خانه » اخبار بازی انتقاد از دنیای بازی × توسط شروین روشن در ۱۳۹۰/۰۶/۰۵ , 01:58:02 11 یکی از خوانندگان دنیای بازی نقدی را تحت عنوان <<نقدی بر پرونده نوآر لوس آنجلس>> برای یکی از پرونده های دو هفته نامه نوشته اند که عینا آن را منتشر میکنیم. دنیای بازی از انتقادات شما در هر زمینه ای استقبال میکند؛ چه سازنده باشد، چه نباشد. بدون هیچ مقدمه ای مطلب اصلی را شروع میکنم: من مجلهی ۱۰۴ شما را خواندم. ولی موضوعی من را به شدت عصبانی کرد و چیزی نبود جز پروندهی آن مجله. البته من به خیلی دیگر از پرونده های شما نقد دارم ولی این شماره واقعا من را آشفته کرد. وقتی نوآر لوس آنجلس را در پرونده دیدم مثل قبل ترسیدم؛ ترس از آنکه در پرونده نقد معمول گم می شود و فقط یک عده جوان مثلا می نشینند و سر داستان (یا احیانا مسائل سیاسی) حرف می زنند و می روند. امید داشتم از پرونده مدرن وارفیر درس گرفته باشید که نه بدتر هم شدید. حدود ۹۰ درصد بحث ایراد ریشه ای دارد و ۱۰ درصد دیگر هم ندانستن دوستان منتقد است. لذا قبل از شروع از شما و دوستان دنیای بازی التماس از چاپ این نقد را دارم. از این مطلب هیچ چیز نصیب من نمی شود ولی حداقل شما از اشتباه خود آگاه می شوید. نقد ۱: حقیقتی پر از دروغ نوآر در بازی های رایانه ای: یک سوی تفاهمی در این راستا شده که باید به اطلاع شما عرض کنم. فیلم از بازی جداست. این را بارها خودتان گفتهاید. نه ما در فیلم ژانر اول شخص تیراندازی داریم و نه بازی ژانر عاشقانه دارد. لذا نوآری که در بازی های رایانه ای داریم به طور کامل با نوآر فیلم تفاوت دارد. شما بار ها و بارها از کتاب حرف زدید و از فیلم و کادر تصویر بردازی و… ولی آیا در بازی سازی این حرف ها صحت دارد؟ آیا اکشن فیلم و بازی یکسان است؟ کادر بندی ها چطور؟ حتی من از اصطلاح صحنه های سینمایی که در نقد مدرن وارفیر استفاده می شود بیزارم. این صحنه ها نشان دهندهی تکامل ژانر در بازی است. نوآر بازی فقط نشان دهندهی زمان و زمینهی بازی است. همین!!! لذا این از همان ابتدای بازی ثابت می شود. زمانی که هوا روشن و کول از خانه همراه با همسرش بیرون می آید و کادر هم با نشان دادن مردم و زندگی آن ها بر این مهم پافشاری می کند که فقط زمان بازی به فیلم های نوآر مربوط می شود و نام فیلم تلمیحی به زمان فیلم است و البته مکان. در رابطه با آرمان گرایی که دوست عزیزمان آقای قرالو فرمودند باید عرض کنم گمراه کننده است. او کسی است که فهمیده ماهیت جنگ فراتر از گلوله و نیزه و اسلحه است. او ژاپنی ها را درک کرده که وقتی بنزین نداشته باشند و از آن ها بنزین بگیرند خوب هر کسی به دفاع و جنگ بر می خیزد و این را در دیالوگ فلش بکی که کول به سرباز ژاپنی سیلی میزند می بینیم. از طرفی دیگر چیزی که مشهود است تضاد افکار و دو شخصیتی بودن کول است. دوست داشتن ژاپنی ها و ملتش و از همه مهمتر آتش زدن بیمارستان که در آن مجروحانی قرار دارند همگی نشان از تضاد فکری دارد. با این حال شما در تیتر از جان مارستون استفاده کردید که آن هم به موقعش توضیح داده خواهد شد. ۲- عصر جدید ماجرایی در رابطه با جی.تی.ای که باید بگم حتی فکر مقایسه نکردن آن هم جرم است آن هم برای منتقدی چون حمید علیزاده که واقها انتظار این کار ها را نداشتم. جی.تی.ای یک کاراکتر احمق دارد که به خاطر پول و نفس و مال دنیا و الماس ۶۰۰ تا آدم بد می کشد که هیچ آدم هم زیر می کند. پس کلا این را بی خیال. ولی رستگاری که از غفلت مسلم حمید علیزاده می گوید: جان مارستون: یک کابوی یاغی که توبه کرده و می خواهد برود مثل یک انسان شریف زندگی بکند. اما بعضی موانع که می تواند از آن ها بگذرد را از پیش رو بر نمی دارد بلکه با آن ها کلنجار می رود. در طول بازی عموما با ادب است و می تواند به راحتی هر انسانی را بکشد ولی در ازای اینکار مجرم شناخته می شود.در زمان مرگ میتوانست با پسر و همسرش فرار کند و به امید زنده ماندن سوار اسب شود. ولی این کار را نکرد.می توانست بعد از فرار زن و همسرش هم دفاع کند که با توجه به گیم پلی ۱ به ۲۰ نفر بازی هم جور در می آمد ولی نکرد. و کاری را کرد که می خواست خودش انجام دهد ولی نمی توانست یعنی مرگ حتمی. پس انتخاب داشت. و می توانست تصمیم بگیرد. کول فلپس: یک آدم خسته از جنگ که هزار جور اتفاق در جنگ برایش افتاده نمی تواند آدم ها بی گناه را بکشد. نمی تواند یاغی باشد. نمی تواند مردم را زیر ماشین له کند. اما با ترفیع رتبه توانست کاراگاه باشد. کارآگاه ها به ندرت دست به اسلحه می شوند.امید وارم آقای ایزدی این یکی را بداند. پس آقای رسولی، یک کاراگاه نباید در هنگام بازجویی مثل جی.تی.ای یا اسپلینتر سل مضنون را نابود یا تهدید به مرگ کند. برای همین اکشن به موقع در جایجای بازی قرار دارد. و ماموریت های متفرقه هم برای دلتنگی از اکشن ساخته شده اند. پس ادعای شما کاملا بی مورد است. و از همه مهمتر اینکه این انسان در لحظه مرگ انتخاب داشت ولی چه انتخابی؟ او در منجلابی فرو رفته بود که سالها پیش درجنگ ساخته بود. زمانی که دستور به آتش زدن بیمارستان را داد. حال دید که دنیا چقدر کوچک است و اگر زنده بماند یکی از دو نفر بی گناه کشته می شود. کدام را انتخاب کند؟ زن یا جک یا خودش را مثال می زنم؛ اگر شما در کلاس درس با دوست خود بلند حرف بزنید معلم عصبانی اشتباه کرده و دوستتان را اخراج کند شما با کمی عذاب وجدان می گویید من حرف می زدم چه برسد به شخصیتی که احساساتش در طول بازی جریحه های بیشتری بر میدارد. مطلب دیگر اینکه جان مارستون بعد از مرگ در خانه اش و با یک صلیب ساده دفن شد. ولی کول در یک مراسم رسمی نظامی به همراه خانواده و دوستان دفن شد. نکته اینجاست که کسی برای او از شجاعتش می گوید که اگر کول زنده شود در جا به باد کتکش می گیرد. لذا بازی میگوید که اگر چشمانت را برای همیشه ببندی دیگر کنترل هودت دست تو نیست.بلکه دست زندگان است. شما در طول بازی همش به جان مارستون می گویید دمش گرم عجب کاری کرد ولی کول اینطور نیست. بعضی وقت ها از دست او ناراحت می شوید و بعضی وقت ها دلتان می سوزد و بعضی هم شاد می شوید. حالال شباهتی می بینید؟ در مورد باخت در بازی باید بگویم که این طور نیست بلکه اگر در اواخر پرونده سوالات را بد جواب دهید هم می بازید.در ضمن شما بگو غیر از این مواقع دیگر چه زمانی باید شاهد باخت باشید؟؟ جناب علیزاده پیرامون *کمبود*اکشن توضیح دادند که من هم خدمتشان این را پاسخ دادم. 3-***رستگاری کهنه سرباز مرده***(توضیح داده شد) من با کلمه به کلمه این نقد مخالفم.و ارز آقای رسولی انتظار بیشتری هم نداشتمزیرا ایشان همیشه بازی ها را می کوبند!!!من به ایشان بزرگ سیاره ی کوچک یا بانجو کاززو یا ماریو را پیشنهاد می کنم تا به قول خودشان از این بازی های غرب زده ی واقع گرایانه دور باشند. ایشان از نتیجه گفتند ما هم از نتیجه می گوییم. من به شما می گویم باران شدید یک بازی ماجرایی است.و خودتان هم قبلش گفتید که نوآر(منظور بازی است)ماجرایی نیست.پس چگونه این دو را مقایسه می کنید.مثل مقایسه سوپر ماریو گالکسی با کریتوس که چرا انقدر ماریو از کریتوس ملایم تر رفتار می کند و فقط با یک پریدن ساده رو لاکپشت ها آن ها را می کشد؟ (گفتم طنز باشه یکم حال و هوا عوض شه!!) در ضمن گیرم این مقایسه را بکنید ولی نتیجه را هم می بینید.برای مثال اگر یک پرونده را خوب به پایان برسانید رئیس هم با ملایمت رفتار می کند ولی اگر نه آن چنان داد و تمسخر و کنایه و فحش و تنه ای به شما می زند که به فکر دوباره شروع کردن می افتید. درباره ی نشان دادن تعداد سوالات صحیح و موسیقی مدارک هم باید عرض کنم به دلیل نداشتن درجه ی سختی اینموارد در بخش تنظیماتقابل دسترسی است و شما احتمالا به عنوان یک منتقد زیاد به بازی دقت نکرده ای. پس چرا این بازی را شما نقد کردید؟چرا بزرگ سیاره کوچک را شروین روشن نقد کرد؟؟ (جناب رسولی به دل نگیرید شوخی بیش نیست!!!) در باب اکشن نیست هم بگویم که اگر قرار بود در هنگام بالا رفتن از آن پله ها در مراحل تعقیب و گریز اگر هم حواستان به دوربین وهم به حرکت وهم به فراری باشد خود شما اولین کسی بودید که به گیم پلی ایراد می گرفتید. در ضمن غیر از این پله ها هم در بقیه تعقیب و گریز باید زاویه دید و…. را همگی خودتان کنترل کنید. در ضمن اگر حرف شما صحت داشته باشد در بخش امتیاز نباید یه سبک بازی ماجرایی اکشن نسبت داده باشد. ماجرایی نیست: اگر کول در صحنه ی جرم نمی نشست و با دقت بررسی نمی کرد شما نقش یک کاراکتر واقعی را نداشتید بلکه نقش اتزیو را داشتید که با دید عقابی اشیای به درد نخور را از به درد بخور تجزیه می کند. شما خودتان را به جای کول قرار بدهید و فاکتور خرید خوک را پیدا کنید و سوار ماشین شوید به مقر پولیس بروید به رئیس بگویید من فکر می کنم خون ماشین خون خوک است اگر رئیس بی فرهنگ باشد که… ولی اگر با فرهنگ باشد می گوید شاید خوک هارا به دلیل کار دیگری می خواسته و شما باید کل راه را به محل حادثه بر می گشتید و آن موقع به راک استار درود بفرستید. درباره ی کم بودن ماموریت ها نسبت به جی.تی.ای فرمودید که باید بگم در این بازی شما یک قاتل احمق بی فرهنگ هستید(بلا نسبت همه)که باید منتظر باشید تا دوستان بگویند هی تو برو اون رو بکش و برگرد. ولی در نوآر این طور نیست .آیا یک کارآگاه باید مثل یک قاتل باشد.درضمن کول در انتهای بازی می میرد. که این باعث می شود دیگر قادر به انجام ماموریت های جانبی نباشید. تصادف با قهرمان شهر: کل این مطلب را در بالا توضیح دادم و فقط زیر گرفتن مانده که از آقای ایزدی درخواست می کنم که بگویند اگر یک نفر توسط کول زیر گرفته می شد چه روی میداد؟ مسلما پلیس به پلیس حمله می کرد و کلی اشکال دیگر. در نهایت ممنون می شوم نامه من را در نامه بازی چاپ کنید(هر چند اندک و بیسار خلاصه)که متوجه شوم در تمام روز وقتم را هدر ندادم و به نشریه مورد علاقم کمک کرده ام.زیرا این نشریه برای من خیلی چیز ها را زنده می کند. مصطفی پاکدل –تهران منتقد و من الله توفیق نویسنده شروین روشن 11 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. گر چه موضع رو در برابر بزرگ سیاره کوچک خوب نگرفتم (که چون یکم شبیه بازیهای مستقله جز ده برتر منه و امیدوارم وقتی صبح شد دوزاریم نیفته که خدای نکرده بد بود!) ولی احسنت. هم منتقد هم منتقود( منتقود = اسم مفعول مورد نقد قرار گرفته, البته تقریبا ) + چرا بچه های تحریریه این اطراف نیستن؟ (حداقل بدون استتار) ++ انتقاد که نباید سازنده باشنده, باید تفکربرانگیز باشه, پیشنهادات باید سازنده باشن! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید سلام خوب چند نفر موافق بودند و چند نفر مخالف،ولی الحمد الله اون شخصیتی که از دی بازی انتظار داشتم رو دیدم.خیلی بهتر بود خود دوستان منتقد پاسخ می دادند که این اتفاق نیفتاد. من جمله ی بسیار زیبایی از دوست عزیزم دیدم: «بازی باید طبیعی باشد، اما در درجه ی اول باید بازی باشد!» به هر حال هر کسی نظر شخصی خودش را دارد. ولی از دلایلی که من این نقد را نوشتم احساسی بودن نقد های دوستان به ویژه آقای رسولی است.من فراستی نیستم که بگویم نقد های ایشان مقوا است.ولی می گویم که آن جذابییت اولیه را ندارد.اینکه در فضای کوچک مجله فقط احساسات منتقد درج شود امری اشتباه است.احساسات باید در بطن نوشته های منتقد در باب مسائل فنی باشد. به هر حال من این مقاله را باز بینی کرده بودم ولی متاسفانه مقاله ی اولی در سایت درج شد که باز هم اشکالی ندارد.به هر حال از تمام کاربران عزیز تشکر ویژه ای دارم چون به زیبایی دفاع کردید و جای تقدیر دارد.با تشکر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید باسلام دوست من نقدی که نوشتی مطالب ارزنده ای درش هست. ولی لحن بیان مطلب حالت متکلم وحده و دانای کل داره، مثالها هم در پاره ای اوقات تناقض داره! درضمن نقد یک مطلب از طرف بچه های منتقد دیبازی نفی اون نیست مثلاً ال ای نوآر نفی نشده بلکه دوستان انتظار بسیار بیشتری در ذهن خودشون از بازی داشتن که برآورده نشده. شما هم توجه داشته باش که در خوندن و اندیشیدن هیچوقت با تعصب نگاه و برخورد نکن. تمام این بازیها نکات مثبت و ارزشمندی دارن که غیرقابل انکاره ولی طبعاً ایراداتی هم دارن! دوستان منتقدی هم که نام بردی مثل طه رسولی و متین ایزدی افراد جواب پس داده ای هستن و از روی تفنن و سرگرمی صرف نقد نمی نویسن. این نکته رو هم به یاد داشته باش که نقد اصولاً اول از فیلتر منتقد رد میشه تا برسه به من و شمای مخاطب مجله و کلاً درصد بالایی از نقد رو سلیقه تشکیل میده! برای همین هم هست که در دیبازی و همه جاهای دیگه، چند نفر برای بازیها نقد مینویسن. در آخر دوست من بدترین تخریب برای چیزی که دوستش داری، بد دفاع کردنه و شما اینکارو کردی. امیدوارم که جانب انصاف و اعتدال رو همیشه رعایت کنی. موفق باشی ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید دوست عزیز حالا که از انتقاد استقبال می کنی باید بگم که انتقادات شدیدی نسبت به انتقاد شما از دی بازی وارده، قبل از هر چیز باید عرض کنم که در مورد جان مارستون کاملا اشتباه کردی، جان انتخاب کرد اما نه بین مرگ و زندگی خودش بلکه بین زنده موندن خوانوادش کشته شدن اونها همراه او چون اگر فرار می کرد مطمئنا خانوادش فرصت کافی برای فرار کردن پیدا نمی کردند و یا اگر باهم بودند مطمئنا در راه تلاش برای حفظ جان جان(!) آسیب می دیدند(هر چند که جان می خواست تا جای ممکن از این قضیه دور باشند)، و در ثانی این چیزی بود که به هر حال باید با اون رو به رو می شد، پس چه بهتر که در خونه ی خودش به این بازی جنون آمیز پایان می داد، اما در مورد لس آنجلس، سوالی که فکر می کنم ذهن مسئولین نشریه رو مشغول کرده بود این بود که این بازی واقعا چیه؟ سوم شخص ماجرایی؟ اکشن؟ سند باکس؟ یا بدعتی نوین در بازی ها که اون جور که باید ظاهر نشد؟ وظیفه ی هر بازی از بالا تا پایین و از بزرگ تا کوچک در درجه ی اول سرگرم کردنه، مهم نیست که بازی یک ابرفیلم سینمایی باشه که هر یک ربع یک بار دکمه ای رو صفحه برای زدن ظاهر بشه و یا مثل angry birds تنها از چند پرنده و چند خوک بی مصرف تشکیل شده باشه، سوژه ی بازی سازی در ابتدا باید پتانسیل لازم برای برآورده کردن این هدف داشته باشه ، مهم نیست که زندگی یه کارگر معدن در یک بازی فرضی چقدر طبیعی و منطقی به تصویر کشیده می شه، مهم اینه که آیا توان لازم برای تبدیل شدن به بازی خوب رو داره؟ در همین بازی، به نظر شما اگه دکمه ای برای خودن قهوه و یا مثلا رفتن به توالت و یا جویدن آدامس تعبیه می شد بازی طبیعی تر نبود؟ اما نکته اینجاست که این طبیعی تر بودن به چه منظوره؟ سرگرم کردن یا سر بردن حوصله ی مخاطب؟ در مورد بازی GTA اشاره کردید که در این بازی کاراکتر اصلی یک آدم خلاف کار اوباشه که از زیر کردن ملت ابایی نداره،شاید این گفته ی شما درست باشه که نیست و نیکو گذشته ی پیچیده ای داره اما نکته ی اصلی اینه که چند نفر از مخاطبان GTA حاضر اند با یک کاراکتر با شخصیت (مثلا یک دندانپزشک) به GTA بازی کردن و گردش در شهر بپردازند در حالی که حق ندارند یک چراغ قرمز رو رد کنند؟ برای این کار و طبیعی شدن موضوع بهتر نیست سوار ماشین خود بشوند در شهر گشتی بزنند؟ اصلا چه نیازی به بازی کردن هست؟ پس نتیجه می گیریم که:«بازی باید طبیعی باشد، اما در درجه ی اول باید بازی باشد!» پس نیازی به انیمیشن های پیچیده برای دولا شدن و چرخاندن ۳۶۰ درجه ی یک پودر بچه ی ساخت ۱۹۴۵ آمریکایی نبود،بلکه باید مکانیزم های دیگری در راه پیشرفت گیم پلی به بازی اضافه می شد. در مورد پرونده هم باید عرض کنم که اصولا هر بازی ای به بخش پرونده راه پیدا نمی کنه مگر اینکه آنقدر شناخته شده باشه که نیازی به تعریف از منوی بازی و صدا گذاری و غیره نباشه و تنها به عمق بازی پرداخته بشه، شما فکر می کنید چند درصد از کسانی که پرونده ی MW 2 در دنیای بازی خواندند واقعا mw2 رو بازی نکرده بودند؟ تحریریه ی دی بازی هم با همین پیش فرض به پرونده می پردازند و به همین دلیل بازی های مثل سرخپوست مرده علی رقم بزرگتر بودن و بهتر بودن از خیلی از بازی های پرونده به این بخش راه پیدا نمی کنند. در آخر هم باید عرض کنم که وقتی شما دوست عزیز این چنین انتقاد های تندی رو مطرح می کنید (درست یا غلط) زیبا نیست که با همه ی تحریریه شوخی کنید، هنگام انتقاد صریح شوخی کردن مثل خودن شربت سینه با نمکه، اصلا و ابدا زیبا نیست. با تشکر himsy ____________ PC$ & RPG ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید جالب بود با توجه به این که بازی رو بازی نکردم نمیتونم در مورد نقد نظر بدم اما با توجه به مقایسه با جی تی ای و توضیحات دوست عزیزبه نظر میرسه شخصیت کول ، کامل و مانند انسان های عادی است و بازی همانطور که گفته میشه واقعا جدید و جالبه .من شخصیت اون یارو تو جی تی ای رو بیش از دو سه مرحله نتونستم تحمل کنم و بعد بازی رو پاک کردم . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید الان باید بگم. این نوشته از اشکالات نوشتاری و دستوری رنج می برد. بهتر بود یه بار می خوندی.بعد می فرستادی.در کل اگه ویرایش می شد خیلی بهتر می شد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید از حق نگذریم ایشون درست میگفتند بیشتر قسمت هارو (البته از نظر من) و شما شدیدا در حق لس انجلس نوار نامردی کردید و من زمانی که این نقد رو خوندم متوجه شدم که این گونه نقد, انصاف نبود در حق نوار هامون ازpc$ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید آخر هر چی بازی ه اینجا لو دادیاااا ولی دستت درست به این باریک بینی و نکته سنجیت ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید جالب بود! متاسفانه من این پرونده رو نخوندم. مصطفی یکی از نکات جالب مطلبت اشاره به پرونده MW بود که انصافا بدترین و غیربازی ترین پرونده تاریخ دی بازی بوده و هست! یه نکته دیگه، من منتظر نسخه PC هستم و تو آخرشو لو دادی! خیلی ممنون! —————– CoD Team ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید مگهقراره نسخه پی سی هم بیاد .اگه میاد تاریخ انتشارش کی هست خیلی دوست دارم بازیش کنم ببینم حرف کی درسته. ۰۰ احسنت احسنت آفرین آفرین برقرار باشی امیدوارم آقایون منتقد جوابی داشته باشن. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
گر چه موضع رو در برابر بزرگ سیاره کوچک خوب نگرفتم (که چون یکم شبیه بازیهای مستقله جز ده برتر منه و امیدوارم وقتی صبح شد دوزاریم نیفته که خدای نکرده بد بود!) ولی احسنت. هم منتقد هم منتقود( منتقود = اسم مفعول مورد نقد قرار گرفته, البته تقریبا ) + چرا بچه های تحریریه این اطراف نیستن؟ (حداقل بدون استتار) ++ انتقاد که نباید سازنده باشنده, باید تفکربرانگیز باشه, پیشنهادات باید سازنده باشن! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
سلام خوب چند نفر موافق بودند و چند نفر مخالف،ولی الحمد الله اون شخصیتی که از دی بازی انتظار داشتم رو دیدم.خیلی بهتر بود خود دوستان منتقد پاسخ می دادند که این اتفاق نیفتاد. من جمله ی بسیار زیبایی از دوست عزیزم دیدم: «بازی باید طبیعی باشد، اما در درجه ی اول باید بازی باشد!» به هر حال هر کسی نظر شخصی خودش را دارد. ولی از دلایلی که من این نقد را نوشتم احساسی بودن نقد های دوستان به ویژه آقای رسولی است.من فراستی نیستم که بگویم نقد های ایشان مقوا است.ولی می گویم که آن جذابییت اولیه را ندارد.اینکه در فضای کوچک مجله فقط احساسات منتقد درج شود امری اشتباه است.احساسات باید در بطن نوشته های منتقد در باب مسائل فنی باشد. به هر حال من این مقاله را باز بینی کرده بودم ولی متاسفانه مقاله ی اولی در سایت درج شد که باز هم اشکالی ندارد.به هر حال از تمام کاربران عزیز تشکر ویژه ای دارم چون به زیبایی دفاع کردید و جای تقدیر دارد.با تشکر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
باسلام دوست من نقدی که نوشتی مطالب ارزنده ای درش هست. ولی لحن بیان مطلب حالت متکلم وحده و دانای کل داره، مثالها هم در پاره ای اوقات تناقض داره! درضمن نقد یک مطلب از طرف بچه های منتقد دیبازی نفی اون نیست مثلاً ال ای نوآر نفی نشده بلکه دوستان انتظار بسیار بیشتری در ذهن خودشون از بازی داشتن که برآورده نشده. شما هم توجه داشته باش که در خوندن و اندیشیدن هیچوقت با تعصب نگاه و برخورد نکن. تمام این بازیها نکات مثبت و ارزشمندی دارن که غیرقابل انکاره ولی طبعاً ایراداتی هم دارن! دوستان منتقدی هم که نام بردی مثل طه رسولی و متین ایزدی افراد جواب پس داده ای هستن و از روی تفنن و سرگرمی صرف نقد نمی نویسن. این نکته رو هم به یاد داشته باش که نقد اصولاً اول از فیلتر منتقد رد میشه تا برسه به من و شمای مخاطب مجله و کلاً درصد بالایی از نقد رو سلیقه تشکیل میده! برای همین هم هست که در دیبازی و همه جاهای دیگه، چند نفر برای بازیها نقد مینویسن. در آخر دوست من بدترین تخریب برای چیزی که دوستش داری، بد دفاع کردنه و شما اینکارو کردی. امیدوارم که جانب انصاف و اعتدال رو همیشه رعایت کنی. موفق باشی ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
دوست عزیز حالا که از انتقاد استقبال می کنی باید بگم که انتقادات شدیدی نسبت به انتقاد شما از دی بازی وارده، قبل از هر چیز باید عرض کنم که در مورد جان مارستون کاملا اشتباه کردی، جان انتخاب کرد اما نه بین مرگ و زندگی خودش بلکه بین زنده موندن خوانوادش کشته شدن اونها همراه او چون اگر فرار می کرد مطمئنا خانوادش فرصت کافی برای فرار کردن پیدا نمی کردند و یا اگر باهم بودند مطمئنا در راه تلاش برای حفظ جان جان(!) آسیب می دیدند(هر چند که جان می خواست تا جای ممکن از این قضیه دور باشند)، و در ثانی این چیزی بود که به هر حال باید با اون رو به رو می شد، پس چه بهتر که در خونه ی خودش به این بازی جنون آمیز پایان می داد، اما در مورد لس آنجلس، سوالی که فکر می کنم ذهن مسئولین نشریه رو مشغول کرده بود این بود که این بازی واقعا چیه؟ سوم شخص ماجرایی؟ اکشن؟ سند باکس؟ یا بدعتی نوین در بازی ها که اون جور که باید ظاهر نشد؟ وظیفه ی هر بازی از بالا تا پایین و از بزرگ تا کوچک در درجه ی اول سرگرم کردنه، مهم نیست که بازی یک ابرفیلم سینمایی باشه که هر یک ربع یک بار دکمه ای رو صفحه برای زدن ظاهر بشه و یا مثل angry birds تنها از چند پرنده و چند خوک بی مصرف تشکیل شده باشه، سوژه ی بازی سازی در ابتدا باید پتانسیل لازم برای برآورده کردن این هدف داشته باشه ، مهم نیست که زندگی یه کارگر معدن در یک بازی فرضی چقدر طبیعی و منطقی به تصویر کشیده می شه، مهم اینه که آیا توان لازم برای تبدیل شدن به بازی خوب رو داره؟ در همین بازی، به نظر شما اگه دکمه ای برای خودن قهوه و یا مثلا رفتن به توالت و یا جویدن آدامس تعبیه می شد بازی طبیعی تر نبود؟ اما نکته اینجاست که این طبیعی تر بودن به چه منظوره؟ سرگرم کردن یا سر بردن حوصله ی مخاطب؟ در مورد بازی GTA اشاره کردید که در این بازی کاراکتر اصلی یک آدم خلاف کار اوباشه که از زیر کردن ملت ابایی نداره،شاید این گفته ی شما درست باشه که نیست و نیکو گذشته ی پیچیده ای داره اما نکته ی اصلی اینه که چند نفر از مخاطبان GTA حاضر اند با یک کاراکتر با شخصیت (مثلا یک دندانپزشک) به GTA بازی کردن و گردش در شهر بپردازند در حالی که حق ندارند یک چراغ قرمز رو رد کنند؟ برای این کار و طبیعی شدن موضوع بهتر نیست سوار ماشین خود بشوند در شهر گشتی بزنند؟ اصلا چه نیازی به بازی کردن هست؟ پس نتیجه می گیریم که:«بازی باید طبیعی باشد، اما در درجه ی اول باید بازی باشد!» پس نیازی به انیمیشن های پیچیده برای دولا شدن و چرخاندن ۳۶۰ درجه ی یک پودر بچه ی ساخت ۱۹۴۵ آمریکایی نبود،بلکه باید مکانیزم های دیگری در راه پیشرفت گیم پلی به بازی اضافه می شد. در مورد پرونده هم باید عرض کنم که اصولا هر بازی ای به بخش پرونده راه پیدا نمی کنه مگر اینکه آنقدر شناخته شده باشه که نیازی به تعریف از منوی بازی و صدا گذاری و غیره نباشه و تنها به عمق بازی پرداخته بشه، شما فکر می کنید چند درصد از کسانی که پرونده ی MW 2 در دنیای بازی خواندند واقعا mw2 رو بازی نکرده بودند؟ تحریریه ی دی بازی هم با همین پیش فرض به پرونده می پردازند و به همین دلیل بازی های مثل سرخپوست مرده علی رقم بزرگتر بودن و بهتر بودن از خیلی از بازی های پرونده به این بخش راه پیدا نمی کنند. در آخر هم باید عرض کنم که وقتی شما دوست عزیز این چنین انتقاد های تندی رو مطرح می کنید (درست یا غلط) زیبا نیست که با همه ی تحریریه شوخی کنید، هنگام انتقاد صریح شوخی کردن مثل خودن شربت سینه با نمکه، اصلا و ابدا زیبا نیست. با تشکر himsy ____________ PC$ & RPG ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
جالب بود با توجه به این که بازی رو بازی نکردم نمیتونم در مورد نقد نظر بدم اما با توجه به مقایسه با جی تی ای و توضیحات دوست عزیزبه نظر میرسه شخصیت کول ، کامل و مانند انسان های عادی است و بازی همانطور که گفته میشه واقعا جدید و جالبه .من شخصیت اون یارو تو جی تی ای رو بیش از دو سه مرحله نتونستم تحمل کنم و بعد بازی رو پاک کردم . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
الان باید بگم. این نوشته از اشکالات نوشتاری و دستوری رنج می برد. بهتر بود یه بار می خوندی.بعد می فرستادی.در کل اگه ویرایش می شد خیلی بهتر می شد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
از حق نگذریم ایشون درست میگفتند بیشتر قسمت هارو (البته از نظر من) و شما شدیدا در حق لس انجلس نوار نامردی کردید و من زمانی که این نقد رو خوندم متوجه شدم که این گونه نقد, انصاف نبود در حق نوار هامون ازpc$ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
آخر هر چی بازی ه اینجا لو دادیاااا ولی دستت درست به این باریک بینی و نکته سنجیت ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
جالب بود! متاسفانه من این پرونده رو نخوندم. مصطفی یکی از نکات جالب مطلبت اشاره به پرونده MW بود که انصافا بدترین و غیربازی ترین پرونده تاریخ دی بازی بوده و هست! یه نکته دیگه، من منتظر نسخه PC هستم و تو آخرشو لو دادی! خیلی ممنون! —————– CoD Team ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
مگهقراره نسخه پی سی هم بیاد .اگه میاد تاریخ انتشارش کی هست خیلی دوست دارم بازیش کنم ببینم حرف کی درسته. ۰۰