دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم Jurassic World

در ۱۳۹۴/۰۶/۲۱ , 13:00:05

نخستین قسمت از سری فیلم‌های پارک ژوراسیک در سال ۱۹۹۳ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ اکران شد و توانست به موفقیت‌های زیادی دست یابد. اما دنباله‌های آن‌که به ترتیب در سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۱ اکران شدند، مخصوصاً قسمت سوم حتی نتوانستند طرفداران را راضی نگه‌دارند. حال پس از چهارده سال دایناسورهای غول‌پیکر به سینماها بازگشته‌اند، اما این بار نه به کارگردانی اسپیلبرگ، بلکه حالا او را به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم می‌بینیم و جای او را کارگردانی تازه‌کار بنام کولین تروورو را گرفته است. حال با ما همراه باشید تا در چهارمین قسمت از دنیای سینما به‌نقد و بررسی فیلم Jurassic World بپردازیم.

jurassicworld1

داستان این قسمت بیست و دو سال پس از اتفاقات قسمت قبلی را روایت می‌کند، زمانی که پارک ژوراسیک دیگر یک پارک علمی-تحقیقاتی نیست و به دنیایی جذاب برای خانواده‌ها و توریست‌ها تبدیل‌شده است. مدتی پس از رونق گرفتن دنیای ژوراسیک، مازرانی (عرفان خان)، یکی از مدیران این پارک تفریحی، برای جلب بیشتر توجه‌ها و بدست آوردن سود بیشتر به محققان دستور تحقیق بر روی موجودی جدید را می‌دهد که درنتیجه “ایندومینوس رکس” خلق می‌شود. دراین‌بین اوون گریدی (کریس پرت) که به‌عنوان یکی از نیروهای سابق نیروی دریایی وارد تشکیلات شده، اخطارهایی پیرامون قفسی که ایندومینوس رکس در آن نگهداری می‌شود، می‌دهد اما نه مارزانی و نه کلر (بریس دالاس هاوارد) اخطارهای او را جدی نمی‌گیرند و براثر یک اتفاق ایندومینوس رکس از قفس خود خارج می‌شود و … .

فیلم‌نامه “دنیای ژوراسیک” هم به‌نوعی یکی از نقاط ضعف و هم به‌نوعی یکی از نقاط قوت فیلم محسوب می‌شود. فیلم داستان نسبتاً جذابی دارد که می‌توانید برای ببینده خوشایند باشد اما در این فیلم با داستانی پیچیده مواجه نیستیم. در طول فیلم داستان به‌صورت علمی و دقیق وارد بحث‌های ژنتیک نمی‌شود تا بدین‌صورت در طول فیلم بیننده احساس سردرگمی نداشته باشد و همان توضیحات خلاصه‌وار فیلم نیز کامل هستند. همان‌طور که گفته شد داستانی با اتفاقاتی هیجان‌انگیز و جذاب در طول این فیلم انتظار شمارا می‌کشد که تا اینجا این‌ها نقاط قوت فیلم هستند که مربوط به بخش فیلم‌نامه میشوند. اما نقطه ضعف اصلی فیلم‌نامه بازمی‌گردد به شخصیت‌پردازی‌ها و البته روابط میان آن‌ها! ما در این فیلم با کلیشه‌ای‌ترین شخصیت‌ها مواجه هستیم، سرمایه‌داری که تنها هدفش کسب درآمد است، مدیری که بسیار بابرنامه و منظم است، فردی نظامی که ازهر فرصتی برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده می‌کند و … . در کنار اینها باید تغییرات ناگهانی شخصیتها را نیز اضافه کنیم. برای مثال شخصیت کلر یکی از بدترین شخصیت‌پردازی‌های ممکن برای او در نظر گرفته‌شده است. ما در بخش‌های اولیه فیلم شخصیتی با برنامه، منظم و البته سخت‌گیر روبرو می‌شویم اما در طول فیلم این شخصیت به‌طور ناگهانی تغییر می‌کند، به‌طوری‌که در پایان فیلم مانند ابرقهرمانان باعث پایان یافتن فاجعه در دنیای ژوراسیک می‌شود و البته زنی مناسب زندگی برای گریدی! در پایان نیز به‌هیچ‌وجه متوجه نخواهید شد که گریدی به‌واسطه کدام ویژگی او را به‌عنوان زن زندگی‌اش برگزیده است! یا رابطه‌ی میان زک و برادرش که در بخش‌های آغازین فیلم بسیار سست و ازهم‌گسیخته است اما در طول فیلم همه کار برای نجات یکدیگر انجام می‌دهند، همانند دیگر فیم های کلیشه‌ای. اگر نویسندگان تمرکز بیشتری بر روی رابطه آن‌ها می‌گذاشتند و رابطه‌ی میان این دو برادر را از همان بخش‌های نخستین فیلم، رابطه‌ای گرم  به‌نمایش می‌گذاشتند، مطمئناً می‌توانست تأثیر بیشتری بر روی مخاطب بگذارد. در مجموع نویسندگان می‌توانستند با اندکی تمرکز بیشتر بر روی شخصیت‌ها و روابط میان آن‌ها بدون صرف هیچ هزینه‌ای فیلم‌نامه تاثیرگذارتری را برای تبدیل به فیلم‌شدن آماده می‌کردند.

Jurassic-World-Zach-and-Grey

در بخش بازیگران ما شاهد نقش‌آفرینی متوسط و البته قابل قبول بازیگران هستیم که مطمئناً باید این مسئله را به‌پای شخصیت‌پردازی ضعیف آن‌ها نوشت. البته شخصیت گریدی تنها شخصیت نسبتاً کارشده داستان است که درنتیجه کریس پرت در این نقش به‌خوبی توانسته ایفای نقش کند. او که با نقش‌آفرینی در فیلم “نگهبانان کهکشان” ثابت کرد که می‌تواند از پس نقش‌های اکشن برآید، در این فیلم بدون شک بهترین بازیگر فیلم است، او به‌خوبی توانسته در لحظات موردنیاز احساسات مخصوصاً ترس را به مخاطب القا کند. عرفان خان نیز در نقش مشابهی در فیلم “مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز” بازی کرده بود و در اینجا نیز قابل‌قبول است. برایس دالاس هاوارد قبل از حضور در این فیلم حضور بسیار موفقی نداشته است و از فیلم‌های مشهوری که او در آن‌ها ایفای نقش کرده است می‌توان به “مرد عنکبوتی ۳” ، “نابودگر: رهایی” و “خدمتکاران” اشاره کرد که درمجموع نقش‌های بسزا و تأثیرگذاری نبودند. در این فیلم اگر او استعداد شگرفی در بازیگری داشته نتوانسته به‌واسطه شخصیت‌پردازی ضعیف نقش‌آفرینی مؤثری را داشته باشد و مانند دیگر بازیگران فیلم قابل‌قبول بوده است. در کنار این بازیگران تای سیمکینز و نیک رابینسون نیز توانستند به‌خوبی از پس نقش دو برادر در سکانس‌های مختلف برآیند.

Jurassic World3

اما در بخش اکشن و جلوه‌های ویژه این فیلم هرچقدر در بخش شخصیت‌پردازی ضعیف عمل کرده در این بخش عالی بوده است. کارگردان فیلم قدر بودجه‌ای که در اختیارش بوده را به‌خوبی دانسته و از آن‌ به بهترین نحوه ممکن استفاده کرده است. در بخش‌های آغازین فیلم شما با دنیای ژوراسیکی روبرو می‌شود که آرزو می‌کنید کاش واقعاً چنین مکانی وجود داشته و می‌توانستید تعطیلات را آنجا سیر کنید. در بخش اکشن نیز او از بی‌نظمی به‌شدت پرهیزکرده است، دنیای ژوراسیک به یک واره ازهم‌گسسته نمی‌شود و او به‌خوبی توانسته کار هم قرار دادن اتفاقات را مدیریت کند، زیرا اگر به یک واره تمامی دایناسورها وارد ماجرا می‌شدند، ممکن بود بیننده تنها در همان لحظات آغازین ورود آن‌ها هیجان‌زده شود اما این حس تنها پس از مدت کوتاهی از بین می‌رفت، اما او با واردکردن دایناسورهای مختلف به ماجرا در بخش های گوناگون توانسته این حس هیجان را به‌صورت مداوم برای بیننده تکرار کند. او از دایناسورها نیز در این فیلم به‌خوبی استفاده کرده، مانند رپتورها که نقش بسزایی در فیلم ایفا می‌کنند، همانند دیگر دایناسورها. در کنار آن خلق شدن ایندومینوس رکس نیز جای خود دارد، شما با دایناسوری روبرو هستید که تنها یک دایناسور نیست، بلکه تلفیقی از چند حیوان مختلف مانند مار و قورباغه است. این نوع آزمایشگاهی دایناسور قابلیت‌های دلهره‌آوری مانند استتار و پیدا کردن هدف از روی حرارت بدن دارد که هرچند با هرکدام از آن‌ها تنها یک‌بار مواجه خواهید شد و فیلم مانور بیشتری بر روی ویژگی‌ها و قابلیت‌های خاص او ندارد. اما اکشن فیلم درمجموع دلهره‌آور و البته هیجان‌انگیز است که یکی از اصلی‌ترین نقاط مثبت فیلم نیز محسوب می‌شود.

Jurassic World4

فیلم “دنیای ژوراسیک” به‌راحتی می‌تواند خاطره قسمت‌های دوم و سوم این فیلم را از یاد طرفداران پاک کند. “دنیای ژوراسیک” فیلمی هیجان‌انگیز و دلهره‌آور ست که با نقش‌آفرینی قابل‌قبول بازیگرانش در کنار داستانی جذاب می‌تواند شمارا برای دو ساعت سرگرم کند، البته اگر شما ریزبین نباشید و کاری به کار شخصیت‌ها نداشته باشید!


6 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. فیلم پنج شنبه دیدم
    اول بگم فیلم ارزش دیدن را دارد
    ولی میشه به سطحی ترین رومانس و شخصیت پردازی ها اشاره کرد ( همنطور که تو متن آمده )
    میشه به راحتی از این موارد چشم پوشی کرد چون اصل داستان چیز دیگری است .
    ساخت سلاحی به دست بشر که خودانسان هم نتواند نابودش کند چقدر این ایده می تواند جنون آمیز و جذاب باشد .
    ارزش ۷ از ۱۰

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر