مقاله ای برای این نویسنده یافت نشد!
باسلام. تازه دیشب اخرین دیالوگ بازیرو دیدم و ب پایان بهترین سریال عمرم رسیدم. من هم اصلا اهل نظر نوشتن نیستم.اما یجا خونده بودم ک آدم برای برخی از آثار دینی ب گردن داره ک باید اون دینو حتی شده با جمله ی "وای بازیه محشری بود" ادا کنه. جناب رستم خانی واقعا ممنونم ک ب این زیبایی و پر باری دین خودتونو ادا کردین. من نمیخوام ب همین تک جمله اکتفا کنم. شاهین خان،توی تک تک نقدها و نظراتتون موافقم.بازی از همون مقدمه کاری با مغذ و قلب بازی باز میکنه ک تا آخر اثرات وجود اون مقدمه رو حس میکنی ک ب قول خود شما اگه اون مقدمه نبود شاید الی در آخر داستان نداشتیم. در اون جایی از داستان ک جول خسته و کلافه از حضور اجباری الی در کنارش،روی تخت دراز کشیده و الی اشاره ب شکسته بودن شیشه ی ساعت میکنه.ساعتی ک برای جول حکم بیست سال انگیزه ی زندگی داره اما الی هیچ خبری از تک تک مولکولای ساعت نداره.بعد از اون کشمکشهای زمستان و اون درگیریه آخر با دیوید،در اون لحظه ک هردو روی زمین افتاده اند تو با خودت راز و نیاز میکنی ک خدایا میشه دیوید تکون نخوره؟خدا میشه الان فقط الی بلند شه؟اما وای از وقتی ک دیوید تکون میخوره.با خودت میگی مرد بمیر دیگه لامصب و بعد از همه ی اینها وارد فصل بهار میشه و یهو آدمو ب ی آرامش نیم ساعتی میبره تا کمی غرق لذت دیدن احساسات ناب الی و جول بشی. جناب شاهین آری توی اون لحظه ک جول مجروح میشه و الی با اعماق وجودش ب جول کمک میکنه و بعدش جول رو بغل میکنه شما عالی نقدکردین.کنترل هردو دست تو ست.توی اون لحظه دوست داری هم جای الی باشی تا حس دوس داشتنتو ارضا کنی و ب جول کمک کنی،هم جای جول باشی تا حس کنی ک الی چقد دوستت داره و اونم حواتو داره،و بازی ب زیبایی کاری کده تا حس جفتشونو همزمان در اون لحظه ک الی تکیه گاه جول هست رو حس کنی. من توی مدت بازی،بازی نمیکدم،بلکه بهترین سریال عمرم رو میدیدم.چون بازی من رو برده بود ب یک داستان و ب من میگفت هی پسر،برو توی داستان ببین چخبره. آقای رستم خانی در جایی گفتیدک لحظه ای ک مارلین جول رو داره جای آسانسور مجاب میکنه،بعد صحنه ی ماشین رو نشون میده بدون الی و حس میکنی ک وای ن الیرو گذاشت اما میبینیم ن الی خوابه و خوشحال میشیم،اونجا هم زیبا نقد کردین.من خودم عاشق ابنجور صحنه های احساسیه زیبا هستم ک اول مخاطب رو مجبور میکنه زود قضاوت کنه و دلسرد شه و سریع دسردیرو ب دلگرمی تبدیل کنه. و در پایان تشکر ویژه ی دیگه هم از جنابعالی دارم ب این دلیل ک چون من زبانم تا این حد خوب نیست ک زیرنویسای انگلیسیرو سریع معنی کنم ب همین خاطر بعضی قسمتای خوبشو دقیق متوجه نشدم و شما با قلم روان و زیباتون من رو متوجه اون قسمت ها کردین و مو بتنم سیخ شد با فهمیدن برخی اتفاقات داستان. موفق و پیروز باشید ب امید نقد زیباتر از آخرین ما۲...
من خودم عاشق فیلم بازی تاج و تختم.و عاشق شخصیت اریا استارک.و عاشق و دلسپرده ی بازی آخرین ما. چ چیزی بهتر از این ک یکی از بهترین و دوست داشتنی ترین شخصیت های فیلم بازی تاج تخت بشه بهترین و دوست داشتنی ترین شخصیت بازی آخرین ما. بنظر من انتخاب عالی هست درصورتی ک قبل از پیر شدنه اریا این فیلم ساخته بشه