بیوگرافی جان کارمک – پهلوانی در عرصه بازی سازی

در ۱۴۰۱/۰۷/۲۴ , 21:00:22

نگاه تیزبین از پشت شیشه‌های نازک عینکی که همیشه به همراه دارد. لبخندی مملو از دانش و آرامش ناشی از اعتماد به نفسی وسیع و ارزشمند. میگویند تجربه بالاتر از علم است و چه زیبا باشد وقتی هم دانش را داشته باشی و هم تجربه‌ات راه گشای مسیر پر پیچ و خم زندگی‌ات باشد. وقتی در دوران دبستانت معادلات پیچیده دبیرستان را حل کنی. وقتی مخ ریاضیات و منطق باشی. وقتی بهترین دوستت رایانه‌ات باشد. وقتی دوستانت تو را به خاطر عدم ارتباطات اجتماعی قوی و لحن حرف زدنت اردک فضایی صدا کنند. وقتی ساعت‌ها درگیر یک معادله ریاضی و یا یک فرمول پیچیده فیزیک باشی. وقتی بزرگ‌ترین تفریح زندگی‌ات نوشتن الگوریتم‌های پیچیده و برنامه نوی سی‌های سنگین باشد. وقتی جای خوردن نسکافه و معجون با دختر همسایه در قهوه‌سرا, در اتاق‌های تنگ و شلوغ در حال کد نویسی باشی. وقتی شب هنگام موقع خواب توهم اعداد و صفر و یک‌های رایانه را داشته باشی. وقتی هیچ دوستی برای خود در دوران کودکت نداشته باشی تا با آن درد و دل کنی و به اینور و آنور بروی. می‌شوی جان کارمک! می‌شوی نابغه. می‌شوی کسی که عده‌ای او را می‌پرستند و برای بازی‌هایش جانشان را می‌دهند. می‌شوی خالق بازی‌های Doom,wolfenestein,quake و Rage. این بار جان نه گیج و منگ بود و نه دستپاچه, نه فراری از مدرسه و ماندن بیخ ریش یک دوست یا یک پدر و مادر پیر. او یک نابغه در عرصه حل معادلات پیچیده ریاضی و الگوریتم‌های سنگین برنامه‌نویسی بود. جان در راه موفقیت‌هایش بسیار انسانی دوراندیش, با آرزوهای بزرگ و ارزشمند, فردی به‌شدت مهربان و دلسوز و رئوف و درعین‌حال مصمم و جدی در امور کاری بود. جان نمونه بارز یک انسان موفق در عرصه اجتماع و خانواده بود. بعضی انسان‌ها لایق احترام هستند. باید در مقابل آن‌ها ایستاد و برایشان دست زد. آن‌ها فکرشان برتر و دیدگاهشان ارزشمند است. برای به دست آوردن چیزهای ارزشمند باید قید خیلی چیزهای بی‌ارزش را زد. پس نترسید اگر برای به دست آوردن پر طاووس جور هندوستان را بکشید و ناراحت نباشید اگر در قسمت تیره زندگی خویش قرار گرفتید. با ما همراه باشید تا برگی از زندگینامه جان بزرگ را ورق بزنیم.

john 01

بی خیال تحصیلات آکادمیک

جان کارمک متولد ۲۰ اوت ۱۹۷۰ در شهر کانزاس آمریکا بود. همان‌طور که گفتیم او یک نابغه ریاضی در دوران دبستان و مراتب بالاتر بود که او را دانشمندی کوچک تصور می‌کردند. ماجرای نداشتن دوست و ارتباطات اجتماعی قوی هم برمیگشت به شرایط شغلی پدرش و نقل‌مکان‌های متعدد به این شهر و آن شهر و نداشتن دوست و همین طور علاقه مفرط او به رایانه که بعدها به این آرزویش نیز رسید. والدین او قول دادند بعد از قبولی وی در دانشگاه برای او رایانه تهیه کنند که همین طور هم شد. جان مدام پشت سیستمش می‌نشست و به حل الگوریتم‌های پیچیده اهتمام می‌ورزید و معادلات سنگینی را برای خود حل می‌کرد. او کم‌کم به یک برنامه‌نویس قوی در حوزه تجربی تبدیل شد. جان در دانشگاه پیشرفت خود را لمس نمی‌کرد. او علاقه‌ای به ادامه راه پدر نداشت برای همین از ترم دوم دانشگاه مسیر خود را به سمت شرکت نرم‌افزاری Soft Disk تغییر داد. والدین او مانند خیلی‌های دیگر مخالف این کار بودند و جان سر حرف و اعتقاد خویش ایستاد و حتی مستقل زندگی کرد.

جان در آن شرکت با فردی تقریبا مشابه خود با نام جان رومرو آشنا شد. اون نیز یک فرد بسیار باهوش بود. آن‌ها به همراه یکدیگر از پس مشکلات و کارهایشان برمی‌آمدند. این دو علاقه‌مند به بازی‌های رایانه‌ای بودند ولی خوب این بازی‌ها رواج زیادی نداشت. شرکت‌ها هم تن به ساخت و انتشار بازی نمی‌زدند زیرا ریسک بالایی داشت. چند بازی کوچک دو بعدی آغازگر فعالیت جان و آن یکی جان و دوستانشان شد. موفقیت چندانی به دست نیاوردند اما تجربه خوبی از بازی‌سازی به دست آوردند و به سمت تأسیس شرکت جدیدی با نام ID Software رفتند. بالأخره پس از تلاش‌های فراوان پروژه ساخت اولین بازی جان و شرکت تازه تاسیسش به پایان رسید. این بازی که Keen Commander نام داشت یک بازی Side Scroll در سبک Adventure بود که در زمان خود از لحاظ فن و جلوه‌های بصری در سطح بسیار بالایی قرار داشت. این بازی برای اولین بار کیفیت بازی‌های مخصوص رایانه را بسیار فراتر از سطح بازی‌های کنسولی قرار می‌داد. با پایان یافتن ساخت بازی KC مشکل دیگری در سر راه جان قرار گرفته بود. در واقع این مشکل جدید یافتن یک ناشر خوب برای بازی بود چرا که در آن زمان یافتن یک ناشر بازی‌های رایانه‌ای که حاضر به انتشار بازی برای رایانه باشد به همان سختی ساخت آن بازی بود!

tyutyu

چراغ اول را روشن کرد

بالاخره پس از مدت ها تلاش و جست و جو جان موفق شده با نمایش بازی خود برای مسوولین شرکت) Apogee این شرکت بعد ها نام خود را به ۳ D Realms تغییر داد) نظر مساعد آنها را برای انتشار بازی جلب کند، به این ترتیب اولین بازی جان توسط شرکت Apogee برای کامپیوتر های شخصی منتشر شد.

همانطور که گفته شد این بازی از لحاظ تکنیکی یکی از پیشرفته ترین بازی های زمان خود به شمار می‌رفت ,علاوه بر گرافیک بالا برای اولین بار معرف المان های بسیار زیادی که در زمان خود کلیشه ای نبودند، بوده و عنوان نو و جدیدی به شمار می‌رفت. به همین دلیل با استقبال بسیار خوب گیمرها مواجه شد و توانست سود خوبی برای شرکت Id Software به دست آورد.

بعدازاین بازی جان یک بازی دیگر ساخت که چندان مورد استقبال واقع نشد تا به اینکه دست به ساخت عنوانی اول شخص زد. او می‌خواست سرعت روند گیم پلی را افزایش دهد. او اول شخص را تعریف کرد و دست به ساخت بازی زد. بله اولین عنوان او Wolfenestein 3D بود که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد و غوغایی به پا کرد. فروش بازی بسیار بالا بود و او نیز به موفقیتی عظیم در این عرصه دست یافت. بازی یک گام از هم دوره‌های خویش جلوتر بود. تکنیکهای گیم پلی و سرعت بازی واقعا جالب بود. جان نمی‌دانم میدانید یا نه ولی عاشق سرعت و به خصوص اتومبیل از نوع فراریش بود. به همین منظور از فروش بالای بازی استفاده کرد و یک فراری قرمز نیز برای خود دست و پا کرد و به لایی کشیدن در خیابان‌ها اقدام کرد! او که سرعت دیوانه کننده فراری را دیده بود با دیدن موتور خوفناک آن با خود گفت حالا که این‌طور است من هم یک موتور دیوانه کننده برای بازی‌ها می‌سازم. جان آمد کدهای پشت سرهمی بازی‌ها را تفکیک کرد و به صورت جورچین درآورد. صوتی و تصویری از هم مجزا شد و این شد موتور قدرتمند جان کارمک. او الگوریتم جدیدی را نیز برای ارتقا سرعت بازی‌ها به وجود آورد و این‌ها همه باعث شدند تا او دست به ساخت موتور جدید و بازی‌هایی بر روی آن بزند.

dsfsdfsdf

روزهای خوب کارمک

۱۰ دسامبر ۱۹۹۳ بود که او Doom را روانه بازار کرد و باز هم با اقبال جمعی خوبی مواجه شد و سود کلانی به دست آورد و ۱۰ اکتبر ۱۹۹۴ نسخه دوم بازی یعنی Doom ۲ را روانه بازار کرد. باز هم بازی فروش بالایی کرد.این دو عنوان جان کامل سه بعدی نبودند و رگه‌هایی دوبعدی داشتند برای همین جان دست به ساخت موتوری کامل سه بعدی زد و او توانست Quake را طراحی کند. این موتور بعدها محلی برای تست کارت‌های گرافیکی هم شد! مشکلی که در نسخه اول موتور Quake وجود داشت این بود که نیازمند سیستم های هیولا داشت برای اجرای بازی‌هایش. برای همین جان نسخه دوم موتور را روانه بازار کرد. اگرچه Quake ۲ از لحاظ گرافیکی با شماره اولش تفاوت آن‌چنان زیادی نداشت اما در کمال شگفتی فراوان با گرافیکی حتی بهتر از شماره اول خود، بر روی سیستم های ضعیف نیز به خوبی اجرا می‌شد. قدرت و کار آیی موتور تغییریافته Quake به قدری بالا بود که شرکت‌های دیگر نیز آن را از ID Software خریداری کرده و در نهایت بازی‌های بسیاری همچون Half  Life  و Soldier of Fortune با کمک آن ساخته شدند. بعدازآن مراسمی هر ساله آیدی مراسمی را تدارک دید و مسابقاتی در آن به وجود آورد که جان نیز در همان مراسم با همسر آینده‌اش دیدار کرد و با او ازدواج کرد. جان موتور و بازی جدیدی با نام Quake ۳ را روانه بازار کرد. حدود سال ۱۹۹۹ بود. بازی به‌شدت با گرافیک فنی بالا بود و توانست محبوبیتی به‌شدت زیاد برای او و شرکتش جمع‌آوری کند. Quake ۳  در زمان خود از آن‌چنان فیزیک و گرافیک بالایی برخوردار بود که حتی مشابه آن نیز در هیچ بازی دیگری دیده نمی‌شد! قدرت این موتور به قدری است که حتی امروزه نیز بسیاری از بازی‌ها، از حمله Call of Duty  و Medal of Honor بر اساس آن ساخته‌شده‌اند.

xcvxvx

بازگشت به قلعه خوشبختی

اما بعدازاین همه ماجرا عنوان بازگشت به قلعه ولف انشتاین در سال ۲۰۰۱ ساخته و پرداخته شد و وارد بازار شد. همه انگشت به دهان مانده بودند. بازی وسعت گیم پلی عجیبی داشت. یک عنوان به‌شدت اعتیادآور. بازی امتیازات بالایی را ربود. جوایز بی‌شماری را کسب کرد و فروش بسیار بالا و نجومی را برای کارمک به ارمغان آورد. تکنولوژیهای به‌کاررفته در بازی بسیار جالب بودند. بازی ماجراهای یک افسر جاسوس آمریکایی در نیروهای ویژه آلمان نازی در خلال جنگ جهانی دوم را روایت می‌کرد و به پیشرفت‌های نازی‌ها در امور نظامی می‌پرداخت. خوب بعدازآن جان در تویترش اعلام کرد بعدازاین عنوان موفق به سراغ نسخه جدید دووم خواهد رفت. بله Doom3. نمی‌دانم خبردارید یا نه در سال ۲۰۰۴ بعد از انتشار این بازی خیلی از کارت‌های گرافیک بر اثر داغ شدن زیادی سوخت و سیستمهای خنک‌کننده بی‌شماری در آن زمان ساخته و روانه بازار شد. بازی در کنار عنوان بسیار محبوب نیمه‌جان توانست جوایز بی‌شماری را دریافت کند. جلوه‌های بی‌نظیر آتش و بافتهای بسیار باکیفیت واقعی جالب بودند. بازی واقعی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. سالیان اخیر همین بازی به صورت بازسازی‌شده و نسخه HD روانه بازار نیز شد. موتور بازی اول قرار بود نسخه کمی تغییریافته Quake3 باشد ولی جان دل چرکین بود برای همین دست به ساخت موتوری با نام Id Tech4 زد و به‌کل طراحی‌ها را از نو انجام داد. جان در همان سال صاحب پسری با نام کریستوفر شد. بعد از ساخت موتور اعجوبه دووم ۳ او اعلام بازنشستگی کرد ولی دلش آرام نگرفت و دست به ساخت عناوینی چون نسخه بعدی ولف انشتاین و همین طور بازی محبوب Rage زد. موتور جدیدی برای بازی ریج تدارک دید و توانست محیط‌های بسیار وسیع را بدون کمترین افت فریم طراحی بکند. او بر روی موتور ID Tech5 نیز کارکرد و گفته شده است او روی پروژه جدید بازی ولف انشتاین و همین طور نسخه جدید بازی Doom نیز نظارت داشته است و کار کرده است. این موتور اوج قدرت‌نمایی در عرصه افکت ها و جلوهای ویژه گرافیکی را در بر خواهد داشت؛ اما او از شرکت آی‌دی تیچ خداحافظی کرد و آن‌ها نیز با او وداع کردند. جان کارمک واقعی که یک نابغه بود. جان کدهای موتورهای بازی‌سازی خود را به رایگان به باقی بازی‌سازان ارائه کرد. او هیچ‌گونه خساست و لجاجتی به خرج نداد. دست خیلی‌ها را در عرصه بازی‌سازی گرفت و کمک نقدی شایان‌ذکری نیز به موسسات بازی‌سازی می‌کرد. از علایق او میتوان به سفینه‌های فضایی نیز اشاره کرد. به هر حال جان کمک بسیار زیادی به دنیای بازی‌ها برای صنعت بازی‌سازی به ویژه انجام داد و او جلو برنده این صنعت بزرگ نیز بود. این‌چنین انسان‌هایی واقعا در دنیا کم پیدا می‌شوند. جان کارمک واقعا دوست‌داشتنی است.


7 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

    1. بهنام جان خیلی خوشحالم کماکان در سایت میبینمت و تو از معدود دوستان خیلی قدیمی بنده در فضای مجازی هستی و من از این بابت خیلی خوشحالم

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر