خانه » سینما و تلویزیون به بهانه دلتنگی برای یک نابغه تکرار نشدنی؛ تحلیل انیمیشن «باد میوزد» × توسط محمد حسین دهقانی در ۱۳۹۴/۱۱/۱۸ , 22:00:56 28 The wind is rising! We must try to live. باد میوزد ، باید زندگی کنیم -پاول والیری- چه از کارهای «هایاو میازاکی» خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید کم لطفی است که او را کمتر از یک نابغه خالق بدانیم. دو ماه پس از اکران «باد میوزد» او این اثر را آخرین انیمیشن سینمایی خود نامید و از دنیای آن خداحافظی کرد. بیایید با هم به آخرین اثر این استاد بزرگ بپردازیم تا ببینیم او چقدر توانسته در ساخت یک اثر بیادماندنی دیگر موفق باشد. هنگام برگزاری هشتاد و ششمین مراسم اسکار پای تلوزیون نشسته و مثل هر سال منتظر اعالم برنده بهترین انیمیشن سال توسط دو مجری حاضر روی صحنه بودم. اطمینان داشتم که امسال دیگر اسکار به کارگردان بزرگ هایاو میازاکی میرسد. فیلم او هیچ رقیب قدری نداشت؛ شاید اگر همتای غربیش، پیکسار، نامزدی در این بخش داشت دو دل میشدم اما امسال، سال میازاکی بود. در همین افکار بودم که ناگهان برنده بهترین انیمیشن سال :”فروزن”. با شنیدن این کلمه به بهت فرو رفته و فریز شده شاهد قدم زدن جنیفر لی و کریس باک از ردیفهای وسط سالن به روی سن شدم. باور کردنی نبود! انیمیشنی با داستانی اینچنین ضعیف و حوصله سربر که از ابتدایش انتهایش را به وضوح میشد دید برنده جایزه به این بزرگی شده بود. در جلوهگری بصری انیمیشنهای غربی که توسط شرکتهای عظیمی همچون دیزنی و دریم ورکس ساخته میشود هیچ تردیدی ندارم اما هنگامی که حرف از هایاو میازاکی است هیچ شرکت غربی جز پیکسار توانایی پنجه در پنجه انداختن با این کارگردان بزرگ را ندارد. قدرت میازاکی در داستان سرایی، کارگردانی و تخیل کم نظیرش نهفته است و در حدود سه دههایی که کارگردانی انیمیشنهای سینمایی را برعهده داشته همه را مجذوب و انگشت به دهان کرده است. اخطار:این متن داستان باد میوزد را اسپویل میکند! در آخرین انیمیشن میازاکی خبری از گربه-اتوبوسها (Catbus) ، قلعههای معلق در آسمان و موجودات عجیب و غریب ریز و درشت نیست. بلکه داستان پسرکی به نام جیرو هوریکوشی Jiro) (Horikoshi است که با مادر ، خواهر ، بردار کوچکتر و کنیزی در روستایی زندگی میکند. جیرو تصمیم دارد خلبان شود اما به علت نزدیکبینی چشمانش با مشورت راهنمای خیالی خود در زندگی ، جیووانی کاپرونی (Giovanni Caproni)، که یک مهندس هوافضای ایتالیایی است تصمیم میگیرد به یک مهندس هوافضا همچون او تبدیل شود. بیان داستان بصورت اپیزودی است و ما از لحظهای به لحظهی دیگر همراه جیرو در ماجراجوییهای زندگیش شرکت میکنیم و با او در سفرها، رویاها، شکستها و پیروزیهای او قدم میزنیم. باد میوزد بسیاری از قدمهایش را در محدوده خاکستری اخالقیات برمیدارد؛ جایی که شخصیت اصلی داستان فقط میخواهد هواپیماهای زیبا بسازد تا به رویاهایش دست پیدا کند اما برای این کار باید جنگندههایی بسازد که میداند علیه بشریت استفاده خواهند شد و جز ویرانی و خرابی به بار نمیآورند. حال او رویاهایش را کنار میگذارد یا چشمش را روی نتایج کارش بسته و رویایش را تحقق میبخشد؟ اگر کاپرونی خیاالت جیروست ، جیرو هم خیاالت میازاکی است! در نیمه اول داستان آرام آرام با ویژگیهای شخصیتی جیرو، تنها دوستش هانجو، رییسش آقای کوراکاوا و ژاپن آن دوران آشنا میشویم. میازاکی دوران فوقالعادهایی را برای نمایش انتخاب کرده. در این نیمه، ژاپن عقبماندهای را میبینیم که با ژاپن امروزی کیلومترها فاصله دارد و انواع و اقسام مشکالت از زمین و آسمان بر سر مردم این کشور سرازیر میشود. از زلزله کانتو که بزرگترین فاجعه طبیعی صد سال اخیر در ژاپن است (که مناطقی از توکیو را با خاک یکسان میکند و الحق هنرمندانه به تصویر کشیده شده) بگیرید تا سالهای افسردگی و رکود اقتصادی تا جنگ جهانی دوم که آسیبهای فاجعه بارش هنوز در این کشور دیده میشود. ترس از جنگ در صحبتهای جیرو با رفیقش هانجو به وضوح دیده میشود، آنجا که میگوید: «ژاپن با خاک یکسان میشه.» و نگرانی برای گرسنگی و فقر مردم ژاپن و سرمایهای که به جای اینکه خرج رفاه مردم فقیر شود خرج تاسیسات و دانش نظامی خواهد شد در جمله هانجو هنگامی که به جیرو میگوید: «میدونی با این پولی که دارن به آلمانها میدن؛ میتونن برای مردها، زنها و بچههای گرسنه ژاپن یه کوه کیک اسفنجی بخرن!» نمایان است. در این بخش افکار شخصی و احساسات جیرو را بیشتر در رویاهایش میبینیم. کشمکش اخلاقی که او با خودش به خاطر ساخت هواپیماهای نظامی دارد؛ علاقهاش برای ساخت هواپیمایی که به جای بمب و تفنگ، انسانها را از مکانی به مکان دیگر میبرد همه و همه را فقط میتوانیم در خیاالتش مشاهده کنیم ولی نیمه دوم داستان کمی فرق میکند. ژاپن آن سالها چندان سروحال به نظر نمیرسد تا نیمه دوم داستان چندان خبری از احساسات نیست و از سفری به سفر دیگر و از پروژهای به پروژه دیگر با جیرو تک و تنها هستیم. اما به محض اینکه عطشمان میخواهد آرام آرام فروکش کند به ناگاه با چاشنی عشق، بار دیگر میخکوب شده و دوباره برای دیدن داستان مشتاق میشویم. در اوایل انیمیشن با دخترکی مو آبی آشنا میشویم که جیرو به او و پرستارش کمک میکند تا در حین زلزله کانتو سالم و سالمت به خانوادهاش برسد. این دیدار اولیه چندان طوالنی نیست اما همین قدر کافی است تا پیوندی عمیق بین این دو برقرار شود که ثمرهاش بعدها دومین موتورمحرک داستان خواهد شد. پس از سقوط اولین هواپیمایی که جیرو مسئولیت طراحی آن را بر عهده دارد؛ او برای تعطیلات و اندکی استراحت به کوهستانی خوش آب و هوا مسافرت میکند و آنجا است که بار دیگر این دو به هم میرسند اما اینبار جیرو از نائُکو (Naoko) خواستگاری میکند. عروس خانم بله را میگوید اما در لحظهای که ذهنمان اندکی احتمال وقوع یک فاجعه در داستانسرایی و پایان خوشی که همیشه در انیمیشنهای کلاسیک دیزنی انتظار میرود را بررسی میکند و با خودمان میگوییم نکند استدیو جیبیلی هم غربزده (!) شده است؛ نائُکو میگوید که به بیماری ِسل مبتلا است و از جیرو میخواهد که صبر کند تا سلامتی کاملش را بدست آورد و بعد با هم زندگی مشترکشان را شروع کنند. جیرو نیز میپذیرد و یک نفس راحت میکشیم که میازاکی، همان میازاکی دوست داشتنی خودمان است. از اینجا به بعد است که داستان این دفعه با دو موتور محرک قوی دوباره شروع میشود. از طرفی جیرو باید تمام تلاشش را بکند تا هواپیمایش با استانداردهای سختی که خودش تعیین کرده در زمان تعیین شده آماده شود و از طرفی دیگر مشکالت عشق او به نائُکو است که دارد با بیماری ِسل دست و پنجه نرم میکند. تشابه جالبی که در این قسمت با زندگی شخصی میازاکی وجود دارد این است که مادر میازاکی نیز از بیماری ِسل رنج میبرده. Life is wonderful! Isn’t it?! حال جیرو سرپرستی تیمی از مهندسان را بر عهده دارد. کمال خواهی وی باعث میشود که او و گروهش نه تنها به تکنولوژیهای زمان اکتفا نکنند بلکه به دستآوردهای جدیدی در زمینه ساخت و تولید هواپیما چه در سطح کشور ژاپن و چه در سطح جهانی برسند. همه چیز دارد خوب پیش میرود که ناگهان پلیس ژاپن به دنبال جیرو میگردد و او مجبور میشود به خانه آقای کوراکاوا، سرپرست جیرو، نقل مکان کند. در این بحبوحه جیرو منتظر نامه نائُکوست. پس از دو روز تاخیر که به علت بررسی نامه توسط پلیس ژاپن رخ میدهد نامه نائُکو به دست آقای کوراکاوا میرسد و جیرو متوجه میشود نائُکو خونریزی شدید ریوی داشته و باید هرچه سریعتر به توکیو برود. در این لحظه است که درمییابیم میازاکی چقدر خوب توانسته رابطه جیرو و نائُکو را برای ما مهم کند. هنگامی که شاهد یکی از سریعترین سکانسها هستیم، احساس میکنیم همانطور که جیرو نگران است و میخواهد سریعتر به توکیو برود ما نیز ضربان قلبمان بالا رفته و منتظریم هرچه سریعتر سرنوشت نائُکو برایمان مشخص شود تا بفهمیم چه بلایی به سرش آمده. در این لحظات شخصا انتظار داشتم میازاکی از ظرفیتی که خودش ایجاد کرده استفاده کامل ببرد، بالاخره اگر پلیس به آن شدت دنبال جیرو است که مجبور بوده نقل مکان کند با دانستن اینکه او به توکیو میرود باید درگیری بین وی و پلیس ایجاد شود اما میازاکی اندکی محتاطانه عمل کرده و او را سالم و سلامت به نائُکو میرساند. پس از ملاقات نائُکو با جیرو او تصمیم میگیرد به کوهستانی دور برود تا هر چه سریعتر بهبود یافته و زندگیش با جیرو را آغاز کند. جیرو هم سریع به ناگویا (Nagoya-محل کار جیرو) برمیگردد تا به پروژه لطمهای وارد نشود. پس از مدتی که میگذرد جیرو نامهای به نائُکو مینویسد و اینجا است که نائُکو تصمیم میگیرد از فرصت باقیمانده بهره ببرد تا با عشقش زندگی کند. او یک روز به ناگویا میرود تا با جیرو مالقات کند و جیرو نیز که دیگر نمیتواند دوری او را تحمل کند از او میخواهد که بماند و با یکدیگر ازدواج کنند. ملاقاتی عاشقانه در ایستگاه قطار آرام آرام که فیلم به لحظات پایانی نزدیک میشد با خودم فکر میکردم: «نباید به خوبی خوشی تمام شود؛ نمیدانم چگونه ولی باید پایان بینظیری داشته باشد که احساسات هر کسی را به اوج برساند؛ یک پایان فوق العاده برای پایان دوران یک کارگردان فوق العاده.» درهمین افکار بودم که نائُکو سالم و سرحال جلوی رویم ظاهر شد و به خانم کوراکاوا گفت میخواهد برود و قدمی بزند. نمیدانستم دارم آخرین سکانس انیمیشن را مشاهده میکنم. هنگامی که کارو (Karo-خواهر جیرو) نائُکو را از پنجره اتوبوس دید و بهت زده و نگران بود نمیدانستم برای چیست! تا ثانیههایی بعد فهمیدم چگونه نائُکو من و خانم کوراکاوا را بازی داده و برای همیشه جیرو را ترک کرده است. نه از سر خودخواهی و یا اینکه جیرو همسر خوبی برایش نبوده؛ بلکه بخاطر ازخود گذشتگی و عشق بیپایانش به جیرو این کار را کرده است. بهت زده سر جایم میخکوب شده بودم و به پرواز هواپیمای بینظیر جیرو نگاه میکردم. در پایان رویای جیرو به حقیقت میپیوندد ولی او باید در آخر رویایش با حقیقتی تلخ روبرو شود. هواپیماهایش چه بر سر دنیا آورده است؟! و بالاخره در این لحظه است که جیرو نتایج رویایش را میبیند. رویایی که هزاران انسان را از بین برده؛ چیزی که خودش هیچگاه انتظارش را نمیکشید. در این لحظه است که نائُکو برای اولین و آخرین بار در رویای جیرو ظاهر میشود و از او میخواهد زندگی کند و باد میوزد و او را محو میکند. بزرگترین دشمن انسان خود انسان است تنها ایراد روند داستانی باد میوزد؛ پرشهای شدید زمانی و مکانی علیالخصوص در نیمه اول فیلم است که میتواند بسیار گیج کننده باشد. کافی است یک لحظه حواستان پرت شود یا نتوانید پرش داستانی را با قبل آن ارتباط دهید تا گیج و سردرگم شوید. معمولا داستانی یک خطی و سر راست را از میازاکی دیدهایم اما به پایان داستان که میرسیم به نظرمان میرسد میازاکی متریال لازم برای سه اثر در ذهنش وجود داشته ولی تنها فرصت ساخت یک انیمیشن دیگر را برای خود میدیده است. نکتهای دیگر که پس از اندکی تا ّمل به ذهنمان میرسد این است که میازاکی در آخرین اثرش به گونهای زندگی خودش را به تصویر کشیده! در طول انیمیشن بارها میبینیم که جیرو پشت همان میزهایی کار و طراحی میکند که میازاکی رویاهایش را به روی کاغذ آورده. همچنین در سکانسهایی جیرو و گروهش را مشاهده میکنیم که جیرو به گونهای کارگردانوار ایدههایش را برای گروهش شرح میدهد و الهام بخش و موتور پیشبرنده آنها میشود. البته بیان زندگی شخصی وی به همین نکات محدود نیست؛ در سکانسی کاپرونی به جیرو میگوید: «هنرمندان تنها برای ده سال خالقاند.» شاید میازاکی دارد به ما میگوید که اعتقاد دارد او نیز تنها توانایی ده اثر خالقانه را داشته که این نبود توتوروها (Totoro) و اوه ُمها (Ohmu) را توجیه میکند. شاید بدانید که او هیچ قصدی برای تولید این اثر نداشته و توشیو سوزوکی (Toshio Suzuki) او را مجبور به ساخت آن کرده است. باید از جناب سوزوکی ممنون بود! همواره در یادمان خواهی ماند کارگردانان فیلمهای سینمایی و انیمیشنها سه ابزار مهم و کاربردی در جعبه ابزار دارند که نویسندگان کتابها از آن بیبهرهاند. صد البته این ویژگی کار را برای کار نابلدها سخت میکند اما اگر کارگردانی بداند چگونه از این سه استفاده کند میتواند به خوبی به اهدافش برسد: اولین این سه ویژگی استفاده از حس بینایی و تصویر برای برقراری ارتباط اولیه با مخاطب است. کارگردان به راحتی کادربندی و تصویر موجود در ذهنش را میتواند به مخاطب نشان دهد. از این جهت کارگردانی میازاکی همیشه بینظیر بوده است. توانایی او برای فرو بردن بینندگان در صحنه صحنه انیمیشنهایش ویژگی استثنایی و مثال زدن است. تک تک فریمهای انیمیشنهای میازاکی حتی برای بزرگانی همچون جان لستر (John Lasseter)، که در انیمیشنسازی انقلابی ایجاد کرد، به اعتراف خودش مانند یک کلاس درس است. او گفته: «هر گاه در پیکسار به مشکلی میخوریم یکی از دیسکهای انیمیشنهای آقای میازاکی را در دستگاه قرار میدهم و شروع به الهام گرفتن از آن میکنیم؛ همیشه جواب میدهد!» در باد میوزد نیز اگر این موضوع بهتر از انیمیشنهای قبلی میازاکی نباشد بدتر نیست. کافی است کمی تیزبینانه و دقیقتر نگاه کنیم تا دریابیم نبوغ او چگونه در فریم به فریم اثر هویدا است. دومین و سومین ویژگی که برای برقراری ارتباط ثانویه استفاده میشود صداگذاری و موسیقی است. با انتخاب گویندههای مناسب، شخصیتها برای مخاطب هر چه بیشتر زندهتر، ملموستر و واقعپذیرتر میشود و با انتخاب موسیقی مناسب هیجانات و احساسات تمام و کمال به ناظران انتقال مییابد. بسیاری از کسانی که انیمههای ژاپنی را حرفهای دنبال میکنند معتقدند بهتر است انیمهها را با زبان ژاپنی مشاهده کرد تا به بهترین تجربه ممکن دست یافت. من نیز تا حدودی با آنها موافقم؛ آخر کارگردان بهتر از هر کسی میتواند صداهای مناسب را برای اثرش انتخاب کند. اما این موضوع استثناءهایی هم دارد. از نظر شخصی من باد میوزد یکی از این استثناءهاست. با مشاهده این انیمیشن هم به زبان ژاپنی و هم به زبان انگلیسی (خواهشمندم دوبله فارسی آن را مشاهده نکنید!) به این نتیجه رسیدم که گویندههای انگلیسی آن نه تنها بد عمل نکردهاند؛ بلکه در صحنههایی بهتر از گویندههای ژاپنی توانستهاند احساس مورد نیاز را به بیننده منتقل کنند. در زمینه موسیقی متن هم هیچ حرفی برای گفتن نیست. جو هیسایشی (Joe Hisaishi) که در بیشتر آثار میازاکی با وی همکاری کرده مثل همیشه از پس وظیفه سنگین ساخت موسیقی مناسب به خوبی برآمده است. پس از شنیدن تک تک آلبومهای متن انیمیشنهای سینمایی میازاکی که توسط هیسایشی ساخته شدهاند میتوانم به جرأت بگویم که شاید این اثر بهترین کار هیسایشی است و بارها و بارها شنیدن آهنگهای این انیمیشن به طور مستقل نه تنها خسته کننده نیست بلکه همواره لذت بخش است. جو هیسایشی در حال اجرای کنسرتی به مناسبت ۵۲ سالگی استدیو جیبیلی استدیو جیبیلی (Ghibili studio) وارد دوران جدیدی شده. دوران پس از میازاکی که هم میتواند سازنده و هم میتواند مخرب باشد. سازنده از این جهت که کارگردانان جوانتری که در استدیو جیبیلی کار میکنند و قبلا زیر درخشش میازاکی کم نور جلوه میکردند حال میتوانند از این فرصت استفاده کرده و در آینده بدرخشند. مخرب از این جهت که ممکن است با انتشار آثار ضعیف، نام این استدیو که همواره با شاهکارهای بینظیری شناخته میشده خدشه دار کرده و آن را نابود کنند (که احتمال دومی خیلی کم است). آثار جدید این استدیو از جمله وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie was there) و داستان شاهزاده کاگویا (The tale of princess Kagoya) شاید به خوبی آثار میازاکی نباشد اما نوید آیندهای روشن برای این استدیو را میدهند. با امید به آیندهای روشن برای استدیو جیبیلی همراه باِد زندگی اتفاقات خوشایند و ناخوشایند فراوان است اما مگر زیبایی آن جز این است؟! پس باد میوزد، باید زندگی کرد… نویسنده: میکاییل مایلی نویسنده محمد حسین دهقانی میازاکی سینما و تلویزیون 28 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. بزرگترین دشمن انسان خود انسان است…. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید باد میوزد و زندگی باید کرد …………… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با تشکر بابت همچین نقد قشنگ و کاملی … متاسفانه هنوز نتونستم آثار میازاکی رو ببینم مخصوصا همین انیمیشن باد میوزد با اینکه خیلی تعریفشو شنیدم !! بازم از این نقد های قشنگ بنویس میکاییل جان یکی از زیباترین نقد های سینمایی سایت بود . ممنون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با تشکر. ________ بدون شک یکی از دلایلی که من انیمه دیدنو شروع کردم میازاکی و استودیودیو جیبیلی بود. با این نقدتاون دوباره هوس کردم ببینمش . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید دلیلش میازاکی و استودیو جیبیلی بوده :lol: :lol: ۰۰ نقد بسیار بسیار زیبایی بود! ای کاش بیشتر شاهدش باشیم واقعا دستت درد نکنه عزیز! ______________________________ تویه نقد بیشتر حرف ها گفته شد وهیچی برای گفتن نموند فقط در حدی بگم رو این قفل بودم که پایانش باعث شد دیدگاهم نسبت به خیلی چیزا تغییر کنه! خیلی قشنگ پایان رو میشه به قسمت هایی از بوف کور هم ربط داد ! برای داشتن یه نفر به جسمش نیازی نداری ولی همیشه روحش در هر ثانیه و در هر جا که هستی با تو زندگی میکنه :۱۵: و این همون چیزیه که به زندگی معنی میده البته اگه معنی داشته باشه در کل اصلا دوست نداشتم میازاکی بره ای کاش نظرش عوض شه و بیاد وبایه را شاهکار یه اثر فوق به یاد ماندنی به جا بزاره ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر از نویسنده مطلب با نقد و تحیل خوبشون ۳ سالی میشه صنعت انیمه ژاپن رو بطور حرفه ای دارم دنبال میکنم و در این ۳ سال محصولات فوق العاده کم ندیدم.البته،عمر انیمه دیدن چشم های بنده خیلی بیش از این حرفاست،ولی مشابه حال حاضر خیلی جدی پیگیری نمیکردم.برای همین از دوران کودکی با میازاکی و اثرای کمنظیرش اشنایی داشتم و از همون سال ها من رو در رویا ها و تخیلات شیرینش غرق میکرد.و العان،با وجود مشاهده تعدا بسیاری انیمه در ژانر های مختلف،تمامی کارای شخص بزرگ میازاکی در اون بالاهای لیستم قرار دارند.انیمیشن های بسیار خوش ساخت،پر از خلاقیت و احساس و زیبایی. درمورد دنیای انیمیشنی خلق شده بوسیله میازاکی و تیمش،بسیار حرف برای زدن هست و مطمعنن این کامنت پذیرای تمامیشون نخواهد بود،برای همین به ذکر چند نگته کوتاه در ارتباط با این اخرین اثر استاد انیمه ژاپن،کفایت میکنم. میازاکی عاشق اسمانه.عاشق ابر و ابی بیکران همیشگیه بالی سرمونه.و این علاقه و عشق رو در تعداد زیادی از کار هاش نمایان ساخته.پورکوروسو یه خلبانه و دنیاش در اسمان هاست.ناوشیا از دره باد با وسیله ای پاراگلایدر وار در ابر ها و اسمان پرواز میکنه و باد رو پشت سر میگذاره.لاپوتا با اون عظمتش در اسمان قرار داره و تنها راه رسیدن به اون هم پرواز به سمتشه.حتی در پونیو هم اب شبیه اسمان و ابر طراحی شده بود.گویی این اب نیست.بلکه بازتاب اسمان در دریاست.و این امر در نیمه دوم انیمیشن که با زیر اب رفتن سطح شهر همراه بود،بیش از پیش به چشم میومد.کیکی هم که با جاروش جایی از اسمون شهر رو نگشته باقی نگذاشته.این اخرین اثر هم حسن خطامی بود برای این علاقه چندین و چند ساله.یه فیلم درمورد هواپیما و اسمان.مشابه پورکوروسو،ولی جدی تر و عاشقانه تر. اگه دقت کرده باشید باد میوزد و پورکوروسو تنها انیمه های میازاکی هستند که از رنج سنی بیشتری نسبت به باقی کارای ایشون برخوردارند.و موضوعاتی جدی تر و بعضا بزرگسالانه تر از باقی اثار در اونها مطرح میشه.خود میازاکی هم به این مسلعه اعتراف کرده بود و خودشون پیشتر گفته بودند دیگه اثری مشابه پورکوروسو نخواهم ساخت.هدف من بچه ها هستند.سرگرم کردنشون،خندوندنشون،و در حین این عمل اگه بتونم باقی سنین رو هم سرگرم کنم خلی عالی میشه.ولی زیر حرفشون زدند و اخرین کارشون تماما بدل به یه اثر بزرگسالانه شد.محصولی نچندان شبیه باقی کارای ایشون،ولی به قشنگی بهتریناشون. در بخش زلزله هم،صدایی که موضع لرزیدن به گوش میرسه بسیار شبیه به صدای انسان و ناله و خرناسه!!که دقیقا هم همینطوریه.میازاکی در محاصبه ای گفته بود که صد داشتیم به زلزله و نیروی مخربش هویت ببخشیم،مهیبش کنیم و نیروی ویران کننده اش رو بیشتر نشون بدیم،و چی از صدای خرناس و ناله بم یک انسان بهتر… باد میوزد در اصل مانگاست که خود میازاکی نویسندگی و طراحیش کرده و اصلا هم قصد نداشت که تبدیل به انیمیشن بکندش.اصلا بگونه ای این مانگا رو طراحی کرده و داستانش رو به رشته تحریر دراروده بود که اقتباسی انیمه ای ازش کاری غیرممکن باشه.خودشون هم در نظر داشتند که اگه بخواهند محصول دیگه ای رو کارگردانی بکنند سراغ دومین قسمت پورکوروسو بروند.ولی تهیه کننده کارای ایشون بعد از خوندن این مانگا میازاکی رو راضی کرد که همین اثر رو تبدیل به انیمه بکنه!و خود شخص خالق مجبور شد از مانگای خیلی سخت اقتباس پذیرش یه اقتباسی در بیاره!!چه قدر خوب شد که خود ایشون این وظیفه سخت رو بر عهده گرفتند.پورکوروسو ۲ هم به احتمال زیاد طی دو سال اینده اکران خواهد شد.ولی نه با کارگردانی میازاکی.به احتمال زیاد فقط وظیفه نویسندگی رو بر عهده داشته باشند. از بین موسیقی هایی که اقای هیسایشی برای انیمه های گیبلی و میازاکی کار کرده بنده موسیقی های ایشون رو در شاهزاده مونونوکه بیشتر میپسندم.یه حس خاصی در کل اون اثر حکم فرما بود که به موسیقی هایش هم تزریق شد.البته،تمامی ost های خلق شده بوسیله اقای هیسایشی در سطح واقعا بالایی قرار دارند.حتی نی نو کونی.ولی با این وجود مونونوکه لا اقل برای بنده از جایگاه بیشتری برخورداره. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید بله اصلا انگار عشق به پرواز در دی ان ای خانوادگیشونه چون پدر ایشون هم شرکت تامین قطعات هواپیما داشتن که مدتی قطعات همین هواپیمای زیرو که تو فیلم نمایش داده میشه رو تولید میکردن. شاید علاقشون به هواپیماها و پرواز کردن از همونجا آغاز شده باشه. ۰۰ wind rising فوق العاده بود ۱۰ از ۱۰ ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر فراوان بسی لذت بردیم فقط نکته ای که هست اینه که میازاکی بازنشستگیش رو کنسل کرده داره اولین انیمیشن سه بعدی عمرش رو میسازه که البته کوتاهه ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید جدی سجاد؟ گفته بود علاقه داره روی انیمیشن های تمام کامپیوتری هم کار بکنه،پس گویا بالاخره دارند به این موضوع هم تحقق میبخشند. درمورد کوتاه بودنش هم باکی نیست،همین که یه اثر دیگه رو با امضای ایشون مشاهده بکنیم غنیمته.حالا ۵ دقیقه یا ۲ ساعت… ۲۰ سجادخان بله درسته البته بازنشستگیشون رو از دنیای انیمیشن های سینمایی بلند کنسل نکردن و قصد ساخت مجدد یک اثر طولانی رو ندارن کنفرانس خبری اعلام بازنشستگیشونم که من نگاه کردم کهولت سن رو علت این امر بیان کرده بودن همینطور علاوه بر اینکه انیمیشن کوتاهه اینطور که من خوندم انتشار عمومی پیدا نمیکنه و فقط در مکانهای خاصی متعلق به استدیو جیبلی نمایش داده میشه. ۰۰ تبلیغاتی یا همچین چیزایی بود فک کنم … ۰۰ خسته نباشید اقای دهقانی. فروزن واقعا یه آشغال به تمام معنا بود وقتی اسکار گرفت من کپ کردم چقد دیگه انتخابای حال بهم زن آخه. متاسفانه موفق نشدم هنوز این انیمیشن و ببینم امشب میزارم دانلود:) ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید نقد زیبایی بود. “اسپویل” واقعا میازاکی با این یکی کاری باهام کرد که بهترین فیلم های رمنس هالیوودی نکردن…مخصوصا پایان فیلم…نحوه ی فهموندن مرگ نائوکو به ما و سکوتی که هنگام مرگش حکم فرما میشه و فقط صدای باد میاد…بینظیره! ــــــــــــــــــــــــــــــ ای بابا اشتاه به داستانش ۹.۸ دادم ۱۰ئه آقا دهه ۶۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
با تشکر بابت همچین نقد قشنگ و کاملی … متاسفانه هنوز نتونستم آثار میازاکی رو ببینم مخصوصا همین انیمیشن باد میوزد با اینکه خیلی تعریفشو شنیدم !! بازم از این نقد های قشنگ بنویس میکاییل جان یکی از زیباترین نقد های سینمایی سایت بود . ممنون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با تشکر. ________ بدون شک یکی از دلایلی که من انیمه دیدنو شروع کردم میازاکی و استودیودیو جیبیلی بود. با این نقدتاون دوباره هوس کردم ببینمش . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
نقد بسیار بسیار زیبایی بود! ای کاش بیشتر شاهدش باشیم واقعا دستت درد نکنه عزیز! ______________________________ تویه نقد بیشتر حرف ها گفته شد وهیچی برای گفتن نموند فقط در حدی بگم رو این قفل بودم که پایانش باعث شد دیدگاهم نسبت به خیلی چیزا تغییر کنه! خیلی قشنگ پایان رو میشه به قسمت هایی از بوف کور هم ربط داد ! برای داشتن یه نفر به جسمش نیازی نداری ولی همیشه روحش در هر ثانیه و در هر جا که هستی با تو زندگی میکنه :۱۵: و این همون چیزیه که به زندگی معنی میده البته اگه معنی داشته باشه در کل اصلا دوست نداشتم میازاکی بره ای کاش نظرش عوض شه و بیاد وبایه را شاهکار یه اثر فوق به یاد ماندنی به جا بزاره ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر از نویسنده مطلب با نقد و تحیل خوبشون ۳ سالی میشه صنعت انیمه ژاپن رو بطور حرفه ای دارم دنبال میکنم و در این ۳ سال محصولات فوق العاده کم ندیدم.البته،عمر انیمه دیدن چشم های بنده خیلی بیش از این حرفاست،ولی مشابه حال حاضر خیلی جدی پیگیری نمیکردم.برای همین از دوران کودکی با میازاکی و اثرای کمنظیرش اشنایی داشتم و از همون سال ها من رو در رویا ها و تخیلات شیرینش غرق میکرد.و العان،با وجود مشاهده تعدا بسیاری انیمه در ژانر های مختلف،تمامی کارای شخص بزرگ میازاکی در اون بالاهای لیستم قرار دارند.انیمیشن های بسیار خوش ساخت،پر از خلاقیت و احساس و زیبایی. درمورد دنیای انیمیشنی خلق شده بوسیله میازاکی و تیمش،بسیار حرف برای زدن هست و مطمعنن این کامنت پذیرای تمامیشون نخواهد بود،برای همین به ذکر چند نگته کوتاه در ارتباط با این اخرین اثر استاد انیمه ژاپن،کفایت میکنم. میازاکی عاشق اسمانه.عاشق ابر و ابی بیکران همیشگیه بالی سرمونه.و این علاقه و عشق رو در تعداد زیادی از کار هاش نمایان ساخته.پورکوروسو یه خلبانه و دنیاش در اسمان هاست.ناوشیا از دره باد با وسیله ای پاراگلایدر وار در ابر ها و اسمان پرواز میکنه و باد رو پشت سر میگذاره.لاپوتا با اون عظمتش در اسمان قرار داره و تنها راه رسیدن به اون هم پرواز به سمتشه.حتی در پونیو هم اب شبیه اسمان و ابر طراحی شده بود.گویی این اب نیست.بلکه بازتاب اسمان در دریاست.و این امر در نیمه دوم انیمیشن که با زیر اب رفتن سطح شهر همراه بود،بیش از پیش به چشم میومد.کیکی هم که با جاروش جایی از اسمون شهر رو نگشته باقی نگذاشته.این اخرین اثر هم حسن خطامی بود برای این علاقه چندین و چند ساله.یه فیلم درمورد هواپیما و اسمان.مشابه پورکوروسو،ولی جدی تر و عاشقانه تر. اگه دقت کرده باشید باد میوزد و پورکوروسو تنها انیمه های میازاکی هستند که از رنج سنی بیشتری نسبت به باقی کارای ایشون برخوردارند.و موضوعاتی جدی تر و بعضا بزرگسالانه تر از باقی اثار در اونها مطرح میشه.خود میازاکی هم به این مسلعه اعتراف کرده بود و خودشون پیشتر گفته بودند دیگه اثری مشابه پورکوروسو نخواهم ساخت.هدف من بچه ها هستند.سرگرم کردنشون،خندوندنشون،و در حین این عمل اگه بتونم باقی سنین رو هم سرگرم کنم خلی عالی میشه.ولی زیر حرفشون زدند و اخرین کارشون تماما بدل به یه اثر بزرگسالانه شد.محصولی نچندان شبیه باقی کارای ایشون،ولی به قشنگی بهتریناشون. در بخش زلزله هم،صدایی که موضع لرزیدن به گوش میرسه بسیار شبیه به صدای انسان و ناله و خرناسه!!که دقیقا هم همینطوریه.میازاکی در محاصبه ای گفته بود که صد داشتیم به زلزله و نیروی مخربش هویت ببخشیم،مهیبش کنیم و نیروی ویران کننده اش رو بیشتر نشون بدیم،و چی از صدای خرناس و ناله بم یک انسان بهتر… باد میوزد در اصل مانگاست که خود میازاکی نویسندگی و طراحیش کرده و اصلا هم قصد نداشت که تبدیل به انیمیشن بکندش.اصلا بگونه ای این مانگا رو طراحی کرده و داستانش رو به رشته تحریر دراروده بود که اقتباسی انیمه ای ازش کاری غیرممکن باشه.خودشون هم در نظر داشتند که اگه بخواهند محصول دیگه ای رو کارگردانی بکنند سراغ دومین قسمت پورکوروسو بروند.ولی تهیه کننده کارای ایشون بعد از خوندن این مانگا میازاکی رو راضی کرد که همین اثر رو تبدیل به انیمه بکنه!و خود شخص خالق مجبور شد از مانگای خیلی سخت اقتباس پذیرش یه اقتباسی در بیاره!!چه قدر خوب شد که خود ایشون این وظیفه سخت رو بر عهده گرفتند.پورکوروسو ۲ هم به احتمال زیاد طی دو سال اینده اکران خواهد شد.ولی نه با کارگردانی میازاکی.به احتمال زیاد فقط وظیفه نویسندگی رو بر عهده داشته باشند. از بین موسیقی هایی که اقای هیسایشی برای انیمه های گیبلی و میازاکی کار کرده بنده موسیقی های ایشون رو در شاهزاده مونونوکه بیشتر میپسندم.یه حس خاصی در کل اون اثر حکم فرما بود که به موسیقی هایش هم تزریق شد.البته،تمامی ost های خلق شده بوسیله اقای هیسایشی در سطح واقعا بالایی قرار دارند.حتی نی نو کونی.ولی با این وجود مونونوکه لا اقل برای بنده از جایگاه بیشتری برخورداره. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
بله اصلا انگار عشق به پرواز در دی ان ای خانوادگیشونه چون پدر ایشون هم شرکت تامین قطعات هواپیما داشتن که مدتی قطعات همین هواپیمای زیرو که تو فیلم نمایش داده میشه رو تولید میکردن. شاید علاقشون به هواپیماها و پرواز کردن از همونجا آغاز شده باشه. ۰۰
تشکر فراوان بسی لذت بردیم فقط نکته ای که هست اینه که میازاکی بازنشستگیش رو کنسل کرده داره اولین انیمیشن سه بعدی عمرش رو میسازه که البته کوتاهه ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
جدی سجاد؟ گفته بود علاقه داره روی انیمیشن های تمام کامپیوتری هم کار بکنه،پس گویا بالاخره دارند به این موضوع هم تحقق میبخشند. درمورد کوتاه بودنش هم باکی نیست،همین که یه اثر دیگه رو با امضای ایشون مشاهده بکنیم غنیمته.حالا ۵ دقیقه یا ۲ ساعت… ۲۰
سجادخان بله درسته البته بازنشستگیشون رو از دنیای انیمیشن های سینمایی بلند کنسل نکردن و قصد ساخت مجدد یک اثر طولانی رو ندارن کنفرانس خبری اعلام بازنشستگیشونم که من نگاه کردم کهولت سن رو علت این امر بیان کرده بودن همینطور علاوه بر اینکه انیمیشن کوتاهه اینطور که من خوندم انتشار عمومی پیدا نمیکنه و فقط در مکانهای خاصی متعلق به استدیو جیبلی نمایش داده میشه. ۰۰
خسته نباشید اقای دهقانی. فروزن واقعا یه آشغال به تمام معنا بود وقتی اسکار گرفت من کپ کردم چقد دیگه انتخابای حال بهم زن آخه. متاسفانه موفق نشدم هنوز این انیمیشن و ببینم امشب میزارم دانلود:) ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید
نقد زیبایی بود. “اسپویل” واقعا میازاکی با این یکی کاری باهام کرد که بهترین فیلم های رمنس هالیوودی نکردن…مخصوصا پایان فیلم…نحوه ی فهموندن مرگ نائوکو به ما و سکوتی که هنگام مرگش حکم فرما میشه و فقط صدای باد میاد…بینظیره! ــــــــــــــــــــــــــــــ ای بابا اشتاه به داستانش ۹.۸ دادم ۱۰ئه آقا دهه ۶۰ برای پاسخ، وارد شوید