خانه » سینما و تلویزیون قصههای شبانه | نقد و بررسی فیلم سارا و آیدا × توسط سعید زعفرانی در ۱۳۹۶/۰۶/۲۶ , 18:00:52 0 نقطهی قوت «سارا و آیدا» دقیقا همان چیزی است که برای به وجود آمدن آن هیچ تلاشی نمیکند. بر خلاف دو فیلم قبلیاش، مازیار میری برای تبدیل کردن فیلم خود به اثری خاص، متفاوت و غیرعادی در سینمای بدنهی ایران، با دستیازیدن به لفّاظیهای فرمی و به کار گرفتن تکنیک غیرمتعارف، عمدتا در جای نامناسب و تقلید از سینماگرانِ زبدهی اروپایی یا امثال برادران کوئن در آمریکا، تلاشی نمیکند و در این فیلم تنها یک قصهی جذاب را به سادگی هر چه تمامتر در مقابل دیدگاه تماشاگر قرار میدهد. همین نکته، در متاخرترین فیلم کارنامهی پر بار میری، به سان یک نقطهی تضاد عمل میکند و میدرخشد. میری، هوشمندانه پس از راندن مخاطب از فیلمهای خوشساخت و خوشمشرب او (مثل کتاب قانون) به سمت فیلمهای به ظاهر جدیتر اما عملا بیکاربرد، بیمحتوا و بیهویت؛ حرف خود را پس میگیرد و راه را به درستی عوض میکند. نتیجهی این تصمیم عقلانی برای کارگردان جوانی که تجربهی فراوانی دارد، نه فقط در هنگام ساخت سارا و آیدا که احتمالا بعد از دو – سه فیلم بعدی او واضحتر شود. در کوتاه مدت اما همین بس که تماشاگر در مواجهه با فیلم اخیر او، تا پایان قصه را دنبال میکند و به آنچه در فیلمنامه و در قدم بعدی فیلم میگذرد میاندیشد. اتفاقی که رفته رفته با پایان یافتن یکسوم ابتدایی فیلم آغاز میشود، با ملتهب شدن جریان شدت میگیرد و در پایان در اوج به اتمام میرسد. اینطور کارگردانی میری که شاید برای اولین بار در یک اثر سینمایی از او آزمایش میشود، ماحصل اندوختههای او از ساخت مجموعههای تلویزیونی است. شاید به همین خاطر باشد که برخی القاب «فیلم تلویزیونی» به آن نسبت میدهند اما واقعیت این است که سارا و آیدا، یک فیلمِ خوشساخت و خوشمشرب سینمایی است که قصهی جذابی را به کلاسیکترین شکل ممکن روایت میکند. سارا و آیدا یک «قصههای شبانهی» سینمایی است و فیلم خوبی است. در ادامه با نقد و بررسی فیلم سارا و آیدا همراه دنیای بازی باشید. غرض از انتشار مقالاتی که در روزهای آتی، هر دو روز یک بار در بخش سینمای دنیای بازی میخوانید، مطلع کردن مخاطب از کیفیت فیلمهای در حال اکران و تشویق (یا انذار) خواننده به (از) سینما رفتن است. از آنجا که روز ملی سینما را پشت سرگذاشتهایم و تا هفتهی دفاع مقدس بلیط سینماها تخفیف پنجاه درصدی دارد، فرصت مناسبی است که تا قبل از تمام شدن این فصل از فیلمهای در حال اکران، آنها را حداقل یک بار در سالن سینما به تماشا بنشینیم. با توجه به اینکه مدت این پیشنهاد محدود است و ضمنا روزهای پایانی اکران برخی از فیلمها را سپری میکنیم، مقالات به صورت فشردهتر از قبل منتشر میشوند، پس در هفتهی پیشرو، بسیار منتظر مطالب ویژهی دنیای بازی در حوزهی سینمای ایران باشید. سارا و آیدا دو دختر جوان هستند و الی آخر. شما هیچ زحمتی نیاز نیست برای حدس زدن ادامهی این داستان بکشید. البته این خلاصهی فیلمنامه است در یک جمله و مشخصا تا حد امکان سادهسازی شده است. چیزی که میری به تصویر میکشد تقریبا به همین سادگی است و در عین حال پیچیدگیهایی دارد. از این جهت که فیلمنامهنویس تا جای ممکن به این یک خط قصه شاخ و برگ داده است و میری آنقدر خوب آنها را وارد تصویر کرده و به کنترل آنها پرداخته که دیگر نمیشود گفت قصه ساده است، قابل حدس است و میشود با یک جمله تا آخرش رفت. اما این گزارهها چندان بیربط و بیجا هم نیستند، چون در واقع یک قصهی ساده، با بهترین مواد و مصالح رنگ آمیزی شده است، جذاب شده است و با کارگردانی به مراتب بهتر، تدوین بهتر از آن و فیلمبرداری بسیار استادانه به ماشین در حرکتی تبدیل شده که از مخاطب پیشی میگیرد و او را با اختلافی اندک پشت سر میگذارد و درست در لحظهای که دو ماشینِ در کورس به هم میرساند، در لحظهی تساوی، در لحظهی برابری کامل به پایان میرسد. داستان، در نهایت به چیز سادهای که به یک اتفاق منحصر به فرد میماند تبدیل میشود و این ماندن یعنی مازیار میری در کارگردانی آنچنان موفق بوده که دقیقا همان چیزی که فیلمنامهنویس از داستان خود انتظار داشته را به پردهی سینما منتقل کرده است. این انتقال استادانه در جایجای فیلم مشخص است و آنقدر به مذاق مخاطب خوش میآید که حاضر نمیشود سرعت خود را افزایش داده و بخواهد انتهایی را برای قصه متصور شود، با اینکه ممکن است چند باری این فکر به ذهنش خطور کرده باشد، حتا خود فیلم هم فرصت نداده و بلافاصله برگِ بعدی را رو کرده است تا حواسها را دوباره متمرکز کند. مهمترین جنبهی سارا و آیدا بنابراین، داستان آن است. بر خلاف اسمی که فیلم دارد، شخصیتها با اینکه زودتر از داستان معرفی میشوند، پرداخت کندتری دارند و با زحمت بیشتری در طول فیلم پررنگ میشوند. آنچنان که داستان در یک سوم پایانی به قدری روایت شده که شناخت کاملی از شخصیتها، چه اصلی و چه فرعی به دست آمده است و اینجا است که مخاطب، بعد از بارها و بارها دیدن سارا و آیدا در کنار هم و در صحنههای مجزا، در موقعیتهای متفاوت به جزئیات شخصیتی این دو دختر پی میبرد و دیگران هم به همین واسطه نقشتر میشوند، شخصیتتر میشوند. در یک سوم پایانی اعمال و رفتار، کنشها و واکنشهای سنگینتر و واضحتری از آدمهای قصه سر میزند و اتفاقات مهمتر از قبلاند. اینجا است که شخصیتها به خوبی پرداخت میشوند و وقتی اضلاعِ شکل هرمی آنها کامل میشود اتفاق اصلی میافتد. در طول فیلم در واقع، با پیشرفت داستان، شخصیتها سر و شکل میگیرند و این پیشرفت در آنها است که اتفاقات بعدی داستان را رقم میزند. شخصیتها در فیلم میری تصمیم میگیرند، تاثیر میگذارند و تبعات آن را متحمل میشوند. هیچ چیز به نوعی از پیشتعیین شده و قالبگذاری در فیلم به چشم نمیخورد و این یکی دیگر از نقاط قوت فیلمنامه و کارگردانی است. گرچه اندکی هم از اجرا و مخصوصا از بازی، لحن و مواجههی بازیگر با نقاط عطف داستانی به این موضوع کمک میکند، اما تاثیر آنها که بدون استثنا در ردهی متوسط قرار دارند به قدری نیست که بخواهد مزاحم قضاوت تماشاگر بشود. مازیار میری بدون اغراق با پا پس کشیدن از رویهی قبلی خود که علیرغم جوایزی که عمدتا به قصد چاپلوسی از یک کارگردان با جسارت و به نظر آیندهدار به فیلمهایش اعطا شدند باعث به وجود آمدن جو منفی شده بود، قدم محکمی در تثبیت جایگاه خود در سینمای ایران برداشته است و این قدم محکم برای کسی به زبدگی او بدون کمترین زحمتی برداشته شده است. سارا و آیدا را اگر ندیدهاید تا فرصت هست در سینما تماشا کنید. نویسنده سعید زعفرانی http://www.last.fm/user/SaeeD22000Z سینما و تلویزیون دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.