خانه » مسابقات بازی جهان باز شدن بازیها در نسل هشتم، خوب یا بد؟ × توسط بهزاد ناصرفلاح در ۱۳۹۴/۱۱/۱۵ , 18:00:23 21 خلاقیت، آزادی و ابتکار عمل؛ سال ۱۹۸۱ تلفیق این سه فاکتور، به تولد اولین بازی «جهان باز» انجامید. Ultima اگر چه دنیای وسیعی نداشت، اما اولین بازی جهان باز به حساب میآمد. از دیگر بازیهایی که در آن سالها ساخته شد و یکی از پیشگامان بازیهای جهان باز به شمار میرود، Legend of Zelda نام داشت که همیشه به عنوان یکی از بهترین نمونههای اولیه از بازیهای جهان باز معرفی میشود. بازی «اولتیما» از پیشگامان بازی های جهان باز بازیهایی که در آن بازیکن میتواند به آزادی در دنیای بازی حرکت کند و محدودیتهای بسیار کمتری نسبت به انواع «داستان محور» دارد. در بازیهای جهان باز میتوانید به صورتهای مختلفی یک مرحله با به پایان برسانید و دست شما برای وارد کردن خلاقیت بازتر خواهد بود. سیر تکاملی بازیهای جهان باز تا قرن ۲۱ به کندی پیش میرفت؛ پس از ورود به قرن ۲۱، این نوع بازیها بیشتر با نمونههای مشابه انیمههای ژاپنی شناخته میشد. عرضه بازی GTA III نقطه عطفی در ورود این شکل از بازیها به مرحله جدید بود. اضافه کردن نماهای سهبعدی به فاکتورهای دو نسخه پیشین، اولین بازی جهان باز که تعریف امروزی ما از این نوع بازیها را شکل میدهد به وجود آورد. درواقع بازی جهان باز یک نوع بازی تلفیقی است. در این بازیها به بازیکن اجازه داده میشود که در کنار پس زمینه اکشن، کارهای غیر اکشن نیز انجام دهد. برای مثال، شما در بازی GTA میتوانید همزمان چند بازی انجام دهید. اما انجام مسابقات اتومبیل رانی در این بازی قابل مقایسه با انجام این مسابقات در یک بازی که صرفاً برای انجام مسابقات اتومبیل رانی ساخته شده است؟ قطعاً اینطور نیست. اما با این حال باز هم طیف گستردهای از نیازهای بازیکن برآورده میشود. داستان، یکی از مهمترین قسمتهای یک بازی به شمار میرود که در این سبک از بازی سازی از ثبات کمتری برخوردار است. شما در یک بازی جهان باز میتوانید بسته به احساسات و سلایق خود مراحل بازی را طی کنید و گاهی اوقات میتوانید تصمیم بگیرید یک شخصیت، وجود داشته باشد یا خیر؛ وجود چنین ابتکار عملی در این بازیها باعث لطمه به داستان میشود، چرا که گاهی ممکن است عدم حضور یک شخصیت باعث تأثیر های ذهنی در بازیکن شود و دید وی را نسبت به مراحل آینده تغییر دهد. بازی «ماین کرافت» یکی از بینظیرترین بازیها جهان باز بهحساب میآید که توسط شرکت موجانگ برای پلتفرمهای مختلف ساخته شد. سال ۲۰۰۹ بازیای معرفی شد که تعریف و تجربه ناب از بازیهای جهان باز را برای بازیکنان به وجود آورد؛ «ماین کرفت». بازیای که عملاً داستان نداشت؛ یک بازی که در آن همه چیز در اختیار بازیکن بود. بازیکن میتوانست هر چیزی که در ذهنش دارد را به صورتی که تا به حال در هیچ بازی نظیرش را ندیده بودیم بسازد. یک ایدهی بسیار ساده که باعث شد ده میلیون کپی از ماین کرفت در سراسر دنیا فروخته شود. بعد از انتشار ماین کرفت شرکتهای بازی سازی شروع به ساخت موجی گسترده از بازیهای جهان باز کردند. امروزه تقریباً تمامی بازیهایی که ساخته میشود به صورت جهان باز است. به طور کلی بازیهای جهان باز، خواسته یا ناخواسته باعث کمرنگ شدن داستان در بازی میشوند. چرا که بیشتر بازیکن محور خواهند بود و تنها کلیات یک داستان برای آنها تعریف میشود؛ این بازیکن است که با ذهن خود داستان را میسازد. در بازیهای جهان باز نمیتوان سلسله روابطی پیوسته با مراحل و اتفاقات بازی برقرار کرد چرا که بازیکن انتخاب میکند که چه موقع، چه کاری را انجام دهد. در واقع در این نوع بازیها داستان جای خود را با آزادی عمل عوض کرده است. در این بین بازیکنان آنچنان تشنهی این آزادی عمل و وارد کردن نظرات خود در بازی خواهند بود که کمتر به کم رمق شدن چراغ داستان توجه نشان میدهند. پس به جای اینکه شرکتهای بازی سازی وقت خود را صرف نوشتن یک روایت قوی برای چند مرحله بکنند، تلاش خود را معطوف به خلق صحنههایی میکنند که بازیکن با تفکرات و ایدههای خودش آن را پر و بال بدهد. البته این موضوع به طور کامل توسط بازیکن انجام نمیگیرد. برای مثال در یک بازی که به صورت جهان باز ساخته شده، بازیکن این دسترسی را دارد که از میان شخصیتهای موجود یکی را انتخاب کند و به وسیله آن شخصیت کارهایی که فقط کلیاتش مشخص شده را انجام دهد، یعنی اگر در یک بازی نیاز به دسترسی به یک اتاق وجود داشته باشد بازیکن میتواند انتخاب کند این دسترسی به وسیله نابود کردن درب انجام بپذیرد یا با صحبت با صاحب خانه! در اینجا بازی ساز دخالتی در انجام فرآیند عبور از مرحله یا انجام یک مأموریت خاص ندارد و به تبع آن نمیتواند بین بازیکن و شخصیتهای دیگر آن طور که میخواهد ارتباط برقرار کند. این قضیه در بازیهایی که روایت خطی دارند متفاوت است. در بازیهای روایت محور، سازنده میتواند با ایجاد یک سلسله وقایع، آزادی عمل و ایجاد قابلیتهای بسیار بالا از دیگر ویژگیهای بازیهای جهان باز است. یک داستان پیوسته را طوری روایت کند که بازیکن نسبت به محیط بازی واکنشهای مختلفی را نشان دهد. این نمونه شخصیتپردازیها در بازی Metal Gear Solid 5 و Skyrim به خوبی مشاهده میشود. بازیکن هر میزان که اتفاقات منفی در مورد شخصیت اصلی پیش بیاید باز هم در مراحل بعدی همان شخصیت را انتخاب میکند. البته بازیهای جهان باز نقاط ضعف هم دارند؛ برای مثال ۶۰ ساعت بازی برای یک بازی جهان باز تعریف میشود، بازیکن بعد از این مدت زمان تمامی جنبههای بازی را کشف کرده و دیگر هدفی برای انجام بازی ندارد. در واقع بازیکن به اوج بازی رسیده است و پس از آن شروع به کنار گذاشتن بازی میکند. این مورد در بازیهای جهان بسته با داستان و گیم پلیای قدرتمند میتواند جور دیگری باشد. بازیهای جهان باز معمولاً با حجمهایی بالا و جزئیات فراوان عرضه میشوند و این موضوع برای کاربران عادی کمی آزار دهنده خواهد بود؛ چرا که برای اجرای خوب و قابل قبول آنها نیازمند دستگاههایی قوی و یا کنسولهای روز دنیا هستند که شاید تأمین آنها برای همه مقدور نباشد. این مسئله از طرفی باعث کمال در صنعت بازی سازی میشود، چرا که کاربران بیشتر به جزئیات دقت کرده و کوچکترین اشکالات بازی را درک خواهند کرد، کیفیت بازیها بیشتر میشود و جنبه های گرافیکی بازی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. امروزه بیشتر بازیهای ساختهشده بهصورت جهان هستند پیاده کردن ایدههای بیشتر که در قالبهای داستان محور ایجاد آنها سخت خواهد بود، ساختار شکنی در ایجاد بازیها و از همه مهمتر بازتر شدن دید بازیکنان نسبت به بازی و خارج شدن از دیدگاههای تک بعدی، همه و همه میتواند صنعت بازیهای رایانهای را دچار تحولاتی شگرفت و البته مثبت بکند. اما چرا بازیهای رایانهای از تمرکز بر روی محوریت داستانی به سمت وارد کردن آزادی بیشتر برای بازیکن سوق پیدا کرده اند؟ یکی از مهمترین دلایل این اتفاق، علاقه بازیکنان به وارد کردن تصمیمات و سلایق خود به بازی است. «تاد هاوارد» در مورد علاقهی بازیکنان به بازیهای جهان باز میگوید: «وقتی که از من در مورد نقاط قوت بازیهای دنیای بازی میپرسند به آنها میگویم، فکر میکنم بدانم که چه چیزی این بازیها را اینقدر فوقالعاده کرده است؛ این مسئله به خاطر این است که این بازیها به بازیکن اجازه میدهند تا خودش تجربهای از که از بازی میخواهد را بسازد. شما به او وسایل لازم را میدهید و او خودش است که تصمیم میگیرد که چطور از آن وسایل استفاده کرده و از پس مشکلاتش بر بیاید. وقتی که دلش کمی زد و خورد بخواهد میتواند این کار را انجام دهد وقتی که ناراحت باشد میتواند از یک صخره بالا برود و غروب خورشید را تماشا کند.» محیطهایی با جزئیات بالا از صحنههایی که است که در بیشتر بازیهای جهان باز به کاربر ارائه میشود از دیگر دلایلی که این روزها شرکتهای بازی سازی را به سمت ساخت عنوانهای جهان باز سوق میدهد، توجیه اقتصادی است؛ درآمدهای هنگفت بازی سازان این ژانر ناشی از استقبال بسیار بالا از این بازی ها است. طی گزارشی که یوبیسافت از فروش بازیهای خود در سال ۲۰۱۳ منتشر نمود، درصد بزرگی از درآمد خود را مدیون فروش بازیهای جهان باز شرکت میداند. صرفهی اقتصادی این بازیها به قدری است که شرکتها ریسک عدم تطابق با سلیقه مخاطب را به جان میخرند و ایدههای جدید خود را در قالب بازیهای جهان باز عرضه میکنند. صرف نظر از ضعفهای داستانی که آن هم در همهی بازیهای جهان باز دیده نمیشود، این بازیها به خوبی انتظارات را بر آورده کردهاند. اگر بخواهیم یک جمع بندی از تمامی صحبتهایی که شد داشته باشم، باید بگوییم گرچه بازتر شدن فضای بازیها داستان آنها را محدود کرده است، اما از طرفی وارد کردن ایدههایی به اندازه تمام بازیکنان دنیا میتواند دنیای بازیهای رایانهای را وارد مرحله جدیدی از تکامل بکند. با توجه عطش روز افزون مخاطبان نسبت به انجام ایدههای جدید، شرکتهای بازی سازی بیش از پیش خود را درگیر دست و پنجه نرم کردن با نیاز های مورد انتظار مخاطبان کردهاند و رقابتی که میان غولهای این صنعت ایجاد شده در پایان کاملاً به نفع بازیهای رایانه و در آخر به نفع دوستداران بازیها خواهد بود. نظر شما در مورد بازی های جهان باز و تاثیرات آنها بر روی صنعت بازی سازی چیست؟ خوب یا بد؟ مسئله این است… نویسنده بهزاد ناصرفلاح زندگی دنیایی از بازی هاست و دنیا، از بازی های زندگی مسابقات بازی 21 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. متنفرم ازین سبک بازی و با ۲۷ سال سابقه گیمری افتخار میکنم که حتی یک بازی جهان باز رو بازی نکردم.داستان ضعیف و گرافیک ضعیف و اتلاف وقت بیخود و بی جهت از اساسی ترین نقاط ضعف این سری بازیهاست . ۰۳ برای پاسخ، وارد شوید “با ۲۷ سال سابقه گیمری افتخار میکنم که حتی یک بازی جهان باز رو بازی نکردم” حالا اینجا دیبازی هست ولی جای دیگه در مجمع گیمی دیگه اینو بهش افتخار نکن! ۳۰ منظورت چیه اینجا دیبازی ۰۰ یعنی تو GTAIII. GTAIV. GTAV. RDR SKYRIM بازی نکردی :۲۱: بعد خودت گیمر میدونی :۱۲: ۳۰ دوست عزیز از اسپم دادن بیجا و گیر دادن به دیگران بشدت خود داری کن ممنون! پ.ن: انقدرم اموجی های بچگانه نزار ۰۰ به بزرگی خودت ببخش :۱۵: ۰۰ خوب -چون باعث میشه کار تو این زمینه زیاد بشه و باعث بشه ایرادات رو برطرف کنن -یک مزیت هم که این سبک داره اینکه بازی هیچ وقت تموم نمیشه و دقیقا به خاطر همینه که همه رو آوردن به این سبک…..هم امکان اینو به سازنده میده که در طی زمان بتونه چندین بار از بازی پول دربیارن و از طرفی گیمر رو وابسته کنن . ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید اگه تیم سازنده واقعا برای دنیای باز کردن بازیش برنامه داشته باشه و بتونه در عین پرداخت ویژگی های مختلف این سبک،داستان و سیر روایی خوبی هم در بیاره،چرا که نه؟کیه که نخواد؟! نمونش سری سیزدهم فاینال فانتزی.نسخه اول نسبتا خطی بود(تا ۶۰ درصد بازی کلا خطی بود)نسخه دوم بازی وسیع تر شد و دست گیمر برای گشت و گذار خیلی بازتر.نسخه سوم کلا دنیای بازش کردن و در کمال حیرت،نه تنها داستان افت نکرد،بلکه غیر از یکی دو قسمت شاهد داستانی بسیار زیبا با کوعست هایی بشدت نو و حال خوب کن بودیم.خلاصه حال دادن به ملت :۱۵: در مقابل این قسمت،فاینال دوازدهم قرار داره که شاید از نظر پرداخت کلی و ویژگی های مختلف،از بازگشت لاتینگ در سطح بالاتری قرار بگیره،ولی از نظر داستانی یکی از ضعیف ترین فاینالاییه که منتشر شده.قشنگ مشخص بود سازنده های نتونستند به روند و مسیر درستی برای تعریف داستانشون دست پیدا بکنند و در این راه،حتی شخصیت پردازی رو هم از دست دادند!! من کلا تا همین چند سال پیش علاقه چندانی به این سبک نداشتم.از gta واقعا بدم میومد،مافیا حوصلم رو سرمیبرد. کلا میونه خوبی با دنیای باز نداشتم.ولی این چند سال و طی تغییراتی که این سبک به خودش دیده و تقریبا حضور پیدا کردنش در بیشتر سری های بازی های سابق خطی،در حد متال گیر(خداییش کی فکر میکرد متال گیر یروزی دنیای باز بشه؟!ها؟)راهش رو به دل بنده هم پیدا کرد و فعلا در رابطه ای شدیدا زیبا و پر از احساس بسر میبریم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اوپن وردا اکثرا کپی پیس یک دیگه ان هیچ جور خلاقیت توشون وجود نداره. یه دنیای بزرگ و تکراری با کلی کوئست کار نشده و کلیشه ای. ۰۲ برای پاسخ، وارد شوید بد. خلاص. جهاان باز ساختن کار هر کسی نیست ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید خوب ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید Open world بودن بازی ها خیلی خوبه به شرطی که موضوع و داستان و گیم پلی مناسب بازی open world رو بتونن توی بازی به خوبی پیاده کنن . مثلا بازی متال گیر در گذشته یک بازی تقریبا و شاید بشه گفت ۹۰٪ خطی بود.به شخصه مخالف open world شدن این بازی هستم چون نتونستن به خوبی المان های این سبک رو توش پیاده کنن… ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید به نظرم اپن ورلد شدن هرچیزی در این روزا،باعث شده هم مزه ی اپن ورلد بپره و دیگه حس و لذت قدیم رو نداشته باشه،هم حسابی کمبود بازی های خطی حس بشه! اپن ورلد خوبه اما نه این شکل!دیگه شورش درومده! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خب من به شخصه بازی های open world خیلی دوست دارم.اما مهم اینه که محیط باز بازی چقدر پویا و زنده باشه.مثلا یه بازی میبینی مثل gta v که محیط بازی فوق العاده کار شده و ادم لذت میبره یه بازی رو هم میبینی مثل واچ داگز که لقب اوپن وورلد رو یدک میکشه اما محیط بازی مثل شهر مرده هاست یه بازی open world باید ازادی عمل فوق العاده زیادی به گیمر بده که واقعا حس کنه تو یه شهر یا خیابون داره قدم بر میداره. ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید با تشکر.موضوع خوبی هست اپن ورد خوب هست ولی شورش رو در اوردن بازیسازا.فکر میکنن جهان باز بسازن دیگه مثل gta میفروشن! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
متنفرم ازین سبک بازی و با ۲۷ سال سابقه گیمری افتخار میکنم که حتی یک بازی جهان باز رو بازی نکردم.داستان ضعیف و گرافیک ضعیف و اتلاف وقت بیخود و بی جهت از اساسی ترین نقاط ضعف این سری بازیهاست . ۰۳ برای پاسخ، وارد شوید
“با ۲۷ سال سابقه گیمری افتخار میکنم که حتی یک بازی جهان باز رو بازی نکردم” حالا اینجا دیبازی هست ولی جای دیگه در مجمع گیمی دیگه اینو بهش افتخار نکن! ۳۰
دوست عزیز از اسپم دادن بیجا و گیر دادن به دیگران بشدت خود داری کن ممنون! پ.ن: انقدرم اموجی های بچگانه نزار ۰۰
خوب -چون باعث میشه کار تو این زمینه زیاد بشه و باعث بشه ایرادات رو برطرف کنن -یک مزیت هم که این سبک داره اینکه بازی هیچ وقت تموم نمیشه و دقیقا به خاطر همینه که همه رو آوردن به این سبک…..هم امکان اینو به سازنده میده که در طی زمان بتونه چندین بار از بازی پول دربیارن و از طرفی گیمر رو وابسته کنن . ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید
اگه تیم سازنده واقعا برای دنیای باز کردن بازیش برنامه داشته باشه و بتونه در عین پرداخت ویژگی های مختلف این سبک،داستان و سیر روایی خوبی هم در بیاره،چرا که نه؟کیه که نخواد؟! نمونش سری سیزدهم فاینال فانتزی.نسخه اول نسبتا خطی بود(تا ۶۰ درصد بازی کلا خطی بود)نسخه دوم بازی وسیع تر شد و دست گیمر برای گشت و گذار خیلی بازتر.نسخه سوم کلا دنیای بازش کردن و در کمال حیرت،نه تنها داستان افت نکرد،بلکه غیر از یکی دو قسمت شاهد داستانی بسیار زیبا با کوعست هایی بشدت نو و حال خوب کن بودیم.خلاصه حال دادن به ملت :۱۵: در مقابل این قسمت،فاینال دوازدهم قرار داره که شاید از نظر پرداخت کلی و ویژگی های مختلف،از بازگشت لاتینگ در سطح بالاتری قرار بگیره،ولی از نظر داستانی یکی از ضعیف ترین فاینالاییه که منتشر شده.قشنگ مشخص بود سازنده های نتونستند به روند و مسیر درستی برای تعریف داستانشون دست پیدا بکنند و در این راه،حتی شخصیت پردازی رو هم از دست دادند!! من کلا تا همین چند سال پیش علاقه چندانی به این سبک نداشتم.از gta واقعا بدم میومد،مافیا حوصلم رو سرمیبرد. کلا میونه خوبی با دنیای باز نداشتم.ولی این چند سال و طی تغییراتی که این سبک به خودش دیده و تقریبا حضور پیدا کردنش در بیشتر سری های بازی های سابق خطی،در حد متال گیر(خداییش کی فکر میکرد متال گیر یروزی دنیای باز بشه؟!ها؟)راهش رو به دل بنده هم پیدا کرد و فعلا در رابطه ای شدیدا زیبا و پر از احساس بسر میبریم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اوپن وردا اکثرا کپی پیس یک دیگه ان هیچ جور خلاقیت توشون وجود نداره. یه دنیای بزرگ و تکراری با کلی کوئست کار نشده و کلیشه ای. ۰۲ برای پاسخ، وارد شوید
Open world بودن بازی ها خیلی خوبه به شرطی که موضوع و داستان و گیم پلی مناسب بازی open world رو بتونن توی بازی به خوبی پیاده کنن . مثلا بازی متال گیر در گذشته یک بازی تقریبا و شاید بشه گفت ۹۰٪ خطی بود.به شخصه مخالف open world شدن این بازی هستم چون نتونستن به خوبی المان های این سبک رو توش پیاده کنن… ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید
به نظرم اپن ورلد شدن هرچیزی در این روزا،باعث شده هم مزه ی اپن ورلد بپره و دیگه حس و لذت قدیم رو نداشته باشه،هم حسابی کمبود بازی های خطی حس بشه! اپن ورلد خوبه اما نه این شکل!دیگه شورش درومده! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
خب من به شخصه بازی های open world خیلی دوست دارم.اما مهم اینه که محیط باز بازی چقدر پویا و زنده باشه.مثلا یه بازی میبینی مثل gta v که محیط بازی فوق العاده کار شده و ادم لذت میبره یه بازی رو هم میبینی مثل واچ داگز که لقب اوپن وورلد رو یدک میکشه اما محیط بازی مثل شهر مرده هاست یه بازی open world باید ازادی عمل فوق العاده زیادی به گیمر بده که واقعا حس کنه تو یه شهر یا خیابون داره قدم بر میداره. ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید
با تشکر.موضوع خوبی هست اپن ورد خوب هست ولی شورش رو در اوردن بازیسازا.فکر میکنن جهان باز بسازن دیگه مثل gta میفروشن! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید