نقد و بررسی فصل اول سریال True Detective | تاریکی در مقابل روشنایی

در ۱۳۹۲/۱۲/۲۰ , 19:00:13
HBO

اَن مرد بیرحم ترین موجود است …

این صرفاََ یک نقد نمی باشد بلکه نکاتی را که احتمالاََ از فصل اول سریال True Detective نمی دانستید مطرح می شود.

“چشمانم را بستم و شاه زرد پوش را در حال قدم زدن در جنگل دیدم، کودکان شاه علامتگذاری شده بودند، حال دیگر فرشته شده بودند.”

نمی دانم اَیا هیچوقت فکر کرده اید که انگیزه قتل در بین انسان ها چیست؟ ثروت یا انتقام؟ بله بیشتر اوقات انگیزه قتل اینها می باشند اما این موضوعی نیست که «کاراگاهان حقیقی» به اَن می پردازد، اینجا روانپریشی، مذهب، سیاست و مشکلات روانی پایه و اساس پرونده ها می باشد، کسانی که زود تحت تاثیر قرار می گیرند یا از پایه با مشکل بزرگ شده اند، سیاست های کثیف که مستقیماََ از مذهب برای پیشبرد کار های خود استفاده می کنند.

جزئیات در سریال بیداد می کند، برای این که بهتر سریال را درک کنید باید هر قسمت ۵۰ دقیقه ای را حداقل سه بار ببینید تا از جزئیات بیشتر اَگاه شوید، برای همین است که همه جا می شنوید «کاراگاه حقیقی» یک سریال عادی نیست. در هر قسمت سرنخ هایی وجود دارد که «پادشاه زرد پوش»

را بیشتر به شما می شناسد، TD شما را به یک کاراگاه واقعی تبدیل می کند. به طور مثال تصویر زیر یک صحنه معمولی نیست بلکه شخصیت کول را برای شما باز می کند و در همین یک صحنه دلیل عملکرد او و دید کلی او را به شما نشان می دهد، کول کتاب می خواند اما نه کتاب های عادی، نوشته هایی می خواند که بر روی تفکراتش اثر گذاشته است، اَثاری مانند «بی وجدان: دنیای اَزار دهنده بیماران روانی در میان ما»، «قاتل زنجیره ای: احساسات بهم ریخته» یا «بر روی بدن خونین مرگ: قتل و هنر جرم شناسی» کول شخصی وظیفه شناس می باشد، به همین دلیل است که همه چیز را در رابطه با شغلش جدی می گیرد و از چیزی دریغ نمی کند.

HBO

سریال جو مخوف و سنگینی دارد به شکلی اصطلاحات، جملات و اشکال در اَن به کار رفته است که هر کسی نمی تواند از اَن ها سر در بیاورد، اصطلاحاتی که ریشه در فرهنگ و ادبیات سنگین اَمریکا دارد. سریال به یکی از شاخه های داستان کتاب اشاره دارد، کتابی که سرمنشاء خیلی از اشعار، موسیقی ها و داستان های نوپا بعد از خود می باشد. سریال «کاراگاه حقیقی» از این کتاب به عنوان خط اصلی داستانی خود نیز استفاده می کند.

The king in Yellow

«پادشاه زرد پوش» کتابی با ادبیات سنگین نوشته Robert W. Chambers می باشد که در سال ۱۸۹۵ به انتشار رسید. در این کتاب داستان های کوتاهی نوشته شده که می تواند نحوه فکر کردن افراد به یک سری موضوعات خاص را تغییر و تحولی کلی در ذهن ایجاد کند. نیمه اول کتاب شامل داستان هایی عجیب و غریب می شود داستان هایی تاریک و خشن با پس زمینه ماورایی. در کتاب ۱۰ داستان وجود دارد که ۴ تای اول اَن «تعمیرکار شهرت»(The Repairer of Reputations) ، «ماسک»(The Mask)، «در دادگاه اژدها»(In The Court of Dragon) و «نشان زرد رنگ»(The Yellow Sign) نام دارند. در اَخرین داستان یعنی «نشان زرد رنگ» به راحتی می توان دیوانگی را معنا کرد، لازم نیست به جزئیات بیشتر بپردازیم فقط باید گفت که در سال ۲۰۰۱ فیلمی در این رابطه ساخته شده است.

HBO

۴ داستان کوتاه اول کتاب در نوع خود معجزه می باشند، اولین(تعمیرکار شهرت) و چهارمین(نشان زرد رنگ) سال های پیرامون ۱۹۲۰ را توصیف می کنند و دومین(ماسک) و سومین داستان(در دادگاه اژدها) در پاریس قرار دارند. همه داستان ها پیرامون پیدا کردن نشان زرد رنگ می چرخند. عجیب بودن کتاب بر این مبنا است که ۷ داستان اول به صورت معمایی و سبکی خاص نوشته شده اند و سه داستان پایانی رونمانتیک نوشته شده اند.

HBO

حالا واقعا «پادشاه زرد پوش» چیست؟ منظورم من این است که در حقیقت او چه چیزی می باشد؟ خود را به سریال محدود نمی کنیم. با توجه به کتاب و اظهارات منتقدان پیرامون اَثار هنری «پادشاه زرد پوش» یک نوشته نفرین شده می باشد، چیزی که موارد متعدد ماورایی در موردش وجود دارد.

در دنیای True Detective «پادشاه زرد پوش» یک نماد، متن نفرین شده یا هر چیزی دیگری وجود ندارد، او وجود دارد و چیزی ماورایی در موردش صدق می کند. (بدون اسپویل داستان)

شما می توانید کتاب «پادشاه زرد پوش را از اینجا دانلود کنید:(پس از کلیک بر روی لینک دوباره بر روی نام کلیلک کنید تا دانلود اَغاز شود)

Robert William Chambers – The King in Yellow

HBO

اینجا است که نویسندگان به یکدیگر کمک می کنند

نویسندگی سریال توسط «نیک پیزولاتو» انجام شده، به طور کلی خلقت سریال از ذهن این شخص برگرفته می شود اما این کل ماجرا نیست، با دیدن قسمت اول این سریال متوجه می شوید که تا چه حد برای شکل گرفتن سریال تحقیق انجام شده است و تا چه حد از کتاب های سنگین ادبیات و داستانی الهام گرفته اند. سریال ذهن شما را درگیر می کند، بدون شک اگر طرفدار سبک جنایی باشید به بهترین اَثاری که دیده اید یا حتی خوانده اید تبدیل می شود. دیالوگ ها به نحوی نوشته شده اند که شما انگشت به دهان خواهید ماند یک صحنه را می بینید و اگر در خاطر شما نماند و بی تفاوت صحنه را ببینید بعداََ نمی فهمید روند داستانی به چه شکلی پیش رفته است.

HBO

می خواهم منظورم را از کمک نویسندگان به یکدیگر باز کنم، یک نویسنده در نسل جدید و نویسنده ای در نسل های قبلی با نام «رابرت ویلیام چامبرز»، در یکی از صحنه ها مارتی و کول به دنبال لادو می روند(به این خاطر که داستان اسپویل کامل نشود وارد جزئیات نمی شویم) و او را پیدا می کنند، زمانی که مارتی داخل ساختمان است لادو سخنانی را بر زبان می اَوردن که ریشه عمیقی در کتاب های چامبرز و داستان سارکوسا دارد. «ستارگان سیاه» و «پادشاه زرد پوش»:

“It’s time, isn’t it? The black stars rise. I know what happens next. I saw you in a dream. You’re in Carcosa now with me. He sees you. You’ll do this again. Time is a flat circle.”

شاید کسانی که بادقت فیلم و سریال می بینند یا چندین بار سریال را دیده اند سریع متوجه شوند اما در قسمت دوم به این جملات اشاره شده بود ، جایی که مقتول دورا لنگ در دفترچه خاطراتش به این موارد اشاره کرده بود. اشاره شده بود که شاه زرد پوش یک تهدید واقعی است و برای کشتن مردم مصمم می باشد.

HBO

در قسمت پنجم زمانی که شخصیت مارتی از پشیمانی های خودش در رابطه با نحوه زندگی اش می گوید صحنه بازی کردن دخترانش را می بینیم که در همین یک صحنه بدون دیالوگ، دیالوگ ها نهفته است،در این صحنه دختر بزرگ تر(اَدری) تاج را از روی سر خواهر کوچک تر بر می دارد و پس از این که بر روی سر خود می گذارد اَن را به هوا پرتاب می کند. این تاج شبیه به تصویر جلد کتاب «شاه زرد پوش» می باشد، به طور حتم نویسنده از پرداختن به چنین صحنه ای منظوری داشته است، سپس بزرگ شدن دو دختر را می بینیم و سایه انداختن این تاج بر روی خانه مارتی همه چیز تغییر می کند دختر بزرگ تر با دختر کوچک زمین تا اَسمان فرق می کنند اینها هنر نویسندگی و به وجود اَوردن ارتباط میان قضایا می باشند.

HBO

تعریف «کاراگاهان حقیقی» از شاه زرد پوش!

شاه زرد پوش نیروی پلیدی و ظلم است، نیروی ماوراطبیعه، نشان شیطان و بدی می باشد. نام دیگرش مرگ است. با توجه به سریال سیاست و مذهب نام شاه زرد پوش می تواند مرتبط با یک گروه یا یک فرد خاص باشد. فقط بدانید که مظهر بدی، شر،ظلم و پلیدی می باشد. لازم به ذکر است سریال به غیر از رمان «پادشاه زرد پوش» از سایر رمان های تاریک ایده گرفته است و حتی نویسنده چندین رمان به این سبک به انتشار رسانده است.

HBO

کول:

“زمان یک چرخه است که مدام تکراری می شود، هر کاری که انجام دادیم یا انجام می دهیم در اَینده دوباره به نحوی انجام خواهیم داد، دوباره و دوباره …”

کول انسانی جامعه ستیز می باشد، و در عین حال دلسوز و وظیفه شناس است، دیالوگ ها و حرف زدنش شبیه قاتل و شاه زد پوش می باشد، شخصیتی عجیب، مورد علاقه طرفداران و جذاب شکل گرفته است حیف در ۸ قسمت شخصیت پردازی پایان یافت!

HBO

از مواردی که سریال را خاص می کند، تم و فضای تیره و تاریکی می باشد که به همراه  لوکیشن ها و مکان های انتخاب شده برای سریال حس و حال داستانی تلخ را به تماشاچی انتقال می دهد، حتی انتخاب بازیگر ها در راستار همین تلخی و تیره و تاریک بودن نفس این سری تلویزیونی انتخاب شده اند، کول با اَن لحجه خاص کابو و مارتی با رفتار ها و اشتباهاتش همگی در محور پیچیده، تلخ و تاریک بودن سری انتخاب شده اند. به وضوح می توان فهمید هدف کاراَگاهان حقیقی نشان دادن تقابل تاریکی و روشنایی می باشد.(Darkness vs Light) باز هم اشاره می کنم درست است فصل اول «کاراَگاهان حقیقی» ۸ قسمت ۵۰ دقیقه ای بیشتر نمی باشد اما برای فهم کامل اَن باید مقالات و نقد های مختلفی خوانده باشید تا اَن را کاملا درک کنید، حداقل می بایست این سری را ۳ بار دید تا فهمید هر نشانه یا عملکرد هر بازیگر به چه دلیل در فیلمنامه جای گرفته است، اَن قدر نکته وجود دارد که بعد از فهمیدن اَن ها بسیار متعجب خواهید شد. «کاراَگاهان حقیقی» اَن سریالی نیست که از روی بی حوصلگی و برای اوقات فراغت خود اَن را تماشا کنید، پشت هر چیزی حقیقتی وجود دارد.

مارتی

شخصیت پردازی مارتی بسیار ساده است، یک انسان معمولی که مدام از او اشتباه سر می زند، البته کسی که در زندگی اش با فردی خاص و جامعه ستیز با نام «کول» اَشنا شده است. حال خوب است به این نکته اشاره کنیم، در این بررسی به یک دیالوگ از لادو اشاره کردیم که می گوید، زمان مانند یک چرخه است که تکراری می شود، شما هر کاری را دوباره تکرار خواهید کرد، این نمونه کامل زندگی مارتی می باشد، او مدام اشتباه خود را تکرار می کند و در اَخر زندگی خود را تباه کرد.(البته موارد زیادی می توان از این سخن استنباط کرد)

HBO

بزرگی دیگر در صنعت سینما ظاهر شده است؟

در مورد کارگردانی «کاراَگاهان حقیقی» رک باید بگویم در بین سریال های تلویزیونی رو دست ندارد، تنها رقیب اَن Breaking Bad می باشد. در بین نمایش های تلویزیون True Detecitve در بین سریال هایی دسته بندی می شود که کارگردانی و فیلمبردای اَن ها با دقت انجام شده و مانندی ندارد. در قسمت چهارم شما سکانی را مشاهده خواهید کرد که کارگردان بیش از ۶ دقیقه بدون کات با یک دوربین صحنه را هدایت می کند، این بسیار خارق العاده است و تعداد محدودی از سازندگان و کارگردانان در هالیوود چنین توانایی را دارند، به این خاطر است که می گویم کارگردان سریال Cary Joji Fukunaga تازه کار اما کاربلد می باشد.

البته باید بگویم که بازیگر محبوب سریال «متیو مک کانهی» که بخاطر فیلم Dallas the Club Buyer جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت، کارگردان بعضی از قسمت های True Detective نیز می باشد.

HBO

اَقای Fukunaga که کارگردان اصلی سری بود چندین بار اشاره کرد که «مک کانهی» از بهترین بازیگران دنیا می باشد، او در بینابین پخش قسمت های سریال به خبرنگاران در مورد نحوه کار اَن ها گفته بود که متیو(کول) خارق العاده می باشد، لازم نیست که برای یک صحنه برداشت زیادی گرفت، بلکه او در برخی سکانس های  فیلم با همان یک برداشت کار را به انجام می رساند، همچنین از Fukunaga سوال شد که اَیا ممکن است برخی دیالوگ ها توسط بازیگران به فیلمنامه و اسکریپت اضافه شوند او در پاسخ گفت:

خیر همه چیز حساب شده می باشد، به غیر از سه چهار خطی که در برخی جاها «وودی هارلسون» اضافه کرد بقیه همه از پیش نوشته شده و مرحله بندی شده می باشند، اگر اینچنین نبود سریالی به این خوبی خلق نمی شد، وودی و متیو اَن قدر غرق نقش های خود می شدند که شاید چنین حسی به شما دست داده باشد!

HBO

زمان، یک چرخه که تکرار می شود!

شما جمله پایین را در سریال زیاد شنیده اید:

زمان یک چرخه است که مدام تکرار می شود، تو این کار را دوباره انجام خواهی داد.

منظور چیست؟ خب طبق بررسی ها و تحقیق هایم… کسی که خودش را می خورد! جواب می باشد…

در دنیای کیمیاگری باستان یونانیان و فیلسوفان برای خود نظریه و سمبول های زیادی داشتند یکی از قدیمی ترین سمبل ها نماد یک اژدها است که به شکل یک دایره دور خود می چرخد، و خود را می خورد و دوباره از طرف دیگر کم کم متولد می شود! کسی که با موجود پلید دست و پنجه نرم می کند باید مواظب باشد ممکن است خودش به اَن موجود پلید تبدیل شود!  حال ماری یا اژدهایی که قصد دارد خود را بخورد نماد چیست؟ فلسفه اش چیست؟ او خود را می خورد تا دوباره پدید اَید، نشان از چرخه همیشگی و فناناپذیر دارد! حال این اژدها از چه چیز الهام گرفته است، بله از کهکشان راه شیری، کهکشان راه شیری همانند این مار است که خود را می خورد.

بذارین ساده تر بگم، حتما عنوان «بایوشاک بی کران» را بازی کرده اید؟ دنیاهای موازی! چرخه زمانی به دنیاهای موازی که برخی به اَن اعتقاد دارند ارتباط دارد، همان کارکوسا که مدام در سریال اسمش را می شنوید، شما ممکن است در این دنیا های موازی،(همان بوکر و کامستاک) یک شخصیت برای خود داشته باشید پیر باشید، جوان باشید، در دنیایی دیگر، مکانی دیگر اما در موازات همین دنیا! در کتاب داستانی کارکوسا که نامش مدام در سریال شنیده می شود شخصیت اصلی داستان در مکانی عجیب(که اگر سریال تا اَخر ببینید متوجه خواهید شد) به دنبال حقیقت می باشد، با خیلی چیز ها اَشنا می شود و در این دنیاهای موازی مرده خودش را پیدا می کند، جسد خودش را!

جدای از دنیای موازی در کتاب، «عشق تنها حقیقت زندگی است» که اثر دکتر “برین ویس” می باشد در مورد تکرار چرخه زمانی صحبت هایی اَمده است. این کتاب بسیار جالب است به همه توصیه می کنم حتما این کتاب را بخوانید. در این کتاب مطرح شده است که یک روح می تواند در چرخه زمانی دوباره پدید اَید و بعد ها در جسمی دیگر و در جایی دیگر با نژادی دیگر شروع به زندگی کند بدون اَن که بداند! در این کتاب دکتر روانشناس بیمار را هیپنوتیزم می کند و هر یک از شخصیت ها در مورد جسم قبلی خود حرف هایی میزنند که پس از اتمام هیپنوتیزم هیچ چیز یادشان نمی اَید. به عنوان مثال یکی از افراد در اَمریکا زندگی می کند و زندگی اَمریکایی خود را دارد اما در صحبت های خود اشاره می کند که یک دختر بچه در اورشلیم است که پدر او را سربازان همراه خود می برند.

HBOHBO

خانه تکانی مخ (در این قسمت اسپویل وجود دارد)

صحنه های بازی دختران مارتی با عروسک ها را یادتان می اَید؟ پنج شوالیه که به دور یک جسد جمع شده اند(شاید بهتر است بگوییم قربانی!) یا مثلا یادتان است که «کول» قوطی های اَبجو را به شکل ۵ اَدمک در اَورد که به دور یک جسد جمع شده اند یا این که یادتان است در قسمتی از سریال مشاهده می کنیم که بر روی یک تابلو تصویر پنج مرد اسب سوار دیده می شود به دور یک دختربچه حلقه زده اند؟  اینها دیگر یعنی چه؟ این اشکالی که درون سریال می بینید نشان دهنده فرقه منحرف سریال که به قربانی کردن دختربچه ها می پردازند می باشد؟ کسانی که عقلشان به کلی منحرف شده است و راه برگشتی ندارند! حالا شاید بپرسید دختر بچه ها از کجا این اشکال را میشناسند، خب باید بگویم این فرقه در قدرت های بزرگ نفوذ دارد همان شست و شویی مغزی دانش اَموزان در مدرسه!( که خودمان هم ..!!!) خب چرا یکی از دختران مارتی به راه فساد کشیده می شود و دیگری خیر، این نشان می دهد که این فرقه از قبل هدف های خود را مشخص می کند! اَیا فکر می کنید فرقه فقط در شهر به این کوچکی فعالیت دارد؟ در قسمتی از اَمریکا فعالیت دارد؟ در اَمریکا فعالیت دارد؟ نه قضیه بزرگ تر از این حرف ها است! هدف جهان امروزیست!

درست است که فصل اول True Detecitve به پایان رسیده، اما خبری خوشحال کننده به شما بدهم، نویسنده سریال نیک پیزولاتو اعلام کرد حتماََ رمان هایی با وجود شخصیت های کول و مارتی شکل خواهد گرفت که یا به صورت ریبوت توصیف شده اند یا روایت های دیگر سریال را به نمایش می کشد.

با این میزان بیننده («کاراگاهان حقیقی» توانست رکورد Game of Thrones شبکه HBO را بشکند و پربیننده ترین سریال شبکه در طول تاریخ HBO شود!) «نیک پیزولاتو» اعلام کرده است فصل دوم صد درصد در کار خواهد بود اما به طور کلی کارگردان، بازیگران و بعضی عوامل کار عوض می شوند.

هنوز زود است به فکر فصل دوم سریال باشیم چون هنوز حتی فیلمنامه و داستان فصل دوم شکل نگرفته است و در حد ایده است اما صد درصد فصل دوم در کار خواهد بود. ایده کلی طبق اعلانات نیک دستانی همانند فصل اول تیره و تاریک و فضای رمز اَلود در انتظار ما خواهد بود داستان بین یک مرد فاسد و زنی که قدرتمند به کار خود ادامه می دهد. اطلاعات بیشتری موجود نیست.

کار موسیقی مقدمه هر قسمت با گروه دو نفره (زن و شوهر) HandsomeFamily بوده است که بسیار زیبا می باشد.

شما می توانید این ترک را از اینجا دانلود کنید: Handsome Family – Far from any road

همچنین در پایان سریال یک موسیقی پخش می شود که بسیار زیبا می باشد. این ترک The Angry River نام دارد.

شما می توانید این موسیقی را از اینجا دانلود کنید: The Angry River

HBO

سخن پایانی

True Detective بسیار بزرگ است، مغزتان را منفجر خواهد کرد، طرفداران سبک جنایی را دیوانه خودش می کند، هیچ کم و کاستی ندارد و بهترین سریال ها نیز جلوی اَن چیزی برای گفتن ندارد. True Detective با ۸ قسمت نشان داد که فرا تر از یک سریال است.

پ.ن: این مقاله صرفا یک نقد نمی باشد، سعی شده است یک سری مسائل در سریال روشن شود، برای اسپویل نشدن بیش از حد تصویری از یک سری شخصیت ها گذاشته نشد و حرفی به میان نیامد، وگرنه حرف های زیادی برای گفتن وجود داشت.

۱۰/۱۰

منتقد: محمد حسین کریمی


48 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. سلام …سریال جالبی بود ولی نه دیگه اینقدر… ۸-O
    بیشتر از اینکه بگین چه جزییاتی داشته… از این تعاریف استفاده کردین
    .
    .
    ///جزئیات در سریال بیداد می کند
    _هر قسمت ۵۰ دقیقه ای را حداقل سه بار ببینید تا از جزئیات بیشتر اَگاه شوید
    _همه جا می شنوید «کاراگاه حقیقی» یک سریال عادی نیست.
    _اَن قدر نکته وجود دارد که بعد از فهمیدن اَن ها بسیار متعجب خواهید شد.
    _پشت هر چیزی حقیقتی وجود دارد.
    _True Detective بسیار بزرگ است، مغزتان را منفجر خواهد کرد///
    .
    .
    اکثر سریالهای خوب بر پایه کتابی یا داستانی … شکل میگیرن و البته یسری نکته هم دارن…
    من دلم میخاست بیشتر از اون همه نکته … :roll: که قرار مغز رو منفجر کنه بدونم….

    ۶۰
  2. یعنی این سریال واقعا فوق‌العاده بود… کل سریال یه طرف, اون سکانس جلوی بیمارستان اپیزود آخر هم یه طرف… همون سکانس باعث شد تا این سریال تبدیل به بهترین سریال جنایی که دیدم بشه و اونو بعد از بریکینک بد قرار بده… از دیالوگ‌های فلسفی و سنگین گرفته تا شخصیت‌پردازی عالی و خط داستانی جذاب و پر پیچ و خم و کاگردانی بی‌نظیر سکانس‌های اکشن همه چی در سطح بالایی بود توی این سریال…. من اصولا بعد از اتمام هر اثری اگه حالم برای مدتی خراب بشه و کلا افسرده بشم. .. … اونوقت هست که اون اثر رو یک اثر شاهکار میدونم.این سریال این کارو با من کرد….. انصافا بعد از اپیزود اخر به این فکر می‌کردم که چقدر موقعیت‌ها و مسائل انسانی داشت این سریال… و چقدر بی‌نقص این عناصر با کمک بازی عالی بازیگرها به بیننده منتقل میشد… . چقدر قشنگ و شاعرانه مسئله‌ی خوبی در مقابل بدی… تاریکی در مقابل روشنایی توصیف شد… “تاریکی مثل آسمان شب همه‌جا هست و بخش زیادی رو به خودش اختصاص داده اما این روشنایی و چشمک ستاره‌هاست که اول از هر چیز نظر مارو جلب می‌کنه… کاش در میان این سیاهی‌ها, یه ستاره باشیم”….

    دوباره باید این سریال رو با دقت بیشتری بازبینی کنم…
    ممنون بابت معرفی اون کتاب…

    ۱۰
  3. من هنوز شروع نکردم به دیدنش اما به زودی شروع می کنم سریال فوق العاده ای است.
    اما این که فصل دومش چه طوری میشه باید دید چون همه عوامل عوض می شن از بازیگر ها گرفته تا کارگردان. شنیدم فصل دوم درباره ۲ تا کارگاه زن هستش
    فکر کنم بعد این سریال هم چنان تو کف سریال جنایی بمونیم چون شرلوک افتاد واسه ۲۰۱۶ و این هم طول می کشه تا فصل دومش ساخته بشه.

    یه سوال متفرقه : محمد حسین شما شامل قانون ۲ شغله ها نمیشی ؟ :D

    ۰۰
  4. تشکر محمد حسین
    فصل دوم رو که نیک قطعی کرد و حتی یه خرده اطلاعاتی هم ازش داد.
    فصل اول به قدری شاهکار بود که به نظرم حتی اگه فصل دومی هم ساخته نشه همین یه فصل برام کافیه. امیدوارم ته تهش کار به سه فصل بکشه و دیگه ادامه پیدا نکنه.

    ۰۰
  5. ۱-Easy pal
    ۲-Man is the cruelest animal جمله ایه از نیچه به این معنی :انسان بیرحم ترین حیوان است (نه آن مرد یا آن نفر یا هرچی)
    ۳-بارها در متن اشاره شده که این سریال بهترین سریال تاریخه .بر چه اساس و معیار؟آیا همه ی سریال های تاریخ رو دیدی ؟ :-?
    ۴-نظر خودم: True detective با وعده ی یک سریال پلیسی و جنایی متفاوت شروع شد که قراره حرف های بیشتری نسبت به هم رده های خود بزنه .چند قسمت اول طوری پیش می رفت که بیننده انتظار یک چیز ماورایی و خرق عادت رو داشت .ولی کم کم کفه ماجرا به رویداد های دنیویی (یا انطور که در انگلیسی میگن Mundane ) سنگین تر شد.کول برای پیدا کردن قاتل دست به گریبان روش های معمول پلیسی (مثل نفوذ به اون گروه خلافکار برای پیدا کردن آدرس “لدو” )شد و سریال از اون لحن میشه گفت ماورایی و متافیزیکی فاصله گرفت .شخصا فکر می کردم در نهایت با پایانی شبیه “بچه ی رزمری” روبرو میشیم (با توجه به دیالوگ ها و ارجاع به پادشاه زرد پوش و شهر کارکوسا و سایر ارجاعات مذهبی ) ولی در نهایت سریال به کلیشه ای ترین شکل ممکن تموم میشه و پایان سریال تا حدی (نه کاملا) متناقض بود با لحن و حال و هوای کلی سریال. قسمت های پایانی سریال به دلیل زمان کمی که نویسندگان داشته اند به صورت سردرستی و عجولانه به پایان می رسه(فقط نگاه کنید به سرنخی که دو کاراگاه تونستند باهاش قاتل رو پیدا کنند یا همراهی دوباره مارتی با کول با وجود رابطه ی پیچیده ی این دو نفر و شخصیت مارتی) .یکی دیگه از نقاط ضعف سریال به نظر من این بود که کارگردان و نویسنده نتونسته بودند که اون ابهت و بزرگ بودن فاجعه ای که مدنظرشون رو منتقل کنند .مثلا نگاه کنید به ماجرای نوار ویدیو شکنجه که در هر دو باری که پخش میشه ما چیزی از ماجرا رو نمیبینیم و صرفا واکنش بینندگان (مارتی و معاون کلانتر) رو می بینیم و باید فقط از واکنش اونها نتیجه بگیریم که چیز وحشتناکی داره اتفاق می افته،که البته چیز وحشتناکیه ولی بیننده صرفا به دلیل دیدن واکنش بازیگرها پی به این وحشتناک بودن نمیبره (یا شاید هم من پوستم کلفته و با این چیزها گول نمی خورم).محصولات زیادی هستند اعم از کتاب،فیلم یا موسیقی که تحت لوای کلمات قلنبه سلنبه و ادای پیچیده بودن ،سطحی بودن خودشون رو پنهان می کنند .True detective سطحی نیست ولی عمق چندانی هم نداره(مثل بایوشاک) .
    سریال خوبی بود،همین
    امتیاز:۸ از ۱۰

    ۱۴۱۵
    1. یعنی این سریال ادای عمقی بودن رو در میاره شما اول مقاله بالا رو بخون سریال رو دو سه بار دیگر ببین بعد بگو ادای عمقی بودن رو در میاره چند سریال مثال بزن که همین طور عمیق و فکری باشند دیالوگ ها سریال رو چند بار گوش کن ببین چی میگن در ضمن بابیشتر نظرت مخالفم اما با راحت پیدا کردن سر نخ برای قاتل موافقم یک چیز دیگر هم به شما میگم برو اول کتاب ها رو بخون بعد راجبشون قضاوت کن نخونده که نمیشه وگرنه خداییش به من باشه خیلی از شاهکار های جهان رو با همین استدلال نابود میکنم از کتاب های تاکین بگیر تا… نقدتون اگر منصفانه با دانش کافی بود قبول داشتم اما نمیشه با یک نگاه نقد خوبی کرد

      ۹۷
    2. البته این رو برای اینکه کم نیاری میگی .ولی باز هم بر فرض محال اگه “کل سریال های تاریخ” رو هم دیده باشی به دلیل نداشتن دانش نقد و اطلاعات کافی از ادبیات و هنر ،نظرت صرفا نظر یک علاقه مند عادی سریاله که جو گرفته تش .

      ۶۱
    3. اره، شما ادبیات و دانشت کافیه … که چنین نظری می دی بقیه خیر. در ضمن من جو گرفتم، منتقد ign هم جو گرفتتش ۳۴ تا منتقد که ۱۰۰/۱۰۰ دادن هم جو گرفتتشون…

      ۰۰
    4. در ضمن کجا بار ها در متن اشاره شد بهترین سریال تاریخ است من در زمینه کارگردانی گفتم اَن هم بین سریال ها …
      ——————————————————————————————–
      شما انتظار داشتی سریال چطوری تموم بشه؟ انتظار داشتی Yellow King به شکل یک مجود فرازمینی ظاهر بشه و کول اون رو بکشه ؟ اصلا Yellow King یعنی مرگ. دلیلی وجود نداره سریال جور خاصی تموم بشه سریال می خواست یک سری حرف بزنه در ۸ قسمت به بهترین شیوه حرف هاشو زد. در کل این دلایل و چیزایی که خوندم خیلی مسخرس…

      ۶۱
    5. آویونه عزیز,با اینکه علمت با کامنتات ثابت شدست,یه جارو تند رفتی…شاید ترجمه حرف نیچه بصورت تحت اللفظی برای شروع مقاله بوده,یه شگرده برای تیتر(زیرتیتر)نویسی.

      ۰۲
    6. در ضمن یه چیزی می خواستم بگم همش یادم می ره شما هر مقاله چه من چه بقیه (حتی توی سایت های دیگه) دیدم که کارت ایراد گرفتن هستش، نمی دون می خوای ثابت کنی از بقیه بیشتری بلدی یا نه یه ذره به طرف بر می خوره مخصوصا لحنت … حالا خود دانی …

      ۳۱
    7. اولا ایراد میگیرم چونکه ایرادی وجود داره .اگه چیزی اشتباه نباشه نمی شه ازش ایراد گرفت .
      دوما اینجا کسی من رو نمیشناسه پس اینکه بخواهم ثابت کنم از کسی بیشتر می دونم یا نه،به نظرم کار احمقانه ایه و اصلا چطور میشه این رو تعیین کرد .
      لحن بر خورنده هم نمی دونم یعنی چی .در این کامنت بالایی هم هیچ چیزی ندیدم که به کسی بر بخوره .صرفا نظرم رو درباره این سریال دادم.همین
      ضمنا این کامنتت منو یاد کامنت های سعید نیکبخت می اندازه .شما دوتا خیلی بیشتر از اونچه فکر می کنید با هم نقاط مشترک دارید :mrgreen:

      ۲۱
    8. منظورم این بود که زیاد اغراق نکن در باره ی سریال .
      می بینی .از یه عبارت ۲ کلمه ای میشه چندین برداشت رو کرد .منظور من کاملا دوستانه بود ولی تو فکر می کنی برای حالگیری اینو گفتم.

      ۲۰
    9. ای بابا حالا هی به پر و پای هم بپیچید!
      من متن رو به خاطر این‌که سریال‌ رو ندیدم نخوندم، اما یه قسمت‌هایی از متن رو که نگاه انداختم دیدم مشکلاتی داره، غلو‌هایی درش هست و بی ایراد نیست. اینا قابل چشم پوشی هستند و هیچ منتقدی موقع بررسی هر اثری ملزم به تجربه‌ی همه‌ی آثار دیگه نیست تا بتونه نظر بده. گاهی وقت‌ها مقایسه با همون اندک آثاری که خودت تجربشون کردی کفایت می‌کنه تا حتی بتونی “فکت” صادر کنی.
      جبهه گیری هم نکنید الکی … چهار تا کامنت انتقادی به هیچ کس ضرر نزده.

      ۱۰
    10. avion عزیز مشکل دقیقا همینجاست که از همون اول هم قرار نبود داستان به سمت عناصر ماورایی بره. راست کول جان کنستانتین نیست که بره دنبال شیاطین و نابودشون کنه. یک انسان که کاراگاهه و خیلی هم باهوشه و کسایی هم که دنبالشونه اعتقاداتی دارن که باعث میشه آدم فکر کنه با عناصر ماورایی طرفه.

      ۱۱
    11. اخوی من نمی گم لزوما باید یک پایان ماورایی داشت .منظور من اینه که با توجه به چند قسمت اول،اون همه ارجاعات و شخصیت متفاوت “راست ” و کلا جو متفاوت سریال با بقیه سریال های جنایی و پلیسی تلویزیون انتظار یک پایان متفاوت و WOW رو داشتم .یا اینکه یه جورایی متافیزیکی تموم میشد یا شاهد یک تویست می بودیم یا اینکه سریال جوری به پایان می رسید که شاهد چیز جدیدی باشیم که قبلا در این داستان های مربوط به سریال کیلر ها و فرقه های شیطانی ندیدیم مثل پایان بچه رزمری یا پایان Seven که اصلا متافیزیکی نیست .
      قاتل پیدا میشه (اون هم به سردستی ترین شکل ممکن) و همه میرن سر خونه و زندگیشون .کاملا کلیشه ای و تکراری .هیچ چیز جدید به ژانر اضافه نمیشه .پس True detective سریال خوبیه ولی “شاهکار” و کامل نیست .

      ۱۰
    12. لزوما یه پایان WOW نمیشه شاهکاره سریال و فیلم داریم پایان دارن کف می کنی ولی شاهکار نیستن سریال هم داریم روند اَروم داره مثل همین سریال و پایان هم چیزی نیست که تعجب کنی ولی شاهکارن مثل Breaking Bad اون هم پایانش قابل حدس زدن بود حداقل برای من …

      ۱۰
    13. باز هم باید توضیح بدم.
      بله خیلی از بهترین فیلم ها و داستان های تاریخ پایانی پیش بینی پذیر و عادی دارند .قرار نیست همه ی داستان ها تویست داشته باشند .ولی مسئله در مورد TD اینه که قسمت های اول و جّو سریال این انتظار رو در بیننده ایجاد می کرد(یا حداقل در مورد من) که قراره چیزی ورای پایان های معمول داشته باشیم.

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر