!SenseLess
!SenseLess مشترک

---
عضویت از ۲۶ دی ۱۳۹۵
---

مقاله ای برای این نویسنده یافت نشد!

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

خواهش میکنم . ببین من منظورتو از اینی که میگی چه بسا نوشته هایی که تحت عنوان نقد منتشر میشن نهایتا به ستایش اون اثر میپردازن. یه اثر بد بده و نقد سفت و سخت حقشه و نوش جونش اما دلیل نمیشه هیچ خوبی و نکته مثبتی هم نداشته باشه. در مقابل یه اثر خوبم اثر خوبیه . نه اینکه از روی علاقه بگیم من بر خلاف بقیه از این عنوان خوشم میاد! یه نقد خوب و مفید به دو طرف قضیه توجه میکنه و نکات مثبت و منفی رو بدون بزرگنمایی توضیح میده ، نمیشه گفت یه منتقد سلایق شخصیشو تو نقد خودش پیاده نمیکنه چون اگه این خاصیت نباشه که هر نقدی میشه نقد خشک و یکسان با دیگری . هر چیزی باید حد خودشو داشته باشه . بارها شده از یه نقدی اونقدر لذت ببرم که بارها بشینم دورش کنم چرا چون همه چیز رعایت شده و بازتاب دهنده واقعیت هاست . حالا بازتاب منفی میخواد باشه یا مثبت. متنی که من از تو خوندم اولا شروع کار به قولی حرف تو دهن اثر میذاره و این یه نمونشه : گیم‌پلی که قرار است چالشی و دارک سولزی باشد، سیستم کرفتینگ پیچیده و قوی داشته باشد و خلاصه، کوتاه عرض کنم که همه چیز برای چپاندن این همه ایده‌ی شلوغ و پر تعداد در تنبان مخاطب آماده است. بیشتر این مواردی که گفتی انتظارات شخصیه ، برای مثال من یادم نمیاد حتی یکی از دولوپر های ویچر3 حرفی از مبارزات دارک سولزی زده باشه. اگه چیزی در این مورد شنیدی ممنونت میشم لحاظ کنی و با مدرک نشون بدی. اما در کل با خوندن متن متوجه میشی که بیشتر زوایای اصلی بازی از داستان بگیر تا شخصیت پردازی ، گیم پلی و مبارزات ، سیستم کرفتینگ و جمع اوری متریال ، کوبوندن شاکله های اصلی نقش آفرینی و ذکر انواع تناقض ها و رنگ و سبغه شخصی و سلیقه ای و ... همه با خاک یکسان شده . اگر من نوعی ویچر3 رو بازی نکرده باشم و این متنو بخونم میگم پس با این حساب بازی از 10 واسه من 4 میگیره چون هیچی نداره! جریان مثبتی که دنبال ویچر3 یا هر بازی خوب دیگه ای راه میفته جریان کوری نیست و خلاف این جهت ایستادن و با شک و تردید برچسب متعصب زدن به این جریان جالب هم نیست. هیچ عنوانی کامل نیست و نبوده . همه عیب و ایراد های خاص خودشونو دارن اما باید به همه جوانب دقت کرد و ذکرشون کرد . اینکه بگیم همه دارن ویچر3 رو ستایش میکنن حرف درستی نیست چرا چون هم خوبیاشو دیدیم هم ضعفاشو . یه طرفه به قاضی رفتن و کوبوندن یه عنوان چه حقش باشه چه نباشه از دید من جالب نیست

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

ویچر3 تو نگاه اول میتونه شبیه به یه اکشن ادونچر جهان باز برسه چرا چون برخی از المنت های مشترک این سبک و نقش آفرینی درش وجود داره. درسته! کسب XP و اسکیل تری و لول آپ و پیشرفت کرکتر ، اینونتوری و مسائل کوچکتر میتونه غلط انداز باشه اما اینی که شما میگی چیزی میشه تو مایه های بتمن ، اسسین کرید یا حتی آنچارتد و GTA با یه داستان خطی یا نسبتا خطی ! هر گیمی که این ویژگی هارو داشته باشه که نمیشه گفت اصولا نقش آفرینی حساب نمیشه! این ویژگی ها مشترکه. ویچر3 رو میشه سوم شخص اکشن ادونچر نقش آفرینی دونست اما چه لزومی داره اینارو درکنار هم قرار بدیم ؟ هیچ لزومی نداره. المنت های یه نقش آفرینی در ویچر3 بیشتر از بقیه به چشم میخوره. یه اکشن ادونچر اغلب داستان خطی داره آیا ویچر3 داستان خطی داره یا منشعب ؟ تصمیمات و وعواقب رو بیشتر با کدوم سبک میشناسی ؟ شخصی سازی های عمیق تر و وابستگی بیشتر و شدید تر به کسب XP و متعاقبا سخت تر شدن مبارزات با توجه به بالا رفتنش.؟ جمع آوری اطلاعات ، کرفتینگ ، سیستم لوتینگ . سیستم دیالوگ شاخه ای و و و ... اینا شاکله های اصلی یه نقش آفرینی به حساب میان و ویچر3 جز دسته نقش آفرینی ها قرار میگیره اما نه یه نقش آفرینی خالص و یک دست. حالا دیگه این نظر تو هست که میگی فلان گیم اصولا فلان سبک نیست. منم از خودم نمیگم این بازی فلان سبکو داره . این نظر اجماعه و کلیه. اما موضوع اصلا سبک شناسی نبود عزیز من . من توضیح دادم که مراحل فرعی ویچر سه اگه بهترین نباشه جز بهترین هاست. شما زدی تو بهترین ها واسه من مثال میاری! وقتی ویچر3 با اون همه مراحل فرعی که اتفاقا بسیاریشون از داستان مستقلن باید اینطور مورد حمله قرار بگیره! در مورد سیستم کرفتینگ یه بار گفتم بازم میگم اما واسه شخص تو آبکیه نظر شخصیته چه بسا نبودش میشد یه چیز دیگه . اگه سیستم کرفتینگ ویچر3 آبکیه تکلیف بقیه هم مشخصه. موضوع سلیقه ای هستش . بعضی به مشکل محدودیت لول تو کرفتینگ شکایت میکنن که چیز غیر عادی نیست یا بر اساس لول اجازه کرفت یه چیز خاصو داری یا کرفت میکنی و با توجه به لول اجازه استفاده داری ، یکی ویچر گیر رو فقط باعث رفتنش تو بخش کرفتینگ میشه یکی بیشتر با این بخش سر و کله میزنه! اگه کمتر استفاده میکنی و میگی آبکیه اوکی! مشکلی نیست نظرت در مورد پشم بودن جوایز هم محترم ، جوایز TLOU پشم ، DAI پشم ، جوایز ویچر پشم کلا چیزی که ما دوست و نداریم و جایزه نگرفته میشه پشم ! من رو ویچر3 نظر میدم . این بازی بازی نبود که با سر و صدا بخواد جایزه درو کنه! یه نگاهی بندازی میبینی حریفای دست و پا بسته ای نداشته بلادبورنو داشتیم ، متال گیرو داشتیم ، فالوت4 و داشتیم . هر کدوم از اینا خودش یه دنیاس عزیز دل برادر اما بازم نظرت محترم :-)

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

عجیبه واقعا ، اصطلاح ضد نقد(!) با گویش و توصیف نیمه دیگر لیوان شروع میشه و به مرور به خودت میای نگاه میکنی میبینی زده کاسه کوزه هارم شکسته داره تو صورتت هارهار میخنده شخصا روی هیچ عنوانی تعصب ندارم که فورا شمشیر بکشم بگم این چی بود نوشتی و با چند تا کلمه قلنبه سلنبه بخوام ماسمالی کنم قضیه رو چون عنوان بی دفاعی نیست ویچر! استاندارد های کوبیده شدن ویچر با این ضد نقد! جابه جا شد کلا مد شده جدیدا میشینن یه طرف ترازو یه جسم سنگینو سبک میکنن طرف دیگه بالا بیاد و صدا کنه . بازی خوب بازی خوبه میخوای بگی رکوردش تو دریافت جایزه پشمه و یه بازی متوسطه ؟ قبول! میخوای بگی از منتقد های اونوری با اون نمرات حتما درپیتشون بیشتر سرت میشه قبول! هیچ عیبی نداره نظر شخصیته. اما برای به کرسی نشوندن عقیدت وقتی بخوای ناعادلانه یه بازی رو نقد یا به قول خودت ضد نقد کنی که در اصل سراسر کوبیدی و با حسب نکات مثبت نتیجه میشه یه بازی آشغالی دوزاری خوب خیلی جالب نمیشه تو خیلی از جهات تو نه تنها جنبه های منفی یه بازی رو داری از دید خودت توصیف میکنی بلکه داری سبک نقش آفرینی رو رسما میکشی پایین! ما دیگه نقش آفرینی عمیق تر و پیچیده تر از ساخته های بایوور نداریم و تا الانی که من دارم این متنو مینویسم هنوزم رو دست نقش آفرینی های ناب باییور نیومده یا چرا راه دور بریم همین اسکایریم خودمون که خیلیا مثل من باهاش زندگی کردن و تا جایی که من یادمه تو باهاش کنار نیومدی و کلا بتسدا و بتسداییزم رو لعنت میکنی با توجه به یه جمله با یه کلمه اینور و اونور ترگفتی : بتسدا بلد نیست بازی درست کنه! فکر میکنم تو تجربه فالوت با خاطره قبلی از اسکایریم این نتیجه رو گرفته بودی. من فکر میکنم زیاد با شاکله های نقش آفرینی حال نمیکنی گرچه از متنت مشخصه با سری سولز و بلادبورن حال میکنی. کی حال نمیکنه ؟ به دور از سنجش وسعت و زحمت ویچر با دارک سولز مبنای یه مبارزه دلچسب و سیستم فایتیگ خدا رو با هوش مصنوعی عالی دارک سولز قرار میدی در حالی که کلا دارک سولز اگه کلش سیستم مبارزه و باس فایت قوی و کمرشکن و هیجان مبارزه نباشه حداقل نصفش همینه ! نمیشه این دورو از خیلی جهات باهم مقایسه کرد یکی ویژگی های متعادل داره و یکی متمرکز به روی المنت های خاص مامویت های فرعی رو کوبوندی در حالی که ماموریت های فرعی ویچر در سبک خودش بهترین نباشه یکی از بهترین هاست به طوری که گاهی حواست رو از داستان آبکی (به قول تو!) تو پرت میکنن. ماموریت های فرعی عنوان های دیگه کم و بیش روی کسپ تجربه و آیتم و طراحی های سادست اما ماموریت های فرعی ویچر3 پرداخته شده هستن ، علاوه بر ویژگی هایی که گفتم مثل طراحی یه مرحله اصلی درگیر کننده و تاثیرگذارن ، کدوم مرحله فرعی رو سراغ داری که به طور ناگهانی از آینده داستان بازی با گیمر شوخی بکنه و تاثیر خوب و بد روی داستان بذاره ؟ مراحل فرعی به جرات از مراحل اصلی بعضی عنوان ها کامل تره! میگی واسه پیدا کردن فلانی باید فلانی رو ببینی فلانی تورو به فلانی معرفی میکنه ! موضوع اصلی هم پیدا کردن یه شخص خاص هست و تو انتظار داری تو این حالت با وجود سایه سنگین حالت کاراگاهی و پیدا کردن سرنخ بازی شروع بشه از فلانی بپرسی فلانی کجاست مردک؟ اونم بگه رفته فلان جا بهم گفت کسی ازم سراغتو گرفت سلام برسون بگو رفتم جایی خودم برمیگردم زحمت نکش! اصلا یکی به من بگه تو کدوم نقش آفرینی به این حالت برخورد نکرده ؟ سبک نقش آفرینی اینه :| دائما با افراد مختلف مواجه میشی. حالا سیری رو کنار بذاریم خیلیا واسه یه اسلحه کاردرست خالی اینو میبینن میگه فلان کارو بکن فلانی رو میشناسم آهنگر قابلیه و اون یه شمشیر خوب واست میسازه و تو با اشتیاق خواتسشو برآورده میکنی یا کار های مختلفی از این قبیل که فراوونن! حالا سیری رو حساب کن که چقدر استادانه طرف واسه دیدارش لحظه ای تصوراتت رو از ذهنت دور نمیکنه و مدام به فکر اینی که موقع ملاقات چه اتفاقی میفته. پس اگه این خاصیتو ما تو این سبک نداشته باشیم چی داریم پس ؟ سیستم کرفتینگ ویچرو به سخره میگیری. من فکر میکنم از بین این همه عنوان نقش آفرینی که بازی کردم کدوم از لحاظ تحمیل کردن بهش نزدیکه . حتی بزرگترین عناوینم این خاصیتو به این شکل ندارن. هر موجودی ضعف ها وقدرت خودشو داره و بار اول مواجهه با یه گولم به طور مثال متوجه ضعفش نیستی و بعد از کشتنش میفهمی کدوم معجون کدوم بمب و کدوم روغن السلحه بهش کارسازه با توجه به نکات و راهنمایی هایی که ویچر های باتجربه تر و مرده از خودشون به جا گذاشتن و یه جمله تاریخی در مورد اون موجود نوشتن ، با وجود اینکه این خاصیت میتونست بهتر از اینها باشه که از بازی حذف شد . به شخصه قبل از مواجهه با یه موجود روغن و بمب و معجون مختص به خودشوآماده میکردم و حس لذت خوبی داشت. توهم از مبارزات خوشت نیومده هم سیستم کرفتینگ رو مسخره میدونی و تموم گل و گیاه اطرافو مخصوص گاو و گوسفند محله ها تلقی میکنی هم سیستم استامینای یه فرد اموزش دیده برای اینکار رو با دارک سولز شخصیت نسبتا عادی مقایسه میکنی (من یادم نمیاد کسی گفته باشه که وقتی ویچر بیاد نوید یه استامینا بار دارک سولزی را می دهد(!)) تفاوتی بین لباس های زره سبک و سنگین و اثرشون روی طرف مقابل و مصرف استامینا برای حرکات سنگین نمیبینی چه بسا تفاوتی هم بین یه زره سنگین قوی با یه زره سبک با قابلیت افزودن طلسم نمیبینی! حالا من جا انداختم یا ذکر نکردی میتونستی به کرفتینگ شمشیر ها هم گیر بدی. با این وجود من نتیجه میگیرم اگه سیستم کرفتینگ ویچر که تحمیل آمیزی بیشتری نسبت به هم سبک های خودش داره اگه از دید تو لازم نیست و مسخرت پس تکلیف بقیه روشنه :| لزوما هر کس از سیستم کرفتینگ استفاده نمیکنه ، یکی دیگه استفاده میکنه و ازش لذت میبره و این دلیل نمیشه که اگه از دسته اولی هستی بزنی به تیپ و تار قضیه بالا پایینش کنی چه بسا اگه سیستم کرفتیگنگ نداشت و گل و گیاه واسه گاو گوسفند بود از اولین کسانی بودی که نقد کوبنده ای راجع به این کمبود بزرگ داشتی. از کجا بگم آخه! شخصیت به فرد خنثی و بدعنقی مثل گرالت رو نقد میکنی و میخوای به زور ازش پیچیدگی و شکوه بیرون بکشی ، این بدبخت بیچاره به اصطلاح تو دوره کودکی معجون سگی به خوردش دادن و بیشتر عواطف و حالات روحی خودشو تو این دوره از دست داده . نه واست میخنده نه گریه میکنه نه قر میده نه میرقصه یا مثل کریتوس فریاد میزنه ! همه اینها فدای حسی شد که یه ویچر نباید داشته باشه و محو شدن حس ترسه ، اگه یه ویچر از دشمن رو به رو بترسه و عقب بکشه که ویچر نیست عزیز من . از این موجود فلک زده چه انتظاری داری ؟ با وجود همین شخصیت خاص جز محبوب ترین شخصیت ها حساب میشه حالا مقایسش با بلادی برن شخصی که به مرور سوبر میشه و از مستی در میاد و قضیه دستش میاد دیگه بماند! واقعن هم که الکل با یه آدم چه کارا نمیکنه! چه بلایی که به سر یه شخصیت نمیاره. در طرف دیگر قضیه شخصیتی پیچیده ای مثل ینفر رو هیچ میدونی و دلیل علاقه شدید گرالت به ینفر و تریس رو ناز و عشوه میدونی. فقط میتونم بگم تو دیگه کی هستی! تو این یه قلم از این جلوتر دیگه نمیشه رفت!! وجود صحنه های رومنس و وجود یه سری جنس زن رو مختص به این صحنه ها تلقی کردی . ویچر ها با معجونی که وارد بدنشون میشه درکودکی خاصیت باروری رو از دست میدن اما دلیل نمیشه قدرت جنسی رو از دست بدن به علاوه متابولیسم بدنشون شدیدا بالا میره و نیاز جنسیشونم چند برابر یه انسان معمولی میشه ، دلیل بودن تریس و ینفر خوش آب و هوا کردن این صحنه ها نیست. فقط پرداختن به یه حقیقت موجود تو کتاب هاست. و چه گرالت چه اسکِل بارها این واقعیت رو نشون میدن. از گیر دادن های الکی مثل کراسبو یا مثل چونه زنی والا من تو عمرم چونه بالا تر از بیست تومن نتونستم بزنم ، چونه چونست اگه شما چونه صد تومنی میزنی مشخصه کارت درسته . انتظارات خیلی بالایی داری . میتونی چونه بزنی و نهایت بیست یا سی تا بیشتر بگیری با نزنی! خیلی انتخاب ها به عهده خودته و این تو هستی که گاهی به گرالت شخصیت میدی. خیلی مواقع واسه کاری که کردی میتونی پول بگیری و خیلی مواقع نگیری نمونه سادشم همون اوایل بازیه . در مورد کراسبو شما هم موجودات زیر آبو میتونی از بین ببری هم پر های گیرفین رو آتیش بزنی هم موجودات طبقه پروازی رو در صورت خسته شدن از پرواز زیادی به زمین بزنی. در کل تو یه بازی سبک نقش افرینی خیلی آیتم ها استفاده کمتری دارن! بودنشون میشه نقد تو نبودش میشه واویلا! اینم یه نمونه دیگه : کافی است عین جمشید هاشم‌پور به میان دشمنان رفته و آن‌ها را نفله کنید. همه‌ی دشمنان با شمشیر شما کشته می‌شوند. تکلیف مشخص نیست واقعا ، کشته بشن یا کشته نشن! اسلحه اصلی یه ویچر شمشیرشه و کنار شمشیرش میخوابه اگه قرار بود دشمنان با شمشیر کشته نشن میشد یه میج که شمشیر دستش میگیره و با جادوهای پنج گانش دشمنانو از بین میبره . این بدبخت چیکارباید بکنه . ضعف های هوش مصنوعی رو که نمیشه به همه چیز تعمیم داد و زیر و رو کرده که آخه! اونقدر زوایای بازی رو بهم گره زدی جوری کج و کوله کردی که اگه بروبکس پراجکت رد متوجهش بشن دو روزه تخته میکنن درارو میرن خودشونو یه جا میبدن دوهفته ای ساقه طلایی خالی میخورن . با خوندن جسته و گریخته کتاب های سابکوسکی چیزای خوبی دستت میاد مثل شناخته شدن شخصیت ها که با بازی تفاوتی ندارن و اینکه با توجه به نقدت اینها یهو وارد داستان نمیشن! اگه میخواستن شروع کنن همه شخصیت هارو به قول تو یهو وارد داستان نکنن بازی نمیساختن فکر این بودن تو چند فصل سریالو تموم کنن!

!SenseLess

!SenseLess

مشترک
---
عضویت از ۲۶ دی ۱۳۹۵
---

مقاله ای برای این نویسنده یافت نشد!

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

خواهش میکنم . ببین من منظورتو از اینی که میگی چه بسا نوشته هایی که تحت عنوان نقد منتشر میشن نهایتا به ستایش اون اثر میپردازن. یه اثر بد بده و نقد سفت و سخت حقشه و نوش جونش اما دلیل نمیشه هیچ خوبی و نکته مثبتی هم نداشته باشه. در مقابل یه اثر خوبم اثر خوبیه . نه اینکه از روی علاقه بگیم من بر خلاف بقیه از این عنوان خوشم میاد! یه نقد خوب و مفید به دو طرف قضیه توجه میکنه و نکات مثبت و منفی رو بدون بزرگنمایی توضیح میده ، نمیشه گفت یه منتقد سلایق شخصیشو تو نقد خودش پیاده نمیکنه چون اگه این خاصیت نباشه که هر نقدی میشه نقد خشک و یکسان با دیگری . هر چیزی باید حد خودشو داشته باشه . بارها شده از یه نقدی اونقدر لذت ببرم که بارها بشینم دورش کنم چرا چون همه چیز رعایت شده و بازتاب دهنده واقعیت هاست . حالا بازتاب منفی میخواد باشه یا مثبت. متنی که من از تو خوندم اولا شروع کار به قولی حرف تو دهن اثر میذاره و این یه نمونشه : گیم‌پلی که قرار است چالشی و دارک سولزی باشد، سیستم کرفتینگ پیچیده و قوی داشته باشد و خلاصه، کوتاه عرض کنم که همه چیز برای چپاندن این همه ایده‌ی شلوغ و پر تعداد در تنبان مخاطب آماده است. بیشتر این مواردی که گفتی انتظارات شخصیه ، برای مثال من یادم نمیاد حتی یکی از دولوپر های ویچر3 حرفی از مبارزات دارک سولزی زده باشه. اگه چیزی در این مورد شنیدی ممنونت میشم لحاظ کنی و با مدرک نشون بدی. اما در کل با خوندن متن متوجه میشی که بیشتر زوایای اصلی بازی از داستان بگیر تا شخصیت پردازی ، گیم پلی و مبارزات ، سیستم کرفتینگ و جمع اوری متریال ، کوبوندن شاکله های اصلی نقش آفرینی و ذکر انواع تناقض ها و رنگ و سبغه شخصی و سلیقه ای و ... همه با خاک یکسان شده . اگر من نوعی ویچر3 رو بازی نکرده باشم و این متنو بخونم میگم پس با این حساب بازی از 10 واسه من 4 میگیره چون هیچی نداره! جریان مثبتی که دنبال ویچر3 یا هر بازی خوب دیگه ای راه میفته جریان کوری نیست و خلاف این جهت ایستادن و با شک و تردید برچسب متعصب زدن به این جریان جالب هم نیست. هیچ عنوانی کامل نیست و نبوده . همه عیب و ایراد های خاص خودشونو دارن اما باید به همه جوانب دقت کرد و ذکرشون کرد . اینکه بگیم همه دارن ویچر3 رو ستایش میکنن حرف درستی نیست چرا چون هم خوبیاشو دیدیم هم ضعفاشو . یه طرفه به قاضی رفتن و کوبوندن یه عنوان چه حقش باشه چه نباشه از دید من جالب نیست

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

ویچر3 تو نگاه اول میتونه شبیه به یه اکشن ادونچر جهان باز برسه چرا چون برخی از المنت های مشترک این سبک و نقش آفرینی درش وجود داره. درسته! کسب XP و اسکیل تری و لول آپ و پیشرفت کرکتر ، اینونتوری و مسائل کوچکتر میتونه غلط انداز باشه اما اینی که شما میگی چیزی میشه تو مایه های بتمن ، اسسین کرید یا حتی آنچارتد و GTA با یه داستان خطی یا نسبتا خطی ! هر گیمی که این ویژگی هارو داشته باشه که نمیشه گفت اصولا نقش آفرینی حساب نمیشه! این ویژگی ها مشترکه. ویچر3 رو میشه سوم شخص اکشن ادونچر نقش آفرینی دونست اما چه لزومی داره اینارو درکنار هم قرار بدیم ؟ هیچ لزومی نداره. المنت های یه نقش آفرینی در ویچر3 بیشتر از بقیه به چشم میخوره. یه اکشن ادونچر اغلب داستان خطی داره آیا ویچر3 داستان خطی داره یا منشعب ؟ تصمیمات و وعواقب رو بیشتر با کدوم سبک میشناسی ؟ شخصی سازی های عمیق تر و وابستگی بیشتر و شدید تر به کسب XP و متعاقبا سخت تر شدن مبارزات با توجه به بالا رفتنش.؟ جمع آوری اطلاعات ، کرفتینگ ، سیستم لوتینگ . سیستم دیالوگ شاخه ای و و و ... اینا شاکله های اصلی یه نقش آفرینی به حساب میان و ویچر3 جز دسته نقش آفرینی ها قرار میگیره اما نه یه نقش آفرینی خالص و یک دست. حالا دیگه این نظر تو هست که میگی فلان گیم اصولا فلان سبک نیست. منم از خودم نمیگم این بازی فلان سبکو داره . این نظر اجماعه و کلیه. اما موضوع اصلا سبک شناسی نبود عزیز من . من توضیح دادم که مراحل فرعی ویچر سه اگه بهترین نباشه جز بهترین هاست. شما زدی تو بهترین ها واسه من مثال میاری! وقتی ویچر3 با اون همه مراحل فرعی که اتفاقا بسیاریشون از داستان مستقلن باید اینطور مورد حمله قرار بگیره! در مورد سیستم کرفتینگ یه بار گفتم بازم میگم اما واسه شخص تو آبکیه نظر شخصیته چه بسا نبودش میشد یه چیز دیگه . اگه سیستم کرفتینگ ویچر3 آبکیه تکلیف بقیه هم مشخصه. موضوع سلیقه ای هستش . بعضی به مشکل محدودیت لول تو کرفتینگ شکایت میکنن که چیز غیر عادی نیست یا بر اساس لول اجازه کرفت یه چیز خاصو داری یا کرفت میکنی و با توجه به لول اجازه استفاده داری ، یکی ویچر گیر رو فقط باعث رفتنش تو بخش کرفتینگ میشه یکی بیشتر با این بخش سر و کله میزنه! اگه کمتر استفاده میکنی و میگی آبکیه اوکی! مشکلی نیست نظرت در مورد پشم بودن جوایز هم محترم ، جوایز TLOU پشم ، DAI پشم ، جوایز ویچر پشم کلا چیزی که ما دوست و نداریم و جایزه نگرفته میشه پشم ! من رو ویچر3 نظر میدم . این بازی بازی نبود که با سر و صدا بخواد جایزه درو کنه! یه نگاهی بندازی میبینی حریفای دست و پا بسته ای نداشته بلادبورنو داشتیم ، متال گیرو داشتیم ، فالوت4 و داشتیم . هر کدوم از اینا خودش یه دنیاس عزیز دل برادر اما بازم نظرت محترم :-)

!SenseLess

ضد نقد بازی ویچر ۳ | داستان گرگ سپیدی که از نفس افتاد

عجیبه واقعا ، اصطلاح ضد نقد(!) با گویش و توصیف نیمه دیگر لیوان شروع میشه و به مرور به خودت میای نگاه میکنی میبینی زده کاسه کوزه هارم شکسته داره تو صورتت هارهار میخنده شخصا روی هیچ عنوانی تعصب ندارم که فورا شمشیر بکشم بگم این چی بود نوشتی و با چند تا کلمه قلنبه سلنبه بخوام ماسمالی کنم قضیه رو چون عنوان بی دفاعی نیست ویچر! استاندارد های کوبیده شدن ویچر با این ضد نقد! جابه جا شد کلا مد شده جدیدا میشینن یه طرف ترازو یه جسم سنگینو سبک میکنن طرف دیگه بالا بیاد و صدا کنه . بازی خوب بازی خوبه میخوای بگی رکوردش تو دریافت جایزه پشمه و یه بازی متوسطه ؟ قبول! میخوای بگی از منتقد های اونوری با اون نمرات حتما درپیتشون بیشتر سرت میشه قبول! هیچ عیبی نداره نظر شخصیته. اما برای به کرسی نشوندن عقیدت وقتی بخوای ناعادلانه یه بازی رو نقد یا به قول خودت ضد نقد کنی که در اصل سراسر کوبیدی و با حسب نکات مثبت نتیجه میشه یه بازی آشغالی دوزاری خوب خیلی جالب نمیشه تو خیلی از جهات تو نه تنها جنبه های منفی یه بازی رو داری از دید خودت توصیف میکنی بلکه داری سبک نقش آفرینی رو رسما میکشی پایین! ما دیگه نقش آفرینی عمیق تر و پیچیده تر از ساخته های بایوور نداریم و تا الانی که من دارم این متنو مینویسم هنوزم رو دست نقش آفرینی های ناب باییور نیومده یا چرا راه دور بریم همین اسکایریم خودمون که خیلیا مثل من باهاش زندگی کردن و تا جایی که من یادمه تو باهاش کنار نیومدی و کلا بتسدا و بتسداییزم رو لعنت میکنی با توجه به یه جمله با یه کلمه اینور و اونور ترگفتی : بتسدا بلد نیست بازی درست کنه! فکر میکنم تو تجربه فالوت با خاطره قبلی از اسکایریم این نتیجه رو گرفته بودی. من فکر میکنم زیاد با شاکله های نقش آفرینی حال نمیکنی گرچه از متنت مشخصه با سری سولز و بلادبورن حال میکنی. کی حال نمیکنه ؟ به دور از سنجش وسعت و زحمت ویچر با دارک سولز مبنای یه مبارزه دلچسب و سیستم فایتیگ خدا رو با هوش مصنوعی عالی دارک سولز قرار میدی در حالی که کلا دارک سولز اگه کلش سیستم مبارزه و باس فایت قوی و کمرشکن و هیجان مبارزه نباشه حداقل نصفش همینه ! نمیشه این دورو از خیلی جهات باهم مقایسه کرد یکی ویژگی های متعادل داره و یکی متمرکز به روی المنت های خاص مامویت های فرعی رو کوبوندی در حالی که ماموریت های فرعی ویچر در سبک خودش بهترین نباشه یکی از بهترین هاست به طوری که گاهی حواست رو از داستان آبکی (به قول تو!) تو پرت میکنن. ماموریت های فرعی عنوان های دیگه کم و بیش روی کسپ تجربه و آیتم و طراحی های سادست اما ماموریت های فرعی ویچر3 پرداخته شده هستن ، علاوه بر ویژگی هایی که گفتم مثل طراحی یه مرحله اصلی درگیر کننده و تاثیرگذارن ، کدوم مرحله فرعی رو سراغ داری که به طور ناگهانی از آینده داستان بازی با گیمر شوخی بکنه و تاثیر خوب و بد روی داستان بذاره ؟ مراحل فرعی به جرات از مراحل اصلی بعضی عنوان ها کامل تره! میگی واسه پیدا کردن فلانی باید فلانی رو ببینی فلانی تورو به فلانی معرفی میکنه ! موضوع اصلی هم پیدا کردن یه شخص خاص هست و تو انتظار داری تو این حالت با وجود سایه سنگین حالت کاراگاهی و پیدا کردن سرنخ بازی شروع بشه از فلانی بپرسی فلانی کجاست مردک؟ اونم بگه رفته فلان جا بهم گفت کسی ازم سراغتو گرفت سلام برسون بگو رفتم جایی خودم برمیگردم زحمت نکش! اصلا یکی به من بگه تو کدوم نقش آفرینی به این حالت برخورد نکرده ؟ سبک نقش آفرینی اینه :| دائما با افراد مختلف مواجه میشی. حالا سیری رو کنار بذاریم خیلیا واسه یه اسلحه کاردرست خالی اینو میبینن میگه فلان کارو بکن فلانی رو میشناسم آهنگر قابلیه و اون یه شمشیر خوب واست میسازه و تو با اشتیاق خواتسشو برآورده میکنی یا کار های مختلفی از این قبیل که فراوونن! حالا سیری رو حساب کن که چقدر استادانه طرف واسه دیدارش لحظه ای تصوراتت رو از ذهنت دور نمیکنه و مدام به فکر اینی که موقع ملاقات چه اتفاقی میفته. پس اگه این خاصیتو ما تو این سبک نداشته باشیم چی داریم پس ؟ سیستم کرفتینگ ویچرو به سخره میگیری. من فکر میکنم از بین این همه عنوان نقش آفرینی که بازی کردم کدوم از لحاظ تحمیل کردن بهش نزدیکه . حتی بزرگترین عناوینم این خاصیتو به این شکل ندارن. هر موجودی ضعف ها وقدرت خودشو داره و بار اول مواجهه با یه گولم به طور مثال متوجه ضعفش نیستی و بعد از کشتنش میفهمی کدوم معجون کدوم بمب و کدوم روغن السلحه بهش کارسازه با توجه به نکات و راهنمایی هایی که ویچر های باتجربه تر و مرده از خودشون به جا گذاشتن و یه جمله تاریخی در مورد اون موجود نوشتن ، با وجود اینکه این خاصیت میتونست بهتر از اینها باشه که از بازی حذف شد . به شخصه قبل از مواجهه با یه موجود روغن و بمب و معجون مختص به خودشوآماده میکردم و حس لذت خوبی داشت. توهم از مبارزات خوشت نیومده هم سیستم کرفتینگ رو مسخره میدونی و تموم گل و گیاه اطرافو مخصوص گاو و گوسفند محله ها تلقی میکنی هم سیستم استامینای یه فرد اموزش دیده برای اینکار رو با دارک سولز شخصیت نسبتا عادی مقایسه میکنی (من یادم نمیاد کسی گفته باشه که وقتی ویچر بیاد نوید یه استامینا بار دارک سولزی را می دهد(!)) تفاوتی بین لباس های زره سبک و سنگین و اثرشون روی طرف مقابل و مصرف استامینا برای حرکات سنگین نمیبینی چه بسا تفاوتی هم بین یه زره سنگین قوی با یه زره سبک با قابلیت افزودن طلسم نمیبینی! حالا من جا انداختم یا ذکر نکردی میتونستی به کرفتینگ شمشیر ها هم گیر بدی. با این وجود من نتیجه میگیرم اگه سیستم کرفتینگ ویچر که تحمیل آمیزی بیشتری نسبت به هم سبک های خودش داره اگه از دید تو لازم نیست و مسخرت پس تکلیف بقیه روشنه :| لزوما هر کس از سیستم کرفتینگ استفاده نمیکنه ، یکی دیگه استفاده میکنه و ازش لذت میبره و این دلیل نمیشه که اگه از دسته اولی هستی بزنی به تیپ و تار قضیه بالا پایینش کنی چه بسا اگه سیستم کرفتیگنگ نداشت و گل و گیاه واسه گاو گوسفند بود از اولین کسانی بودی که نقد کوبنده ای راجع به این کمبود بزرگ داشتی. از کجا بگم آخه! شخصیت به فرد خنثی و بدعنقی مثل گرالت رو نقد میکنی و میخوای به زور ازش پیچیدگی و شکوه بیرون بکشی ، این بدبخت بیچاره به اصطلاح تو دوره کودکی معجون سگی به خوردش دادن و بیشتر عواطف و حالات روحی خودشو تو این دوره از دست داده . نه واست میخنده نه گریه میکنه نه قر میده نه میرقصه یا مثل کریتوس فریاد میزنه ! همه اینها فدای حسی شد که یه ویچر نباید داشته باشه و محو شدن حس ترسه ، اگه یه ویچر از دشمن رو به رو بترسه و عقب بکشه که ویچر نیست عزیز من . از این موجود فلک زده چه انتظاری داری ؟ با وجود همین شخصیت خاص جز محبوب ترین شخصیت ها حساب میشه حالا مقایسش با بلادی برن شخصی که به مرور سوبر میشه و از مستی در میاد و قضیه دستش میاد دیگه بماند! واقعن هم که الکل با یه آدم چه کارا نمیکنه! چه بلایی که به سر یه شخصیت نمیاره. در طرف دیگر قضیه شخصیتی پیچیده ای مثل ینفر رو هیچ میدونی و دلیل علاقه شدید گرالت به ینفر و تریس رو ناز و عشوه میدونی. فقط میتونم بگم تو دیگه کی هستی! تو این یه قلم از این جلوتر دیگه نمیشه رفت!! وجود صحنه های رومنس و وجود یه سری جنس زن رو مختص به این صحنه ها تلقی کردی . ویچر ها با معجونی که وارد بدنشون میشه درکودکی خاصیت باروری رو از دست میدن اما دلیل نمیشه قدرت جنسی رو از دست بدن به علاوه متابولیسم بدنشون شدیدا بالا میره و نیاز جنسیشونم چند برابر یه انسان معمولی میشه ، دلیل بودن تریس و ینفر خوش آب و هوا کردن این صحنه ها نیست. فقط پرداختن به یه حقیقت موجود تو کتاب هاست. و چه گرالت چه اسکِل بارها این واقعیت رو نشون میدن. از گیر دادن های الکی مثل کراسبو یا مثل چونه زنی والا من تو عمرم چونه بالا تر از بیست تومن نتونستم بزنم ، چونه چونست اگه شما چونه صد تومنی میزنی مشخصه کارت درسته . انتظارات خیلی بالایی داری . میتونی چونه بزنی و نهایت بیست یا سی تا بیشتر بگیری با نزنی! خیلی انتخاب ها به عهده خودته و این تو هستی که گاهی به گرالت شخصیت میدی. خیلی مواقع واسه کاری که کردی میتونی پول بگیری و خیلی مواقع نگیری نمونه سادشم همون اوایل بازیه . در مورد کراسبو شما هم موجودات زیر آبو میتونی از بین ببری هم پر های گیرفین رو آتیش بزنی هم موجودات طبقه پروازی رو در صورت خسته شدن از پرواز زیادی به زمین بزنی. در کل تو یه بازی سبک نقش افرینی خیلی آیتم ها استفاده کمتری دارن! بودنشون میشه نقد تو نبودش میشه واویلا! اینم یه نمونه دیگه : کافی است عین جمشید هاشم‌پور به میان دشمنان رفته و آن‌ها را نفله کنید. همه‌ی دشمنان با شمشیر شما کشته می‌شوند. تکلیف مشخص نیست واقعا ، کشته بشن یا کشته نشن! اسلحه اصلی یه ویچر شمشیرشه و کنار شمشیرش میخوابه اگه قرار بود دشمنان با شمشیر کشته نشن میشد یه میج که شمشیر دستش میگیره و با جادوهای پنج گانش دشمنانو از بین میبره . این بدبخت چیکارباید بکنه . ضعف های هوش مصنوعی رو که نمیشه به همه چیز تعمیم داد و زیر و رو کرده که آخه! اونقدر زوایای بازی رو بهم گره زدی جوری کج و کوله کردی که اگه بروبکس پراجکت رد متوجهش بشن دو روزه تخته میکنن درارو میرن خودشونو یه جا میبدن دوهفته ای ساقه طلایی خالی میخورن . با خوندن جسته و گریخته کتاب های سابکوسکی چیزای خوبی دستت میاد مثل شناخته شدن شخصیت ها که با بازی تفاوتی ندارن و اینکه با توجه به نقدت اینها یهو وارد داستان نمیشن! اگه میخواستن شروع کنن همه شخصیت هارو به قول تو یهو وارد داستان نکنن بازی نمیساختن فکر این بودن تو چند فصل سریالو تموم کنن!