نقد و بررسی «بازیهای عطش: زاغ مقلد قسمت ۲»
مقدمه
در این مقاله قصد داریم تا به بررسی فیم «بازیهای عطش: زاغ مقلد قسمت ۲» The Hunger Games: Mockingjay – Part 2 بپردازیم. این فیلم که ادامهی مجموعه فیلمهای این فرنچایز است به کارگردانی فرانسیس لارنس ساخته شده است و به روی پردهی نقرهای سینما رفته است. شاید قسمت اول زاغ مقلد از نظر بینندهها خیلی جذاب نبود و مانند اکثر فیلمهای مجموعهی هانگر گیمز اکشن نبود ولی قطعا قسمت اول زاغ مقلد فیلمی بود که بعد از مدتها موضوع اصلی را رسانهها وقدرت آنها در تعین سرنوشت مردم قرار دادهبود. قدرتی که باعث ایجاد انگیزه در طبقهی ضعیف جامعه شد. و تقریبا اکثر ساکنان مناطق سیزدهگانهی فیلم را با هم علیه پایتخت متحد کرد.
در قسمتهای گذشتهی این فیلم، کتنیس اوردین «جنیفر لارنس» به خاطر زنده ماندنش در سری مسابقات ترسناک «بازیهای عطش» به یک بت و قهرمان نزد مردم تبدیل شد. چهرهی سرشناسی که قدرت و محبوبیت او به حدی رسید که پایتخت و شخص رئیس جمهور دیگر نمیتوانستند او را نادیده بگیرند. و از چهرهی محبوب و شناخته شدهی او در جبههی خود استفاده کردند. رئیس جمهور کتنیس را به مهمانیهای بزرگ دعوت میکرد و سعی میکرد از محبوبیت او نزد مردم مناطق ضعیف استفاده کند و گاهی حتی مردم را از کتنیس دلسرد کند.
بالاخره با اتفاقاتی که در قسمتهای قبل افتاد کتنیس به چهرهی اصلی شورش «یا انقلاب» تبدیل شد. و عاقبت کتنیس، کسی که در رسانههای خود پایتخت مشهور شده بود و شهرت خود را از طریق این رسانه به دست آورده بود، دشمن شمارهی یک پایتخت شد و چهرهی اصلی شورش لقب گرفت. شورشی که برای پایان دادن به زورگوییهای پایتخت شروع شد.
جنگ رسانهای
اکنون در این قسمت از فیلم زاویهای دیگر از رسانهها را خواهیم دید. اینبار کتنیس در مسیر اهداف خودخواهانهی رئیس جمهور کویین «جولین موور» رهبر شورشیها، مورد استفاده قرار میگیرد. و جنگ این قسمت جنگ دو رئیس جمهور این فیلم در رسانههاست جنگی که کتنیس اوردین نقش اصلی را در این جنگ ایفا میکند.
کتنیس با شهرت و محبوبیتی که بهدست آورده است با شعارهای تبلیغاتی خود میتواند آیندهی جنگ را رقم بزند و یک تیزر کوچک از کتنیس تاثیر انگیزشی فوقالعاده به روی مردمانش دارد و شعارهای کتنیس به خط مشی جامعه تبدیل میشوند. فیلم زاغ مقلد به خوبی قدرت رسانهها را به نمایش میگذارد و شاید بتوان گفت که این فیلم یکی از بزرگترین فیلمها در این زمینه است.
کتنیس این محبوبیت نزد مردم را یک شبه به دست نیاورده است و او همانطور که در قسمتهای قبل دیدیم، آرام آرام به این درجه از محبوبیت رسیده است. وقتی که دولتمردان میخواستند به او دیکته کنند که او در مقابل رسانهها چه چیزی بگوید ولی او نمیپذیرد و هر آنچه که درست باشد را به زبان میآورد و به دلیل اینکه به چیزی که میگوید اعتقاد دارد سخنانش بر دل مردم مینشیند.
البته تنها از ته دل سخن گفتن و حرف حق زدن و تکیه بر قدرت رسانهها او را محبوب نکرده است. و یک خصوصیت دیگر هم لازم است که آن را در قالب این شعر بیان میکنم
در ره رسانهی ملی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که خشگل باشی
(شعر از سید احمد شاهرخی با کمک حافظ شیرازی)
بخش داستانی
توجه: در این بخش از نقد خطر لو رفتن داستان وجود دارد. در صورت صلاحدید به بخش بعد بروید.
قطعا یکی از مشکلاتی که میتوانست این فیلم داشته باشد زیاد بودن شخصیتهایی است که در قسمتهای قبلی با آنها آشنا شده بودیم و اینکه این همه شخصیت چه آیندهای خواهند داشت و چگونه در داستان به کار گرفته میشوند. ولی با دیدن فیلم خواهید دید که اکثر شخصیتهای قبلی در فیلم حضور دارند و نویسنده به طرز استادانهای از آنها استفاده کرده است.
البته همانطور که انتظار میرفت بزرگترین چالش نویسنده در این قسمت، مثلث عشقی معروف آن بود و این که سرانجام چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد. و با توجه به اتفاقات گذشتهی فیلم تمام گزینهها برای نویسنده روی میز بود و میتوانست با این مثلث که یکی از نقاط قوت داستانی قسمتهای قبلی بود. ولی فیلم به بدترین شکل ممکن عاقبت کتنیس، گیل و پیتا را به سرانجام میرساند و ما را از دیدن یک پایان بزرگ محروم میکند.
کتنیس اوردین قهرمان فیلم کسی است که بعد از پیروزی در «بازیهای عطش» میتوانست بهترین زندگی در پایتخت را داشته باشد ولی آرامش مردمش را ارجح دانست. کسی است که بعد از پیروزی شورش میتوانست تا پایان عمرش در آسایش زندگی کند و مورد ستایش همه قرار بگیرد ولی در اجرای عدالت لحظهای درنگ نکرد. کتنیس اوردین با استفاده از وجههی رسانهای خود و شجاعت و درستکاری خود میتواند همهی زورگوها را به زیر بکشد و انقلاب مردمش را به سرانجام برساند و زندگی آرامی را در دنیای جدید بدون تبعیض به مردمانش هدیه دهد.
شاید به نظر برسد که زاغ مقلد قسمت ۲ فیلم اکشنی بود که دیگر خبری از بازیهای معروف عطش نبود. ولی اگر قدری تامل کنید خواهید دید که این فیلم هم یک «بازی عطش» بود فقط در وسعتی بزرگتر. این بار تمام پایتخت برای کتنیس و تیمش میدان «بازیهای عطش» بود. و به قول فیلم بازیسازها تمام پایتخت را با تلههای معروف بازیهای عطش تلهگذاری کرده بودند.
بخش تولید
بازی بازیگران فیلم قابلقبول است و باری دیگر بازی جنیفر لارنس در نقش کتنیس اوردین در فیلم خودنمایی میکند. همچنین نباید از هنرنمایی جولین موور چشمپوشی کرد.
این قسمت از فیلم هم مانند قسمتهای قبلی طراحی صحنه و طراحی لباس زیبایی دارد و همچنین بخش گریم موفق کار کردهاست. اکشن فیلم خوب کار شدهاست و جلوههای ویژهی فیلم بسیار زیبا و بینقص هستند.
به لطف کارگردانی خوب فرانسیس لارنس فیلم پر از سکانسهای بزرگ و بهیادماندنی است. از لحظهی ورود به کاخ ریاست جمهوری گرفته تا مبارزه با «مات»ها در فاضلاب به خوبی پیاده سازی شدهاند. سکانسها و لوکیشنهای فیلم بسیار متنوع و جذاب هستند.
کادربندیهای کارگردان و فیلمبردای خوب باعث لذت بخش شدن سکانسها شدهاند. ترکیب رنگی فیلم فوقالعاده است و در برخی از سکانسها ترکیب رنگی اشیا و لباسهای بازیگران جلوهای زیبا به فیلم میدهد. اتفاقات غیرمنتظره در فیلم وجود دارد و مانند بعضی از فیلمهای امروزی هالیوود نیست که هیچگاه شخصیتهای مهم فیلم نباید بمیرند و شما هر لحظه منتظر هستید که یکی از شخصیتها دار فانی را وداع بگوید. شاید اینگونه به نظرتان بیاید که بعضی از شخصیتهای این فیلم هم در پایان این داستان هنوز زندهاند ولی نکته حسی است که در حین تماشای این فیلم به ما دست میدهد حسی که هر لحظه احتمالش هست یک شخصیت مهم در فیلم کشته شود، که فیلم در القای این حس موفق بود.
کلام پایانی
این فیلم در بازههای مختلفش هم یک فیلم عاشقانه است هم یک درام هم یک اکشن بی نقص و حتی بازی رسانهها را به زیبایی نمایش میدهد. این فیلم شاید قهرمانش مثل ابرقهرمانهای بلاگباسترهای مارول قدرتهای عجیب وغریب و پر زرقوبرق نداشته باشد ولی قهرمانی است باورپذیرتر و دوستداشتنی. این در حالی است که حتی اکشنهای فیلم در حد بلاگباسترهای مارول است. تنها مشکلاتی موردی از داستان به نقطه ضعف فیلم تبدیل شدهاند.
کتنیس اوردین شاید نتواند پرواز کند یا از در و دیوار بالا برود یا با چشمانش لیزر شلیک کند یا تار بیندازد. کتنیس نه از تبار عنکبوت است و نه بالهای یک خفاش را دارد و نه از متروپولیس آمده است. ولی با تمام این وجود کتنیس کماندار هم یک ابرقهرمان هالیوودی است شاید یکی از محبوبترین آنها.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سخت میشه با این سبک فیلم ها ارتباط برقرار کرد
تشکر از آقای شاهرخی بابت نقدشون :۱۵: :۱۵: :۱۵:
اما خود فیلم که فک نمیکنم چیزی فراتر از قسمت های گذشته باشه ، مخصوصا قسمت قبلی که قشنگ گند زد، فیلم وضعیتش باخودشم مشخص نبود، نه معلوم بود یه فیلم عاشقانس یا فیلم اکشن، رو هیچ کدوم تمرکز کافی نداشت. اما با اینحال چون عادت ندارم چند گانه رو تموم نکنم، مجبورم ببینم که آخر این داستان، مخصوصا این مثلث عشقی چی میشه.
من در نوع خودش این سری رو دوست داشتم.یه سری انترتینینگ بود و تا حدی تینیجری.زیاد نباید جدی بهش نگاه کرد!اما باز لااقل از سایر تینیجیری ها نغزتر بود از حیث مفهوم! :/
مزخرف
فیلمو ندیدم ولی نقدهای منفی دربارش زیاد نوشته شده بنابراین حوصله شو ندارم سمتش برم. ولی خیلی دوست دارم بدونم سرنوشت مثلث عشقش چی میشه
______________________________
فقط Game of Throne