آزمون و خطای آقای خاص | نقد و بررسی فیلم ساعت پنج عصر

در ۱۳۹۶/۰۶/۱۳ , 18:00:44

ساعت پنج عصر اگرچه در مجموع فیلم خوبی است –و من در همین ابتدا باید به صراحت این نکته را بیان کنم- مشکلات فراوانی دارد که بیش از هر چیز مانع تبدیل شدن آن به یک اثر تمیز و حرفه‌ای در سینمای ایران می‌شود و حتا مهم‌تر از آن، مانع از تبدیل شدن آن به یک اثر قابل قبول از مهران مدیری. مهران مدیری با تجربه و کاردان، که رسانه تلویزیون را مثل کف دستش می‌شناسد، در سینما دچار نوعی سردرگمی است که اگرچه خودش و طرفدارانش این را قبول ندارند و مدام در پی توجیه مشکلات فیلم هستند، در نهایت باعث شده فیلم اول او به یک اثر خوش‌ساخت اما سترون مبدل شود؛ در ادامه با نقد و بررسی فیلم ساعت پنج عصر همراه دنیای بازی باشید.

مکالمه‌ی تلفنی که فیلم با آن آغاز می‌شود، از لحاظ معنایی دچار یک حفره‌ی بزرگ است. شخصیت اصلی فیلم که نقش او را سیامک انصاری بازی می‌کند، یک وکیل است ظاهرا موفق. این‌که چرا این وکیل موفق نمی‌داند که با عقب افتادن یک قسط، آن هم قسط آخر، ممکن نیست خانه‌اش را از دست بدهد، اولین سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. مخصوصا این‌که ما قرار نیست در دنیایی که مدیری خلق می‌کند داستان را دنبال کنیم و منطق روایی یک منطق کاملا واقع‌گرایانه است، بر خلاف کارهای تلویزیونی موفق او همچون شب‌های برره و مرد هزار چهره. سریال‌هایی که اگرچه در دنیای واقعی ما رخ می‌دهند، از لحاظ مکانی و زمانی خصوصیات منحصر به فردی دارند که باعث می‌شوند منطق روایی ماجرا دگرگون شود. این دگرگونی بعدا توجیه اصلی نویسندگان و کارگردان است برای اتفاقات محیر العقول و گاه خارق‌العاده‌ای که می‌افتند. در ساعت پنج عصر اما، همه چیز با پیش‌فرض‌های اجتماع شناخته شده‌ی ما پیش می‌رود. شاید مدیری فرصت پرداخت منطق خاص خود را نداشته و فرض کرده است که مخاطب در مواجهه با اثر او، این نکته را در نظر می‌گیرد. اما آیا این فرض درست است؟ حتا اگر در مواردی، برخی از مواجهات با این فیلم به گونه‌ای که مدیری می‌خواهد باشند، اصلِ این فرض کردن کاری نادرست است. یا به بیان بهتر، تیری است که در تاریکی شلیک می‌شود اما به سنگ می‌خورد.

به هر نحو، آقای وکیل از تخت خواب بیرون آمده و در یک سکانس هدر رفته، که کارگردانی کاملا تبلیغاتی دارد (شبیه آگهی‌های پرخرج تلویزیونی است) روز پر مشقت خود را آغاز می‌کند. رفته رفته اتفاقات به ظاهر خنده‌داری که ابدا کمدی نیستند وارد داستان می‌شوند. قطع آب، دیالوگ‌های همسایه‌ها، تلفن‌های مکرر نامزد آقای وکیل و غیره شبیه به سس کچاپ روی ساندویچی که لقمه‌اش را مدیری پیچیده است عمل می‌کنند. با این تبصره که فعلا، چیز خوش‌مزه‌ای وجود ندارد که بخواهد با سس خوشمزه‌تر بشود!

مدیری در ادامه سعی می‌کند تصور ما را از اتفاقات دچار لغزش کند. اگرچه این موضوع در برخی از موارد جواب می‌دهد، مثلا وقتی در بیمارستان شلوغ پرستار مهربان را می‌بیند، اما در همه‌ی موارد کارگر نمی‌افتد و همچنان برخی از صحنه‌ها به گونه‌ای از دست می‌روند. این اتفاق بیشتر به این خاطر می‌افتد که نهیبی که نویسنده و کارگردان این فیلم در هر قسمت می‌زند، نوع خاص خود را دارد و یک‌پارچگی اثر را خدشه‌دار می‌کند. مثلا در سکانس مترو، دقیقا با پرداختی سطحی و دم دستی، مشابه آن‌چه در شوی تلویزیونی سخیفی مثل خنده‌بازار اتفاق می‌افتد، مواجه می‌شویم که عملکرد متناقضی با قسمت‌های دیگر فیلم‌نامه دارد. پرهام، به همین خاطر هیچ‌گاه به یک شخصیت تبدیل نمی‌شود چون قبل از هر چیز، یک ویژگی تعیین‌کننده در او دیده نمی‌شود: پایداری در تصمیم‌گیری.

کمدین‌ها البته هیچ‌گاه و مخصوصا در مواقعی که موفقیت بیشتری به دست آورده‌اند، در این قید و بندها نبوده‌اند. مدیری هم به درستی و به خاطر شناخت خوبی که از کار حرفه‌ای و مخاطب خود دارد، راضی به محدود کردن خود و ایده‌های خود نمی‌شود. ساعت پنج عصر یک ویژگی درخشان دارد که دقیقا به همین خاطر به وجود آمده است. این فیلم مدام در حرکت است. مدام جابه‌جا می‌شود. مدام وارد یک فضای تازه می‌شود و یک رخداد عجیبِ خنده‌آورِ دیگر را روایت می‌کند. قصه، شخصیت اصلی را همچون برگی در باد جابجا می‌کند و به هر جا که می‌خواهد می‌کشاند و هر بلایی که می‌خواهد بر سر او می‌آورد. گاه انفعال و گاه عمل از پرهام سر می‌زند و این تفاوت در پاسخ‌ها هستند که گهگاه کمدی را می‌سازند.

سیامک انصاری در این فیلم شاید بهترین بازی عمر خود را ارائه داده است. شاید این بازی درخشان حاصل به وجود آمدن نقش از اساس برای این بازیگر باشد. انگار مدیری که سال‌ها است با این بازیگر توانا همکاری می‌کند، به اندازه‌ای بر او شناخت دارد که می‌تواند هر نقشی که بخواهد برای او بنویسد و از نتیجه‌ی مثبت آن اطمینان داشته باشد. ساعت پنج عصر در حال حاضر نقطه‌ی عطف همکاری کارگردان و بازیگری است که همیشه در کنار هم تصویر شده‌اند و خواهند شد. انصاری در بازی خود همه چیز را رعایت می‌کند. او نهایت تلاش خود را می‌کند تا ما حداقل در ظاهر و کنش‌های رفتاری «یک نفر» را ببینیم و این اتفاق به واسطه‌ی بازی خوب او می‌افتد. شاید اگر این ایفای نقش درخشان و استثنایی نبود، فیلم بیشتر ضربه می‌دید و هیچ‌وقت نمی‌شد آن را اثر خوبی نامید. بازی امیدوارکننده‌ی انصاری به هیچ وجه تحت شعاع ضعف‌های فیلم قرار نمی‌گیرد و از تک و تا نمی‌افتد تا یک بار دیگر به مخاطب ثابت شود کار بازیگر در شکل دادن به فیلم سینمایی بسیار باارزش است.

مهران مدیری در تمام کارهای تلویزیونی خود همواره حرفی برای گفتن داشته است. همواره با استعاره‌های عمیق و بسیار ظریف، نقادی کرده است. این بار هم قرار است در فیلم سینمایی آقای خاص این اتفاق بیفتد. با این‌که با قاطعیت نمی‌شود وقوع این مسئله را رد کرد، اما به سادگی می‌توان فهمید که عملکرد فیلم نسبت به سریال‌ها ضعیف‌تر است. در مقایسه با اثری مثل مرد هزار چهره که سراسر انتقاد است، ساعت پنج عصر حرفی برای گفتن ندارد. حتا با وجود این شائبه، مدیری صحنه‌هایی را خلق کرده و در تیزرهای فیلم پخش کرده است که مخاطب را به اشتباه می‌اندازد و در واقع اغوا می‌کند. اغواگری البته بخشی از سینما است، اما مخاطبینی که در سالن سینما با زمزمه‌های مرموز بغل دستی مبنی بر «سیاسی» بودن فیلم،‌ تماشای آن را آغاز می‌کنند، در نهایت بسیار سرخورده می‌شوند. سکانس پایانی فیلم هم ابدا به شکل‌گیری هر تصوری کمک نمی‌کند.

حضور خود مدیری به عنوان بازجو در پایان فیلم،‌ یکی از جذابیت‌های اصلی فیلم است که مخاطب را تا پایان دنبال قصه می‌کشاند. این‌که این صحنه به خودی خود حامل پیامی است یا نه، مورد قضاوت نیست، اما این‌که کارکردی به جز همین جذابیت و ختم ماجرا داشته باشد، بسیار بعید است. طنز این قسمت از فیلم البته از همه‌ی سکانس‌های قبلی، حتا سکانس‌های قبرستان و تصادف امیر جعفری با پیکان (!) بیشتر است. این یعنی کارگردان به خوبی می‌داند یک سکانس طنز انتقادی-اجتماعی را چه‌طور خلق کند، اما از خلق یک اثر درخور سینمایی، یا در حقیقت مجموعه‌ای از این سکانس‌های به درد بخور باز می‌ماند. مهران مدیری در فیلم اول خود دست به آزمون و خطا می‌زند و موفق است، چون حالا می‌داند که در ساعت پنج عصر چه سکانس‌هایی جواب داده‌اند و چه سکانس‌هایی نه، و همین مسئله می‌تواند موید یک فیلم بهتر در ادامه‌ی حضور این کارگردان در عرصه‌ی سینما باشد.

ساعت پنج عصر فیلمی نیست که بخواهد در یاد و خاطره‌ی مخاطب بماند و در عین حال در سالن سینما هم مردم را به قهقهه وا نمی‌دارد و این مورد دوم مخصوصا از کارهای مدیری بعید است و به نوعی خرق عادت محسوب می‌شود. کمدین‌های بزرگ دنیا نشان داده‌اند که با ورود به عرصه‌ی فیلم‌های جدی و درام‌های سنگین، جاودانگی را با زحمت کمتری به دست می‌آورند. من آن زمان که مدیری خبر از ساخت یک فیلم با این اسم و با الهام از شعر ساعت پنج عصر لورکا داد، گمان می‌کردم قرار است او هم وارد کارهای غیرکمدی شود. ساعت پنج عصر چیزی میان این دو است. نه واقعا کمدی است که بخنداند و سفت و سخت انتقاد کند و نه واقعا جدی است که انذار دهد یا درام سنگینی داشته باشد. مجموعه‌ی نامنظمی از سکانس‌های کمدی-جدی است که پشت هم چیده شده‌اند تا در نهایت اوقات خوشی با یک فیلم در سینما سپری شود و به محض خروج از سالن نمایش، از یاد برود.

به روزهای پایانی اکران این فیلم در سینماهای کشور نزدیک می‌شویم. به قول یکی از بزرگان، فیلم را باید دید. ساعت پنج عصر را هم در سینما ببینید اگر هنوز ندیده‌اید.


5 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. جیزی که مشخصه افت کارهای مدیری بعد از قطع همکاری با قاسم خانی است حتی در قهوه تلخ و درحاشیه کاملا بی مزگی حتی در شوخی های سطح پایینی که که در شب های برره خنده دار بودن در مجموعه های جدید باید به زور خندید در ضمن مدیری جدیدا خیلی رفته تو قیافه :13: در قهوه تلخ بلوتوس بود در دور همی هم که خیلی خودشو میگیره در ساعت ۵ عصر هم که گریمش کاملا مشخصه فکر کرده جک بائر در سریال ۲۴ هه :17:

    ۱۰
  2. این نقد افتضاح بود, همونطور که فیلم افتضاح بود!
    خودتون با خودتون چند چندین؟!چند ماه پیش اومدین همه ی فیلم های اسکار رو از دم تیغ گذروندین و به شدت کوبیدین بعد الان به این فیلم مسخره ی سخیف بی ارزش میگین خوب!!!!!!!!!
    این فیلم نه داستان داره, نه کمدیه,نه سیاسیه و نه انتقاد اجتماعی. به نظر من حتی فیلم سینمایی هم نیست.
    کل فیلم شامل ۷-۸ تا سکانس ۱۰-۱۵ دقیقه ای و بی ربطه که به روش های خیلی مسخره به هم مربوط میشن. شما فکر کن چند تا از آیتم های سریال شوخی کردم رو کنار هم بزارین و تنها چیز مشترکشون هم سیامک انصاری باشه. بعد تازه قسمت نا امید کننده اینجاست که با این که اینقدر دستشون باز بوده و کلی پتانسیل داشتن ولی عملا صحنه ی خنده داری نمی بینین, یعنی شاید تو کل فیلم ۲-۳ جا بخندین که برای یه فیلم کمدی افتضاحه.
    برسیم به نکات مثبتی که نویسنده ی این متن اشاره کرده!!!!!
    بازی سیامک انصاری:کاراکتری که شخصیت ضعیفی داره و از هر طرف بهش ظلم میشه و میزنن تو سرش. ولی صبر کنین, این همون کاراکتری نیست که انصاری تو سریال شب های برره, قهوی تلخ, در حاشیه۱,حتی دورهمی و …. بازی میکرد؟! چرا دقیقااا همونه وسیامک انصاری هم دقیقا همون بازیه همیشگیش رو بازی کرده و من واقعا نمیدونم نکته ی مثبت این تکرار چیه!!
    و اما سکانس پایانی که گل سر سبد افتضاحات فیلمه و یه تف سر بالای گندست که از شدت اعتماد به نفس حاصل شده!!
    بزارین توضیح بدم: تو این سکانس انصاری صفحه ی گوشیشو به سمت دوربین میگیره و ما چهره ی آزاده صمدی رو میبینیم و اونم مثلا مارو که تو سینماییم میبینه و تعجب میکنه و میگه اینا کین و صدای کف و سوت و تشویق بلند میشه! ولی نکته ی خیلی ضایع اینجاست که این صدا رو فیلم ادیت شده:)))
    تو سانسی که ما رفته بودیم از تو سینمای ۴۰۰-۵۰۰ نفره حتی یه نفر هم دست نمیزد و مردم با تعجب هم دیگه رو نگاه میکردن و در همین حین صدای تشویق هی بیشتر میشد و شدت ضایع شدن هم همین طور!
    همون طور که معلومه من با نظر آقای زعفرانی کاملا مخالفم, این فیلم اصلا ارزش سینما رفتن رو نداره, حتی ارزش خرید سی دی رو هم نداره و حتی اگه بعدا لینک دانلود رایگان پیدا کردین من میگم حجمتون رو حروم نکنین, چون بعدش ۲ساعت از زندگیتون رو برای ۲-۳ تا لحظه خنده دار حروم میکنین.

    ۴۰
  3. با سلام خدمت شما.
    فیلم به نظرم فیلم خوبی هست و تکامل و حرکت مدیری از سریال های تلویزیونی به سینما کاملا مشخص هست چه در شکل کارگردانی و چه در فرم شوخی ها و طنزی که از اون شکل عامه پسند به فرمی شیک و تمیزتر رسیده…
    پایان بندی رو دوست داشتم.
    سیامک انصاری بازیگری که هیچ وقت بازیگر نبوده و نیست.
    در تمام فیلم فکر می کردم اگر مدیری فلان صحنه رو بازی می کرد چه قدر بهتر بود، سیامک انصاری یک تقلید خام از بازی های مدیری هست چون بزرگ شده مدیری هست.
    به جرات می گم اصلا فیلم کمدی در این حد در ایران ساخته نمیشه یا اگر میشه به زور به انگشت های یه دست میرسن.

    ۰۵
  4. باورم نمیشه . سعید زعفرانی به این فیلم میگه خوب . این فیلم با خوب خیلی فاصله داره .
    داستان فیلم (خیلی) ضعیفه و شخصیت پردازی عملا وجود نداره و چون کارکتر سیامک انصاری همون کارکتر همیشگیش تو سریال های مدیریه و همه میشناسنش خیلی ها این موضوع رو نادیده میگیرن ( بقیه شخصیت ها مثل ازاده صمدی که دیگه بماند ) .
    موسیقی فیلم در اغلب قسمت ها خوبه اما بعضی قسمت ها واقعا ازار دهنده هست ( مخصوصا در سینما ) .
    فیلمبرداری فیلم هنوز در سطح اثار سینمایی نیست .
    یکی از نکات مثبت فیلم بازی خوب ( و البته تکراری ) سیامک انصاری و تا حدودی امیر جعفریه .
    با این که زیرکی مدیری در بعضی قسمت های فیلم دیده میشه اما خیلی از اثار تلوزیونیش عقب تره .
    البته این تازه اولین کار سینمایی مهران مدیریه و احتمالا اثار بعدیش بهتر از این خواهند بود.

    ۳۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر