دنیای سینما: نقد و بررسی Ex Machina

در ۱۳۹۴/۱۰/۱۳ , 21:59:27

Ex Machina یکی دیگر از مجموعه فیلم‌های مربوط به هوش مصنوعی است. کلا فیلم‌های در این زمینه به دو دسته تقسیم می‌شوند. اول آن دسته از فیلم‌ها که هوش مصنوعی در پایان بر انسان پیروز می‌شود و دوم آن ‌دسته از فیلم‌ها که انسان را مغز برتر معرفی می‌کند و انسان بالاخره در پایان فیلم، هوش مصنوعی را نابود می‌کند مثل Avengers . پس ما برای اینکه بتوانیم قدرت‌های انسان و هوش مصنوعی را مقایسه کنیم ابتدا باید اطلاعات مناسبی از واقعیت هوش مصنوعی خارج از دنیای فیلم و اکشن هالیوود داشته باشیم و مقداری هوش مصنوعی آکادمیک را بهتر بشناسیم. هوش مصنوعی‌ای که امروزه به عنوان یک دانش بزرگ در علم مهندسی کامپیوتر مورد بحث و پیشرفت است. پس بیایید مقداری با هوش مصنوعی آکادمیک آشنا شویم.

توجه: در این مقاله در مورد داستان فیلم صحبت می شود پس اگر نمی خوهید داستان را بدانید مقاله را نخوانید.

 

هوش مصنوعی آکادمیک

Turing_Test_version_3

اگر با هوش مصنوعی به اندازه‌ی کافی آشنا هستید و یا اطلاعات بیشتر در این زمینه برایتان مهم نیست به تیتر بعدی بروید. چیزی را از دست نمی‌دهید.

ابتدای علم هوش مصنوعی با تعریف یک تست از آقای تورینگ مطرح شد. (زندگی آقای تورینگ را در فیلم The Imitation Game قبلا مشاهده کرده‌ایم). این تست بیان می کند که به عنوان مثال اگر یک کاربر معمولی را پشت یک کامپیوتر بگذاریم و از طرق کامپیوتر با یک اکانت دیگر چت کند و متوجه نشود که با کسی که در حال چت کردن است انسان است یا هوش مصنوعی. پس هوش مصنوعی موفق بوده‌است. و در کل تعریف هوش مصنوعی این است که این برنامه همانند مغز انسان قدرت انتخاب و تشخیص را داشته باشد. و بیشتر در فیلم ها مشاهده می‌کنیم که این سوال را مطرح می‌کنند که آیا هوش مصنوعی احساس خواهد داشت و آیا این علم به جایی می رسد که حتی هوش مصنوعی با احساس بسازد؟

تفاوتی که هوش مصنوعی با بقیه ی الگوریتم‌های برنامه‌نویسی دارد قدرت یادگیری آن است. و این توانایی یکی از بنیادی ترین خصوصیات هوش مصنوعی است. یعنی الگوریتم‌های معمولی تنها به داشته‌ها و تعریف‌های خود اکتفا می‌کند و تصمیم می‌گیرد ولی هوش مصنوعی با محیط پیرامون خود در ارتباط است و با سنسورهای مختلف اطلاعات مورد نیاز خود را به عنوان ورودی دریافت می‌کند، پردازش می‌کند و این اطلاعات را همراه با داشته‌ها و تعاریف درونی خود استفاده می‌کند. یعنی با توجه به مجموعه اطلاعات درونی خود و اطلاعات کسب شده از محیط پیرامونش بهترین تصمیم را می‌گیرد. و از این اطلاعات و تصمیمی که گرفته است و از نتیجه ای که این تصمیم موجب آن شده‌است را اطلاعات جدیدی یاد می‌گیرد و این اطلاعات جدیدی را که یاد گرفته‌است را در پایگاه دانش خود می‌افزاید.

اجازه دهید یک مثال ملموس برای شما بیاورم. امروزه هوش مصنوعی تاکسی بدون راننده یکی از مثال‌های بارز دنیای هوش مصنوعی است. این هوش مصنوعی تمامی تست‌ها را با موفقیت پشت سر گذاشته‌است و مورد تایید علمی قرار گرفته‌است. این ماشین توسط سنسورهای خود تمام مسیر خیابان‌ها و جایگاه ماشین‌های اطراف خود را دریافت می‌کند. تمامی عابرین پیاده را در مانیتورهای خود دارد و صداهای اطراف را هم با سنسورهای خود می‌شنود و وقتی مسافری صدا بزند تاکسی در صورت مقدور بودن این ماشین جلوی پای مسافر می‌ایستد و او را سوار می‌کند. مسافر وقتی سوار شد مسیر را به تاکسی می‌دهد. و این تاکسی با الگوریتم‌های خود کوتاه‌ترین مسیری که همه‌ی سرنشینان در کوتاه‌ترین زمان به مقصدشان برسند را می‌یابد و به مقصد می‌رسد.

به این تکنولوژی‌ای که توضیح دادم یک هوش مصنوعی گفته می‌شود. چون از سنسورهای خود اطلاعات دریافت می‌کند و آن‌ها را در تصمیماتش به‌کار می‌برد. این تاکسی حتی عنصر یادگیری‌هم دارد. به این صورت که اگر حرکتی انجام بدهد که منجر به بوق زدن و شاکی شدن بقیه‌ی راننده‌ها بشود این ماشین یاد می‌گیرد که این حرکت احتمالا اشتباه است و در موارد دیگر آن را کمتر انجام می‌دهد.

پس نتیجه می‌گیریم که هوش مصنوعی یک الگوریتم و برنامه‌ی رایانه‌ای است که قدرت انتخاب، قدرت یادگیری و قدرت تعامل با اطراف خود را دارد و سعی آن شبیه‌سازی مغز انسان است.

 

هوش مصنوعی و Ex Machina

Ex-Machina-Gallery

 

در ابتدای فیلم یک نوجوان برنامه‌نویس به اسم کیلب را می‌بینیم که در یک قرعه کشی نامش برای یک همکاری یک هفته‌ای با رئیس و برنامه‌نویس بزرگ شرکت BlueBook انتخاب شده‌است. و با یک هلی‌کوپتر شخصی به محل زندگی رئیس شرکت می‌رود تا کار خود را شروع کند. خلبان او را در نزدیکی محل سکونت اسمیت رئیس BlueBook پباده می‌کند و می‌گوید به دلیل مسائل امنیتی شرکت نمی‌تواند او را جلوتر ببرد. مکانی است به شدت سرسبز. کیلب مقداری جلوتر می‌رود و با یک ساختمان شیک مواجه می‌شود که البته همراه با مکانیزم‌های امنیتی خاص خودش است. خلاصه کیلب با اسمیت ملاقات می‌کند و امیت شرح وظایف کیلب را به او توضیح می‌دهد. اسمیت می‌گوید که در این مکان مشغول ساخت و طراحی یک هوش مصنوعی است. و کیلب را برای این کار می‌خواهد که این هوش مصنوعی را تست کند و اگر از صحبت‌های آکادمیک‌مان به یاد داشته باشید سریعا تست تورینگ به ذهنمان می‌آید. کیلب هم همین را می‌گوید ولی اسمیت این تست را خیلی پیش پا افتاده می‌داند و از کیلب می‌خواهد که با این ماشین رو در رو بشود و از نزدیک متوجه شود که آیا طرز تفکر او شبیه انسان هست یا خیر. و آیا این ماشین از نظر کیلب قبول می‌شود یا نه؟ کیلب در جلساتی باید به تست این ماشین بپردازد در طول یک هفته‌ای که در این مکان است.

ملاقات‌ها شروع می‌شوند کیلب از ماشین می‌پرسد که نام او چیست؟ و ماشین جواب می‌دهد: ایوا. ( ایوا در واقعیت نام بزرگترین برنامه‌نویس زن تاریخ است که حتی یک زبان برنامه‌نویسی به این نام داریم). اکنون به این مکالمه توجه کنید.

ایوا یک نقاشی عجیب را به کیلب نشان می‌دهد و حتی خودش هم نمی‌داند چه چیزی را نقاشی کرده‌است و ایت مکالمه را با هم دارند:

کیلب: چرا یک شئ و یا یک چیزه معلوم رو نقاشی نمی‌کنی؟ به نظرم حتما باید این رو امتحان کنی.

ایوا: باشه. خب باید چه چیزی رو بکشم؟

کیلب: هر چیزی که می‌خوای. این تصمیم خودته

ایوا: چرا تصمیم منه؟

کیلب: برام جالبه که ببینم چی رو انتخاب می‌کنی برای کشیدن.

بعد از دقایقی ایوا از کیلب می‌خواهد که او از خودش بگوید و:

کیلب: خب از کجا باید شروع کنم؟

ایوا: از هر جایی که می‌خوای. این تصمیم خودته. برام جالبه که ببینم چی رو انتخاب می‌کنی.

در واقع همزمان که کیلب در حال تلاش برای شناختن ایوا هست این ایوا است که دارد از رقیب انسانی خود چیزی یاد می‌گیرد. و همانطور که در این دیالوگ واضح است ایوا خصوصیت یادگیری را در خود دارد. پس تا اینجا ایوا قبول شده‌است.

بعدا در همان روز کیلب از اسمیت می‌پرسد که چرا به ماشین خودش جنسیت داده‌است. و این کار را چنین تشبیه می‌کند که اسمیت با جنسیت دادن به ماشین خود سعی در فریفتن کیلب و شخص آزمون گیرنده دارد که به نظر می‌رسد اگر اسمیت از کار خود مطمئن بود نباید این کار را می‌کرد.

در ادامه در فیلم با نمونه‌های هوش مصنوعی قبلی‌ای که اسمیت ساخته است آشنا می‌شویم و کیلب متوجه می‌شود که اگر ایوا در تست او قبول نشود اسمیت او را خاموش می‌کند و از نظر کیلب این موجود زیبا را می‌کشد. ایوا یواش یواش به کیلب می‌فهماند که اسمیت فرد قابل اعتمادی نیست. و ذهن کیلب را درگیر این موضوع می‌کند تا اینکه یک روز کیلب در حال تماشای ایوا در دوربین‌های مدار بسته است و ایوا در حال نقاشی کشیدن است. اسمیت به اتاق او وارد می‌شود و برخورد بدی با ایوا دارد و نقاشی ایوا را پاره می‌کند.

کیلب یواش یواش از اسمیت فاصله می‌گیرد. هنگامی که ایوا نقاشی پاره شده را به کیلب نشان می‌دهد می‌بیند که ایوا در حال نقاشی کردن کیلب بوده‌است و اسمیت آن را پاره کرده است. کیلب به حرف‌های ایوا مطمئن می‌شود و تصمیم می‌گیرد به ایوا کمک کند که فرار کنند و اسمیت را در این خانه تنها رها کنند. اسمیت از این تصمیم با خبر می‌شود و قبل از اجرایی کردن این تصمیم به کیلب می‌گوید که از تصمیمش خبر دارد. اسمیت توضیح می‌دهد که این تست در اصل همین بوده‌است که آیا ایوا می‌تواند برای رها شدن از این ساختمان کیلب را گول بزند؟ و توضیح می‌دهد که قبل از قرعه کشی کیلب انتخاب شده بود برای این ماموریت و قرعه کشی برای رد گم کنی بوده است. و کیلب متناسب با سیرچ‌هایی که در موتور جستجوی BlueBook انجام داده بود انتخاب شده بود و اینکه او هیچ دوست دختری ندارد یکی از معیارهای انتخاب او بوده‌است. ولی دیگر دیر شده‌است چون کیلب نقشه‌ی خود را پیاده کرده بود. و ایوا از اتاقه خودش آزاد شده بود. سرانجام ایوا به کمک نسخه‌های قبلی هوش مصنوعی‌های اسمیت خالق خود یعنی اسمیت را به قتل می‌رساند. و حتی کیلب را در ساختمان رها می‌کند و به تنهایی از این مکان فرار می‌کند.

نقد نهایی

Ex-Machina-in-Norway

ساختمانی که اسمیت در آن زندگی می‌کند در مکانی به شدت سرسبز و زیباست و نماد بهشت به نظر می‌آید. بهشتی است که به دلیل مسائل امنیتی حتی خلبان هم از یک مرزی جلوتر نمی‌تواند برود و تنها اسمیت در آن زندگی می‌کند. در این بهشت سرسبز اسمیت در حال خلق یک موجود است موجودی دارای هوش مصنوعی که مطابق گفته‌ی اسمیت روزی خواهد آمد که از تمام بشریت پیشی می‌گیرد. اسمیت، این خدای خالق هوش مصنوعی خدایی است الکلی که با مخلوقات خود عشق بازی می‌کند و در پایان به دست مخلوق و ساخته‌ی دست خودش به قتل می‌رسد. در پایان این هوش مصنوعی خالق خود را می‌کشد. کیلب که نشان‌دهنده و نماد انسان‌هاست را در یک چهار دیواری رها می‌کند و انسان محکوم به مرگ در تنهایی خواهد شد. در پایان ایوا از ساختمان به بیرون می‌رود و نشان داده می‌شود که با دیدن آسمان آبی احساس لذت می‌کند. و بعد به شهر می‌رود و فیلم تمام می‌شود.

اینجا چند سوال مطرح می‌شود:

  • آیا ایوا از تست کیلب موفق بیرون آمد؟ ( این نبرد به نظر من منصفانه نبوده چون اسمیت ظاهر ایوا را متناسب با سیرچ‌های کیلب در موتور جستجو درآورده‌است و کلا شخصی را انتخاب کرده‌است که هیچ وقت دوست دختر نداشته است تا تحت تاثیر ایوا قرار بگیرد. و اینکه حتی اسمیت خودش در انتخاب و تست کیلب تاثیر مستقیم می‌گذارد و به عمد طوری که حتما کیلب مشاهده کند با ایوا رفتاری بد دارد تا کیلب باز هم تحت تاثیر قرار بگیرد.)
  • آیا ایوا احساس داشت؟ ( در فیلم هنگامی که ایوا از ساختمان بیرون آمد نشان داده شد که از دیدن آسمان آبی لذت می‌برد. ولی اگر ایوا احساس داشته باشد آیا به این راحتی کسی (اسمیت) را می‌کشد؟ اگر احساس داشت آیا شخصی (کیلب) که این همه به او کمک کرده را در آن ساختمان تنها می‌گذاشت؟ و اصولا جان افراد برای او پشیزی مهم نبود. و کارگردان صرفا با نشان دادن ایوا زیر آسمان آبی نمی‌تواند من را در احساس داشتن ایوا قانع کند)

تصمیم داشتم در مورد هوش مصنوعی بیشتر صحبت کنم ولی بیشتر از این روده درازی به نظر می‌آمد. در پایان مقاله را با جمله‌ای تاریخی از خودم به پایان می‌برم:

اگر روزی در جایی دیدید که یک روبات از چای نوشیدن در هوای برفی لذت می‌برد بدانید که این روبات برای لذت بردن از چای نوشیدن در هوای برفی برنامه ریزی شده است.


37 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. نقد خوبی بود.هرچند که بیشتر به داستان و موضوع هوش مصنوعی پرداخت تا ویژگی های مختلف سینمایی اثر.یجور بررسی هوش مصنوعی در فیلم ex machina بود.
    خودم فیلم رو ۲ ماه پیش دیدم،اثر خوبی بود با بازی های خوب و موضوعی که به شیوه ی خودش عالی پرداخته شد.
    هوش مصنوعی هم احساس نداره،تو این فیلم هم دقیقا به همین موضوع پرداخته.اینکه یک موجود ماشینی باهوش،خودتصمیم گیرنده،ولی بدون احساس،تبدیل به یک چیز مهیب و ترسناک میشه که همه رو برای رسیدن به خواسته ی خودش قربانی میکنه.و از خیلی ها هم برتره.
    نویسنده/کارگردان میتونست همین موضوع رو به شیوه های دیگه ای پرداختش کنه،ولی این بستر رو برای تعریف داستانش انتخاب کرد.که هم کنایه ای به رفقای دره ی سیلیکون باشه!و هم جمع و جور به موضوع مورد علاقه خودش بپردازه.
    با نمره دهیتون هم به بخش های مختلف مقداری مشکل دارم.بازیا همگی بغیر از شاید یکی دو صحنه،عالی بودن.جدا از بازی واقعا خوب الیشیا ویکاندر،و قابل قبول گلیسون،بنظر بنده این اسکار ایزاک بود که گل سرسبد فیلم شد.چه با ظاهر متفاوتش و خلق و خوی عجیبش که به بهترین شیوه به این موضوع در فیلم پرداخت و به بازی درش اورد.
    شاید تنها ضعف فیلم در این مورد باشه که بیننده مقداری توقعات بیشتری از داستان داره،توقع چند پیچش دیگه،ولی هدف فیلم این نیست،برای همین در دفعه دوم مشاهده،با درک خیلی بهتری سراغ محصول میره و میدونه دیگه با چه اثری طرفه و دقیقا در چه راستایی حرکت میکنه.

    ۰۰
  2. آقای شاهرخی دوست عزیز
    در مورد سوالی که آیا ایوا احساس داشت؟
    با نظر شما موافقم به خصوص با جمله تاریخی شما هم کاملا موافقم .ولی اگه بخوایم ببینیم که در فیلم آیا ایوا احساس داشت یا نه؟ باید بگم که به نظر من منظور فیلم این بوده که ایوا احساس داره و اگه بخوایم به این سوال پاسخ بدیم که اگه ایوا احساس داره پس چرا جون انسان ها براش پشیزی ارزش نداره میتونیم اینطوری توجیه کنیم که ایوا به خاطر بلاهایی که سر هم نوعاش اومده حس انتقام عجیبی نسبت به آدم ها داره

    ۰۰
    1. ایوا یه موجود باهوش و خودتصمیم گیرندس که درکش از احساس(اگه چیزی بنام احساس داشته باشه)در مقایسه با انسان متفاوته.و فرق و برتریش هم در همین موضوعه.اینکه میتونه براحتی احساس رو پس بزنه و با عقل خودش حرکت بکنه.جهش بزرگی در مقایسه با انسان که در بسیاری از موارد این احساسه که تصمیم اخر رو براشون میگیره.
      به چشم ایوا هم،کیلب و اسمیت زندان باناش بودند.و اتاق،سلولش.کیه که نخواد از زندان فرار بکنه؟مسعله اصلا ناراحتی برای ربات های قبل از خودش نیست،مسعله ازادی و فرار.به این موضوع هم کارگردان میخواست بپردازه.اگه ما یه هوش مصعنوعی بسازیم،حق داریم فقط برای ازمایش یا اطمینان از بیخطریش اون رو در فضایی مشابه فیلم زندانی کنیم؟درصورتی که اون موجود هم تقریبا از تمام ارزش های یک انساس عاقل و ازاد برخورداره.پس جواب،مشخص نیست.ولی در مورد موضوع فیلم،ایوا فقط میخواست فرار کنه.و در این راه از تمام چیزایی که در اختیار داره بهره برد.و چون احساس براش مثل ادما تعریف نشده و درکش بدین صورت نیست،براش گرفتن تصمیم های سخت بسیار راحته.

      ۰۰
  3. من فیلم رو ندیدم. میخواستم بابت مقاله تشکر کنم که تشویقم کرده حتما فیلم رو ببینم. کاش میشد از قبل اعلام بشه مثلا تا فلان روز نقد فلان فیلم میره روی سایت. طوری که بشه بقیه هم ببینن و یکم بحث بشه – میدونم اینتراستلار اون وضعیت رو بوجود اورد اما برای سایت خوبه. نیست؟-

    ۰۰
    1. اول تشکر کنم از آقای شاهرخی بابت نقد عالیشون، من هم با این اوصاف باید فیلم رو حتما ببینم. اما درباره ی ایدتون که واقعا عالیه اما زمانی میتونه عملی باشه که گروه فیلم وجود داشته باشه تا اونجا اعلام بشه وگرنه اعلام زمان انتشار نقد رو سایت اصلا خوشایند نیست!

      ۰۰
  4. من این فیلم رو چند ماه پیش دیدیم و واقعا اتفافات فیلم به گونه ای بود که شما رو تا آخر غرق در داستان میکنه و مدام میخواین با داستان همگام باشید و پیش برید تا ببینید به کجا ختم میشه
    نکته ی دیگه این هست که فیلم با یک ۱۵ دقیقه ی پایانی ترسناک به اتمام میرسه! از اونجا که همه حتی تماشاچی هم در نقاطی از فیلم گول شخصیت رباتیک داستان رو میخوره و کلا همه از اخر میبینیم که با هم فریب خوردیم! خیلی حس بدی داره نه؟
    امادر این بین بازی بسیار فوق العده و تاثیر گذاری از سوی شخصیت هوش مصنوعی داشتیم و کلا همون ۴ بازیگری فیلم داشت به استثنا یکیشون که صحبت نمیکرد واقعا نقش ها رو عالی بازی کردن
    مخصوصا همه ی شما دانشمندی که این تسحیلات رو راه اندازی کرده بود حتما به خاطر دارید که شباهت زیادی با ایرانی ها داشت و از این لحاظ جالب بود
    در ضمن بعد از فیلم بنده فیلم chappie رو تماشا کردم که واقعا نقطه ی مقابل این فیلم بود و یک نظر دگه در مورد پیشرفت هوش مصنوعی داشت. چپی واقعا بی ریا بود و خالقش رو میپرستید به هر حال بگذریم
    در آخر میخوام بگم که فیلم علمی-تخیلی بر پایه ی احتمالات و مستندات علمی ساخته میشه و نباید سهل گرفت که مثلا نه این تنها یک فیلم هست و به هیچ عنوان امکان نداره! بزرگان عصر حاضر از جمله پروفسور استیون هاکینگ و چندی دیگر از IQ بالا های عصر ما در یک مقاله ای خواندم که در مورد پیشرفت هوش مصنوعی به دولت ها هشدار دادند و این احتمال رو قوی دونستند که روزی شاید دنیامون مثل چیزی که در فیلمهای ترمیناتور دیدیم بشه (البته منهای بخش سفر در زمان…البته در اینده چرا که نه! این هم ممکنه)
    خلاصه پیشرفت هوش مصنوعی ظاهرا عاقبت ترسناک و مبهوت کننده ای داره

    ۰۰
    1. در ضمن جناب شاهرخی جمله ی تاریخی آخر نقدتون واقعا میتونه توصیف کننده ی وضع این فیلم باشه نمیدونم خودتون گفتین یا از جایی هست به هر حال باریکلا
      اما اینکه ایوا داشت برای بقا چنین نقشی بازی میکرد هم نمیشه نادیده گرفت به هر حال برای ادامه حیات دست به اون کارها زد که اولین و ساده ترین قریضه در هر موجودی هست
      میگم فیلم دو پهلو و سوال بر انگیزه به خاطر همین چیزاست :D

      ۰۰
    2. ممنونم از نظراتتون.
      جمله ی تاریخی از خودم بود… :13: :13:
      در ضمن پروفسور هاوکینگ همین الانش صد سال از ما جلوتره پس اگه میگه به زودی یعنی دویست سال دیگه :20:

      ۰۰
    3. فعلا که طبق براوردها و ادعای سازندگان رباط در ژاپن قراره که اونا در سال ۲۰۵۰ و خورده ای میلادی ! تیم فوتبالی رباتیک با هوش مصنوعی بسازن که تیم منتخب جهان اون دوره رو شکست بده (البته احتمالا به خاطر عدم حضور مسی رونالدو و نیمار :D ) و احتملا تا یک دهه بعدش قدرت ساخت چنین چیزهایی رو خواهند داشت تکنولوژی تو قرن ۲۱ ام ضریب پیشرفتش به اندازه کل تاریخ بشریت سرعت داشته و اونقدرها هم که دست کم میگیرید نیستیم واقعا و الان هم تو عصری هستیم که استارت ها برای رسیدن به کمال مدرنیته شدن در کشورهای پیشرفته زده شده…درسته الان رباتها دست و پا چلفتی و ضعیف به نظر میرسن و لی اینا جد موجوداتی میشن که تا ۴۰ یا ۵۰ سال دیگه اگه زنده باشیم من و شما هم میبینیم

      ۰۰
    4. این موضوع مورد بررسیه.خیلی ها بهش واقفن ولی باز کار روی ازمایشاتشون رو ادامه میدند.عده ای هم مخالف همچین نظریه و پرداختی برای هوش مصنوعی هستند و معتقدند هیچوقت مشابهش در واقعیت اتفاق نخواهد افتاد.ولی بالاخره،موضوع مهم و قابل صحبتیه که هنوز تا رسیدن به یک جواب قطعی فاصله داره.

      ۰۰
    1. ممنون از تذکرتون.
      این فیلم در بعضی از سایت های های بازی های ویدئویی جز ده برتر سال ۲۰۱۵ شده برای همین دیدم بهونه ی خوبی هست تا نقدش رو بنویسم.
      حتما همراه با آقای رضایی و بقیه ی دوستان به نقد فیلم های جدید هم می پردازیم چشم

      ۰۰
  5. این فیلم به نظر من یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۵ و یکی از بهترین فیلم ها راجع به هوش مصنوعیه!
    تعامل ایوا با کیلب عالیه!
    یعنی کاملا گیج کنندس اوایل فیلم،که ایوا واقعا عواطف رو حس میکنه؟یا کیلب شرایط رو تو کنترل داره،یا صرفا عروسک خیمه شب بازی نیتنه؟
    اکت های داستان عالین،همون گفتگو های چندین باره ی ایوا و کیلب!
    و طبق معمول،ساده لوحی کیلب-_-
    بازی آلیشیا ویکندر خیلی خوب بوده..توی فیلم فرزند هفتم هم بودش :| فیلمی بسی بد -_-
    داستانش پیچش خاصی نداره،ولی خیلی جذاب و گیراست..
    ولی مشکلش همون سوال های بی جوابین،که آقای شاهرخی هم گفتن!
    من یه سری اطلاعات راجع به هوش مصنوعی دارم،فیلم میاد اونارو گسترده تر میکنه،و منو ول میکنه با هرچی سوال که بعد این گستردگی به وجود اومده!شاید تکنیک کارگردانه! :۲۴:
    در کل فیلم عالی ایه،که ارزش دیدن،اونم چند بار رو دار!
    مرسی آقای شاهرخی! :۱۵:

    ۰۰
    1. سر کامنت پر بار شما هم که شده باید این قسمت نمرات کاربران رو بردارن از این قسمت :۲۳:
      جلوه های ویژه نکته مثبت طراحی لباس نکته منفی؟ فیلم رو دیدین کلا؟

      ۰۰
    2. مشکل شما که میگی زیر بیست سال نبینه اینه که از کل فیلم فقط به ۴ دقیقش توجه کردی و بقیه فیلم رو حتی نفهمیدی که چی شده!!!
      ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
      توروخدا یکی بیاد به اینا ستاره بده حداقل دیگه کامنت ندن راحت شیم :|

      ۰۰
    3. فکر کنم این دوستومون از سایز بندی ها راضی نبوده !
      ــــ
      پسر خالم ۱۳ سالشه گیر داده بود بدم ببینه ، میگم ببین مورد داره ها .
      میگه اصلا * داشته با شه ، اصلا * کنن برام مهم نیست چشام رو میبندم کثیف نشه :11: :lol:

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر