خانه » سینما و تلویزیون جنون گاوی؛ نقد فیلم «فروشنده» × توسط سعید زعفرانی در ۱۳۹۵/۰۷/۲۱ , 14:00:36 21 مطلع فیلم «فروشنده» دکور صحنهی نمایش «مرگ یک فروشنده است» از «آرتور میلر» که اگر بنا به اتفاق روزی فیلم آقای فرهادی را به تماشا بنشیند، مانند ما -بیش از هر حس دیگری- سردرگم خواهد شد. سردرگم از اینکه فیلم در نهایت میخواهد چه چیزی را به مخاطب خود بفهماند و برای چه ساخته شده. سردرگم از اینکه نقش نمایشنامه در داستان فروشنده چیست و چه بهرهای از آن برده است. سردرگم از پیامهای اخلاقی رادیکالی و تعدیل آنها با فرم سبکمغز و بیچیز در سینمایی که فرهادی در دنیا علمدار آن به حساب میآید. اما آقای میلر قطعا مثل خیل عظیمی از تماشاگران -مشتریان- فیلم نمیداند که این سردرگمی نتیجهی معکوسی است که عاید کارگردانی شده که انگار میخواهد برای اولین بار سردرگمی را خودآگاهانه از مخاطب مشوش و مخدوشالذهن خود سلب کند. فروشنده از هر جهت یک تجربهی جدید برای فرهادی به شمار میرود؛ در نتیجه مخاطب همیشگی کارهای او را میتواند بیشتر از بقیه سردرگم کند. که الان چه شد؟ که الان چه باید بشود؟ فیلم درگیر پیچ و تابهای نامانوسی میشود که فرهادی زیرکانه آنها را پیادهسازی کرده و زیرکانه هم از آنها استفاده کرده، اما متوجه نیست که این زیرکی چون مثل گذشته نیست، خیلی بیشتر از آنچه که باید به چشم میآید و همین، کار را خراب میکند. بزرگترین ایراد داستان فرهادی، حذف المان واقعیت پذیری شانسی است که آن را به سازهای آجری تبدیل میکند که وزن به طور مساوی روی همهی آجرها تقسیم شده است. بنابراین حذف فقط یکی از این آجرها مساوی است با فروریختن کل اثر. یک دیالوگ اشتباه در یک درام ساختگیِ تا این میزان مهندسی شده مساوی است با بیارزشی مطلق آن به هر نحو. (برای اطلاع بیشتر کلمهی Verisimilitude را جستجو و نتایج را مطالعه کنید.) مفهوم «خانه» نقش مهمی در فیلم فرهادی بازی میکند اما فقط در سطح. روابط به هیچوجه در خانه آنچنان که نیاز است پرداخت نمیشوند تا ما چیزی از خانه به جز «مکان» بودن آن در نیابیم. بر خلاف آثار گذشته، در فروشنده فرهادی حرفش را تمام و کمال میزند، اما ماجرا را تمام و کمال روایت نمیکند. صرف نظر از اینکه ماجرایی برای تماشاگر به وجود نمیآید و در تمام مدت قصه حول این علامت سوال بزرگ میچرخد. فیلم خیلی زود و بدون اینکه تصویر درستی از اتفاق اصلی به ما بدهد، شروع به بررسی آثار آن میکند. گمان فیلمساز شاید این باشد که قرار است با حذف اتفاق اصلی، تعلیق ایجاد شود. اما کارکرد سینمایی تعلیق و مثالهای متعدد به ما میگویند که این کار فقط سردرگمی ایجاد میکند برای مخاطبی که به شدت دلش میخواهد تعرض صورت گرفته (اتفاق) را درک کند و با شخصیتهایی که درگیر آن شدهاند همراه شود. سردرگمی اجازه نمیدهد. شخصیتهای فیلم که در کارهای قبلی فیلمساز بزرگمان رکن درخشان و اساسی بودند، در این فیلم به شدت از هم پاشیده و مستاصل هستند. «عماد»، شخصیت اصلی داستانی است که به هر طریق توسط او و کنشها و واکنشهای او پیش میرود اما خود هیچ نقشی در آن ندارد. حتا به نوعی در پایان فیلم هم اینطور نیست که بتوان گفت عماد نقش پیشرانهی اتفاقات را داشت. عماد به عنوان یک انسان فرهیخته، منطقی، با شعور و پر از خصائص مثبت و نواندیشانه به ما معرفی میشود اما بر سر هیچ و پوچ به گاو تبدیل میشود. آن هم نه به مرور، بلکه به یک باره. برای اینکه نمیتواند بار روانی مصیبتی که اساسا به وجود نیامده را به دوش بکشد و میخواهد مسئولیت وضعیت روحی همسرش را گردن کسی غیر از خودش بیاندازد. عماد آخر داستان با عمادی که در سکانس اول به ما شناسانده میشود توفیق دارد، اما توجیه ندارد. توجیهش یا از فیلم حذف شده یا اصلا وجود نداشته. در مقابل «رعنا» که خود درگیر ماجرا بوده و از همه (یعنی دوربین، مخاطب، بقیه شخصیتهای داستان جز فروشنده) جلوتر است، یک سیر منطقی مواجهه و مقابله با فشار را طی میکند و بعد به توصیهی خود عماد -که حالا به گاو مجنون افسارگسیختهی داستان تبدیل شده- عمل و زخمش را ترمیم میکند. رعنا را در صحنهای میبینیم که نزدیک است دوباره اشتباه قبلی را تکرار کند اما یک لحظه به خودش میآید و رفتارش را اصلاح میکند تا بفهمیم که نه تنها با قضیه کنار آمده بلکه خودش را هم اصلاح کرده. اصلاحی که مبنای آن رسیدن به این باور است که خودش در این واقعه مقصر بوده و در نهایت هم به شفاعتش از فروشنده میانجامد. از بازی شهاب حسینی که بگذریم، شخصیت عماد با همه کم و کاستیهایی که دارد، یک مرد مدرن و امروزی را به ما نشان میدهد که تحت تاثیر باورهای قدیمی و با جهتدهی اجتماع مریض خود رفته رفته تخریب میشود. «شهاب حسینی» بدون شک بهترین بازی ممکن را در این فیلم ارائه داده است. یک بازی رئال غیرقابل تصور که بدون هیچگونه اضافهکاری و حتا یک اشتباه جزئی انجام گرفته است و لایق بهترین ستایشها است. تسلط حسینی بر میمیک به قدری زیاد است که نقش بسیار سخت شخصیتی پیچیده و تا حد زیادی خارج از وزن و قافیه را دلنشین میکند و اجازه نمیدهد فیلم حتا برای یک فریم از تک و تا بیفتد و به همین سبب، این بازی فراواقعی نقش ناجی فیلم را بازی میکند و در همهی ابعاد موفق است. چه زمانی که ریزهکاریهای فیلمنامهی فرهادی را بدون هیچ لغزشی به اجرا میگذارد و هنرمندانه روبروی دوربین قرار میگیرد و چه زمانی که به واسطه محبوبیت و کسب جایزهای فوقالعاده ارزشمند تماشاچی را به سالن میکشاند. شاید اگر بازی شهاب حسینی به اندازهی «ترانه علیدوستی» ضعیف و سبکسرانه بود مشکلات فیلم تا این حد از نظرها پنهان نمیماند. بقیه شخصیتها به شدت در حاشیهاند و گاهی بیفایده و بیاهمیت و فضا پر کن، اما از آنها برای پرداخت اشتباه شخصیت عماد و هر چه فجیعتر کردن فروپاشی این شخصیت استفاده میشود. مثلا «بابک»، هیچ بُعد قابل بحثی ندارد و میشود از لفظ دلپذیر مقوا برای او استفاده کرد اما تاثیر شگرفی در داستان دارد. و در شخصیتپردازی عماد آنجا که او را به اشتباه قضاوت میکند و دلش میخواهد کمی تا قسمتی از تقصیرها را گردن او هم بیاندازد. همسایهها، شخصیتهای فرعی داستانِ گاو شدن مش عماد هستند! اگر کارهای فرهادی را دنبال کردهاید، با نگاه این فیلمساز و نویسندهی زبردست به انسانها و رفتارهایشان بر اساس شرایط آشنایی دارید. در «جدایی نادر از سیمین»، شما منطق تمام شخصیتهای درگیر ماجرا را میپذیرید و به خود میگویید که اگر جای این شخص بودم من هم همین کار را میکردم. به علاوه همواره شما را از قضاوت به دور میدارد و در نهایت خودش هم نتیجهگیری نمیکند. در فروشنده همه چیز به فروش رفته است. منطق هیچیک از شخصیتها توسط تماشاگر درک نمیشود، عماد یکی یکی همه را از دم تیغ بران قضاوت خود رد میکند و به مخاطب اجازه داده میشود تا در مورد کسی که نمیدانیم چه کار کرده و نمیدانند چه کار کرده قضاوت کند. اما فیلمساز خودش یک قدم از همه جلوتر است و حتا حکم هم صادر میکند. سیلی عماد به فروشنده مصداق همین واقعیت است. دیالوگ «وسوسه شدم» فروشنده عامل همین قضاوت است. اینها آجرهای لقی هستند که سازه را در معرض فروریختن قرار میدهند. ارجاع -و نه استفاده- از نمایشنامهی آرتور میلر هم آنقدر شوخی و پرت است که نمیدانم به چه چیز آن باید اشاره کرد. بخشی از نمایش که برای ما روایت میشود، تم خیانت دارد، فیلم در مورد تعرض، تجاوز و اینها است. چه باید گفت؟ غیر از این نکته که چرا بازی عماد و رعنا در نمایش، با بازی شهاب و ترانه در فیلم توفیق چندانی ندارد چیزی به ذهنم نمیرسد. آرتور میلر جان، ببخشید! همین… فروشنده فیلم بدی نیست. فیلم خوبی هم نیست. فیلم نابهجایی است. یک تجربه است برای فیلمسازی که حالا دیگر کسی از او انتظار آزمون و خطا ندارد. باید شاهکار بسازی آقای فرهادی، وگرنه فیلم متوسط را که همه میتوانند بسازند! نویسنده سعید زعفرانی http://www.last.fm/user/SaeeD22000Z سینما و تلویزیون 21 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. نه لازمه بی خودی از فیلم تعریف و تمجید کرد نه الکی کوبیدش! همونطور که فراستی و امثالهم مزدور سینمایی رو معنی میکنن این نقد هم منفی نگری و توجه شدید به نیمه خالی لیوان رو معنی میکنه! البته باید توجه داشت که تمامی این موارد نشان از برتر بودن فرهادی نسبت به سینمای ایران و برتر بودن کارهاش نسبت به کارهای سینمای ایران چرا که هرچی بالاتر بری ناخودآگاه همه به کف و ته نگاه میکنن! نه فرهادی استنلی کوبریک هست و میتونه باشه و نه فیلم هاش همشهری کین و پالپ فیکشن اما بدون شک در حال حاضر برترین فرد سینمای ایرانه! ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید کاملا حرفتون درست غیر از ی جاش اونم که اقای فرهادی برترین فرد سینمای ایران نیس بلکه برترین فرد سینمای ایران کردنش این واقعیته که چی چیزی در فیلم های فرهادی به نمایش در میاد که غرب رو خوشحال میکنه ؟؟؟ نمیخوام بگم این اتفاقات به نمایش در اومده در فیلم دور از واقعیت کشورمونو نخیر ولی این کار اصغر فرهادی بنظرت داره اندکی از جامعه رو درست میکنه؟؟؟ بنظرم ادم فیلم نگاه میکنه که جامعه چ مشکلی داره و وظیفه ما در قبالش چیه منظورم فیلم های فضاییا که به زمین حمله میکنن نیس بلکه سبک زندگیه من چیزی در فیلم اقای فرهادی نمی بینم که یکجا حتی سر سوزن که ی نقطه مثبت وجود داشته باشه ۱۱ کسی که به gta vمیگه اشغال با اون ایراداته خنده دار اخه میشه بهش گفت منتقد؟؟؟ ۳۲ برای پاسخ، وارد شوید من فیلمو دیدم و خیلی جالب بود برام ولی نمی دونم نمره ی ۴.۵ از کجا اومده؟؟؟؟ اگه یکم وب گرد باشید؛ حتما دیدید که تماشاگران این فیلم در روز اکرانش ۵ دقیقه دست زدند و فکر هم نمی کنم دانش کسی از حضار اون سالن بیشتر باشه، قبول دارم فیلم بی نقص نیست ولی نمره که دادین مزخرفه؛ و همچنین این نمره روی افکار مخاطب شما هم اثر گذاشته و می بینین که خیلیا زدن فیلم بدیه:۱- انصاف داشته باشیم. ۲-مثبت گرا باشیم. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید باید صادقانه بگم نقد رو تا نصف بیشتر نخوندم! اول اینکه باید بگم که همه فیلم ها صرفا نباید پیامی به بیننده منتقل کنند کما اینکه این فیلم بی پیام هم نبود! نقد کننده بی نهایت مقرضانه و تا حدی یک طرفه و بدون دانش فیلم رو نقد کرد که جای بس تامل داره!بیشتر یاد آقای فراستی افتادم! شاید اگر همین فیلم با معیار های هالیوودی ساخته شده بود همین نقد کننده الان به به چه چه میزد و میگفت این فیلم بسیار فیلم خاصی است و مانند بقیه فیلم صرف برای شما پیام و اندرزی ندارد!!!!! اما خوب باید قبول کرد هر کسی دیدگاهی داره و نمیشه همه رو راضی نگه داشت. در کل من فیلم فروشنده رو بهترین اثر اقای فرهادی میبینم کما اینکه جز چند فیلم برتر تاریخ سینمای ایران هم از نظر بنده هست.در ضمن امید زیادی به کاندید شدن شهاب حسینی در اسکار دارم هر چند بعیده اما بازیش بخصوص در نیمه دوم فیلم خارق العاده بود. ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
نه لازمه بی خودی از فیلم تعریف و تمجید کرد نه الکی کوبیدش! همونطور که فراستی و امثالهم مزدور سینمایی رو معنی میکنن این نقد هم منفی نگری و توجه شدید به نیمه خالی لیوان رو معنی میکنه! البته باید توجه داشت که تمامی این موارد نشان از برتر بودن فرهادی نسبت به سینمای ایران و برتر بودن کارهاش نسبت به کارهای سینمای ایران چرا که هرچی بالاتر بری ناخودآگاه همه به کف و ته نگاه میکنن! نه فرهادی استنلی کوبریک هست و میتونه باشه و نه فیلم هاش همشهری کین و پالپ فیکشن اما بدون شک در حال حاضر برترین فرد سینمای ایرانه! ۵۰ برای پاسخ، وارد شوید
کاملا حرفتون درست غیر از ی جاش اونم که اقای فرهادی برترین فرد سینمای ایران نیس بلکه برترین فرد سینمای ایران کردنش این واقعیته که چی چیزی در فیلم های فرهادی به نمایش در میاد که غرب رو خوشحال میکنه ؟؟؟ نمیخوام بگم این اتفاقات به نمایش در اومده در فیلم دور از واقعیت کشورمونو نخیر ولی این کار اصغر فرهادی بنظرت داره اندکی از جامعه رو درست میکنه؟؟؟ بنظرم ادم فیلم نگاه میکنه که جامعه چ مشکلی داره و وظیفه ما در قبالش چیه منظورم فیلم های فضاییا که به زمین حمله میکنن نیس بلکه سبک زندگیه من چیزی در فیلم اقای فرهادی نمی بینم که یکجا حتی سر سوزن که ی نقطه مثبت وجود داشته باشه ۱۱
من فیلمو دیدم و خیلی جالب بود برام ولی نمی دونم نمره ی ۴.۵ از کجا اومده؟؟؟؟ اگه یکم وب گرد باشید؛ حتما دیدید که تماشاگران این فیلم در روز اکرانش ۵ دقیقه دست زدند و فکر هم نمی کنم دانش کسی از حضار اون سالن بیشتر باشه، قبول دارم فیلم بی نقص نیست ولی نمره که دادین مزخرفه؛ و همچنین این نمره روی افکار مخاطب شما هم اثر گذاشته و می بینین که خیلیا زدن فیلم بدیه:۱- انصاف داشته باشیم. ۲-مثبت گرا باشیم. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
باید صادقانه بگم نقد رو تا نصف بیشتر نخوندم! اول اینکه باید بگم که همه فیلم ها صرفا نباید پیامی به بیننده منتقل کنند کما اینکه این فیلم بی پیام هم نبود! نقد کننده بی نهایت مقرضانه و تا حدی یک طرفه و بدون دانش فیلم رو نقد کرد که جای بس تامل داره!بیشتر یاد آقای فراستی افتادم! شاید اگر همین فیلم با معیار های هالیوودی ساخته شده بود همین نقد کننده الان به به چه چه میزد و میگفت این فیلم بسیار فیلم خاصی است و مانند بقیه فیلم صرف برای شما پیام و اندرزی ندارد!!!!! اما خوب باید قبول کرد هر کسی دیدگاهی داره و نمیشه همه رو راضی نگه داشت. در کل من فیلم فروشنده رو بهترین اثر اقای فرهادی میبینم کما اینکه جز چند فیلم برتر تاریخ سینمای ایران هم از نظر بنده هست.در ضمن امید زیادی به کاندید شدن شهاب حسینی در اسکار دارم هر چند بعیده اما بازیش بخصوص در نیمه دوم فیلم خارق العاده بود. ۳۱ برای پاسخ، وارد شوید