خانه » سینما و تلویزیون همه چیز در رابطه با “فیلم سال” | بازگشته از مرگ “The Revenant” × توسط bijan joker در ۱۳۹۴/۱۰/۳۰ , 21:00:47 26 همه ساله در صنعت سینما و به ویژه هالیوود عناوین متعدد در ژانرهای گوناگون بسیاری ساخته میشود که از این بین تنها تعداد معدودی از فیلمها هستند که میتوانند چه از نظر هنری، چه از نظر میزان فروش و … در تاریخ سینما ماندگار شوند و در لیست فیلمهای مهم ژانر مورد نظر باقی بمانند. در سال ۲۰۱۵ یکی از فیلمهایی که به نظر میرسد از این دست فیلمها باشد تازهترین ساختهی “الخاندرو گونزالس ایناریتو” است که تا این لحظه و در فصل جوایز درخشش فوق العادهای داشته است. قرار است در این مقاله در مورد فیلمی صحبت کنیم که توانسه با کسب ۳ جایزهی اصلی گلدن گلاب (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد) و کاندید شدن در ۱۲ رشته مراسم اسکار در بالاترین درجه در بین دیگر رقبا قرار گیرد. فیلمی که به احتمال فراوان قدرت شکستن طلسم جایزهی اسکار برای “لئوناردو دیکاپریو” را به همراه خواهد داشت. در ادامه قصد داریم به نکاتی چون عوامل سازنده، خلاصه داستان، معرفی کوتاه کارگردان، معرفی کوتاه بازیگران اصلی، موارد حاشیهای و … پیرامون فیلم “بازگشته از مرگ” The Revenant بپردازیم، امید آنکه مورد رضایت شما عزیزان واقع شود. بازگشته از مرگ “The Revenant” : ژانر: ماجرایی / درام / هیجانی / وسترن زمان: ۲ ساعت ۳۶ دقیقه درجه بندی: R هزینه تولید: ۱۳۵ میلیون دلار تاریخ اکران: ۴ دی (۲۵ دسامبر) کارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو نویسندگان: الخاندور گونزالس ایناریتو، مارک اسمیت و مایکل پانک (نویسندهی رمان) فیلمبردار: امانوئل لوبزکی موسیقی: آلوا نوتو، ریوایچی ساکاموتو بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، تام هاردی، دامنل گلیسون، ویل پولتر، فارست گودلاک، کریستوفر جونر، پائول اندرسون و گریس داو خلاصه داستان: در سال ۱۸۲۳ گروهی از فروشندگان پوست حیوانات برای شکار عازم جنگل میشوند، اما بر اثر بی احتیاطی یکی از اعضای اصلی گروه بنام “هیو گِلَس” (دیکاپریو) توسط خرس گریزلی مورد حملهای وحشیانه قرار میگیرد و به شدت زخمی میشود. اما یکی از همراهان نزدیک او بنام “جان فیتزجرالد” (هاردی) که ماموریتش رسیدگی به هیو و بازگرداندن او به خانه بود به وی خیانت میکند و با سرقت تمام تجهیزات هم تیمیاش او را به حال خود رها میکند تا به کام مرگ برود. اما هیو به طرز معجزهآسایی نجات پیدا میکند و با مقاومت در برار مرگ و بدون هیچ وسیلهای فقط با اراده و عشقی که نسبت به خانوادهاش داشت، تصمیم میگیرد که در قلب کوهستان برفی به این راحتیها تسلیم نشود و با بازگشت از مسیری طولانی و نفسگیر، مسیری که باید در آن از جنگل و کویر و رودخانه و مقابله با حیوانات وحشی و قبیلههای بومی عبور کند تا پس از بازگشت و انتقام از همراهش به رستگاری برسد. (بر اساس داستان واقعی) کمی در مورد کارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو در سال ۱۹۶۳ در مکزیک به دنیا آمد، این کارگردان اولین کارگردان مکزیکی است که موفق به کسب جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شده است. ایناریتو فعالیت هنریاش را ابتدا در زمینه موسیقی و دی جیِ شبکه رادیو آغاز کرد سپس با ساختن موسیقی برای برنامههای تلویزیونی پای خود را در هنرهای تصویری باز کرد و با تهیهی تبلیغات تلویزیونی شیفتهی کارگردانی شد. وی از سال ۲۰۰۰ با ساخت فیلم “عشق سگی” (نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار) نام خود را میان کارگردانان بزرگ به ثبت رساند و برای این فیلم که “گائل گارسیا برنال” بازیگر نقش اصلیاش بود موفق شد جایزهی ویژهی منتقدان جشنواره کن و همچنین جایزهی بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان مراسم بفتا را از آن خود کند. ایناریتو بعد از ازدواج با سردبیر و طراح گرافیک ماریا هاگرمن در سال ۱۹۹۰ فرزند تازه متولد شدهاش را از دست داد، این دو هم اکنون دارای یک پسر و یک دختر هستند. ایناریتو کارگردانی است که برای تمامی فیلمهای سینماییای که ساخته حداقل در یک بخش کاندید جایزهی اسکار شده است. ایناریتو بعد از مراسم گلدن گلاب امسال اعلام کرد که همکاری با دیکاپریو بهترین اتفاق عمر هنریاش بوده است. در زیر لیست تمامی فیلمهای سینمایی ایناریتو را نظارهگر هستید: ۲۰۰۰ – عشق سگی “Amores perros” (با ۱ نامزدی اسکار) 2003 – ۲۱ گرم “۲۱ Grams” (با ۲ نامزدی اسکار) 2006 – بابل “Babel” (با ۷ نامزدی اسکار) [گوستاوو سانتائولایا همان کسی که با ساخت موسیقیِ اَبَر بازی کامپیوتری The Last of Us حسابی خوش درخشید برای این فیلم دومین جایزهی اسکار بهترین موسیقی فیلم را دریافت کرد] 2010 – زیبا “Biutiful” (با ۲ نامزدی اسکار) 2014 – مرد پرندهای “Birdman” (با ۹ نامزدی اسکار که موفق به کسب ۴ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلمبرداری شد) 2015 – بازگشته از مرگ “The Revenant” (با ۱۲ نامزدی اسکار) جایزه بگیرها! کمی در مورد بازیگر نقش اول: لئوناردو دیکاپریو در سال ۱۹۷۴ در ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد و زمانی که فقط یک سال داشت پدر و مادرش از هم جدا شدند و لئو در کنار مادرش زندگیِ سختی را آغاز کرد. وی با بازی در فیلم “چه چیزی گیلبرت گریپ را خورد” برای اولین بار در ۱۹ سالگی کاندید جایزهی اسکار شد، اما بازی در فیلم “تایتانیک” بود که او را به یک ستاره تبدیل کرد . دیکاپریو تا کنون ۵ مرتبه کاندید اسکار بوده اما تا کنون موفق به کسب آن نشده است. نزدیک به ۱۸ سال است که لئو به شکل جدی در رابطه با حفظ محیط زیست فعالیت میکند و در همین راستا بیش از ۳ میلیون دلار به بنیادهای گوناگون یاری رسانده است. به دلیل همکاریهای زیاد و حضور فراوانی که این ستاره در فیلمهای ساخته شده توسط مارتین اسکورسیزی داشته است به گفتهی بسیاری از جمله خودش او توانسته جای رابرت دنیروی جوان را پر کند و از همین رو بسیاری از منتقدان (از جمله داوران آکادمی) نوع بازیِ وی را به دور از خلاقیت و تازگی بیان کردند، که البته خوشبختانه در چند سال اخیر این ستارهی سینما از این نوع بازی به خوبی فاصله گرفته است. یکی دیگر از دلایل محبوبیت و متفاوت بودن دیکاپریو نسبت به دیگر سوپراستارهای هالیوود در این است که این بازیگر با اکثر کارگردانهای بزرگ و درجه یک سینما تجربهی همکاری داشته است. در زیر لیست برخی از فیلمهای برگزیدهی دیکاپریو که در آنها در کنار کارگردانان نامی حضور داشته را نظارهگر هستید: ۱۹۹۷ – تایتانیک “Titanic” (جیمز کامرون) 1998 – شهرت “Celebrity” (وودی آلن) 2000 – ساحل “The Beach” (دنی بویل) 2002 – دار و دستههای نیویورکی “Gangs of New York” (مارتین اسکورسیزی) [یکی از پنج همکاری این دو] 2002 – اگه میتونی منو بگیر “Catch Me If You Can” (استیون اسپیلبرگ) 2008 – پیکرهی دروغها “Body of Lies” (ریدلی اسکات) 2008 – جادهی انقلابی “Revolutionary Road” (سام مندز) 2010 – تلقین “Inception” (کریستوفر نولان) 2011 – جی. ادگار “J. Edgar” (کلینت ایستوود) 2012 – جنگوی آزاد شده “Django Unchained” (کوئینتین تارانتینو) 2013 – گتسبی بزرگ “The Great Gatsby” (باز لورمن) 2015 – بازگشته از مرگ “The Revenant” (الخاندرو گونزالس ایناریتو) کمی در مورد بازیگر نقش دوم: تام هاردی در سال ۱۹۷۷ از مادری نقاش و پدری نویسنده در لندن به دنیا آمد. وی در ابتدا به عنوان یک سوپر مدل وارد تلویزیون شد و در سال ۲۰۰۱ توسط تهیه کنندهی سریال تلویزیونی “باندِ برادران” یعنی استیون اسپیلبرگ وارد این پروژه شد و بعد از آن با فیلم “سقوط بلک هاوک” اثر ریدلی اسکات رسما وارد سینما شد. بعد از این اتفاق هاردی با حضور در چند فیلم و سریال ریز و درشت به نوعی در بین دیگر ستارگان گم شد و نتوانست آنطور که باید جایگاهش را بدست آورد، در کنار این موضوع باید گفت که وضعیت نابسامان زندگیِ شخصی تام هاردی دچار تزلزل فراوانی شده بود. هاردی که در دوران نوجوانی به دلیل دزدی و حمل اسلحه و … بارها بازداشت شده بود در سالهای جوانی نیز دچار مسائل گوناگونی چون استفادهی بیرویه از مواد مخدر و مشروبات الکلی بود، اما این ستارهی سینما با ارادهای که داشت در سال ۲۰۰۳ تمامی نکات منفیِ اخلاقیاش را کنار گذاشت و دیگر سمت این نوع مسائل کشیده نشد. وی بارها در مصاحبههای گوناگون از دوران تلخ گذشتهاش ابراز پشیمانی کرده و گفته هرگز رفتاری که در آن زمان انجام میداده است را تکرار نخواهد کرد. زندگی هنری و شخصی هاردی در سال ۲۰۰۸ رنگ تازهای به خود گرفت چرا که در این سال تنها فرزندش “لوئیس” به دنیا آمد و در همین سال برای بازی در فیلم “برانسون” که برای آن ۱۹ کیلو اضافه وزن پیدا کرده بود حسابی خوش درخشید و جوایز بسیاری را از آن خود کرد. اما حضور در فیلم تماشایی “تلقین” به کارگردانی کریستوفر نولان بود که از هاردی یک ستاره ساخت، او در این فیلم برای اولین بار با لئوناردو دیکاپریو همبازی شد و دوستیِ این دو از سال ۲۰۱۰ به بعد مستحکمتر شد. تام هاردی که همچنان در زمینه تئاتر فعالیت زیادی دارد در طول دو سه سال اخیر تبدیل به سوپراستار بیچون و چرای سینما شده به طوری که هاردی انتخاب اول اکثر کارگردانان به ویژه اکشنسازان هالیوود شده است. در زیر لیست چند فیلم برگزیدهی تام هاردی که در “بازگشته از مرگ” برای اولین بار کاندید مراسم اسکار شده است را نظارهگر خواهید بود: ۲۰۰۴ – کیک لایهای “Layer Cake” 2008 – راک اند رولا “RocknRolla” 2008 برانسون “Bronson” 2010 – تلقین “Inception” 2011 – تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس “Tinker Tailor Soldier Spy” 2011 – مبارز “Warrior” 2012 – بیقانون “Lawless” 2012 – خیزش شوالیه تاریکی “The Dark Knight Rises” 2013 – لاک “Locke” 2015 – مکس دیوانه: جاده خشم “Mad Max: Fury Road” 2015 – افسانه “Legend” 2015 – بازگشته از مرگ “The Revenant” نکاتی پیرامون فیلم: تام هاردی در مصاحبهای اعلام کرد که برای ایفای نقش در این فیلم از حضور در فیلم پرستارهی “جوخهی خودکشی” که قصد داشت در آن به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی ظاهر شود کنار کشید، دلیل این اتفاق هم اصرار بیش از اندازهی لئوناردو دیکاپریو به هاردی بوده است که تمام تلاشش را کرده تا هاردی را برای حضور در “بازگشته از مرگ” راضی کند. در جایی دیگر گفته شده هاردی قصد داشته تا خود را برای پروژه “Splinter Cell” (فیلمی بر اساس بازی کامپیوتری) آماده کند اما بعد از اینکه دیکاپریو پافشاری زیادی به او کرده تا فیلمنامهی “بازگشته” را بخواند، هاردی بعد از خواندن نیمی از فیلمنامه قبول کرده همهچیز را کنار بگذارد تا در این فیلم در کنار دیکاپریو نقش آفرینی کند. اولین تریلر بنمایش در آمده از فیلم “بازگشته” در کمتر از ۳۶ ساعت بیش از ۷ میلیون مرتبه دیده شد. همانطور که در فیلم “هشت نفرتانگیز” شاهد بازگشت آهنگساز مشهور انیو موریکونه به سینمای وسترن بودیم، در این فیلم نیز ایناریتو موفق شد تا دیگر آهنگساز سرشناس قدیمی که در چند فیلم وسترن خوش درخشیده بود را به سینما بازگرداند، ریوایچی ساکاموتوی شصت و چهار ساله که برای فیلم “آخرین امپراطور” برندهی جایزهی اسکار بهترین موسیقی فیلم شده بود بعد از سالها با “بازگشته” به سینما بازگشت. از سال ۲۰۱۰ که مارک اسمیت فیلمنامهی نهایی فیلم را بر اساس رمان نوشت مراحل پیش تولید فیلم شروع شد و در ابتدا قرار بود تا “کریستین بیل” در نقش اصلی ظاهر شود اما با ورود ایناریتو به عنوان کارگردان و تهیهکنندهی فیلم شرایط به شکل دیگری رقم خورد. این فیلم با مدت زمان ۲ ساعت و ۳۶ دقیقه طولانیترین فیلم ایناریتو است. رابطهی این دو ستاره با یکدیگر در داخل و خارج فیلم بسیار متفاوت است! جیکوب توموری بدلکار حرفهای که در فیلمهایی چون آواتار، سری ارباب حلقهها و سری هابیت همکاری داشته در این فیلم برای سومین بار متوالی بعد از فیلمهای “مد مکس” و “افسانه” به عنوان بدلکار تام هاردی ظاهر شد. پارک چان-ووک کارگردان و تهیهکنندهی بزرگ کرهای که سه گانهی انتقام (اولد بوی) را ساخته بود اولین کسی بود که بعد از خواندن رمان تمایل داشت این فیلم را بسازد و ساموئل الجکسون را در جایگاه قهرمان اصلی “بازگشته” قرار دهد. لوکیشن فیلمبرداری فیلم در ابتدا قرار بود که در جنگلهای کانادا انجام شود اما تاخیر ۲ ماههای که روند فیلمبرداری “بازگشت” بوجود آمد باعث شد تا سازندگان فیلم با شروع فصل بهار و آب شدن برف و یخ، تمامی عوامل فیلم را برای ادامهی فیلمبرداری به منطقهای در آرژانتین منتقل کنند. دیکاپریو که در زندگی واقعیاش یک گیاهخوار است مجبور شد در این فیلم گوشت خام مصرف کند، وی همچنین در جلسات فشرده زبانهای بومیِ قبیلههای موجود در فیلم را فرا گرفت و همچنین بارها در مصاحبههای بعد از اکران فیلم گفته با بازی در این فیلم که معمولا درجهی هوا زیر صفر بوده سختترین نقش آفرینیِ طول بازیگریاش را تجربه کرده است. خرسه گندهای که به دیکاپریو حملهور شد! یکی دیگر از سختیهای بازی در این فیلم به این قضیه مربوط میشد که در ابتدا برنامهریزی فیلمبرداری این فیلم ۸۰ روز اعلام شده بود اما دست آخر روند فیلمبرداری اثر ۹ ماه به طول انجامید، دلیل اصلی این اتفاق مربوط به این قضیه بود که ایناریتو و لوبزکی تصمیم گرفتند در صنعت فیلمسازی شیوهی متفاوتی را استفاده کنند و از این رو برای اولین بار در این فیلم از هیچ نوع نورپردازیای استفاده نشود و تمامی نور محیط کاملا طبیعی توسط خورشید صورت گرفته شده (به استثنای یک سکانس که در شب گرفته شد)، به همین علت بازیگران مجبور بودند در آن شرایط و با آب و هوای به شدت سرد روزی نزدیک به یک ساعت و نیم جلوی دوربین قرار بگیرند و ادامهی فیلمبرداری را به روز دیگر موکول کنند. این شرایط سخت و دشوار باعث شد تا تعداد زیادی از عوامل ساخت فیلم بعد از چند روز ایناریتو را تنها بگذارند و خود را از پروژه کنار بکشند. همانطور که اشاره شد تام هاردی نقشهای فراونی را رد کرد تا در این فیلم حضور داشته باشد، این اتفاق برای دیکاپریو هم تا حدودی مصداق پیدا میکند چرا که او در ابتدا قرار بود نقش اصلی فیلم “استیو جابز” را قبول کند که دست آخر با رد این این پیشنهاد “مایک فسبندر” جایگزین وی در استیو جابز شد تا این دو در فصل جوایز رقیبی جدی برای هم باشند. گفته شده تام هاردی در مورد ایمنی بعضی سکانسها در فیلم که مجبور به انجامشان بوده با ایناریتو اختلافات اندکی پیدا کرده بوده اما هرآنچه ایناریتو از وی درخواست کرده را عاقبت انجام داده، از همین رو هاردی برای جبران این سختگیریها در آخرین روز فیلمبرداری یک سری تیشرت به تمامی عوامل سازندهی فیلم هدیه داد که روی آن تصویری از هاردی در حال خفه کردن ایناریتو حک شده بود. عنوان و نام فیلم از ریشهی فرانسوی revenir به معنای “بازگشت به” گرفته شده، همچنین ار کلمهی Revenant در زبان فرانسه به معنی “روح” یا “شبح” نیز استفاده میشود، به همین جهت بهترین نامگذاری جایگزین فارسی برای این فیلم که نوعی از ژانر وسترن را در خود جای داده “بازگشته از مرگ” خواهد بود. همانطور که گفته شد یکی از گزینههای نقش اصلی فیلم “کریستین بیل” بود و اگر قرار بود کارگردان اولیه یعنی “جان هیلکات” این فیلم را بسازد “شان پن” نیز جایگزین نقش تام هاردی میشد و در مقابل بیل به ایفای نقش میپرداخت. ایناریتو در ابتدا قصد داشت مانند دیگر فیلمِ وسترن سال یعنی “هشت نفرتانگیز” از دوربینهای کلاسیک ۳۵ و ۶۵ میلیمتری استفاده کند اما در انتها بنابه همان نکتهی نور طبیعیِ ذکر شده تصمیم گرفت به سراغ دوربینهای دیجیتال و پیشرفته برود و با توجه به این تصمیم فیلم “بازگشته” تبدیل به اولین فیلم سینماییای شد که تماما با دوربینهای فوق پیشرفتهی ARRI 65 فیلمبرداری شده است. لازم به ذکر است که “هیو گِلَس” واقعی که فیلم بر اساس زندگیِ وی ساخته شده هیچ گاه ازدواج نکرد و هیچ فرزندی نداشت. دیکاپریو که مانند هاردی در بعضی از سکانسها نگران سلامتی و موارد ایمنی در فیلم بود پس از اتمام فیلمبردای در مصاحبههایش از ایناریتو و دیگر سازندگان فیلم ادای احترام فراوانی کرده، چرا که در طول فیلمبرداری این نقشِ سخت هیچ گونه آسیب جسمیای ندیده است. در آخر با امید آنکه این نوشته مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد با سه پوستر رسمیِ فیلم متن را به پایان میرسانیم. – بردیا ولی نعمتی نویسنده bijan joker HEAVY RAIN + MORTAL KOMBAT + GRAND THEFT AUTO + GOD OF WAR + UNCHARTED + TEKKEN + RED DEAD REDEMPTION + MAX PAYNE + THE LAST OF US + LittleBigPlanet + DRIVER + STREET FIGHTER + The Neverhood + CRASH + HEART OF DARKNESS + PEPSIMAN یاد و خاطره Sunset Riders و Double Dragon و دونفره بازی کردنشان جاوید و پایدار... Leonardo DiCaprioTom Hardy سینما و تلویزیون 26 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. خوب و عالی اوج هیجان در طبیعت واقعا فیلم خوبی هسش مخصوصا اخر فیلم ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید خوب و عالی اوج هیجان در طبیعت واقعا فیلم خوبی هسش مخصوصا اخر فیلم ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید کسی میدونه که گلاس آخر فیلم مرد یا زنده موند؟ ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید عالی بود بردیا واقعا ممنونم ازت ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خوشحالم دیدم امسال کارگردانی تونست از پتانسیل بالای تام هاردی بهره بگیره Child 44 و Legend یا حتا Mad Max هیچکدوم جای عرض اندام برای ظرفیت بالای تام رو نداشت درمورد اسکار شخصیت اصلی هم به نظر من دیکاپریو شانس اصلی رو داره چه در زمینه ی ایفای نقش چه در زمینه مرارت کشیدن برای ایفای نقش!(برای مثال خزیدن در آب رودخانه ای با دمایی۴۰-) عالی و کامل.ممنون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید مطالب بسیار عالی بود ما همین انتظارو از بردیای عزیز داریم که با نوشته های لاکچری اش لذت دیدن فیلم را برای ما چندبرابر میکند ولی فعلا صبر میکنیم تا کیفیت بلوریش بیاد بیرون. :*: :*: :*: :*: :*: :۲۴: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید http://www.ibtimes.com/revenant-true-story-fact-vs-fiction-about-hugh-glass-leonardo-dicaprio-tom-hardy-2255772 شماره ۸ خیلی جالبه :۲۱: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خیلی ممنون از بردیای عزیز فقط the departed رو از دیکاپریو جا گذاشتین ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون بردیا ی عزیز برای مقالاله ی خوندنیت. اما به نظرم فیلم از اون چیزی که لایقش بود بیشتر تحویل گرفته شد. به نظر سایر رفقا احترام می ذارم اما اگر از بازی دی کاپریو و زاویه دوربین های بی نقص فاکتور بگیریم کلیت فیلم یه روند نخ نما و کلیشه ای انتقام رو یدک می کشید که تو این چند وقت تعداد زیادی ازشون رو داریم می بینیم . ______________________ همونقدر که مورد توجه قرار گرفتن این فیلم منو متعجب کرد استقبال کم از هیتفول ایت هم منو متعجب کرد . پیچ داستانی فوق العاده روایت عالی ، زاویه ی دوربین و موسیقی عالی و از همه مهمتر کارگردانی فوق العاده ی تارانتینو واقعا برام جای سواله چی باعث عدم استقبال از این فیلم شده… ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید قبلا هم مسئله ی کلیشه مطرح شد! نکته ای وجود داره که خیلی ها راحت ازش عبور کردن! “کلیشه” برای آثار “اقتباس شده” امری خنثی است! رمانی که این فیلم از اون اقتباس شده “واقعی” بوده!بر اساس یک داستان حقیقی! و این چیزی نیست که از ذهن یک انسان درومده باشه. اقتباس ها و منابعشون اگثرا مربوط به سال ها پیشه که در اون زمان این داستان ها “کلیشه” نبوده. و اینکه باید دید که آیا یک اثر کلیشه بوده یا کلیشه شده!(به طبع اثری که کلیشه بوده یک داستان نخ نما شده رو بیان کرده.اما چیزی که کلیشه شده یعنی خودش باعث ساختن کلیشه های بعد از خود شده!) خواهشا این نکته ی مهم رو راجع به اقتباس ها و رمان ها در نظر بگیرید… ۰۰ مبین هر فیلمی که روش زده Based on true story دلیل نمی شه که کامل واقعی باشه و معمولا کارگردانا پیاز داغشو زیاد می کنن (و باید هم این کار رو بکنن) . من نمی دونم زندگی “گلس” واقعی چجور بود اما همونطور که بردیا گفت ، اصلا پسری در کار نبوده که بخواهد انتقامی در کار باشه و این چیزی هست که خود نویسنده بهش اضافه کرده . در ضمن شاید روزانه همین سناریو ی انتقام برای خیلی از افراد رخ داده باشه . حالا هر کارگردانی بیاد ازش فیلم بسازه باید بگیم چون از واقعیت ساخته شده پس بحث کلیشه ای بودن شامل حالش نمی شه ؟! واقعیت اینه که من دارم یک روایت داستانی رو می بینم که ده ها باز در فیلم ها و بازی ها دیدم و اینکه این واقعی یا غیر واقعی باشه بحث رو تغییر نمی ده ۰۰ والا امیر جان من حرفام رو نوشتم منتها ثبت نمیشه! ۰۰ ۰۰ inspired با based متفاوته . اینیاریتو مانند فیلم noah ارونوفسکی فقط الهام گرفته و نظر خودشو بیان کرده. کما اینکه در واقعیت هیو گلس اصلا پسر نداشته. جدا از بحث فرم که واقعا the revenant بدعتی است در سینما . از لحاظ ارایه داستان هم روند فوق العاده متفاوتی با فیلم ها ی این سبکی دارد. در مورد فیلم هشت نفرت انگیز همان بس که یک نامزدی اسکار کاملا برای این فیلم کفایت میکرد هرچند که قطعات موریکونه را روی هر فیلم وسترنی قرار میدادند باز هم جوایز را درو میکرد :۲۴: ۰۰ نمایش بیشتر
خوشحالم دیدم امسال کارگردانی تونست از پتانسیل بالای تام هاردی بهره بگیره Child 44 و Legend یا حتا Mad Max هیچکدوم جای عرض اندام برای ظرفیت بالای تام رو نداشت درمورد اسکار شخصیت اصلی هم به نظر من دیکاپریو شانس اصلی رو داره چه در زمینه ی ایفای نقش چه در زمینه مرارت کشیدن برای ایفای نقش!(برای مثال خزیدن در آب رودخانه ای با دمایی۴۰-) عالی و کامل.ممنون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
مطالب بسیار عالی بود ما همین انتظارو از بردیای عزیز داریم که با نوشته های لاکچری اش لذت دیدن فیلم را برای ما چندبرابر میکند ولی فعلا صبر میکنیم تا کیفیت بلوریش بیاد بیرون. :*: :*: :*: :*: :*: :۲۴: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
http://www.ibtimes.com/revenant-true-story-fact-vs-fiction-about-hugh-glass-leonardo-dicaprio-tom-hardy-2255772 شماره ۸ خیلی جالبه :۲۱: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون بردیا ی عزیز برای مقالاله ی خوندنیت. اما به نظرم فیلم از اون چیزی که لایقش بود بیشتر تحویل گرفته شد. به نظر سایر رفقا احترام می ذارم اما اگر از بازی دی کاپریو و زاویه دوربین های بی نقص فاکتور بگیریم کلیت فیلم یه روند نخ نما و کلیشه ای انتقام رو یدک می کشید که تو این چند وقت تعداد زیادی ازشون رو داریم می بینیم . ______________________ همونقدر که مورد توجه قرار گرفتن این فیلم منو متعجب کرد استقبال کم از هیتفول ایت هم منو متعجب کرد . پیچ داستانی فوق العاده روایت عالی ، زاویه ی دوربین و موسیقی عالی و از همه مهمتر کارگردانی فوق العاده ی تارانتینو واقعا برام جای سواله چی باعث عدم استقبال از این فیلم شده… ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید
قبلا هم مسئله ی کلیشه مطرح شد! نکته ای وجود داره که خیلی ها راحت ازش عبور کردن! “کلیشه” برای آثار “اقتباس شده” امری خنثی است! رمانی که این فیلم از اون اقتباس شده “واقعی” بوده!بر اساس یک داستان حقیقی! و این چیزی نیست که از ذهن یک انسان درومده باشه. اقتباس ها و منابعشون اگثرا مربوط به سال ها پیشه که در اون زمان این داستان ها “کلیشه” نبوده. و اینکه باید دید که آیا یک اثر کلیشه بوده یا کلیشه شده!(به طبع اثری که کلیشه بوده یک داستان نخ نما شده رو بیان کرده.اما چیزی که کلیشه شده یعنی خودش باعث ساختن کلیشه های بعد از خود شده!) خواهشا این نکته ی مهم رو راجع به اقتباس ها و رمان ها در نظر بگیرید… ۰۰
مبین هر فیلمی که روش زده Based on true story دلیل نمی شه که کامل واقعی باشه و معمولا کارگردانا پیاز داغشو زیاد می کنن (و باید هم این کار رو بکنن) . من نمی دونم زندگی “گلس” واقعی چجور بود اما همونطور که بردیا گفت ، اصلا پسری در کار نبوده که بخواهد انتقامی در کار باشه و این چیزی هست که خود نویسنده بهش اضافه کرده . در ضمن شاید روزانه همین سناریو ی انتقام برای خیلی از افراد رخ داده باشه . حالا هر کارگردانی بیاد ازش فیلم بسازه باید بگیم چون از واقعیت ساخته شده پس بحث کلیشه ای بودن شامل حالش نمی شه ؟! واقعیت اینه که من دارم یک روایت داستانی رو می بینم که ده ها باز در فیلم ها و بازی ها دیدم و اینکه این واقعی یا غیر واقعی باشه بحث رو تغییر نمی ده ۰۰
inspired با based متفاوته . اینیاریتو مانند فیلم noah ارونوفسکی فقط الهام گرفته و نظر خودشو بیان کرده. کما اینکه در واقعیت هیو گلس اصلا پسر نداشته. جدا از بحث فرم که واقعا the revenant بدعتی است در سینما . از لحاظ ارایه داستان هم روند فوق العاده متفاوتی با فیلم ها ی این سبکی دارد. در مورد فیلم هشت نفرت انگیز همان بس که یک نامزدی اسکار کاملا برای این فیلم کفایت میکرد هرچند که قطعات موریکونه را روی هر فیلم وسترنی قرار میدادند باز هم جوایز را درو میکرد :۲۴: ۰۰