خانه » مسابقات بازی پهلوانان نمیمیرند | زندگینامه ویل رایت × توسط فرشید عبدالله پور در ۱۳۹۴/۰۶/۱۷ , 18:00:45 10 خاص بودن را تجربه کن. بزرگ باش. طور دیگری زندگی را تجربه کن. محدود نباش. دوراندیش باش. ریسکپذیر باش. جسور باش. از تنهایی نترس. از بیپولی هراس نداشته باش. بهسوی جلو حرکت کن. در مسیر اگر در چاله افتادی در چاله نمان بدان زندگی پر از چالههایی است که با پرش از روی آنها سریعتر میتوانی مسیر زندگیات را طی کنی. میدانید تفاوت انسانهای نابغه با انسانهای معمولی چیست؟ انسانهای معمولی به دنبال آبباریکهای برای ادامه زندگی و داشتن یک زندگی روتین با اندک تفریحات و ارضا کردن نیازها هستند. اما نابغهها به دنبال ارضا حس کنجکاوی و علایق و سلایق خود هستند. آنها به دنبال مدرک و شغل و خرید یکخانه ۵۰ متری با وام و نمیدانم تبریک عید به اقوام و ماچ و بوسه نیستند. آنها میخواهند ذهن خود را از علم سیراب کنند. به دست نیافتنیها برسند. یک جمله زیبا از انیشتین وجود دارد که میگوید، میخواهم بدانم در فکر خدا چیست باقی جزئیات است! اتفاقاً همچنین انسانهایی به چیزهایی میرسند که شاید هیچوقت در ذهنشان نبوده و حاصل تفکرات و بزرگ اندیشیان است، چیزهایی که انسانهای دیگر در خواب میبینند. امروز زندگی یکی از بزرگان عرصه بازیها را مرور میکنیم کسی که تفکر جدیدی را در این زمینه بنیان نهاد. کسی که تفکر سازندگی بهجای تخریب را در ذهن گیمران قرار داد. انسانهای نابغه ریسکپذیرند. ترسی از این ندارند که زندگی در جایگاه فعلی خویش را مورد لغزش ببینند. آنها دائماً در تکاپو هستند تا تغییر ایجاد کنند. شاخه مورد نظر و مورد علاقه خویش را بیابند. دوست دارند به درون علم نفوذ کنند. خلاقیت دارند. اهل تنوع و ایده هستند. کسانی که بنیانگذاران تفکرات نوین و جدید در عرصه بازیها بودند واقعاً نابغه بودند زیرا این بازیها زمانی چند خط بیشتر نبودند و حال تفاوت چندانی با فیلمهای پرفروش هالیوودی ندارند. گاهی برای پرشی عظیم باید چند قدمی را پس رفت. گاهی باید از یکسری چیزهای دمدستی و کوچک و لذتهای زودگذر گذشت تا چیزهای باارزش و لذتبخشتر را تجربه کرد. از این نترس که گاهی قدمهایت روی آبهای یخزده باشد. نترس روی ابرها سیر کنی. نترس مدتی را تنها در اتاقی تاریک سپری کنی زیرا زیباترین تصاویر در اتاقهای تاریک نقش میبندند. برای خاص بودن باید خاص فکر کرد، تصمیم گرفت و حرکت کرد. بهراستی برای بزرگ بودن باید بزرگ نگریست. برای مرور زندگینامه ویل رایت با ما همراه باشید. بجویی مییابی بپرسی جواب میگیری ویل رایت متولد ۱۹۶۰ شهر آتلانتا بود. پدرش یک مهندس از نوع شیمیدان و مادرش یک بازیگر کوچک تئاتر بود. ویل از کودکی مانند خیلی از نابغهها با بقیه تفاوت داشت. بازیهایی که انجام میداد او را از بقیه متمایز میکرد. بالا رفتن از درودیوار و تیر چراغبرق و این داستانها. علاقه او به کتب فانتزی و علمی نکته بارز شخصیت او بود. کمکم سن او بالاتر رفت و دست از خواندن کتب کشید و شروع به ساخت مدلهای هواپیما و رباتهای کوچک کرد. پدر ویل کمکم متمول شد و وضع خوبی به هم زد. این فرصت خوبی بود برای ویل که پیشرفت خود را جشن بگیرد. کمکم ایدههایش به دستان ثروتمند پدرش داشت جامعه عمل میپوشید که دیری نپایید تا پدرش در اثر تصادف اتومبیل جانش را از دست داد. بعد از مرگ پدر، ویل گوشهنشین شد و با مهاجرت به مکان جدید توسط مادرش او حرفه تردستی را پیش گرفت اما این تنها رفع کتی بود برای رفع گوشهنشینی و مرور خاطرات خوبش با پدرش! ویل کمکم سن دانشگاه رفتنش رسید. او ابتدا وارد رشته آرشیتکتی شد اما بعد از مدتی راضی نشد و وارد رشته مکانیک شد. بااینکه مکانیک برای او جذاب بود و یاد ساخت مدلهای روباتها میانداخت اما بار دیگر مکانیک را بهقصد تحصیل رشته هوانوردی ترک گفت. زندگی را بساز با آن نساز اما اتفاق عجیبِ اینجا بود که افتاد و او ترم آخر دانشگاه بود که با کامپیوتر آشنایی پیدا کرد و برای همین دانشگاه را ول کرده و به مقصد یادگیری ساخت بازی حرکت کرد. در همین بحبوحه بود که او با همسرش آشنا شد و با جوئل در سن ۲۲ سالگی ازدواج کرد. او یک دوستی داشت که کار برنامهنویسی بازی را بر روی ایدههای او عملی میساخت. او اولین بازیش را که دوبعدی بود و ماجرای کشتار نظامیان با یک هلیکوپتر بود را ساخت. بعد از آن او ایده ساختن بهجای تخریب کردن به ذهنش رسید. او عنوان جدیدی را ساخت که طی آن بازی بازان میتوانستند مراحل را طراحی کنند و بسازند بهجای آنکه آنها را تخریب کنند. او با خواندن یک مقاله خوب در زمینه شهرسازی ایده ساخت یک بازی برای طراحی یک شهر به ذهنش رسید. این ایده را هیچکسی تحویل نگرفت و او مجبور شد با هزینه خودش و به سطح خیلی پایینی بدون ناشر روی C64 منتشر کند. ویل در یک مهمانی مخ یک فرد پولدار را زد و او هزینههای بازی جدید ویل را تقبل کرد و یک شرکت ناشر را نیز پیدا کرد و بازی جدید ویل یعنی شبیهساز شهری یا SimCity را در سال ۱۹۸۹ منتشر ساخت؛ اما این بازی منتشر شد و طوفان سهمگینی جامعه گیمران، سیاستمداران و ناشران را در برگرفت. ۲۴ جایزه مختلف گرفت. ۴ میلیون فروخت. مجله اجتماعی و سیاسی Time در مورد آن نوشت. از اهمیت این بازی در سطح اطلاعات و آشنایی با جامعه و شهرسازی در بین گیمران صحبت شد و خلاصه کسانی که ناشر بودن این بازی را رد کرده بودند بسیار سرافکنده و مغموم شدند. تجربه زندگی ایدهآل به دنبال موفقیتهای پیدرپی SimCity ویل و شرکت Maxis دستبهکار شده و بازیهای SimEarth و SimAnt را که یکی شبیهساز زندگی بر روی سیارات دیگر و دیگری شبیهساز زندگی مورچهها بود را در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ منتشر ساختند. ویل پس از انتشار عناوین فوق بار دیگر بهسوی عنوان SimCity بازگشته و بهاینترتیب شمارههای بعدی بازی را با نامهای SimCity 2000 تا SimCity 4000 در سالهای ۱۹۹۳، ۱۹۹۹ و ۲۰۰۴ منتشر کرد. اما این بازی واقعاً چیزی فراتر از یک بازی و سرگرمی بود. این بازی در رشته معماری و مهندسی شهرسازی واحد درسی شده بود. شرکت جف، دوست سرمایهدار ویل و خود او حالا دیگر سهامدار بود و کلی ارزش مالی داشت چیزی حدود ۳۸ میلیون دلار در سال! حالا این Ea بود که آمد جلو با رقم نجومی خود شرکت آنها را خریدند. ویل در میز مذاکره در شرکت EA از ایده خود پرده برداشت. آنها باز انگشت به دهان ماندند ولی اینبار وسایل و امکانات را فراهم کردند. او اینبار میخواست وارد زندگی خانوادگی شود و زندگی اجتماعی مردم را شبیهسازی کند. طرح خندهداری برای آن موقع بهحساب میآمد اما اینبار این شرکت ریسک نکرد و پذیرفت. بازی The Sims در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این بازی شما را در نقطه صفر قرار میداد و شما کمکم صاحب همهچیز، خانه و قصر و پول و ثروت و خلاصه همهچیز میتوانستید بشوید. این بازی بهقدری نافذ شد که بهعنوان یک پدیده فرهنگی در آمریکا به ثبت رسید! بعد از آن نسخه آنلاین بازی منتشر شد که چندان مورد توجه نبود ولی نسخه دوم بازی منتشر شد که از نسخه اول آن بسیار کاملتر و بهتر بود. ویل نامش در میان افراد تأثیرگذار صنعت بازیهای رایانهای ثبت و ماندگار شد. در مجله Entertainment جزو ۱۰۰ نفر برگزیده سال شد. کلی جایزه برای خود به دست آورد و خلاصه نسخه دوم بازی چیزی حدود ۳۷ میلیون نسخه فروخت و جزو برترین بازی رایانههای شخصی شد. تفاوت در نوع نگاه نکته بعدی در مورد زندگی کاری او اینکه بعدها او بازی Spore که شبیهساز زندگی موجودات بود را ساخت و منتشر کرد شما در نقش یک تکسلولی رشد مییابید و بعد میتوانید حاکم مطلق شوید! تمام تفاوت انسانها در نوع تفکرات آنهاست. نوع دید آنها. ویل متفاوت دید و متفاوت اندیشید و از بیان ایدههایش نترسید زیرا به آنها و به خودش ایمان داشت. از نکات جالب در مورد خود او این است که نوع رفتار و لباس پوشیدنش به شکلی است که واقعاً بیآلایش و بیریاست و واقعاً اگر او را نشناسید نخواهید دانست که او یک میلیاردر است! علاقه او به ساخت روبات واقعاً زبانزد است و هنوز که هنوزِ دنبال ساختن روبات است. چیزی که او را از باقی متفکران عرصه بازیهای رایانهای متمایز میکند این است که او فرهنگ و هدف والا و عالی را وارد عرصه بازیهای ویدئویی کرده است. او تفکر ساختن، رشد دادن و اندیشیدن را به بازیها تزریق کرد. او متفاوت اندیشید و متفاوت خلق کرد. شنا کردن در جهت موافق آب از ماهی مرده هم برمیآید. بیایید متفاوت بی اندیشیم و از بیان ایدههای خود نترسیم و خلاق باشیم و خلق کنیم. فرشید عبداله پور نویسنده فرشید عبدالله پور موفقیت یا شکست = انتخاب!!!!! مسابقات بازی 10 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. فرشید جان مثل همیشه عالی بود دستت درد نکنه ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید منتظر بقیه مقاله هات هستیم این دکمه ویرایش کجاست ۰۰ عالی بود :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون :۱۵: ____________________ Maxis, 1987_2015 ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید رشته آرشیتکتی؟؟؟؟ منظورتون احتمالا همون معماری هست دیگه؟ فک نمی کنید واژه -معماری- بهتر بود ولی مقالتون خوب بود خسته نباشید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید چرا درسته منبعد تصحیح خواهد شد ۰۰ تشکر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید واقعا مقاله فوق العاده ای بود، مخصوصا که رفت مخ پولدارو زد، واقعا درسته، طرز فکر آدما خیلی مهمه و عامل موفقتشون هم همینه! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید عالی ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید سپاس بابت مقاله. کیفیت محتوای مقاله های Dbazi نسبت به بیشتر وبسایت های گیمینگ پارسی زبان در درجه بالاتری قرار داره. تنها دلیل ثبت نام من در اینجا هم همین بود. مقاله روان و دوست داشتنی بود مخصوصا ” مخ یک فرد پولدار را زد ” منتظر مقالات بعدی آقای عبداله پور هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
رشته آرشیتکتی؟؟؟؟ منظورتون احتمالا همون معماری هست دیگه؟ فک نمی کنید واژه -معماری- بهتر بود ولی مقالتون خوب بود خسته نباشید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
واقعا مقاله فوق العاده ای بود، مخصوصا که رفت مخ پولدارو زد، واقعا درسته، طرز فکر آدما خیلی مهمه و عامل موفقتشون هم همینه! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
سپاس بابت مقاله. کیفیت محتوای مقاله های Dbazi نسبت به بیشتر وبسایت های گیمینگ پارسی زبان در درجه بالاتری قرار داره. تنها دلیل ثبت نام من در اینجا هم همین بود. مقاله روان و دوست داشتنی بود مخصوصا ” مخ یک فرد پولدار را زد ” منتظر مقالات بعدی آقای عبداله پور هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید