نقد فیلم Roma به‌سوی اسکار: نقد فیلم Roma
در ۱۳۹۷/۱۲/۰۵ , 22:30:21
ژانر درام
کارگردان آلفونسو کوارون
ستارگان یالتیزا آپاریسیو، مارینا د تاویرا
رده‌بندی سنی R
مدت زمان 135 دقیقه

به‌سوی اسکار: نقد فیلم Roma

معضلات کمال‌گرا بودن

- میانگین امتیازات متاکریتیک
7.5 امتیاز دنیای بازی
ژانر درام
کارگردان آلفونسو کوارون
ستارگان یالتیزا آپاریسیو، مارینا د تاویرا
رده‌بندی سنی R
مدت زمان 135 دقیقه
0
در ۱۳۹۷/۱۲/۰۵ , 22:30:21

«آلفونسو کوارون» اگرچه عادت به ساختن یک نوع مشخص از فیلم‌ سینمایی را ندارد اما به‌خاطر نگاه فزاینده‌اش به تکنیک‌های سینمایی و تلاش برای خارج شدن از کلیشه‌ها در مدیوم موردعلاقه‌اش شناخته می‌شود. او تا کنون در ژانرهای مختلفی کارگردانی کرده و از «هری پاتر» تا «جاذبه» را در کارنامه‌ی خود دارد. فیلم‌سازی مکزیکی که برای هالیوود مثل یک جواهر درخشنده است که از سرزمین فلفل‌ها و هفت‌تیرکش‌های کلاه به سر کوچ کرده تا اتفاقات بهتری در بدنه‌ی سینمای آمریکا رقم بزند. در ادامه با نقد فیلم Roma همراه دنیای بازی باشید.

کم‌تر کسی فکر می‌کرد که کوارون برای فیلم جاذبه اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کند، چون او پیش از این، فیلم بهتر و محکم‌تری ساخته بود: «فرزندان انسان» (Children of Men). فیلمی سراسر هیجان، دلهره، احساس و پر از مخاطرات دیداری که از طریق دوربین و میزانسن شاهکار او به مخاطب منتقل می‌شدند. فیلمی سرشار از ناگفته‌های زندگی اجتماعی، اخلاقیات، انسانیت و روابطی که در تیره‌ترین روزها، در زیباترین مناظر به زبان سینما به حرف درمی‌آمدند. در مقابل اما جاذبه یک فیلمِ متکی به شخصیت و جلوه‌های ویژه بود که اگرچه کارگردانی خارق‌العاده و تمیزی داشت چیز چندانی به سینما اضافه نکرد. الماس درخشان مکزیکی این‌بار از همه‌ی کارگردان‌ها بهتر بود، (آیا واقعاً بهتر بود؟) اما جنس خود را به همراه نداشت.

فیلم، یک اتوبیوگرافی سینمایی برای مرد مکزیکی کمال‌گرایی بود که حالا بعد از یک دهه درخشش در سینمای بدنه‌ی هالیوود، تصمیم گرفته فیلمِ خودش را بسازد.از زمان اعلام خبر ساخت فیلم Roma توسط کوارون با سرمایه‌گذاری نت‌فلیکس هم می‌شد حدس زد که این فیلم در فصل جوایز جدی گرفته می‌شود. فیلم، یک اتوبیوگرافی سینمایی برای مرد مکزیکی کمال‌گرایی بود که حالا بعد از یک دهه درخشش در سینمای بدنه‌ی هالیوود، تصمیم گرفته فیلمِ خودش را بسازد. کوارون تلاش کرد تا با جذب سرمایه‌ی زیاد برای فیلم سیاه و سفید خود، در آستانه‌ی سال ۲۰۲۰ میلادی به یک نویسنده و کارگردان هنری تبدیل شود. هنرمندی که قادر به خلق شخصی‌ترین فیلم خود با تکیه بر توانایی‌های خودش بود و نه هیچ‌کس دیگر.

استفاده‌ی کوارون از نابازیگرها برای ایفای نقش‌های اصلی در فیلمش یعنی او می‌خواست بیشترین تسلط را بر روی آن‌ها داشته باشد. نقش‌های فیلم‌نامه‌ی Roma در واقع شخصی‌تر از آن هستند که یک بازیگر حرفه‌ای آن‌ها را تصرف کند. برای این‌که تسلط همه‌جانبه‌ی کارگردان بر نقش‌ها و بازی‌های فیلمش حفظ شود، هیچ راهی بهتر از انتخاب نابازیگر و حداقل دوری از انتخاب ستاره‌ها برای ایفای نقش در آن نبود. کارگردان و نویسنده‌ی فیلم در این حالت نسخه‌هایی از خود را در بازیگران فیلمش تکثیر می‌کند. او بر تمام جزئیات رفتاری و گفتاری آن‌ها تسلط دارد، در هر لحظه و هر سکانس از فیلم از آن‌ها یک احساس مشخص را به همان اندازه و با همان کیفیتی که خودش می‌خواهد دریافت می‌کند و نه فقط در نقش کارگردان، که در نقش تمام بازیگران فیلم هم حاضر خواهد بود. اولین قدم برای حفظ یک ویژگی اصلی در سینمای شخصی. کنترل شخصیت‌ها به روشی آسان. آن‌طور که استاد همه‌ی بازیگردان‌های تاریخ سینما، عباس کیارستمی می‌گفت.

نقد فیلم Roma

اما برای به کمال رساندن یک اثرِ تا این اندازه شخصی، هنرمند باید دست به خطرات بزرگی بزند. برای رسیدن به یک فیلم بی‌نقص، یک فیلم‌نامه‌ی بی‌نقص لازم است، اما Roma هرگز قصد ندارد به یک فیلم بی‌نقص تبدیل شود، بلکه بنا است به اثری کامل از نظر کارگردان خود بدل گردد. داستان فیلم Roma به همین دلیل از همه‌ی کلیشه‌ها، استانداردها و جنبه‌های سینمایی دور است. فیلم‌نامه‌ی Roma اگرچه ظاهری کلاسیک و پرجزئیات دارد اما ابداً توسط هیچ کس دیگری قابل درک نیست. این فیلم‌نامه، نوشته‌ شده تا توسط کارگردانِ خود به تصویر تبدیل شود و در این میان قرار نیست هیچ رخداد درخشان دیگری را شاهد باشیم. اگر بخواهیم Roma را روی کاغذ با فیلم‌های دیگر مقایسه کنیم، می‌بازد. اگر بخواهیم آن را در دانشگاه‌ها تدریس کنیم، همه به اشتباه می‌افتند. Roma یک تجربه‌ی شخصی است و بایدهر قاب از فیلم، به یک مانیفست هنری اعجاب‌انگیز شبیه است که برای تفسیر آن نه سینما، که باید هنر را به‌طور جامع شناخت. به مثابه‌ی یک اثرِ هنری شگرف با آن برخورد کنیم. با اثری که بیش از المان‌های درام، داستان و سینما، زندگی و احساس در خود دارد. فیلم‌نامه، بزرگ‌ترین دشمن کوارون، در دستان او به عنوان کارگردان چون مومی نرم شده و سر به راه آمده است، اما بعید است این فیلم‌نامه‌ی از هم‌گسیخته و خالی از ظرافت را هیچ کس دیگری بتواند بسازد.

کوارون با تعصب خاصی بر روی خلق اثر شخصی و هنرمندانه‌ی خودش، فیلم‌برداری Roma را نیز خود بر عهده گرفته است. کارگردانی که بهترین تجربه‌هایش همکاری با فیلم‌بردارِ نابغه یعنی «امانوئول لوبزکی» است و حالا در تلاش برای به کمال رساندن فیلمش از این همکاری دست کشیده است. فیلم‌برداری Roma عجیب و غیرسینمایی است. هر قاب از فیلم، به یک مانیفست هنری اعجاب‌انگیز شبیه است که برای تفسیر آن نه سینما، که باید هنر را به‌طور جامع شناخت. کوارون در هر قاب ردی از خود به جا گذاشته و کاری می‌کند که به‌جای نزدیک شدن به اثر، به شخصیت‌ها و به داستان از طریق دوربین، به کسی که پشت آن قرار گرفته نزدیک شویم. با تماشای فیلم Roma، هیچ چیزی در دل داستان بیشتر از کسی که مشغول روایت کردن آن است برای مخاطب مهم نمی‌شود. این در سینما یعنی ضعف. یعنی ضدِ هدف سینمایی در روایت و در زبان. اما در Roma عینِ مقصود هنرمند است.

دوربین استاتیک کوارون، به‌جای روایتِ لحظه، همه‌ی آن‌چه در جریان بوده را به طور همزمان به مخاطب منتقل می‌کند. این تکنیک، اگرچه جای بحث بسیاری دارد، اما انتخاب هوشمندانه‌ای بوده که در کمال تعجب با دیگر انتخاب‌های کارگردان در پردازش صحنه و میزانسن‌ها هماهنگ نیست. صحنه، پر از جزئیات است و شلوغ. فیلم در مدیوم شات رخ می‌دهد، پر از حرکت‌های ریز است که در قاب گم می‌شوند. صحنه‌ی شلوغ خانه که در بک‌گراند مملو از اشیا است، هرگز فرصتِ نمایش درست پیدا نمی‌کند. کوارون شما را با دوربینِ خود در حالی که فیلمی سیاه و سفید ساخته فریب می‌دهد. مخاطب نباید به خود اجازه دهد که به اجزای صحنه بیاندیشد، چون در این صورت از فیلم فاصله خواهد گرفت و به دریای عمیق «چرا کارگردان نمی‌گذارد من ببینم» خواهد افتاد. یعنی همان ضد سینمایی که در انتخاب‌های کوارون دیده می‌شود. مهم‌ترین معضل یک کارگردان کمال‌گرا. عدم وجود هارمونی بین اجزای فیلم. دست نیافتن به یک فرمول مشخص برای روایت. به کارگیری تکنیک‌ها به بهترین نحو بدون تلاشی برای هماهنگ کردن آن‌ها. آیا کوارون متوجه است که فیلمی ساخته پر از جزئیات که به بیننده اجازه‌ی رصد خیلی از آن‌ها را نمی‌دهد؟ بله. او آگاهانه دست به خلق چنین تصویری زده. اما چرا؟ چون او مشغول روایت زندگی خود است. از دریچه‌ی سینما. اما نه بی‌پروا. او فیلمی شخصی ساخته اما حاضر نیست شما را به همه‌ی جنبه‌های ذهنی خودش راه دهد. نتیجه؟ شما باید فقط بخشی از تصویر را ببینید که هنرمند اجازه می‌دهد. در عین حالی که دیگر اجزا هم وجود دارند. فقط شما نمی‌بینیدشان.

نقد فیلم Roma

اما آیا نتیجه‌ی همه‌ی این شخصی‌نگری‌ها و کمال‌گرایی‌ها برای ساخت یک فیلم، مثبت بوده است؟ آیا کوارون فیلم بهتری نسبت به آثار قبلی خود ساخته؟ آیا Roma ارزش هنری دارد؟ ارزش سینمایی دارد؟ آیا بهترین فیلم امسال است؟ پاسخ همه‌ی این سوال‌ها سابجکتیو است و با نقدِ اثر نمی‌توان به آن‌ها رسید. حلقه‌ی گم‌شده‌ی Roma آن‌جا خودنمایی می‌کند که مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند. اگر منطق شکل‌گیری داستان فیلم برای شما اهمیت پیدا نکند، از آن خسته می‌شوید. کوارون جای هیچ شکی باقی نگذاشته که نمی‌خواهد کسی که به طور مشخص مخاطب این نوع از هنر نیست، به فیلمش علاقه‌ای پیدا کند. ممکن است من و شما مخاطب Roma نباشیم و از آن لذت نبریم. ممکن است از همان ابتدا به دنبال مهم‌ترین «چرا»ها در سبکِ انتخاب شده‌ توسط فیلم‌ساز بگردیم و حتا در پایان هم آن‌ها را پیدا نکنیم. و ممکن است که در مواجهه با Roma یکی دیگر از فیلم‌های سیاه و سفیدِ مثلاً هنری حوصله سربر را بیابیم که ارزش وقت تلف کردن ندارد. و در عین حالی که می‌دانیم فیلم Roma یک تجربه‌ی باشکوه و ارزشمند در سینمای امروز است، حق با همه‌ی ما باشد.

من از سینما چیزهای بیشتری طلب می‌کنم. چیزهایی که Roma و خالقش هرگز توانایی ارائه‌ی آن‌ها را به من ندارند. من از سینما هنر بازیگری می‌خواهم نه هنر زندگی کردن جلوی دوربین. هنرِ سرگرم کردن می‌خواهم نه هنرِ متوجه کردن. سینمای پنهان‌کاری و جزئیات دست‌نیافتنی، سینمای سزاوار ستایشی نیست. فیلم گیرافتاده در تکنیکِ یک نفره، با روحِ سینما به‌عنوان یک هنرِ جمعی در تضاد است.

نکات مثبت

به متن مراجعه شود!

نکات منفی

به متن مراجعه شود!

امتیاز دنیای بازی 7.5 نفیس
سعید زعفرانی

http://www.last.fm/user/SaeeD22000Z

سینما و تلویزیون

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر