تصور آینده برای دوقلوهای عالم هنر
شاید تا به حال بارها نام هنر هشتم به گوشتان خورده باشد. هنری که بسیاری از فعالیتهای هنری عصر جدید، داعیه دار نام آن برای خود هستند، از انیمیشنها گرفته تا بازیها. اما همهی ما گیمرها بدون شک اعتقاد داریم که اگر هنری علاوه بر هنرهای هفت گانه وجود داشته باشد، آن هنر چیزی نیست جز بازی.
همانطور که میدانید در تقسیم بندی هنرها، سیر صعودی رعایت میشود. یعنی هر چه از هنر اول به سمت هنر هفتم میرویم، شاخصهها و اثراتی از هنرهای قبلی در میان هنرهای بعدی مشاهده میکنیم. از این رو، بازیهای رایانهای به عنوان هنر هشتم، استفاده زیادی از هنرهای پیشین خود کرده و حضور آنها در بازیهای رایانهای لازمهای جدی محسوب میشود.
اما در میان هنرهای هفتگانه، هنری که بیشترین تأثیر را بر روی هنر هشتم بر جای گذاشته، سینماست. این دو هنر امروزه به حدی به یکدیگر نزدیک شدهاند که گاهی مشخص کردن مرزی بین آنها، دشوار است. هر چه بیشتر به جزئیات این دو هنر توجه کنیم، متوجه شباهتهای بیشتری در بین آنها میشویم، تا جایی که میتوان گفت این دو هنر، دو قلو هستند.
به دلیل همین شباهت بسیار زیاد، بسیاری از علاقه مندان دنیای سینما، علاقه فراوانی به دنیای بازیها دارند و همچنین بسیاری از گیمرها، دلدادهی دنیای سینما نیز هستند.
همین شباهتها و علاقهمندیها باعث شده تا هر روز، این دو هنر بیشتر از یکدیگر تأثیر بگیرند و بیشتر با هم تعامل برقرار کنند. نمونههای این تأثیرات و تشابهات بسیارند.
به طور مثال، با همه گیر شدن بازیها و افزایش چشمگیر مخاطبان بازیها به خاطر باورپذیری و تأثیر گذاری آنها، سیر استفاده از دوربینهای روی دست، فیلم برداری به صورت اول شخص و سوم شخص، به شدت افزایش یافت و آثاری موفق نیز بوسیلهی این تأثیرات خلق شد.
همچنین بازی سازان با تأثیر از سینما و اصول فیلمبرداری و طراحی محیط و صحنه، دست به سینمایی کردن بازیها زدند که سیر کیفی و میزان فروش بازیها را دستخوش تغییرات بسیار مثبتی نمود.
به علاوه بازی سازان به خاطر علاقه مفرط گیمرها به دنیای سینما، دست به ساخت عناوینی سینمایی با استفاده از سری بازی های محبوب دنیای بازیها زدند که جز چند استثناء، نتایج قابل قبولی را در بر نداشتند. این موضوع بالعکس نیز اتفاق افتاد و بسیاری از سازندگان عناوین پرفروش سینمایی، دست به ساخت بازی هایی برای مخاطبان فیلمهای خود زدند که این مورد هم جز چند استثناء به آثار قابل توجهی منجر نشد.
اما با این وجود حضور هر یک از این دو هنر در هنر دیگر، موفقیت مالی و سرمایه زیادی را به سوی هنر مقصد سرازیر کرد. فیلمهای ساخته شده بر مبنای بازیها، از فروش نسبتاً بالایی بهرهمند شدند و بازیهای ساخته شده برای عناوین سینمایی نیز فروشی قابل توجه داشتند.
اما این تعاملها به همین نکات خلاصه نمیشود. در سالهای اخیر با پیشرفت قابل توجه بازیهای رایانهای در جنبههای بصری، هنرمندان و سرمایه گذاران بسیاری از صنعت سینما به این صنعت وارد شدند و اقدام به همکاری کردند. حضور کمپانیهای بزرگ فیلم سازی و صنعتی نظیر سونی، برادران وارنر و حتی ابرغول نرم افزاری جهان، مایکروسافت، از تأثیرات پیشرفت روز افزون دنیای بازیها بود.
همچنین بسیاری از هنرمندان شاخص هالیوود نیز به همکاری در هنر هشتم روی آوردند. حضور کارگردانان بزرگی نظیر استیون اسپیلبرگ و گیلرمو دل تورو، نویسندهای مشهور همچون دیوید گویر و همچنین آهنگ سازانی نظیر هانس زیمر، لورن بالف، رامین جوادی و آلفردو سانتائولالا و بازیگرانی ازجمله سم ورتینگتون، استیون بار، میشل رودریگز، اما استون، مارک میر، مارتین شین، تریشا هلفر و الن پیج در دنیای بازیها، گوشهای دیگر از این تعامل هاست.
فناوری های مشترک بسیار زیادی نیز در میان بازیها و فیلمها وجود دارد که با پیشرفت این فناوری در هر یک از این دو عرصه، این پیشرفت در عرصهی دیگر نیز ظاهر میشود. از جملهی این فناوریها میتوان به موشن کپچر، CGI و جلوههای ویژه اشاره کرد که تأثیر بسیار بالایی در باور پذیری هر دو هنر داشته اند. موتورهای بازیسازی قوی همچون کرای انجین نیز، این توانایی را دارند که به خدمت سینما درآیند و جلوههای ویژهی خارق العادهای را رقم بزنند.
پس از استفادهی عمده از فناوری موشن کپچر در سری فیلمهای ارباب حلقهها و نتیجه رضایت بخش آن، بسیاری از فیلم سازان و بازیسازان به این روش برای ساخت شخصیتهای غیر حقیقی در فیلمها و شبیه سازی حرکات صورت و بدن در بازیها روی آوردند. همچنین استفاده از افکتهای تصویری پولیش شده در بازیهای رایانهای و باور پذیری بسیار بالای آن، جلوههای ویژه در صنعت فیلم سازی به مرحله ای جدید وارد شد.
از دیگر زمینههای راه یافته از دنیای بازیها به دنیای سینما، CGI است که اولین بار در بازیها مورد استفاده قرار گرفت و به کمک این فناوری، شبیه سازی بسیار عظیم و دقیقی از محیط بیرونی در بازیها صورت گرفت که پس از آن فیلم سازان نیز با استفاده از این فناوری بسیار پر هزینه، آثار عظیم و قابل توجهی را با محیطهایی که بسیاری از آنها تنها زادهی این فناوری بودند، خلق کردند.
تعامل این دو صنعت روزانه افزایش مییابد. فیلمها و مستندهای با ارزشی به افتخار بازیها ساخته میشود و بازیهای پرهزینه و قابل توجهی با سبک سینمایی، عناوینی نظیر باران شدید، ماوراء و مردگان متحرک.
آینده تعامل این دو صنعت بسیار مبهم است. شاید در آیندهای نزدیک نتوان مرزی بین هواداران دنیای بازیها و دنیای سینما تعیین نمود و شاید روزی برسد که کارگردانهای خلاق و بزرگ هالیوود، صنعت بازی را به چشمی جدیتر نگاه کرده و قدم به ساخت بازیهایی با خلاقیت بسیار و تحولهای عظیم، بگذارند.
پس … به امید آینده!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با سلام! (این سرنوشت را تکرار می کنم تا بر بی تفاوتی خود نمیرم. برای همنوع اهمیت قائل شوید).
سرنوشت: یک نکته مهمی را می خواهم همین اول برای دوستان عزیز و خانواده هایشان بگویم و خواهشمند هستم جدی بگیرید.
هوای این سرزمین در حال حاضر بسیار کثیف و آلوده شده است. که علتش در بنزین های بی کیفیت و غیر استاندارد است که توسط پالایشگاهها تولید شده و بخاطر تکبر و بی فکری و بی وجدانی بعضی از خودخواهان به درون جسم ما دمانده می شود. که ممکن است تاثیرات و عواقب ناگواری به بار آورد. که شرایط حال نیز از بی سامانی ها و بی فکری های گذشته نشئت گرفته است. بنابراین در صورت ترددهای طولانی مدت در سطح شهرهای بزرگ، از ماسک های استاندارد استفاده بردید(بی تفاوت نباشید).
خدایا! به ما رحم فرما.
—
با تشکر از عادل عزیز!(بابت این مطلب)
و تشکری دیگر از سعید زعفرانی عزیز!(بابت مطلبی درباره بازی غار یا The Cave – کوتاهی آنجا را به نوعی اینجا جبران کردم).
—
اینکه از دنیای “بازیهای ویدیویی” به عنوان “هنر” نام برده ای(در شعاع تعریف هنر)، به شمارش درستی دست زده ای. هر چند که ممکن است هر بازی از هنرمندی اعلایی سود نبرده باشد.(دقت داشته باشید به مفهوم بازیهای ویدیویی).
کلمه “بازی” معنا و گستره ای دارد به وسعت تمامی بازیهای فکری و فیزیکی در دنیای واقعی ما!
اما بازیهای ویدیویی منحصر به دنیای مجازی بازیهاست. بازی هستند و با توجه به هدف، سرگرم کننده هم هستند(حتی ممکن است در جهت درمان بیماران بکار روند. فکر خود را بازتر کنید). که بعضی از بازیهای ساخته شده در این دنیا، برگرفته از دنیای واقعی است. شبیه سازی است(شبیه سازی به معنای منطقی). الگو گرفته و مدل گرافیکی می گیرد.
سر و کارش با پیکسل، مدل، طراحی، رنگ، موسیقی و المانهای دیگرست(استفاده از هر بخش می تواند به یک میزان نباشد). بنابراین قالبی مالتی مدیایی دارد. پس باید تولید شود. طراحی شود. سرمایه گذاری شود. تعریف شود. قلم زده شود. نیروی معادل انسانی به کار گرفته شود. از حس بینایی و شنوایی و قدرت فکری مخاطب بهره برده و آنها را به بازی گیرد.
اما… تعریف و قلمرو خاص خودش را دارد. المانهایی دارد که این هنر را از سایر هنرهای دیگر جدا نگه میدارد در حالیکه در ساخت خودش از هنرهای دیگر بهره می برد. اما آن تعریف اساسی همچنان حفظ و در تعریف معنای کلی بازی کاربرد دارد.
گاهی ممکن است مکانی با آجر درست کرده و در آن زندگی کنید و به آن خانه بگویید(مثالی ساده برای منظور رسانی). گاهی آن محل سکونت، یک خانه چادری است، اسکیمویی است، کلبه چوبی است، غارست. اما همه آنها مفهوم خانه بودن را از دست نمی دهند. در حالیکه برای ساختن آنها ممکن است از حرفه نجاری یا آهنگری یا معماری(در قامت هنر نیز هست) یا نقاشی یا سیم کشی یا یا یا یا یا یا استفاده کرده باشید حتی از ابزار کلنگ، چکش، میخ، پارو، تبر، قلم مو، لوازم طراحی یا یا یا یا یا یا و به همین سلسله از هنرهای موجود! که در همه آنها می تواند ذوق، احساس، دانش، هوش، کیاست، فضیلت، کمال ووو ووو مدرج شده باشد(به واژه ها دقت فرمایید. مثلا “مدرج”!).
بنابراین بازیهای ویدیویی در گستره ای به شعاع همه بازیها در دنیای مجازی، می توانند با توجه به المانهای خاص بکار گرفته شده در ساخت آنها، دسته بندی شوند. اکشن باشند یا ماجرایی یا …
به همان دلیل که گاهی می شود قهوه را تلخ خورد و گاهی شیرینش کرد، و چلو کباب کوبیده را با مخلوطی از گوشت سفید و قرمز و پیاز درست کرد و با طعم سماق میل کرد و آروغی هم کشید، یا نقاشی را با خط مخلوط کرد و خط نقاشی به هنر آزین بست، یا نقاشی و مجسمه سازی را به سینما کشید و انیمیشن بازآفرینی کرد، یا یا یا یا…
بنابراین گونه های مختلف بازی هم می توانند در هم تلفیق و ترکیب شوند. که در طول زمان و با کسب تجربیات لازم به جزییات بیشتری در کلیت ژانر سوق یابد. بازیهایی در ژانر ماجرایی و معمایی ظهور می کنند که فقط به پیدا کردن اشیا منتهی می شود. یا روایت داستان به قدری اهمیت می یابد که با جاری کردن گیم پلی ماجرایی بر روی لحظات حساس و مورد نظر سازندگان، هدف اصلی آنها به ظهور رسد. اما گیم پلی وجود دارد، روایت داستانی در جای خودش تعریف می شود. بعبارت ساده تر، آنچه که مخاطب را از دیدن و شنیدن تصویر و داستان دور کرده و به فعل و انفعال وامیدارد. مخاطب دیگر نمی تواند تصویر را به جلو زده و یا حذف کند چرا که در یک لحظه حساس از واکنش مخاطب بهره می برد. و آن واکنش پردازش شده و به محاسبه در می آید و در هدف نهایی تاثیر می گذارد.
بازی های ویدیویی که داستان دارند و سازندگانش می خواهند آنرا به صورت فیلم تعریف کنند محتوا دارد، فرم دارد. پس برای تعریفش ابزار می خواهد، تکنیک می خواهد. که تمامی آنها در هنر سینما تعریف شده اند. بنابراین بکمک انواع و اقسام تجهیزات(نرم افزاری و سخت افزاری) به تعریف داستان دست زده(می تواند از روی حرکات بازیگران واقعی) و به فرم گرافیکی و انیمیشنی(حتی فیلم واقعی) به بازی اضافه می کنند.
—
اما درباره کارگردانها و موسیقی دانان یا هنرمندان دیگری که به عرصه سینما وارد شده اند، دوستان عزیز را بدین نکته راهنمایی می کنم که در ابتدا یک هنرمند موسیقی، از هنر موسیقی نوشیده است و سپس دست به سیراب کردن هنر سینما زده است. پس هنرمند موسیقی همان موسیقیدان در هنر موسیقی است.! تغییر فیزیکی و هنری ژرفی نکرده است. یک هنرمند موسیقی بوده که هنرش را در سینما عرضه کرده است و در ساخت فیلمهای سینمایی به کارگردان فیلم، کمک جانبی کرده است. در نتیجه آنها را ترکیب هنری از نوع غیر منطقی نکنید. پس اگر یک روزی یک موسیقیدان به سمت کارگردانی فیلم پیش رفت، نباید تعجب کرده یا خرده گرفت. چرا که هنر موسیقی وی در جایگاه خودش محفوظ است. بعبارت دیگر برای تولید یک اثر ممکن است از انواع هنرها بهره برده شود در حالیکه هر هنر تعریف و شمایل خودش را حفظ کرده است. بنابراین با مثالهای مبهم(غیر منطقی) خودتان را به ابهام در نتیجه نکشانید.
حال ممکن است برای ساخت یک بازی ویدیویی در بخش روایت داستان از یک کارگردان سینما استفاده شود. ممکن است یک کارگردان بازیهای ویدیویی به سمت کارگردانی فیلم رود. اما در آنجا فیلمی ساخته می شود بنا بر تعریف هنر سینما!… در اینجا هم بازی ساخته می شود بنا بر تعریف بازی که روایت داستانش به قوت یک فیلم سینمایی است.
در نتیجه ممکن است بعضی از مخاطبان بنا بر تعاریف شخصی خودشان، از این فرمت بازیها استقبال نکرده یا حتی آنرا سینمایی دانسته و بازی ندانند و بازیسازانش را بازیساز به شمار نیاورند. در نتیجه در همان دایره محدود به شعاع تعاریف خودشان باقیمانده و در فکر ترسیم “کره” بمانند تا ابدالآباد! (از این بهتر!!! اگر موافق بودید و خوشتان آمد به دعا این حقیر را شاد سازید که خداوند مهربان از دعای دلهای پاک خرسند گردد به نشان مهر قبولی دعا!).
در نتیجه هنر در ذات تعریف شده است. هر تعریفی مشخصه های خودش را داراست. بنابراین این مرزها هرگز شکسته نخواهد شد. بلکه به هم مرزی ، به قوت یکدیگر به همشانگی خواهند سایید! (باز هم از این بهتر!!! با کمی تامل به نتایج بیشتری خواهید رسید).
—
عادل عزیز!
این تحول عظیم در ساخت بازیها که نام میبرید، چیست؟!(تحول در اندیشه مد نظر نیست) مگر تا الان پیشرفت های خوبی در ساخت بازیها پدید نیامده است؟! چه چیز بیشتری انتظار دارید؟ آیا این انتظار بیش از حد، منطقیست؟ آیا خلاقیت در هر بازی باید حضور داشته باشد؟ بازی خوب بدون خلاقیت نداشته ایم؟ خلاقیت همان تغییر در برخی المانهای بازیست(که نیست)؟!
یک بازی را به جرم خلاقیت نداشتن نمی توان به زیر سوزش شلاق نقد کشاند. که اگر خلاقیت منحصربفرد داشت می بایست به نرمی نوازش نقد ستود(از این بهتری دیگر!!!).
—
ادامه…
ممنون حامد جان.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
اول بگم که متوجه ارتباط و موضوع بخش عمده ای از کامنتت نشدم!
ـــــــــــــــــــــــــــــ
در ادامه راجع به سوالت. دنیای بازی های کامپیوتری ، اگر عظیم تر از دنیای سینما نباشه ، در بزرگی کم از سینما نداره. اما در نسل جاری شاهد مرگ خلاقیت بودیم. درسته که لازمه خوب بودن بازی ، خلاقیت نیست اما خلاقیت می تونه به بزرگترین نکته مثبت یه بازی تبدیل بشه.
به نظر من الآن مهم ترین چیزی که بازی های رایانه ای در آستانه تغییر نسل احتیاج دارن ، اضافه شدن افرادی توانا (مثل کارگردانان خلاق هالیوود) با ایده هایی بزرگ و خلاقانه ست که باعث تحول توی بازی ها بشه. یه تجربه ناب متفاوت. مثل تجربه Inception در دنیای سینما.
با سلام!
عادل عزیز!
مطالبم گویاست. از اینکه شنوا گشتید، بسیار ممنون.
—
اما درباره دنیای بازیهای ویدیویی:
قدمت سینما بسیار زیادست. اما دنیای بازیهای ویدیویی در طول این سی چهل سال بخوبی توانسته به توانایی رسیده و بازیهای خوبی را تولید کند. نام چند بازی در طی این یکی دو سال را برای شما می نویسم که بازیهای بسیار خوبی بودند و از “المانهای برجسته ای” بهره می بردند. دنیای بازیهای ویدویی دارای کمبود نیست و به راهش با قدرت ادامه میدهد البته در آنور آبها…
Portal 2 / The Legend of Zelda / Batman: Arkham City / The Elder Scrolls V: Skyrim / Minecraft / LEGO / Red Faction(نکات گیم پلی جذابی داشت. امیدوارم تولیدش ادامه یابد) / Diablo (سری)/ Borderlands 2 / Max Payne 3 / Final Fantasy XIII / Darksiders 2/ New Super Mario Bros. 2 / Assassin’s Creed / NBA 2K13 / Disney’s Epic Mickey 2 / Call of Duty / Forza / Need for Speed / Warhammer 40000 / Torchlight 2 / Trine 2 / Uncharted 3 : Darkes Deception / Kinect (بازیها) / Gears of War / Fable / Rayman / Deus EX : Human Revolution / Alice Madness Returns / L.A.Noire / Fifa / PES / …………………………. (و بازیهای دیگر در هر گونه و دسته)
دنیای بازیهای ویدیویی چیزی کم و کسر ندارد. زیاد سخت نگیرید. در دنیای سینما هم شاید از صد فیلم، یکی شود اینسپشن یا شوالیه تاریکی بر می خیزد(می دانم که از این فیلم خوشت نیامده که آنهم از درست نیافتن خوش است)!!! یا زندگی پی آی یا یا یا یا یا…
سلام حامد جان!
در بین عناوینی که ذکر کردی ، عناوین موفق زیادی دیده میشه ، اما با دقت بهشون نگاه کن. کدوم یکی از این ها عنصر جدیدی رو وارد بازی ها کردن؟ چند تاشون تونستن آغاز گر یک روند جدید تو بازی ها باشن؟ بعید می دونم غیر از پورتال ۲ و ماینکرافت و چند بازی معدود دیگه ، بازی های موفق این چندسال اخیر ، المان های موفقیت شون ، محدود به رعایت استاندارد های هر بخش (گرافیک ، گیم پلی ، …) و پیاده سازی خوب اون ها تو بازی بوده باشه.
قطعاً چنین بازی هایی قابل تقدیر هستن و همه ی ما از اون ها لذت می بریم ، اما بنده به شخصه تجربه های نو رو ترجیه میدم.
ته ریز جام لبریز بالا…
با تشکر از همه دوستان عزیز!
Hamedgh
پانوشت: به “سرنوشت” مراجعه کنید!
پانوشت: یادمان باشد هر شخص اثری باقی خواهد گذارد. اثری به بدی باقی نگذارید به خودخواهی!… به یاد مرگ باشید که وی در پشت سر شماست. که اگر ترسی باید، از عاقبت بد بایست!
پانوشت: به حریم شخصی و سیستمی دوست، حرمت نهید. کاربرانی با حروف… امیدوارم حقیقت حال خودشان را روزی ببینند.
و بعبارت دیگر…
الان هنر نهم اختراع شده و راست راست داره میون ما راه میره بدون اینکه متوجه شده باشیم. همونطور که سینما با تلفیق عناصر شش هنر قبلی خودش پدید اومد و بازیهای رایانهای هم به کل با ترکیب مواد خام هنرهای قبلی شکل گرفت، هنر نهم با ادغام به جا و شایسته فیلم-بازی و به وجود آوردن سبکی جدید به دنیا معرفی شد، که چیزی نیست جز دوید کیج و بازیهاش و تمام(دو نقطه دی)
ممنون از عادل
ممنون آبتین جان.
با سلام!
اچ تی دی عزیز!
شعاع دید شما را بیشتر از این اندازه گیری کرده بودم و کیفیت دیدتان را، اچ دی عزیز!
شاید مزاح کرده باشی…
اما جدی مرا هم پذیرا باش…
داستان در پلتفرم سینما یا بازی باید تعریف شود یا خیر؟ در حالیکه هنر ادبیات در تعریف خودش آفرینش یافته است.
تعریف داستان در سینما و بازی چگونه است؟
اگر هنر نهمی به آفرینش درآید باید تعریف پایه خودش را داشته باشد که در هنگام سود بردن از هنرهای دیگر بر تعریف و ابزار خودش استوار بماند. بنابراین هنر نهمی به تنهایی با تلفیق سینما و بازی به وجود نخواهد آمد.
هنر نقاشی از ابزار خاص آفرینش خودش سود می برد. تعریف و رسم النقش خودش را داراست. روشن است!؟
هنر سینما از ابزار آفرینش خاص خودش سود می برد. تعریف و رسم النمای خودش را داراست. تاریک که نیست!؟
اگر سینما از سی نمای ثابت بر روی نگاتیو نقش می بندد و متحرک وار بر روی پرده ای ثابت نقش می بندد، دیگر هنر نقاشی نیست. دیگر هنر ادبیات نیست. بلکه از هر دو سود برده برای تعریف اصلی خودش!… که برای تعریف ژانر و داستانش هم تکنیک های متنوعی سود می برد. نقطه ابهامی که ندارد؟!
همینطور درباره هنر بازی!… که می تواند بر اساس گیم پلی خاص برروی ژانر خودش استوار باشد. و تاثیرگذاری و سرگرم کنندگی خودش را حفظ کند.
بنابراین اگر از این گونه بازیها خوشمان نمی آیم بهترست سرگرمی از بازی دیگر کسب کنیم. در غیر اینصورت باید بازی را بر اساس گیم پلی جاری در خودش و المانهای اصلی دیگر به نقد درآورد. که آیا توانسته به خوبی طراحی و به اجرا در آیند؟! ضعف و نقصی دارا هستند؟ قوتی و هنری، هدفی؟!
از طرف صندل به اچ تی دی: ان چنت منت!؟ جادوی ترکیبی اشتباه… یا (نو گود ان چنت منت اچ تی دی!)
—
با تشکر از شما!
استفاده از جلوه های سینمایی در دنیای گیم میتونه نتیجه بسیار مثبتی داشته باشد…امیدوارم در آینده،گیم و سینما به یک اندازه مورد توجه قرار گیرند…
ممنون…مقاله جالبی بود
ممنون علیرضا جان.
وای وای
ERROR دادی آیا؟
ضمن تشکر از آقا عادل!
—————————
دنیای گیم واقعا شایسته لقب هنر هشتم هست…راستشو بخواید هنر هشتم لایق دنیای گیم می باشد!
—————————
به نظر من تلفیق صنعت سینما و بازی های رایانه ای دو روی یه سکه است؛هم میتونه خیلی رویایی و عالی باشه هم بسیار نا امیدکننده و بد!
ممنون.
موافقم. اما من بیشتر امیدوارم به موفقیت این همکاری.
ممنون بابت این مطلب بسیار زیبا و خواندنی …
مستفیض گشتیم …
من به شخصه به هیچ عنوان دوست ندارم این دو هنر بیش از اینی که هست به هم نزدیک شوند …
اگر بیش از اندازه در هم تلفیق شوند نمی توان آینده خوبی را برای گیم تصور کرد …
——————————-
SONY make.believe
متشکرم ژنرال!
اعتقاد من :-? برخی بازی ها به علت تعاملی بودن خیلی دلنشین تر از دیدن فیلم های بسیار زیباست