گزارش یک سقوط | نقد فیلم «سالی»

در ۱۳۹۵/۰۹/۳۰ , 23:00:34

ساعاتی پس از بروز سانحه، خبرگزاری معروف آمریکایی اعلام کرد: «تمام ۱۵۵ مسافر هواپیما به‌علاوه خدمه و کادر پرواز شماره‌ی ۱۵۴۹ شرکتِ هواپیمایی «ایرویز» (AirWays) در خط هوایی ایالات متحده پس از سقوط هواپیما از خطر حتمی مرگ نجات یافتند. بروز نقص در موتورهای وسیله، هم‌چنان به‌عنوان عامل اصلی سقوط، وقوع این حادثه را توجیه می‌کند.»

چلسی سالنبرگر

سال ۲۰۰۹ بود که کاپیتان «چلسی سالنبرگر» در اقدامی قهرمانانه، به دنبال هدایت موفق هواپیمای «ایرباس ۳۲۰» جان بیش از صد نفر از سرنشینان را نجات داد. در پی فرود موفقِ کاپیتان و ظهور این رخداد، کاپیتان سالی به‌همراه خدمه‌ی پرواز، با دریافت نشان شهامت از دولت آمریکا، به عنوان دسته‌ای از قهرمانان ملی کشور، به جامعه معرفی شدند. شدت اهمیت و ندرتِ این اتفاق، تا مدت‌ها مفهوم قهرمان را با شخصیت سالی پیوند زد. با این وجود بروز این حادثه و تصویر مستندی که از آن در دست بود، ایده‌ی سینمایی کوتاه اما متفاوتی را ارائه کرد. گسترش و تشریح این ایده امسال در چهارچوبِ فیلمی متفاوت از رخدادی از پیش شناخته‌شده و واقعی به دستانِ «کلینت ایستوودِ» (Clint Eastwood) پرتجربه تولید و روانه‌ی سینما شد. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید.

سالی نه روایتی از یک حادثه‌ی واقعی، بلکه تصویری از پیامدهای پس از آن را به رخ می‌کشد. در حقیقت مسئله و چالش اصلی کاپیتان سالی در فیلم، توجیه ایده‌ی فرود بر رودخانه‌ی هادسون و پذیرفتن ریسک مرگ صد در صدی مسافران است. فیلم به صورت ویژه‌ای با کابوس‌های سالی آغاز می‌شود. سکانس پرهیجان و جذاب در ابتدایی‌ترین نقطه‌ی فیلم، به طور واضح و مشخص، کیفیت تولید و ارزش فیلم را آشکار می‌کند. از این لحظه به بعد، جذابیت فیلم تا حدودی برای مخاطب تضمین و تثبیت می‌شود.

کاپیتان سالی پس از حدود چهل سال تجربه‌ی خلبانی، در پرواز اخیرش دچار سردرگمی و چالشی می‌شود که در عین قهرمانی و غرور، او را به بندی از توجیهات و تردید‌ها وارد می‌کند. سالی به همراه همکارش «جف اسکایلز» (Aaron Eckhart / Jeff Skiles) و جمعیت ۱۵۵ نفریِ مسافران، هواپیمای ایرباس ۳۲۰ را به مقصد کارولینای شمالی به پرواز در می‌آورد. مسافران در آرامش کامل از پرواز بر فراز نیویورک لذت می‌برند. سالی و جف هم در کابین خلبانان، در فرم نرمال و عادیِ همیشگی، هواپیما را تحت کنترل دارند. در این شرایط، برخورد تعدادی پرنده با موتور‌های هواپیما، اولین قدم بروز زمینه‌ی چالش‌های کاپیتان سالی را فراهم می‌کند. استرس و شور قابل درکی که در این لحظات چهره، نگاه، رفتار و حرف زدن سالی و همکارش را تحت تاثیر قرار می‌دهد، به‌شدت عالی و حتا استرس‌زا است. کلینت ایستوود به طرز عذاب‌آوری سکانس‌های مربوط به حادثه‌ی هواپیما را به‌صورت مقطع در زمینه‌ی فیلم پخش می‌کند. انتهای داستان برای خیلی عظیمی از عام ملت آمریکا و بعضاً سایر کشور‌های دنیا شناخته‌ شده و مشخص است. با این حال فیلم‌ساز با روایت مقطعی ماجرا، سعی در حفظ سطح ایده‌آل هیجان و جذابیت داستان را دارد. این تلاش تحسین برانگیز، جذاب و موفق است. با این حال، فیلم هم‌چنان بر درگیری و اختلاف مسئولان برد امنیتی حمل‌ونقل ملی با سالنبرگر و همکارش تمرکز دارد.

قسمت زیادی از فیلم به مکالمات و بخش‌هایی برای توجیهِ عملکردِ دو خلبان اختصاص داده شده است. با وجود این‌که رسانه‌ها کاپیتان سالی را قهرمان ملی می‌خوانند، اما برد امنیتی پرواز و حمل‌ونقل ملی در بُعد دیگری از ماجرا درگیری خاصی را با کاپیتان آغاز کرده است. در این راه دو خلبان ناجی داستان، از طرف سازمان حتا به اخراج و پرداخت خسارت هم تهدید می‌شوند.

کلینت ایستوود تمام تلاش خود را می‌کند که با توجه به حجم زیاد سکانس‌های راکد و معمولیِ گفتگوها و مکالمات، هم‌چنان جذابیت فیلم را حفظ کند. از این رو در چند مورد متفاوت، سقوط را از چند بُعد خاص بررسی کرده و به‌تصویر می‌کشد. با این حال فیلم به‌صورت پیوسته در حال پرش به گذشته و بازگشت به حال است. کلینت ایستوود به‌دنبال برخورد پرنده‌ها و از کار افتادن جفت موتورهای هواپیما، با ایجاد مکالماتی کوتاه میان سالی، جف و برج مراقبت، مستقیماً به رخداد فرود می‌پردازد. او بالاخره پس از چند فلش‌بک کوتاه تصمیم می‌گیرد تا ماوقع را به‌صورت کامل و با جزییات برای مخاطب به‌ تصویر کشد. تماشاگر در این لحظات پس از تماشای سکانس‌ها و نماهای بریده بریده‌ی قبلی، ماجرا را به صورت کامل می‌بیند و بالاخره ارضا می‌شود. رسیدن به این نقطه، دقیقاً همان چیزی است که به‌سبب آن، مخاطب از ابتدای داستان، فیلم را  دنبال می‌کند. جذابیت ماجرا پس از این هم‌چنان به صورت قدرتمند حفظ شده و به سمت پایان پیش می‌رود!

جزییات برخورد هواپیما با سطح آب، با حضور شخص چلسی سالنبرگر در پشت صحنه‌ی فیلم، تا حد زیادی مستند و قوی روایت می‌شود. ازدحام و استرس مسافران قبل از برخورد تا لحظاتی پس از فرود، استرس‌‌زاترین بخش‌های واقعه را به‌تصویر می‌کشد. هواپیما در برخوردی ملایم با سطح آب فرود می‌آید، استرس سالی برای نجات جان مسافرانش، او را به سالن هواپیما هدایت می‌کند. قسمت پشتیِ وسیله پر از آب شده و مسافران در ازدحامی شدید، سعی در خارج شدن از هواپیما دارند. گروهی از مسافران از ترس انفجار خود را به آب انداخته و سعی می‌کنند خود را از محل دور کنند. قسمت زیادی هم با هدایت کادر خدماتیِ پرواز و سالی به بیرون از هواپیما منتقل و روی باله‌های آن مستقر می‌شوند. نماهای دوربین و فضا، سردی هوا و فاجعه‌ی ناخوشایند در حال وقوع را به خوبی منتقل می‌کنند. «تام هنکس» (Tom Hanks) در جریان توجیه عملکرد و حضور در فلش‌بک‌ها، در موقعیت‌های متفاوتی قرار می‌گیرد. مستقل از شباهت رفتاری هنکس به سالنبرگر، بازی او در این نقش عالی و در مواردی حتا مستحق دریافت جایزه است!

روابط شخصی و عاطفی سالی با همسر و فرزندانش تماماً به صورت تلفنی و مقطعی انجام می‌پذیرد. اشخاص وابسته به سالی به‌ندرت در فیلم حضور دارند، با این حال، گفتگوی تلفنی او با همسرش چندان که باید، به دیگر موارد ایده‌آل و قدرتمند فیلم نزدیک نیست اما در کلی‌ترین حالت قابل قبول و مناسب است.

فیلم سالی با وجود اندک نقص‌هایی یکی از پخته‌ترین فیلم‌های چند سال اخیر است. کارگردانی حرفه‌ایِ ایستوودِ با تجربه، در تک تک لحظات، سکانس‌ها و نماهای فیلم حس می‌شود. بخش‌های سست و کم‌جذابیت به ندرت در فیلم مشاهده می‌شوند. تمام نشانه‌های ایده‌آل هالیوودی یک فیلم پروازی چه در محتوا و چه در امور فنی در سالی دیده می‌شود و این چیزی است که فیلم را بدون تجربه‌ی ایستوود، به دیگر فیلم‌های ضعیف پروازی تبدیل می‌کند.

 طبق آمارگیری‌های پس از پرواز، در این مسیر فقط یک نفر دچار شکستگی در ناحیه پا شد و حدود ۷۸ نفر دچار جراحت‌های سطحی شدند. شانس بالا، مهارت خلبان و واکنش سریع نیروهای امداد شهر نیویورک باعث شد هر ۱۵۵ سرنشین هواپیما از حادثه جان سالم به در ببرند.


3 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. خیلی نمره بالایی داده شدش …
    من خودم صرف حضور تام هنکس فیلم رو تا انتها تحمل کردم اصولا اینگونه فیلم ها که بر اساس زندگی نامه یا وقایع واقعی هست جنبه مستند گونه داره و فرازو نشیبی درش نیست و پایان هم مشخص پس شما رو متحیر هم نمی کنه البته همانطور که در متن هم گفت شد بیشتر به مسایل پدید آمده در حاشیه این اتفاق پرداخته میشه ولی باز هم چیز زیادی برای عرضه نداره

    اگر مثل من عاشق این مرد بزرگ هستید فیلم رو ببینید
    اما از نظر سینمایی انتظار چندانی نداشته باشید …

    ۰۱
    1. در این نقد، پختگی شدید سینمای ایستوود مد نظر هست. من از لحاظ ساختاری به شدت دنبال ایراد و اشکال بودم که جز چند نکته‌ی کم اهمیت، چیزی دستگیرم نشد!

      در هر صورت تشکر از توجه‌تون :۱۵:

      ۱۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر