نقد و بررسی فیلم Bird Box
شکبه اینترنتی نتفلیکس طی چندسال اخیر به خوبی توانسته جای خود را در میان مخاطبان سینما و تلویزیون باز کرده و علیرغم مخالفتهای بسیاری از بزرگان هنر هشتم همچون «کوئینتین تارانتینو» که ویدئو کلوپها را گزینهی بهتری از آن قلمداد میکرد، به یکی از پرطرفدارترین اعضای مجموعهی تفریحات دیجیتال در جهان تبدیل شده است. فیلم «جعبه پرنده» (Bird Box) تازهترین اثر «سوزان بیر» کارگردان دانمارکی بهتازگی از طریق نتفلیکس پخش شده و بازخوردهای مختلفی از سوی بینندگان و منتقدین دریافت کرده است. با ما همراه شوید تا به بررسی جدیدترین اثر سازندهی فیلمهایی مثل «سرنا» و «عشق تمام آن چیزیست که نیاز داری» بپردازیم. در ادامه از شما دعوت میکنیم تا نقد و بررسی فیلم Bird Box را در دنیای بازی مطالعه کنید.
بیمهری مادری
فیلم «جعبه پرنده» در دنیایی روایت میشود که در آن «دیدن» منجر به مرگ افراد میشود. این فیلم دو روایت تؤامان را در طول بخش عمدهی فیلم دنبال میکند که این دو روایت در بخش نهایی Bird Box به هم میرسند. قهرمان داستان زنی به نام مالوری با بازی «ساندرا بولاک» است که باید با [وجود] بارداری و سختیهای ناشی از آن با جهانی آخرالزمانی که در آن زندگی میکند، کنار بیاید. برخلاف اغلب آثار این سبک، Bird Box اصلاً تابلویی برای نشان دادن تصویری کلاسیک از یک مادر فداکار و دلسوز نیست. مالوری هنوز آمادگی مادر شدن و پذیرفتن این مسئولیت را ندارد و این امر در جای جای فیلم به چشم میخورد. اما متاسفانه این تنها نکتهی منحصر بهفرد این اثر بوده و باقی آن فقط تکرار کلیشههای خستهکنندهی این سبک است: مجموعهای از بازماندگان که باید با مشلات مختلف کنار بیایند، فیلم «جعبه پرنده» در دنیایی روایت میشود که در آن، «دیدن» منجر به مرگ افراد میشود.جو روانی سرشار از بیاعتمادی و خودخواهی که ناشی از تناضع برای بقاست، مقابله با غریبههای خارجی و بدبینهای داخلی که تنش میان اعضای این جامعهی کوچک را افزایش میدهند و تلاشهای ناموفق برای رفع این مشکلات. متاسفانه سوزان بیر نتوانسته آنطور که باید و شاید صحنهها را در این اثر مدیریت و بازیگران را برای ارائهی اثری به یاد ماندنی هدایت کند. حتی بازی هنرپیشهی باتجربهای مثل ساندرا بولاک هم تنها در چند سکانس کوتاه در ذهن بیننده نقش میبندد. از عمده مشکلات فیلم میتوان به نبود یک فضاسازی درست و پایدار اشاره کرد. در دنیایی که افراد به دلایلی نامعلوم و تنها با دیدن به کام مرگ فرو میروند، قاعدتاً ترس و وحشت باید در همهجا احساس شود. اما در Bird Box حتی در وجود کودکانی که در یک قایق با چشمان بسته خود را به جریان آب سپردهاند هم تقریبا هیچ وحشتی حس نمیشود. شاید نبود یک موسیقی مناسب و هیجان انگیز دلیل عدم همراهی احساسات بینندگان با فضایی باشد که در Bird Box معرفی میشود. در آثار دلهرهآور، بخش بزرگی از بار فضاسازی بر عهدهی موسیقی متن است، تنها کافی است که یک اثر ترسناک را بیصدا تماشا کنید تا به اهمیت موسیقی در این فیلمها پیببرید. در کمال تعجب موسیقی این اثر توسط زوج هنری تنزور و راس (Reznor and Ross) ساخته شده که آثاری دیگری همچون «دختر گمشده» و «شبکهی اجتماعی» را در کارنامهی خود داشته و بخاطر ساخت این آثار برندهی جوایز متعددی شدهاند. با وجود این، جایگاه و اهمیت موسیقی و صداگذاری اصلاً در Bird Box احساس نمیشود و این امر ممکن است ناشی از کارگردانی و طراحی صحنهی ضعیفِ فیلم باشد.
تکرار «وقوع»
فیلم Bird Box در ابتدا نویدبخش اثری جذاب و پر رمز و راز است که با گذشت زمان نمیتوان متوجه شباهتهای انکار ناپذیر آن با آثار موفق این ژانر و تلاش بیهودهی این فیلم برای تکرار چنین موفقیتهایی نشد. فیلم «وقوع» (The Happening) شاید بزرگترین الهامبخشِ Bird Box باشد.فیلم Bird Box در ابتدا نویدبخش اثری جذاب و پر رمز و راز است که با گذشت زمان نمیتوان متوجه شباهتهای انکار ناپذیر آن با آثار موفق این ژانر و تلاش بیهودهی این فیلم برای تکرار چنین موفقیتهایی نشد. در هر دوی این آثار، انسانها به دلایلی نامعلوم و به شکلی ناگهانی دست به خودکشی دستهجمعی میزنند. اما متاسفانه در پایان «جعبه پرنده» برخلاف «وقوع»، هیچ توضیحی در خصوص دلیل این اتفاق داده نمیشود! از دیگر آثار مشابه این فیلم، آخرین ساختهی «جان کرازینسکی» یعنی «مکانی ساکت» (A Quiet Place) است. در هردوی این آثار، انسانها برای نجات خود باید با یکی از مهارتهای اساسی خود تقریباً خداحافظی کنند. با اینکه از دست دادن قدرت بینایی بسیار سختتر از نادیده گرفتن قدرت تکلم است، اما سوزان بیر برخلاف کرازینسکی اصلا نتوانسته بینندگان را حتی در یک سکانس کوتاه با سختیهای ناشی از این تصمیم و نحوهی وفق پیدا کردن انسانها با آن همراه کند. اما این تنها وجه اشتراک این دو اثر نیست. در هر دوی این آثار، مادری باید فرزند خود را در دنیایی مرگبار متولد کند و نمایش این تولد در هردو فیلم نقش خیلی مهمی داشته و بسیار مورد تاکید قرار میگیرد. اما درست در همین سکانس که «مکانی ساکت» را به یک اثر ستودنی تبدیل میکند، Bird Box مانند پرندهای بال و پر شکسته سقوط میکند! زایمان پر خطر دو زن در این فیلم تنها در داد و بیدادهای کلیشهای خلاصه شده و اصلا بار احساسی، هنری یا داستانی خاصی ندارد. متاسفانه چنین مقایسههای اجتناب ناپذیری، خصوصا از سوی طرفداران این سبک از سینما، مثل پاشنهی آشیل «جعبه پرنده» عمل کرده و تماشای آن را دشوار و خستهکننده میکند.
به من بگو چرا؟
همانطور که پیش از این اشاره شد، «جعبه پرنده» اصلاً در ایجاد یک چهارچوب منطقی برای بینندگان خود موفق نیست. حتی اگر بخواهیم از نکته سنجیها علمی مثل چگونگی پابرجا ماندن خدمات عمومی همچون GPS، آب شهری، برق و گاز ماههاسرنوشت بازماندگانِ این دنیا در حالی که هیچ راه حلی برای رفع این بحران پیدا نکردهاند، چه خواهد بود؟ پس از فروپاشی دولتها و سازمانها صرف نظر کنیم، باز هم نمیتوانیم نسبت به سؤالاتی که خود داستان برای ما ایجاد میکند، بیتفاوت باشیم. اینکه چه عاملی و چطور باعث ترغیب انسانها به خودکشی شده و خواستگاه آن کجاست، چرا عدهای در برابر این عامل مصون هستند و عدهای دیگر نه، چه نوع انتخاب طبیعی یا شاید غیرطبیعی در این موضوع نقش دارد و مهمتر از همه، سرنوشت بازماندگانِ این دنیا در حالی که هیچ راه حلی برای رفع این بحران پیدا نکردهاند، چه خواهد بود؟ این سؤالات و بسیاری از سؤالات [مشابه] دیگر باعث شده تا تماشای Bird Box بیش از آنکه تجربهای دلهرهآور و ترسناک باشد، به تلاشی برای حل معماهای «شرلوک هلمز» بدل شود، البته با این تفاوت که کارآگاه ما اینبار قادر به یافتن پاسخ معما نخواهد بود! از «جعبهی پرنده» در بهترین حالت، میتوان به عنوان فرصتی یاد کرد که از دست رفته و باید تجربهای برای فیلمسازانی باشد که فکر میکنند با تکرار و جمع آوری ایدههای موفق میتوانند خود به موفقیت برسند. این اثر نه آنقدر بد است که ارزش وقت شما را نداشته باشد و نه آنقدر خوب که ندیدن آن منجر به افسوس شود.