چرا نباید به افراد با اختلال شخصیت نمایشی میدان داد
شاید فکر کنید این موضوع چه ربطی به حوزه ی بازی های رایانه ای دارد. اما من به شما می گویم که موضوعی که می خواهم مطرح کنم اصلاً و ابداً موضوع جدیدی نیست. فقط به این دلیل درصدد تبیین آن برآمدم، که احساس خطر در قلمرو ویدئوگیم ایران کردم. افرادی با اختلال شخصیت نمایشی همه جا حضور دارند و حتماً شما هم بعد از خواندن این یادداشت در نزدیکان و آشنایانتان آن ها را شناسایی خواهید کرد. اما خطر آن ها وقتی مشخص می شود که به پست های مدیریتی و اجرایی راه یابند. بگذارید مطلب را با طرح داستانی شروع کنم.
در قرن هشتم قبل از میلاد مسیح ساختمانی به نام «معبد آرتمیس» در شهر اِفِسوس در یونان ساخته شد. -که این شهر هم اکنون در ترکیه است.- از معبد آرتمیس به عنوان زیباترین بنای جهان یاد می شد و جزو عجایب هفتگانه هم نامش به چشم می خورد. این معبد تقریباً ۱۳۰ متر طول و ۷۰ متر عرض داشت و ارتفاع ستون هایش به ۱۸ متر می رسید. گفته می شود ساخت آن حدود ۲۰۰ سال طول کشیده بود و بهترین معماران و مجسمه سازان روی آن کار کرده بودند. اما در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فردی شبانه به معبد رفت و آن را به آتش کشید. دقیقاً قسمت جالب داستان همین جاست که وقتی او را دستگیر کردند و از او پرسیدند که چرا این کار را کردی؟ آن فرد نه تنها طفره نرفت و موضوع را کتمان نکرد بلکه با افتخار جواب داد: «می خواستم نامم جاودانه شود!»
البته با این که قاضی برای او حکم اعدام صادر کرد و دستور داد هیچ کس حق ندارد نامش را جایی ذکر کند که معروف شود، اما ما امروز او را می شناسیم. نام او «هیروستراتوس» است. کسی که نامش با این که جاودانه شد اما امروزه در روانشناسی نام یک سندروم را یدک می کشد. سندروم هیروستراتوس. در ادبیات انگلیسی این کلمه به کسانی گفته می شود که حاضر هستند برای انگشت نما شدن هر کاری بکنند. حالا به من بگویید آیا در اطراف ویدئوگیم ایران همچون کسی را نمی شناسید؟ حتماً می شناسید. اما بگذارید به شما بگویم که آقای «هیروستراتوس» دارای چه اختلال شخصیتی بوده است. هرچند اطلاعات زیادی از آن فرد در دسترس نیست اما خیلی از روانشناسان معتقدند که ایشان «اختلال شخصیت نمایشی» داشته است. این اختلال همان است که من را به تازگی ترسانده و مجبور کرده که در کنه ماجرا کاوش کنم و یادداشت پیش رو را بنویسم.
اما بگذارید چند سطر از منابع معتبر با هم بخوانیم. جملات داخل پرانتز از نگانده ی یادداشت است:
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پر رنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. (مثلاً پیاپی در تلویزیون ظاهر می شوند و ابراز وجود می کنند.)
اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. (مثلاً نشریه ای را پایه گذاری می کنند و بعد از انتشار دو، سه شماره رها می کنند و به سراغ چیزهای دیگر می روند.)
آنان با فخر فروشی درباره داشتن سهام سازمانهای بزرگ یا مهارتهای ورزشی، میکوشند توجه دیگران را به خود جلب کنند. (مثلاً دم از مدیرعامل بودن شرکت های خودساخته و بی اهمیت می زنند، یا ادعای ریاست همایش ها و جشنواره های صدمن یک غاز می کنند.)
علایق و نگرشهای آنان به سهولت تحت تأثیر دیگران یا نقشی که هماکنون ایفا میکنند، قرار میگیرد. (روزی رسانه ای هستند، روزی بازی ساز، روزی مدیر فلان جا و روزی پدر بعضی از حوزه ها.)
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در مصاحبه، کلاً همکاری خوبی دارند و مشتاق اند که تاریخچه خود را با جزئیات کامل ارائه دهند. (همانند مصاحبه هایی که در برخی سایت های همکار می خوانیم.)
در موقعیت هایی که مرکز توجه نیستند، ناراحت می شوند و در رنج و مشقت به سر می برند. (در نتیجه همایش ها و سخنرانی های بیهوده و بی سروته برای خود ترتیب می دهند تا دوباره خبرساز شوند.)
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، رفتار توجه طلبانه بسیار زیادی از خود نشان می دهند. برای این بیماران «دنیا تماماً صحنه است» زیر آنان مانند «ستاره ی سینما» در روابط با اشخاص نقش بازی میکنند. در برخود با این افراد «صحبتهای پر آب و تاب و جلب توجه کننده» مکرراً دیده میشود. (ماجرای عکس های متمادی صفحه ی فیسبوک و آنجلیناجولی یادتان بیافتد.)
آن ها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. (مثلاً برگزاری یک شبه جشنواره یا مثلاً انتشار یک نشریه که فقط دو، سه نسخه منتشر شده را در بوق و کرنا می کنند.)
اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوند، می زنند زیر گریه، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. (مثلاً بنیاد ملی بازی های رایانه ای را متهم به انواع و اقسام ایرادات و مشکلات می کنند.)
سطوری که مطالعه کردید برخی از علائم رفتاری افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی بود. چیزی که من در ذهن دارم این است که نکند این گونه افراد پست و مقام مهمی شامل حالشان شود یا این که نکند حتی ما به آ> ها اهمیت خاصی بدهیم که گولمان بزند.
یادمان نرود افراد با اختلال شخصیت نمایشی اصلاً برایشان مهم نیست که چه می کنند یا در دور و برشان چه می گذرد. آن ها فقط هر کاری را می کنند که زبانزد شوند و خبرشان به بقیه برسد. مثل آقای دیوید چپمن که جان لنون را کشت و در بازجویی این را پاسخ داد: «این گونه خواهد شد که من مشهور می شوم. نتیجه این خواهد شد که زندگی من تغییر خواهد کرد و میزان بسیار زیادی توجه را جلب خواهم کرد.»
فراموشمان نشود که این گونه افراد اگر پایش بیافتد دسترنج عده ی مدیدی را به آتش می کشند تا فقط نامشان در جایی درج شود.
و من الله توفیق
آرش حکیمی
اسفند ۹۳
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Herostratus
https://en.wikipedia.org/wiki/Histrionic_personality_disorder
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
HAIL
hail to you the Protectors of DBAZI
I can see some people , who are infected in this madness
I CAN SEE….
True story , one of them Ruined my life , but at least i learned….
I learned something and His Dead to me…. What a shame….. He seduced me , he act like one of us i though he was one of us a Gamer a Computer man i trusted him, who even can’t install a windows WHO CAN’T EVEN PUT A PASSWORD FOR HIS OWN COMPUTER , i gave him everything…. SHAME TO ME i trusted him with my Games , the games he destroyed , the games he took from me , the Honor… Things i gave to him he destroyed , Damaged and His steals , His lies….. There is no place in world for these creatures…. I failed my self…. And he failed me.
But something Great happened ,one of his friends who , he tried to seduce for a Game “WATCH DOGS” and ignore the friendship between them , Now Is My Best Friend .
Yes , i achieved something Valuable – but indeed None Can bring back to life what Does Destruction’s did to us .
I can see His shadow of Seduction all over my friends , who is close to Him , i Hope they don’t fall for something isn’t even exists.
God give us power to fight against madness.
Dracul.1900 “DTS” OUT
(UNTIL DREAMS COME TRUE MY BROTHERS)
:pc:
آقا زبان سایت عوض شده ؟؟ :۲۴:
حالا ما خواستیم یه شوخی بکنیم چه خبره باوو :۲۴: :۲۴:
از قدیم گفتن فارسی را پاس بدارید انگلیسی را زاپاس
ما که نفهمیدیم این یارو چه به سر شما اورده که اینقدر ازش شاکی هستی .. یه نفر چطور میتونه بازی های شما رو بدزده و زندگیت رو داغون کنه ؟ !!! خلاصه نباید به هر کسی چشم بسته اعتماد کرد
از قدیم گفتن در خونت رو محکم ببند همسایت رو دزد نکن !!
I wonder who’s this Mr. Camera guy as Fu**in hell
Really i wonder
مثل اینکه این قضیه آقای دوربینی تمومی نداره…!!!
آقا اصن آقای دوربینی خر…نفهم… بی شعور…. به خدا فهمیدیم ، به پیر به پیغمبر فهمیدیم
تو رو خدا دیگه در موردش ننویسید… خیلی از این جور آدمها خوشمون میاد … شما هم هی داغ دل ما رو تازه کن
آقای حکیمی دو تا تقاضا دارم از شما…
۱ – لطفا از انتقاد ها ناراحت نشین
۲ – لطفا مثل پست قبلی به قول عادل خیلی خودجوش تمام نظرات کرابران رو حذف نکنید
buttflame!!!
عجیبه من تعجب میکنم که آقای حکیمی چرا اینکارو میکنند !
اقا اصن طرف خود یزید شما چرا انقدر ایشون رو میکوبی ! به این نمیگن اطلاع رسانی به این میگن غیبت ! توهین و …
آقای حکیمی شما با گفتن این حرفا فقط شخصیت خودتون رو کوچک میکنید.
عده ی مدید
دقیقا مشخصه که منظورتون از این پست چیبوده…آقا بسه دیگه خیره سرتون مثلا اینجا سایت خبریه ها…فیس بوک که نیست همش بیاید همدیگرو بکوبید…من از کسی حمایت نمیکنم اما اینکه شما از کسی خوشتون نمیاد و علاقه ای بهش ندارید دلیل نمیشه نظرتونو بیاید تو یه سایت خبریه پر مخاطب بذارید.
دوست عزیز از همین سایت های پر مخاطب میشه استفاده های مفید و گوناگونی کرد نمونش همین الان شما انتظار داری تو یه وبلاگ این مطلب نوشته بشه سر جمع دو نفر هم نبیننش
اتفاقا دی بازی بزرگ ترین سایت گیمینگ ایرانه و این مسائل جاش همینجاست
ایشونم ب خاطر این مقاله نه پولی دریافت میکنند نه هیچ چیز دیگه ای هدفشونم خیره
این همه توضیح لازم نبود. فقط کافی بود یک نمونه از این بیماران رو که یه سمت مهم قبلن تو یه کشوری داشت و ادعای مدیریت جهانی داشت و … ذکر می کردید و بلایی که سر کشور مطبوعش آورد. کاملن موضوع روشن می شد.
—
پ ن: این دوستمون که دعوتنامه ی GDC رو گرفته بود پرواز کرد به سمت آمریکا یا خیر؟ :۲۵:
ایول :۲۴: :۲۴:
امان از دست انسان نفهم…
بسیار عالی
بسیار تشکر بابت این مطلب ! :۱۵:
تشکر :۱۵:
مطلب تا اونجایی که شروع به مثال های کاملا مقرضانه و هدف دار شدخوب بود اما از اونجا به بعد واقعا متاسف شدم!!چون تا اونجا تم بحث و مقاله عالی بود اما شما با مثال های مقرضانه بحث رو کاملا شخصی کردی و کلاس مقاله خودتونو آوردی پایین!!جای تعجب داره آقای حکیمی
من اقای حکیمی ام؟ :۲۴: