نقد فیلم IO

در ۱۳۹۷/۱۱/۰۱ , 21:00:40

از اهمیت شبکه‌ی «نتفلیکس» (Netflix) در سینمای امروز و موج جدیدی که در این صنعت به راه انداخته، بارها و بارها صحبت شده و بیان مجدد آن، تنها تکرار مکررات خواهد بود.

حتی سرسخت‌ترین مخالفان این شبکه و موج پخش اینترنتی آثار سینمایی و تلویزیونی که نتفلیکس پرچمدار آن است، نمی‌توانند یک حقیقت را کتمان کنند: این شبکه بستری برای درخشش فیلم‌سازان جوان و مستقل سراسر جهان است که توانایی جلب نظر مافیای تهیه‌ کنندگان هالیوودی را ندارند.

فیلم «آیو» (IO) هم یکی از همین آثار کم خرج و مستقل است که توسط کارگردان ۳۶ ساله‌ی فرانسوی، «جاناتان هلپرت» ساخته شده است. با دنیای بازی همراه شوید تا به نقد فیلم IO بپردازیم.

ماه نادیده

ماجرای فیلم IO بسیار کوتاه و سر راست است. مثل بسیاری از آثار سینمای مدرن که به نابودی جهان در اثر سوء تدبیر بشریت می‌پردازد، این فیلم هم در همان ابتدا بینندگان را با زمینی مرده رو به رو می‌کند. انسان‌ها هم از زمین مهاجرت کرده و به یکی از ماه‌های  ]سیاره[ مشتری به نام آیو پناه برده‌اند تا با استفاده از انرژی حاصل از آتشفشان‌های این جرم سماوی، سوخت لازم برای کاوش کهکشان‌ها و یافتن خانه‌ای تازه را پیدا کنند. این بخش از داستانماجرای فیلم IO بسیار کوتاه و سر راست است. مثل بسیاری از آثار سینمای مدرن که به نابودی جهان در اثر سوء تدبیر بشریت می‌پردازد، این فیلم هم در همان ابتدا بینندگان را با زمینی مرده رو به رو می‌کند. یعنی تمامی وقایعی که در حال حاضر در IO در حال به وقوع پیوستن است، به هیچ وجه به بینندگان نشان داده نشده و تنها از طریق نامه‌هایی که میان شخصیت اصلی داستان و معشوق وی رد و بدل می‌شود، به اطلاع بیننده می‌رسند. «سم» قهرمان داستان ما، یک دانشمند جوان است که با ماندن در زمین، سعی در نجات این سیاره دارد. فیلم بیش از هرچیزی بر تلاش‌های روزانه‌ی سم برای بقا، تامین منابع، مقابله با تنهایی و دشواری‌های زندگی در سیاره‌ای مرده تاکید دارد. تلاش‌های سم از بسیاری جهات بینندگان را به یاد «مارک واتنی»، قهرمان داستان «مریخی» می‌اندازد. شخصیت اصلی هردو داستان دانشمندانی هستند که در سیاره‌ای مرده برای بقا تلاش می‌کنند، در عین اینکه این تلاش هدف اصلی آنها نیست! یکی در پی یافتن راهی برای بازگشت به خانه است و دیگری در پی یافتن درمانی برای آفتی که به جان خانه افتاده. هردو قهرمان غیر از بقا، هدف بزرگ‌تری دارند که برای تحقق آن سختی‌های زیادی متحمل خواهند شد. اما آیو اصلا در همراه کردن بینندگان با مصائب قهرمان داستان، به خوبیِ مریخی عمل نمی‌کند. در فیلم مریخی بارها و در سکانس‌های متعددی شاهد استفاده‌ی قهرمان از روش‌های علمی برای بقا در سیاره‌ی سرخ و ایجاد محیطی زیست‌پذیر هستیم. از نصف کردن سیب زمینی‌ها برای دوبرابر کردن میزان محصول گرفته تا ساخت گلخانه و مدیریت جیره‌ی غذایی. اما نهایتِ استفاده آیو از روش‌های علمی، به خالکوبی «معادله‌ی تکاملی پذیری نٌوآک» روی دست قهرمان داستان و استفاده از بشر، پیپت و سایر لوازم آزمایشگاهی برای مخلوط کردن ترکیبات شیمیایی محدود شده است؛ چیزی شبیه به کلیشه‌های فیلم‌های خنده‌دار وطنی! هرچند که IO مسرانه تلاش می‌کند تا با جای دادن عبارات و کلمات دهن پرکن علمی، ظاهر یک اثر قابل دفاع در ژانر علمی-تخیلی را پیدا کند، اما نتیجه‌ی این تلاش درست مثل تلاش کودکیست که با پوشیدن لباس سفید و در دست داشتن یک گوشی طبی سعی دارد ادای دکترها را دربیاورد؛ همین‌قدر کلیشه‌ای و ناموفق.

متاسفانه ناتوانی این فیلم تنها در به تن کردن ردای دانش خلاصه نمی‌شود. آیو حتی در خلق شخصیت احساسی تنها بازیگر زن خود هم دچار مشکل است. سم به تنهایی در آزمایشگاه خود در زمین در حال زندگی کردن است. تنها همدم او یک پسر فضانورد است که از آیو برایش نامه نوشته و او را از آخرین رویدادهای جبهه‌ی فضایی بشریت باخبر می‌کند. فیلم در بخش‌های ابتدایی خود بر رابطه‌ی عاطفی این دو شخصیت بسیار تاکید می‌کند. اما تنها یک روز پس از ورود مردی دیگر به آزمایشگاه، همه چیز عوض می‌شود! عشقِ ظاهرا عمیقِ قهرمان داستان، تنها با یک نامه خداحافظی از سوی پسر فضانورد و چند قطره اشک به پایان رسیده و یک حمام آب گرم برای درمان شکست عشقی و آمادگی سم برای ورود به رابطه‌ای تازه کافیست! واقعا اگر رابطه‌ی میان سم و پسر فضانورد داستان ]یعنی[ «ایلان» اینقدر ساده و سست است، چطور تمام این مدت توانسته مونس تنهایی دختر نوجوان ماجرا باشد؟ اگر او می‌توانست به همین سادگی به این رابطه پایان دهد، چرا تمام این مدت روی زمین به تنهایی زندگی کرده و سعی در پیدا کردن یک بازمانده‌ی دیگر در این کره‌ی خاکی نداشته است؟ البته ضعف شخصیتی این به ظاهر قهرمان، تنها در روابط عاطفی او نمایان نمی‌شود. سم به زندگی در کلونی IO پشت کرد تا روی زمین مانده و برای مشکل سیاره که فیلم تنها از آن با نام «تغییرات غیرمنتظره در ترکیب هوا» یاد می‌کند، درمانی بیابد. مطمئناً چنین تصمیمی به اعتماد به نفس، از خود گذشتگی و حساب و کتاب زیادی احتیاج دارد. اما تمام این آرمان‌ها و تصمیمات بزرگ، با آسیب دیدن آزمایشگاه در اثر طوفان، در هم فرو می‌ریزند. یعنی یک فرد به ظاهر دانشمند که حاضر شده از عشق، زندگی، آینده و رفاه خود برای نجات بشریت بگذرد، تنها با یک طوفان و از دست دادن زنبورهای خود تسلیم ماجرا می‌شود؟ کسی که در یک رصدخانه‌ و فضایی ظاهراً علمی زندگی می‌کند، هیچ نقشه ثانویه و نسخه‌ی پشتیبانی برای چنین مواردی ندارد؟ آیا وقوع باد و طوفان بالای یک کوه این‌قدر بعید و غیر منطقی به نظر می‌رسد که یک دانشمند اصلاً برای رو به رو شدن با آن آماده نیست؟ متاسفانه آیو نه در حوضه‌ی احساسی و نه از منظر علمی قادر نیست بیننده را با خود همراه کند و به هیچ وجه نمی‌تواند در میان آثار علمی-تخیلی به جایگاهی قابل قبول دست بیابد.

نقد فیلم IO 2019
نقاشی زئوس، هرا و آیو اثر ون در اکانت

اسطوره نشناسی

فیلم IO به شکل بسیار ناشیانه‌ای سعی در اسطوره‌گرایی و استفاده از نمادهای تاریخی-فرهنگی غرب برای رساندن پیام خود به مخاطب دارد. بله، همان‌طور که فکر می‌کنید، این اثر اینجا هم کار به جایی نبرده و تنها بیننده را سردرگم می‌کند! آیو حتی در نام خود هم به اسطوره‌گرایی پرداخته است. انتخاب این قمر از میان قمرهای مختلف مشتری، دلیلی فراتر از کوتاهی نام و وجود آتشفشان‌های بسیار در این ماه دارد. آیو اثری با تاکید بر نگاه زنانه به دنیاست. نگاه زن‌ سالارانه و اصطلاحاً «هلنی» این اثر، آن‌قدر آشکار و زمخت است که حتی در فیلم بر نام «هلن» هم تاکید می‌شود. این اثر زن را در کمال مظلومیت، بسیار مهم و تاثیرگذار جلوه می‌دهد و مکرراً تاکید دارد که زن، علی‌رغم تمام ظلمی که از سوی خدایان و تاریخ بشریت به وی شده، باز هم ناجی و خالق حیات است. این پیام،فیلم IO به شکل بسیار ناشیانه‌ای سعی در اسطوره‌گرایی و استفاده از نمادهای تاریخی-فرهنگی غرب برای رساندن پیام خود به مخاطب دارد. بله، همان‌طور که فکر می‌کنید، این اثر اینجا هم کار به جایی نبرده و تنها بیننده را سردرگم می‌کند! در عین زیبایی، اصلاً با آنچه که فیلم به مخاطب نشان می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. در ابتدای فیلم، سم برای بینندگان از پایان جهان می‌گوید و آن را «تلاش ناامیدانه‌ی زمین برای نجات خود» می‌نامد. اما در ادامه، داستانی از «جدایی انسان‌ها توسط خدایان» و قصه‌ی آفرینش بشر از دیدگاه افلاطون مطرح می‌شود که در آن بشریت مظلومانه مورد خشم خدایان قرار می‌گیرد. این نگاه مظلومانه به بشر و زن به عنوان نماینده‌ی آن، تنها به همین یک سکانس محدود نمی‌شود. آیو در اساطیر یونان نام یکی از خادمان معبد «هرا»، الهه‌ی زنان و نماد خانواده بود. این خادم توسط «زئوس»، خدای پرقدرت و شهوت‌ران المپ و همسر هرا اغفال می‌شود. زئوس برای نجات این معشوقه‌ی زمینی خود از خشم همسرش هرا، آیو را به شکل گاوی در می‌آورد و او را عازم سفری طولانی و دشوار می‌کند که مقصد آن مصر است. سرانجام آیو در مصر مجدداً به انسان تبدیل شده و پس از به دنیا آوردن فرزند زئوس، با یکی از پادشاهان مصر ازدواج می‌کند. فرزندان آیو، نسلی از قهرمانان را تشکیل می‌دهند که از میان آنها می‌توان به پرسئوس و هرکول اشاره کرد. از دیگر نمادهای مهم این فیلم، «لدا» یکی دیگر از قربانیان زئوس است. سم، قهرمان داستان آیو، شیفته‌ی اسطوره‌ی «لدا و قو» است. طبق این اسطوره، لدا ملکه‌ و همسر پادشاه اسپارت، از یک قو در برابر حمله‌ی یک عقاب حمایت می‌کند، غافل از اینکه این قو زئوس است که سعی دارد به این شکل خود را به خلوتگاه ملکه‌ی اسپارت داخل کرده و با وی هم‌بستر شود! لدا چهار فرزند به دنیا می‌آورد که دو نفر از آن‌ها فرزندان زئوس هستند. از میان این چهار نفر، از «هلن» به صورت خاص در فیلم نام برده و بر نقش وی تاکید شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید، تصویری که فیلم از زنان به عنوان تنها نماینده‌ی بشریت به تصویر می‌کشد، تصویری ظلم‌پذیر و در عین حال ناجی است! اما همان‌طور که در ابتدا اشاره کردیم، حتی قهرمان داستان هم آنچه را که بر سر بشریت می‌آید، ناشی از سهل انگاری و خودخواهی وی می‌داند. آیا بشری که برای منافع مادی و زندگی مصرف گرایانه‌ی خود، از نابود کردن جنگل‌ها و حیوانات واهمه‌ای ندارد، لایق نابودی به دست خودش نیست؟ بشری که به قول مامور «اسمیت» در فیلم «ماتریکس» درست مثل یک ویروس تمامی منابع یک منطقه را از بین برده و به سراغ قربانی بعدی خود می‌رود، نباید با دارویی از جنس «انقراض» ریشه کن شود؟ انسانی که در آیو به مخاطب نشان داده می‌شود، اصلاً موجودی مظلوم و بی‌آزار نیست! به همین دلیل، استفاده از چنین نمادهایی در فیلم، به هیچ وجه با چهارچوب منطقی‌ای که خود اثر برای بیننده ترسیم می‌کند، قابل توضیح نیست.

نقد فیلم IO

فیلم تلاش دارد تا داستان «لدا و قو» را در واقع همان داستان مکس نشان دهد: زنی که فرزند خدایان را به دنیا آورده و بشریت را نجات می‌دهد. اما آن‌چه که انگار نویسندگان داستان از آن اطلاع نداشته و با این حال بر پر رنگ بودن نقش آن تاکید می‌کنند، جایگاه هلن در اساطیر یونان است. فیلم IO در حالی هلن را فرزند لدا و زاده‌ی خدایان می‌نامد که هیچ زنی در اساطیر یونان به اندازه‌ی هلن خانمان برانداز نبوده است! این زن مظلوم (که البته بین علمای اسطوره‌شناسی بر سر مظلومیت یا خیانت وی اختلاف است) هم بازیچه‌ی دست مردان شد و به خاطر وی، جنگ مشهور «تروآ» در گرفت که طی آن هزاران سرباز یونانی و اسپارتی کشته شدند! میراث هلن، فرزند لدا در اساطیر یونان چیزی جز جنگ و مرگ نیست. اما میراث سم و فرزندانش در فیلم، نجات بشریت است! این‌که چگونه نویسندگان و دست اندرکاران این اثر چنین نمادهای متضادی را برای بیان پیام خود به مخاطب استفاده می‌کنند، جای تعجب دارد! این در شرایطی است که در اساطیر یونان، نمادهای بهتری هم برای به تصویر کشیدن قدرت زنانه و تاکید بر ماهیت خداگونه‌ی آنها وجود دارد؛ مثل «گایا» که مادر زمین و خالق (تقریبا) تمام خدایان و تایتان‌ها بود. مطمئناً کسی کارگردان را برای استفاده از اسطوره‌ها و نمادهای باستانی اجبار نکرده و از این رو، استفاده‌ی نادرست و نابه‌جای آن‌ها هیچ توجیه عاقلانه‌ای ندارد!

نقد فیلم IO
هلن و پاریس اثر گیدو رنی

فیلم IO نه توانسته در ارائه‌ی نگاه علمی به مسئله‌ی انقراض بشریت موفق باشد و نه در نگاه نمادین برای نجات آن! این اثر نه احساسات شخصیت‌های خود را به درستی تصویر می‌کند، نه منطقی که در پس انتخاب‌های آنان قرار دارد. سم به عنوان یک دانشمند جانورشناس به خوبی می‌داند که پیش از این هم ۵ انقراض بزرگ موجودات در زمین را هدف قرار داده و در مواردی بیش از ۹۵% آنها را به طور کامل منقرض کرده است. با این وجود حیات همواره راهی برای ادامه‌ی مسیر خود پیدا کرده و جهان به پایان نرسیده است! با این حال، این دانشمند ناامیدانه تلاش دارد تا ناجی حیات در زمین باشد، آن هم آن نوع از حیات که مورد پذیرش و پسند خود اوست، نه آن حیاتی که سیر تکامل طبیعت و «انتخاب طبیعی» صلاح می‌داند! متاسفانه آیو نه فیلمیست که برای طرفداران ژانر علمی تخیلی جذاب باشد و نه اثری که بتواند دل دوستداران ژانر عاشقانه را به دست بیاورد. آیو تنها یک تلاش ناموفق برای فمینیستی کردن داستان‌های آخرالزمانی و منجی محور است.


8 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. واقعا دمتون گرم دیدم این فیلم رو نقد کردید. اتفاقا خوبه هر فیلمی رو نقد میکنید من میخواست ماین رو دانلود کنم که با خوندن مطالب سایت شما کلا منصرف شدم و به نظرم بهتره برم فیلم مریخی رو ببینم. بازم ممنون

    ۰۰
  2. شما که زحمت نقد رو میکشین چرا حداقل یه فیلمی رو نقد نمیکنین که ارزش دیدن رو داشته باشه… فیلمای خوب رو نقد کنین که هم اگه ندیدیم ترغیب شیم بریم فیلم رو ببینیم هم نقد رو بخونیم هم نظرمونو بگیم .ممنون

    ۲۱
    1. این فیلم الفبای سبک آخرالزمان یعنی تنازع برای بقا و ترس از غریبه ها را هم رعایت نمیکنه، چه برسه به داستان هیجان انگیز.

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر