حفره اسرار

Makarov توسط Makarov
در ۱۳۹۰/۱۰/۰۹ , 14:33:22

نقد بازی Portal 2

چهار سال پیش به همراه بسته ی نارنجی، بازی ای به نام Portal منتشر شد. عنوان تازه ای از valve که قوائد و قوانین دنیایش با تمام بازی های آن موقع فرق داشت و تنها بازی اول شخصی بود (و هست!) که بدون شلیک حتی یک گلوله به پایان می رسید. آن موقع کم تر کسی می توانست تصور کند که این بازی در عرض ۴ سال و تنها در ۲ شماره به چنین شهرتی دست پیدا خواهد کرد و به یکی از نا متعارف ترین بازی های چند سال اخیر تبدیل خواهد شد. چند ماه است Portal 2 عرضه شده است. بازی ای که ساخت و تولیدش در میان این همه بازی سطحی و کلیشه ای که تمام تاکیدشان روی گرافیک است، خود موهبتی ست!
صحبت کردن درباره ی بازی پر معنا و مفهومی مثل Portal 2 کار چندان راحتی نیست. تک تک صحنه ها، صداها، شخصیت ها، اتفاق ها و حتی اشیای موجود در بازی با دلیل و در جهت روایت داستان و فضاسازی قرار داده شده اند، و هیچ چیز صرفا برای پر کردن صحنه گذاشته نشده است. مضمون اصلی این بازی به نظر من درباره ی فلسفه قدرت و به قدرت رسیدن است. این میل غریزی در وجود انسان که هر کسی را می تواند به زانو در بیاورد. اگر در Portal 1 ما تنها با یک قدرت مطلق (GLaDOS) طرف بودیم، در Portal 2 این قدرت دو بار جابجا می شود! ابتدا Wheatley (در بحث شخصیت پردازی درباره ی کاراکتر ها بیش تر صحبت می کنم) موفق می شود اداره ی امور را از چنگ GLaDOS برباید. که البته با بی تدبیری ها و دیوانه بازی هایش کاری می کند که ما هم با GLaDOS هم عقیده شویم که حتی دیکتاتور بودن هم لیاقت می خواهد! و تمام تلاش خود را به کار گیریم تا GLaDOS را دوباره بر سر کار بیاوریم. در واقع بین بد و بدتر، بد را انتخاب می کنیم! که به نوعی تلاش بیهوده ی کشور های دیکتاتوری را برای رسیدن به آزادی نشان می دهد که اغلب با کودتای نظامیانی که هیچ سررشته ای از سیاست ندارند، انجام می شود. فرقی نمی کند یک روبات یک چشم دوست داشتنی مثل Wheatley باشید یا فیدل کاسترو که سال ها با چه گوارا برای آزادی کشور هایی مثل کوبا تلاش کرده اید! قدرت مطلق و توانایی کنترل تمام امور، هر کسی را می تواند وسوسه کرده و به شخص دیگری تبدیل کند. صحنه به قدرت رسیدن Wheatley و وسوسه شدن برای حفظ آن، یکی از تاثیر گذار ترین صحنه هایی است که در چند سال اخیر دیده ام.
مهم ترین ویژگی و امتیاز Portal 1، طراحی معماهای عالی ای بود که باید با کمک اسلحه ی فوق العاده بازی حل می شد. معماها در قسمت دوم این بار با تغییرات بسیار زیاد وجود دارند. در طول بازی امکانات زیادی در اختیارتان قرار می گیرد. از جمله مسیر های لیزری یا ژل های رنگارنگ که باید با کمک آن ها و اسلحه ی پورتال سازتان معماهای بازی را که بسیار سخت تر و پیچیده تر از قسمت قبل هستند، حل کنید. این امکانات تنوع زیادی به بازی داده اند و بازی را از روند تقریبا خسته کننده ای که قسمت قبل داشت، خارج می کنند. فضاها بسیار بزرگ تر شده اند و حل کردن معماها در این فضاها بسیار دشوار و زمان بر است. گاهی حتی ممکن است حدود ۲۰ دقیقه برای حل یک معما وقت صرف کنید! یک ایراد مهم بازی وجود Loading های فراوان است. تقریبا پس از حل هر معما، صفحه ی Loading ظاهر می شود. این صفحه، شما را به کل از فضا خارج می کند و قدری طول می کشد تا دوباره در حال و هوای بازی قرار بگیرید.
Portal 2 سه شخصیت اصلی دارد: Chell، GLaDOS و Wheatley … شل که مانند گوردون فریمن حرف نمی زند و به جز یک بیوگرافی کوتاه چیز زیادی از او دسترس نیست. می ماند یک روبات کروی شکل به نام Wheatley که به جز یک چشم بزرگ هیچ چیز دیگری بر روی صورتش وجود ندارد و GLaDOS که اکثر اوقات صدای او را می شنویم و خیلی کم پیش می آید که حضوری او را ببینیم. حیرت انگیز ترین بخش ماجرا این است که سازندگان بازی با همین امکانات و ابزار محدود، دو تا از ماندگار ترین شخصیت های تاریخ بازی های رایانه ای را خلق کرده اند! و در هر دو مورد، ۹۰ درصد شخصیت پردازی تنها با کمک صدا انجام می شود. در مورد Wheatley صداپیشگی این شخصیت توسط Stephen Merchant، کمدین معروف انگلیسی انجام می شود. Merchant خیلی خوب توانسته خنگی و دست و پا چلفتی بودن Wheatley را با صدا به تصویر بکشد! مخصوصا لهجه ی غلیظ بریتانیایی اش جذابیت این کاراکتر دوست داشتنی را دو چندان کرده است! Wheatley، کاراکتری احساسی است و احساسش هر لحظه ممکن است به ترس، شادی، نادانی، یا امید تبدیل شود. و صدای Merchant در به اصطلاح “درآمدن” این حس ها تاثیر زیادی دارد. البته از چیره دستی طراحان توانمند valve نباید غافل شد که با کمک همان یک چشم تمامی حس ها را منتقل می کنند. اما GLaDOS، Ellen McLain خواننده ی اپرای آمریکایی که استودیوی valve در تمام بازی هایش از صدای او استفاده کرده، همانند قسمت قبل به جای این شخصیت صحبت می کند. صدای سحر انگیز McLain، پیچیدگی و مرموز بودن GLaDOS را به شکلی فوق العاده منتقل می کند. GLaDOS شخصیتی محافظه کار است و تلاش زیادی برای عادی صحبت کردن می کند. چون دوست ندارد شما به احساسات واقعی او پی ببرید. اما گاهی لحن تهدید آمیز خفیفی هنگام صحبت کردن در زیر صدایش وجود دارد. این لحن را در Portal 2 چندین بار می توانید حس کنید. GLaDOS وقتی شروع به صحبت می کند که سکوتی کر کننده فضا را پر کرده است. به همین دلیل تاثیر سردی و نفوذ کلام او دو چندان می شود. هر دو صداپیشه برای این بازی واقعا از جان مایه گذاشته اند و تصور Wheatley و GLaDOS بدون صدای این دو هنرمند غیرممکن است.
این تنها بخشی از عظمت دنیایی است که طراحان نابغه ی استودیوی valve خلق کرده اند. درباره ی این بازی ده ها نقد و مقاله می توان نوشت. خوشبختانه Portal 2، علاوه بر جلب نظر منتقدان، با استقبال خوبی هم از طرف گیمر ها رو به رو شد و این موضوع جای خوشحالی دارد. چرا که واقعا حیف است چنین بازی بزرگی به فراموشی سپرده شود.


33 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. زیبا بود … فکر کنم بعد از خودت اولین نفر بودم که نقدت رو خوندم و اشاراتی که به شخصیت پردازی کارکترها از جنبه ی صداپیشگی داشتی عالی بود. ممنون. دوستان، اینقدر نگید دیر شده و فلان … بعضی وقتا باید یکم بگذره و یه نگاه دیگه ای به بازی بشه … تا ارزش اون دستمون بیاد. نقد سینا جان الان همین کار رو کرد :wink: البته متاسفانه وقت بحث و گفتگو ندارم!
    این جمله هم خیلی زیبا نوشته شده:
    “وقتی شروع به صحبت می کند که سکوتی کر کننده فضا را پر کرده است”
    و البته اینجا:
    “خیلی خوب توانسته خنگی و دست و پا چلفتی بودن Wheatley را با صدا به تصویر بکشد!”
    البته توی جمله ی آخر ! اضافی هست و از جدی بودن جمله کم می کنه، جوری که حس آمیزی کم فروغ جلوه می کنه … باز هم ممنون :wink:

    ۰۰
  2. با عرض پوزش و شرمندگی از دنیای گیم باید اعتراف کنم که امسال یعنی سال ۱۳۹۰ از بین این ۷۰-۸۰ بازی ای که اومده فقط تونستم ۲ (دو) بازی را تجربه کنم به علت مشغله ی فراوان.

    اینا رو گفتم که یکمی از غم وغصه ام کم بشه.
    وای خدای من چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ۰۰
    1. منم دقیقاً مثل تو ولی با این تفاوت که از بین اینهمه بازی فقط دوتا شو نتونستم بازی کنم :oops:

      ۰۰
    1. بر عکس . من فکر می کنم با دو سال فاصله آدم دوباره از تمام وجود منتظر نسخه بعدیش می مونه و بیشتر حال میده تا این که هر سال بیاد… :wink:

      ۰۰
  3. خیلی خوب بود.فقط احساس نمیکنید یکم دیر شده؟ این تمرکزش روی داستان بود اکثرا.امیدوارم ادامه هم داشته باشه. :wink:
    ______________________________________________
    اولین رای نظر سنجی رو خودم دادم!!! هیپ هیپ هورا!!!!!
    __________________________________________
    احمد جان منظورم از دیر شدن اینه که بازی خیلی وقته که اومده و باید زودتر از اینا دست به کار میشدند.با این حال دستش درد نکنه

    ۰۰
    1. صحبت کردن در مورد اثرات شاهکار و دلربا هیچ موقع دیر نیست
      این آثار همیشه جاودان و ماندگار هستند و هیچوقت فراموش نمی شوند

      ۰۰
  4. نمیدونم چی بگم در مورد این بازی….. :roll:

    فوق العاده….شاهکار….خارق العاده….جذاب….. :roll:

    انصافا ۴ سال پیش که portal تو بسته ی نارنجی بازی half life بود….من یکی که فکر نمی کردم این بازی بعدا به صورت یک بازی مستقل و با این کیفیت عرضه بشه…portal2 واقعا عالی بود….وقتی بازی تموم شد دوست داشتم دوباره بازی کنم…اه….اه…اه…لعنتی…کاش این بازی هیچ وقت تموم نمی شد…….
    تا کی برای portal3 باید صبر کرد…؟.والو که این چند روزه خوب داره مارو برای HL3 دست میندازه….

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر