نقد بازی «مترو: واپسین نور»; یافتن سرپناه میان سایه‌ها

m توسط m
در ۱۳۹۲/۰۳/۰۴ , 00:21:20
4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ

یافتن سرپناه میان سایه‌ها

بار دیگر با مسکوی آخرالزمانی همراه شوید

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ

رویای یک مرد روس

همش از اون روزی شروع شد که با مادرم به باغ‌های گیاهی رفتیم … با مترو!
به یاد می‌آورم که چگونه با یک پله برقی کوتاه به سطح زمین رسیدیم … که چگونه از داخل سالنی شیشه‌ای به خیابانی پوشیده از رنگ سبز رفتیم.
ابرهای کوچک را به یاد می‌آورم که از پس آسمان بی‌کران می‌گذشتند و نسیم آرام و خنکی که صورتم را نوازش می‌کرد.مادرم برایم یک بستنی خرید و آن آخرین باری بود که طعم بی‌نظیر آن را چشیدم.
آن روز, انسانیت به دار آویخته شد.بی‌گناه و گناه‌کار به سزای اعمالشان رسیدند و ما به دور از چشم خدا در مترو پنهان شدیم تا از خشمش در امان باشیم و او بالاخره به این نتیجه رسید که ما ارزش خشمش را نداریم.او به کارهای دیگرش رسید… یا شاید ما را فراموش کرد.وقتی که ما با این زمین خشک و بی‌مصرف رو به رو شدیم… فقط با آن سوختیم و ساختیم.
من هنوز خیلی چیزهای تصادفی و غیر ضروری را به یاد دارم اما مهم‌ترین چیزی که باید به یاد بیاورم را نه و آن چهره‌ی مادرم است.او بلافاصله بعد از آغاز جنگ مُرد…
آرزویم این است که صورت زیبایش را به یاد آورم.طرز نگاه کردنش را … صدایش را که در گوشم زمزمه می‌کرد: ”هیچ چیز نیست که تا وقتی که من هستم از او بترسی.” اما حالا چطور؟ حالا که دیگر او را ندارم چطور؟
حاضرم روحم را بفروشم تا او را به یاد بیاورم… هروقت… حتی همین حالا… و من این کار را کردم.

سر آغاز مترو

دیمیتری گلاخوفسکی (Dmitry Glukhofsky) داستان نویسی است که در سال ۲۰۰۵ با نوشتن رمانی با نام «مترو ۲۰۳۳» توانست ۵۰۰ هزار نسخه از آن را در سرتاسر جهان به فروش برساند.بعدها این رمان به زبان های متعددی ترجمه شد که خود باعث بیشتر شدن فروش آن گردید.این رمان خارق العاده با حواشی و جنجال های زیادی همراه بود مخصوصا این که بعدا ساخت بازی ای با همین نام کلید خورد.این بازی که هم نام خود رمان بود با اتمسفری سنگین و سرد و داستانی تمجید شده اش شاید نتوانست طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کند اما اکثر کسانی که این بازی را تجربه کردند از بازی کردن اش پشیمان نشدند چرا که «مترو ۲۰۳۳» با نوآوری های زیادی همراه بود.چهار سال بعد یعنی در ۲۰۰۹ ادامه ای برای این رمان با نام «مترو ۲۰۳۴» توسط گلاخوفسکی نوشته شد که توانست چندین برابر شماره ی قبلی اش فروش جهانی داشته باشد به طوری که فروش این کتاب در یک سال برابر فروش کتاب قبلی در ۴ سال قبلش بود و علاوه بر ان به عنوان پر فروش ترین کتاب روسیه در آن سال شناخته شد.

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ
Dmitry Glukhofsky

اعضای سابق استودیوی موفق GSC Game World اکثرا در ساخت «مترو ۲۰۳۳» دست داشتند.این افراد قبل ها نیز در سری “استاکر” (STALKER) خود را اثبات کرده بودند.پس از موفقیت «مترو ۲۰۳۳» گلاخوفسکی تصمیم بر این داشت تا ادامه ی بازی را با نام آخرین رمان خود یعنی «مترو ۲۰۳۴» عرضه کند و داستان آن را دنبال کند اما بعد ها شرکت THQ اعلام کرد که داستان جدیدترین «مترو» هیچ ارتباطی به این رمان ندارد و «مترو: واپسین نور» (Metro: Last Light) خواهد بود که ماجرای قهرمان داستان قبلی یعنی آرتوم را دنیال خواهد کرد.بعد از ورشکسته شدن THQ امتیاز ساخت سری «مترو» به دست Deep Silver افتاد ولی آیا DS و ۴A Games به خوبی از عهده ی ساخت بازی بر آمده اند؟

در انتهای شماره قبلی شما با دو پایان متفاوت روبرو می شدید و بازی به دو شکل متفاوت برای هر کسی به پایان می رسید.گلاخوفسکی برای شروع «واپسین نور» پایان تلخ «مترو ۲۰۳۳» را در نظر گرفته است.جالبی داستان به این است که با این حال که بازی داستان «مترو ۲۰۳۴» را ندارد اما دقیقا پس از اتفاقات شماره ی قبل اتفاق می افتد.پس از وقابع شماره قبلی Dark Ones ها از بین رفته اند اما هنوز به دلیل انفجار بمب های هسته ای, موجودات جهش یافته و فضای خوفناک بیرون, غریزه شما بهترین مکان برای بقا را تونل های مترو بر می گزیند.همان طور که اشاره شد داستان ادامه ی «مترو ۲۰۳۳» را پیش می گیرد جایی که آرتوم باید به نجات تعداد معدودی از انسان های باقی مانده در سیستم متروی شهر مسکو برود.جایی که هنوز عده ای از Dark Ones های باقی مانده و انسان هائی که دشمنان شما هستند انتظار شما را می کشند.بعضی از قسمت های مترو مانند خیابان های مسکو هنوز هم رادیو اکتیوی هستند.

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ
قسم می‌خورم اتمسفر بی‌نظیر سری مترو را در هیچ عنوان آخرالزمانی دیگر نخواهید دید

انسان ها در این شماره از هوش مصنوعی بهتری بهره می برند به طوری که با کوچک ترین صدا و اشتباهی مکان شما را شناسایی کنند و این خود چالش زیادی برای بازی کننده به ارمغان خواهد آورد.انسان ها در اغلب اوقات در گروه های چند نفره هستند و اگر شما را شناسایی کنند دوستانشان را برای گرفتن شما خبر خواهند کرد.طراحی هیولاها در این شماره بر خلاف انسان ها به خوبی پرداخته نشده است و ضربات آن ها منتهی به چند ضربه ی ضعیف با خنجر خواهد بود.طراحی باس فایت ها را در کل در انتهای بازی فراموش خواهید کرد و یا در صورتی که یادتان بماند یک تجربه ی نفرت انگیز خواهد بود.از جمله نوآوری های «واپسین نور» ماسک هوایی است که در مناطقی که اکسیژن وجود ندارد مجبورید از آن استفاده کنید.فیلتر های این ماسک تا زمان های مقرری دوام خواهند آورد و یا باید فیلتر های جدید پیدا کنید که بازی شما را مجبور به گشتن در مکان های مختلف می کند یا این که به مترو باز گردید.این ماسک ممکن است در طول گشت و گذار های شما خیس , خونی و یا کثیف شود که باید خودتان آن را تمیز کنید.

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ

در پیچ و خم های مترو

گیم پلی در «واپسین نور» یک نوع رابطه ی پارادوکس جالب است , از طرفی بسیار کامل است و از طرفی بسیار ناقص.از طرفی شوتری عالیست و از طرفی یک مخفی کاری بسیار ضعیف. در کل با توجه به سلیقه ی خودتان، میتوانید در هر قسمت از مراحل بازی یک کشتار جمعی به راه بیندازید،یا مثل یک روح بی سر و صدا همه ی دشمنانتان را از پا در بیاورید.
اگر بخواهید که از روش شوتر استفاده کنید، «واپسین نور» یک تجربه ی عالی برای شما خواهد بود که همه ی استاندارد های یک شوتر نسل هفتم را رعایت کرده , و گاهی هم از آنها جلو زده است. طراحی فضای عالی, هوش مصنوعی خوب, باگ های بسیار کم, اسلحه های کار آمد, همه و همه از عناصری هستند که گیم پلی قسمت شوتر را جذاب و کامل کرده اند. شاید بخواهید از تنوع کم سلح های بازی ایراد بگیرید, اما باید گفت که با توجه به داستان بازی و محدودیت های فضای مترو که کارخانه های اسلحه سازی در آنها وجود ندارد تنوع سلاح ها با توجه به کارآیی بالایشان خوب است.اگر بازی را روی درجه ی هاردکور انجام داده باشید, از هوش مصنوعی دشمنان (در صحنه های کشتار جمعی) راضی خواهید بود چرا که جای گیری مناسب دشمنان و اینکه اسلحه های آنان از نظر قدرت با اسلحه های شما برابر اند نه مانند چیزی که در شوتر های نسل فعلی می بینیم و مثل شما با دو یا سه فشنگ حریف را از پای در می آورند, بازی به طرز باور نکردنی ای هیجان انگیز و میخکوب کننده خواهد بود.
البته یک ایراد نه چندان کوچک به بازی وارد است, و ان هم روند بازی است که بسیار طولانی و گاها خسته کننده می شود.ممکن است سی دقیقه از مکان های دارای دشمن عبور کنید, ولی بعد از آن باید دو ساعت از مناطق عنکبوت خیز و گاها خالی از سکنه بازی عبور کنید که این موضوع به روند بازی صدمه ای جبران ناپذیر زده, و گیم پلی بازی را نا متوازن ساخته است.

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ
خشم آسمان و یک مرگ تدریجی در این دنیای لعنتی بیرون از مترو…

مسئله ی دیگری که بازی را نا متوازن ساخته است, بخش مخفی کاری آن است که خیلی لذت بخش است, ولی خودش آن لذت را از شما میگیرد.شما تنها سه نوع سلاح برای این کار دارید : یک خنجر که برای کشتن دشمنان نزدیک از آن استفاده می کنید, چاقو های کوچکی که آنها را پرتاب میکنید و گاها اگر سلاح های خود را به صدا خفه کنی که خیلی هم صدا خفه کن نیست مجهز کرده باشید، راه های شما برای مخفی کاری هستند.
اما دلیل این که می گویم که بخش مخفی کاری نا متوازن و ناقص یا حتی نا کارآمد است جوابش در یک کلمه این است : طراحی بد مراحل.
طراحی مراحل به طور عجیبی با گیم پلی بخش مخفی کاری (تکرار میکنم: بخش مخفی کاری ) بازی متناقض است.از طراحی مکان قرار گیری دشمنان تا طراحی مکان های منابع نور و هوش مصنوعی دشمنان (در مخفی کاری), همه و همه دست به دست هم میدهند تا شما را از لذت مخفی کاری این عنوان محروم کنند.
به عنوان مثال : جایی قرار دارید که در خروج در ۵ متری شما قرار دارد. در این فاصله ی ۵ متری, دو دشمن و یک منبع نور قرار دارند.مشکل همین جاست! نمیتوانید دشمنان یا منبع نور را نابود کنید چون اگر دشمنان را بکشید جسدشان در نور قرار میگیرد و دیگران با خبر خواهند شد و اگر منبع را از بین ببرید, دشمنان متوجه حضورتان می شوند و به دنبالتان میگردند.پس خود بازی شما را مجبور میکند که به زور متوصل شوید !
اما ایرادی که به هوش مصنوعی بخش مخفی کاری وارد است این است که کافیست تا در سایه باشید تا حتی اگر از جلوی چشم دشمنان عبور کردید, شما را نبینند.
در کل اگر بخواهیم از گیم پلی بازی جمع بندی داشته باشیم, باید گفت که «واپسین نور» لحظات نابه را برای شما خلق خواهد کرد که مشابه آنرا در کمتر شوتری از این نسل دیده ایم.ممکن است گاها خسته کننده شود, اما حسی شما را به ادامه ی بازی دعوت می کند و آن جذاب آن است.

4A Games, Deep Silver, Metro: Last Light, THQ

آخرین روشنایی

گرافیک در «واپسین نور» همان طور که ۴A Games قولش را داده بود از یهترین های این نسل است.یکی از دلایلی که باعث شد که این بازی قبل از انتشار سر و صدای زیادی کند و طرفداران بسیاری دست و پا کند این بود که مسئولین ۴A قول بهترین گرافیک نسل را در این شماره داده بودند, هر چند که این عنوان خیلی اغراق دارد و این طور نیست اما نور پردازی و طراحی محیط ها در «مترو: واپسین نور» به بهترین شکل ممکن ساخته و پرداخته شده است.انجین پایه بازی,موتور رسمی خود ۴A Games یعنی ۴A Engine است.اگر بازی را بر روی رایانه های شخصی تجربه کرده باشید بهترین نور پردازی و جلوه های گرافیکی را مشاهده خواهید کرد.حتی میانگین نمرات نسخه ی PC از نسخه های کنسولی بالاتر است به علاوه شما می توانید این بازی را به صورت سه بعدی تجربه کنید.در شماره قبلی هم چنین انجین بازی با PlayStation 3 سازگار نبود که باعث وجود اشکالات و باگ های مختلف در بازی شد اما در این شماره این مشکل به کلی برطرف شده هر چند که ایرادات گرافیکی هنوز هم به چشم می خورند.محیط های خارج از مترو همانند خود مترو به خوبی ساخته شده اند و از جزئیات زیادی بهره می برند.

از نظر صداگزاری و موسیقی باید گفت که «مترو ۲۰۳۳» از صداگزاری خوبی بهره نمی برد چرا که اکثرا نمی توانستند به خوبی با لهجه ی روسی صحبت کنند ولی این ایراد در «واپسین نور» تا حدودی رفع شده تا جایی که در لیست صداپیشگان می توانید اسم “نولان نورث” (صداپیشه ی شخصیت ناتان دریک در سری آنچارتد) را مشاهده کنید.

 

۸.۵/۱۰

نویسندگان: مسعود تیموری، امیرمحمد جزایری


127 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. واقعا بازی می شه گفت یه عنوان اورجینال . البته این صفتی که برای این عنوان انتخاب کردم دلیلش این که گیم پلی قربانی داستان نشد و با این حال داستان هم روال خودش پیش می بره و به اوج می رسه وای این بخش گوست توی متر ۲۰۳۳ واقعا زیباست و دید این بخش در اخرین روشنایی هم بازی رو جذاب تر کرد امیدوار این شرکت با استعداد باز هم مشکلاتش حل بشن و فروش خوبی از این عنوان بکنه .

    ۰۰
  2. خوب با تشکر فراوان از دو دوست عزیز و گل سایت که زحمات زیادی کشیدن برای سایت :X

    در مورد بازی هنوز تمومش نکردم ولی در مورد گرافیک این بازی فقط میتونم بگم من در کنسول ۳۶۰ رفتم بافت ها و تکسچر ها اصلا خوب نیستن و لود شدن تکسچرها بسیار کنده و خیلی طول میکشه میخام بدونم دوستان دیگر هم همین مشکل رو دارن ؟ تو بازی بعد ۱۰ ثانیه لباس طرف کامل میشه که خیلی تو ذوق میزنه

    ۰۰
    1. بله امیر جان درست میگی و تشکر از پاسخت

      علی جان دیگر الان دیر است برم تو کار جمع کردن pc باید پولها رو برای بازی اریج و کنسول نسل بعد نگه داشت :D

      ۰۰
    2. نه رضا جان توی پی سی که اصلا همچین مشکلی نیست!بهت پیشنهاد میکنم بازی های مولتی پلتفرم مخصوصا شوتر رو حتما رو پی سی بری(اگر پی سی قوی داری البته) تا مشکلاتی از این قبیل در بازی هایی مثل مترو یا بی کران نداشته باشی.

      ۰۰
    3. منم این مشکلو دارم حتی وقتی که شعله یا فندک را روشن می کنی با بافت های عجیب نور مواجه می شی

      ۰۰
    4. بله دقیقا
      بنده خداها گفتن با شرایط سخت بازی رو ساختیم ولی فکر نمیکردم انقدر سختی کشیده باشن که با این جور مشکلی روبرو باشیم

      ۰۰
  3. مسعود جان و امیر جان دستتون ددر نکنه،در مورد بازی خیلی اضافه گویی نمیکنم و شما به خوی توضیح دادیو ولی یک یاراد به نقدتون وارده ،شما با مقدمه ای بسیار عالی بر فضا و داستان بازی شروع کردید و بسیار خوب هم از بخش گیم پلی رد شدید ولی به بخش گرافیک و موسیقی که رسید خیلی زود بحث را جمع کردید و حس میکنم خیلی به ویژگی های خاص گرافکی این بازی یا عیب های عمدش نپرداختید ،درکل کارتون خوب بود و مترو هم یکی از بهترین شوتر های امسال بود

    ۰۰
    1. حق میدم که کمتر به این دو بخش پرداخته شده بود ولی من می خواستم همین امشب قال قضیه (؟!) رو بکنم واسه همین کم شد ولی فکر کنم تا اون جا که تونستم از ایرادات گفتم , دوستان کم و کاستی هاش رو به بزرگی خودتون ببخشید.فقط تایپش از ۱۱ طول کشید ! اون بخش اول “رویای مرد روس” و بخش عمده ای از گیم پلی رو امیر زحمتش رو کشیده باقیش رو من.

      ۰۰
    1. مسعود عزیز ممنون از نقدت دوست خوبم نمره ی خوبی به این عنوان شاهکار دادی البته با توجه به پایان بازی و داستان عالیش من ترجیح میدم ۹ بدم اما شما منتقدی :)
      باگ های گرافیکی و هوش مصنوعی یارمون تنها مشکل این بازی بود و بد مشکلی بود اما امیدوارم بازم مترو های بعدی بیایند و بروند تا بتوانیم واقعیت را با دید دیگری ببینیم!
      با تشکر

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر