نقد بازی Grand Theft Auto 5; رستگاری یک نسل

در ۱۳۹۲/۰۷/۱۱ , 23:33:23

یک قانون نانوشته در صنعت بازی‌های رایانه‌ای وجود دارد که می‌گوید: عناوینی که مهر راک‌استار گیمز بر روی آنها خورده باشند, هیچگاه بد نمی‌شوند. آنها یا همانند “مکس‌پین ۳” عالی هستند یا همچون “سرخپوست مرده: رستگاری” در صف شاهکاران قرار می‌گیرد. این قانون نانوشته در مورد جدیدترین ساخته‌ی راک‌استار یعنی جی‌تی‌ای ۵ صدق نمی‌کند. چرا؟ زیرا این بازی یک شاخه‌ی دیگر به ساخته‌های این استودیو افزوده است و آن فراشاهکار است.

نقد نوشتن برای فراشاهکاری همچون جی‌تی‌ای ۵ خیلی سخت است. زیرا بازی نکته‌ی منفی  درست و حسابی که ندارد هیچ, نکات مثبت آن هم بی‌نهایت با کیفیت و خوب هستند. به طوری که سخن گفتن و خواندن نمی‌تواند تجربه‌ی دنیای بازی را به صورت تمام و کامل توصیف کند. پس اگر هنوز بازی را انجام نداده‌اید, از خواندن این مقاله صرف نظر کنید. چون تنها کسانی که قدم در لس‌سانتوس گذاشته باشند, معانی ستایش من از این بازی را درک خواهند کرد.

در نوشتن برای جی‌تی‌ای ۵ امکان ندارد همچون دیگر بازی‌های روز شروع کرد. برای همین بود که مدت‌ها با خودم کلنجار می‌رفتم که باید از کجا بنویسم. زیرا گوشه‌گوشه‌ی بازی, هر فعالیتی, هر مکانی, هر شخصیتی و کلا هر چیزی برای خودش دنیایی دارد که می‌شود ساعت‌ها در موردش صحبت کرد. نمی‌دانم باید از نوآوری‌های فوق‌العاده‌ای راک‌استار و تاثیری که بر روی تجربه‌تان می‌گذارد شروع کنم, یا از قدم‌ زدن‌های شبانگاهی‌ام در کنار ساحل لس‌سانتوس. نمی‌دانم باید از زندگی‌ای که در جای‌جای شهر جریان دارد بگویم یا از پرواز در اوج آسمان و لذت بردن از چشم‌اندازهای دنیای پهناور بازی!

جی‌تی‌ای ۵ در همان ساعت‌های ابتدایی چنان شما را درگیر خود می‌کند که به سرعت از آن به عنوان اوج, دستاورد نهایی و نقطه‌ی طلاقی تمام خوب‌های نسل هفتم یاد خواهید کرد. غول جدید راک‌استار علاوه‌بر اینها, بوی نسل هشتم و چیزهایی که در آینده‌ای نزدیک انتظار بازی‌کنندگان را می‌کشند را هم می‌دهد. و درست در همین‌جاست که به ارزش واقعی بازی پی خواهید برد. جی‌تی‌ای۵ از آینده‌ی رسانه‌ی بازی می‌گوید. بازی‌ای از آینده که در زمان سفر کرده تا جادوهایش را برای گذشتگان تعریف کند. و برای اینکه آن داستان‌ها را برایتان قابل لمس و باور پذیر کند, چشمه‌ای از آن را هم تا آنجا که می‌توانسته بر روی کنسول‌های پیرمان به نمایش می‌گذارد.

چشمه‌ای از داستان‌سرایی و خلق شخصیت‌های بیادماندنی که هنوز راه زیادی در صنعت بازی در پیش دارند. چشمه‌ای از طراحی مراحل دیوانه‌کننده در یک عنوان محیط-باز. چشمه‌ای از هوش مصنوعی پیچیده‌ای که سخت‌افزارهای نسل بعد به ارمغان خواهند آورد. چشمه‌ای از جلوه‌های گرافیکی که می‌تواند شما را مبهوت تماشای خود کنند. و مهمتر از اینها, تزریق زندگی به یک دنیای مجازی که با تمام این‌ها میسر شده است.

جی‌تی‌ای ۵ یعنی راک‌استار گذشته‌ی خودش را کاملا از بر بوده. و سعی کرده تا نه فقط تمام عناصر خوب مجموعه‌ی جی‌تی‌ای, بلکه از عناصر دیگر عناوین خود هم در طراحی بازی بهره ببرد. اما نکته‌ی مهم جایست که آنها به این بسنده نکرده‌اند و مثل همیشه استانداردهای سبک دوست‌داشتنی و محبوب محیط-باز را کمی دیگر با ایده‌های ناب خود, جا به جا کرده‌اند.

به دنبال بزرگ‌ترین اِسکور

بدون‌شک برجسته‌ترین نوآوری و ایده‌ی راک‌استار در جی‌تی‌ای ۵ به استفاده از سه کاراکتر اصلی بازمی‌گردد. این مسئله چنان خوب و تکان‌دهنده از آب در آمده که از همان ابتدا, تجربه‌ی بازی‌کردن‌تان را از تمام محیط-بازهای دیگر دور می‌کند. و مهم‌تر اینکه راک‌استار به زیبایی تمام جوانب چنین ایده‌ای را مورد بررسی قرار داده تا علاوه‌بر اینکه هیچ مشکلی اذیت‌تان نکند, بازی‌کننده از تمام جنبه‌های این ایده لذت هم ببرد.

بهره‌ بردن از سه کاراکتر اصلی از همان ابتدای بازی روایت داستان را تحت تاثیر مثبت خود قرار می‌دهد. و کاری می‌کند تا داستان هالیوودی بازی را از دید‌های مختلف و با جزییاتی زیباتر دنبال کنید. این دید‌ها مربوط به شخصیت‌های اصلی بازی یعنی فرانکلین, مایکل و تروور می‌شود. مایکل در گذشته یک تبهکار حرفه‌ای بوده و در جریان بازی شاهد این هستیم که به دلایلی خود را از دنیای سرقت و خلاف‌کاری بازنشسته کرده است. او با پول دزدی توانسته خانه و زندگی اشرافی به راه بیاندازد و کارش شده لم دادن زیر آفتاب سوزان لس‌سانتوس.

اما کنار گذاشتن خلاف‌کاری باعث نشده تا او زندگی آرامی داشته باشد. مایکل مرد جنب و جوش است و هنوز به هیجانات جوانی‌هایش فکر می‌کند و از خوردن و خوابیدن خسته شده. از طرفی رابطه‌ای او با خانواده‌اش هم وضعیت اسف‌ناکی دارد. زندگی مشترک‌اش با آماندا روی لبه‌ی تیغ است, تمام فکر و ذکر دخترش تریسی حضور در برنامه‌های تلوزیونی شده و کار و زندگی پسرش جیمی هم به استفاده از پول مفت پدر و بازی‌کردن در اتاق‌اش خلاصه شده است.

در حالی که مایکل با چنین وضعیتی روزگار می‌گذراند, دیگر شخصیت بازی یعنی فرانکلین جز قشر ضعیف جامعه است و آن پایین‌ها و با خاله‌ی اعصاب‌خردکن‌اش زندگی می‌کند. فرانکلین یک خرده خلاف‌کار و البته به خاطر شغل‌اش راننده‌ای حرفه‌ای و کاربلد است. فرانکلین توانایی‌های بسیاری در رسیدن به موقعیت‌های بالا دارد, اما هیچگاه فرصتی برای آشکار شدن این استعدادها برایش فراهم نشده است. البته این موضوع تا زمانی ادامه دارد که او به صورت اتفاقی با مایکل آشنا می‌شود.

مایکل توانایی‌های فرانکلین را به چشم می‌بیند. و خیلی بهتر از خانواده‌اش با او ارتباط برقرار کرده و درد و دل‌های تمام سال‌های بازنشستگی‌اش را با او در میان می‌گذارد. در نتیجه او فرانکلین را زیر پر و بال خود می‌گیرد. حالا فرانکلین موقعیت خوبی برای فرار از آن خرده دزدی‌ها دارد تا با یک سرقت بزرگ به وضعیت‌اش سر و سامانی درست و حسابی بدهد. از سویی دیگر, فرانکلین تبدیل به جرقه‌ی حیات دوباره‌ی مایکل هم می‌شود. وسوسه‌ای که خود مایکل آن را با جان و دل می‌پذیرد. وسوسه‌ی بازگشتن به دنیای دلهره و مرگ. هرچند که نباید آن تصمیم دیوانه‌وار مایکل برای تنبیه مربی تنیس همسرش را هم نادیده بگیریم!

تمام این‌ها در حالی است که نباید سومین کاراکتر جی‌تی‌ای ۵ یعنی تروور که دوست و همکار قدیمی مایکل است را هم فراموش کنیم. ترور دوست‌داشتنی (!) بعد از اتفاقاتی که در گذشته‌اش با مایکل افتاده, یک شرکت ساخت و فروش مواد مخدر تاسیس کرده و خیلی هم دوست دارد اسم آن را همه‌جا جار بزند و خود را مدیر آن معرفی کند. تروور در بیابانی در شمال لس‌سانتوس زندگی می‌کند. محلی که حسابی با خصوصیات شخصیتی‌اش همخوانی دارد.

بدون‌شک شک جالب‌ترین شخصیت بازی همین تروور است. او خیلی ترسناک, وحشی و دیوانه است و در انجام هرگونه کار خلافی هیچ ابایی ندارد. مردم را به راحتی و بدون دلیل می‌کشد. و باید گفت همین صفات هستند او را اینقدر جذاب کرده‌اند. اما نباید از هوش و توانایی او در انجام ماموریت‌ها هم بگذریم. همین هوش در ترکیب با دیوانگی, شخصیتی ترسناک و در عین حال قابل اعتمادی را تحویل ما می‌دهد که کمک فراوانی به  ماموریت‌های گروه می‌کند.

ترور فیلیپس به عنوان راه‌انداز مایکل و فرانکلین هم عمل می‌کند. او چنان با تصمیم‌ها و بددهانی‌هایش کفر دیگران را در می‌آورد که همواره با پیدا شدن سر و کله‌ی او باید منتظر رد و بدل شدن یک سری دیالوگ‌های با حال و با صدای بلند باشید! به طور کلی از کاراکتری برایتان می‌گویم که لحظه‌ لحظه‌ی همراهیتان را جالب و فراموش‌ناشدنی می‌کند.

اکنون قصه‌ی جی‌تی‌ای ۵ این سه کاراکتر, به علاوه‌ی چندین و چند کاراکتر فرعی دیگر را با هم ترکیب می‌کند. هرکدام مشکلات و دغدغه‌های شخصی خود را دارند و از سویی دیگر باید به مشکلات گروه هم رسیدگی کنند. به دست گرفتن کنترل این سه و سر زدن به اتفاقاتی که در زندگی‌شان جریان دارد و بعد جر و بحث در مورد برنامه‌های کاری‌شان, آغاز شخصیت‌پردازی آنها و اوج کار نویسندگان و سازندگان در این زمینه است.

رابطه‌ی مایکل و خانواده‌اش, طرز فکر آنها در مورد مرد خانواده, مشکلاتی که خرده باندهای خلاف‌کار برای فرانکلین و دوست‌اش “لامار” درست می‌کنند, جنبه‌های مثبت و آرامی که در رفتار فرانکلین به چشم می‌خورد و اشاره‌ی تروور به کودکی دردناکی که گذرانده و درگیری‌اش با دیگر شرکت‌های تولید مواد مخدر در شمال لس‌سانتوس, تنها گوشه‌ای از جزییاتی است که در روند شخصیت‌پردازی کاراکترها به آنها توجه شده و آنها را هر چه بیشتر از قبل به شما نزدیک می‌کند.

رابطه‌ی بین این سه شخصیت آنقدر زیبا و پرجزییات نوشته شده که تمام قدرت داستان‌سرایی بازی را باید مدیون آنها بدانیم. دیالوگ‌های زیبا و متناسب با خصوصیات شخصیت‌ها یکی از خوب‌های سناریوی جی‌تی‌ای ۵ است که نقش مهمی را در پرورش و باورپذیری آنها ایفا می‌کند. همین رد و بدل شدن دیالوگ‌هایست که خنده‌دارترین و همچنین تاثیرگذارترین لحظات بازی را تحویل مخاطب می‌دهند.

راک‌استار به خوبی داستان را گسترش می‌دهد. همه‌چیز از یک اتفاق احمقانه‌ شروع می‌شود و طولی نمی‌کشد که بازی شخصیت‌ها را به جاهایی می‌کشاند که فکرش را هم نمی‌کردید. وجود سه شخصیت اصلی فقط در حد یک تغییر واضح نسبت به نسخه‌های پیشین مجموعه عمل نمی‌کند, بلکه راک‌استار اولین هدف‌اش درخصوص این تصمیم عالی را در روایت متفاوت بازی پیاده می‌کند.

اما در کنار این داستان هیجان‌انگیز و گسترده, از انتقاد‌هایی که راک‌استاری‌ها در بطن آن کاشته‌اند هم نمی‌توان گذشت. انتقادهایی از جامعه‌ی امریکا. جی‌تی‌ای یعنی امریکا. راک‌استار در لابه‌لای خط اصلی داستان و خرده داستان‌های فرعی چنان دل‌انگیز رویا و آزادی امریکایی را زیر نقد و هجو خود می‌برد که به باورپذیری, جذاب‌کردن و زندن جلوه دادن دنیای بازی کمک فراوانی کرده و به جنبه‌ی کمیک آن هم افزوده است. اصلا بهتر است بگویم هیچ‌چیز از زبان تند و تیز نویسندگان در امان نبوده است. از دنیای آدم‌های معروف و اتفاقات پیرامون آنها گرفته تا رسانه‌ها و حتی ندای‌وظیفه‌ی بیچاره! در دنیای جی‌تی‌ای ۵ بازی‌ای به نامRighteous Slaughter 7 وجود دارد که چندین نسخه‌ی آن بدون تغییر عرضه شده‌اند و بسیاری همچون جیمی زندگی خود را وقف بازی کردن آن می‌کنند. فروشگاه‌های اسلحه فروشی با افتخار اعلام می‌کنند که آرپی‌جی به لیست محصولات‌شان اضافه شده, جنایت‌کاری همچون تروور در دستگیری مهاجران غیرقانونی کمک می‌کند و خود را نجات‌دهنده‌ی آزادی و رویای آمریکای می‌نامد, تعریف معنی ترول‌های اینترنتی جیمی به پدرش, شبکه‌ی اجتماعی LifeInvader که همان فیسبوک خودمان است و به دزدی اطلاعات کاربران دست دارد و چندین چند نکته‌ی دیگر.

راک‌استار به زیبایی و دقت از پتانسیل هنر بازی استفاده کرده تا دغدقه‌ها, مشکلات و بحث‌های روز جامعه‌ی امریکا را با زبان هنر بازتاب دهد. جی‌تی‌ای همواره نماد امریکا بوده و جی‌تی‌ای ۵ در انتقال مشکلات جامعه‌ی آنها,‌ شعارها و چیز‌هایی که هرروز جلوی چشم‌ شهروندان امریکایی است, فوق‌العاده‌تر از قبل عمل می‌کند. مطمئنا آنچه در لس‌سانتوس شاهد آن هستید خیلی با حقیقت فاصله دارد. اما راک‌استار در قالب هنر و سرگرمی همین اتفاقات کوچک روز را بزرگ می‌کند, تا از بزرگ‌شدن آنها در دنیای واقعی جلوگیری کند. این خیلی بهتر است تا با پوشاندن حقیقت‌ها, دروغ تحویل مخاطب بدهیم. مسئله‌ای که خیلی از کشورها (بخوانید کشور خودمان!) به آن مشغول است.

هنری‌ترین سرقت تاریخ

گیم‌پلی جی‌تی‌ای۵ هم تحت تاثیر سه شخصیتی شدن بازی قرار گرفته است. به شکلی که هرکدام از آن‌ها ماموریت‌های شخصی خود را دارند. ماموریت‌هایی که تنها توسط همان شخصیت به خصوص قابل انجام دادن هستند. این مسئله تنوع بی‌نظیری به گیم‌پلی‌ای که می‌شناختیم داده است و باعث شده تا گیم‌پلی رابطه‌ی تنگاتنگی با روایت داستان داشته باشد. و همچنین راک‌استار از این طریق توانسته جنبه‌های گوناگون دنیای جی‌تی‌ای۵ را از هم جدا کرده و هرکدام را برای آشکار شدن به یک نفر بسپارد.

برای مثال بیشتر ماموریت‌های مایکل به مشکلات خانوادگی و گذشته‌اش مربوط می‌شود, فرانکلین باید به نزدیکانش کمک کند و دوست‌اش را هم از گندهایی که زده بیرون بکشد, و در نهایت تمام دیوانه‌بازی‌ها و کشت و کشتارها هم به تروور اختصاص دارد. با انجام این ماموریت‌هاست که خیلی ملموس‌تر به دنیای درونی شخصیت‌ها نزدیک می‌شوید. و آرام آرام شخصیت‌شان از طریق گیم‌پلی برای‌تان شکل می‌گیرد.

این در حالی است که برای اولین‌بار هر شخصیت قدرت ویژه‌ای هم دارد. فرانکلین می‌تواند در هنگام زانندگی زمان را آهسته کند و به راحتی از بین ماشین‌ها لایی بکشد, مایکل این توانایی را دارد تا همانند مکس‌پین زمان را در حین تیراندازی آهسته کند. و ضربات تروور هم با وارد شدن یه حالت ویژه‌اش دو برابر قوی‌تر می‌شود و ضرباتی هم که دریافت می‌کند, اثر کمتری بر او می‌گذارند. البته شخصیت‌ها از نوارهای مهارت هم بهره می‌برند. مهارت‌هایی که شامل رانندگی, تیراندازی, قدرت بدنی, خلبانی و… می‌شود. برای مثال در آغاز بازی مایکل آنقدر در دوران بازنشتگی‌اش ورزش کرده که نوار نیروی جسمانی‌اش بیشتر از بقیه است. از طرفی دیگر, مهارت رانندگی فرانکلین بهتر از دو تای دیگر است. یا اینکه تروور در زمینه‌ی خلبانی و تیراندازی بهتر از مایکل و فرانکلین عمل می‌کند. همین مسئله سبب شده تا برای هم سطح کردن مهارت‌های کاراکترها, آنها را به انجام فعالیتی که در آن ضعیف هستند, وا دارید. در این هنگام است که برای انجام فعالیت‌های فرعی بازی هم دلیل خوبی خواهید داشت.

و اما در مورد مراحل, ماموریت‌ها, تنوع و طراحی آنها باید بگویم که جی‌تی‌ای۵ شگفت‌انگیز است. هنوز چندساعتی از بازی‌کردن‌ام نگذشته‌ بود که طعم چیزی قدیمی را در لس‌سانتوس حس کردم. طعم تنوع ماموریت‌های “بتمن: شهر آرکام”; در شهر آرکام وقتی بتمن را بر روی یک گروگویل می‌نشاندم و قصد تصمیم‌گیری برای پیشروی در بازی را داشتم,‌ سازندگان چندین و چند مقصد برایم ترتیب داده بودند; می‌توانستم بروم سراغ ماموریت‌های اصلی, می‌توانستم برای حل ۴۰۰ معمای ریدلر تلاش کنم, می‌تونستم زندانی‌ای که آن پایین کتک می‌خورد را نجات دهم, می‌توانستم جواب تلفن ساز دیوانه را بدهم, می‌توانستم ماموریت‌های تمرینی بتمن را کامل کنم و…

چنین تنوع مراحل سرسام‌آوری در جی‌تی‌ای۵ به مرز وحشتناکی رسیده است. فعالیت‌هایی که در جی‌تی‌ای۵ می‌توانید انجام دهید تمامی ندارد. از دزدیدن اموال ستارگان سینما و تلوزیون گرفته تا ترور کسانی که به گونه‌ای شهر را به فساد می‌کشند, شنا, مسابقه‌ی دو, دوچرخه‌سواری, چتربازی, کوهنوردی, مسابقات رانندگی در خیابان, جاده‌های خاکی یا دریا, موتورسواری, آموزش خلبانی, غواصی, شکار, گلف, دارت, تنیس, یوگا و برطرف کردن مشکلاتی که برای املاکی که خریده‌اید, پیش می‌آید. حالا به این‌ها, ماموریت‌های شخصی هرکدام از کاراکترها, ماموریت‌های اصلی و چندین فعالیت دیگر را هم اضافه کنید, تا به تصور کوچکی از گیم‌پلی بزرگ جی‌تی‌ای۵ برسید.

راک‌استار چنان زیبا قدرت تصمیم‌گیری را به شما می‌دهد که حد ندارد. تمام این فعالیت‌ها به خوبی در سراسر دنیای بازی پراکنده شده‌اند تا شما را برای انجام هرکدام به گوشه گوشه‌ی نقشه‌ی بازی بفرستد. آخرین باری که چنین آزادی عملی را تجربه کردم بتمن: شهر آرکام بود و فکر نمی‌کنم که حالا حالاها بازی دیگری بتواند جای جی‌تی‌ای۵ را در این زمینه بگیرد.

اما با تمام این‌ها, هرچه از لذت انجام ماموریت‌های فرعی و فعالیت‌های گوناگون بازی بگوییم, هیچ چیز نمی‌تواند جای ماموریت‌های سرقت جی‌تی‌ای۵ را بگیرد. اوج طراحی مرحله, روایت سینمایی, حفظ ریتم, خلق تنش, لذت و هیجان را باید در مراحل سرقت جستجو کنید.

بزرگترین و جذاب‌ترین لحظات بازی در همین مراحل رقم می‌خورد;‌ سرقت‌هایی که توسط “لستر” یکی از دوست‌های قدیمی مایکل و تروور برنامه‌ریزی می‌شود و وظیفه‌ی مایکل, فرانکلین, تروور و دیگران اجرای بی‌نقص آنهاست. جالب است بدانید که راک‌استار در این مراحل که به نوعی امضای جی‌تی‌ای۵ هستند هم به شما قدرت تصمیم‌گیری می‌دهد.

جادوی جذابیت این مراحل به طراحی زیبا و روایت سینمایی آنها بازمی‌گردد. همه‌چیز آرام آرام شکل می‌گیرد. گروه به طور ناگهانی به یک محل تصادفی دستبرد نمی‌زند. بلکه همانند حرفه‌ای‌ها تمام جوانب کار را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. راک‌استار با چنین فرمولی تنش و هیجان نهایی را پله پله می‌آفریند و به اوج می‌رساند.

برای مثال در یکی از سرقت‌های اوایل بازی, یک جواهرفروشی انتخاب می‌شود. شما باید به طریقی محل را مورد بررسی قرار داده و ضعف‌های آن را به گوش مغز متفکر گروه, “لستر” برسانید. اکنون او با بررسی موقعیت دو انتخاب در مقابل شما قرار می‌دهد; (۱) می‌توانید با بیهوش کردن افراد داخل جواهرفروشی,‌ بی‌سر و صدا وارد عمل شوید(۲) می‌توانید به صورت ناگهانی وارد شوید و خطر به صدا در آمدن آژیر را به جان بخرید.

پس از انتخاب یکی از این پیشروی‌ها, باید به فکر فراهم کردن لوازم کار هم باشید. مراحل سرقت به این شکل و شمایل به چندین بخش تقسیم می‌شوند. بدست آوردن وسایل مورد نیاز, پیدا کردن مکان مناسبی برای قرار دادن اتومبیل‌های فرار, استخدام افراد مختلف در حوزه‌های کاری گوناگون و… .

تمام این‌ها هیجان لذت‌بخش حرکت نهایی گروه را به آهستگی می‌سازد تا در نهایت از شدت هیجان ذوق‌مرگ شوید! هرچه فراهم کردن جوانب سرقت آهسته و بدون اکشن پیش می‌رود, لحظه‌ی اجرای آن و مخصوصا برنامه‌ی فرار آنقدر اکشن و آنچارتدی است که عوض همه‌ی آن مقدمه‌چینی‌ها در آید.

یکی دیگر از عناصری که به ماموریت‌های اصلی جی‌تی‌ای۵ طعم دیگری داده به سوییچ بین کاراکترها مربوط می‌شود. از این طریق تنوعی که در مراحل بازی موج می‌زند, دو برابر شده است. بازی‌کننده ممکن است در یک مرحله در قالب مایکل از راه پشت‌بام وارد یک اتاق شود و فردی را گروگان بگیرد, از طریق فرانکلین با اسحله‌ی تک‌تیرانداز مایکل را پوشش دهد و در نهایت, با به دست گرفتن کنترل تروور در هلی‌کوپتر, مایکل و گروگانش را فراری دهد. یا در جایی دیگر بازی‌کننده در قالب مایکل هواپیمایی را هدف قرار می‌دهد و بعد باید با کنترل تروور هواپیمای در حال سقوط را تعقیب کند.

از این مثال‌های فوق‌العاده به اندازه‌ی کافی در جی‌تی‌ای۵ یافت می‌شود. شما در قالب این سه کاراکتر و از دیدهای مختلف تمام جوانب و اتفاقات هر ماموریت را بر عهده دارید. این نوآوری چیزی است که طراحی مراحل جی‌تی‌ای۵ را در اوج قرار می‌دهد و آن را از تمام محیط-بازهای دیگر متفاوت می‌کند.

تمام این‌ها در حالی است که اگر آن ساختار سوییچ بین کاراکترها را هم کنار بگذاریم, باز چیزی از جذابیت‌ها و منحصربه‌فرد بودن مراحل کم نمی‌شود. از هدایت یک هواپیمای کوچک به داخل یک هواپیمای باربری بزرگ در اوج آسمان گرفته تا غواصی در اعماق اقیانوس برای نفوذ به یک لابراتور مخفی و تحت نظارت.

ناگفته نماند که سوییچ بین کاراکترها تنها به جریان ماموریت‌ها خلاصه نشده. به طوری که شما قادر هستید در هر زمان و مکان بین فرانکلین, مایکل و تروور تغییر دید دهید. با تغییر شخصیت, دوربین طی یک نمای ماهواره‌ای از شخصیت تحت کنترل‌تان دور می‌شود و بر روی لوکیشن کاراکتر جدید زوم می‌کند. در این هنگام کاراکتر جدید ممکن است در حال انجام هر کاری باشد. بعضی اوقات کنترل تروور را در حال فرار از دست پلیس‌ها به دست می‌گیرد, شاید وقتی در قالب مایکل فرو می‌روید, او را در حال تماشای تلوزیون بیابید. یا ممکن است در هنگام دعوای فرانکلین با افراد ناشناسی به او بربخورید. این اتفاقات تصادفی با شخصیت کاراکترها همخوانی دارد و به هرچه زنده و پویا جلوه دادن دنیای لس‌سانتوس هم کمک فراوانی می‌کند.

به دور از تمام ماموریت‌های از پیش تعیین شده بازی, نباید یادمان برود که با عنوانی به نام جی‌تی‌ای طرف هستیم. جایی که خودمان هم می‌توانیم جنایت‌های مسخره‌ی خود را طراحی و اجرا کنیم. شاید دل‌تان بخواهد چندین اتومبیل را وسط بزرگراه قرار دهید, نواری از بنزین از آنها تا جایی امن بکشید و با یک گلوله شاهد انفجاری حماسی باشید! می‌توانید با هواپیماها هزاران ژانگولر اجرا کنید, یا اینکه بر پشت‌بام آسمان‌خراش‌های شهر چتربازی کنید, می‌توانید یک پمپ بنزین را به آسمان بفرسید یا آرپی‌جی به دست بگیرید و به ستاره‌های خود بیافزاید. و بعد سوار بر ماشین شخصی سازی شده‌تان با پلیس‌های سمج بازی دست و پنجه نرم کنید. مطمئنم که شما در این زمینه خیلی خلاق‌تر از من عمل می‌کنید!

از طراحی تکان‌دهنده و نفس‌گیر لس‌سانتوس هم به هیچ‌وجه نمی‌توان گذشت. همه‌چیز در طراحی منطقه‌ی شهر لس‌سانتوس در خدمت انتقال حس بودن در لس‌آنجلس است. و جی‌تی‌ای۵ به زیبایی این حس را به شما منتقل می‌کند. از بازسازی مکان‌های دیدنی و واقعی گرفته تا توجه به جزییاتی همچون نحوه‌ی صحبت و پوشش مردم در پایین و بالای شهر. آفتاب ظهرهای داغ لس‌سانتوس که بر روی امواج اقیانوس و شن‌های نرم می‌تابد, شب‌های نورانی و پر زرق وبرق با آسمان‌خراش‌هایی که در مرکز شهر حودنمایی می‌کنند و عمارت‌هایی که در بالای شهر فخر می‌فروشند. راک‌استار به طور دقیق لس‌آنجلس را در لس‌سانتوس بازسازی نکرده اما حس زندگی و روح آن را به شما که شاید تنها از آن شنیده باشید هم انتقال می‌دهد.

البته همه‌چیز به شهر لس‌سانتوس خلاصه نشده و ۲ سوم دنیای وسیع جی‌تی‌ای۵ در اختیار منطقه‌ی Blaine County است. بیابان‌های خشک با کاکتوس‌هایی بزرگ, مناطق روستایی کم جمعیت, شهرهای توریستی و گرمسیر, جنگل‌های وحشی و کوهستان‌های تند و تیز از جمله مناطقی هستند که در Blaine County یافت می‌شوند. و در حقیقت از روی مناطق جنوبی کالیفرنیا الگوبرداری شده‌اند. Blaine County نسخه‌ی مدرن دنیای “سرخپوست مرده: رستگاری” است. رشته‌ کوه‌هایی که از کیلومترها قابل تشخیص هستند,‌ پرتگاه‌ها, دریاچه‌ها, پل‌ها و توربین‌های تولید برقی که در کنار هم قرار گرفته‌اند, همه و همه شما را برای جستجو, گشت‌وگذار و پرده‌بردازی از دنیای بازی دعوت می‌کنند.

 جی‌تی‌ای۵ با ارائه‌ی بیش از ۳۰ ساعت گیم‌پلی در بخش داستانی و ده‌ها ساعت دیگر که از طریق ماموریت‌ها و فعالیت‌های فرعی به آن اضافه می‌شود, علاوه‌بر اینکه در زمینه‌ی کمیت و کیفیت بی‌نظیر است, در زمینه‌ی وسعت و طراحی نقشه هم کاری کرده تا مدت‌ها از راک‌استار به خاطر این دستاورد و هنر به نیکی یاد کنند.

خشمگین‌ترین دنیا

هرچه از گرافیک جی‌تی‌ای۵ می‌خواهید را پیش‌تر گفتم. راک‌استار با در نظر گرفتن وسعت بالای نقشه و سخت‌افزار پیر کنسول‌های نسل حاضر, با کمک موتورپایه‌ی قدرتمند RAGE کار بزرگی را در به تصویر کشیدن چنین دنیای پرجزییات, زیبا و بی‌مانندی کرده است.

بدون‌شک اولین چیزی که دهان‌تان را در تحسین گرافیک تکنیکی و صد البته هنری جی‌تی‌ای۵ باز می‌کند به کیفیت و جزییات به کار رفته در نماهای دوردست و تمام ناشدنی بازی برمی‌گردد. چشم‌اندازهای بیادماندنی, بی‌بدیل, رویایی و به شدت زیبای جی‌تی‌ای۵ کاری می‌کنند تا بعضی اوقات مهت تماشای درگیری خورشید و اقیانوس در غروب لس‌سانتوس شوید. چشم‌اندازهای جی‌تی‌ای۵  آنقدر فوق‌العاده هستند که مطمئنا کشف نماهای گوناگون در محیط‌ها و زمان‌های مختلف به یکی از مهم‌ترین ماموریت‌های‌تان بدل می‌شود.

برای درک قدرت گرافیک جی‌تی‌ای۵ باید سوار یک هواپیما شوید تا آنجا که می‌توانید اوج بگیرید و از آنجا دنیای بازی را نظاره کنید یا در هنگام بارش باران و در حالی که افکت‌های رعد و برق آسمان‌ را می‌شکافند, دل به جاده‌های شمال لس‌سانتوس بدهید و در حال و هوای گرفته اما زیبای بازی غرق شوید. تنها تجربه‌ی بازی می‌تواند حس واقعی پشت این جملات را بیان کند. با توجه به این‌ها مسلم است که حرف زدن در مورد افت کیفیت بافت‌ها و آهنگ فریم در بعضی از لحظات بازی بی‌مورد و کاملا سطحی‌نگرانه است.

مگر می‌شود صحبت در مورد جی‌تی‌ای باشد و اشاره‌ای به ایستگاه‌های رادیویی دنیای بازی نکرد. جی‌تی‌ای۵ هم شامل تعداد زیادی آهنگ از ژانرها, دوره‌ها و در حس و حال‌های متفاوت است. تنوع آهنگ‌هایی که از طریق رادیو پخش می‌شوند واقعا عالی است. و جالب‌تر اینکه بازی در موقعیت‌های مختلف چنان درست آهنگی متناسب را پخش می‌کند که قدرت تغییر آن را از شما می‌گیرد. ممکن است در حین فرار از دست پلیس‌ها ریتم تند یک موسیقی راک با تنش موجود همخوانی داشته باشد یا در وسط بیابان‌های شمال لس‌سانتوس و زیر نور مهتاب یک قطعه‌ی اسپانیایی حال و هوای‌تان را کامل کند.

این در حالی است که برخلاف گذشته, راک‌استار یک سری قطعات ارجینال هم برای جی‌تی‌ای۵ در نظر گرفته است. این باعث شده تا بخش موسیقی تا پایان بازی به هیچ‌وجه تکراری جلوه نکند. مخصوصا در هنگام ماموریت‌ها که خبری از رادیو نیست, موسیقی متن جذاب بازی به زیبایی به تنش  و حس سینمایی رویدادها می‌افزاید.

بی‌تردید یکی از جنبه‌های هنری و عنصری که روایت داستان گسترده و شخصیت‌پردازی جی‌تی‌ای۵ را به این سطح از کیفیت رسانده به صداپیشگی بسیار بسیار بی‌نقص و زنده‌ی بازی برمی‌گردد. از صداپیشگان مایکل, فرانکلین و تروور گرفته تا تمامی شخصیت‌های فرعی به بهترین شکل ممکن حس و حال شخصیت‌ها را چاشنی صدا و استعداد خود می‌کنند. این مسئله لذت شنیدن دیالوگ‌های طولانی و زیبای جی‌تی‌ای۵ را دوچندان کرده است. تنها کافی است سکانس جر و بحث مایکل و همسرش در مطلب روانپزشک, ادبیات خیابانی فرانکلین و دوستانش و فریادهای تروور در ادعای دیالوگ‌هایش را به یاد بیاورید تا راک‌استار را در این زمینه هم تحسین کنید.

هنرمندان راک‌استار با جی‌تی‌ای۵ پرونده‌ی نسل هفتم را می‌بندند و نگاه بلند و بالایی هم به آینده‌ی صنعت بازی می‌اندازند. جی‌تی‌ای۵ داستان دنیایی به ظاهر زیبا و مردمی را روایت می‌کند که بدی با روح آنها گره خورده و از خشونت, هرج و مرج و بی‌رحمی لذت می‌برند. داستان سیاه شهر لس‌سانتوس که خوبی در آن مرده, و ارجاعات فرهنگی, زندگی روزمره و جامعه‌شناسی این قصه‌ی مرگ و دلهره را پر مغز کرده است.

راک‌استار به شدت گیم‌پلی آشنای مجموعه را در جی‌تی‌ای۵ نسبت به نسخه‌ی چهارم با کیفیت‌تر و ترسناک‌تر ساخته و سبک بازی‌های محیط-بار را هم با ایده‌های نو و پیاده‌سازی درست آنها در ساختار مراحل به لرزه می‌اندازد.

تمام این‌ها کاری می‌کنند تا در سفرتان به لس‌سانتوس گذشت زمان را متوجه نشوید و تنها نیازهای ضروری زندگی شما را از پای بازی بلند کند! جی‌تی‌ای۵ بازی جزییات است. توجه‌ی وسواس‌گونه و سرسام‌آور به جزییات زنده‌ترین دنیایی که تاکنون قدم در آن گذاشته‌اید را تحویل‌تان می‌دهد. جی‌تی‌ای۵ همان‌قدر که نقطه‌ی تکامل عناوین راک‌استار در این نسل است, به همان اندازه مقدمه‌ایست بر چیزهایی که در آینده از این استودیو و رسانه‌ی بازی فاش خواهد شد.

نمره نهایی: ۱۰/۱۰

نویسنده: رضا حاج‌محمدی


91 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. نقد فوق العاده کامل و بی نقصی بود، تبریک می گم.
    من به شخصه انتظار نداشتم جی تی ای بتونه پا به پای هایپ جلو بره و حتی بهتر از چیزی باشه که فکر می کردیم. راک استار دوباره ثابت کرد که برترین استدیوی بازی سازی هستش. واقعا تو مخیلم نمی گنجه که با سخت افزار نسل بعدی راک استار قراره چه شاهکاری بسازه. oooh

    ۰۰
  2. والله نقد کردن برای تمجیدیه اثر نیست ولی واقعا سخته یه چیزی که واقعا خوبه رو نقد کنی من به نویسنده حق می دم نتونه بصورت متمرکز روی هر بخش بازی صحبت کنه .
    ۱. ممنونم از نقدتون
    ۲. مکس پین ۳ شاید بازی خوبی باشه ولی از نظر داستانی راه خودش رو گم کرد
    ۳. بازهم می گم سن آندریاس برترین GTA ساخته شده هست
    ۴. من رد دد لایقترین بازی این نسل می دونم
    ۵. امیدوار یه DLC خوب دیگه از بخش داستانی راکستار برای v مثل سه عنوان اوپن ورلد قبلیش بسازه

    ۰۴
    1. شما که راک استاری هستی !!! :-s
      بعد توقع داری یکی از عناوینش را لایق ترین نسل ندانی !!! :|
      رد دد خوب ! اما برای لایق ترین شدن :|
      با تشکر :mrgreen:

      ۰۱
    2. سعید جان من نگفتم در چه زمینه ای لایق هست :دی
      در اضافه من واقع بینم قبل از انتشار gta فکر می کردم امسال بهترین تجربه گیمی برای من می شه ولی اشتباه می کردم

      ۰۰
    1. خیلی ممنون…

      اون دفعه از اینا /////////////// گذاشتم داستان شد… نمی‌دونستم اگه نذارم هم داستان میشه… lol

      پلتفرم تست هم PS3 هست…

      ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر