سقوط آزاد | یادداشتی بر فیلم لاتاری

در ۱۳۹۶/۱۱/۲۲ , 21:00:26

لاتاری، تازه‌ترین اثر محمد‌‌حسین مهدویان است که در بخش مسابقه‌ی سی‌وششمین جشنواره‌ی فیلم فجر به رقابت می‌پردازد. به نظر می‌رسد او امسال هم با فیلمی جنجالی آماده‌ی تکرار افتخارات گذشته و به‌دست آوردن افتخارات جدید است. در ادامه با یادداشتی بر فیلم لاتاری همراه دنیای بازی باشید.

تهیه کننده‌ی لاتاری سید محمود رضوی است که در نهایت موفق شد پروانه‌ی ساخت بسیار جنجالی این اثر را دریافت کند. نویسندگان فیلم، محمد حسین مهدویان و از دوستان قدیمی وی ابراهیم امینی هستند. مهدویان کار حرفه‌ای خود را با یک سریال مستند داستانی موفق از زندگی شهید حسن باقری با نام آخرین روزهای زمستان آغاز کرد؛ او با ایستاده در غبار که سبکی بسیار نزدیک به آخرین روزهای زمستان داشت، برای جشنواره‌ی سی‌و‌چهارم فجر به رقابت‌ها آمد؛ مهدویان موفق شد در ۸ رشته نامزد شود و در سه رشته‌ی بهترین طراحی، بهترین جلوه‌های ویژه و مهم‌تر از همه، بهترین فیلم برنده شود. مهدویان از جشنواره‌ی سی‌و‌پنجم هم با آن همه حواشی ایجاد شده دست خالی بیرون نیامد و باز هم موفق شد با فیلم ماجرای نیمروز جایزه‌ی بهترین فیلم جشنواره را از آن خود کند؛ حالا مهدویان به همراه مجید مجیدی تنها فیلم‌سازی‌ است که توانسته دو سال پیاپی برنده‌ی بهترین فیلم جشنواره‌ی فجر شود.

داستان لاتاری حول زندگی دو عاشق جوان به نام‌های امیر علی (ساعد سهیلی) و نوشین (زیبا کرمعلی) است که در بستر حوادث اجتماعی اتفاق می‌افتد. از همان صحنه‌های شروع فیلم و حال و هوای آن به ما نشان می‌دهد که آمده است روایتی همه جانبه و از دل مردم به همراه مسائل اقتصادی و اجتماعی آنان داشته باشد. روایتی از دو عاشق که خانواده‌ی دختر بدهی بالاآورده و پدرش دست‌فروشی می‌کند و برادر او در زندان است؛ البته، در فیلم بسیار تاکید می‌شود که قبلا این‌گونه نبوده‌اند و مرفه و پول‌دار بوده‌اند! خانواده‌ی پسر که خانواده‌ای معمولی و با نامادری بزرگ شده است. امیر علی و نوشین با هم قرار می‌گذارند که لاتاری آمریکا ثبت‌نام کنند و اگر برنده شدند با هم از ایران بروند؛ حوادثی در فیلم اتفاق می‌افتد که همه چیز به شکل دیگری پیش می‌رود.

توجه: از این قسمت به بعد، متن دارای اسپویل است. اگر این فیلم را تماشا نکرده‌اید، مطالعه این یادداشت را به بعد موکول کنید.

نوشین به امیرعلی می‌گوید که برای مترجمی در شرکتی که دوست پدرش معرفی کرده به دبی می‌رود و آن‌جا کشته می‌شود و بعدها معلوم می‌شود پدرش می‌دانسته و به او اجازه داده برای مدلینگ به آن‌جا برود. امیر علی به همراه آقا موسی (هادی حجازی فر) به دبی می‌روند تا مسائل روشن شود و از این‌جا فیلم پیچیده‌تر می‌شود و نسخه‌هایی که مهدویان می‌پیچد بسیار نیاز به تامل دارند! مهدویان کار بسیار جسورانه و قابل تقدیری رقم زده است که این معضل اجتماعی را مطرح کرده و سعی می‌کند به آن بپردازد، با این‌همه انگار مسئله را بسیار ساده انگاشته و اصلا و ابدا جوانب مختلف را در نظر نگرفته است!
بحث محتوای فیلم تا حدی می‌تواند سلیقه‌ای و پیچیده باشد و بیش ازین در این باره صحبت نخواهیم کرد.
در فیلم جملات کلیشه‌ای و تکراری را می‌شنویم که انتقاداتِ حتی سطحی تلقی نمی‌شوند، مثل جمله‌ای که امیر علی در جواب پدرش که گفت چرا برادر نوشین نزول کرده و در زندان است، می‌گوید که بانک‌ها هم دارند نزول می‌کنند. این جمله کاملا خارج از فیلم است، هر چند جمله‌ای درست باشد ابدا در فیلم فضای مورد نیاز آن ایجاد نمی‌شود. از جملات کلیشه‌ای دیگری که موسی آنها را بیان می‌کند، می‌توان به این مورد اشاره کرد: او به امیر علی پس از آشکار شدن ماجرا و مرگ نوشین می‌گوید «به امام هشتم قرار نبود این‌جوری بشه و من غافل شدم و الان میخوام جبران کنم».

یکی از نکات مثبت فیلم شخصیت مرتضی، دوست موسی، است که حمید فرخ‌نژاد آن‌را بازی می‌کند. او در نقش مسئولان امنیتی حکومت است که بسیار باورپذیر ارائه‌ی نقش می‌کند و به جز صحنه‌ی آخر بازی که از پشت در شلیک می‌کند، در بقیه ی موارد بازی قابل قبولی ارائه می‌کند. جملات جالبی از زبان مرتضی در اثر می‌شنویم؛ برای مثال «این درخت کرم افتاده ولی نمیشه درخت رو از ریشه درآورد یا قطع‌اش کرد» (تردید از نگارنده است). در فیلم شاهد دیالوگ‌هایی به سبک فیلم‌های گذشته مثل «آژانس شیشه‌ای» هستیم که دو نسل را در کنار هم مشاهده می‌کنیم. امیر علی جمله‌ای اعتراضی بیان می‌کند که جالب است: «همیشه کار مهم‌تری داشتید و مملکت خودتونو ول کردید اومدید دنیا رو نجات بدید».
در رابطه با صحنه‌های عشق به اصطلاح دبیرستانی امیر علی و نوشین نیز باید بگویم که بسیار اغراق‌آمیز و دور از واقعیات به نظر می‌رسند و در صحنه‌ای دیگر وقتی نوشین به دبی می‌رود و امیر علی ناراحت و پریشان است، آن موتور سواری‌های او چیزی نزدیک به فاجعه برای فیلم رقم می‌زند. آهنگی که با هم اوایل فیلم می‌خوانند و چند جای فیلم پخش می‌شود، اثر را نابود می‌کند و ریتم فیلم را دچار مشکل کرده است. البته، در مجموع موسیقی فیلم خوب است و متناسب و همراه با صحنه‌ها مخاطب را همراهی می‌کند‌. فیلم‌برداری لاتاری اما اغراق شده است و سعی می‌کند بیش از اندازه حساسیت ببخشد و دوربینِ رو دست موفقی از آب در نمی‌آید.
ایفای نقش درست از بازیگران هم به توانایی بازیگر و هم به کشش فیلم‌نامه و البته به بازی گرفتن کارگردان وابسته است، به جز در چند صحنه از حمید فرخ نژاد و هادی حجازی فر که خوب از آب در می‌آید، در مجموع شاهد بازی‌های کاملا معمولی از اکثر بازیگران فیلم هستیم به‌استثنای پدر و خواهر نوشین که در نقش‌های خود ضعیف ظاهر می‌شوند.
در مجموع به نظر می‌رسد این شجاعت قابل تحسین مهدویان برای دست گذاشتن روی این موضوع بسیار جنجالی و مهم، پشت فیلم به‌نسبت بدِ او می‌ماند و نمی‌تواند مخاطب را از اثر راضی کند.


دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر