خانه » سینما و تلویزیون Box Office: هرکول بازیِ لوسی و لوس بازیِ هرکول! × توسط bijan joker در ۱۳۹۳/۰۵/۰۸ , 21:00:19 63 باری دیگر با جدول پرفروشترین فیلمهای آخر هفتهی سینماهای آمریکای شمالی در خدمتتان هستیم. در این هفته چهار فیلم فیلم تازه اکران شده A Most Wanted Man و And So It Goes و Hercules و Lucy توانستند خود را در بین ۱۰ عنوان پر فروش اثبات کنند، اما نکته قابل توجه جدول این هفته شکست بزرگ تازهترین نسخه “هرکول” و از آن جالبتر ظهور پدیدهای بنام “لوسی” بود که موفق شد در صدر جدول قرار بگیرد و نشان دهد که هنوز دود از کندهی لوک بسون بلند میشود. جدول Box Office این هفته به این شرح است: ۱- Lucy – $43,899,340 – $43,899,340 ۲- Hercules (2014) – $29,800,263 – $29,800,263 ۳- Dawn of the Planet of the Apes – $16,767,260 – $172,455,889 ۴- The Purge: Anarchy – $10,482,760 – $51,858,905 ۵- Planes: Fire & Rescue – $9,529,656 – $35,347,478 ۶- Se*ks Tape – $6,052,050 – $26,953,582 ۷- Transformers: Age of Extinction – $4,702,553 – $236,455,028 ۸- And So It Goes – $4,642,329 – $4,642,329 ۹- Tammy – $3,454,221 – $78,201,310 ۱۰- A Most Wanted Man – $2,686,526 – $2,686,526 فیلم شماره اول جدول: Lucy ژانر: اکشن/تخیلی – زمان: ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه – درجه بندی: R – هزینه ساخت: ۴۰ میلیون کارگردان: Luc Besson/ بازیگران: Scarlett Johansson و Morgan Freeman و Min-sik Choi و Analeigh Tipton خلاصه داستان: لوسی نام قهرمان این فیلم است، دختر ۲۵ سالهی آمریکاییای که در تایوان مشغول تحصیل است. لوسی بعد از اینکه با پسر جوانی آشنا میشود و به او دل میبندد کم کم وارد باندهای خلافکاری و قاچاق مواد مخدر میشود، او در یکی از ماموریتهایش دستور میگیرد که محمولهای را باید به دست یکی از رئیس باندهای خلافکار کرهای برساند، اما این محموله چیزی نیست جر نوعی ماده مخدر که CPH4 نامگذاری شده و بعد از مصرف انسان را به جاهایی میبرد که فضا عوارضی اول آن باشد! لوسی برای اطمینان از جابهجایی این ماده مقداری از آن را بعد از بسته بندی وارد معده خود میکند، اما او در حین انجام عملیات توسط گروه قاچاقچیان ربوده میشود و مورد ضرب و شتم قرار میگرد و بر اثر ضربهای که به شکمش میخورد مادهی مربوطه در بدن لوسی منتشر میشود، بعد از پخش شدن ماده در خون او، لوسی دارای قدرتهای مافوق بشری میشود تا تبدیل به کابوسی ماندگار برای تمامی قاچاقچیان محدودهی تایوان شود. + جالب است بدانید که این فیلم تبدیل به موفقترین فیلم کارگردان و نویسنده درجه یک سینمای اکشن یعنی لوک بسون از نظر فروش هفته آغازین شده است (قبل از این فیلم The Fifth Element با فروش هفته اول ۱۷ میلیون دلاری در صدر جدول مربوطه قرار داشت)، این در حالیست که قبل از این لوک بسون بارها اعلام کرده بود که هرگز بیش از ۱۰ فیلم را شخصا کارگردانی نخواهد کرد، اما باید بدانید که خوشبختانه “لوسی” یازدهمین فیلم بسون است که طلسم ساخت ۱۰ فیلم را به بهترین شکل شکست. این فیلم همچنین بعد از سه فیلم Avengers و Iron Man 2 و Captain America 2 که اسکارلت جوهانسون در همگی آنها در یکی از نقشهای فرعی حضور پیدا کرده بود تبدیل به چهارمین فیلم موفق هفته اول این بازیگر محبوب شد. بد نست بدانید که در ابتدا قرار بود آنجلینا جولی در نقش لوسی قرار بگیرد که در آخر نقش به جوهانوس جوان رسید. این فیلم دیدنی همچنین افتخار این را دارد تا اولین فیلم درجه Rای باشد که با دوربینهای پیشرفتهی IMAX فیلمبرداری شده است. فیلم شماره دوم جدول: Hercules ژانر: اکشن/ماجرایی – زمان: ۱ ساعت و ۳۸ دقیقه – درجه بندی: PG-13 – هزینه ساخت: ۱۰۰ میلیون کارگردان: Brett Ratner/ بازیگران: Dwayne Johnson و John Hurt و Ian McShane و Ingrid Bolso Berdal و Irina Shayk خلاصه داستان: ماجرای اصلی این فیلم همان چیزی است که بارها شنیدهاید و با آن آشنایی دارید (مانند دیگر نسخه هرکول “The Legend Of Hercules” که امسال اکران شد). هرکول یک قهرمان نیمه انسان نیمه خدایان است و فرزند زئوس، او بعد از پشت سر گذاشتن دوازده خان دشوار اکنون به درجات بالایی رسیده است. در همین زمان پادشاه سرزمین تصمیم می گیرد تا از هرکول برای نبرد در مقابل ظلم استفاده کند، اما همزمانی این درخواست با از دست دادن خانوادهی هرکول این قهرمان را دچار مشکلات فراوانی میکند. + دواین “راک” جانسون برای ایفای این نقش درخواست مایکل بی را برای قرار گیری در نقش اصلی قسمت چهارم فیلم “ترنسفورمرز” رد کرد، انتخابی که احتمالا راک هم اکنون از آن پشیمان است! همچنین گفته شده که راک برای آماده بودن بدنی و اندام خود برای ایفای نقشی که از کودکی آرزو داشت بجایش بازی کند هشت ماه تمام رژیم غذایی خاصی را گرفت و هر روز تمرینات فشرده و سختی را تحمل کرده است. لازم به ذکر است که در این فیلم اولین تجربه سینمایی Irina Shayk که مدل معروف و همسر کریس رونالدوی فوتبالیست است رقم خورده است، Irina Shayk قبل از این در بازی کامپیوتری Need for Speed: The Run بجای یکی از شخصیتها صداپیشگی کرده بود. فیلم شماره هشتم جدول: And So It Goes ژانر: کمدی/درام/رمانتیک – زمان: ۱ ساعت و ۳۴ دقیقه – درجه بندی: PG-13 – هزینه ساخت: ۳۰ میلیون کارگردان: Rob Reiner/ بازیگران: Michael Douglas و Diane Keaton و Sterling Jerins و Annie Parisse خلاصه داستان: این فیلم در رابطه با مردی پا به سن گذاشته و بسیار خودشیفته بنام اورن (داگلاس) است که بیشتر زمان خود را در منزل میگذراند و با همسایه خود که خانمی هم سن و سال خودش است (کیتون) با سردی برخورد میکند، اما زمانی که پسر او بعد از سالها به خانهاش میآید و از اورن درخواست میکند که برای مدتی از نوهی کوچکش مراقبت کند همه چیز اورن از جمله اخلاق و رابطهاش با همسایه تغییر میکند. فیلم شماره دهم جدول: A Most Wanted Man ژانر: هیجانی – زمان: ۲ ساعت و ۲ دقیقه – درجه بندی: R – هزینه ساخت: اعلام نشده کارگردان: Anton Corbijn/ بازیگران: Philip Seymour Hoffman و Grigoriy Dobrygin و Homayoun Ershadi و Robin Wright و Rachel McAdams و Willem Dafoe خلاصه داستان: یک مهاجر چچنی به شکل غیرقانونی به آلمان میآید و درخواستهایی دارد، اما پلیس آمریکا با همکاری افسران آلمانی به شدت او را تحت تعقیب قرار میدهند و در آخر وی را دستگیر میکنند، اما با دستگیری او ماجراهای پیچیدهتری شکل میگیرد. + به غیر از سری فیلم The Hunger Games که دو دنباله از آن باقی مانده است، فیلم “مرد تحت تعقیب” آخرین فیلم فیلیپ سیمور هافمن است که در زمستان گذشته در سن ۴۶ سالگی از دنیا خارج شد. فروش جهانی چهار فیلم Planet of the Apes و Transformers 4 و How to Train Your Dragon 2 و Maleficent تا به امروز به ترتیب ۳۶۴ و ۹۶۷ و ۴۲۴ و ۷۱۵ میلیون دلار گزارش شده است. نویسنده bijan joker HEAVY RAIN + MORTAL KOMBAT + GRAND THEFT AUTO + GOD OF WAR + UNCHARTED + TEKKEN + RED DEAD REDEMPTION + MAX PAYNE + THE LAST OF US + LittleBigPlanet + DRIVER + STREET FIGHTER + The Neverhood + CRASH + HEART OF DARKNESS + PEPSIMAN یاد و خاطره Sunset Riders و Double Dragon و دونفره بازی کردنشان جاوید و پایدار... Scarlett Johanssonباکس آفیس (Box Office) سینما و تلویزیون 63 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. ۴winter’s taleاز ۱۰ وقتی یه فیلمی ادعای فانتزی بودن داشته باشه و در نیاد یعنی شگست کامل … وجه لاو استوری فیلم بد نبود ولی در کل درام فیلم فاجعه بود ————————————————- ۴jack ryan از ۱۰ یه اکشن پاپ کرنی یه بار مصرف که فقط لحظه ای که داری میبینی لدت میبری … یه ساعت بعد کلا هیچیش یادت نیست از بس تکرار مکررات هست ———————————————— ۴labor day از ۱۰ نمیدونم چرا اینقدر این فیلم بدون منطق پیش میره … تو ذهنت پر از سوالاتی میشه که فیلم هیچ جواب منطقی ای بهشون نمیده … یه درام نیم بند که میشد تو ۲۰ دقیقه تمومش کنی ————————————————- ۴home front از ۱۰ هر چی از جیسون استتهام توقع داری تو این فیلم هست ولی یه فیلم بین حرفه ای چقدر از استتهام توقع داره جز دو ساغت زد و خورد و اکشن و دیگه هیچی …. !!!!!!!!! ————————————————- ۶august:osage county از ۱۰ یه فیلمی که اندازه دهنش حرف میزنه … دیالوگ نویسی خوبه … بازی ها خوبه …. دوربین اذیت نمیکنه و از همه مهمتر موسیقی اندازه ی گوستاوو ———————————————– ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید پیام خان حسابی زدی تو کار فیلم های ضعیف! فک کنم بیشتر منتظر بوی هود باشی… میخوام نظرتو راجبش بدونم ۰۰ زیاد ازش نمیدونم غیر چندتا نقد و مطلب … ایده که فوق العاده شارپ و نو هست فقط امیدوارم تو اجرا هم درامده باشه و فقط و فقط ملال آور و خسته کننده نباشه چون بهش میخوره میتونه بره به سمتی که تا تهش خوابت بگیره ۰۰ دوسه ماهه فیلم نمیبینم ولی ب خاطر اسکارلت هم ک شده دس ب جیب میشیم :mrgreen: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید باکس آفیس این هفته کاملا قابل پیش بینی بود.از همون اول مشخص بود این هرکول یه شکست تجاریه.با بودجه ای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار هفته ی اول ۳۰ میلیون فروش داشته! امیدوارم لوسی فیلم خوبی باشه حداقل.انتظار زیادی ازش ندارم ولی این چندتا فیلم آخر اسکارلت خیلی خوب بودن.(برعکس چندتا فیلم آخر لوک بسون که بد بودن) مایکل داگلاس از بستر بیماری گریخته و چند وقتیه که برگشته امیدوارم از فیلم جدیدش لذت ببریم(که این فیلم هم نسبت به بودجش اصلا فروش خوبی نداشته).فیلیپ سیمور هم واقعا جاش خالی هست.همیشه نقش آفرینی هاش تاثیر گذار بوده و آدم رو محسور خودش میکرده.این فیلم A Most Wanted Man از آخرین نقش آفرینی های ایشون هست که با همایون ارشادی هم بازی شده… ______________________________ Divergent نمره:۶۶ نسبت به اینکه یه مقدمه سازی برای قسمت های بعدی فیلم هست بد نبود.المان های تکراری زیادی تو فیلم میشه دید البته.شباهت فیلم به هانگر گیمز هم بشدت زیاد بود.امیدوارم قسمت های بعدی که از جلدهای دیگه ی رمان ساخته میشه بهتر باشه و اطلاعات بیشتری از پس زمینه ی داستان در اختیار بیننده قرار بده… ______________________________ The Wind Rises نمره:۹۲ شاهکار!یعنی ما بدونه تخیلات و رویاهای میازاکی چیکار کنیم؟چرا این بشر مارو تو این موقعیت قرار میده آخه :(( بی شک از برترین آثار انیمیشن و شخص میازاکیست.روند پیشروی تو داستان مقداری کند هست و میازاکی بیشتر به شخصیت اصلی و رویاهاش پرداخته(این روند نسبتا کند بسیار شیرین هم هست)فقط امیدوارم این آخرین اثر میازاکی که یکی از معدود افرادی هست که لیاقت لقب استاد رو داره نباشه.(تماشای این اثر اونم با زبان ژاپنی بسیار توصیه میشه) ______________________________ Venus In Fur نمره:۸۰ پولانسکی کلا خوراکش تبدیل نمایش نامه های خوب به فیلم و بردن اونها روی پرده ی نقره ای هست و به خوبی آثار شایسته ای با استفاده از فضاهای بسته خلق میکنه. به شخصه با آثار این بنده خدا بشدت حال میکنم.دوست داران رومن فیلمو از دست ندن… ______________________________ Banshee (فصل ۱ و ۲) نمره:۸۵ واقعا سریال جذاب و پرهیجانی هست.قبل از شروع فکر نمیکردم انقدر اکشن خوبی داشته باشه.بازی ها هم نسبتا خوب هستن و از بازیه شخصیت اصلی و پراکتور خوشم میاد.(سریال بشدت منشوری و ناجور هست :|) ______________________________ Fargo (فصل ۱) نمره:۹۰ یکی از بهترین سریال هایی که امسال آغاز شد.بشدت اثر قوی هست و حتی به دوستانی که معمولا سریال نمیبینن هم توصیه میکنم.شخصیت ها هم بشدت قابل باور و دوست داشتنی هستن(جز اون زن پلیسه )مارتین فریمن و بیلی باب تورنتون هم فوق العاده ایفای نقش میکنن.اون قسمتی که تورنتون خودشو جای او دکتر دندون پزشک جا زده بود چقدر خنده دار بود.وقتی میگفت Aces میترکیدم اصلا ______________________________ از بردیای گل هم برای پست دوست داشتنیش ممنونم.مثل همیشه با اطلاعات مفید… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اخ اخ اخ …. گفتی The Wind Rises چقدر خوبه این استاد میازاکی :X …. اکثر انیمیشن هاشو دیدم . یکی از یکی کاملتر و بی نقص تر … فضاها و طراحی محیط بی نظیره …. ضیافتی پر شکوه برای چشم هست :دی …. موسیقی های فیلم های استاد هم شنیدنی و روح نوازه … واقعا تو اسکار در حقش نامردی شد … اخه “فروزن” چی داشت در برابر اثر کامل استاد ! ۰۰ “ملیت آمریکایی” ۰۰ اینی که میگی رو قبول دارم مخصوصا سر قضیه آرگو بهش ایمان آوردم. ولی خوب شهر اشباح میازاکی ۲۰۰۲ اسکار برده ۱۰۰ درصد نمیشه بگی فقط به همین دلیل بوده. اسکار یه جوریه کلا. هر سال یه فازی ور میداره. یه سال هنریه یه سال سیاسیه یه سال نژاد پرستانس. شاید دلیلش ملیت آمریکایی نبوده صرفا. ۰۰ خوشحالم که دوستان همه اثر استاد رو شاهکار میدونن !!! ________ پیام@ اسکار دیگه سال هاست که تمام شده است !! فروزن در مقابل این اثر هنری ۰۰ نبردن اسکار چه اهمیتی دارد؟؟؟؟؟ اسکار برای امریکایی هاست و همیشه فیلم های منتخبشون به سمت سلیقه ی امریکاییی ها سنگینی میکرده ۰۰ دقیقا.حرف نداره اثارش.در مورد فضاسازی و محیط شگفت انگیز انیمیشن هاش هم که گفتی واقعا جادوییه…(توی همین The Wind Rises فقط به محیط شگفت انگیزش دقت کنید!) اسکار هم که هیچی سر بهترین انیمیشن پارسال هم همین کارو کرد داد به Brave! اصلا Frozen در حد و اندازه ی اثر استاد نیست… ۰۰ “فروزن” یک انیمیشن که از سطح متوسط بالاتر نمیره و به نظر من اگه آهنگ های این انیمیشن نبود اصلا ارزش وقت صرف کردن نداشت اگر به انیمیشن های هالیوودی ۲۰۱۳ نگاه کنیم “اپیک” اثری به مراتب بهتر از “فروزن” بود درباره نامزدی “من نفرت انگیز” هم اصلا بهتره صحبت نکنیم ۰۰ خیلی وقته که به آثار ژاپنی اسکار نمیدن.. منم توقعی نداشتم که اسکار بگیره اثر میازاکی چون خیلی وقته فکر اسکار گرفتنش رو برا بار دوم از سرم بیرون کردم. در مورد فروزن هم بگم من به شخصه لذت بردم از دیدنش :X چون تقریبا سه چار سالی میشد که یک انیمیشن درام و موزیکال ندیده بودم! برای همین خیلی بهم چسبید. ساختار شکن هم بود تا حدی که بخاطر اینکه اسپویل نشه نمیگم!! در مورد وجود نداشتن یا وجود داشتن همجنس گرایی هم که کلی بحث شده دگ به این مساعل نمی پردازم. بنظرم حق اسکار رو داشت. ۰۰ ۱۰۰% بعد از Spirited Away میازاکی حقش بود برای قلعه ی متحرک هاول یه اسکار دیگه سال ۲۰۰۶ بگیره.(همین The wind rises هم تنها لایق این جایزه بین عناوین نامزد شده بود اما خب…)فروزن هم اصلا و ابدا در اون حد و اندازه ها نبود که انتظار میرفت… ۰۰ پس همون بهتر که اصلا فکر اسکار گرفتنشو از سرت بیرون کنی . متا معیار بهتریه! فروزن تو متاکریتیک متای ۷۴ داشت و شاهکار میازاکی ۸۳! البته ظاهرا فروزن مخاطب عام زیادی جمع کرده ( هم از فروشش میشه فهمید هم از امتیاز مخاطبا). تو همین سایت wind rises امتیاز ۸.۲ گرفته از ۱۱۴ رای ولی فروزن امتیاز ۸.۰ داره از ۷۶۸ رای. ۰۰ اسپویلر . .. . فروزن به دلم نشست چون داستانش رو قبلا ندیده بودم.چون ایندفه عشق دو خواهر رو دیدیم.دو خواهری که مجبور شدن از هم فاصله بگیرن. تا اینجا باتوجه به “سیاست های والت دیزنی” خودم و فک کنم اکثرا فکر میکردن مثل مابقی فیلم هاش اخرش هم همونجوری بشه…که نشد! نتنها خواهر بزرگتر تبدیل به یک ادم شیطان صفت نشد( بشخصه فک میکردم اینطوری بشه ) بلکه ادم خوبی موند و سعی کرد برای نجات شهر از ارندل فاصله بگیره. خب اینجا ادم کمی امیدوار میشه و با خود میگه چه عجب یه چیز جدید دیدیم! پس روند جذاب تر میشه. هممون در اواسط میگیم السا برمیگرده و انا خوب میشه و به خوبیو خوشی با هانس عروسی میکنه و اسون و کریستف هم دوستاشون میمونن.ولی نشد! نتنها یک شاهزاده برخلاف کلیشه ها عمل کرد و به شخصیت منفی تبدیل شد…بلکه در حالی که ما فکر میکردیم ترو لاو بین کریستف و انا هست السا میاد و ترو لاو رو به نمایش میزاره!!!! تغییرات خوبی داشت پس حقش بود این همه فروش و اسکار… ولی این حرفا رو زمانی میشه زد که خودمون بدونیم اسکاری به میازاکی دگ تعلق نخواهد گرفت… وگرنه هنه میدونن وایند رایزز ارزشش چنیدن برابر فروزن است و محتوا و حسی که به ادم میده اصن قابل مقایسه با فروزن نیست! ممد رضا میشه دلایلتم بابت تبلیغ همجنس گرایی بودن این انیمیشن بگی؟ :) ۰۰ هیچی دیگه محلت دانلودمون تموم شد رفت تا دو سه ماه دیگه . بیکار هم می شم WOW می بینم شاهکاریه باشه خودش لوسی هم به شدت هایپ شده باید جالب باشه ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اسکارلت مگه میشه فیلمی بازی کنه و بد باشه! :X حتی من به شخصه خیلی از فیلم “زیر پوست-Under The Skin” خوشم اومد.با اون بازی فوق العاده اسکارلت جوهانسون. فیلم “لوسی” هم مطمئنا از اون فیلم های خوش ساخته که از دیدنشون لذت میبرم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون از آقا بردیا این لوسی باید جالب باشه مورگان هم که تازگیا تو هر فیلمی هست ماشالا به این انرژی که داره بسیار آدم دوست داشتنی ای هست این مرد. The.Expendables.3 : از دوتای قبلی بنظرم قشنگتر بود ولی خدایی فیلم از این تخیلیتر ندیدم…اصن انگار مترسک گذاشتن جای دشمن ۵/۱۰ cold eyes : این فیلم محصول کره جنوبی هستش اما برخلاف اکثر فیلم های این کشور بسیار جذاب و هیجان انگیز کار شده و ارزش دیدن را حتما دارد ۷.۵/۱۰ from dusk till dawn : محصول ۱۹۹۶ آمریکا و با هنرنمایی george clooney و quentin tarantino _ بسیار لذت بردم مخصصا این دوتا نابغه هم توش بودن…یجورایی کمدی اکشن هست البته این نظر بنده است. داستان از این قرار است که این دونفر بعد از دزدی از یک بانک شناسایی شدن و حالا قصد فرار به سمت مکزیک را دارند ۷/۱۰ the strain : دوستان قسمت سوم این سریال دیدنی هم منتشر شد حتما اگه وقت داشتین تماشاش بکنید ۹/۱۰ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید Expendables 3@ باید بگم که فیلم واقعا هوش مصنوعیش بد بود!!! ۰۰ جلمله ای که بکار بردی(” باید بگم که فیلم واقعا هوش مصنوعیش بد بود”) واقعا حقشه بسیار قشنگ گفتی… اینقدر در این فیلم اغراق شده که حاله آدمو بهم میزنه ۰۰ نصفش چرا پرید بخدا از شاهکار بدم نمیاد ) فک کنم از نه یا ده نقد متای صد رو گرفت. ولی این چیز عجیب غریب که انگار نوعی فیلمه( :D) از چهل نقد متای ۱۰۰ رو کسب کرده با چی طرفیم؟ بهترین فیلم تاریخ؟ بهترین فیلم قرن؟ یا فقط بهترین فیلم سال؟ نمی دونم.اما اوجور که صنعت سینما رو میشناسم این بشر( منتقد ها )الکی یه عنوان رو بزرگ نمی کنن… چه بسا ۱۲ سال هم فیلم برداریش طول کشیده باشه و بازیگرش از کودکی تا جوانی داخلش بازی کرده باشه ———- R.i.p.d ۱ فقط بخاطر طنز نسبتا خوب و سه بعدی بودن فیلم. ———— Tangled ۸ خیلی قشنگ و دلچسب بود!! سوپر استار، مندی مور هم شاهکار کرده بود تو انیمیشن!! :X ———— The wind rises ۱۰ میازاکی، میازاکی، میازاکی و باز هم میازاکی. شاهکار شاهکار شاهکار و باز هم شاهکار :X حرف دگ ای نمیزنم. :X :sad: :(( ———— Iron giant ۱۰ شاهکاری از استاد انیمیشن سازی( کمی پایین تر از استاد میازاکی ) برد برد :X شخصیت پرداری:۱۰ صداگزاری:۱۰ ارزش:شاهکار :X ——— The expendable 2 فقط بخاطر جمع کردن افراد شاخص و به نوعی بهترین برای اکشن :X ۵ ———– به شدت وحشتناکی منتظر پسر بچگی هستم ببینم واقعا با چه هیولایی طرفیم؟؟؟ امیدوارم از نوع گرگ معروف دارک سولز باشه!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید منظورت کدوم فیلمه!؟ ۰۰ Boyhood ۰۰ Boyhood ۰۰ بردیا جان تایید کن لطفاً. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خب ابتدا از بردیای عزیز تشکر کنم.. :X بشدت منتظر اثر جدید اسکارلت هستم!! :X متاش هم بد نشده.. خوب بود اشاره ای به پدیده ی ۲۰۱۴ هم می کردی!!! عنوانی که از الان مشخصه اسکار رو گرفته….بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازی گر نقش اول!! این سه تا رو مطمعنم میگیره… نمی گم میتونه جای گاد فادر رو بگیره…البته شاید هم گرفت و حتی رکورد آی ام دی بی رو هم بزنه!!! گاد فادر تنها به تعداد نقد های فوق محدود( ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خیلی ممنونم رفیق… در مورد فیلم خاص و باشکوه Boyhood باید عرض کنم که من هم زمانی که اولین تیزر فیلم رو دیدم شدیدا به وجد اومدم و با خودم گفتم باریکلا به این کارگردان که یک چنین ایدهی جالب و البته سختی رو عملی کرده (مدت زمان ۱۲ ساله فیلمبرداری فیلم از زندگی ساختگی یک کودک ۶ ساله تا ۱۸ سالگی!) و به شدت جذب فیلم شدم و هم اکنون مثل شما بسیار خوشنود هستم که فیلم به یک چنین موفقیتی دست پیدا کرده و به نوعی رکورد امتیازات مجلات معتبر رو شکونده و تا به این لحظه اولین فیلمی است که میانگین ۱۰۰ رو داره! دلیل اینکه معرفی فیلم رو تا کنون در Box Office نرفتم این بود که از چهار هفته پیش که فیلم اکران محدود خودش رو آغاز کرده تا به امروز با افزایش سالنهای نمایش دهنده فیلم هنوز وارد جدول ۱۰ فیلم برتر نشده و هم اکنون در جایگاه چهاردهم قرار داره که با وجود تعداد سالنهای بسیار پایین نسبت به هفته گذشته یک پله صعود داشته و قطعا در هفتههای آینده وارد جدول میشود تا ما هم با خیال راحت معرفیش رو بریم… باز هم ممنونم… ___________________ ( The EXPENDABLES 3 ) ۰۰ با تشکر از شما :X ۰۰ ادامه ی باز بینی فیلم BLUE is the warmest color دوستان تقریبا تمام نکات اصلی و قابل بررسی رو دفعه ی قبلی خدمتتون عرض کردم. این دفعه فقط به بعضی نکات اشاره میکنم و بقیه موضوعات پیرامون فیلم میرسم. اولین موضوع قابل بررسی شخصیت پردازی ادله. ادل دختری ۱۵ سالس که با خانواده ی نه چندان مرفه و پدر نچسبش! در شهری به نام شهر لیل ( شهری در فرانسه که تو سال ۲۰۰۴ پایتخت فرهنگی اروپا هم شده و این موضوع هم کاملا تو فیلم مشهوده. تنوع فرهنگی مردم و بیشتر از همه چیزی که ما تو فیلم میبینیم پویایی تفکر دانش آموزاس. اینکه همراه بقیه مردم تو اعتراض های خیابونی علیه تصمیمات دولتشون شرکت میکنن و یا اینکه نا پدری اما به زبون میاره که علاقه زیادی به فرهنگ داره و خیلی موارد دیگه.) زندگی میکنه. یه جورایی میشه گفت ادل برخلاف همکلاسی های دیگش هنوز با خودش و بلوغش کنار نیومده. ادل داره یکی از مهمترین دوره های زندگیشو طی میکنه وخوانوادش باید با درک این موضوع تو این راه کمکش کنن. ولی زندگی ادل از این ناحیه به شدت میلنگه. ادل مادر ساده ای داره که از بی خوابی مزمن رنج میبره ( این قضیه مال کمیکه تو فیلم نبود) و رابطه ی خیلی خوب و نزدیکی با دخترش نداره. پدر ادل به شدت یه دندس و تفکرات قدیمی داره که اونها هم کفاف کار ادل رو در دوران بلوغ نمیده. پدر ادل دوست داره اطرافیانش همونجوری باشن که اون دوست داره و حاضر نیست برای این موضوع اندکی هم تلاش کنه. خب نتیجه ی این رفتار پدر و مادر ادل چی میشه؟ دختر سر به هوای قصه ی ما که الان حس استقلال میکنه و فکر میکنه کم کم باید از خانوادش دور بشه به شدت در خودش خلا عاطفی احساس میکنه و میخواد این خلا عاطفی رو با هر کسی که شده پرش کنه ومیبینیم که قبل اما هم سعی میکنه این خلا رو با دوتا از هم مدرسه ای هاش پر کنه که موفق نیست( تو صحنه ای که ادل با دوستاش نشسته و دارن در مورد پسری که به ادل علاقه منده صحبت میکنن میبینیم که ادل از خیره شدن به پسرک هیچ واهمه ای نداره و برای چند ثانیه خیره تو چشم های اون نگاه میکنه. اونم خیلی ضایع! توی اون صحنه ای هم که ادل به بار رفته و اما رو برای دومین بار اونجا میبینه نگاه های خیرش به اما کاملا گویای قضیس! این خلا عاطفی رو یه جای دیگه هم واضح میتونیم ببینیم. جایی که ادل با یکی از دختر های هم کلاسش بیرون کلاس نشستن دوستش برای اولین بار باعث میشه که ادل متوجه تمایلات عجیبش بشه. تو اون صحنه دوست ادل میگه که پاس کردن انگلیسی براش سخته وادل هم برای اینکه الکی بین خودش و دوستش تفاهم ایجاد کنه میگه این کار برای اونم سخته ولی وقتی برای دومین بار اما رو تو کافه میبینه میگه که زبان فرانسه و انگلیسی رو دوست داره و نمره هاش تو اون درسا هیچوقت بالا پایین نمیشن!). اوج این رابطه ی ادل با پدر و مادرشو میتونیم تو صحنه ای که ادل اما رو برای شام خونشون دعوت کرده ببینیم. مادر ادل زیاد با خیلی از کارا کاری نداره و فقط پیگیر درس های ادله که اما داره بهش کمک میکنه. ادل هم کلا چیزی از رابطش با اما به مادرش نمیگه ولی به اندازه ای هم که با پدرش قایم موشک بازی میکنه با مادرش اینطوری نیست. اما هم از نوع رفتار پدر و مادر ادل مطلعه و سر میز شام مخصوصا جلوی پدر ادل خیلی با احتیاط عمل میکنه. وجه دیگه ای که ادل وتمام آدما موقع بلوغ دارن مفهوم های انتزاعی ای هست که تو ذهنشون رژه میره. ادل بر عکس اما درک درستی از عشق نداره و فقط یه سری مفهوم خام و ناقص رو تو ذهنش پرورونده (دقیقا همون مسئله ای که اما تو چند جای فیلم بهش میگه بچس و هنوز بزرگ نشده. این یه حقیقته. ادل تو یه جای دیگه وقتی که با اون پسر هم مدرسه ایش بیرون رفته میگه که از این بدش میاد که معلم ها میان و یه کتاب رو شرح میدن و اون رو با زندگی نویسنده مرتبط میکنن. میگه که این جلوی خلاقیتش رو میگیره! خب این یعنی چی؟ یعنی اینکه ذهن ادل اتفاقا خیلی هم بیشتر از هم سن و سالاش از مفاهیم انتزاعی پره و دائم در حال خیال پردازیه وهنوز به درک انضمامی از زندگی نرسیده. ابن مقدمه ای میشه برای اون اشتباه بچه گانه ی ادل در اواسط فیلم که به جای اینکه مشکلش رو منطقی با اما حل کنه و به اما بفهمونه که نسبت به ادل کم توجه شده، به خیال خودش میره تا دنبال عشق یه جای دیگه بگرده! ولی خب…). در یکی از صحنه های مهم و کلیدی! که به شخصیت پردازی ادل خیلی کمک کرده میبینیم که ادل با چند تا از دوستاش رفته به تظاهرات که برای وضع بد اقتصادی برگزار شده. بعد دیدن این صحنه آدم پیش خودش میگه این ادل دیگه چه آدم خارجی ای که با اون همه دغدغه اومده کنار مردمش داره تظاهرات میکنه. ولی میشه فهمید که این فقط یه رد گم کنیه وادل اصلا نمیدونه داره چیکار میکنه! چرا؟ دلیل اول اینکه گفتیم ادل تو سن بلوغه و یکی از نیاز های اساسی این سن نیاز به اجتماعی شدن و دیده شدنه. خب چی بهتر از بودن تو یه تظاهرات با بزرگترا ضد دولت میتونه ادل رو به این هدف برسونه؟! دلیل دوم هم جای این سکانسه. این صحنه درست بعد از موقعیه که ادل رابطش رو با اون پسر هم مدرسه ایش به هم میزنه و شبش حتی گریه هم میکنه. پس بهش نمیخوره که به عنوان یک انسان بالغ و دقیقا برای گرفتن حقش تو اون تظاهرات شرکت کرده باشه! راستی بعد تموم شدن تظاهرات و وقتی که ادل و دوستاش دارن نوشیدنی میخورن پشت سرشون یه پارچس که روش نوشته : فرانسه ی آبی! لطیف آبی زدمون کرد تو فیلم! ادل یه نوجوونه که هنوز به خود شناسی نرسیده. هنوز نمیدونه کیه و نمیدونه کجاس. نمیدونه حتی چی میخواد. نمیدونه چرا با مردم عادی متفاوته. روح ادل تماما قرمزه و عمیقا به آبی شدن نیاز داره. ادل یه پروانس که هنوز تو پیلس. هنوز مونده که از پیله در بیاد. تو این راه خیلی ها کمکش کردن مثل اما و دوستش ولنتاین. پس این پیله ی ما کی میخواد تبدیل به به پروانه بشه؟ خوشبختانه عبدالطیف کشیش بی جواب نذاشته ما رو در فیلم ( میگن فیلم پایان بازه ولی خوب همه سوالا به جواب میرسه فقط پایان کارو ما نمیبینیم که مهم هم نیست همون بهتر که نبینیم!). یک بار دیگه لطفا برید و صحنه آخر فیلم رو که در نمایشگاه اما میگذره ببینید. یه تابلوی بزرگ اونجا هست که لیزا به اون اشاره میکنه و از ادل میخواد که بهش نگاه کنه. خب اون تابلو چی داره مگه؟ تابلو یه نقاشی سه نفره از مثلث عشقی فیلم ( البته فیلم مثلث عشقی نداره چند ضلعی عشقی داره!) ادل و اما و لیزاس که ادل تو اون نقاشی وسط تصویر نقش بسته. یه نگاه دقیقتر به دور ادل تو تصویر بندازید. چی میبینید؟ بله چند تا پروانه که به صورت خیلی اتفاقی! رنگشون هم آبیه و دارن دور ادل ما که اون هم تازه از پیله در اومده میچرخن!!! لیزا به عنوان مکمل کنار عکسه و اما تو عکس دستش بالای سر ادله جوری که انگار رنگ آبی رو رو سر ادل میریزه! بالاخره روح ادل هم آبی شد! ممنون اما! موضوع قابل بررسی بعدی کمیکیه که فیلم از روش اقتباس شده. این کمیک موفق نوشته خانم جولی مارو نویسنده فرانسویه. حالا یه کم فیلم و کمیک رو با هم مقایسه میکنیم ( فقط خطر اسپویل جدی برای اونایی که هنوز نخوندن کمیک رو وجود داره) داستان کمیک و حتی شخصیت پردازی هاش با دنیای فیلم فاصله ی زیادی داره که این صدای خود خانم مارو رو هم به کشیش درآورده بود. اول خیلی خلاصه بپردازیم به داستان کمیک. داستان در مورد یه دختر ۱۵ ساله به اسم کلمانتینه ( همون ادل خودمون) که بعد اینکه میفهمه علایقش مثل بقیه نیست با یه دختر مو آبی به اسم اما آشنا میشه و مدتی با هم زندگی میکنن. اما بعد اینکه کلمانتین مرتکب اشتباهی میشه اما ازش جدا میشه و کلمانتین هم به یه نوع قرص اعتیاد پیدا میکنه و در آخر وقتی دوباره اما رو میبینه تا کدورت هارو کنار بذارن دچار حمله قلبی میشه و در آخر هم میمیره و اما رو تنها میذاره. اولین تفاوت کمیک و فیلم در شخصیت پردازی هاس که بررسی میکنیم. شخصیت کلمتاین تقریبا همون شخصیت ادل تو فیلم رو داره فقط با این تفاوت که مثل ادل فیلم خیلی خنگ نیست وحتی بعضی جاها اون اما رو ترک میکنه و دوباره برمیگرده و پشیمون میشه. لطیف تقریبا به شخصیت کلمتاین وفادار مونده. شخصیت بعدی اماس که لطیف متاسفانه یا خوشبختانه (کفه ترازو به نفع متاسفانه میچربه!) اصلا بهش پایبند نبوده و امای فیلم و کمیک به جز موهای آبی و نقاش بودن شباهت دیگه ای با هم ندارن. اما در فیلم چند خلا شخصیتی داره که برای خود منم سوال شده بود چرا اینطوریه و کمیک سوال هارو جواب داد. اول اینکه همونطور که دیدیم اما خودش رو طرفدار سارتر معرفی میکنه در فیلم وبرای همین در نگه داشتن رابطه هاش جدیه و آخر فیلم حتی نمیتونه با خودش کنار بیاد که لیزا رو رها کنه و پیش عشق قدیمیش اما برگرده ولی اول فیلم خیلی راحت سابین رو که به ادل میگه الان دو ساله که با هاشه رو ول میکنه و با ادل زندگی میکنه؟! چرا لطیف جان؟ لااقل توضیح میدادی تو فیلم چی شد. لطیف تو فیلم میخواسته دید گاه هاش رو معرفی کنه برا همین هم به نفع خودش شخصیت اما رو عوض کرده و لی بهتر بود قضیه رو انقد پیچیده نمیکرد و پای سارتر و فلسفه رو وسط نمیکشید و اما رو انقد روشنفکر و پاک جلوه نمیداد که در آخر به تناقض شخصیتی برسه. اما امای خانم جولی مارو خیلی ساده تر و باور پذیر تره. امای کمیک الان دو ساله که با سابینه ولی همزمان رابطش رو با کلمانتین هم شروع میکنه الکی هم از این لوس بازی های فلسفی در نمیاره. حتی رابطش با کلماتین رو از سابین پنهان میکنه ولی به کلمانتین میگه که هنوز نمیتونن زندگی با همو شروع کنن چون سابین هست. این یعنی چی؟! یعنی اما ی کمیک هم مثل ادل فیلم خیانت میکنه و همون اشتباه بچه گانه ادل رو انجام میده! و وقتی هم که کلمانتین اون اشتباه رو مرتکب میشه اما اون رو میبخشه و دوباره روابطشون خوب میشه!!! اصلا مثل فیلم لیزایی هم در کار نیست. یکی دیگه از جاهایی که امای فیلم غیر قابل باور میشه اینه که سریعا بعد ادل یه رابطه ی عشقی دیگه رو شروع میکنه و کلا بیخیال ادل میشه! ولی تو کمیک بعد اینکه اما کلمانتین رو ترک میکنه دوباره رابطه ای رو شروع نمیکنه و منتظر برگشت کلمانتین میمونه. هر جوری نگاه میکنم اما ی کمیک خیلی بهتر و باور پذیر تر بود ولی امای فیلم غیر قابل پیش بینی و تکان دهنده! شخصیت بعدی که یه جورایی در فیلم فدا شد و اصلا اونطوری که شایستس بهش پرداخته نشد دوست و هم مدرسه ای ادل، ولنتاین بود. این شخصیت تو کمیک خیلی خوب و پرداخت شدس و حتی مقدمات دیدار دوباره ی کلمانتین و اما رو اون فراهم میکنه ولی تو فیلم بعد مدتی کلا از بیخ غیب میشه و معلوم نیست چه بلایی سرش میاد. در صورتی که چون خودش هم شبیه کلمانتینه تو کمیک تا آخرش پیش کلمانتین میمونه. به نظر بهتر بود آقای عبدالطیف کشیش به جای اینکه انقد تو اون سه ساعت فیلم به صحنه های ج**ی بپردازه شخصیت ولنتاین رو بالا میاورد نه اینکه کلا ولش کنه. از شخصیت های دیگه ای که تو فیلم فنا شدن میشه به پدر ادل اشاره کرد. پدر کلمانتین کمیک خیلی بی اعصاب تر و داغون تر از ادله فیلمه و حتی بعد مرگ کلمانتین هم با اما کنار نمیاد و دائم اما رو ترور شخصیتی میکنه. حتی ما تو فیلم نمیفهمیم چجوری میشه که ادل از پدر مادرش جدا میشه و با اما زندگی میکنه ولی تو کمیک میبینیم که وقتی پدر کلمانتین از رایطه ی دخترش و اما خبر دار میشه جفتشونو از خونه پرت میکنه بیرون. حتی کلمانتین وقتی از اما هم جدا میشه خونه ی ولنتاین زندگی میکنه و خونه خودشون نمیره. ( پایان خطر اسپویل). مورد دیگه ای که صدای بعضی ها رو درآورده بود صحنه های عاشقانه بین ادل و اما بود که میگفتن کشیش درک درستی از این رابطه نداره و مردونه به قضیه نگاه کرده. منکر اینکه این صحنه ها تو فیلم و کمیک با هم تفاوت دارن نمیشم ولی به علت نداشتن تجربه کافی! در این زمینه نمیتونم نظر بدم شرمنده. در کل لطیف تو فیلم از روابط ساده و بی تکلف کمیک فاصله زیادی گرفته بود و به شدت تو فیلمش از سمبولیسم استفده کرده. کاری که خانم مارو به جز موهای آبی اما فکر میکنم جای دیگه ای سمبل گرایی نکرده ولی کشیش در این زمینه افراطی گری کرده حتی تو خلق شخصیت هاش. که البته این به هیچ وجه یه نکته منفی نیست خب شاید اصلا برای فیلم اینجوری بهتر بوده! جنبه ی دیگه ای که فیلم رو بررسی میکنیم از دید تراژیک بودن اثره. ببینیم فیلم چقد تراژدیه. اصلا تراژدی هست یا نه؟! همونطور که از ویژگی های تراژدیه ناتوانی انسان تو فیلم و ایضا کمیک کاملا خوب به تصویر کشیده شده. خوب که چه عرض کنم عالی. تو تراژدی باید قهرمان داستان یه نقطه ی ضعف داشته باشه ( تراژیک فلاو) که اون نقطه ضعف باعث بروز اشتباه از طرف قهرمان قصه میشه که در آخر هم باعث مرگ قهرمان میشه. این چیز هایی گه گفته شد تو کمیک اتفاق میافته و کمیک رو میشه یه تراژدی سرراست دونست. اما فیلم… یکی از ارکان اصلی تراژدی کاتارسیسه. کاتارسیس به این معنیه که تراژدی باید چنان تاثیر عمیقی روی مخاطب بذاره که حس ترس وشفقت رو توی مخاطب تحریک کنه و باعث تزکیه نفسش بشه. ( اوج کاتارسیس رو میتونید در یگانه شاهکار تلویزیون خودمون و در سریال فاخر شاید برای شما هم اتفاق بیافتد ببینید! همونطور که میدونید به قدری در آخر هر اپیزود! نفس شما تزکیه میشه که به کل مسیر زندگیتون تحت الشعاع قرار میگیره!) این اتفاق به زیبا ترین شکل ممکن در کمیک و فیلم اتفاق میافته طوری که آدم پیش خودش احساس سبکی میکنه که چقدر خوبه جای ادل و اما نیست و از طرفی هم ترس ورش میداره که نکنه همچین چیزی برای من هم پیش بیاد! اما چرا نمیشه فیلم رو تراژدی دونست؟ ( شاید هم بشه ها! این نظر شخصیه). همونطور که اشاره شد در آخر تراژدی شخصیت اصلی فیلم باید بمیره تا حس ترس و شفقت رو تو مخاطب ایجاد کنه ولی تو اثر عبدالطیف کشیش ادل بعد از مرگش تازه زنده میشه و روحش آبی میشه. این رو نمیشه مرگ در نظر گرفت چون کاملا یه تولده تا مرگ ( همون قضیه ی پیله و پروانه). اینجاست که برخلاف کمیک آدم میمونه که این شاهکار لطیف بالاخره تراژدی بود یا نه. با اینکه رد پاهای زیادی از تراژدی دیده میشه ولی من دوست دارم بگم که اصلا تراژدی نبود فیلم چون بُعد تولد دوباره از مرگ قهرمان خیلی پر رنگ تره. نمیخوام یه دروغگو اینجا باشه. وسایلتو جمع کن و برو بیرون. بزن به چاک. گمشو! ادل سریع مثل یه بچه میزنه زیر گریه و اشک از چشاش سرازیر میشه. اما معلومه که بغض گلوشو بسته و ته چشمهای اون هم اشک جمع شده ولی محکم و قاطع به ادل میگه گمشو! ادل رو هل میده و اونو به زمین میندازه. ادل که حالا بیرون در خونس مثل بچه ها گریه و داد وبیداد میکنه. ( مثالی از بازی شاهکار دو بازیگر فیلم که بردن جایزه نخل طلا و همچنین اسکار رو برای هردوی اونها توجیه میکنه!) و اما آخرین منظری که فیلم رو بررسی میکنیم بازی های انجام شده تو فیلم. نقش اما به عهده ی بازیگر خوب فرانسوی لئا سیدوکس (Lea Seydoux) هست که چهره اش با اون گریم و موهای آبی با چهره ی واقعیش کاملا متفاوت شده. سیدوکس خیره کننده بازی کرده تو این فیلم چیز دیگه ای نمیشه گفت. ایفای نقش ادل هم بر عهده ی ادل اکسارچوپولوس(Adele Exarchopoulos) بوده که کلمات از توصیف بازیش عاجزه واقعا. البته برنیس بژو از فیلم گذشته هم که نخل طلا برد واقعا مثال زدنی بازی کرد اما با توجه سن کم ادل باید تو مراسم اسکار شرکت میکردن و اسکار ها رو درو میکردن که متاسفانه به خاطر بد شانسی هایی فیلم به اسکار راه پیدا نکرد. اگر فیلم به اسکار میرفت من که خوش نداشتم اسکار به کیت بلانشت برسه. البته لطیف برای اینکه این بازی هارو ازشون بگیره خیلی بهشون سخت گرفته طوری که بعضی عوامل فیلم وسط کار ول کردن و رفتن و این دو تا بازیگر هم به شدت از دست کشیش شاکی بودن.خب کشیش هم یه جورایی تو فیلم از این دوتا سوءاستفاده کرده تا بازی کشیدن. البته من نمیتونم بگم که اگه این صحنه ها تو فیلم وجود نداشت فیلم باز هم به این خوبی میشد یا نه ولی همونطور که بالا هم گفتم کشیش میتونست به جای تمرکز رو این صحنه ها به شخصیت های جانبی از جمله ولنتاین بپردازه و بهتر بود اینطوری صریح و بی پرده از این صحنه ها استفاده نمیکرد. در این زمینه باید از اصغر فرهادی خودمون یاد بگیره که بدون وجود صحنه های س**ی کاری میکنه که بار احساسی فیلم یقه ی آدمو بچسبه و بغض راه نفسو ببنده. در آخر باز هم به این نتیجه میرسیم که این فیلم کشیش یه فرا شاهکاره که اگه این چند اشکال کوچیک رو هم نداشت به یه فیلم افسانه ای و تکرار نشدنی بدل میشد. باز هم میگم عبدالطیف کشیش حلالت جوایزی که بردی!!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید دوستان چند نکته که مونده و اینجا میگم. ۱- اول ممنون از بردیا جان ( بیژن خودمون ) برای این پست عالی چون برای ما ها صنعت فیلم کم از گیم نداره. ۲- هنوز قیافم اینجوریه :O که چرا کامنت نرفت واسه تایید!!! فکر کردم سایت خراب شده __________________________________________ اینم چند نکته اسپم مانند! از فیلم که مونده : ۱-دقت کردین از اول تا آخر فیلم همشون بهمن د*ل* میکشیدن! ما اینجا خودمون از ترس سرطان طرفش نمیریم ولی مث اینکه جاهای دیگه طرفدار داره! ۲- :O ( هیچی بریم بعدی!) ۳-دقت کردین اما آخر فیلم الکی ادا ت*گ* رو درآورد. شیطونه میگه بگیری… ۴-چرا میره جلو عقربه هی؟! __________________________________________ اینم چند تا چیز تقریبا جدی! Inna یه کلیپ داره به اسم Inndia که به درک بهتر فیلم کمک شایانی میکنه! میدونستی!!( به سبک خز بازی های نشریه): این فیلم یه همتای ایرانی هم داره به اسم شرایط ( Circumstance) البته نه تا این حد هنریا! ۰۰ باز هم مثل پارت هفتهی گذشته بسیار ممنون و سپاسگزارم از بازبینی فوق العاده دوست داشتنی شما رفیق عزیز، خسته نباشید… همانطور که فرمودید بیشتر نکات اصلی رو در قسمت قبلی بهش اشاره کردید و در این قسمت نکات کمتر مهم و البته همچنان جذاب رو روشن کردید، مثل مقایسه فیلم با رمان که اکثر جاها در موردش صحبت کردند، یکسری نکات دیگه هم بود که به گفتهی خودتون نمیشه در موردش صحبت کرد. اما در رابطه با اینکه چرا این فیلم اسکاری نشد و بازیگرانش اسکار نگرفتد باید عرض کنم که اصلا این نوع فیلمها به زبان ساده همان قدر که خوراک جشنواره کن هستند از مراسم اسکار به دوراند و در طول تاریخ هم کمتر فیلمی اینچنین بی پروا و همزمان غیر انگلیسی زبانی داشتیم که در مراسم اسکار شرکت و موفقیت کسب کنه، اما تا دلتان بخواد از این مدل فیلها در جشنواره کن دیده شده و به موفقیت رسیده، قبلا هم این نکته رو گفته بودم که با وجود اینکه برنده شدن این فیلم در این جشنواره دلایل غیر هنری زیادی داشته اما از نظر من هم بیشتر از رقبا (به ویژه اثر فرهادی) لیاقت نخل طلا رو داشت. در مورد تراژیک بودن فیلم هم از نظر من چون ژانر فیلم درام و احساسی با کلیت غمناک شکل گرفته جدا از پایان تا حدودی امید بخش فیلم (که تغییری بوده که توسط کارگردان در نظر گرفته شده) میشه گفت فیلم جزو دسته تراژدی قرار داره. در آخر هم باید بگم برخلاف شما و رفیق عزیزمون A.M.A از نظر من به تصویر کشیدن رابطهی مربوطهی این دو (که بعد از پایان فیلم موجب مشکلات و شکایتهای زیادی توسط بازیگر نقش اما که نسبت به بازیگر اصلی با تجربهتر هست در برابر کارگردان شده بود) دلیلی غیر از نشون دادن احساس و عاطفه بوده و اگر تاکید کارگردان رو میزان و زمان این سری سکانسها نبود فیلم در خیلی جاها کم میاورد (هر چند که خودم شخصا موافق به تصویر کشیدن چنین تصاویر کن پسند! در فیلمهای داستانی نیستم). در هر صورت باز هم بسیار بسیار ممنونم از این دیدگاه عالی و فوق حرفهای شما… راستی من که هیچ کدوم از اون ۴ نکته اسپم مانند و غیر کلیدی! رو نگرفتم اصلا چی شد!!!… باز هم ممنون و سپاسگزار… ___________________ ( The EXPENDABLES 3 ) ۰۰ خیلی ممنون از لطف شما دوست عزیزم. این حرفتون رو قبول دارم که فیلم های موفق در کن از لحاظ تیپیک کلا با فیلم های موفق در اسکار تفاوت دارن. اما باز هم نمیشه مطمئن بود. همونطور که میدونید عرضه ی این اثر با تاریخ تعیین شده اسکار همزمانی نداشت و برای همین راه پیدا نکرد اما به دلیل نخل های طلای پرشماری که دریافت کرد و اسپیلبرگی که به وجد آمد! گرفتن اسکار هم دور از ذهن نبود. در مورد تراژدی فیلم هم موافقم باهاتون و همونطور که گفتم تنها پایان فیلمه که نمیذاره قانع شم فیلم تراژدی بود اما عملا تراژدیه ونظر شما کاملا درست. اما در مورد صحنه های خاک بر سری فیلم. هم این بار و هم فکر میکنم دفعه ی قبل گفتم که مطمئن نیستم آبی گرمترین رنگ است بدون وجود این صحنه ها باز هم آبی گرمترین رنگ است میشد یا نه! اما بعد از خوندن کمیک و دیدن اینکه بعضی شخصیت ها مثل ولنتاین نادیده گرفته شدن ( چون اگه به اونا هم پرداخته میشد عملا با یه سریال طرف بودیم!) وخلا شخصیتی اما کمی نظرم عوض شد. قطعا کشیش از آوردن این صحنه ها فقط نمیخواسته عشق و عاطفه وگل و بلبل رو نشون بده وبیشترین هدفش شکستن همون قبحی بوده که عرض کردم. چون دیدن این صحنه ها در XV و RTUBEو… کجا و پول دادن و دیدن اونها رو پرده ی سینما کجا اما حرفم اینه که با کمی زیرکی و اندکی فکر بیشتر میتونست بدون این صحنه ها هم بشکونه این تابو رو که کار سخت تریه و احتمالا فیلم کم میاورد به قول شما. در ضمن خودتونو درگیر اون ۴ نکته از دید بنده کلیدی! نکنید. اونها در همان فاز تینیجری استنباط شده اند وبرای اهلش مفید است! باشد که به جرگه گمراهان درآیی! ممنون از شما دوست عزیز و موفق باشی و طبقی از گل سرخ تقدیم وجودت باد! ۰۰ خواندم قبلی را هم خواندم. اما اصلا نمیتوانم قبول کنم واقعا چرا باید در یک فیلم به این میزان صحنه **** باشد تا نتوان دید. البته شاید خیلی ها بتوانند. این ضعف کارگردان است که برای ایجاد حس عاطفی و رابطه میان بازیگران و بیننده دست به دامن این موارد شود. ” در این زمینه باید از اصغر فرهادی خودمون یاد بگیره که بدون وجود صحنه های س**ی کاری میکنه که بار احساسی فیلم یقه ی آدمو بچسبه و بغض راه نفسو ببنده.” این خیلی درست بود. باید هنر او و بعضی دیگر از کارگردان ها را تحسین کرد. ۰۰ ممنون که وقت گذاشتی دوست عزیز. من نمیتونستم قبول کنم که کشیش کارگردان ضعیفی باشه و دائم دنبال فلسفه ی این کار کشیش بودم. اول به این نتیجه رسیدم که کشیش میخواد به دنیا بفهمونه که این هم مثل بقیه رابطه ها یه رابطه ی عادیه برای همین این صحنه ها رو وارد فیلم کرده تا به قولی ” قبح” این کارو تو دنیا بشکونه ( که تا حد زیادی هم موفق بوده!) اما دوباره به این نتیجه رسیدم که کشیش یه جورایی تنبل بازی دراورده یا به قول شما ضعیفه تو این بخش وگرنه بدون وجود این صحنه ها هم میتونست همین تاثیرو بذاره و نیازی به این کارا نبود! به هر حال یادمون نره که کشیش اصالتا عربه! ۰۰ JEUNE AND JOLIE2013 ۸از ۱۰ فیلمی فرانسوی با داستانی زیبا که میشه گفت داستانش خیلی به کشور ما و متاسفانه به بعضی دختراش شبیه..البته پر از +۱۸ >:) ________________________________________ NON-STOP2013 ۷ از ۱۰ ………..فیلمی قشنگ و سرگرم کنندس ________________________________________ VIVE LA FRANCE2013 ۹ از ۱۰ …………………. بچه ها حتما ببینید //من با دیدن این فیلم پ ا ر ه شدم از خنده ________________________________________ DON-JON2013 >:) ۶.۵ از ۱۰ ________________________________________ RUSH2013 ۹ از ۱۰ ………………..طرفدارا فرمول وان حتما ببین..خیلی قشنگه ________________________________________ R.I.P.D2014 ۴ از ۱۰……….. یه کمدی پر هزینه خیلی معمولی ________________________________________ TOKAREV 2044 ۲از۱۰……………نیکلاس کیج واقعا تو افت خودش به سر میبره ________________________________________ WE’RES THE MILLERS 2014 ۸.۵ از ۱۰ ……………. یه کمدی قشنگ ۰۰ نمایش بیشتر
۴winter’s taleاز ۱۰ وقتی یه فیلمی ادعای فانتزی بودن داشته باشه و در نیاد یعنی شگست کامل … وجه لاو استوری فیلم بد نبود ولی در کل درام فیلم فاجعه بود ————————————————- ۴jack ryan از ۱۰ یه اکشن پاپ کرنی یه بار مصرف که فقط لحظه ای که داری میبینی لدت میبری … یه ساعت بعد کلا هیچیش یادت نیست از بس تکرار مکررات هست ———————————————— ۴labor day از ۱۰ نمیدونم چرا اینقدر این فیلم بدون منطق پیش میره … تو ذهنت پر از سوالاتی میشه که فیلم هیچ جواب منطقی ای بهشون نمیده … یه درام نیم بند که میشد تو ۲۰ دقیقه تمومش کنی ————————————————- ۴home front از ۱۰ هر چی از جیسون استتهام توقع داری تو این فیلم هست ولی یه فیلم بین حرفه ای چقدر از استتهام توقع داره جز دو ساغت زد و خورد و اکشن و دیگه هیچی …. !!!!!!!!! ————————————————- ۶august:osage county از ۱۰ یه فیلمی که اندازه دهنش حرف میزنه … دیالوگ نویسی خوبه … بازی ها خوبه …. دوربین اذیت نمیکنه و از همه مهمتر موسیقی اندازه ی گوستاوو ———————————————– ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
پیام خان حسابی زدی تو کار فیلم های ضعیف! فک کنم بیشتر منتظر بوی هود باشی… میخوام نظرتو راجبش بدونم ۰۰
زیاد ازش نمیدونم غیر چندتا نقد و مطلب … ایده که فوق العاده شارپ و نو هست فقط امیدوارم تو اجرا هم درامده باشه و فقط و فقط ملال آور و خسته کننده نباشه چون بهش میخوره میتونه بره به سمتی که تا تهش خوابت بگیره ۰۰
باکس آفیس این هفته کاملا قابل پیش بینی بود.از همون اول مشخص بود این هرکول یه شکست تجاریه.با بودجه ای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار هفته ی اول ۳۰ میلیون فروش داشته! امیدوارم لوسی فیلم خوبی باشه حداقل.انتظار زیادی ازش ندارم ولی این چندتا فیلم آخر اسکارلت خیلی خوب بودن.(برعکس چندتا فیلم آخر لوک بسون که بد بودن) مایکل داگلاس از بستر بیماری گریخته و چند وقتیه که برگشته امیدوارم از فیلم جدیدش لذت ببریم(که این فیلم هم نسبت به بودجش اصلا فروش خوبی نداشته).فیلیپ سیمور هم واقعا جاش خالی هست.همیشه نقش آفرینی هاش تاثیر گذار بوده و آدم رو محسور خودش میکرده.این فیلم A Most Wanted Man از آخرین نقش آفرینی های ایشون هست که با همایون ارشادی هم بازی شده… ______________________________ Divergent نمره:۶۶ نسبت به اینکه یه مقدمه سازی برای قسمت های بعدی فیلم هست بد نبود.المان های تکراری زیادی تو فیلم میشه دید البته.شباهت فیلم به هانگر گیمز هم بشدت زیاد بود.امیدوارم قسمت های بعدی که از جلدهای دیگه ی رمان ساخته میشه بهتر باشه و اطلاعات بیشتری از پس زمینه ی داستان در اختیار بیننده قرار بده… ______________________________ The Wind Rises نمره:۹۲ شاهکار!یعنی ما بدونه تخیلات و رویاهای میازاکی چیکار کنیم؟چرا این بشر مارو تو این موقعیت قرار میده آخه :(( بی شک از برترین آثار انیمیشن و شخص میازاکیست.روند پیشروی تو داستان مقداری کند هست و میازاکی بیشتر به شخصیت اصلی و رویاهاش پرداخته(این روند نسبتا کند بسیار شیرین هم هست)فقط امیدوارم این آخرین اثر میازاکی که یکی از معدود افرادی هست که لیاقت لقب استاد رو داره نباشه.(تماشای این اثر اونم با زبان ژاپنی بسیار توصیه میشه) ______________________________ Venus In Fur نمره:۸۰ پولانسکی کلا خوراکش تبدیل نمایش نامه های خوب به فیلم و بردن اونها روی پرده ی نقره ای هست و به خوبی آثار شایسته ای با استفاده از فضاهای بسته خلق میکنه. به شخصه با آثار این بنده خدا بشدت حال میکنم.دوست داران رومن فیلمو از دست ندن… ______________________________ Banshee (فصل ۱ و ۲) نمره:۸۵ واقعا سریال جذاب و پرهیجانی هست.قبل از شروع فکر نمیکردم انقدر اکشن خوبی داشته باشه.بازی ها هم نسبتا خوب هستن و از بازیه شخصیت اصلی و پراکتور خوشم میاد.(سریال بشدت منشوری و ناجور هست :|) ______________________________ Fargo (فصل ۱) نمره:۹۰ یکی از بهترین سریال هایی که امسال آغاز شد.بشدت اثر قوی هست و حتی به دوستانی که معمولا سریال نمیبینن هم توصیه میکنم.شخصیت ها هم بشدت قابل باور و دوست داشتنی هستن(جز اون زن پلیسه )مارتین فریمن و بیلی باب تورنتون هم فوق العاده ایفای نقش میکنن.اون قسمتی که تورنتون خودشو جای او دکتر دندون پزشک جا زده بود چقدر خنده دار بود.وقتی میگفت Aces میترکیدم اصلا ______________________________ از بردیای گل هم برای پست دوست داشتنیش ممنونم.مثل همیشه با اطلاعات مفید… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اخ اخ اخ …. گفتی The Wind Rises چقدر خوبه این استاد میازاکی :X …. اکثر انیمیشن هاشو دیدم . یکی از یکی کاملتر و بی نقص تر … فضاها و طراحی محیط بی نظیره …. ضیافتی پر شکوه برای چشم هست :دی …. موسیقی های فیلم های استاد هم شنیدنی و روح نوازه … واقعا تو اسکار در حقش نامردی شد … اخه “فروزن” چی داشت در برابر اثر کامل استاد ! ۰۰
اینی که میگی رو قبول دارم مخصوصا سر قضیه آرگو بهش ایمان آوردم. ولی خوب شهر اشباح میازاکی ۲۰۰۲ اسکار برده ۱۰۰ درصد نمیشه بگی فقط به همین دلیل بوده. اسکار یه جوریه کلا. هر سال یه فازی ور میداره. یه سال هنریه یه سال سیاسیه یه سال نژاد پرستانس. شاید دلیلش ملیت آمریکایی نبوده صرفا. ۰۰
خوشحالم که دوستان همه اثر استاد رو شاهکار میدونن !!! ________ پیام@ اسکار دیگه سال هاست که تمام شده است !! فروزن در مقابل این اثر هنری ۰۰
نبردن اسکار چه اهمیتی دارد؟؟؟؟؟ اسکار برای امریکایی هاست و همیشه فیلم های منتخبشون به سمت سلیقه ی امریکاییی ها سنگینی میکرده ۰۰
دقیقا.حرف نداره اثارش.در مورد فضاسازی و محیط شگفت انگیز انیمیشن هاش هم که گفتی واقعا جادوییه…(توی همین The Wind Rises فقط به محیط شگفت انگیزش دقت کنید!) اسکار هم که هیچی سر بهترین انیمیشن پارسال هم همین کارو کرد داد به Brave! اصلا Frozen در حد و اندازه ی اثر استاد نیست… ۰۰
“فروزن” یک انیمیشن که از سطح متوسط بالاتر نمیره و به نظر من اگه آهنگ های این انیمیشن نبود اصلا ارزش وقت صرف کردن نداشت اگر به انیمیشن های هالیوودی ۲۰۱۳ نگاه کنیم “اپیک” اثری به مراتب بهتر از “فروزن” بود درباره نامزدی “من نفرت انگیز” هم اصلا بهتره صحبت نکنیم ۰۰
خیلی وقته که به آثار ژاپنی اسکار نمیدن.. منم توقعی نداشتم که اسکار بگیره اثر میازاکی چون خیلی وقته فکر اسکار گرفتنش رو برا بار دوم از سرم بیرون کردم. در مورد فروزن هم بگم من به شخصه لذت بردم از دیدنش :X چون تقریبا سه چار سالی میشد که یک انیمیشن درام و موزیکال ندیده بودم! برای همین خیلی بهم چسبید. ساختار شکن هم بود تا حدی که بخاطر اینکه اسپویل نشه نمیگم!! در مورد وجود نداشتن یا وجود داشتن همجنس گرایی هم که کلی بحث شده دگ به این مساعل نمی پردازم. بنظرم حق اسکار رو داشت. ۰۰
۱۰۰% بعد از Spirited Away میازاکی حقش بود برای قلعه ی متحرک هاول یه اسکار دیگه سال ۲۰۰۶ بگیره.(همین The wind rises هم تنها لایق این جایزه بین عناوین نامزد شده بود اما خب…)فروزن هم اصلا و ابدا در اون حد و اندازه ها نبود که انتظار میرفت… ۰۰
پس همون بهتر که اصلا فکر اسکار گرفتنشو از سرت بیرون کنی . متا معیار بهتریه! فروزن تو متاکریتیک متای ۷۴ داشت و شاهکار میازاکی ۸۳! البته ظاهرا فروزن مخاطب عام زیادی جمع کرده ( هم از فروشش میشه فهمید هم از امتیاز مخاطبا). تو همین سایت wind rises امتیاز ۸.۲ گرفته از ۱۱۴ رای ولی فروزن امتیاز ۸.۰ داره از ۷۶۸ رای. ۰۰
اسپویلر . .. . فروزن به دلم نشست چون داستانش رو قبلا ندیده بودم.چون ایندفه عشق دو خواهر رو دیدیم.دو خواهری که مجبور شدن از هم فاصله بگیرن. تا اینجا باتوجه به “سیاست های والت دیزنی” خودم و فک کنم اکثرا فکر میکردن مثل مابقی فیلم هاش اخرش هم همونجوری بشه…که نشد! نتنها خواهر بزرگتر تبدیل به یک ادم شیطان صفت نشد( بشخصه فک میکردم اینطوری بشه ) بلکه ادم خوبی موند و سعی کرد برای نجات شهر از ارندل فاصله بگیره. خب اینجا ادم کمی امیدوار میشه و با خود میگه چه عجب یه چیز جدید دیدیم! پس روند جذاب تر میشه. هممون در اواسط میگیم السا برمیگرده و انا خوب میشه و به خوبیو خوشی با هانس عروسی میکنه و اسون و کریستف هم دوستاشون میمونن.ولی نشد! نتنها یک شاهزاده برخلاف کلیشه ها عمل کرد و به شخصیت منفی تبدیل شد…بلکه در حالی که ما فکر میکردیم ترو لاو بین کریستف و انا هست السا میاد و ترو لاو رو به نمایش میزاره!!!! تغییرات خوبی داشت پس حقش بود این همه فروش و اسکار… ولی این حرفا رو زمانی میشه زد که خودمون بدونیم اسکاری به میازاکی دگ تعلق نخواهد گرفت… وگرنه هنه میدونن وایند رایزز ارزشش چنیدن برابر فروزن است و محتوا و حسی که به ادم میده اصن قابل مقایسه با فروزن نیست! ممد رضا میشه دلایلتم بابت تبلیغ همجنس گرایی بودن این انیمیشن بگی؟ :) ۰۰
هیچی دیگه محلت دانلودمون تموم شد رفت تا دو سه ماه دیگه . بیکار هم می شم WOW می بینم شاهکاریه باشه خودش لوسی هم به شدت هایپ شده باید جالب باشه ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اسکارلت مگه میشه فیلمی بازی کنه و بد باشه! :X حتی من به شخصه خیلی از فیلم “زیر پوست-Under The Skin” خوشم اومد.با اون بازی فوق العاده اسکارلت جوهانسون. فیلم “لوسی” هم مطمئنا از اون فیلم های خوش ساخته که از دیدنشون لذت میبرم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون از آقا بردیا این لوسی باید جالب باشه مورگان هم که تازگیا تو هر فیلمی هست ماشالا به این انرژی که داره بسیار آدم دوست داشتنی ای هست این مرد. The.Expendables.3 : از دوتای قبلی بنظرم قشنگتر بود ولی خدایی فیلم از این تخیلیتر ندیدم…اصن انگار مترسک گذاشتن جای دشمن ۵/۱۰ cold eyes : این فیلم محصول کره جنوبی هستش اما برخلاف اکثر فیلم های این کشور بسیار جذاب و هیجان انگیز کار شده و ارزش دیدن را حتما دارد ۷.۵/۱۰ from dusk till dawn : محصول ۱۹۹۶ آمریکا و با هنرنمایی george clooney و quentin tarantino _ بسیار لذت بردم مخصصا این دوتا نابغه هم توش بودن…یجورایی کمدی اکشن هست البته این نظر بنده است. داستان از این قرار است که این دونفر بعد از دزدی از یک بانک شناسایی شدن و حالا قصد فرار به سمت مکزیک را دارند ۷/۱۰ the strain : دوستان قسمت سوم این سریال دیدنی هم منتشر شد حتما اگه وقت داشتین تماشاش بکنید ۹/۱۰ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
جلمله ای که بکار بردی(” باید بگم که فیلم واقعا هوش مصنوعیش بد بود”) واقعا حقشه بسیار قشنگ گفتی… اینقدر در این فیلم اغراق شده که حاله آدمو بهم میزنه ۰۰
نصفش چرا پرید بخدا از شاهکار بدم نمیاد ) فک کنم از نه یا ده نقد متای صد رو گرفت. ولی این چیز عجیب غریب که انگار نوعی فیلمه( :D) از چهل نقد متای ۱۰۰ رو کسب کرده با چی طرفیم؟ بهترین فیلم تاریخ؟ بهترین فیلم قرن؟ یا فقط بهترین فیلم سال؟ نمی دونم.اما اوجور که صنعت سینما رو میشناسم این بشر( منتقد ها )الکی یه عنوان رو بزرگ نمی کنن… چه بسا ۱۲ سال هم فیلم برداریش طول کشیده باشه و بازیگرش از کودکی تا جوانی داخلش بازی کرده باشه ———- R.i.p.d ۱ فقط بخاطر طنز نسبتا خوب و سه بعدی بودن فیلم. ———— Tangled ۸ خیلی قشنگ و دلچسب بود!! سوپر استار، مندی مور هم شاهکار کرده بود تو انیمیشن!! :X ———— The wind rises ۱۰ میازاکی، میازاکی، میازاکی و باز هم میازاکی. شاهکار شاهکار شاهکار و باز هم شاهکار :X حرف دگ ای نمیزنم. :X :sad: :(( ———— Iron giant ۱۰ شاهکاری از استاد انیمیشن سازی( کمی پایین تر از استاد میازاکی ) برد برد :X شخصیت پرداری:۱۰ صداگزاری:۱۰ ارزش:شاهکار :X ——— The expendable 2 فقط بخاطر جمع کردن افراد شاخص و به نوعی بهترین برای اکشن :X ۵ ———– به شدت وحشتناکی منتظر پسر بچگی هستم ببینم واقعا با چه هیولایی طرفیم؟؟؟ امیدوارم از نوع گرگ معروف دارک سولز باشه!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خب ابتدا از بردیای عزیز تشکر کنم.. :X بشدت منتظر اثر جدید اسکارلت هستم!! :X متاش هم بد نشده.. خوب بود اشاره ای به پدیده ی ۲۰۱۴ هم می کردی!!! عنوانی که از الان مشخصه اسکار رو گرفته….بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازی گر نقش اول!! این سه تا رو مطمعنم میگیره… نمی گم میتونه جای گاد فادر رو بگیره…البته شاید هم گرفت و حتی رکورد آی ام دی بی رو هم بزنه!!! گاد فادر تنها به تعداد نقد های فوق محدود( ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خیلی ممنونم رفیق… در مورد فیلم خاص و باشکوه Boyhood باید عرض کنم که من هم زمانی که اولین تیزر فیلم رو دیدم شدیدا به وجد اومدم و با خودم گفتم باریکلا به این کارگردان که یک چنین ایدهی جالب و البته سختی رو عملی کرده (مدت زمان ۱۲ ساله فیلمبرداری فیلم از زندگی ساختگی یک کودک ۶ ساله تا ۱۸ سالگی!) و به شدت جذب فیلم شدم و هم اکنون مثل شما بسیار خوشنود هستم که فیلم به یک چنین موفقیتی دست پیدا کرده و به نوعی رکورد امتیازات مجلات معتبر رو شکونده و تا به این لحظه اولین فیلمی است که میانگین ۱۰۰ رو داره! دلیل اینکه معرفی فیلم رو تا کنون در Box Office نرفتم این بود که از چهار هفته پیش که فیلم اکران محدود خودش رو آغاز کرده تا به امروز با افزایش سالنهای نمایش دهنده فیلم هنوز وارد جدول ۱۰ فیلم برتر نشده و هم اکنون در جایگاه چهاردهم قرار داره که با وجود تعداد سالنهای بسیار پایین نسبت به هفته گذشته یک پله صعود داشته و قطعا در هفتههای آینده وارد جدول میشود تا ما هم با خیال راحت معرفیش رو بریم… باز هم ممنونم… ___________________ ( The EXPENDABLES 3 ) ۰۰
ادامه ی باز بینی فیلم BLUE is the warmest color دوستان تقریبا تمام نکات اصلی و قابل بررسی رو دفعه ی قبلی خدمتتون عرض کردم. این دفعه فقط به بعضی نکات اشاره میکنم و بقیه موضوعات پیرامون فیلم میرسم. اولین موضوع قابل بررسی شخصیت پردازی ادله. ادل دختری ۱۵ سالس که با خانواده ی نه چندان مرفه و پدر نچسبش! در شهری به نام شهر لیل ( شهری در فرانسه که تو سال ۲۰۰۴ پایتخت فرهنگی اروپا هم شده و این موضوع هم کاملا تو فیلم مشهوده. تنوع فرهنگی مردم و بیشتر از همه چیزی که ما تو فیلم میبینیم پویایی تفکر دانش آموزاس. اینکه همراه بقیه مردم تو اعتراض های خیابونی علیه تصمیمات دولتشون شرکت میکنن و یا اینکه نا پدری اما به زبون میاره که علاقه زیادی به فرهنگ داره و خیلی موارد دیگه.) زندگی میکنه. یه جورایی میشه گفت ادل برخلاف همکلاسی های دیگش هنوز با خودش و بلوغش کنار نیومده. ادل داره یکی از مهمترین دوره های زندگیشو طی میکنه وخوانوادش باید با درک این موضوع تو این راه کمکش کنن. ولی زندگی ادل از این ناحیه به شدت میلنگه. ادل مادر ساده ای داره که از بی خوابی مزمن رنج میبره ( این قضیه مال کمیکه تو فیلم نبود) و رابطه ی خیلی خوب و نزدیکی با دخترش نداره. پدر ادل به شدت یه دندس و تفکرات قدیمی داره که اونها هم کفاف کار ادل رو در دوران بلوغ نمیده. پدر ادل دوست داره اطرافیانش همونجوری باشن که اون دوست داره و حاضر نیست برای این موضوع اندکی هم تلاش کنه. خب نتیجه ی این رفتار پدر و مادر ادل چی میشه؟ دختر سر به هوای قصه ی ما که الان حس استقلال میکنه و فکر میکنه کم کم باید از خانوادش دور بشه به شدت در خودش خلا عاطفی احساس میکنه و میخواد این خلا عاطفی رو با هر کسی که شده پرش کنه ومیبینیم که قبل اما هم سعی میکنه این خلا رو با دوتا از هم مدرسه ای هاش پر کنه که موفق نیست( تو صحنه ای که ادل با دوستاش نشسته و دارن در مورد پسری که به ادل علاقه منده صحبت میکنن میبینیم که ادل از خیره شدن به پسرک هیچ واهمه ای نداره و برای چند ثانیه خیره تو چشم های اون نگاه میکنه. اونم خیلی ضایع! توی اون صحنه ای هم که ادل به بار رفته و اما رو برای دومین بار اونجا میبینه نگاه های خیرش به اما کاملا گویای قضیس! این خلا عاطفی رو یه جای دیگه هم واضح میتونیم ببینیم. جایی که ادل با یکی از دختر های هم کلاسش بیرون کلاس نشستن دوستش برای اولین بار باعث میشه که ادل متوجه تمایلات عجیبش بشه. تو اون صحنه دوست ادل میگه که پاس کردن انگلیسی براش سخته وادل هم برای اینکه الکی بین خودش و دوستش تفاهم ایجاد کنه میگه این کار برای اونم سخته ولی وقتی برای دومین بار اما رو تو کافه میبینه میگه که زبان فرانسه و انگلیسی رو دوست داره و نمره هاش تو اون درسا هیچوقت بالا پایین نمیشن!). اوج این رابطه ی ادل با پدر و مادرشو میتونیم تو صحنه ای که ادل اما رو برای شام خونشون دعوت کرده ببینیم. مادر ادل زیاد با خیلی از کارا کاری نداره و فقط پیگیر درس های ادله که اما داره بهش کمک میکنه. ادل هم کلا چیزی از رابطش با اما به مادرش نمیگه ولی به اندازه ای هم که با پدرش قایم موشک بازی میکنه با مادرش اینطوری نیست. اما هم از نوع رفتار پدر و مادر ادل مطلعه و سر میز شام مخصوصا جلوی پدر ادل خیلی با احتیاط عمل میکنه. وجه دیگه ای که ادل وتمام آدما موقع بلوغ دارن مفهوم های انتزاعی ای هست که تو ذهنشون رژه میره. ادل بر عکس اما درک درستی از عشق نداره و فقط یه سری مفهوم خام و ناقص رو تو ذهنش پرورونده (دقیقا همون مسئله ای که اما تو چند جای فیلم بهش میگه بچس و هنوز بزرگ نشده. این یه حقیقته. ادل تو یه جای دیگه وقتی که با اون پسر هم مدرسه ایش بیرون رفته میگه که از این بدش میاد که معلم ها میان و یه کتاب رو شرح میدن و اون رو با زندگی نویسنده مرتبط میکنن. میگه که این جلوی خلاقیتش رو میگیره! خب این یعنی چی؟ یعنی اینکه ذهن ادل اتفاقا خیلی هم بیشتر از هم سن و سالاش از مفاهیم انتزاعی پره و دائم در حال خیال پردازیه وهنوز به درک انضمامی از زندگی نرسیده. ابن مقدمه ای میشه برای اون اشتباه بچه گانه ی ادل در اواسط فیلم که به جای اینکه مشکلش رو منطقی با اما حل کنه و به اما بفهمونه که نسبت به ادل کم توجه شده، به خیال خودش میره تا دنبال عشق یه جای دیگه بگرده! ولی خب…). در یکی از صحنه های مهم و کلیدی! که به شخصیت پردازی ادل خیلی کمک کرده میبینیم که ادل با چند تا از دوستاش رفته به تظاهرات که برای وضع بد اقتصادی برگزار شده. بعد دیدن این صحنه آدم پیش خودش میگه این ادل دیگه چه آدم خارجی ای که با اون همه دغدغه اومده کنار مردمش داره تظاهرات میکنه. ولی میشه فهمید که این فقط یه رد گم کنیه وادل اصلا نمیدونه داره چیکار میکنه! چرا؟ دلیل اول اینکه گفتیم ادل تو سن بلوغه و یکی از نیاز های اساسی این سن نیاز به اجتماعی شدن و دیده شدنه. خب چی بهتر از بودن تو یه تظاهرات با بزرگترا ضد دولت میتونه ادل رو به این هدف برسونه؟! دلیل دوم هم جای این سکانسه. این صحنه درست بعد از موقعیه که ادل رابطش رو با اون پسر هم مدرسه ایش به هم میزنه و شبش حتی گریه هم میکنه. پس بهش نمیخوره که به عنوان یک انسان بالغ و دقیقا برای گرفتن حقش تو اون تظاهرات شرکت کرده باشه! راستی بعد تموم شدن تظاهرات و وقتی که ادل و دوستاش دارن نوشیدنی میخورن پشت سرشون یه پارچس که روش نوشته : فرانسه ی آبی! لطیف آبی زدمون کرد تو فیلم! ادل یه نوجوونه که هنوز به خود شناسی نرسیده. هنوز نمیدونه کیه و نمیدونه کجاس. نمیدونه حتی چی میخواد. نمیدونه چرا با مردم عادی متفاوته. روح ادل تماما قرمزه و عمیقا به آبی شدن نیاز داره. ادل یه پروانس که هنوز تو پیلس. هنوز مونده که از پیله در بیاد. تو این راه خیلی ها کمکش کردن مثل اما و دوستش ولنتاین. پس این پیله ی ما کی میخواد تبدیل به به پروانه بشه؟ خوشبختانه عبدالطیف کشیش بی جواب نذاشته ما رو در فیلم ( میگن فیلم پایان بازه ولی خوب همه سوالا به جواب میرسه فقط پایان کارو ما نمیبینیم که مهم هم نیست همون بهتر که نبینیم!). یک بار دیگه لطفا برید و صحنه آخر فیلم رو که در نمایشگاه اما میگذره ببینید. یه تابلوی بزرگ اونجا هست که لیزا به اون اشاره میکنه و از ادل میخواد که بهش نگاه کنه. خب اون تابلو چی داره مگه؟ تابلو یه نقاشی سه نفره از مثلث عشقی فیلم ( البته فیلم مثلث عشقی نداره چند ضلعی عشقی داره!) ادل و اما و لیزاس که ادل تو اون نقاشی وسط تصویر نقش بسته. یه نگاه دقیقتر به دور ادل تو تصویر بندازید. چی میبینید؟ بله چند تا پروانه که به صورت خیلی اتفاقی! رنگشون هم آبیه و دارن دور ادل ما که اون هم تازه از پیله در اومده میچرخن!!! لیزا به عنوان مکمل کنار عکسه و اما تو عکس دستش بالای سر ادله جوری که انگار رنگ آبی رو رو سر ادل میریزه! بالاخره روح ادل هم آبی شد! ممنون اما! موضوع قابل بررسی بعدی کمیکیه که فیلم از روش اقتباس شده. این کمیک موفق نوشته خانم جولی مارو نویسنده فرانسویه. حالا یه کم فیلم و کمیک رو با هم مقایسه میکنیم ( فقط خطر اسپویل جدی برای اونایی که هنوز نخوندن کمیک رو وجود داره) داستان کمیک و حتی شخصیت پردازی هاش با دنیای فیلم فاصله ی زیادی داره که این صدای خود خانم مارو رو هم به کشیش درآورده بود. اول خیلی خلاصه بپردازیم به داستان کمیک. داستان در مورد یه دختر ۱۵ ساله به اسم کلمانتینه ( همون ادل خودمون) که بعد اینکه میفهمه علایقش مثل بقیه نیست با یه دختر مو آبی به اسم اما آشنا میشه و مدتی با هم زندگی میکنن. اما بعد اینکه کلمانتین مرتکب اشتباهی میشه اما ازش جدا میشه و کلمانتین هم به یه نوع قرص اعتیاد پیدا میکنه و در آخر وقتی دوباره اما رو میبینه تا کدورت هارو کنار بذارن دچار حمله قلبی میشه و در آخر هم میمیره و اما رو تنها میذاره. اولین تفاوت کمیک و فیلم در شخصیت پردازی هاس که بررسی میکنیم. شخصیت کلمتاین تقریبا همون شخصیت ادل تو فیلم رو داره فقط با این تفاوت که مثل ادل فیلم خیلی خنگ نیست وحتی بعضی جاها اون اما رو ترک میکنه و دوباره برمیگرده و پشیمون میشه. لطیف تقریبا به شخصیت کلمتاین وفادار مونده. شخصیت بعدی اماس که لطیف متاسفانه یا خوشبختانه (کفه ترازو به نفع متاسفانه میچربه!) اصلا بهش پایبند نبوده و امای فیلم و کمیک به جز موهای آبی و نقاش بودن شباهت دیگه ای با هم ندارن. اما در فیلم چند خلا شخصیتی داره که برای خود منم سوال شده بود چرا اینطوریه و کمیک سوال هارو جواب داد. اول اینکه همونطور که دیدیم اما خودش رو طرفدار سارتر معرفی میکنه در فیلم وبرای همین در نگه داشتن رابطه هاش جدیه و آخر فیلم حتی نمیتونه با خودش کنار بیاد که لیزا رو رها کنه و پیش عشق قدیمیش اما برگرده ولی اول فیلم خیلی راحت سابین رو که به ادل میگه الان دو ساله که با هاشه رو ول میکنه و با ادل زندگی میکنه؟! چرا لطیف جان؟ لااقل توضیح میدادی تو فیلم چی شد. لطیف تو فیلم میخواسته دید گاه هاش رو معرفی کنه برا همین هم به نفع خودش شخصیت اما رو عوض کرده و لی بهتر بود قضیه رو انقد پیچیده نمیکرد و پای سارتر و فلسفه رو وسط نمیکشید و اما رو انقد روشنفکر و پاک جلوه نمیداد که در آخر به تناقض شخصیتی برسه. اما امای خانم جولی مارو خیلی ساده تر و باور پذیر تره. امای کمیک الان دو ساله که با سابینه ولی همزمان رابطش رو با کلمانتین هم شروع میکنه الکی هم از این لوس بازی های فلسفی در نمیاره. حتی رابطش با کلماتین رو از سابین پنهان میکنه ولی به کلمانتین میگه که هنوز نمیتونن زندگی با همو شروع کنن چون سابین هست. این یعنی چی؟! یعنی اما ی کمیک هم مثل ادل فیلم خیانت میکنه و همون اشتباه بچه گانه ادل رو انجام میده! و وقتی هم که کلمانتین اون اشتباه رو مرتکب میشه اما اون رو میبخشه و دوباره روابطشون خوب میشه!!! اصلا مثل فیلم لیزایی هم در کار نیست. یکی دیگه از جاهایی که امای فیلم غیر قابل باور میشه اینه که سریعا بعد ادل یه رابطه ی عشقی دیگه رو شروع میکنه و کلا بیخیال ادل میشه! ولی تو کمیک بعد اینکه اما کلمانتین رو ترک میکنه دوباره رابطه ای رو شروع نمیکنه و منتظر برگشت کلمانتین میمونه. هر جوری نگاه میکنم اما ی کمیک خیلی بهتر و باور پذیر تر بود ولی امای فیلم غیر قابل پیش بینی و تکان دهنده! شخصیت بعدی که یه جورایی در فیلم فدا شد و اصلا اونطوری که شایستس بهش پرداخته نشد دوست و هم مدرسه ای ادل، ولنتاین بود. این شخصیت تو کمیک خیلی خوب و پرداخت شدس و حتی مقدمات دیدار دوباره ی کلمانتین و اما رو اون فراهم میکنه ولی تو فیلم بعد مدتی کلا از بیخ غیب میشه و معلوم نیست چه بلایی سرش میاد. در صورتی که چون خودش هم شبیه کلمانتینه تو کمیک تا آخرش پیش کلمانتین میمونه. به نظر بهتر بود آقای عبدالطیف کشیش به جای اینکه انقد تو اون سه ساعت فیلم به صحنه های ج**ی بپردازه شخصیت ولنتاین رو بالا میاورد نه اینکه کلا ولش کنه. از شخصیت های دیگه ای که تو فیلم فنا شدن میشه به پدر ادل اشاره کرد. پدر کلمانتین کمیک خیلی بی اعصاب تر و داغون تر از ادله فیلمه و حتی بعد مرگ کلمانتین هم با اما کنار نمیاد و دائم اما رو ترور شخصیتی میکنه. حتی ما تو فیلم نمیفهمیم چجوری میشه که ادل از پدر مادرش جدا میشه و با اما زندگی میکنه ولی تو کمیک میبینیم که وقتی پدر کلمانتین از رایطه ی دخترش و اما خبر دار میشه جفتشونو از خونه پرت میکنه بیرون. حتی کلمانتین وقتی از اما هم جدا میشه خونه ی ولنتاین زندگی میکنه و خونه خودشون نمیره. ( پایان خطر اسپویل). مورد دیگه ای که صدای بعضی ها رو درآورده بود صحنه های عاشقانه بین ادل و اما بود که میگفتن کشیش درک درستی از این رابطه نداره و مردونه به قضیه نگاه کرده. منکر اینکه این صحنه ها تو فیلم و کمیک با هم تفاوت دارن نمیشم ولی به علت نداشتن تجربه کافی! در این زمینه نمیتونم نظر بدم شرمنده. در کل لطیف تو فیلم از روابط ساده و بی تکلف کمیک فاصله زیادی گرفته بود و به شدت تو فیلمش از سمبولیسم استفده کرده. کاری که خانم مارو به جز موهای آبی اما فکر میکنم جای دیگه ای سمبل گرایی نکرده ولی کشیش در این زمینه افراطی گری کرده حتی تو خلق شخصیت هاش. که البته این به هیچ وجه یه نکته منفی نیست خب شاید اصلا برای فیلم اینجوری بهتر بوده! جنبه ی دیگه ای که فیلم رو بررسی میکنیم از دید تراژیک بودن اثره. ببینیم فیلم چقد تراژدیه. اصلا تراژدی هست یا نه؟! همونطور که از ویژگی های تراژدیه ناتوانی انسان تو فیلم و ایضا کمیک کاملا خوب به تصویر کشیده شده. خوب که چه عرض کنم عالی. تو تراژدی باید قهرمان داستان یه نقطه ی ضعف داشته باشه ( تراژیک فلاو) که اون نقطه ضعف باعث بروز اشتباه از طرف قهرمان قصه میشه که در آخر هم باعث مرگ قهرمان میشه. این چیز هایی گه گفته شد تو کمیک اتفاق میافته و کمیک رو میشه یه تراژدی سرراست دونست. اما فیلم… یکی از ارکان اصلی تراژدی کاتارسیسه. کاتارسیس به این معنیه که تراژدی باید چنان تاثیر عمیقی روی مخاطب بذاره که حس ترس وشفقت رو توی مخاطب تحریک کنه و باعث تزکیه نفسش بشه. ( اوج کاتارسیس رو میتونید در یگانه شاهکار تلویزیون خودمون و در سریال فاخر شاید برای شما هم اتفاق بیافتد ببینید! همونطور که میدونید به قدری در آخر هر اپیزود! نفس شما تزکیه میشه که به کل مسیر زندگیتون تحت الشعاع قرار میگیره!) این اتفاق به زیبا ترین شکل ممکن در کمیک و فیلم اتفاق میافته طوری که آدم پیش خودش احساس سبکی میکنه که چقدر خوبه جای ادل و اما نیست و از طرفی هم ترس ورش میداره که نکنه همچین چیزی برای من هم پیش بیاد! اما چرا نمیشه فیلم رو تراژدی دونست؟ ( شاید هم بشه ها! این نظر شخصیه). همونطور که اشاره شد در آخر تراژدی شخصیت اصلی فیلم باید بمیره تا حس ترس و شفقت رو تو مخاطب ایجاد کنه ولی تو اثر عبدالطیف کشیش ادل بعد از مرگش تازه زنده میشه و روحش آبی میشه. این رو نمیشه مرگ در نظر گرفت چون کاملا یه تولده تا مرگ ( همون قضیه ی پیله و پروانه). اینجاست که برخلاف کمیک آدم میمونه که این شاهکار لطیف بالاخره تراژدی بود یا نه. با اینکه رد پاهای زیادی از تراژدی دیده میشه ولی من دوست دارم بگم که اصلا تراژدی نبود فیلم چون بُعد تولد دوباره از مرگ قهرمان خیلی پر رنگ تره. نمیخوام یه دروغگو اینجا باشه. وسایلتو جمع کن و برو بیرون. بزن به چاک. گمشو! ادل سریع مثل یه بچه میزنه زیر گریه و اشک از چشاش سرازیر میشه. اما معلومه که بغض گلوشو بسته و ته چشمهای اون هم اشک جمع شده ولی محکم و قاطع به ادل میگه گمشو! ادل رو هل میده و اونو به زمین میندازه. ادل که حالا بیرون در خونس مثل بچه ها گریه و داد وبیداد میکنه. ( مثالی از بازی شاهکار دو بازیگر فیلم که بردن جایزه نخل طلا و همچنین اسکار رو برای هردوی اونها توجیه میکنه!) و اما آخرین منظری که فیلم رو بررسی میکنیم بازی های انجام شده تو فیلم. نقش اما به عهده ی بازیگر خوب فرانسوی لئا سیدوکس (Lea Seydoux) هست که چهره اش با اون گریم و موهای آبی با چهره ی واقعیش کاملا متفاوت شده. سیدوکس خیره کننده بازی کرده تو این فیلم چیز دیگه ای نمیشه گفت. ایفای نقش ادل هم بر عهده ی ادل اکسارچوپولوس(Adele Exarchopoulos) بوده که کلمات از توصیف بازیش عاجزه واقعا. البته برنیس بژو از فیلم گذشته هم که نخل طلا برد واقعا مثال زدنی بازی کرد اما با توجه سن کم ادل باید تو مراسم اسکار شرکت میکردن و اسکار ها رو درو میکردن که متاسفانه به خاطر بد شانسی هایی فیلم به اسکار راه پیدا نکرد. اگر فیلم به اسکار میرفت من که خوش نداشتم اسکار به کیت بلانشت برسه. البته لطیف برای اینکه این بازی هارو ازشون بگیره خیلی بهشون سخت گرفته طوری که بعضی عوامل فیلم وسط کار ول کردن و رفتن و این دو تا بازیگر هم به شدت از دست کشیش شاکی بودن.خب کشیش هم یه جورایی تو فیلم از این دوتا سوءاستفاده کرده تا بازی کشیدن. البته من نمیتونم بگم که اگه این صحنه ها تو فیلم وجود نداشت فیلم باز هم به این خوبی میشد یا نه ولی همونطور که بالا هم گفتم کشیش میتونست به جای تمرکز رو این صحنه ها به شخصیت های جانبی از جمله ولنتاین بپردازه و بهتر بود اینطوری صریح و بی پرده از این صحنه ها استفاده نمیکرد. در این زمینه باید از اصغر فرهادی خودمون یاد بگیره که بدون وجود صحنه های س**ی کاری میکنه که بار احساسی فیلم یقه ی آدمو بچسبه و بغض راه نفسو ببنده. در آخر باز هم به این نتیجه میرسیم که این فیلم کشیش یه فرا شاهکاره که اگه این چند اشکال کوچیک رو هم نداشت به یه فیلم افسانه ای و تکرار نشدنی بدل میشد. باز هم میگم عبدالطیف کشیش حلالت جوایزی که بردی!!! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
دوستان چند نکته که مونده و اینجا میگم. ۱- اول ممنون از بردیا جان ( بیژن خودمون ) برای این پست عالی چون برای ما ها صنعت فیلم کم از گیم نداره. ۲- هنوز قیافم اینجوریه :O که چرا کامنت نرفت واسه تایید!!! فکر کردم سایت خراب شده __________________________________________ اینم چند نکته اسپم مانند! از فیلم که مونده : ۱-دقت کردین از اول تا آخر فیلم همشون بهمن د*ل* میکشیدن! ما اینجا خودمون از ترس سرطان طرفش نمیریم ولی مث اینکه جاهای دیگه طرفدار داره! ۲- :O ( هیچی بریم بعدی!) ۳-دقت کردین اما آخر فیلم الکی ادا ت*گ* رو درآورد. شیطونه میگه بگیری… ۴-چرا میره جلو عقربه هی؟! __________________________________________ اینم چند تا چیز تقریبا جدی! Inna یه کلیپ داره به اسم Inndia که به درک بهتر فیلم کمک شایانی میکنه! میدونستی!!( به سبک خز بازی های نشریه): این فیلم یه همتای ایرانی هم داره به اسم شرایط ( Circumstance) البته نه تا این حد هنریا! ۰۰
باز هم مثل پارت هفتهی گذشته بسیار ممنون و سپاسگزارم از بازبینی فوق العاده دوست داشتنی شما رفیق عزیز، خسته نباشید… همانطور که فرمودید بیشتر نکات اصلی رو در قسمت قبلی بهش اشاره کردید و در این قسمت نکات کمتر مهم و البته همچنان جذاب رو روشن کردید، مثل مقایسه فیلم با رمان که اکثر جاها در موردش صحبت کردند، یکسری نکات دیگه هم بود که به گفتهی خودتون نمیشه در موردش صحبت کرد. اما در رابطه با اینکه چرا این فیلم اسکاری نشد و بازیگرانش اسکار نگرفتد باید عرض کنم که اصلا این نوع فیلمها به زبان ساده همان قدر که خوراک جشنواره کن هستند از مراسم اسکار به دوراند و در طول تاریخ هم کمتر فیلمی اینچنین بی پروا و همزمان غیر انگلیسی زبانی داشتیم که در مراسم اسکار شرکت و موفقیت کسب کنه، اما تا دلتان بخواد از این مدل فیلها در جشنواره کن دیده شده و به موفقیت رسیده، قبلا هم این نکته رو گفته بودم که با وجود اینکه برنده شدن این فیلم در این جشنواره دلایل غیر هنری زیادی داشته اما از نظر من هم بیشتر از رقبا (به ویژه اثر فرهادی) لیاقت نخل طلا رو داشت. در مورد تراژیک بودن فیلم هم از نظر من چون ژانر فیلم درام و احساسی با کلیت غمناک شکل گرفته جدا از پایان تا حدودی امید بخش فیلم (که تغییری بوده که توسط کارگردان در نظر گرفته شده) میشه گفت فیلم جزو دسته تراژدی قرار داره. در آخر هم باید بگم برخلاف شما و رفیق عزیزمون A.M.A از نظر من به تصویر کشیدن رابطهی مربوطهی این دو (که بعد از پایان فیلم موجب مشکلات و شکایتهای زیادی توسط بازیگر نقش اما که نسبت به بازیگر اصلی با تجربهتر هست در برابر کارگردان شده بود) دلیلی غیر از نشون دادن احساس و عاطفه بوده و اگر تاکید کارگردان رو میزان و زمان این سری سکانسها نبود فیلم در خیلی جاها کم میاورد (هر چند که خودم شخصا موافق به تصویر کشیدن چنین تصاویر کن پسند! در فیلمهای داستانی نیستم). در هر صورت باز هم بسیار بسیار ممنونم از این دیدگاه عالی و فوق حرفهای شما… راستی من که هیچ کدوم از اون ۴ نکته اسپم مانند و غیر کلیدی! رو نگرفتم اصلا چی شد!!!… باز هم ممنون و سپاسگزار… ___________________ ( The EXPENDABLES 3 ) ۰۰
خیلی ممنون از لطف شما دوست عزیزم. این حرفتون رو قبول دارم که فیلم های موفق در کن از لحاظ تیپیک کلا با فیلم های موفق در اسکار تفاوت دارن. اما باز هم نمیشه مطمئن بود. همونطور که میدونید عرضه ی این اثر با تاریخ تعیین شده اسکار همزمانی نداشت و برای همین راه پیدا نکرد اما به دلیل نخل های طلای پرشماری که دریافت کرد و اسپیلبرگی که به وجد آمد! گرفتن اسکار هم دور از ذهن نبود. در مورد تراژدی فیلم هم موافقم باهاتون و همونطور که گفتم تنها پایان فیلمه که نمیذاره قانع شم فیلم تراژدی بود اما عملا تراژدیه ونظر شما کاملا درست. اما در مورد صحنه های خاک بر سری فیلم. هم این بار و هم فکر میکنم دفعه ی قبل گفتم که مطمئن نیستم آبی گرمترین رنگ است بدون وجود این صحنه ها باز هم آبی گرمترین رنگ است میشد یا نه! اما بعد از خوندن کمیک و دیدن اینکه بعضی شخصیت ها مثل ولنتاین نادیده گرفته شدن ( چون اگه به اونا هم پرداخته میشد عملا با یه سریال طرف بودیم!) وخلا شخصیتی اما کمی نظرم عوض شد. قطعا کشیش از آوردن این صحنه ها فقط نمیخواسته عشق و عاطفه وگل و بلبل رو نشون بده وبیشترین هدفش شکستن همون قبحی بوده که عرض کردم. چون دیدن این صحنه ها در XV و RTUBEو… کجا و پول دادن و دیدن اونها رو پرده ی سینما کجا اما حرفم اینه که با کمی زیرکی و اندکی فکر بیشتر میتونست بدون این صحنه ها هم بشکونه این تابو رو که کار سخت تریه و احتمالا فیلم کم میاورد به قول شما. در ضمن خودتونو درگیر اون ۴ نکته از دید بنده کلیدی! نکنید. اونها در همان فاز تینیجری استنباط شده اند وبرای اهلش مفید است! باشد که به جرگه گمراهان درآیی! ممنون از شما دوست عزیز و موفق باشی و طبقی از گل سرخ تقدیم وجودت باد! ۰۰
خواندم قبلی را هم خواندم. اما اصلا نمیتوانم قبول کنم واقعا چرا باید در یک فیلم به این میزان صحنه **** باشد تا نتوان دید. البته شاید خیلی ها بتوانند. این ضعف کارگردان است که برای ایجاد حس عاطفی و رابطه میان بازیگران و بیننده دست به دامن این موارد شود. ” در این زمینه باید از اصغر فرهادی خودمون یاد بگیره که بدون وجود صحنه های س**ی کاری میکنه که بار احساسی فیلم یقه ی آدمو بچسبه و بغض راه نفسو ببنده.” این خیلی درست بود. باید هنر او و بعضی دیگر از کارگردان ها را تحسین کرد. ۰۰
ممنون که وقت گذاشتی دوست عزیز. من نمیتونستم قبول کنم که کشیش کارگردان ضعیفی باشه و دائم دنبال فلسفه ی این کار کشیش بودم. اول به این نتیجه رسیدم که کشیش میخواد به دنیا بفهمونه که این هم مثل بقیه رابطه ها یه رابطه ی عادیه برای همین این صحنه ها رو وارد فیلم کرده تا به قولی ” قبح” این کارو تو دنیا بشکونه ( که تا حد زیادی هم موفق بوده!) اما دوباره به این نتیجه رسیدم که کشیش یه جورایی تنبل بازی دراورده یا به قول شما ضعیفه تو این بخش وگرنه بدون وجود این صحنه ها هم میتونست همین تاثیرو بذاره و نیازی به این کارا نبود! به هر حال یادمون نره که کشیش اصالتا عربه! ۰۰
JEUNE AND JOLIE2013 ۸از ۱۰ فیلمی فرانسوی با داستانی زیبا که میشه گفت داستانش خیلی به کشور ما و متاسفانه به بعضی دختراش شبیه..البته پر از +۱۸ >:) ________________________________________ NON-STOP2013 ۷ از ۱۰ ………..فیلمی قشنگ و سرگرم کنندس ________________________________________ VIVE LA FRANCE2013 ۹ از ۱۰ …………………. بچه ها حتما ببینید //من با دیدن این فیلم پ ا ر ه شدم از خنده ________________________________________ DON-JON2013 >:) ۶.۵ از ۱۰ ________________________________________ RUSH2013 ۹ از ۱۰ ………………..طرفدارا فرمول وان حتما ببین..خیلی قشنگه ________________________________________ R.I.P.D2014 ۴ از ۱۰……….. یه کمدی پر هزینه خیلی معمولی ________________________________________ TOKAREV 2044 ۲از۱۰……………نیکلاس کیج واقعا تو افت خودش به سر میبره ________________________________________ WE’RES THE MILLERS 2014 ۸.۵ از ۱۰ ……………. یه کمدی قشنگ ۰۰