عاشق موسیقی، آلمان، سینما، موبایل و بازی
مقاله ای برای این نویسنده یافت نشد!
3 بار این بازی و دی ال سی های شاهکارش رو بازی کردم و به جرأت میتونم بگم بهترین بازی تمام عمر بوده، البته ابتدای نوشته شما رو خوندم که گفتید از هواداران ویچر هستید و این نقد فقط قرار هست به بدیهای بازی اشاره بشه، با این حال به نظرم اومد که مطلب شما در عین حالی که پرسشگری خوبی داره اما جوابهایی که به اونها داده شده نشان دهنده این هست که متاسفانه خیلی ارتباطی با بازی برقرار نکردید. مثلا در بخش انتقاد به خط داستانی بازی، اتفاقا مهمترین قسمت این بازی جدا از همه مباحث فنی؛ داشتن یه داستان فوق العاده قوی فانتزی به همراه موسیقی متن شاهکار (2بار تا حالا کنسرت مخصوص بازی در آمریکا برگزار شده و فایلهاش روی اینترنت موجود) هست. حتی من تمام کات سین های بازی و دی ال سی هاش رو که مجموعا 40 ساعت میشه رو از یوتوب دانلود کردم! و البته که اگه این داستان قوی نمی بود، قرار نمی شد که سریالی با عنوان ویچر توسط نت فلیکس ساخته بشه. از طرفی تمام اتفاقات داستان آنقدر مهم هستند که با انجام متفاوت اونها پایان بندی های متفاوتی رو چه در بازی اصلی و چه در دی ال سی ها (خون و شراب) می بینیم (من برای هر کدوم به 3 پایان متفاوت رسیدم) در حقیقت اگه جزو علاقمندان به داستانهای جادوگری باشید آنقدر در داستان این بازی غرق خواهید شد که وقتی مثل من به پایان بازی با مرگ سیری برسید، شاید تا یک هفته از خواب و خوراک بیفتید و بعد با خودتون بگید بهتره بازی رو به روش دیگه ای انجام بدم شاید سیری زنده موند! و بعد یواشکی در مهمان خانه ای باهاش ملاقت کنید و البته که در خانه خودتان در سرزمین توسان (بسته الحاقی خون و شراب) می تونید سیری رو ملاقات کنید یا حتی ینیفر یا تریس رو. درباره اینکه گفتید درجه سختی بازی یه حقه قدیمی رو انجام میده، خب توقع داشتید که چه طور بشه؟ یهو در دنیای جادوگری شاهد این باشیم که هیولامون میتونه موشک بهمون بزنه؟! اتفاقا در درجه سختی آخر هوش مصنوعی به معنی واقعی شما رو به چالش میکشه و اونوقت مهارت بازیکن و اسلحه و روغن و بمب و... است که مشخص میشه وگرنه رو درجات پایین با این که بازم کاربرد دارند این مسایل بسته به نوع توانایی گیمر، اما خیلی شاید به کار نیاد. تازه پیشنهاد میکنم داستان 30 ساعته "خون و شراب" رو انجام بدید تا ببینید که ومپایر آخر داستان رو درجه سختی متوسط چقدر خفنه چه برسه به درجه نهایی. البته تنها ایرادی که خودم به شخصیت ها دارم، فقط و فقط صدای جناب گرالت هست که متاسفانه برخلاف سایر عزیزان اصلا اون هیجان رو از نظر من نداره (مثلا صدای چارلز دنس رو به جای بابای سیری! ببینید که چقدر جذابه یا وسیمر و خود سیری و...) توصیه ام به خوانندگان مطلب این هست که این بازی رو با روشهای مختلف در انتخاب دیالوگها در داستان اصلی چند مرتبه به پایان برسونند تا شاهد پایان بندی های جذاب و مختلف اون باشند