خانه » سینما و تلویزیون دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم Hitman: Agent 47 × توسط سورنا رضایی در ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ , 12:30:53 16 زمانی که اولین فیلمها بر اساس ایدهی بازی در حال تولید بودند، طرفداران بسیار شگفتزده انتظار میکشیدند تا بازی محبوبشان را بر روی پرده نقرهای ببینند. اما از آن سالها مدتهاست که میگذرد و نهتنها این شور و اشتیاق برای تماشا یک فیلم بر اساس بازی افزوده نشده، بلکه بهشدت کاهش پیداکرده است و گیمران رغبتی برای تماشا این نوع فیلمها ندارند. دلیل این مسئله هم بسیار آشکار است و تنها با نگاه کردن به نمرات فیلمها از دید منتقدان و مخاطبان سینما میتوان به آن پی برد. البته دراینبین چند فیلمی که بودند که توانستند درمجموع و با کلی ارفاق جزو فیلمهای جذاب سال حداقل برای گیمران قرار گیرند که باگذشت مدتی به دست فراموشی سپرده شدند. یکی از این دسته فیلمها سری هیتمن است که نخستین قسمت از آن در سال ۲۰۰۷ با بازی تیموتی اولیفانت به اکران درآمد که درمجموع توانست به فروشی معادل ۹۰ میلیون دلار برای سازندگانش دست یابد. از دید بسیاری از رسانهها این فیلم مربوط به هر شخصیتی میتوانست باشد بهغیراز هیتمن! حال پس از گذشت هشت سال هیتمن این بار با کارگردانی الکساندر باخ و بازی روپرت فرند به سینما بازگشته است و در این قسمت از دنیای سینما قصد داریم تا بهنقد و بررسی فیلم Hitman: Agent 47 بپردازیم. در مقایسه با دیگر بازیگرها، او بهترین نقشآفرینی را داشته است! فیلم داستان دختری با نام کاتیا (هانا ور) را روایت میکند که یک قاتل حرفهای با نام مأمور ۴۷ (روپرت فرند) به دنبال کشتن اوست. در حال فرار با فردی با نام جان (زاخاری کوینتینو) که عضو یک سازمان بینالمللی است برخورد میکند که قصد حفاظت از جان او را دارد تا با همکاری یکدیگر بتوانند فردی با نام پیتر آرون لیتونکو را پیدا کنند که، فردی که کاتیا نیز بهدنبال اوست… . داستان فیلم بسیار خوب آغاز میشود و دختری را نمایش میدهد که به دنبال فردی است که حتی هویت او را هم نمیداند. همین مسائل گنگ باعث به وجود آمدن سؤالات بسیار زیادی در ذهن بیننده میشود و بیننده را به سمت پایان فیلم سوق میدهد. خوشبختانه برای سؤالاتی که در طول فیلم با آنها مواجه خواهید شد، پاسخهایی نیز خواهید یافت که امیدوارکننده است. اما یکی از مواردی که نویسنده میتوانست در آن بهتر عمل کند، روایت اتفاقات گذشته شخصیتها است که اگر در طول فیلم و توسط خود شخصیتها بازگو میشد؛ هم میتوانست داستان را غنیتر کند و هم میتوانست بر جذابیت آن بیفزاید که نویسنده به هر دلیلی چنین کاری را انجام نداده که شاید بتوان دلیلش را سهلانگاری او دانست. همانطور که گفتهشده پیچشهای داستانی قابلفبول هستند اما فیلمنامه در بخشهای جزئی مشکلات فراوانی دارد؛ برای مثال کاتیا و جان در خیابان در حال فرار از مأمور ۴۷ هستند و در آن وضعیت که یک ماشین کشتار در تعقیب آنهاست، جان از سازمانی که عضو آن است و مسائل دیگر صحبت میکند که بههیچوجه نمیتواند منطقی باشد. مشابه همین مشکل زمانی است کاتیا متوجه میشود، جان نهتنها محافظ او نیست، بلکه دشمن اصلی او است که بههمین دلیل رو به مأمور ۴۷ میآورد و این در حالی است تا چند دقیقه پیش او به نظر میرسید قصد جانش را کرده است و حال بسیار ساده و بدون هیچ پیشزمینهای برای ادامه راه به او اعتماد میکند. مشکلات مربوط به داستان را که کنار بگذاریم میرسیم به یکی از مهمترین بخشها که شخصیتپردازی کاراکترهاست، مسئلهای که فیلم هیتمن ۲۰۰۷ در مقایسه با سری بازیهای هیتمن یکی از پرایرادترین بخشها بوده است. این بخش در مقایسه با آن فیلم در برخی موارد بهتر و در برخی مواقع فاجعهبار عمل کرده است. اگر به یاد داشته باشید در فیلم ۲۰۰۷ حتی به نظر میرسید که مأمور ۴۷ وارد رابطهای عاشقانه شده است که خوشبختانه شاهد چنین مواردی در این فیلم نیستیم. اما این فیلم مشکلات دیگری دارد. اکثر گیمرها مأمور ۴۷ را با مخفیکاری و به سرانجام رساندن مأموریتها با کمترین جلبتوجه به یاد داریم اما در این فیلم همهچیز برعکس است. برای مثال هیتمن زمانی که در مترو با کاتیا مواجه میشود برای کشتن او در آن جمعیت اقدام میکند. این مسئله نهتنها باشخصیت هیتمن مغایرت دارد بلکه بههیچوجه عقلانی هم به نظر نمیرسد. این مسئله در تمام بخشهای فیلم بهوضوح قابلمشاهده است که با یک نتیجهگیری ساده میتوان فهمید که نویسنده بههیچوجه درک درستی از شخصیت هیتمن نداشته است. این مسئله برای یک مخاطب ساده مقداری قابلتحمل است اما برای یک مخاطب گیمر، خیر. برای افزایش جذابیت، یک تعقیبوگریز به فیلم افزوده شده که باید گفت نتیجهاش کاملا عکس بوده است در این فیلم ما شاهد بازیگران بسیار مشهوری نیستیم و شناختهشدهترین آنها زاخاری جان کوئینتو در نقش جان است. روپرت فرند نیز که در این فیلم بهعنوان هیتمن به نقشآفرینی پرداخته است بیشتر برای فیلم «غرور و تعصب» در میان مخطبان سینما شناختهشده است. همانطور که میبینید شاهد بازیگران بسیار مشهوری در فیلم نیستیم؛ هرچند ملاک باکیفیت بودن هر فیلمی بازیگرانش نیست. اما در میان تمامی بازیگران فیلم، روپرت فرند مطمئناً سختترین نقش را بر عهده داشته است که میتوان گفت بههیچوجه راضیکننده نبوده. نخست باید گفت کسی که هیتمن را نخستینبار در بازیهای رایانهای ملاقات کرده نمیتواند او را بهعنوان هیتمن قبول کرده و با او ارتباط برقرار کند، زیرا هیچ شباهت ظاهری میان آنها وجود دارد. از آن سمت شخصیتپردازی ضعیف درنظرگرفته شده در فیلم را هم باید به بازی نسبتاً غیرقابلقبول فرند اضافه کنیم که در نتیجه هیچ نشانهای از هیتمن در این فیلم مشاهده نمیشود. درمجموع بین تمامی بازیگران فیلم شاید تنها زاخاری مقداری قابلتحملتر بوده است، حداقل بهعنوان یک شخصیت منفی! مطمئناً این فیلم برای یک مخاطب سینما ساخته نشده و هدف سازندگان تنها گیمران بوده است، اما متأسفانه اکشن فیلم نهتنها شامل مخفیکاریهای شخصیت اصلی نمیشود بلکه در طول فیلم تنها شاهد زدوخوردهای پر سروصدا هستیم، چیزی که در فیلمهای سطچ پایین اکشن این روزهای سینما میبینیم. همچنین در طول فیلم با هیتمنی روبرو میشویم که از یک خودروی آئودی (Audi) استفاده میکند که شاید بتوان گفت کارگردان سعی کرده تا با اضافه کردن تعقیبوگریز بر جذابیت فیلم بیفزاید که این مسئله نهتنها اثر مثبتی نداشته بلکه تاثیرمنفی برفیلم گذاشته است. حال اگر این مشکل را که مطمئناً برای یک گیمر بسیار غیرقابلتحمل خواهد بود، کنار بگذاریم، اکشن فیلم بههیچوجه هیجانانگیز نیست و حتی برای لحظهای نمیتواند آدرنالین خون شمارا افزایش دهد، زیرا در فیلم سکانهایی بکار رفته که از واقعیت بدور هستند و این در حالی است که دیگر این سبک اکشنها مورد توجه مخاطبان سینما قرار نمیگیرند. همچنین در کنار پرداخت ضعیف صحنههای اکشن باید جلوههای ویژه بسیار ضعیف و قابلتشخیص را هم اضافه کنیم، بهطوریکه در بسیاری از سکانسها تفاوت بدون کوچکترین دقتی قابلتشخص هستند و در ذوق میزنند. عدم وجود کوچکترین شباهت ظاهری به همراه نقشآفرینی ضعیف، فیلم را به اثری غیرقابلتحمل برای یک گیمر تبدیل کرده است! درمجموع فیلم هیتمن: مأمور ۴۷ در یک سری مسائل نسبت به قسمت قبلی پیشرفت داشته اما در مقابل در برخی موارد هم فاجعهبار بوده است. فیلمی با داستانی قابلقبول که در بخشهای آغازین که آنقدر سریع روایت میشود که سرگردمی مخاطب را همراه دارد که در کنار پرداخت ضعیف سکانهای اکشن و البته جلوههای ویژه و البته مشکلات وسیع به اثری بسیار ضعیف تبدیل میشود که در میان فیلمهای اکشن یکبارمصرف جای دارد؛ فیلمی که بههیچوجه نمیتواند برای هیچ فردی، حتی مخاطبی که تا حالا بازی هیتمن را تجربه کرده است، راضیکننده باشد. نویسنده سورنا رضایی زمین کتابی است و ما واژههای آن که با هم داستان زندگی زمینیان را مینویسیم سینما و تلویزیون 16 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. تو یکسری موارد از نسخه . . . ۲۰۰۷ بهتر بود. ولی در کل مفتش هم بسیار گرون بود. ر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید فیلم سبک سینمایی جذابی داره و همونطور که گفتم از دیدن مناظر زیبا لذت بردیم دستشون درد نکنه بابت اون :۱۲: اما واقعا نکته ی دیگه ای داره؟ ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
تو یکسری موارد از نسخه . . . ۲۰۰۷ بهتر بود. ولی در کل مفتش هم بسیار گرون بود. ر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
فیلم سبک سینمایی جذابی داره و همونطور که گفتم از دیدن مناظر زیبا لذت بردیم دستشون درد نکنه بابت اون :۱۲: اما واقعا نکته ی دیگه ای داره؟ ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید