The Vast of Night یک فیلم دلهرهآور و رازآلود با درونمایهی علمی تخیلی است که توسط آندره پترسون، کارگردان جوان و نسبتا تازهکار آمریکایی کارگردانی شده است. فیلم The Vast of Night موفق شد در جشنوارهی فیلم اسلم دنس ۲۰۱۹ (۲۰۱۹ Slamdance film festival) خوش بدرخشد و جایزهی بهترین فیلمنامه را از طرف مخاطبین دریافت نمیاد. در ادامه با نقد و بررسی فیلم The Vast of Night دنیای بازی را همراهی کنید.
«آندره پترسون» فیلمساز جوان آمریکایی است که نخستین فیلم خود را با نام Let There be Zombies در سال ۲۰۱۴ اکران نمود. آن فیلم را میتوان فیلم ضعیفی به حساب آورد و پترسون فعالیت خود را با اکران فیلم متوسط و بهتر Prepper در سال ۲۰۱۶ ادامه داد. Prepper در مقایسه با Let There be Zombies به موفقیت بیشتری رسید و زمینه برای این فراهم شد تا در سال ۲۰۱۹، با همکاری آمازون، پترسون بهترین و موفقترین اثر خود تا به امروز را از طریق سرویس پرایم به نمایش بگذارد، فیلم The Vast of Night، فیلمی که البته بی نقص نیست، اما جالب توجه است.
فیلم The Vast of Night با صدایی نهچندان با کیفیت که یادآور رادیوهای قدیمی است، آغاز میشود. تلویزیون قدیمیای به نمایش در میآید که کمکم، فیلم اصلی بهصورت سیاه و سفید در آن آغاز میشود و در فیدی نسبتا طولانی، فیلم (که البته رنگی است) جایگزین تصویر قدیمی قبلی میشود. از همان ابتدا دو مسئله در فیلم چشم گیر است:
نخستین مسئله پلانهای بسیار طولانی فیلم است که بهخصوص در نیمهی اول فیلم به شدت برجسته هستند. البته که در مواقع پر تنش خود، فیلم مشکلی با تعدد پلانهای سکانسهایش ندارد و همانند فیلم ۱۹۱۷ قصد ندارد به هر نحوی که شده یک پلان سکانس طولانی تحویل دهد. اتفاقاً با نزدیک شدن به نیمهی دوم فیلم The Vast of Night و اوجگیری تم دلهرهآور فیلم، دیگر چندان شاهد پلانهای خیلی طولانی نیستیم.
بههرحال با بررسی فیلم The Vast of Night باید گفت عملکرد بازیگران و تیم فیلمبرداری در پلانهای طولانی فیلم قابلستایش است؛ البته فیلمبرداری در این پلانها گاهاً گافهایی نیز داده، برای مثال، لرزشهای خفیف دوربین در پلانهای طولانی که ثبات و ابهت دکوپاژ را به هم میریزد.
مسئلهی دومی که در ابتدای فیلم کاملاً چشمگیر است، بازی به شدت پر جنب و جوش بازیگران، به خصوص «جیک هورو تیز» در نقش «اِورت» است. اورت که یکی از نقشهای اصلی فیلم است، در افتتاحیه مدام طی پلانهای طولانی بین دکورهای مختلف جا به جا میشود و همواره در حال دیالوگ است.
هدفی که فیلمساز از جنب و جوش زیاد موجود در افتتاحیه دنبال میکرده، تبیین زمان، مکان و شخصیتهای حاضر در روایت از همان ابتدا، برای مخاطب است. با توجه به موتیف تلویزیون قدیمی و سیاه و سفید که نخستین بار در ابتدای فیلم به چشم میخورد و همین طور دکوپاژ بسیار مناسب و گریم خوب بازیگران، فیلم در تبیین زمان و مکان خود، یعنی آمریکای دههی شصت – هفتاد قرن بیستم موفق است.
اما پلانهای طولانی، دکورهای متعدد و دیالوگهای بسیار زیاد، باعث شده است که افتتاحیهی فیلم کمی گیجکننده باشد و فیلم در تبیین شخصیتهای خود، در ابتدا ناموفق عمل کند. در واقع میتوان گفت که برخلاف خواستهی فیلمساز، در بررسی شخصیتهای فیلم The Vast of Night باید گفت که آنها نه در افتتاحیهی طولانی فیلم، بلکه در طول روایت پرداخته میشوند.
خوشبختانه با وجود این مشکل ابتدایی در شخصیتپردازی، با نقد فیلم The Vast of Night دی مییابیم که خوشبختانه فیلم موفق میشود در ادامه شخصیتهای خود را به خوبی برای مخاطب حل کند، به خصوص در میانهی فیلم. در واقع اگر بخواهیم روایت فیلم The Vast of Night را به سه قسمت تقسیم کنیم، قسمت نخست آن شور و شوقی را دارد که در ابتدای بسیاری از علمی تخیلیهای لایت (داستانهای علمیتخیلی نه چندان پیچیدهای که بر خلاف علمی تخیلیهای سنگین، در کهکشانی دور جریان ندارند و تنها المانهای محدودی از این سبک را در آنها شاهدیم) شاهد هستیم. میانهی آن تعلیق رعبآور فیلمهای Thriller را دارد و اختتامیهاش، به زیبایی، سکوت فیلمهای رازآلود سنگین را به تصویر میکشد.
در ادامه بررسی فیلم The Vast of Night باید گفت که البته در میانهی همان تعلیق اواسط فیلم است که بازیگران به دور از شلوغی افتتاحیه، مهارت بازی خود را نشان میدهند و شخصیتهایشان را پختهتر میکنند. همینطور در میانهی فیلم است که فیلمنامه قدرت خود را نشان میدهد. فیلمنامهای که شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که برای فرار از چالههای روایی، دست به سمت استفاده از اتفاقات بیپایه و اساس میبرد (نظیر شخصیتهایی که در اواسط فیلم سر و کلهیشان پیدا میشود)، ولی با کمی دقت متوجه میشویم که اتفاقات فیلم به خوبی در زمینهی علت و معلولی روایت فیلم جای گرفتهاند.
البته در مورد همین تقسیمبندی فیلم به سه قسمت، نقطهی ضعف دیگری در فیلم وجود دارد که خود را در قسمت میانی نشان میدهد و آن ضعف تدوین در مدیریت سیاه و سفید و تلویزیون قدیمی است. این موتیف که همان طور که ذکر شد، فیلم با یک نما از آن آغاز میشود، تا میانهی فیلم چند بار دیگر به نمایش در میآید و هر بار که مخاطب آن را میبیند، متوجه خواهد شد که فیلم وارد صفحهی جدیدی از داستان خود شده است. با این حال در نیمهی دوم، این موتیف کاملاً بیپایه و اساس از میان میرود، همان طور که از همان ابتدا نیز دلیل و علت مناسبی برای وجودش نبود.
در انتهای بررسی فیلم The Vast of Night میتوان گفت که چه در زمینهی روایی و چه در زمینهی فنی، فیلم هر چه در طول مدت یک ساعت و نیمهی خود جلوتر میرود، کمنقصتر میشود. در اواخر فیلم دیگر شاهد گافهای فیلمبرداری نیستیم، تدوین با حذف موتیف تلویزیون قدیمی خود را فارغ میسازد و بازیگران به خوبی در میانهی فیلم پرداخته شدهاند.
اختتامیهی فیلم The Vast of Night در فضایی آرام و رازآلود جریان دارد و به خوبی پروندهی فیلم را میبندد. اختتامیهای که شاید برای مخاطبین جریان اصلی هالیوود کمی عجیب و غریب باشد، اما به کهن الگویی لطیف و اغواگر در ادبیات اشاره دارد که با این که بیشتر در داستانهای کوتاه دیده شده است اما پترسون به خوبی موفق شده آن را در یک فیلم نسبتاً بلند پیادهسازی کند.