خانه » سینما و تلویزیون دنیای سینما: نقد و بررسی انیمیشن The Good Dinosaur × توسط سورنا رضایی در ۱۳۹۴/۱۲/۱۱ , 12:00:31 4 ایده انیمیشن «دایناسور خوب» (The Good Dinosaur)، نخستین بار توسط باب پیترسون که انیمیشنهای بزرگی همچون «پشت و رو» و «بالا» را بهترتیب بهعنوان نویسنده و کارگردان در پرونده خود داشت، مطرح شد. کار ساخت این انیمیشن آغاز شد اما در نهایت به دلایلی او در سال ۲۰۱۳ از کار برکنار شده و پیتر سون، که اصلیتی کرهای دارد به عنوان کارگردان این محصول جدید پیکسار انتخاب شد؛ احتمالاً به همین دلیل تاریخ اکران آن از سال ۲۰۱۴ به ۲۰۱۵ موکول شد. اما انتخاب پیترسون کرهای برای چنین پروژهای آن هم با بودجه در حدود ۲۰۰ میلیون دلار مقداری تاملبرانگیز بود؛ زیرا او پیش از این تنها انیمیشن Partly Cloudy را کارنامه خود بهعنوان کارگردان داشته و در پروژه انیمیشن Ponyo نیز با هایائو میازاکی همکاری داشته است. این انیمیشن که از همان ابتدا با انتشار اولین اطلاعات مشخص شد که مخاطبانش کودکان هستند، توانست بازخورد نسبتاً مثبت منتقدان را بهخود جلب کند، بهطوری که توانست نمره ۶۶ را از منتقدان بدست آورد. با تمام این تفاسیر این اثر تنها بهفروشی معادل ۳۰۰ میلیون دلار دست یافت که اگر میزان تبلیغات را درنظر بگیریم، باید گفت این اثر برخلاف انتظارات سازندگانش به یک شکست تبدیل شده است. برای نقد و بررسی The Good Dinosaur همراه دنیای بازی باشید. داستان دایناسور خوب از یکی از ایدههای کلیشهای تمام صنعت سینما استفاده کرده که به طور ویژهای در فیلمهای کودکان شاهد آنها هستیم، ژانر جادهای. ژانری که در آن شخصیت اصلی داستان که در اینجا آرلو نام دارد، همانند کلیشههای رایج کاملاً اتفاقی از خانه خود دور میشود. اما کلیشههای موجود در این فیلم به اینجا ختم نمیشوند و همانند اکثر آثار این ژانر، شخصیتی نیز در این سفر پرمخاطره شخصیت اصلی را همراهی میکند که در اینجا یک خردسال از انسانهای اولیه است. در راه برگشت نیز آنها با مشکلات مختلف، اتفاقات غیرقابل پیشبینی و شخصیتهای عجیب و غریب که راه را بر آنها سد میکنند، مواجه شده اما نهایت به هدفشان میرسند. داستان در کنار ایده کلیشهای و ناپختهاش بودن، از پرداخت درستی نیز بهره نمیبرد تا بتوان آن را از آثار مشابه این ژانر جدا و متمایز کرد. بر روی شخصیتها و روابط میان آنها نیز تمرکزی وجود ندارد. اما در این میان یک نکته جالب وجود دارد. شخصیت اسپات که همانند انسانهای اولیه توانایی تکلم ندارد، شخصیتی بامزه و دوست داشتنی است که حتی بیشتر از شخصیت اصلی داستان خودش را در دل مخاطب جا کرده، که این اتفاق بهلطف طراحی او صورت میپذیرد، همانطور که در بالا نیز ذکر شد برخلاف اینکه توانایی تکلم را ندارد اما رفتارهایش به خوبی برای مخاطب قابلفهم و البته جذاب هستند. اما این انیمیشن در بخش جلوههای ویژه بینظیر بوده و در برخی مواقع یافتن تفاوت میان واقعیت و انیمیشن بسیار سخت است، بهطوری که احساس میکنید محیطهای فیلم ضبط شده و واقعی بوده، و سازندگان تنها شخصیتها را در آنها قرار دادهاند. پیتر سون نیز که از این مسئله مطلع بوده، با آگاهی کامل سعی میکند تا قدرت انیمیشنسازی پیکسار را با خلق مناظر چشمنواز بهنمایش بگذارد تا بدین صورت ضعفهای بی شمار فیلمنامه را از دید مخاطب مخفی کند که تاحدودی نیز موفق بوده است. در کنار تصمیم درست، او با خلق سکانسهای عالی چندین مرتبه احساسات مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، اوج این اتفاق که کارگردانی عالی پیتر سون علارغم تجربه نچندان بالایش را میرساند، سکانس معرفی کردن خانوادههای آرلو و اسپات به یکدیگر و سکانس خداحافظی آندو است که اشک مخاطبان خود را جاری خواهد کرد. البته یکی دیگر از تصمیمات درست پیتر سون، مدت زمان فیلم است، او میدانسته که داستاناش کشش لازم را برای مدت طولانی ندارد و خلق سکانسهای این چینی هرچند تاثیرگذار نمیتواند مخاطب را تا پایان قصه نگه دارد، بنابراین مدت زمان ۹۰ دقیقهای را برگزیده که انتخاب درستی بوده است. هرچند سکانسهای زیاد دیگری نیز وجود داشته که قلب و احساسات مخاطب را هدف قرار دادهاند و تا حدودی نیز موفق میشوند، اما این دو سکانس بالاتر از بقیه قرار میگیرند. البته مسئله دیگری بهجز کارگردانی سون در این سکانسها دخیل بوده، مایکل و جف دانا هستند که با موسیقی گوشنواز و فوقالعاده آنها در اکثر سکانسها حضور داشته که نمیتوان از تاثیر موسیقی فوقالعاده ایندو بر روند داستان چشمپوشی کرد. یکی از موارد جالبی که در یکی از سکانسهای بخش اولیه انیمیشین مشاهده میشود، شباهت یکی از آنها با سکانس مرگ پدر «شیرشاه» دانست که این شباهت به طور قابلتوجهی قابل لمس بوده است و تنها مقداری دقت و حافظهای قوی میطلبد. بهنوعی باید گفت پیکسار برخلاف انیمیشن پشت و رو که بر رو بخش داستانی مانور ویژهای داشته، این انیمیشن فاقد آن ویژگیها بوده و سعی کرده تا با خلق صحنهها و سکانسهای زیبا مخاطب خود را راضی از سینما خارج کند که براساس آمارها باید گفت ناموفق بوده است. البته این مسئله را نیز باید در نظر گرفت که تم اصلی این انیمیشن، همانطور که از سبک طراحی و خلق شخصیتها کاملاً مشهود است، تنها کودکان خردسال بودهاند که همین مسئله به نوبه خود تاثیر بهسزایی بر میزان فروش نهایی فیلم میگذارد، هر چند اگر والدین اگر مقداری سختگیر نباشند، میتوانند بههمراه فرزندانشان از آن لذت ببرند. دایناسور خوب برخلاف آنچه که انتظار میرفت، داستانی نهچندان جذاب و بسیار کلیشهای را در خود جای داده است که در مقابل اثر قبلی پیکسار یعنی پشت و رو که از داستانی زیبا و جذاب برخوردار بوده، اثری ضعیف محسوب میشود؛ اما کارگردانی خوب سون در خلق صحنهها، مناظر و سکانسهای احساسی فیلم را از تبدیل شدن به اثری فاجعهبار نجات داده است. بنابراین اگر قصد دارید تا نه یک انیمیشن زیبا نه از لحاظ داستانی، بلکه از لحاظ بصری را تجربه کنید، دایناسور خوب بهترین انتخاب است. نویسنده سورنا رضایی زمین کتابی است و ما واژههای آن که با هم داستان زندگی زمینیان را مینویسیم pixar سینما و تلویزیون 4 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. باز هم یک نقد خواندنی و جذاب از سورنای عزیز در مورد یک انیمیشن دوست داشتنی… بدون شک انیمیشن The Good Dinosaur جزو اثرات با ارزش و ماندگار پیکسار بحساب میاد، اما نه پرچمدار! زمانی که برای اولین بار پوسترها و تیزرهایی از “دایناسور خوب” منتشر شد شخصا شدیدا شیفتهی این اثر شدم و از ایدهی اولیه فیلم که هستهی اصلی فیلم رو تشکیل میده بشدت لذت بردم، یعنی طرح این سوال که: “چی میشد اگر اون شهاب سنگ بزرگ و معروف به زمین برخورد نمیکرد و دایناسورها رو از بین نمیبرد؟” اما بعد از تماشای انیمیشن که به شدت بهش امیدوار بودم فقط چند نکتهی قوی در کلیت ماجرا برام معنا پیدا کرد که اتفاقا سورنای عزیز هم به خوبی بهشون اشاره کرد و ۱۰۰% باهاش موافقم. یکی اینکه اوایل اثر و رابطهای که بین دایناسور با پدرش شکل میگیره به شدت یادآور Lion King (از نظر بنده بهترین انیمیشن دوبعدی تاریخ) هست. به ویژه اون دیالوگهایی که شبانه بین پدر و پسر در کنار کرمهای شبتاب رد و بدل میشه (که بنظرم شعار درجه یک فیلم به خوبی در همین بخش مطرح میشه “گاهی باید با ترسهات روبهرو بشی تا ببینی اون سمتش چه خبره”)، یا همون بخش کلیدیای که در متن نقد بهش اشاره شد. دومین نکته در این بود که طراحی و میزان دقت و ظرافت در نقطه به نقطهی محیط انیمیشن به شدت فوق العاده بود و قبل از این در هیچ انیمیشن دیگری دیده نشده بود (حتی چند قدم جلوتر از “تن تن” و “رنگو”، حتی در بعضی بخشها قابل مقایسه با ابرفیلم “آواتار”). نکته سوم قضیه هم در این بود که کارگردان به خوبی موفق شده بود که رابطههای رمانتیک و احساسی بین دو قهرمان اصلی داستان رو به درستی عملی کنه، درست مثل همون اتفاقی که در انیمیشن Big Hero 6 افتاد، اما گویا پیکسار بعد از Toy Story 3 (باز هم از نظر بنده بهترین انیمیشن سهبعدی تاریخ) زیاد سمت خلق تصاویر احساسی نرفته بود، که این اتفاق یک نکته فوق العاده مثبت برای اثر در نظر گرفته میشه که The Good Dinosaur رو به انیمیشنهای کلاسیک نزدیکتر میکنه. اما به غیر از این سه نکته انیمیشن در سایر موارد درجه متوسطی داره؛ البته هیچجا به عنوان اثری از پیکسار به سمت ضعیف روونه نمیشه. به طور مثال داستان و فیلمنامهی اثر میتونست از چند گرهی جدیتر بهرهمند بشه که سازندگان ترجیح دادند تا اثر رو ساده و روون پیش ببرند، البته شاید این انتخاب سازندگان به دلیل حضور شانه به شانهی دیگر اثر پیکسار یعنی انیمیشن پیچیده و درجه یک Inside Out بوده باشه که برای اولین بار در یک سال روانهی سینماها شدند. به شخصه از مقایسهی بیش از اندازهی کودک ناندرتال با یک حیوان خانگی (مشخصا سگ) راضی نبودم و بنظرم این بخش فیلمنامه بیشتر تماشاگران آمریکایی رو هدف گرفته بود چرا که مضمون کلی فیلم نشان دهندهی همین موضوع بود و مانور زیادی دادن در این بخش و انجام حرکات اضافی و تقلید گونهی کودک یکم توی ذوق میزد. در آخر باید گفت که انیمیشن The Good Dinosaur یک اثر کاملا قابل احترام و درجه یک هست که باز هم تونست شرکت بزرگ و جاودانهی پیکسار رو در کنار برادر بزرگتر و ورزشکارش (Inside Out) سربلند کنه. تماشای این انیمیشن لطیف به همگی رفقا پیشنهاد میشه… باز هم سپاس از سورنای عزیز و گرامی… ____________________ Best Film: Spotlight ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید تشکر بسیار از اقای رضایی بابت نقد خوبشون در مقایسه با ار درون به برون(وارونه)که یکی از بهترین اثرای تاریخ پیکساره،واقعا در لول پایین تری جای میگیره،ولی بازم اثر زیباییست :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خسته نباشید بابت نقد آقای رضایی کارگردانی عنوان پونیو رو آقای هایاو میازاکی بر عهده داشته؛ تنها کارگردانی دوبله انگلیسی این اثر توسط جان لستر ، برد لویس و پیتر سون بوده. لطفا تصحیح بفرمایید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید حق با شماست، این انیمیشن توسط آقای میازاکی کارگردانی شده و آقای سون تنها در نسخه انگلیسی با ایشون همکاری داشتن. با تشکر از شما :۱۵: :۱۵: :۱۵: ۰۰
باز هم یک نقد خواندنی و جذاب از سورنای عزیز در مورد یک انیمیشن دوست داشتنی… بدون شک انیمیشن The Good Dinosaur جزو اثرات با ارزش و ماندگار پیکسار بحساب میاد، اما نه پرچمدار! زمانی که برای اولین بار پوسترها و تیزرهایی از “دایناسور خوب” منتشر شد شخصا شدیدا شیفتهی این اثر شدم و از ایدهی اولیه فیلم که هستهی اصلی فیلم رو تشکیل میده بشدت لذت بردم، یعنی طرح این سوال که: “چی میشد اگر اون شهاب سنگ بزرگ و معروف به زمین برخورد نمیکرد و دایناسورها رو از بین نمیبرد؟” اما بعد از تماشای انیمیشن که به شدت بهش امیدوار بودم فقط چند نکتهی قوی در کلیت ماجرا برام معنا پیدا کرد که اتفاقا سورنای عزیز هم به خوبی بهشون اشاره کرد و ۱۰۰% باهاش موافقم. یکی اینکه اوایل اثر و رابطهای که بین دایناسور با پدرش شکل میگیره به شدت یادآور Lion King (از نظر بنده بهترین انیمیشن دوبعدی تاریخ) هست. به ویژه اون دیالوگهایی که شبانه بین پدر و پسر در کنار کرمهای شبتاب رد و بدل میشه (که بنظرم شعار درجه یک فیلم به خوبی در همین بخش مطرح میشه “گاهی باید با ترسهات روبهرو بشی تا ببینی اون سمتش چه خبره”)، یا همون بخش کلیدیای که در متن نقد بهش اشاره شد. دومین نکته در این بود که طراحی و میزان دقت و ظرافت در نقطه به نقطهی محیط انیمیشن به شدت فوق العاده بود و قبل از این در هیچ انیمیشن دیگری دیده نشده بود (حتی چند قدم جلوتر از “تن تن” و “رنگو”، حتی در بعضی بخشها قابل مقایسه با ابرفیلم “آواتار”). نکته سوم قضیه هم در این بود که کارگردان به خوبی موفق شده بود که رابطههای رمانتیک و احساسی بین دو قهرمان اصلی داستان رو به درستی عملی کنه، درست مثل همون اتفاقی که در انیمیشن Big Hero 6 افتاد، اما گویا پیکسار بعد از Toy Story 3 (باز هم از نظر بنده بهترین انیمیشن سهبعدی تاریخ) زیاد سمت خلق تصاویر احساسی نرفته بود، که این اتفاق یک نکته فوق العاده مثبت برای اثر در نظر گرفته میشه که The Good Dinosaur رو به انیمیشنهای کلاسیک نزدیکتر میکنه. اما به غیر از این سه نکته انیمیشن در سایر موارد درجه متوسطی داره؛ البته هیچجا به عنوان اثری از پیکسار به سمت ضعیف روونه نمیشه. به طور مثال داستان و فیلمنامهی اثر میتونست از چند گرهی جدیتر بهرهمند بشه که سازندگان ترجیح دادند تا اثر رو ساده و روون پیش ببرند، البته شاید این انتخاب سازندگان به دلیل حضور شانه به شانهی دیگر اثر پیکسار یعنی انیمیشن پیچیده و درجه یک Inside Out بوده باشه که برای اولین بار در یک سال روانهی سینماها شدند. به شخصه از مقایسهی بیش از اندازهی کودک ناندرتال با یک حیوان خانگی (مشخصا سگ) راضی نبودم و بنظرم این بخش فیلمنامه بیشتر تماشاگران آمریکایی رو هدف گرفته بود چرا که مضمون کلی فیلم نشان دهندهی همین موضوع بود و مانور زیادی دادن در این بخش و انجام حرکات اضافی و تقلید گونهی کودک یکم توی ذوق میزد. در آخر باید گفت که انیمیشن The Good Dinosaur یک اثر کاملا قابل احترام و درجه یک هست که باز هم تونست شرکت بزرگ و جاودانهی پیکسار رو در کنار برادر بزرگتر و ورزشکارش (Inside Out) سربلند کنه. تماشای این انیمیشن لطیف به همگی رفقا پیشنهاد میشه… باز هم سپاس از سورنای عزیز و گرامی… ____________________ Best Film: Spotlight ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
تشکر بسیار از اقای رضایی بابت نقد خوبشون در مقایسه با ار درون به برون(وارونه)که یکی از بهترین اثرای تاریخ پیکساره،واقعا در لول پایین تری جای میگیره،ولی بازم اثر زیباییست :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خسته نباشید بابت نقد آقای رضایی کارگردانی عنوان پونیو رو آقای هایاو میازاکی بر عهده داشته؛ تنها کارگردانی دوبله انگلیسی این اثر توسط جان لستر ، برد لویس و پیتر سون بوده. لطفا تصحیح بفرمایید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
حق با شماست، این انیمیشن توسط آقای میازاکی کارگردانی شده و آقای سون تنها در نسخه انگلیسی با ایشون همکاری داشتن. با تشکر از شما :۱۵: :۱۵: :۱۵: ۰۰