مقاله ای برای این نویسنده یافت نشد!
سلام به همه دوستان خوبم من هم مثل همه شما از اول سری این مجموعه تا الان به تجربه این بازی پرداختم و از شما یک سوال دارم! آیا در ابتدای مسیر این بازی میشد رزیدنت 6 رو با تمام جزئیات جلوهای مکانیکی و بصریش ساخت؟ من اطمینان دارم که اگر میشد سطح توقعات شما از این بازی الان خیلی بالاتر از این حرفها بود. میخواهم بگم هر چیزی مبتنی بر پیشرفت آن زمان و سطح فرهنگ آن زمان باید باشد آیادرحال حاضردر بازی رزیدنت اگر وارد یک اتاق تاریک بشویم و یک زامبی که صدها مرتبه دیدیمش یک دفعه به ما از سقفی پنجره ای حمله کند بازهم مثل زمانی که برای اولین بار اونرو میدیدیم مارو میترسونه؟ یا فقط میگیم عجب نوستالوژی در بازی وجود داره! من به عنوان یک گیمر اگه بترسم یعنی تاحالا بازی رزیدنت رو بازی نکردم و اگر هم دنبال نوستالوژی و ریشه باشم پس فاتحه خلاقیت و جلوهای جدید رو باید بخونم ! پس اگر ما همه جا میشینیم و میگیم ما گیمر هستیم با ید دنبال گیمی باشیم که در آن خلاقیت وجود داردو هر روزش با روز دیگر فرق داره و اگر اینگونه هستیم!؟ در این با زی 600 نفر با فرهنگها و خلاقیتهای گوناگون فردی این بازی رو ساختند که لحظه به لحظه ی این بازی باهم فرق داشته باشد. من فقط میتونم بگم ما با این افکار شبیه انسان های سنتی شدیم نه گیمر! با تشکر از وقت گرامیتان
سلام به دوستان خوبم اسکایرم به عنوان یک بازی که منحصرا یک بازی در قدم اول سعی در جهت سرگرم کردن مخاطب دارد بسیار فراتراز توقعات مخاطبین خود عمل کرد و نشان داد میشود آنقدر در دنیای مجازی غرق شد که گویی در دنیای دیگری هستی وآن دنیا به وجود تو وابسته هست و تو به وجود او! این حسی است که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد یک گیمر عاشق بازی کردن هست واز معشوق خود توقع پاسخ ! اسکایرم در جای جای دنیایش به تو پاسخ این عشق را میدهد! اما اگر عاشق باشی این عشق رو میبینی. با تشکر