سومین سرزمین ناشناخته، فریبا تر از همیشه

در ۱۳۹۰/۰۸/۲۸ , 03:03:13
Uncharted, Uncharted 3: Drake's Deception, شرکت سونی (Sony)

سومین سرزمین ناشناخته، فریبا تر از همیشه؛ نقد و بررسی کامل بازیUncharted 3: Drake’s Deception


بسیاری معتقدند که نیتن دریک و ویکتور سالیوان، یک زوج ماجراجوی قوی و موفق هستند و می توان آن ها را در کنار اسطوره های این سبک قرار داد. از کنار اسطوره ها که بگذریم، به شخصیت های ماجراجوی این نسل میرسیم که می شود رد پای آن ها را در هالیوود و دنیای بازی یافت. از ایندیانا جونز، زوج ریک اوکانل و ایولین کارناهان گرفته تا لاراکرافت که در دنیای بازی ها ملموس تر است. با ورود نیتن دریک که الحق با شکوه بود و علاوه بر آن ادامه ی باشکوه تری به همراه داشت، بسیاری به این عقیده رسیدند که نیت، ایندیانا جونز انحصاری PS3 است!

اما داستان بازی ثابت کرد که نیت و سالی و باقی دوستان (مثلا در شماره دوم، راهنمای تبتی و در شماره سوم چارلی) ماجراجو تر از آن چه فکر می کنیم هستند و خود را نه در کنار ماجراجویان نسل، بلکه در کنار بزرگانی همچون، سر فرانسیس دریک، مارکوپولو، لارنس عربستان (الارنس) و … قرار می دهند. داستان این بازی همیشه دست روی دانه درشت ها و  پیگیری ماجراهای فراموش شده و به ظاهر دست نیافتنی آنان گذاشته و سپس نیتن دریک را به کشف حقیقت وادار کرده است تا از غیر ممکن، ممکن بسازد و همه را به وجد بیاورد.

در بازی سوم، هدف، یافتن گنج گم شده ی شوالیه ی انگلیسی، نزدیک ترین فرد به ملکه الیزابت و مامور مخصوص او یعنی فرانسیس دریک است که نیت، از کودکی پنداشته از نیاکان اوست. این مجموعه، داستان بی نقصی را میسازد و یک ماجراجویی ناب و هیجان انگیز را در محیط های عظیم و زیبا با چالش های فراوان به دنبال دارد. به همین دلیل است که این بازی یک کشش خاص داشته و شما را همچنان به ادامه ترغیب می کند. دست کشیدن از Uncharted 3 بسیار دشوار است؛ اما نه به خاطر اکشن نصفه و نیمه، پلتفرمر ابتدایی، خطی، هیجان انگیز و خوش ساخت و یا حتی گرافیک خیره کننده و کامل بازی، بلکه به خاطر داستان آن، به خاطر ماجراجویی و جذابیتی که ثابت شده است، به خاطر سینماتیک عالی و میخکوب کننده. این عوامل، مجموعه ای بی رقیب را رقم زده است که نه تنها PS3 Exclusive است، بلکه اکنون باید اذعان کرد، Uncharted Exclusive نیز هست.

شیوه های مختلفی برای روایت داستان بازی ها و فیلم های سینمایی وجود دارد که یک کارگردان، بسته به سناریو، داستان و همچنین تخصص و مهارت خود، گونه ای را انتخاب می کند. به طور مثال روایت موازی چند داستان شخصیت محور و سپس ختم آن ها به یک نقطه ی مشترک، یکی از جذاب ترین شیوه های روایت است که نمونه ی آن را در CoD های اخیر دیده ایم و می توان آن را به عنوان بزرگترین عامل موفقیت این بازی برگزید. بنابراین روایت داستان و چگونگی آن عمیقا بر روی جذابیت آن تاثیر دارد. اگر فیلم های سبک ماجراجویانه را دیده باشید، به عنوان مثال، Lara Croft Tomb Raider The Cradle of Life از روایت داستانی که من آن را نوبتی می نامم، بهره می برد. لاراکرافت، به دنبال چیزی است، سر نخی از آن می یابد و به مکانی سفر می کند تا آن را بیابد. به همین خاطر است که بیننده احساس می کند، در هر مکان، تکه ای از پازل داستان کامل می شود و در هر بار سفر نیز، نوعی از ماجراجویی به نمایش گذاشته می شود که درخور همان محیط است. یک جا، موج سواری است و در جای دیگر، صخره نوردی، غار نوردی و بعد هم حل یک معما. و چون محیط ها متنوع هستند هیچ گاه از جذابیت اثر کاسته نمی شود و حس تکرار ابدا شکل نمی گیرد. Uncharted نیز از روایتی با همین سبک بهره می برد که بازی را از همان لحظه ی ابتدایی جذاب و جذاب تر می کند. به دنبال یک چیز، پیدا کردن سرنخ، ابتدا در پاریس، سپس، سوریه، یمن، عربستان و … تنوع بیداد می کند و به فراخور تنوع در لوکیشن، تنوع در گرافیک، گیم پلی و موسیقی لمس می شود. اگر از من بپرسید، رمز موفقت این بازی در هر شماره، همین مورد بوده است و نه چیز دیگر.

نیتن دریک و ویکتور سالیوان، از همان روزهای ابتدای آشنایی به دنبال اسرار گم شده ی فرانسیس دریک بوده اند و اکنون، پس از ماجراجویی در تبت و شمبالا و استراحتی چند ماهه، به دنبال بازپس گیری شیئی بوده که راهنمای بی بدیل اسرار دریک بزرگ است. تکه های پازل بازی به سرعت در کنار هم چیده می شوند و بازی جوهره ی اصلی خود را عرضه می دارد. داستان بازی با یک فلش بک به دوران نوجوانی نیت ادامه می یابد و سپس با یک set-piece هنرمندانه ادامه ی راه نیت، ویکتور، کلوئی، چارلی و النا شکل می گیرد. نگران نباشید، این ها فقط تا پایان اکت سوم بخش داستانی بازی است و باید اذعان کرد که هنوز هیچ چیز از بازی به نمایش گذاشته نشده است. ابتدای راه، ماجراجویی اصلی، تقابل با کاترین مارلو که شخصیت پردازی عجیبی دارد، مخمصه های فراوان که صدقه سر دشمنان مختلف بازی در محیط های مختلف به وجود می آید و ادونچر تمام نشدنی و بی انتهای بازی، هنوز هم ادامه دارد.

داستان بازی و روایت آن بی نقص است. اما ای کاش این بی نقصی در گیم پلی بازی نیز حفظ میشد و پیشرفت ویژه و بهبود بیشتری در اکشن بازی شاهد بودیم. بخش های درگیری با سلاح گرم، همچنان بزرگترین ضعف بازی هستند. وقتی مشغول بازکردن یک راه مخفی هستید و یکی از معماهای سلسله معمای زیبا را حل کرده اید و باید ادامه دهید تا چالش بعدی، و ناگهان یک گله آدم به سمتتان حمله ور می شوند و بدون هیچ گونه قاعده و نظم خاصی یک درگیری مضحک شکل می گیرد و شما باید به افرادی که گاهی اوقات در حد جلبک هم مغز ندارند، شلیک کنید و در هر بخش یک یا دو موج از دشمنان با تعداد زیاد را از پا در بیاورید و ادامه دهید، تا پایان درگیری فقط به خلاص شدن از دست آن ها فکر می کنید و این فکر هم هیچ ربطی به داستان یا همذات پنداری ندارد، بلکه به این خاطر به وجود آمده است که شما را از یک لذت عمیق و خوشایند منع کرده است و مجبورید آن را تحمل کنید تا دوباره به لذت برسید. این نکته، در بازی دوم بیش از حد روی اعصاب بود و بسیاری امید داشتند که این بخش ها بهبود پیدا کند، هدف دار شوند و کمی از قاعده های یک بازی اکشن تیراندازی سوم شخص به آن اضافه شود تا علاوه بر ایجاد تنوع، لذت بردن و سرگرم شدن را نیز در پی داشته باشد. اگر چه احساس غالب اینگونه است، اما در برخی مراحل، این اتفاق کاملا بر عکس است و سناریوی بازی، جوی را ایجاد می کند تا در مبارزات غوطه ور شوید و از کشتن افراد مقابل لذت ببرید، احتمالا میدانید که منظور، کدام مراحل است. متاسفانه این حس خیلی دوام نمی آورد و البته یادمان نرود که هنوز هم ایراد برطرف نشده است و تنها کمی پیشرفت و بهتر شدن را دیده ایم، نه برطرف شدن ایراد، که از این بازی انتظار میرفت. این بخش ها، به جز مبارزات تن به تن که اغلب به دلیل جلو آمدن دشمنان و احمق بودن یاران آن ها شکل می گیرد همچنان فقط برای تنوع خوب است. نکته ای که حائز اهمیت است، کم شدن درگیری ها به طور کلی و افزودن بر نیمه ی پر لیوان، یعنی بخش ادونچر آن است که میتوان از آن به عنوان یک حرکت هوشنمدانه یاد کرد که البته تاثیر زیادی هم داشته و شما بیش از پیش سرگرم حل کردن معما و کارهایی از این دست می شوید تا این که محبور باشید یک دوجین آدم را بکشید. اگر بازی را به دو قسمت قبل و بعد از سفر به عربستان تقسیم کنیم، بدون شک قسمت اول از بار ادونچر بیشتری برخوردار است و اکشن ها کمتر هستند. در گیری هایی که در بازی رخ می دهند هم به دو قسمت تقسیم می شوند. قبل از کامل شدن تکه های پازل راهنما، نیتن و یارانش معمولا در محیط های نه چندان بزرگی که به آن وارد شده اند به درگیری با دشمنانی که کاملا خطی در محیط پراکنده می شوند، کاملا خطی به سمت شما می آیند و حمله می کنند می پردازند. در این درگیری ها معمولا اتفاقات متفاوت بسیار کم رخ می دهند و همه چیز پس از یکی دو صحنه ی خارق العاده عادی می شوند و یک حالت روتین به خود می گیرند. مثلا در طول بازی یک سری افراد غولآخر مانند به درگیری تن به تن با نیت می پردازند که نهایتا کار به QTE می کشد. با این که تعداد این افراد زیاد است، اما نه تنها از لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با هم ندارند و مثلا در ابتدای بازی یک تی شرت معمولی پوشیده و مثل بقیه ی افراد کچل تشریف دارند، در مراحل پایانی یک لباس نافرم پوشیده و چفیه به سر دارند، بلکه شما همه ی آن ها را به یک شیوه از پای در می آورید. با توجه به این که این صحنه مکرر دیده می شود، کمی ناخوشایند است. در بقیه موارد نیز این اشکال وجود دارد. مخصوصا در رابطه با تنوع دشمنان که می شود گفت چنین چیزی در بازی دیده نمی شود. علاوه بر این که هوش مصنوعی دشمنان ضعیف است و اصلا قابل قیاس با بازی های نزدیک به خود نیست، می توان گفت که هوش مصنوعی یاران نیز به خوبی تعیین نشده است و در این بخش هم دچار اشکال هستند. در برخی مواقع ممکن است سالی به طور کلی از حرکت بایستد و از شما عقب بیفتد، یا در کاور گیری دچار مشکل شود. البته مشکل کاور گیری که در بازی عادی شده است! گرچه در مراحل پایانی گیم پلی بازی اندکی بهبود در اعمال و حرکات دشمنان، مخصوصا کاورگیری و نشانه روی را شاهد هستیم و گویا سربازان عرب ماهر تر هستند.

اگر چه سبک تیر اندازی و اکشن بی قاعده ی بازی پیشرفت قابل ملاحظه ای نداشته است، اما کشته شدن دشمنان بسیار عالی کار شده است. منظور من را وقتی متوجه می شوید که در یک درگیری تن به تن ضامن نارنجکی که به کمر دشمن بسته شده است را بکشید و به عقب بروید تا او ۴۰ تکه شود! باید اذعان کرد که نبرد های نزدیک بسیار بسیار بهبود داشته است و در نوع خود عالی کار شده. از بزن بزنی که مجموعه ای است از حمله و جاخالی دادنی که QTE خشکی چاشنی آن شده است و می تواند عامل موفقیت بازی در اکشنش باشد به هیچ عنوان نمی شود گذشت.

برخلاف درگیری های بزرگ و نبرد های ماشینی بازی که نقص های کوچکی دارند، بخش بعدی گیم پلی بازی یعنی ماجراجویی آن بی نقص و کامل است. هیچ وقت برای وصف یک خصوصیت از یک بازی کلمه ی “کامل” را استفاده نکرده بودم، ولی این کلمه درخور ادونچر U3 است. به معنای واقعی کلمه. وقتی سالی و نیت در تلاش اند تا از قلعه ی به آتش کشیده شده خارج شوند، نهایت هیجان در بخش ادونچر/پلتفرمر گیم پلی بازی به رخ کشیده می شود. وقتی در راه های زیر زمینی، یا بالای برج قلعه ای در سوریه در حال سکوبازی هستند و یا هنگامی که از روی Drake’s Journal در حال یافتن راه مخفی و یا حل کردن یک معمای آبدار هستند، بازی بسیار بسیار زیبا می شود. این بخش ها، چون در راستای داستان درگیر کننده و پیوسته ی بازی و در محیط های متنوع و متفاوت به وجود می آیند، یک شاهکار می سازند. و اگر نگوییم کامل، کم لطفی کرده ایم. فقط لحظه ای به این فکر کنید که پس از یک زد و خورد هیجان انگیز، بازی شما را در موقعیتی مخفی کاری قرار داده است و پس از چند لحظه وادارتان می کند تا در آسمان به دنبال راه ادامه بگردید و پس از یافتن آن، یک سکوبازی دبش در انتظارتان است و در نهایت حل یک معما. واقعا کامل نیست؟

داستان بی نقص بازی، نیازمند یک صداگذاری کم نقص و مکمل است تا بازی از حالت تک بعدی در آید. می دانید که تاثیر صداگذاری یک بازی از دیگر بخش های آن کمتر نیست و بسیاری از بازی ها موفقیت خود را مدیون موسیقی اتمسفریک زیبا و شنیدنی و همچنین صداگذاری و دوبله ی بی نظیر هستند. دوبله ی بازی که کامل است. من به شما قول میدهم چنین صداپیشگی را در هیچ بازی دیگری نخواهید یافت. سیر تکامل دیالوگ گویی و روایت سناریو از بازی های نسل های پیشین تا به اکنون بسیار جالب است. بازی های صامت گذشته را به یاد بیاورید که برای بیان دیالوگ هیچ گونه ابزار حسی در دست نداشتند و تنها راه گریز آن ها برای روایت داستان، Dialogue Box بود. اکنون، در نسل هفتم، لرزش صدای یکی از شخصیت ها، اندکی با موقعیت آن ها تفاوت داشته باشد، نقص بزرگی محسوب می شود و منتقدان به راحتی از کنار آن نمی گذرند. Uncharted 3، یکی از عمیق ترین صداپیشگی ها را دارد و کار خوب صداپیشگان خوب بازی مخصوصا نولان نورث کامل کننده ی انتخاب خوب صداپیشگان است. صداگذاری بازی نیز به نحو احسنت شکل گرفته است و هرگز نمی توان ایراد بزرگی به آن وارد کرد.  افکت های صوتی زیادی در بازی شنیده می شوند و از کیفیت بالایی برخوردارند. تنها ایرادی که می توان از این بخش گرفت، عدم تفاوت و تنوع در صداپیشگی دشمنان است که به راحتی با مقایسه با CoD:MW3 محو می شود.

موسیقی و صداگذاری متنوع و کم نقص بازی، پیشرفت خاصی نسبت به بازی قبل ندارد و تنها برخی مشکلات در بارگذاری برطرف شده و صداپیشگی هم بهبود داشته است. ولی اگر به دنبال پیشرفت محسوس و قابل رویت هستید، جلوه های دیداری این بازی و گرافیک آن نیاز شما را به خوبی براورده می کند.

در نگاه اول بازی، روتوش شده ی Uncharted 2 است و پیشرفت خاصی ندارد. تنها کیفیت بافت ها و نورپردازی اندکی بهتر شده است و دیگر چیز قابل توجهی مشاهده نمی شود. ولی اگر عمیق بنگریم، همه ی المان های گرافیک بازی، از نورپردازی، بافت ها، Move ها و Draw Distance گرفته تا فیزیک بازی و ایمیشن های کارکتر ها پیشرفت داشته است و نه تنها بهبود یافته است، بلکه در برخی مواقع به کلی عوض شده است تا آن چه میبینیم، فراتر از حد انتظار بوده و میخکوب کننده باشد. همین که وارد جنگل می شوید، شاهکار نورپردازی بازی را مشاهده می کنید و تفاوت را به وضوح میبینید. همین که در میان دیوار های به آتش کشیده شده ایستاده اید، وعده ی سازندگان در بهبود مکانیسم و تحولی عظیم را صادق می یابید و پس از ورود به صحرای بزرگ عربستان، به جلوه های دیداری بازی ایمان می آورید. از لحاظ تکنیکی، می توان Uncharted 3 را در میان گرافیک های کنسولی بهترین در حال حاضر نامید.

محیط های بزرگ، همچنان با سرزمین ناشناخته همراه هستند و جزئیات در این محیط ها بیداد می کند. متریال های مختلف، تخریب پذیر شده اند و محیط به شدت پویا است. از حرکات ریز و درشت حشرات و گیاهان در جنگل گرفته، تا طوفان شن! اکنون می توان ادعا کرد، نهایت قدرت کنسول سونی به نمایش در آمده است. البته نباید طراحی محیط را نیز نادیده گرفت که در خدمت گیم پلی بوده و بسیار عالی کار شده است. وقتی همه ی عوامل به درستی پشت هم چیده شده باشند، می توان لفظ شاهکار را به بازی اهدا کرد. و مطمئن باشید که “شاهکار” پر بیراه نیست.

مجموعه ی جلوه های دیداری بازی، بی عیب و نقص، در خدمت گیم پلی آن بوده و طراحی هنری و فنی آن به خوبی صورت گرفته است. ضعف های بسیاری که به دلیل عظمت محیط بازی در شماره ی دوم، از نظر ها پنهان می ماندند هم در این بازی بر طرف شده اند، چرا که ناتی داگ، مستعد ساختن یک شاهکار بوده است. برای موفقیت در این راه، باید به کوچکترین چیزها نیز توجه میشده و ایرادات بسیار جزئی هم برطرف میشدند تا یک شاهکار خلق شود. هر چند همچنان نقصان اندکی به چشم میخورد. تکرار برخی بافت ها در صحنه های متناسب و مربوط، ضعیف بودن طراحی دشمن ها به ویژه در مراحل ابتدایی و AA ضعیف که می توان دلیل آن را محدودیت سخت افزاری در نظر گرفت از جمله اشکالات گرافیکی بازی هستند که هرگز دیده نمی شوند چرا که بازیباز غرق در لذتی وصف ناشدنی است. اما این اشکالات هرگز از نظر منتقدان دور نمی ماند. طراحی بد فرم اسب ها که در مراحل پایانی بازی یکی از کارامدترین چیز ها هستند نیز کمی عذاب دهنده است، مخصوصا وقتی با حضور RDR دیگر حتی اسب های تراشیده و خوب Brotherhood هم زشت به نظر می آیند! اما کسی در میان آن تلماسه ها هرگز به اسب ها خیره نمی شود، بلکه فقط به جای پای آن ها، طوفانی که در دوردست شکل گرفته، نورپردازی خیره کننده و دیگر جلوه های دیداری ای که به واقع میخکوب کننده هستند می اندیشند.

در بین بازی های حال حاضر، فریب دریک، از جزئیات بالایی در به نمایش گذاشتن چهره و حرکات کارکتر ها بر خوردار است. یکی دیگر از نقاط قوت کلیدی بازی انیمیشن خوب صورت کارکتر هاست که اگر چه با L.A Noire قابل قیاس نیست ولی از هم سبکان خود بسیار بالاتر است. این بحث، از این نظر اهمیت دارد که همه ی کارکتر ها را به شدت باورپذیر می کند و در روایت داستان تاثیر به سزایی دارد. ای کاش اندکی تنوع قابل درک بین چهره های دشمنان بود تا آن ها نیز هویت پیدا کنند و بازی باور پذیر تر و باورپذیر تر شود و اصلا بشود خود واقعیت!

یکی از جذابیت های Drake’s Deception بخش CO-OP آن است که با وسواس خاصی طرح ریزی و اجرا شده است. مپ های زیبا و مناطق حیرت انگیزی که می توان ساعت ها در آن ها به مبارزه و ادونچر پرداخت و خلا بزرگی به نام هوش مصنوعی نیز در آن وجود ندارد. برای توصیف این بخش و زیبایی های تمام نشدنی اش، کافی است هر چه در مورد بخش داستانی و Camp بازی تعریف و تمجید شنیده اید، دوبرابر کنید و لذت دو نفره بازی کردن، کری و اعصاب خردی متقابل و هزاران جذابیت دیگری که در جمع به وجود می آید را به آن بیفزایید. و البته اگر فناوری سه بعدی را در دسترس دارید، حتما این بخش را ۳D بازی کنید و از با هم بودن، در کنار سرزمین ناشناخته لذت ببرید.

Uncharted 3 یک دنیای بی انتها است. بخش داستانی قوی، روایت فوق العاده و سناریو ی جذاب، گیم پلی خوب و گرافیک عالی و صداگذاری بی نقص و کامل به علاوه ی بخش مولتی پلیر پیشرفته که تحولی عظیم را به چشم دیده است، این دنیای بی انتها را ساخته. به راستی از یک بازی چه میخواهید؟

گیم پلی: ۸ گرافیک: ۹ صداگذاری و موسیقی: ۹.۵ داستان: ۱۰ جذابیت: ۱۰ ارزش: ۹

سعید زعفرانی

 

 


122 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. اولا سعید جان ممنونم بابت مطلبت که برای من و باقی بچه ها گذاشتی و هم من و هم باقی دوستان نهایت استفاده رو بردیم و من از طرف خودم و همه ازت تشکر میکنم!!مورد دوم در مورد نوع نقد نوشتنته که من نقد تو رو نقدی واقعا روان و ساده و عامه پسند میدونم و بدون پیچ و خم و رک حرفت رو میزنی که قابل تقدیره,خیلی اوقات نقدها ادبی هستند یا احساسی یا منطقی خشک و یا تلفیقی از اونها ولی نقد تو رو من ساده و به زبانی فصیح میدونم.در مورد آنچارتد۳ همونطور که قبلا هم گفتم یکی از شیرینترین بازیهای ویدئویی هست که موجوده و باید بگم داستان بازی زیباست گرافیک ستودنیست البته عاری از ایراد نیست که سعید چنتایی رو گفت نیاز به تشریح موضوح نیست چون سر ایرادات گرافیکی آنچارتد۲ ما داستانها داشتیم هی ما و چنتایی از بچه ها گفتیم و یه عده با انکار استقبال کردند!!صداگذاری بازی مثل خیلی از بازیهای دیگه عالی و موسیقی بازی خوب من موسیقی اسکایریم و موسیقی حماسی خدای جنگ رو بیشتر دوست دارم,گیم پلی بازی درگیرانه و بعضا بعضی جاها عالیه ولی یه مقداری تکراری میشه به ویژه بخش کار با اسلحه که سعید مفصلا اشاره کرد ولی روند گیم پلی بازی بینظیره و المانهای ترکیبی بازی غوغاست!من از اضافه شدن بخش ادونچر بازی به جای اکشن بیشتر خوشم اومد چون داستان بازی هم گرایشش به نظرم به سمت ماجراجویی بیشتره,دوبله ها عالی هستند و شخصیت پردازی نیتن هم به نظرم خیلی خوب انجام شده و خوب البته عالی نیست ولی آنچارتد لیاقت نامزد برترین بازی سال و گرافیک و ناتی داگ به عنوان برترین شرکت سازنده رو داره و امیدوارم ومطمئنم حداقل یک جایزه نصیب آن خواهد شد البته شایدم بیشتر!!آنچارتد با این روند خوب همیشه حرف برای گفتن خواهد داشت…سعید جان بازم ممنونم امیدوارم نقدهای بیشتری ازت ببینم.دنیرو از pc$

    ۰۰
    1. ممنون فرشید جان، نظر لطفت هست در مورد نوشته های من، اینم بگم که ما حالا حالا ها باید پیش شما درس پس بدیم، یه عده ی مخالف همیشه حضور داره! باز هم ازت سپاسگزارم که وقت گذاشتی و نقد من رو خوندی :wink:

      ۰۰
  2. خیلی بازی قشنگی بود ولی چند تا ایراد اساسی داشت… مثل گان فایت ها که روی سختی های بالا تر واقعا اعصاب خورد کن میشه و مطرح کردن یک سری معما و سوال که هیچ وقت در طول بازی جوابی بهشون داده نمیشه مثل (اسپویلر داره بپا) قضیه ی مجیک من بودن تالبوت که تیر بهش میخوره ولی زنده می مونه یا این دارویی که درست کردن چیه یا اون کوزه واقعا توش چیه؟ از همه مهم ترم این که یک کمی تکراری بود بازم آدم بدا زودتر از تو میرسن بازم آدم بدا دسترنج تو رو میخورن بازم اون جایی رو که کشف میکنین می ترکونین و بازم آخرش میره النا رو میگیره!!!!!! کمپلت خیلی قشمگ بودا ولی یک وقتی انگار میدونستی بعدش چی میشه…
    ولی با همه ی این ها بازم بازی عالی بود و هر چند با بعضی قسمت های نقد کاملا مخالفم ولی نمره ی خوبی دادید ممنون… :mrgreen:

    ۰۰
  3. واقعا بد بود اصلا خوشم نیومد(نظر شخصی) حیف ۱۰۰ تومن که با ذوق و شوق دادم به این بازی دادم. تا میاد اکشن یکم اوج بگیره میبفتی وسط پازل حل کردن.مر حله ۱۱ دهم که دیگه فکر کنم خفنترین پازل قرن اخیر باشه.مولتیشم که ادم سرش گیج می ره اینقدر بالا پایین می ره. ولی گرافیکش بیست.
    بنظرم شماره ۲ بهتر بود باز.به امید انحصاری بعدی twisted metal .

    ۰۰
    1. هر کار کردم برسم به این مرحله صحرا نشد که.این پازل مرحله ۱۱ چی بود قضیش اگه بازی کردی؟؟ نسبت به ۲ش خیلی پازلاش بیشتر شده بود.شایدم چون قبلش بتمن و مقاومت بازی کردم انتظار داشتم اینم خیلی اکشنش زیاد باشه. :idea:

      ۰۰
  4. با سلام!
    و با تشکر از منتقد بازی، سعید عزیز!
    یک منتقد تا سنگ نقدهای وارد بر نقدش را به چاقوی نقدش نزند، آبدیده و تیز نمی گردد. مهم آن راهیست که یک منتقد در جهت اعتلا و بهتر شدن می پیماید. و در این راه بغض و ناراحتی چاره ساز نخواهد بود.
    همانطور که شاهد بودیم به لیست نامزدهای شوی اسپایک نیز مخالفتهایی صورت گرفت. چه منطقی و چه غیر منطقی!
    بخشی از امتیاز دهی سلیقه ای و ذائقه ای است و ممکن است برای خوانندگانش حساسیت بر انگیز باشد. نقد کاریست هنری و فنی، و نتیجتا اینکه راه طولانی و تجربه زیادی را برای رسیدن به قله های آن باید پیمود. این اواخر نقدی سیاسی را راجب فیلم “جدایی نادر از سیمین” خواندم که منتقدش مطالب بسیار خوب و جالب و جذابی را با دلیل و مدرک ارائه داده بود و موشکافانه به قضیه نگاه کرده بود و فیلم را از این زاویه بشدت زمین زده بود. لیکن چنان بازتاب منفی را در بین بعضی از خوانندگانش بر انگیخته بود که بیا و ببین. اما… منتقدش کارش را بخوبی انجام داده بود.
    بگمانم بسیاری از دوستان زحمت خواندن خود نقد را به خود نداده و از آن گذشته و به رسم معمول به امتیازات نگاه انداخته اند. اما در نظر داشته باشند که یک نقد خوب می تواند چند برابر امتیازات بازی ارزش داشته باشد.

    جملات افتتاحیه نقد خوب اما گسسته است. این جمله ” نیت، ایندیانا جونز انحصاری PS3 است!” جالب است اما می دانم چرا از لارنس عربستان مایه گذاشتی اما نمی دانستم که لارنس گنج یاب و ماجراجوی ایندیانا جونزی است؟! که از این نظر تشبیه نادرستی است.

    به شخصه معتقدم بازیها مجزا از کنسولها بوده و هستند. بعبارت دیگر اگر این بازی بر روی کامپیوتر و یا ایکس باکس هم عرضه میشد باز هم می درخشید. بنابراین این نوشتارم نقدیست بر این جمله شما ” این عوامل، مجموعه ای بی رقیب را رقم زده است که نه تنها PS3 Exclusive است، بلکه اکنون باید اذعان کرد، Uncharted Exclusive نیز هست.”

    شاید عبارت ” اکشن نصفه و نیمه” نسبت به بازیهای گذشته همین سری بر روی عنوان سوم گذاشته شده است، یا شاید بدلیل ضعف در بخش پلتفرمر بازیست. اما بازیهای سبک اکشن/ ماجراجویی باید حتما دارای عناصر اکشن(ضربات و …) و ماجراجویی (پازلهای متنوع و …) خوبی باشند تا بتوانند مخاطبانشان را راضی نگه دارند.

    این جملات داخل نقد ” شیوه های مختلفی برای روایت داستان بازی ها و فیلم های سینمایی وجود دارد که یک کارگردان، بسته به سناریو، داستان و همچنین تخصص و مهارت خود، گونه ای را انتخاب می کند و ……… فراخور تنوع در لوکیشن، تنوع در گرافیک، گیم پلی و موسیقی لمس می شود. اگر از من بپرسید، رمز موفقت این بازی در هر شماره، همین مورد بوده است و نه چیز دیگر.”
    درست و منطقی و جذاب نوشته شده است. اما این نکته را هم باید در نظر داشت که بسیاری از بازیها تنوع لوکیشن و گرافیک و موسیقی داشته اند اما بازیهای جذابی نبوده اند. بعبارت دیگر در جذابیت نهایی بازی، عناصر دیگری هم نقش دارند. همانطور که گفتی شیوه روایت داستان و تنوع در گیم پلی بسیار مهم است و یک چیز دیگر که بدان باید توجه کرد: اجرای درست و جذاب آنها در کنار یکدیگر است. مورد ضعف در درگیریها هم ناشی از همین نحوه اجراست.
    ” داستان بازی و روایت آن بی نقص است”

    جملات ” کم شدن درگیری ها به طور کلی و افزودن بر نیمه ی پر لیوان، یعنی بخش ادونچر آن است که میتوان از آن به عنوان یک حرکت هوشنمدانه یاد کرد که البته تاثیر زیادی هم داشته و شما بیش از پیش سرگرم حل کردن معما و کارهایی از این دست می شوید تا این که محبور باشید یک دوجین آدم را بکشید”
    مرا یاد بازی مهاجم مقبره و لارا کرافت می اندازد که در آنجا نیز زور ماجراجویی بازی بر اکشنش می چربد. اما باید در نظر داشت ناتان(یا نیتن) دریک دشمنانی دارد که با او در رسیدن به هدف مشترکند بنابراین در مکانهای مختلفی بر سر راه او سبز شده و بازی را از حالت سکون خود خارج می کنند. هر چند که بحث هوش مصنوعی و نوع رفتار دشمنان موضوع خاص و مجزایی است که در بهبود درگیریها کمک زیادی می کند. و غیر خطی عمل کردن آنها می تواند بر جذابیت بازی بیفزاید.

    اما این قسمت از نقد شما ” فقط لحظه ای به این فکر کنید که پس از یک زد و خورد هیجان انگیز، بازی شما را در موقعیتی مخفی کاری قرار داده است و پس از چند لحظه وادارتان می کند تا در آسمان به دنبال راه ادامه بگردید و پس از یافتن آن، یک سکوبازی دبش در انتظارتان است و در نهایت حل یک معما. واقعا کامل نیست؟”
    با این قسمت دیگر در تضاد است: ” وقتی مشغول بازکردن یک راه مخفی هستید و یکی از معماهای سلسله معمای زیبا را حل کرده اید و باید ادامه دهید تا چالش بعدی، و ناگهان یک گله آدم به سمتتان حمله ور می شوند و بدون هیچ گونه قاعده و نظم خاصی یک درگیری مضحک شکل می گیرد و شما باید به افرادی که گاهی اوقات در حد جلبک هم مغز ندارند، شلیک کنید و در هر بخش یک یا دو موج از دشمنان با تعداد زیاد را از پا در بیاورید و ادامه دهید، تا پایان درگیری فقط به خلاص شدن از دست آن ها فکر می کنید و این فکر هم هیچ ربطی به داستان یا همذات پنداری ندارد، بلکه به این خاطر به وجود آمده است که شما را از یک لذت عمیق و خوشایند منع کرده است و مجبورید آن را تحمل کنید تا دوباره به لذت برسید. این نکته، در بازی دوم بیش از حد روی اعصاب بود و بسیاری امید داشتند که این بخش ها بهبود پیدا کند، هدف”
    عبارت ” پس از یک زد و خورد هیجان انگیز …” کار را کمی پیچیده کرده است.بعبارت دیگر یا زد و خوردها جذاب و هیجان انگیزند یا نیستند؟!

    با این گفته شما موافق نیستم که تاثیر صداگذاری و دوبله از دیگر بخشهای بازیسازی کمتر نیستند و بسیاری از بازیها، موفقیتشان را مدیون آن هستند. مثال نقض آن بازی پرتال ۱و ۲ است. موسیقی تاثیرگذار اما در قامت همه چیز بازیها قد علم نمیکند. البته این دیدگاه شخصی من بوده و قطعا منتقدین دیگر نظری مخالف من خواهند داشت.

    با تعریفی که از گرافیک بازی صورت گرفته است بدون تردید باید امتیاز این بخش بصورت کامل به آن اختصاص می یافت. در نقد آمده ” ولی اگر عمیق بنگریم، همه ی المان های گرافیک بازی، از نورپردازی، بافت ها…… شرفت داشته است و نه تنها بهبود یافته است، بلکه در برخی مواقع به کلی عوض شده است…… پس از ورود به صحرای بزرگ عربستان، به جلوه های دیداری بازی ایمان می آورید و از لحاظ تکنیکی، می توان Uncharted 3 را در میان گرافیک های کنسولی بهترین در حال حاضر نامید……. جزئیات در این محیط ها بیداد می کند….. نهایت قدرت کنسول سونی به نمایش در آمده است…. می توان لفظ شاهکار را به بازی اهدا کرد. و مطمئن باشید که “شاهکار” پر بیراه نیست. ”
    از دادن امتیاز ۱۰ به بخشهای مختلف بازی هراس نداشته باشید البته با دید فنی و هنری دقیق.

    بکار نبردن بعضی از خصیصه های گرافیکی همچون آنتی الایزینگ(AA) ناشی از محدودیت سخت افزاری در کنسولهاست و درست هم گقتید. اما تکرار برخی از بافتها نمی تواند ایرادی را متوجه گرافیک هنری بازی نماید. البته بکار بردن حرفه ای و درست آنها می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. در هر روی نقد و اشکال گذاری و کسر امتیاز در این ارتباط از جانب منتقدین امری سلیقه ایست.

    هر صحنه از بازیها و فیلمها یک قاب است. که از اسبها گرفته و گرد و خاک بلند شده و نور درخشنده خورشید و رنگ سبزه ها و تنوع لباسها و اجزا و دیگر، …. که در صحنه حاضرند یک بستر بصری را تشکیل می دهند تا مخاطب را با خود همراه کرده تا اهداف اثر و اثرگذارانش به ثمر بنشیند. بدون تردید هر مخاطبی با هر تجربه و دانشی با آن اثر برخورد خاص خود را کرده و حتی ممکن است از سواری اسبها هم لذتش را برد! همینطور که ردپای اسبها نظر شما را بخود جلب کرده است. لیکن آن چیزی که در نهایت شما را ارضا می کند خود بازیست! ستون فقرات بازی! روح سیال بازی!

    به راستی از یک بازی چه میخواهید؟
    بدون تردید اگر این بازی در بخشهای موسیقی و صداگذاری و گرافیک و ارزش ، امتیاز ۷ هم می گرفت باز می توانستید عبارت ” به راستی از یک بازی چه میخواهید؟ ” را برای آن تکرار کنید؟

    در انتها این نقد بیشتر المانهای بازی را مدنظر داشته و آنها را مورد بررسی قرار داده است. و ارزش خواندن و آموختن دارد.
    امتیاز نقد: ۷ از ۱۰
    امید است مجموع دیدگاهم با منطق عجین بوده و برای همه مفید واقع گردد.
    با تشکر از همه دوستان عزیز و با احساس و با منطقم!
    بیاموزید و بیاموزانید.

    ۰۰
    1. wow ، فعلا خوندم و با بسیاری از بخش هاش موافقم، ایرادات مهمی از نوشتارم را بیان کردید، ممنون، ولی جوابش هم طولانی می شود و هم وقت گیر که فعلا مجال نیست، امیدورام بتونم جواب بدم
      ولی آخه چجوری من جواب این همه رو بدم :( :( :cry:

      ۰۰
    2. واوووو…. آفرین ، فکر کنم در این لحظه رکورد گینس طولانی ترین دیدگاه فارسی شکسته شد* حامد خان تبریک…
      سعید خان برای شما هم آرزوی موفقیت میکنم که بخواین یک جواب مفصل به این بزرگوار بدید، در ضمن ببخشید اگر از دیدگاهی که ظهر نوشتم ناراحت شدید. ( چون فکر کنم جواب همه ی رفقا غیر از این جانب رو دادید، لابد ناراحت شدید! به هر حال اگر اینطوره من شرمندم و اون دیدگاهم رو میتونید پاک کنید)

      *** تنها ۴ روز تا TEKKEN Hybrid ***
      ____________________________________________
      ( The Adventures of TINTIN: The Secret of the Unicorn )

      ۰۰
    3. نه جناب اصلا هم ناراحت نشدم، نظرت رو همین الان که گفتی دیدم! چون اون بالا بود من توجهی بهش نکرده بودم که از این بابت عذر میخوام، متاسفم، به نظر من نمره ی ۹ میتونه برای گرافیک بازی کامل باشه، البته یه سری تناقضاتی در نوشته هست که الان در صدد ویرایشش هستم، در پی اون نمره ها هم تغییر اندکی می کنند و من به خاطر این که این نکات رو دوستان گوشزد کردند از همه ممنونم، مخصوصا از شما، عادل عزیز، حامد بزرگوار و …

      ۰۰
    4. خواهش میکنم سعید خان، به امید خواندن نقد بازیه سنگین وزن ARKHAM CITY توسط SaeeD Staff …

      *** تنها ۳ روز تا TEKKEN Hybrid ***
      ____________________________________________
      ( The Adventures of TINTIN: The Secret of the Unicorn )

      ۰۰
    5. البته بعد از تموم کردنش روی PC با آخرین جزئیات گرافیکی
      تقریبا قصد دارم با اون بازی خودکشی کنم
      اگر چه نقدش برای گیم لند به دلیل کم لطفی راکستدی از دستم در رفت ولی همه جای دنیای گیم سرای من است :wink:

      ۰۰
    1. خب بالاخره پس از یه ساعت سعی و تلاش مستمر خوندن نقد رو به پایان رسوندم و تا دلت بخواد اشکال و تناقض توی نقد پیدا کردم :( انتظار داشتم نقد خوبی باشه ولی این طور نبود. اگه خواستی به طور مفصل اشکالاتش رو برات شرح میدم.
      Adel_97 از انجمن PC$

      ۰۰
    2. اولین و بزرگ ترین اشکالش احساسی و عجولانه بودنشه. که با توجه به وقت ، عجولانه بودن تا حدی قابل توجیه هست و احساسی بودن نه.
      یه سری اشکالات و تضاد ها توی متن بود که یه سریش رو اشاره می کنم:
      دو ساعت نشستم با نوت پد اشکالا رو نوشتم. حالا فقط چهارتا دونه علامت سوال مونده :cry: :lol: :cry:
      Adel_97 از انجمن PC$

      ۰۰
  5. سعید نقد خوبی نوشته بودی. ممنونم. ای کاش دوستان دست از لجاجت بردارند و تعصبی بر خورد نکنن. به هر حال من هیچوقت آنچارتد رو بازی نکردم و احتمالاً نخواهم کرد. حقیقتش علاقه ای هم بهش ندارم اما به عنوان یه بازی خیلی خیلی خیلی بزرگ قبولش دارم.

    ۰۰
    1. وحید جان لطف داری، یادته یه بار ازت پرسیدم که نظرت رو در مورد نقد لیمبو بگی؟! وقت داری چنان تحلیلی بکنی؟ چون خیلی بهم کمک کرد اون نکاتی که بهم گفتی، البته خیلی نتونستم تفاوت ایجاد کنم ولی سعی کردم رعایت کنم! در مورد آنچارتد هم من خودم تا وقتی بازیش نکرده بودم و فقط تعریف شنیده بودم اصلا علاقه ای بهش نداشتم، ولی وقتی امتحانش کردم!!! یه بار امتحانش کنی نظرت عوض میشه (یعنی باهاش حال می کنی :wink: )

      ۰۰
    2. سعید تو نقد خوبی نوشتی. نسبت به قبل هم خیلی بهتر شده (اینو جدی می گم چون من اصلاً عادت ندارم الکی از کسی تعریف کنم) صد در صد هنوز هم جای کار داری. اون موقع نظر منو در مورد لیمبو خواستی و منم با اشتیاق (ساعت ۷ صبح با این که تمام شب رو هم بیدار بودم) در مورد نقدت نظرم رو گفتم و تقریباً توی همه ی موارد هم باهات موافق بودم. اما در مورد آنچارتد راستش خودت که می دونی من تا حالا آنچارتد رو از نزدیک ندیدم!! به خاطر همین هیچ اطلاعاتی در موردش ندارم و کوچکترین نظری در موردش نمی تونم بدم. اما به طور کلی اگه بخوام نقدت رو بررسی کنم راستش من راضیم و خیلی هم خوب بود. این خیلی خوبه که قبل از این که نقد یه بازی رو بنویسی چند تا نقد از سایت های معتبر خارجی هم بخونی. به هر حال من از نقدت خوشم اومد چون بی رودرواسی نقد کردی و سعی کردی هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف بازی رو بگی. بازم دستت درد نکنه. منتظر نقد های بعدیتم هستم :wink: :)

      ۰۰
  6. آقا من قبلا عاشق آنچارتد بودم ولی انقدر اسم این بازی رو شنیدم آلرژی بهش پیدا کردم دوستان ps3 باز ناراحت نشن ولی انقدر آنچارتد آنچارتد کردین که دیگه حالم داره از این بازی بهم میخوره.

    ۰۰
    1. دوست من شما از بس اسم UNCHARTED 3 رو دیدید گرمیتون کرده، اگر تجویز من رو میخواین روی کاغذ نام بازیه Halo: Combat Evolved Anniversary رو ۷۰-۸۰ بار بنویسید بعد بزنید به در و دیوار اتاق، چون سردیه حالتون رو بهتر میکنه… البته برای طعم بهتر میتونید کمی هم از Rayman Origins استفاده کنید!!!…

      *** تنها ۴ روز تا TEKKEN Hybrid ***
      ____________________________________________
      ( The Adventures of TINTIN: The Secret of the Unicorn

      ۰۰
    2. :wink: تو تمام موضوع ها تا حدود زیادی باهات هم عقیده بودم و تا الان کلی هم برات لایک زدم .
      ولی شرمنده :-D این یکی رو دیسلایک میزنم .
      __________
      PS3 IS GOD

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر