کشتی ها و شهر ها در بازی طراحی و اجرای بسیار زیبا و تحسین برانگیزی دارند.حتی جنگل ها نیز علیرغم اجرای پر ایراد ، طراحی خوبی دارند. طراحی خانه ایزراییل نیز بسیار زیبا و نزدیک به واقعیت است. به صورت کلی می توان گفت این عنوان در بخش هنری بهتر از بخش فنی گرافیک ظاهر می شود.

عقاب خسته

حال به بررسی گیم پلی بازی می رسیم. در ابتدا باید گفت که بازی هسته گیم پلی نسخه های پیشین را حفظ کرده و با اضافه کردن تغییراتی کوچک و بهبود در بخش های مختلف ، سعی در ارتقاء آن داشته است.

ابتدا بخش پلتفرمر را مورد بررسی قرار می دهیم. المان های پلتفرمر در این عنوان نسبت به نسخه های پیشین با تغییر خاصی مواجه نشده است. این در حالی است که نسخه دوم تغییرات بسیار زیاد و تأثیر گذاری را نسبت به نسخه اول به بخش پلتفرمر وارد کرده بود. روند این تغییرات در “برادری” هم ادامه داشت اما در این نسخه تنها تغییرات این بخش اضافه شدن برخی از درختان به این بخش و توانایی گذشتن ستون ها است. نکته قابل توجه کم کاربرد بودن تغییرات این نسخه است. درختان درون شهر قابلیت پلتفرمر ندارند و در مکان هایی درختانی با قابلیت پلتفرمر وجود دارد ، نیازی به استفاده از درختان نیست. در واقع این درختان برای جایگزینی ستون ها در ایتالیا ، به این بازی اضافه شده اند که نقش خود را به خوبی ایفا نمی کنند.

حال به بخش مبارزات بازی می رسیم. انیمیشن های مبارزات بسیار زیبا و متنوع هستند و حتی تا پایان بازی ، گاهی در حین مبارزات ، انمیشین های جدیدی می بینید. هوش مصنوعی دشمنان در مبارزات افزایش یافته و هر چه با فرد ماهر تری وارد مبارزه شوید ، کار شما برای رو در رویی با وی سخت تر خواهد بود و برای کشتن او نیاز به دقت بیشتری دارید. هر سلاح جدید با ورود به بازی ، تعدادی انیمیشن جدید را به مبارزات اضافه می کند. سیستم ضدحمله در مبارزات تکمیل شده و با اضافه شدن دو قابلیت جدید در هنگام زد حمله ، تنوع شیوه های مبارزه را در بازی ، افزایش پیدا کرده است.

یکی دیگر از اجزای جدید گیم پلی بازی ، تبر موهاوک کانر است. این تبر ضمن زیبایی ، بسیار کار آمد است و سرعت و روش های مبارزه را افزاش می دهد. شاید بتوان گفت تنها ایرادی که به تبر وارد است ، عدم توانایی پرتاب آن است.

تیر و کمان نیز یکی از سلاح های جدید موجود در بازی است. مکانیزم استفاده از تیر و کمان بسیار ساده و اولیه است. تنها باید هدف در تیر رس شما باشد و با زدن یک دکمه ، تیر پرتاب می شود. همین ساده و اولیه بودن این مکانیزم باعث می شود که از جذابیت استفاده از آن کاسته شود و لذت نشانه گیری از بین برود.

در منوی سلاح ها و وسایل شما ، وسایل جدیدی همچون تیر های طنابدار دیده می شود که بازی نه هیچ گاه چگونگی استفاده از آن ها را به شما آموزش می دهد و نه این وسایل کوچک ترین کاربردی در بازی دارند.

مبارزات با سلاح گرم یکی از بخش های جدید اضافه شده در نسخه سوم است. کانر بر خلاف سربازان دشمن که از تفنگ سرپر استفاده می کنند ، از تفنگ دستی استفاده می کند اما نکته حائز توجه آن است که سرعت آماده شدن تفنگ شما برابر با تفنگ های سرپر دشمن است و از این لحاظ هیچ گونه برتری نسبت به آنان ندارید. همچنین تفاوتی ندارد که گلوله شما به سر یا هر قسمت دیگری از بدن دشمنان برخورد کند ، چرا که دشمنان در هر صورت با دو گلوله کشته خواهند شد. تفنگ ها در بازی تنوع زیادی ندارند و نکته قابل تعامل در مورد تفنگ کانر ، سرعت و دقت کمتر این تفنگ نسبت به تفنگ مخصوص اتزیو ، در بیش از دو قرن پیشتر از دوران این بازی ، است.

حال به بخش شکار می رسیم. شکار در بازی به سه صورت امکان پذیر است: کاشت تله ، شکار بوسیله سلاح ها و مبارزه با حیوانات. هر سه حالت شکار ساده اما لذت بخش اند. در حالت اول شما باید تله های انفجاری خود در نزدیکی منابع غذایی حیوانات کار بگذارید. در این بخش کمبود دیگر نوع های تله ، آن هم با وجود درختان بسیار زیاد در جنگل به شدت احساس می شود. حتی وجود تله های زمینی کاشته شده در جنگل توسط دیگر شکارچیان می توانست یکی چالش های بازی کننده هنگام عبور از جنگل به شمار آید.

در حالت دوم شما می توانید با استفاده از تفنگ یا تیر کمان خود از راه دور و بوسیله Hidden Blade یا تبر ، از فواصل نزدیک یا از بالای سر حیوانات آن ها را شکار کنید. عدم توانایی نشانه گیری با تیر و کمان ، با وجود افزایش سرعت شکار ، از جذابیت این بخش می کاهد.

حالت سوم در مواجهه با حیوانات وحشی نظیر خرس ها و گرگ ها و یا پس از حمله ای ناموفق به گوزن ها رخ می دهد. حالت سوم به صورت دکمه زنی رخ می دهد و علیرغم ساده بودن ، لذت بخش ترین حالت در بین این سه حالت به شمار می آید.

از دیگر بخش های جدید بازی ، می توان به نبرد های دریایی اشاره کرد. نبرد های دریایی در بازی طراحی بسیار خوب و پر جزئیاتی دارند و از جذاب ترین بخش های این شماره به حساب می آیند. در نبرد های دریایی جهت باد ، میزان بادبان های مورد استفاده ، جهت کشتی ، سرعت عمل ، فرار از حملات دشمن و انتخاب سلاح مناسب ، تأثیر زیادی در پیروزی بر دشمنان دارد. آخرین نبرد دریایی در بازی ، اوج دقت و خلاقیت سازندگان را در طراحی این بخش به نمایش می کشد و جذاب ترین دقایق بازی را رقم می زند.

مینی گیم جدیدی که در این نسخه به بازی اضافه شده است ، مینی گیم باز کردن قفل هاست. این مینی گیم که در چند صحنه از بازی باالجبار مورد استفاده قرار می گیرد ، طراحی پر ایراد و آزار دهنده ای دارد ، به طوری که بار ها وسایل بی دلیل از جای خود خارج می شوند و این مینی گیم را برای مخاطب ملال آور می کنند.

انمیشن های حرکت نیز ، همچون انمیشین های مبارزات ، دچار تغییراتی شده اند و حرکت و جابه جایی در محیط های بازی را لذت بخش تر از گذشته می کنند.

از دیگر نکات حائز اهمیت در این نسخه می توان به بزرگی محیط های بازی اشاره نمود. برای اولین بار در سری “فرقه قاتلین” می توان بازی را یک عنوان Open-World محسوب کرد. با وجود آنکه خط داستانی بازی همچون گذشته به صورت خطی پیش می رود ، اما وجود بازی ها ، قمار خانه ها ، شکار ، کمک به عابران و مأموریت های فرعی نسبتاً متنوع ، این بازی را بیش از پیش به یک عنوان “دنیای باز” نزدیک کرده است.

مأموریت های فرعی در بازی از جذابیت بالایی برخوردار نیستند و طراحی ضعیف تری نسبت به نسخه های گذشته دارند. در این نسخه بر خلاف نسخه پیشین خبری از معماها ، غار های مخفی و یا مکان های مشهور و بزرگ نیست  و نبود این موارد از نقاط ضعف این نسخه محسوب می شود. بازی ها دارای تنوع نیستند و بسیار زود خسته کننده می شوند.

علیرغم بزرگ بودن محیط های بازی ، غیر از “سفر سریع” از طریق نقشه ، هیچ راه سریعی برای گشت و گذار در شهر نیست. اسب ها نیز فقط در صحنه های جنگ می توانند با سرعت بالایی بدوند و مشخص نیست که چرا برخلاف گذشته اسب ها نمی توانند در طی بازی با سرعت بدوند. همچنین فرا خواندن اسب ها برخلاف نسخه های قبلی که با زدن یک دکمه میسر بود ، منوط به استفاده از منوی وسایل در بازی شده است.

نبرد های بازی اکثراً بسیار کوچک تر از حد انتظار هستند. نبرد های لیبراسیون ها با کت قرمز ها در جریان انقلاب آمریکا ، نبرد های بسیار عظیمی بوده اند ، این در حالی است که نبرد هایی که کانر در آن ها شرکت دارد ، علیرغم تنوع و جذابیت ، در اندازه ای بسیار کوچک تر از حد واقعی صورت می پذیرد. همچنین زوایه دوربین بازی در برخی از صحنه های بازی که جنبه سینمایی دارند ، بسیار آزار دهنده است و با افزایش زمان این صحنه ها ، ملال آوری آن ها دو چندان می شود.

هوش مصنوعی بازی بسیار پر ایراد است. هوش مصنوعی تنها در بخش مبارزات عملکرد خوبی بر جای می گذارد اما در دیگر بخش ها نمایشی ضعیف دارد. برخورد شما با عابران پیاده ، هیچ عکس العملی را در پی ندارد ، بر خلاف نسخه دوم نه گدایی به دنبال شما می افتد و نه نیازی به پنهان شدن از دست نگهبانان دارید. هیچ گروه مبارز یا پوشش دهنده ای در بازی وجود ندارد که با پرداخت پول به آنها از آنان کمک بگیرید. همچنین به غیر از دو سکانس پایانی ، کت قرمز ها و لیبراسیون ها در کنار یکدیگر در شهر به نگهبانی مشغول اند و با حمله به یکی از آن ها ، گروه دیگر نیز به شما حمله می کنند!

روند گیم پلی بازی در سکانس های آغازین بسیار کند و ملال آور است. پس از ورود کانر ، جذابیت روند بازی افزایش می یابد اما باز هم نیمه دوم بازی بسیار خسته کننده و تکراری می شود. پس از آن با ورود پدر کانر به روند بازی و ایجاد همکاری دو نفره ، جذابیت بازی مقداری افزایش می یابد اما با رفتن وی ، بازی به روند قبلی خود ادامه می دهد.

بخش دزموند در این بازی ، جذابیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده و مأموریت های دزموند به خوبی در روند بازی جایگذاری شده است. نبود رابط کاربری در بخش دزموند ، به جذابیت و باور پذیری این بخش کمک شایانی کرده است. همچنین طراحی مراحل پلتفرمر در بخش دزموند بسیار بهتر و لذت بخش تر از مراحل کانر است.

یک قدم به پایان

موسیقی بازی کاملاً با نسخه های پیشین متفاوت است. تم اصلی بازی بسیار زیبا و شنیدنی است اما کوتاه بودن موسیقی بازی ، باعث می شود که هر قطعه بار ها در طول بازی تکرار شود و جذابیت خود را از دست بدهد. موسیقی بازی اکثراً به صورت الکتریکی اجرا شده و به ندرت اثری از ساز های کلاسیک در آن شنیده می شود. با این حال آهنگسازی بازی تحسین بر انگیز است و هم در صحنه های احساسی و هم در صحنه های حماسی و اکشن ، فضاسازی مناسبی را انجام می دهد.

نوای باد

صداگذاری بازی در بسیاری جهات به خوبی انجام پذیرفته است. صداگذاری برخورد اجسام ، صداگذاری افکت های مختلف همچون باران و آتش ، صداگذاری اسلحه ها و … همگی به خوبی صورت پذیرفته است. حتی در گاهی اوقات صدای راه رفتن شما در گلها و چاله های آب میان آن ها ، شما را شگفت زده می کنند.

گویندگان بازی نیز وظیفه خود را به خوبی انجام داده اند و عملکردی قابل قبول داشته اند. تنها مشکلی که در صداگذاری این عنوان وجود دارد ، سینک نبودن آن هاست. در بسیاری از مواقع صدای گویندگان با لب شخصیت ها سینک نیست و یا صدای اجسام پیش برخورد با آن ها شنیده می شود. این اتفاق بیش تر در صحنه های سینمایی رخ می دهد اما به اندازه ای آزار دهنده است که نکته ای منفی برای صداگذاری بازی به شمار آید.

سخن آخر

فرقه قاتلین ۳ ، علیرغم تمامی مشکلات و ایرادات ، یکی از بهترین عناوین امسال محسوب می شود ، با این حال همچنان بهترین عنوان سری فرقه قاتلین ، نسخه دوم آن باقی می ماند.

سومین نسخه اصلی فرقه قاتلین می توانست با صرف زمان و دقت بیشتری برای ساخت و برطرف کردن مشکلات خود در بخش های فنی ، به یکی از بهترین عناوین این نسل مبدل شود اما عرضه سالیانه این بازی ، باعث شد تا این بازی آن چنان که باید و شاید عمل نکند. بنابراین می توان بزرگ ترین نقطه ضعف بازی را عرضه نابهنگام آن محسوب کرد.

Version Tested: PC

عادل نریمانی

Assassin’s Creed III
سازنده: Ubisoft
ناشر: Ubisoft
سبک: ماجرایی/اکشن سوم شخص
تاریخ عرضه: اکتبر و نوامبر ۲۰۱۲
پلتفرم ها: PC, PS3, Xbox 360, Wii U


115 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. عادل جان از نقدت انتظار بیشتری داشتم. چون گفتی کامنت بده من اینو می‌نویسم، وگرنه گفته بودم قبلا که نمیتونم در مورد نقدها قضاوت کنم. متاسفانه اولین مشکل نقد اینه که متنش نمی‌تونه نمره رو توجیه کنه. یعنی مثلا کلا تمام جنبه‌های فنی گرافیک رو کوبیدی و له کردی، بعد هیچی به هیچی.
    یا مثلا یه سری نکات به اشتباه بیان شده. مثلا کی می‌گه تو بازی “خون” وجود خارجی نداره؟ هست آقا هست. اصلا توی تنظیمات گزینه داریم براش که فعال باشه غیر فعال.
    یا مثلا در مورد افکت “برف” … حتی اگر با روش قیاس نقدش کنیم خیلی خوبه. بسیار عالیه. فیزیک داره، صداگذاری فوق العاده داره. تاثیر داره. و همه چیزش خوبه دیگه چی می‌خوای؟
    توی نقد هم تناقض دیدم یه نمونش رو بیان می‌کنم:
    اول این که میگی “کانر پس به آتش کشیده شدن قبیله و مرگ “مادرش” ، تصمیم می گیرد که به انجمن برادری اساسین ها ملحق شود و انتقام “مادر” و قبیله ی خود را از پدرش بگیرد”
    بعد میگی “از دیگر ضعف های پردازش داستانی بازی می توان به نبود شخصیت “زن” در بازی اشاره کرد.”
    یعنی مادر کانر مرد بود آیا؟ :D میدونم منظورت چیه‌ها، ولی درست بیانش نکردی.
    بعد هم به شخصیت پردازی “آکیلیس” اشاره کردی کلا یا نه بالاخره؟

    ادامه نمی‌دم :-s

    ۱۰
    1. خب قطعاً نقد خیلی ایراد داره. طبیعی هم هست.
      رابطه متن و نمره رو قبلاً توضیح داده بودم بهت.
      در مورد افکت خون ، همچنان اعتقاد راسخ دارم که وجود خارجی نداره. هیچ خونی روی زمین جاری نمیشه ، و تنها خونی که در حین بازی مشاهده میشه ، یه تصویر از خون ـه نه افکت خون. چون اصلاً فیزیک نداره. کلاً موتور این بازی توی اجرای اجسام ظریف مشکل داره. این مشکل هم افکت خون رو شامل میشه ، هم افکت بارون و هم افکت برف و هم خیلی نکات دیگه.
      برف تو بازی فقط یه تصویره که جلو تر از تصویر بازی به نمایش در میاد و هیچ فیزیکی نداره. صداگذاریش هم ربطی به خود افکت نداره. هیچ وقت تو بازی افکت برف با هیچ جسمی برخورد نمی کنه. ۲۴ ساعت هم وایسی یه دونه برف رو لباست نمی شینه. همین طور رو هیچ جسم دیگه ای که از پیش تعیین شده روش برف نباشه.
      گفتم شخصیت زن که منظورم پارتنر عاطفی بود که اینجوری بیان کردم سایت فیلتر نشه! :D
      آکیلیس؟ نمی دونم به چه دلیلی اسمش رو تو مطلب ایزراییل نوشتم. از همه بابت این موضوع معذرت می خوام.
      Adel_97

      ۰۰
    2. خوب شد جواب دادی.
      در مورد نمره می دونم. به نظرم کار هوشمندانه ای بود دادن ۸ به بازی. علی رغم متن کوبنده‌تر.
      در مورد افکت خون، همچنان می‌گم که حداقل وجود خارجی خون نمیتونه زیر سوال بره. میشه بهش ایراد گرفت، ولی نمیتونیم بگیم اصلا نیست! و بعد تازه دلیلت برای نبودن خون بدتره. یعنی خودت میگی خون ایراد فیزیک و فلان داره، بعد نتیجه این که اصلا نیست! خب اگه نیست پس چی ایراد داره؟ :roll: یکم درکش برای مخاطب سخته توی متن نقد. من خون رو در بازی دیدم، پس با تو مخالفم.
      در مورد برف. باز هم تقریبا همون حرف قبلی رو باید تکرار کنم. ولی فقط در مورد حرکت در برف میگم که برف فیزیک داره، گرافیک خوب داره، تاثیر داره و اصلا بخشی از بازی میشه.
      پارتنر عاطفی رو من گرفتم. حتی اسیست غیر عاطفی اثر گذار هم نیست. ولی زن هست. نباید می‌گفتی زن. که پارادوکس توی متنت به وجود نیاد و ضربه بخوره. چون اوایل متن هم هست، ناخودآگاه من خواننده اعتمادم به ادامه‌ی نقد ممکنه سلب بشه. که خوش‌بختانه نمیشه. چون از وقتی که وارد گیم پلی میشی متن جون می‌گیره.
      در مورد آکیلیس هم متوجه شدم که ممکنه اشتباه شده باشه. ولی در کل مخالفم. اصلا اگر یک شخصیت پردازی خوب داشته باشه بازی همین آکیلیسه. تمام رفتارهاش و تک تک دیالوگ‌هاش خوب در اومدن.
      در مورد عرضه‌ی بازی هم یک نکته بگم که قطعا داستان بازی ایجاب می‌کنه که بازی تا قبل از دسامبر ۲۰۱۲ عرضه بشه. و میشه در موردش حرف زد خیلی.
      در مورد کارگردانی سینمایی بازی هم بگم که حداقل در میان پرده ها با نماها مشکل خاصی ندارم.

      ۰۰
    3. ببین سعید جان. در مورد افکت خون. من نگفتم خون تو بازی وجود نداره. گفتم افکت خون تو بازی وجود نداره. سر حرفم هم هستم. شما یه تصویر تکراری و خیلی سطحی از خون رو تو بازی می بینی ، اما این خون نه فیزیک داره ، نه جاری میشه و نه هیچ چیز دیگه. بنابراین افکت به حساب نمیاد.
      ببین عزیزم. اصلاً دلیلی که تو این بازی باعث مشکل وجود برف و خورشید یا بارون و خورشید می کنه ، اینه که این دو تا افکت تو بازی فیزیک ندارن ، فقط جلو تر از تصویر به نمیشه در میان. با هیچ جسمی برخورد نمی کنن و هیچ وقت رو لباس شما نمی شینن.
      در مورد اون کلمه زن هم حق با توئه و ایراد از منه.
      در مورد آکیلیس هم به نظر من از قاعده ی تیپ سازی که پیرمرد عاقل و داناست خارج نمیشه و تبدیل به شخصیت نمیشه. چرا که ما نه هیچ چیزی از زندگی اون رو می فهمیم و نه دایره اطلاعاتی راجبش داریم. فقط یه تیپ پیرمرد دانا داره که حالا خوب در اومدن دیالوگ هاش مربوط به دیالوگ نویسی بازیه.
      داستان هم بله ایجاب می کنه بازی قبل از ۲۰۱۲ عرضه بشه اما دو میان نسخه قبلی اگه در کار نبود ، زمانی که برای ساخت بازی ایجاد میشد کافی بود.
      کارگردانی بازی هم که اشاره کردی باهات موافقم. خیلی ساده و سر راسته.
      Adel_97

      ۰۰
  2. عادل از نکاتی که باید تو نقدت بهش اشاره میکردی ، باگ های وحشتناک بازی هست که راحت یکی دو نمره از بخش گرافیک بازی کم میکنه !!!
    تصور کن داری تو شهر راه میری یکدفعه میبینی ۱۰ نفر جلوی چشمت غیب شدن :-|
    یا داری سرباز های کت قرمز رو میکشی که یکدفعه به یه سربازی برمیخوری که اصلا نمی میره و تنها راه قلبه به اون فرار کردن از دستشه !
    یا تو روز روشن در هوای کاملا آفتابی بارون میبینی :-| اونم نه هر بارونی ، بارون به صورت رگباری !
    از باگ ها که بگذریم ، میرسیم به طراحی چهره ی داغون اشخاص ! یعنی اگر چند تا شخصیت اصلی بازی طراحی چهره ی خوب نداشتن ، دیگه اصلا نمی شد تو صورت اشخاص نگاه کرد ! اوج داغونی طراحی چهره رو میشه در مرحله ی برزیل دید ! کلا تو مرحله ی برزیل با اون همه جمعیت پنج ، شش نوع چهره بیشتر وجود نداشت که فقط لباس هاشون با هم فرق میکرد :-| ( البته لباس هاشون هم معمولا یه شکل بودن !!! ) از چهره ی دزموند و شاون و ربکا هم که بگذریم بهتره !
    البته یکی از بخش های خوب بازی ، ترمیم خود به خود خط جان بازیکن بود که دیگه لازم نبود مثل نسخه های قبل وقت الکی صرف خریدن دارو برای ترمیم خط جان کنی.
    هماهنگ بودن تبر کانر و هیدن بلید هم بسیار جالب بود و حرکت های متنوعی رو میشد باهاشون انجام داد .

    ۰۰
    1. بعضی از باگ های بازی رو بهشون اشاره کردم. مثل همون بارون و برف در آفتاب! اما مشکل غیب شدن رو یادم رفت اشاره کنم. از این بابت هم مثل مورد ایزراییل عذر می خوام.
      اما اون دشمنی که میگی نمی میره ، برای من هم پیش اومد و شیوه خودش رو برای کشتن داره و باگ به حساب نمیاد.
      Adel_97

      ۰۰
  3. چند نکته هست که باید در رابطه با این فرانچایز مطرح کنم که حتم دارم خیلی ها حرف هایم را قبول نخواهند داشت.
    اول نظرم را میگویم بعد دلایلم را.
    به نظر من شخصیت پردازی بازی دوم آشغال بود.
    شخصت الطیر در بازی اول نماد یک قاتل حرفه ای و یک سرباز وفادار وآماده به کار بود…. در عین حال کاملا با حوش، جدی، حاضرجواب، همه فن حریف، و مصداق بارز یک شخصیت بسیار آرام اما درعین حال آنچنان خشن که زره ای دراجرای دستوری که به او میرسد تامل نمیکند.
    یک سرباز که ماموریت محول شده را به نحو احسن انجام میدهد وپرسش و پاسخ را برای بعداز انجام کارمیگذارد…. کسی که درمورد دنیای پیرامون خود نا امید شده وباوجود اینکه به تفکرات اربابش اطمینان ندارد اما صحبت های او را منطقی میخواند و تنها راه حل برای مقابله با این آشوب را کشتن تک تک آن نه نفر میداند. گذشته ای از الطیر دربازی بیان نمیشود چون نباید بشود! الطیر یک قاتل حرفه ایست که حویتش نا مشخص است همانطورکه تمامی قاتلان درفرقه حشاشین گذشته نامعلومی دارند.
    اما اتزیو کیست؟ یک جوان لا اوبالی که بیشتروقتش راصرف خوش گذرانی و دزدی میکند وبعداز مرگ خانواده اش هم آنچنان وجوه شخصیتی او نمایان نمیشود…. دزموند قهرمان خوبی است اما قاتل خوبی نیست، فرمانده خوبی نیست، رهبرخوبی نیست، چرا نیست؟ چون نباید باشد. در حیبت یک قاتل رهبری معنا ندارد.درحیبت یک قاتل فرمانهی معنا ندارد…. آن لباس ساده و سبک و راحت و زیبای الطیر کجا و این زره فولادی کجا که بعضی اوقات من متعجب میشوم که او چطور با همچین وزنی پارکور میکند!
    شماره دوم بازیباز رامجبور به جست و جو درمحیط میکند…. چرا بازیباز باید بگردد؟ چون پول به دست بیاورد؟ چون آیتم های مخفی آزاد کند؟ واقعا شرافت بازیبازانی که شماره اول را باتمام سادگیش دوست داشتند اجازه میدهد که اینگونه دردنیای بازی بگردند؟ تصورسازندگان از دنیای باز چه بوده؟
    شماره دوم به ۲ دلیل زیباست…. طراحی محیط و موسیقی ودیگر هیچ.
    ومن هرگز شماره اول بازی را که ۳ سال برایش صبرکردم را به این چرندیاتی که به بازی دوم و حالا سوم اضافه کردند را ترجیح نمیدهم

    ۰۰
    1. خب ببین دوست عزیز. شما شخصیت الطائر رو دوست داشتی. اما اتزیو یه فرد کاملاً متفاوت از الطائره ، تو یه دوره زمانی دیگه و با یه شخصیت کاملاً متفاوت. شاید شما شخصیت پردازی اون رو دوست نداشته باشی ، اما نمی تونی شخصیت پردازی رو زیر سوال ببری.
      شماره دوم کامل ترین و بهترین نسخه این سری بود و غیر از طراحی محیط و موسیقی ، شخصیت پردازی ، داستان ، معما ها ، طراحی مراحل ، سکوبازی(پلتفرمر) و نکات خوب زیادی داشت که قابل چشم پوشی نیست.
      Adel_97

      ۱۰
    2. حرف هاتون را تا حدی قبول دارم اما مشکل اینجاست که نمیتونم با تکست نوشتن قانعتون کنم….. اسممو یادتون باشه اگر روزی، جایی منو دیدید یادم بندازید تا با هم درموردش بحث کنیم. :)

      ۰۰
  4. ممنون بابت نقد …
    نمره بسیار بالایی به بازی داده شده ! بسیار بالا !
    هوش مصنوعی که در پایین ترین حالت ممکنه است !
    بعضی مواقع با خودم فکر می کردم شاید سازنده ها فراموش کرده اند هوش مصنوعی برای بازی قرار دهند …
    نکته دیگر منفی ای که از شماره قبل با خود همراه دارد ماموریت های بسیار بد بازیست . یک سری از ماموریت ها فقط برای خالی نبودن عریضه و زیاد کردن طول بازی قرار داده شده اند …
    نبردهای دریایی نسبتا خوب بودند . میشد این مورد را جزو نکات مثبت بازی قرار داد
    در هر حال طبق معمول طراحان ماموریت ها شکست سختی خورده اند …
    شماره های قبل را به زور داستان جالبش توانستم تحمل کنم و به انتها
    برسانم . اون سه داستانی که با هم در جایی گره می خوردند باعث میشد
    بتوانم ماموریت های درپیتی بازی را تحمل کنم ! اما این بار داستان هم
    در اوج قرار ندارد . نتوانستند انسجام و روایت مناسبی برای تنها نقطه قوت بازی
    ایجاد کنند …
    از لحاظ باگهای گرافیکی هم صحبت نکنیم خیلی بهتر است !
    البته در این نسخه کمی محیط ها عوض شده بودند و اون حس وحشتناک
    تکراری بودن را کمتر به گیمر منتقل می کردند …
    موسیقی بازی از معدود نکات مثبت بازیست . اما متاسفانه این معدود نکات
    مثبت باعث نمی شود بازی قابل تحمل شود …
    چون بازی را بالاخره توانستم با زور و اکراه ! تمام کنم می توانم نمره هم بدهم
    نمره من به بازی ۴ از ۱۰ هست با کلی احترام !
    —————————–
    ننگ بزرگیست اگر این بازی بهترین بازی سال شود …
    —————————–
    SONY make.believe

    ۰۱
    1. نکته وحشتناک بعدی که یادم رفت بگم طراحی چهره های بازیست !
      یک افت.ضاح به تمام معنا !
      همین الان چهره دزموند را نگاه کنید ! م.یت چهره اش روح دار تر از این است !

      ۰۰
    2. ژنرال !!! =D
      دقیقا توی فارکرای هم نوعی ماموریتهای جانبی است که بسیار آبکی تشریف دارد .
      فقط فقط برای دراز تر کردن زمان بازی است !!! :/ تمام علامت تعجب های آبی
      دو شخصیت یک شکل هستند یکی مرد و دیگری مثلا زن !!! :/
      به ماموریتهای جانبی دد آیلند میگفتند حوصله سربر و آبکی به این نمیدونم باید چی
      گفت !!! :/
      مثلا در یک ماموریت کسی که مثلا زن است !!! ماموریتی به جیسون میدهد
      زاغ شوهرش را چوب بزند !!! :/
      جیسون هم زاغ میزند !!!:/
      بعد به زنش خبر میدهد معشوقه شوهرش زن نیست بلکه یک مرد است !!! :/
      یعنی شوهرش (گ .ی ) است !!! :/
      بعد زن خطاب به جیسون میگوید !!! :/ می خواهم ( چیزش ) را ببرم تا درس عبرت
      بگیرد و دیگر پیش آن مرد نخوابد !!! :/
      خوب جیسون مشخص شد فضول جزیره است !!! :/ آخه قهرمان داستان چه به
      زاغ سیاه چوب زدن !!! :/
      جایزه طلائی آبکی ترین ماموریت جانبی ساز را باید دو دستی تقدیم کرد به عناوین
      یوبی سافت

      ۰۰
    3. سعید خیلی قشنگ گفتی زاغ چوب زدن :D :D
      انقدر جدی گفتی فکر کردم واقعا داری راست میگی درباره مرده راستی زنه خود واس بود تو نقش زن

      ۱۰
    4. خوب من جدی گفتم دیگه !!! :/
      عین خطوطی که نوشتم دقیقا یکی از ماموریتهای جانبی است .
      باید بری زاغ شوهر چوب بزنی بعد به رنش گگزارش بدی تا ( چیز برش ) کند !!! :/
      درس عبرت بگیرد !!! :/ کاملا جدی بود این ماموریت آبکی !!! :/

      ۰۰
    5. من تا قسمت اتش زدن weeds ها رفتم اون زنه که شبیه واسه یه ماموریت میده بری دنبال مرده بعد میری اونجا بهت تفنگ اتشی میدن اونجا رو میگی ؟؟؟

      ۰۰
    6. اونی که شما میگویی ماموریت اصلی برادر من !!! :/
      من دارم یک ماموریت جانبی آبکی را میگویم !!! :/
      آره باید برید مزرعه کوک ائین بسوزونی !!! :/ حیف فقط بخوره نشدیم تا
      استفاده ببریم حداقل از این مزرعه !!! :/
      اون خانمه که شبیه واس هستش اسمش سیترا است !!! :/
      جالبه موقع سوزاندن مزرعه کوک توهم نمی گرفت ولی بعدا خودت میبینی
      کجاها توهم میگیردش !!! :/
      البته نوع توهمات بسیار جالب است و فکر کنم طراح این توهمات خودش یک
      ( اشک خدا ) مصرف کن بوده است .

      ۰۰
    7. Ok اخه اون جا هم داشتیم تعقیب میکردیم فکرم به اونجا رفت
      فردا این بازی رو تمام میکنم تا ببینم به کجا ختم میشه امیدوارم بهتر بشه چون فعلا حس بزن بکش بم دست نداده

      ۰۰
    8. دقیقا سعید میرابی عزیز !
      اساسین که واقعا باید این جایزه را ببرد ! البته فرق اساسین با سایر کاندیدها در این است که ماموریت های اصلی اش آبکی ترند تا فرعی ها !
      در مورد فارکرای که از فردا شروع می کنم ! البته کمی
      نا امید شدم وقتی در کامنت پست قبلیتان گفتید
      به گرد پای شماره اول هم نمیرسد !
      امیدوار بودم آن خاطرات زیبا زنده شود !
      اما با توجه به تعاریف شما و دوستان قطعا از شماره دومش بهتر است !
      ———————
      نمردیم و ابعاد دیگری از شخصیت قهرمان بازی ها را هم مشاهده کردیم :D
      واقعا فقط برای افزایش زمان بازیست !
      ——————–
      SONY make.believe

      ۰۰
    9. نه بازی کن ژنرال !!! بازی خوبی است .
      بدون هیچ تردیدی بازی خوبی است . حداقل ارزش یک بار مصرف را دارد .
      اما سراغ ماموریتهای جانبی آبکی نرو علامت تعجب آبی دیدی بپیچ به قضیه
      جدیش نگیر
      برای سلاح ها هم یک سنت خرج خریدش نکن با آزاد کردن آنتن ها
      سلاح ها مجانی در اختیارت قرار میگیرد !!! :/ فقط پول برای ارتقاش خرج کن
      پوست حیوانات را هم تا می توانی بکن در ابتدای بازی !!! :/

      ۰۰
    10. ممنون بابت نظرت.
      بازی واقعاً پر ایراده ولی یکم دارید در حق بازی بی انصافی می کنید. ۴ واقعاً نمره کمی برای این بازیه. حتی برای بازی ای مثل گرشاسپ هم نمره کمی محسوب میشه!
      Adel_97

      ۰۰
  5. آفرین! واقعا این نقد با دلیل به همه نشون داد که چرا این بازی فقط یک بازی خوبه نه یه شاهکار.از عادل عزیز ممنونم(اما به نظرم پایان دزموند واقعا بد بود)
    در مورد بازی باید بگم که یوبیسافت ۳سال رو این بازی کارکرده با تعداد زیادی از کارکنان اما عملکرد بازی از حد انتظارات پایینتر بود…

    ۰۰
    1. ممنون از محبتت.
      اون طوری که از بازی معلومه و خبر هایی که در زمان انتشار دو عنوان قبلی منتشر شد و صحبت از استفاده از حداکثر نیرو ها برای اون عناوین داشت ، ۳ سال ساخت بازی بیشتر یه هایپ برای جذب مخاطب به نظر میاد.
      Adel_97

      ۰۰
  6. خوب من الان در دوران خشکسالی بازی به سر میبرم !!! :/
    ولی بنظرتون میرم سراغ این بازی !!! :/
    از استخوان درد هم بمیرم به کاور بازیش نگاه نمیکنم !!! :/
    طبق گفته دوستان بازی هم پر از ایراد است !!! :/ که نمره ۸ دادن کمی ………….
    ———————————————————————————————-
    نقد را هم خواندم ولی چون بازی نکردم راجب نقدت عادل جان هیچ نظری ندارم !!! :/
    __________________________________
    SONY make.believe-(انجمن Martial Art’s )

    ۰۰
    1. ممنون سعید جان از اینکه وقت گذاشتی و نقد رو خوندی.
      در مورد بازی نکردن بازی هم میگم ، یه سری بازی ها هست ، علیرغم اینکه ازشون متنفریم یا نه ، تنها بخاطر تجربه کردشون ، باید بازیشون کرد.
      Adel_97

      ۰۰
    2. قبول ولی این عنوان از لیست من خارج شده است !!! :/
      من مثلا از دارک سایدرز خوشم می آید !!! :/ ولی تجربه اش کردم .
      این عنوان را بطور کل از لیستم حذف کردم . عطا به لقا شد !!! :/
      آهان در ضمن دوستان این عنوان را بازی کنند انگار من بازی کردم !!! :D

      ۰۰
  7. اول بابت نقد از عادل خان تشکر میکنم.
    خودم به شخصه اساسین رو به عنوان یکی از خوبهای سال قبول دارم .
    مشکل اصلی بازی ایرادات فنی نظیر باگ و هوش مصنوعی بود که به نظر از انجینش باشه.
    این بازی پر سر و صداتر از دیگر بازی این شرکت یعنی فارکرای به بازار اومد ولی فروشش رو نمیدونم اما در کیفیت زیر سایه یفارکرای قرار گرفت. با این وجود هر دو اثر عالی بودن ودر کنار گاست ریکون که خیلی خوب بود باعث میشن به شخصه یوبی سافت رو بهترین شرکت بازی سازی سال بدونم :X

    ۰۰
    1. ممنون از محبتت.
      در مورد فروش ، اساسین ۳ پرفروش ترین عنوان یوبی تو هفته اول بوده و ۳.۵ میلیون فروخته که دو برابر مکاشفات ـه. در مورد کیفیت هم قطعاً فارکرای بهترین اول شخص امسال و یکی از بهترین اول شخص های این نسله و از مدت ها قبل از عرضه بهش اعتماد داشتم.
      یوبی سافت واقعاً شرکت خوب و درجه یکیه اما مدتیه که سیاست های مالیش دارن به کیفیت بازی هاش ضربه می زنن. امیدوارم که این روند ادامه نداشته باشه وگرنه در آینده ای نزدیک یوبی هم به شرکتی مثل کپکام تبدیل میشه که فقط خاطرات بازی های خوبش رو باید به ذهن بیاریم.
      Adel_97

      ۰۰
  8. تشکر از عادل عزیز بابت نقد خوبش
    به نظر من این بازی فقط یه هایپ بزرگ بود ! بعد از بازی کردنش تازه فهمیدم این بازی ارزش اونهمه انتظار رو نداشت ، هر چند بازی نکات مثبت زیادی داشت ولی نکات منفیش به مراتب خیلی بیشتر از نکات مثبتش بود.
    این بازی نیاز داشت حداقل یه سال دیر تر منتشر بشه تا مشکلات ریز و درشتش بر طرف بشه ولی …

    ۰۰
    1. ممنون مازیار!
      قطعاً یوبی سافت بیش از حد روی این بازی مانور داد و وعده های زیادی در مورد بازی داد که محقق نشد اما تبلیغات مهم ترین بخش برای جذب مخاطبه! ;)
      Adel_97

      ۰۰
    2. کلا میگم اسسینز بهتر از قبل شده است خوب نکات مثبت اش هم بگم برید زیر.
      نکات مثبت و منفی:
      ـبهبود گیم پلی در سطح عالی که نمره ی ۱۰ رو میگیره به راحتی.{نکته ی منفی ای بسیار رنج آور برای بازی پیدا نشده است}
      ـگرافیک نچندان خوب ولی دارا بودن بافت هایی بسیار بد و باگ و همچنین که دوستمان ذکر کرد نه داشتن سایه اجسام و اشخاص در بعضی از مراحل/طراحی بسیار زیبای کشتی ها و شهرها و محیط زیست.
      ـموسیقی و صداگذاری مانند همیشه بی نقص کار شده بود و میتوان گفت که یکی از نکات قوت بازی موسیقی و صداگذاری است که هیچ وقت افت که نه پیرفت نیز داشته {مخصوصا مراحل اول بازی که ما موسیقی به سبک سنتی ایرانی می شونیم که حرف نداره}
      ـداستان بسیار عالی و هماهنگ با تاریخ قرن ۱۹ در آمریکا ولی پایان بندی نه چندان جالب برای دزموند مایلز
      نمره:۹
      ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
      یکی از نقدهای کوتاه بازی به قلم “رئوف قجقی”
      راستی نقدما قبول نشد رفت خیلی نامردی شد به هر حال چی بگم……. :cry:

      ۰۰
  9. نقدتون عالی بود =D ممنون

    من واقعا از این نسخه خیلی خوشم اومد و خاطرش به این زودی ها از ذهنم پاک نمیشه و شاید اگه باگ هایی در گیمپلی بازی وجود نداشت بازی از دید منتقدان خیلی خیلی بهتر میشد ولی در مقابسه با نسخه های دیگر من خودم شخصا داستان نسخه های قبلی رو بیشتر دوست داشتم ( البته نسخه اول رو بازی نکردم ) ولی گیم پلی بخش هایی از بازی مثل سیستم مبارزاتی و امکانات افزوده شده در گیمپلی مثل بالا رفتن از درختان و شکار حیوانات. من خودم AC III رو بیشتر دوست داشتم و میپسندم
    با توجه به نقدتون نمره خوبی هم دادید

    ۰۰
    1. نقد عالی بودش عادل عزیز! :X ;)
      بازی خوبی بودش اگر باگ گرافیکی نداشت یا کم بودش!
      اما در کل این سری بازیها نوع روایت داستان در این نسخه خیلی بهتر و جالب تر بوده!
      __________________
      حقوق بگیر

      ۰۱
    2. بابا بشین بازی کن و بعد نقد کن!
      غار مخفی نداره؟! معما نداره؟ !(مراحل کاپیان کید رو میگم) اصلا شما که به قصد نقد بازی کردی انگشتر shards of eden رو پیدا کردی؟
      تناب دارتی که خیلی فوق العاده است و تو یکی از مراحل فرعی home stead (myram)
      قشنگ آموزش داده میشه. ببینم شما اصلا لذت این که با تناب یکی رو بکشی بالای درخت خودت عین اسانسور بیاد پایین رو چشیدی؟
      اصلا سینک بازیت یه ۵۰ درصد رسیده؟ اه آدم یه چیزایی میخونه سرش سوت میکشه…
      جل الخالق!

      ۱۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر