کمدی بی‌خطر در دام ترسوها | یادداشتی برای «مادر قلب اتمی»

در ۱۳۹۶/۰۴/۲۰ , 22:00:00

برای فیلم مظلوم سال‌ها؛ فیلم مظلوم این روزها؛

این یادداشت را در اصل برای بررسی فیلم «مادر قلب اتمی» نمی‌نویسم، که برای این‌کار اندکی دیر است، با توجه به این‌که فیلم مدتی روی پرده ماندگار بود و بعد به طور غیر منتظره‌ای از اکران محروم شد. فیلم علی احمدزاده مدتی را در توقیف سر کرد. این‌که بعد از رفع توقیف و گرفتن جواز اکران باز هم مورد بی‌مهری نهادهای حکومتی قرار گرفت و مثلا ابتدا حوزه‌ی هنری آن را تحریم کرد و بعد هم کم‌کم از روی پرده پایین آمد، اخباری است که در جستجویی ساده از این فیلم به دست می‌آید. اما چرا باید فیلمی این‌قدر حساسیت برانگیز باشد؟

نکته‌ای که در هنگام تماشای فیلم به آن فکر می‌کردم و در نهایت جوابی پیدا نکردم دقیقا همین است. چرا این فیلم ابتدا به ساکن توقیف شده بود؟ با فرض این‌که بخش‌هایی از فیلم برای دریافت مجوز حذف شده‌اند و نمی‌شود قضاوت کرد، این سوال را هضم کردم. بعد باید به این فکر می‌کردم که چرا این فیلم با بی‌مهری روبرو شد؟ به همین سبب یک بار فیلم را در ذهنم دوره کردم.

از همان ابتدا مشخص است که «مادر قلب اتمی» فیلمی دیوانه‌وار است. فضایی برای فیلم ترسیم می‌شود که به فضای زندگی جوانانی شبیه است که مورد تایید همه نیستند. اساسا شکل دادن قصه در این فضاها کاری حساسیت‌برانگیز است، اما بارها در سینمای تکرار شده و کم سابقه نیست. همین چند وقت اخیر را اگر نگاه کنیم اسم‌های زیادی به ذهن می‌رسند. «اعترافات ذهن خطرناک من»، «لانتوری»، «خشکسالی و دروغ»، «اسب حیوان نجیبی است»، «من مادر هستم» و نمونه‌های دیگر. پس می‌شود گفت که مادر قلب اتمی وارد یک فضای جدید نشده و دقیقا جزو همان فیلم‌هایی است که با وجود این‌که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، به سلامت در سینمای ایران قدم گذاشته‌اند و گاه با مصدومیتی جزئی از اکران عمومی گذر کرده‌اند. فیلم‌هایی که سینماگرانِ بعضا با سابقه، بعضا جوان و آن‌هایی که به زعم من موج تازه‌تری از سینمای جدی ایران را رهبری می‌کنند ساخته‌اند. فیلم‌هایی که از نظر فنی بسیار به فیلم‌های هالیوودی و مخصوصا آثار متاخیر شباهت دارند و معمولا در دوربین و تدوین بی‌نقص ظاهر می‌شوند تا مخاطب از نظر بصری هیچ عیب و نقصی احساس نکند و دل به فضا بدهد. مادر قلب اتمی همه‌ی این ویژگی‌ها را دارد.

فیلمِ دیوانه‌وار آغاز می‌شود. خرده قصه‌ها به کمک شخصیت‌های گیرا و دل‌انگیز وارد فضای فیلم می‌شوند و مدام به ذهن مخاطب ناخنک می‌زنند. فیلم نگاهی نسبتا ابزورد و گاهی پوچ‌گرا دارد و این را می‌شود از دیالوگ‌ها و نوع برخوردها فهمید. هر چه شخصیت‌های بیشتر وارد داستان می‌شوند کمدی قوی‌تر می‌شود و بازی ادامه پیدا می‌کند. همین روند تا پایان ادامه پیدا می‌کند و مادر قلب اتمی به سادگی هر چه تمام‌تر به عنوان یک کمدی بی‌خطر به کار خود پایان می‌دهد. نقطه‌ی تعجب بعدی من این‌جا است. این فیلم حتا نسبت به فیلم‌های دیگری که نام بردم هم کم‌تر حساسیت برانگیز است. چون اساسا وارد هیچ ماجرای جدی قابل لمس و قابل توضیحی نمی‌شود. چون اساسا به طور جدی وارد هیچ ماجرایی نمی‌شود. به طور طنز هم. فیلم علی احمدزاده فقط از کنار چیزهایی رد می‌شود که بعید است کسی از آن‌ها خبر نداشته باشد!

فیلم شخصیت‌هایی را درگیر می‌کند که ما همه از حضور آن‌ها در جامعه خبر داریم. وارد فاز فانتزی فیلم نمی‌شوم، نقش «رضا گلزار» به اندازه‌ی کافی خنثی و بیهوده است. چون اساسا نمی‌شود او را در این هیبت و این‌چنین نقشی جدی گرفت. تنها چیزی که باعث می‌شود مخاطب کمی به این بخش از فیلم بیاندیشد، واکنش دو شخصیت اصلی فیلم یعنی دخترها است. اگر همین را هم از فیلم بگیریم دیگر تماشاچی در سالن سینما هیچ انگیزه‌ای برای همذات‌پنداری با آن‌ها ندارد و ابدا با قصه‌های او درگیر نمی‌شود. آن‌چه به زبان آورده می‌شود هم بازگویی صرف است. فیلم هیچ استفاده‌ای از موضوعات به ظاهر ملتهبی که به میان می‌آورد نمی‌کند. اگر فیلم را به شکل یک کاتالوگ خوش رنگ و آب در بیاوریم و در مترو به شهروندان تهرانی بدهیم، شاید از هر ده نفر هشت نفر آن‌ها نیازی به مطالعه‌ی آن نداشته باشند چون همه چیز را از قبل می‌دانند. همین است که می‌گویم این فیلم بی‌خطر است. همین است که من همچنان متوجه نمی‌شوم چرا این فیلم باید در دام توقیف و تحریم و حالا هم توقف اکران بیافتد!

مادر قلب اتمی یک کمدی دیوانه‌وارِ سرگرم‌کننده است، با دیالوگ‌های جذاب، عوامانه، گاهی خنده آور، گاهی ترسناک و تصاویر رنگی، چشم‌نواز و اجرای قابل قبول در بسیاری از زمینه‌ها و در مجموع تجربه‌ی لذت‌بخشی است. اما فقط در حد این‌که مخاطب یک فیلم دیده باشد. شما مقایسه کنید با فیلم سنگین و با ابهت «اژدها وارد می‌شود» که نه تنها درگیر این مسائل نشد، بلکه با توفیق زیادی بعد از تمام شدن مدت اکران به کار خود پایان داد. شاید این فیلم هم اگر می‌توانست کمی عمیق‌تر باشد و کمی سنگین‌تر و جدی‌تر بحث کند، این حساسیت‌ها درست و به جا بود.

 

 


دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر