دنیای سینما: نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E

در ۱۳۹۴/۰۹/۱۰ , 21:00:20

این روزها طرفداران سبک فیلم‌های جاسوسی سینما بیش از هر زمان دیگری هیجان زده هستند؛ زیرا این روزها جدیدترین قسمت از سری فیلم‌های جیمز باند با نام «اسکپتر» اکران می‌شود که با نگاهی به آمار می‌توان گفت که عوامل ساخت فیلم بخوبی توانسته از از پس وظیفه سنگین‌شان برآیند. با توجه با این اوضاع خاص ما در دنیای بازی تصمیم گرفتیم تا به فیلمی بپردازیم که با حال و هوای امروز سینما متناسب باشد، فیلمی در سبک جاسوسی با نام «مردی از آنکل» (The Man From U.N.C.L.E) با هنرمندی هنری کوئیل و آرمی هانگر و کارگردانی گای ریچی. نکته جذابی که شاید دانستش بد نباشد این است که پس از شایعات فراوان پیرامون کناره گیری دنیل کریگ از نقش جیمزباند و اکران فیلم مردی آنکل که نقش‌آفرینی کویل را به عنوان یک جاسوس آمریکایی بهمراه داشت، باعث شد تا بسیاری او را بعنوان جیمز باند آینده مناسب بدانند، بازیگری اهل بریتانیا که از لحاظ ویژگ‌های ظاهری نیز با این شخصیت تناسب داشته؛ هرچند این شایعات با امضا قرارداد دوباره توسط کریگ پایان یافت. با کنار گذاشتن اتفاقات رخ داده برای نقد و بررسی فیلم The Man From U.N.C.L.E با دنیای سینما همراه باشید.

Untitled-2
بخش زیادی از جذابیت فیلم را باید به‌پای نقش‌آفرینی فوق‌العاده این دو بازیگر نوشت

فیلم اتفاقات مربوط به پس از جنگ جهانی دوم را روایت می‌کند؛ زمانی که درگیری میان کشورهای روسیه (شوروی سابق) و آمریکا به اوج خودش رسیده است. در این بین یک جاسوس آمریکایی با نام ناپلئون سولو (هنری کوئیل) برای یافتن دختری به نام فرالین اشمیت (آلیسیا ویکاندر) به آلمان می‌رود؛ زیرا پدر او یکی از سازندگان موشک برای نازی‌ها بوده و هم اکنون با یک گروه فاشیستی برای تولید بمب اتم همکاری می‌کند. اما پس از گریختن از دست یک جاسوس روسی با نام ایلیا کوریاکین (آرمی هامر)، ناپلئون و فرالین متوجه می‌شوند که برای یافتن شخص مورد نظرشان باید با این جاسوس همکاری داشته باشند.

مطمئناً آن‌هایی که با فضای سیاسی آن روزهای جهان آشنا هستند، می‌دانند در این فیلم چه اتفاقاتی انتظار آن‌ها را می‌کشد. داستان کشش مناسبی دارد و اتفاقات غیرمنتظره مخصوصاً در بخش‌های پایانی برجذابیت کلی فیلم می افزاید که نکته مثبت بزرگی است. اما مسئله‌ای که جذابیت فیلم را دوچندان کرده است، اتفاقات طنز به کار گرفته شده در فیلم است که اکثر آن‌ها به خوبی می‌توانند تاثیر مثبتی در خنداندن مخاطب داشته باشند. اما اوج جذابیت‌ها و البته لحظات طنز بازمی‌گردد به رابطه‌ی میان این دو جاسوس. این دو جاسوس اختلافات زیادی در تصمیم گیری‌ها، سلائق و البته حس نفرت شدیدی نسبت به هم دارند که به اصلیت این دو بازمی‌گردد که در مجموع باعث می‌شود علاقه‌ای به همکاری به یکدیگر نداشته باشند. خوشبختانه این احساس نفرت و تقابل‌هایشان در تمامی بخش‌های فیلم به خوبی نمایش داده می‌شود، حتی در آخرین سکانس فیلم. برای مثال در یکی از سکانس‌های اکشن فیلم که با طنز نیز درآمیخته شده، دشمنان مشترک ایندو جاسوس در حال تعقیب کوریاکین هستند اما ناپلئون در داخل یک کامیون می‌نشیند و هنگام تماشای تعقیب‌وگریز با خیال راحت شروع به خوردن می‌کند و پس از انفجار قایق کوریاکین بدون کوچک‌ترین اهمیتی قصد ترک منطقه را می‌کند. همان‌طور که می‌بیند نویسنده بخوبی توانسته رابطه و حس نفرت این شخصیت‌ها را نسبت به هم نه تنها در این بخش بلکه در تمامی بخش‌ها بنمایش بگذارد که البته عنصر طنز را هم به این تقابل‌ها اضافه کنید و خودتان حدس بزنید چه چیزی در انتظار شما است. خوشبختانه ضعفی در شخصیت پردازی‌ها وجود ندارد، به طوری که به گذشته هریک از شخصیت‌ها و ویژگی‌هایشان آشنا می‌شوید و در طول داستان به طور ناگهانی دچار تغییر جهت ۱۸۰ درجه نمی‌شوند. همچنین در کنار پرداخت کاراکترهای اصلی، نویسندگان فیلم به شخصیت‌های «رودی» و «ویکتوریا» اهمیت داده‌اند، به طوری که به خوبی در طول فیلم که آن‌ها نقش‌های مهمی در روند داستان دارند، به خوبی با ویژگی‌های شخصیتی آنان آشنا می‌شوید. در این میان تنها رابطه‌ی عاشقانه فیلم هم به خوبی به آن پرداخت می‌شود، فرالین و ایلیا که برای یافتن پدرش مجبور به می‌شوند نقش نامزد یکدیگر را مقابل عمو رودی و خویشانش در ایتالیا بازی کنند، با گذر زمان رابطه‌ای عاشقانه میان آن‌ها شکل می‌گیرد هرچند شخصیت روسی داستان سعی می‌کند چنین اتفاقی رخ ندهد. البته این رابطه عاشقانه تاثیر آنچانی ندارد اما نویسندگان از دیگر فیلم‌های اکشن که روابط عاشقانه بطور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی ایجاد می‌شوند، بهتر عمل کرده‌اند.

یکی از سکانس‌های فیلم که با موسیقی‌متن به کار گرفته شده، جذابیتش دوچندان شده است

اما در میان بازیگران فیلم، هنری کوئل و آرمی هامر بخوبی توانسته‌اند از پس نقش‌آفرینی‌شان در صحنه‌های اکشن و طنز برآیند. مخصوصا کوئل که با نقش‌آفرینی در این فیلم به عنوان یک جاسوس توانست شایعات فراوانی پیرامون انتخاب او به عنوان جیمز باند بعدی بر سر زبان‌ها آورد. همچنین هامر که پیش از این شناخته‌شده‌ترین فیلمش، «رنجر تنها»، بوده بگونه‌ای در این فیلم شاهد نقش‌آفرینی‌اش هستید که اگر اطلاعاتی پیرامون اصلیت او نداشته باشید، فکر می‌کنید واقعا یک شهروند روسی است. البته به نوعی باید نقش‌آفرینی فوق‌العاده این دو بازیگر را به پای شخصیت‌پردازی فوق‌العادشان نوشت. همچنین آلیسا ویکاندر و دیگر بازیگران فیلم هم به خوبی توانسته‌اند از پس نقش‌هایشان برآیند و آن‌گونه که این فیلم نیاز داشته به نقش‌آفرینی بپردازند.

اما بخش اکشن فیلم برخلاف بخش‌های داستان و بازیگری قدرتمند عمل نکرده است. هرچند این فیلم مانند اکثر فیلم‌های سبک جاسوسی شامل لوکشین‌های مشهور و مختلف، تعقیب‌وگریز و مبارزات تن‌به‌تن می‌شود اما آن‌طور که انتظارش را دارید، نیست. البته پرداخت صحنه‌های اکشن بدان صورت نیستند که کسالت‌آور باشند اما برخلاف انتظار مخاطب که اصولاً در بخش‌های پایانی فیلم حداقل شاهد یک درگیری تمام‌عیار خواهیم بود، این فیلم این‌گونه نیست و مقداری در بخش صحنه‌های اکشن ضعیف عمل می‌کند؛ به طوری که در مقابل فیلم‌های همسبکی همانند ماموریت غیر ممکن: قوم سرکش که امسال نیز اکران شد، حداقل در این بخش حرفی برای گفتن ندارد. اما یکی دیگر از بخش‌های فیلم که جای تقدیر دارد، موسیقی‌متن به کار گرفته شده است، موسیقی جذاب که با تم کلاسیک و قدیمی که به خوبی توانسته حس مورد نظر را در سکان‌های مختلف به مخاطب منتقل کند.

Untitled-1
سکانس پایانی فیلم که خبر از تولید قسمت بعدی این سری می‌دهد

مردی از آنکل یک فیلم جاسوسی با داستانی جذاب و غافل‌گیر کننده است که وجود تقابل‌های مختلف و طنزگونه میان دو شخصیت آمریکایی و روسی در طول فیلم، جذابیت بخش داستانی را دوچندان کرده و به همراه نقش‌آفرینی فوق‌العاده هنری کوئل و هامر تنها یک چیز کم دارد، یک اکشن تمام‌عیار و دلهره‌آور همانند ماموریت غیرممکن. در پایان اگر شما از مخاطبان فیلم‌های اکشن و جاسوسی هستید، قبل از تماشای اسپکتر تماشای این فیلم حتماً توصیه می‌شود.


7 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. تشکر بابت نقد.
    هنوز دیده نشده،ولی تو لیست هست.
    فیلمای گای ریچی هم غیر از یکی دو مورد خیلی اقبالی از نظر نمره نبردن.شرلوک هولمزاش هم نمره ی قابل توجهی ندارن.ولی سرگرم کنندن،برای یه بعد از ظهر معمولی کاملا مناسبن.حالت رو خوب جا میارن.این یکی هم دقیقا همون مدلیه.

    ۰۰
  2. جلوه ی ویژه ی خاصی نداشت ولی خوب نمره ۱۰ دادم از ارزش کلی کم نشه .
    در کل خیلی از هیتمن و ماموریت غیر ممکن بهتر بود تونست کمبود اون دوتارو جبران کنه .
    ــــــــ
    راستی اقای رضایی زدی دهن اسپویل رو … کردیا :lol:

    ۰۰
  3. خیلی مچکر آقای رضایی! :۱۵:
    متاسفانه اصلا بازخورد خوبی بین اکثر منتقدا نداشت این فیلم…متای ۵۵…عجیب بودن نمراتشون..یکی مثل جیمز براردینلی که سفارتی اوناس به فیلم ۷.۵ از ۱۰ داده،اونوقت پیتر بردشاو روزنامه گاردین که همیشه بالا میده،بهش ۴۰ از ۱۰۰ داده :| :|
    کلا منتقدا با گای ریچی مشکل دارن..فیلم Snatch با اون بازی های شاهکار و داستان قوی متای ۵۵ گرفت :| دو تا شرلوک هلمزشم که عالی بودن،یکی شون ۶۰ گرفته اون یکی ۵۲ :|
    ولی خب این فیلم بین تماشاگران و مردم،خوب بوده…
    بین همه هم یه چیز مشترک بوده..اینکه هنری کویل عالی بازی کرده و خیلی به جیمزباند میاد!! :۲۴:

    ۰۰
    1. البته با این نظر شما که شرلوک هلمزها خوب بودن خیلی موافق نیستم، بنظرم بهتر میتونستن باشن ولی این فیلم…! واقعا عالی بود و کم لطفی شد در حقش…تازه اونطوریم که تو ویکی دیدم این فیلم فقط ۱۰۰ میلیون دلار فروش داشته که امیدوارم قدیمی باشه و آپدیت نشده باشه چون بشدت منتظر قسمت دومشم!

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر