سال ۲۰۱۹ هم به پایان خود رسید و به روال هر سال و با نظر جمعی تحریریه ی دنیای بازی، منتخبین هنر هفتم را انتخاب کردیم که در ادامه از نظر می گذرانید. پس با بهترین های سینمایی سال ۲۰۱۹ به انتخاب دنیای بازی همراه ما باشید.
با مقدمه ی پرونده ی بهترین های سینمایی سال ۲۰۱۹ به انتخاب دنیای بازی به قلم دبیر تحریریه ی سینمایی، سپهر گلمکانی شروع می کنیم:
سال ۲۰۱۹ میلادی به پایان راه خود رسید و شاهد اکران فیلمهای بی نظیر، متفاوت و خلاقانه ای بودیم که به جرات برخی از آن ها شایستگی حضور در لیست برترین فیلمهای دهه و شاید بهترین فیلمهای تاریخ سینما را دارند. چند سالی بود که در محفل بحث و بررسی آثار سینمایی، جمله «امسال سال خوبی برای فیلمها نبود.» را بارها تکرار میکردیم ولی سال ۲۰۱۹ یکی از بهترین سالهای سینما برای مخاطبان عام و خاص سینما بود. از پایان یافتن باشکوه داستان «انتقام جویان» و «داستان اسباب بازیها» گرفته تا بازگشت قدرتمندانه کارگردانهایی چون «مارتین اسکورسیزی» و «سام مندس» که با ساخت آثار «مرد ایرلندی» (The Irishman) و ۱۹۱۷ثابت کردند که توانایی و تبحر شان در سینما در یک سطح دیگری است. به اکران جنجالی فیلم «جوکر» (Joker) اشاره کنیم که بسیاری از طرفداران سینما را شیفته خودش کرد و البته از سوی قشر مخاطبان خاص و منتقدان چندان مورد تحویل و تمجید قرار نگرفت.
قابل ذکر است که امسال شاهد سورپرایزهای سورپرایزهای بزرگی هم بودیم؛ از جمله معرفی ناگهانی فیلم بریکینگ بد با پسوند «ال کامینو» (El Camino) و هنرنمایی بازیگرانی که سالها با بازیهای بد شان آن ها را میشناختیم، امسال بی تردید بهترین هنرنمایی عمرشان را به نمایش گذاشتند. از اکران حجیم فیلمهای لایو اکشن دیزنی هم بگوییم که امسال گیشه سینما را به طور بی رحمانه تسخیر کردند.
با این اوصاف تصمیم گرفتیم تا فیلمها و آثار برجسته را معرفی کنیم و از بین آثار و نقش آفرینیهای نامزد شده در هر بخش، بهترین گزینه را انتخاب کنیم. لازم است اشاره کنم که تمامی این انتخابات بر اساس نظر جمعی اعضای تحریریه ی بخش سینما دنیای بازی صورت گرفته و سعی کردیم در انتخاب کاندیداهای هر دسته بندی بهترین عملکرد را داشته باشیم. پس از معرفی نامزدهای هر بخش، رقابت وارد مرحله ی بعدی بین ۴ آثار و نقش آفرینی مدعی شد و در نهایت از بین ۴ عنوان، یکی انتخاب شد. البته باید بگوییم که تنها بخش بهترین فیلم ۵ کاندید دارد که واقعاً نمیشد که یکی از آن ها را حذف نماییم چون هر ۵ فیلم آثار مهم و موفق امسال بودند. پس در ادامه با نامزدها و برندگان شایسته در پرونده بهترین فیلمهای ۲۰۱۹ آشنا شوید.
بهترین فیلمبرداری
(Best Cinematography)
۱۹۱۷
Lighthouse
Midsommar
Uncut Gems
بهترین فیلمبرداری سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Cinematography)
۱۹۱۷
نوید غلامی
مدیر فیلمبرداری فیلم ۱۹۱۷ به کارگرانی سم مندز (Sam Mendes)، کسی نیس جز راجر دیکنز (Roger Deakins). انتخاب روایت به ظاهر یک تکه و سکانس- پلان برای فیلمی با این حجم از جلوه های ویژه ی میدانی، برای هر فیلمسازی و در درجه ی بعدی فیلمبرداری یک کابوس است اما همانطور که قبلا به سینمادوستان ثابت شده بود، دیکنز بیدی نیست که با این بادها بلرزد! ۱۹۱۷ شاعرانه ترین تصاویر از زشت ترین جنگی که بشریت به خود دیده را نشانمان میدهد که بابت یادآوری سکانس های چشم گیرش هم ناراحت و هم خوشحال می شویم!
بهترین موسیقی متن
(Best Original Score)
۱۹۱۷
Joker
Lighthouse
Uncut Gems
بهترین موسیقی متن سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Original Score)
Joker
علی کیانی- کارگردان و فیلمنامه نویس
فیلم جوکر ساخته ی تاد فلیپس یکی از مهمترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ است، فیلمی که با فروش بالا و نظر حداکثری مثبت منتقدین چیزی برای از دست دادن ندارد. تاد فلیپس یکی از نمادین ترین و شرورترین شخصیتهای تاریخ سینما را قهرمانی سمپاتیک برای بیننده می سازد. موسیقی Joker ساختهی هیلدورو دنادوتیر موسیقی دان کلاسیک اهل ایسلند است که هنرمند در این فیلم اقدامی شجاعانه در برخورد مینیمال با موسیقی متن انجام داده است. گودنادوتیر با خودداری از سازبندی ارکسترال و دوری از فضای موسیقی دهه ی ۸۰ میلادی مانند طراحی صحنه فیلم، علاقه ای به یادآوری و نوستالژیک دهه ی ۸۰ برای بیننده ندارد. ساز اصلی فیلم ویولن سل است و از همان ابتدای فیلم همراه و مرهم زخمی برای شخصیت اصلی فیلم آرتور(جوکر)، چه در تنهایی و پرسه زدن های خیابانی به همراه حمله های عصبی و چه در رویاها و حتی بعد از صحنه ی قتل در مترو است و میتوانید تکرار تم اصلی را در این لحظات بشنوید. موسیقی اصلاً مزاحم فیلم نیست اما در دو سکانس رویکرد متفاوتی دارد؛ در نمادین ترین سکانس فیلم یعنی رقص جوکر بر روی پله ها موسیقی ریتمیک با رگه های موسیقی راک مدت کمی پخش می شود ودر صحنه ی فینال جوکر بعد از تصادف در خیابان موسیقی همراه با ارکستر کلاسیک قطعه ای حماسه ای برای مدح قهرمان و پا به پای مردم معترض در خیابان به تصویر جان می بخشد .
در بعضی از سکانس ها فیلم با بازسازی موقعیت های دراماتیک راننده تاکسی (Taxi Driver) و سلطان کمدی (King of Comedy) ساخته ی مارتین اسکورسیزی نه تنها ادای دینی به این کارگردان شهیر میکند بلکه با انتخاب هوشمندانه موسیقی نیز یادآور شاهکار برنارد هرمن در فیلم راننده تاکسی می شود.
بهترین انیمیشن
(Best Animated Feature)
Frozen II (Disney)
How to Train My Dragon: Hidden World (Dreamworks)
I Lost My Body (Netflix)
Toy Story 4 (Disney/Pixar)
بهترین انیمیشن سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Animated Feature)
Toy Story 4 (Disney/Pixar)
مهدی هفته خانک
راستش را بخواهید چندان برای «داستان اسباببازی ۴»(Toy Story 4) انتظار نمیکشیدم؛ نه که در مهارت پیکسار و زیبایی انیمیشنهای این استودیو شک داشته باشم، به عنوان کسی که با «داستان اسباببازی» بزرگ شده است، احساس میکردم دیگر این اسباببازیهای دوستداشتنی نمیتوانند چیز جدیدی به منی که حال مثل «اندی» بزرگسال شدهام ارائه دهند. وقتی هم که تقریباً نه سال پس از انتشار نسخهی سوم به تماشای داستان اسباببازی ۴ نشستم، بیشتر هدفم خاطرهبازی و دیدن «وودی» و «باز» بود، تا یک ماجراجویی جدید… .
از طرفی هم سهگانهی داستان اسباببازی بدون شک بهترین سهگانهی انیمیشنی تاریخ سینما بود. داستان اسباببازی ارجینال با خلق شخصیتها و ماجرایی ملموس و دوستداشتنی سنگ بنا را محکم گذاشته بود. در شمارهی دوم شاهکاری خلق شد که اگر نگوییم بهترین، بدون شک یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ سینما است؛ و داستان اسباببازی ۳ نیز به قدری خوب بود که بسیاری آن را عنوانی مناسب برای بسته شدن پروندهی بهترین سهگانهی انیمیشنی تاریخ میدانستند.
اما داستان اسباببازی ۴ فراتر از چیزی بود که میتوانستم تصور کنم. بازگشت «بو پیپ» و شخصیتهایی جدید و خارقالعادهی مثل «چنگالی»(Forky) در کنار داستانی که موفق شده بود علیرغم حفظ دیانای سه فیلم قبلی، ماجرایی کاملاً جدید و جذاب را تعریف کند؛ همهی اینها در کنار استفاده از جدیدترین و پیشرفتهترین تکنولوژیهای انیمیشنی دیزنی باعث شدند که داستان اسباببازی ۴ نیز همانند سه عنوان قبلی به عنوان یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ دستهبندی شود. پیکسار بار دیگر موفق شد تا با جادوی خود هر یک از ما را به بچهای تبدیل کند که هر بار که داستان اسباببازی را می دید، احترام بیشتری به اسباببازیهای خود میگذاشت.
بدترین فیلم
(The Worst Picture)
Cats (Universal Pictures)
Discarnate (Fire Trial Films/ Street Entertainment)
Doom Annihilation (Universal Pictures)
Gemini Man (Paramount Pictures)
بدترین فیلم سال به انتخاب دنیای بازی
(The Worst Picture)
Cats (Universal Pictures)
مهدی هفته خانک
هر چند در سال ۲۰۱۹ شاهد فیلمهای درخشانی از داخل یا خارج هالیوود بودیم اما در طرف دیگر سکه فیلمهایی نیز بودند که چندان نمیتوان از آنها تعریف کرد. از کلونهای ضعیف و تکراری جان ویک که در ابتدای سال Polar را روی نتفلیکس برده و در پاییز Gemini Man را نشان مان دادند گرفته تا اقتباسی از بازی Doom که نه تنها نتوانسته بود طلسم اقتباسهای هالیوودی از صنعت بازیهای ویدیویی را بشکند، بلکه انتظارات و استانداردهای چنین اقتباسهایی را چند پله پایین آورده بود. وجه مشترک اغلب فیلمهای ضعیف امسال اما ستارگان آنها بود؛ ویل اسمیت در Gemini Man، مدز میکلسن در پولار و تیلور سوئیفت(که البته نمیتوان چندان وی را ستارهی سینما دانست) در گربهها(Cats) ثابت کردند که هر چقدر هم بازیگران به کار گرفته شده در یک فیلم خوشسابقه یا پرطرفدار باشند، شاید بتوانند با تبلیغات خوب موفقیت آن اثر را در گیشه، حداقل در افتتاحیه ثابت کنند، اما این به معنی یک فیلم خوب نیست.
ده روز مانده به اتمام ۲۰۱۹ فیلمی روی پردهی نقرهای رفت که ما آن را به عنوان بدترین فیلم سال معرفی میکنیم. اقتباسی از نمایشنامهای کلاسیک و موزیکال با همین نام، گربهها یک فیلم سردرگم است که حتی نمیتواند به درستی از نمایشی که تا به حال بیش از ده هزار بار در نقاط ختلف جهان اجرا شده است اقتباس کند. گربهها یک فانتزی موزیکال است که سعی میکند درام باشد، درامی که در برابر بازی لوس بازیگران و موشن پیکچر غلیظ فیلم گم میشد. از طرفی قطعات موسیقی فیلم نیز بی در و پیکر در طول روایت آن ظاهر میشوند تا گربهها به عنوان یک فیلم موسیقیایی نیز شکست بخورد.
گویا خود سازندگان این فیلم نیز میدانستند که چه دستهگلی به آب دادهاند، زیرا در طول تبلیغات گربهها، تمرکز اصلی بر روی «بومبالورینا» یکی از گربههای فیلم بود که ستارهی مشهور موسیقی پاپ آمریکا، تیلور سوئیفت نقش آن را ایفا کرده بود. حتی طرفداران بیشمار خوانندهی گربهدوست و ناز و افادههای موشن پیکچری وی نیز نتوانست موفقیتی را برای گربهها تضمین کند و حیوانات مورد علاقهی خانم خواننده در هالیوود، هم توسط منتقدین و هم توسط بسیاری از مخاطبین پس زده شدند.
بهترین بازیگر مکمل زن
(Best Supporting Actress)
Laura Dern (Marriage Story)
Kaitlyn Dever (Booksmart)
Scarlett Johansson (Jojo Rabbit)
Jennifer Lopez (The Hustlers)
بهترین بازیگر مکمل زن سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Supporting Actress)
Laura Dern (Marriage Story)
آرمین باقری
اگر سریال دروغهای کوچک بزرگ (Big Little Lies) را دیده باشید؛ بدون شک لورا درن را میشناسید. بر خلاف برد پیت که بهترین بازیگر نقش مکمل مرد بود و مقدار زیادی از مدت زمان روزی روزگاری در هالیوود را به خود اختصاص داده بود؛ لورا درن حضوری نسبتا کوتاهی را در داستان ازدواج (Marriage Story) داشت اما همین حضور کوتاه آن قدر خوب بود که از نظر ما در دنیای بازی، بهترین بازیگر نقش مکمل زن است. انتخاب و ایفای نقش بسیار خوب وی حتی لارا را تا نامزدی همین بخش در اسکار امسال نیز کشانده است. اما بیایید نگاهی به حضور او در فیلم داشته باشیم. قبل از هر چیزی باید گفت که نقش او در فیلم بر اساس یک فرد واقعی است. در اولین حضور او جلوی دوربین، همه بر این فکر بودند که او یک وکیل با شرافت و دلسوز است و قصد دارد مشکلات را در صلح و آرامش حل کند اما رفته رفته و با ادامه داستان متوجه آن پلیدی در وجودش میشویم. درست است که با امپراطور پالپاتین دنیای استار وارز رو به رو نیستیم؛ ولی میتوان او را نسخه لایت او در نظر بگیریم. او نمایانگر گروهی است که از مشکلات کوچک طرفین سوء استفاده کرده و آتش به اختیار معرکه شده است. این موضوع تا جایی پیش رفته که مخاطب حس تنفر نسبت به او پیدا کرده و میخواهد سر از تنش بخاطر به دردسر انداختن چارلی ( با بازی دوست داشتنی آدام درایور)، جدا کند. شاید در نگاه اول چنین شخصی شانسی برای بهترین شدن در این بخش را نداشته باشد ولی لورا درن خلاف این ماجرا را با ایفای نقش کم نظیر و عالی خود ثابت کرده است. این اجرا و به تصویر کشیدن چیزی که گفته شد شایسته تقدیر است. حال باید صبر کرد و دید که او در اسکار موفق به دریافت جایزه خواهد شد یا خیر.
بهترین بازیگر مکمل مرد
(Best Supporting Actor)
Song Kang Ho (Parasite)
Al Pacino (The Irishman)
Joe Pesci (The Irishman)
Brad Pitt (Once Upon a Time in Hollywood)
بهترین بازیگر مکمل مرد سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Supporting Actor)
Brad Pitt (Once Upon a Time in Hollywood)
آرمین باقری
و بله این گونه بود که برد پیت با شجاعت و مبارزه با بروس لی دل اعضای تحریریه دنیای بازی را برد و به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از نگاه ما انتخاب شد. ولی جدا از سکانس مبارزه او و بروس لی، برد پیت یک نمایش خیره کننده را در روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon A Time In Hollywood) بر جای گذاشت. هر چه حضور بی دلیل مارگو رابی وقت مخاطب را گرفت؛ برد پیت آن را جبران و ما را تا فراتر از سرگرمی با خود همراه کرد. البته بد برداشت نکنید. مارگو رابی دوست داشتنی هم اجرای خوبی داشت. اما جناب تارانتینو کارگردان فیلم نتوانست آن طور که باید از او استفاده کند. به هر حال بگذریم چون این بخش در مورد برد پیت است.
بدل کار دوست داشتنی ما در جدیدترین فیلم تارانتینو همان کاری را کرد که انتظارش را داشتیم. او که در قصه هالیوودی ما نقش کلیف بوث بدل کار را بر عهده داشت؛ به بهترین شکل ممکن وظیفه خود را انجام داده و در آخر فیلم لبخند رضایت را چه از لحاظ اجرا و چه از لحاظ اعمالش در فیلم، روی لبهای شما مینشاند. همانطور که میدانید چند هفته قبل و در مراسم گلدن گلوب، برد پیت جایزه این بخش را از آن خود کرد و حالا نیز نامزد مراسم اسکار است. به هر حال ۱۰ میلیون دلاری که برد پیت برای این نقش گرفته حلالش باشد. اگر فیلم را دیده باشید احتمالا با من هم عقیده باشید که اجرای او در ده دقیقه آخر فیلم او را نه تنها یک قدم بلکه ده قدم به اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نزدیکتر کرد. البته دیگر رقبای او نیز عملکرد راضی کننده و خوبی را به نمایش گذاشتند؛ اما کلیف بوث ( برد پیت) چیز دیگری بود.
بهترین بازیگر زن
(Best Actress)
Scarlet Johansson (Marriage Story)
Lupita Nyong (Us)
Florence Pugh (Midsommar)
Rene Zelleweger (Judy)
بهترین بازیگر زن سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Actress)
Florence Pugh (Midsommar)
سپهر گلمکانی
امسال بی شک سال فلورنس پیو بود. بازی در سه فیلم موفق «مبارزه با خانواده» (Fighting With My Family)، «میدسامر» (Midsommar) و «زنان کوچک» (The Little Women) که در هر سه اثر، هنرنمایی او مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. گرچه بازی پیو در فیلم «زنان کوچک» بیشتر مورد توجه واقع شد که حتی نامزدی اسکار و بفتا را برایش به ارمغان آورد ولی در اثر غیر متعارف آری استر یک بازی متفاوت و کم نظیری را به نمایش میگذارد. بازی او در میدسامر بسیار پویا و شگفت انگیز است و چهره ای که نمایش گذاشته به قدری باز و گسترده است که به نظر می رسد جایی برای پنهان کردن احساساتش ندارد. سکانس طولانی ولی پراحساس گریه و زاری دنی که سایر دختران دهکده هم با خود همراه می کند به وضوح می توان این مورد را احساس کرد. فلورنس پیو بی شک شایستهترین گزینه این بخش است.
بهترین بازیگر مرد
(Best Actor)
Leonardo DiCaprio (Once Upon a Time in Hollywood)
Adam Driver (Marriage Story)
Joaquin Phoenix (Joker)
Adam Sandler (Uncut Gems)
بهترین بازیگر مرد سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Actor)
Joaquin Phoenix (Joker)
سید مسعود کاظمی
زمانی که فیلم جوکر به کارگردان تاد فیلیپس بر پردهی نقرهای به نمایش عموم درآمد، با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان و مخاطبین مواجه شد. برخی منتقدان فیلم را عالی و بینظیر و برخی دیگر فیلم را پوچ با ارجاعاتی بیمنطق خواندند اما همه منتقدین و مخاطبین بر روی یک چیز باهم توافق داشتند؛ بینقص بودن اجرای واکین فینیکس در نقش آرتور فلک. فینیکس قبلا با فیلمهای «مرشد» (The Master) به کارگردانی پاول توماس اندرسون و فیلم «او»(Her) به کارگردانی اسپایک جونز، استعداد بازیگریاش را به علاقهمندان سینما ثابت کرده است اما نقشآفرینی او به عنوان یک شخصیت منزوی که دچار افسردگی شدید است و از خندههای ناخودآگاه و بیغیرقابل کنترل رنج میبرد، کاملا بینقص است. نمیتوان فیلم جوکر را دید و از نقشآفرینی قوی و بینظیر آن لذت نبرد. واکین در تکتک لحظات فیلم با اجرایش مخاطب را میخکوب میکند؛ چه زمانی که دارد میرقصد، چه زمانیکه دارد صحبت میکند و چه زمانی که دارد میخندد. بازیگری فینیکس زمانی به اوجش میرسد که درحال خندیدن است اما میتوان گریهاش را حس کرد؛ درحال خنده است اما میتوان بغضی که در گلویش گیر کرده و هرچه تلاش میکند آن را بشکند اما نمیتواند را حس کرد. درحال خنده است اما میتوان تمام دردهای زندگیاش را حس کرد. فینیکس با اجرای خیره کنندهاش دوباره به مخاطبان سینما گوشزد کرد که نقشآفرینی در نقش چندلایهِ جوکر کار هر بازیگری نیست و واکین فینیکس هم هر بازیگری نیست که نتواند از پس این نقش پیچیده برنیاید.
بهترین فیلمنامه
(Best Screenplay)
Knives Out
Marriage Story
Irishman
Parasite
بهترین فیلمنامه سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Screenplay)
Irishman
عباس کشتکار
فیلمنامه فیلم The Irishman توسط استیون زایلیان نوشته شده است. منبع اقتباس زایلیان رمانی به نام «شنیدهام خانهها را رنگ میکنی» بود که این رمان نیز در سال ۲۰۰۴ توسط چارلز برنت نوشته است. جدا از این موضوع که امسال سالی پر هیاهویی برای هالیوودیها از نظر ترافیک فیلم بود؛ اما فیلم «مرد ایرلندی» با وجود ستارگانی که داشت تحت تاثیر تبلیغات زرد قرار نگرفت و دقیقا تبدیل به همان چیزی شد که از کارگردانی به نام اسکورسیزی انتظار میرفت. در ابتدای فیلم دوربین ما را وارد یک راهرو میکند. راهرویی که در پیچ و تابها و اتاقهای آن هر یک از افراد درتکاپوی زندگی کردن هستند. بعد از همه به پیرمردی میرسیم که حتی دیگر به سختی پاهایش را حس میکند و از همین جا «فرانک شراین» داستان زندگیخود را در حالی که نه از آن متنفر است و نه راضی، برای مخاطب تعریف میکند. یکی از انتقادهای اساسی به فیلمنامه مرد ایرلندی این بود که خیلی طولانی و حوصله سر بر است. وقتی متوجه شدم که مدت زمان فیلم سه ساعت و نیم است من هم نگران این موضوع شدم. اما بعد از تماشای فیلم در حالی که متوجه عبور زمان نشده بودم از خودم پرسیدم چطور میشود چنین اشکالی به فیلمنامه وارد کرد. همین که فیلم کاری کرد که مخاطب نزدیک چهار ساعت آن را همراهی کند فقط یک معنی میدهد، هنر.
بهترین کارگردان
(Best Director)
Bong Jong- Ho (Parasite)
Sam Mendes (1917)
Josh & Benny Safide (Uncut Gems)
Martin Scorsese (Irishman)
بهترین کارگردان سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Director)
Martin Scorsese – Irishman
سپهر گلمکانی
دهه اخیر، دههی پرفراز و نشیبی برای کارگردان مولف- مارتین اسکورسیزی محسوب میشود؛ پس از سردرگمی در روایت جورچینگونه قهرمان در تیمارستانی بینام و نشان در «جزیره شاتر» (The Shutter Island) و تصاویر غالبا اغراق آمیز و توخالی از زندگی اشرافی جوردن بلفورد در فیلم «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wallstreet) و اثر خاموش و فراموش شده «سکوت» (Silence) ، به جرات میتوان گفت که فیلم «مرد ایرلندی» بازگشت باشکوه اسکورسیزی پس از فیلم «رفتگان» (The Departed) است. مرد ایرلندی همان اثری است که با سلیقه و هنر اصلی اسکورسیزی تطابق دارد. گرچه استفاده از سیستم «دی- ایجینگ» و جلوههای ویژه بصری کمی از هنر کلاسیک اسکورسیزی در فیلم سازی فاصله گرفته ولی همچنان آن اصالت و شوق خود در گرفتن تصاویر پویا و شفاف نیز نگه داشته است. همیشه اسکورسیزی از گرفتن تمامی قدرت و استعداد نقش آفرینی بازیگرانش در آثاری که ساخته مشهور است و در این فیلم به گونهای استادانه از سه بازیگر کهن سال هالیوود – رابرت دنیرو، جوپشی و البته آل پاچینو بازی گرفته که سالها از آنها ندیده بودیم.
و اما میرسیم به قسمت هیجان انگیز ماجرا! این شما و این برنده ی بهترین فیلم سال
بهترین فیلم سال
(Best Picture)
۱۹۱۷ – Universal Pictures
Joker (Warner Bros)
Irishman (Netflix)
Parasite (CJ Entertainment)
Uncut Gems (A24)
بهترین فیلم سال به انتخاب دنیای بازی
(Best Picture)
Irishman (Netflix)
سپهر گلمکانی
هر فیلم پنج کاندید شده در بخش بهترین فیلم سال به یک طریقی منحصر به فرد هستند؛ از فیلم ۱۹۱۷ که کارگردانی بی نقص و فیلمبرداری بینظیری دارد، از فیلم Joker که «فینیکس»اش در هر سکانس میدرخشد، از فیلم Parasite که پیچشهای داستانی غیرمنتظرهای دارد و فیلم Uncut Gems هم با هنرنمایی کاریزماتیک «سندلر» و قصهی اضطراب آور برادران سفدی، ذرهای آرامش به مخاطب نمیدهد. اما «مرد ایرلندی»، برنده اصلی این بخش، به طرز معجزهآسایی اثری است که هم مخاطب را با سینمای هالیوود که چند سالی از اصالت حقیقی خود دور شده بود، آشتی می دهد و هم اسکورسیزی را به کارگردانی تمام نشدنی تبدیل میکند. در زمانی که بسیاری از مخاطبان و منتقدان سینما از مدت زمان طولانی و زائد برخی فیلم ها گله مند هستند، مرد ایرلندی با شجاعت تمام و کمال داستان پر فراز و نشیب یک آدمکش حرفهای را به مدت سه ساعت و نیم به تصویر میکشد. فیلم در هربخش عالی کرده است؛ از فیلمنامه پرجزییات و کامل استیو زیلیان گرفته تا قاب بندیهای بینظر اسکورسیزی و بازیهای درخشان سه ستاره کهن کار هالیوود که سالهای درازی از حضور قدرتمندانه آنها بر پرده نقرهای میگذشت. بیشک «مرد ایرلندی» در کنار فیلمهای «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» (The Lord of the Ring: The Return of the King)، «پدرخوانده دو» (Godfather: Part II) و «روزی روزگاری در آمریکا» (Once Upon a Time in America)، یکی از بهترین فیلمهای طولانی تاریخ سینما است.
این هم از بررسی فیلم های منتخب ۲۰۱۹به انتخاب دنیای بازی. به نظر شما جای چه آثاری در این بین خالی بود؟ آیا انگل (Parasite) و خالق کم حرفش، بون جونگ-هو امسال فیلم بهتری بود یا الماسهای تراش نخورده (Uncut Gems) برادران سفدی؟ جوجو خرگوشه (Jojo Rabbit) و زنان کوچک (Little Women) چطور؟
آیریش من؟؟ خداوکیل؟؟ ینی انتظار تک تک اینم فیلمها رو داشتم ک بگین بهترین فیلم ساله غیر اون پلاستیک کلا نتفلیکس دست ببره تو هرچی فاتحهی اون موجودیت خوندهس…
امسال سال بدی برای بلاک باستر ها بود،از لحاظ گیشه نمیدونم،اما فرانچایز هایی مثل اونجرز،اکس من،ژوراسیک پارک،فست اند فیوریوس در ضعیف ترین حالت های خودشون بودن از قسمت دوم it هم بهتره حرفی نزنم.
اما بی خاصیت ترین فیلم سال هم جوکر بود که در بوق و کرنا تحویل گرفتنش چیزی که من در فیلم دیدم فقط یه کومون کریمینال با مشکلات روانی و سرخورده بود که با جوکری که استاد فریبکاری و بازی با ذهنه اشتباه گرفته شده
بهترین فیلم های سال برای من یه چیزی از بین جوجو ربیت و توی استوری بود
متاسفانه یا بهتره بگیم خوشخبتانه کم کم از اون فاز تسخیر عمده ی گیشه توسط بلاک باسترهایی که صرفا برای پول در آوردن و فروش حداکثری ساخته شدن داریم فاصله میگیریم و دست آثاری مثل سری اونجرز و بقیه مثال هایی که زدید برای همه رو شده؛ همشون یک شکل و ترکیب واحدی دارن و مخاطب سینمایی که نسل حاضر رو با سیلی از این عناوین گذرونده دیگه دنبال تجربه های تازه میره. تکرار فرمول های گذشته جوابگو نیست مگر در صورتی که با نوآوری همراه باشن و میبینیم که کسی مثل اسکورسیزی هم میتونه با همین یه فاکتور ساده ضعیف ترین فیلمشو بسازه ( به رغم انتخاب بهترین فیلم سال از طرف جمع تحریریه!)؛ یا جوکر که در حد و اندازه های یک اپیزود از American Horror Story بود بیشتر تا اثری مستقل که حرفی برای گفتن داشته باشه.
تو این زمونه که فرم و محتوا رو به زور سازنده ها یکی میبینیم (جوکر و انگل) باید حواسمون جمع باشه تا بتونیم واقعا اثرخوب رو از بد تشخیص بدیم.
ممنون از نظرتون
ممنون از آقای غلامی بابت آماده کردن این پرونده سینمایی. خداشکر نویسندگان با انتخاب های خوبشان گرفتار ویروس «انگل» نشدند! ارادتمند
کرونا از پا درمون نیاره فعلا! بعدا به انگل هم میرسیم