با درود بیکران خدمت رفیق و استاد قدیمی، بعد از مدتها خوندن نقد فیلمی دیگه به قلم سعید زعفرانی حال و هوام رو عوض کرد… و اما نظرم در رابطه با فیلم kkk با سعید عزیز همسو نیست و با امتیاز ۷۵ به این فیلمِ به شدت شعاری و سطحی موافق نیستم. متاسفانه مدت زمانِ به نسبت زیادی از تماشای این فیلم برام گذشته و به دلیل اینکه بعد از kkk فیلمهای زیاد دیگری از جمله فیلمهای مهمِ فصل طلایی سال رو دیدم (که متاسفانه برای امسال اونها هم چنگی به دل نمیزدند!) و ذهن و حافظه کوتاه و بلند مدتم مثل سالهای گذشته قوی کار نمیکنه، نمیتونم به جزئیات فیلم اشارهای داشته باشم اما در رابطه با نکاتی که یادم مونده و به واسطه متن نقد یادم افتاده باید بگم که kkk از اون دست فیلمهایی هست که خیلی خوب شروع میشه، انتخاب Alec Baldwin و اون سخنرانی اولیهی سیاه و سفید خیلی کوبنده و دقیق هست، شخصیت پردازی و شکلگیری شخصیت اصلی و مشکلاتش با ورود به اداره پلیس محکم و خوب شروع میشه اما بعدتر اضافه شدن چاشنیِ شعارهای تکراری نژادی که ذره ذره به فیلم تزریق میشه کار رو بشدت خراب میکنه، چاشنی اینقدر به فیلم اضافه میشه و طعم فیلم رو اینقدر زننده میکنه که حدود ۳۰ دقیقه پایانی فیلم جای چاشنی {شعار و مظلوم نمایی} با ماده اصلی فیلم {داستان} جابهجا میشه. این درسته که واشنگتنِ پدر در فیلم “مالکوم اکس” خوش درخشید اما این دلیل نمیشه که واشنگتنِ پسر هم در فیلمی با همین کارگردان ظاهر بشه و هالیوود رو زیر و رو کنه! جایی خونده بودم که بعد از اعلام کاندیدهای “گلدن گلوب” و “اسکار” پدر این بازیگر از کاندید نشدن پسره با استعدادش حرفهای سخیف و بانکمی زده بود! یکی از نکات فیلم و بازی واشنگتن در اینه که هر چند که ما در آمریکا زندگی نمیکنیم به سادگی میتونیم لهن و لهجه سیاه پوست بودن شخصیت اصلی رو از پشت تلفن حدس بزنیم، دیگه چه برسه به نوع صدا با صدای Adam Driver که برای اون دسته گروه در فیلم که براشون خیلی مهم و جدی هم هست اصلا جای شکی قرار نمیده (هر چند که اینجا نوع بازی و تغییر صدای Adam Driver لازم و خوبه اما کافی نیست). اون بخش پایانی فیلم وقتی شخصیت اصلی فیلم با همکاراهاش از اداره پلیس به سرکرده بدذات گروه زنگ میزنه و به نوعی سرهکار قرارش میده و خندهها و … دیگه واقعا چه از نظر بازیگری و چه کارگردانی تیره خلاصِ فیلمه (چطور امکان داره تِم فیلم و درصد کمدیِ فیلم در این نقطه مکانی از فیلم تا به این حد تغییر پیدا کنه). در مورد چاشنی فیلم هم که عرض کردم رجوع کنید به اون بخش از فیلم که به صورت موازی داره سفید پوستهای احمق روی صندلی نشسته رو نشون میده که منتظر آب مقدس گروه هستند و از اون طرف روایت پیرمرد سیاه مهربون که داره اون داستان مظلومیت رو تعریف میکنه، این بخشِ ساده و پیش پا افتاده از کارگردانی با این سابقه و تجربه واقعا پذیرفتنی نیست. وقتی در فیلمی اینچنینی که به نوعی خیر و شر در مقابل هم قرار میگیرند اگر گروه شرورین زیاد از حد شرور و احمق نشون داده بشن دیگه جایی برای همذات پنداری با جبهه خیر باقی نمیمونه. به نظرم بازی Adam Driver و یک پنجم ابتدای فیلم و بازی اون دختر سیاه پوست که دلدار شخصیت اصلی فیلم میشه و یه بخش کوتاه نهایی فیلم که از در بیرون میان و متوجه میشن این قضیه نژادپرستی همینطور ادامه خواهد داشت از نکات مثبت فیلمه. اما بخش پایانی فیلم و ارجاع دادن به زمان حال و نشون دادن مستند همه چیز فیلم رو از بین میبره، بعد از این بخش اگر شکی هم باقی میموند از بین میره و مشخص میشه که دلیل ساخت این فیلم توسط فیلمساز چی بوده. اکنون چه چیزی از بخش هنری/فنی فیلم باقی میمونه!؟… تماشای این فیلم رو به هیچ یک از رفقا پیشنهاد نخواهم کرد… با سپاس فراوان و مجدد از سعید عزیز و با آرزوی ادامه پیدا کردن بخش “به سوی اسکار”. __________________________________ (Once Upon a Time in Hollywood) ۵۱ برای پاسخ، وارد شوید