خانه » مسابقات بازی بررسی داستانی بتمن آرکام سیتی – قسمت آخر × توسط سعید زعفرانی در ۱۳۹۰/۱۱/۰۱ , 23:09:58 68 *حامد.ق.ت/Hamedgh – دی ماه ۱۳۹۰* مقدمه: مطلب فوق بررسی داستانی بازی بتمن:شهر آرکام است در قالبی داستان گونه! که با ایجاد پرسش و پاسخ از زبان شخصیتهای بازی سعی در تعریف و باز کردن گره های داستانی و در نهایت شرح و بسط عیوب معدود آنست. داستانی که پر از بار معنایی و نشانه های خاص فلسفی است که در دیالوگها و روایت و شرح تصویری خود به نمایش گذاشته است. برای نوشتن این مطلب، بیش از هفتصد عکس از خود بازی مورد استفاده قرار گرفته تا زوایای مختلش به درجه گذاری درآمده و ارزش های داستانی و روایی این بازی از سایه بدر آمده و به روشنی پناه برد. برای فهم بهتر سبک نوشتاری مطلب فوق، شرح توضیحاتی برای درک بهتر دوستان عزیزم ایجاب می نماید. مطلب داستانی فوق مرکب از خط داستانی بازی(به رنگ آبی) و برخی دیالوگهای بازی (به رنگ بنفش) و توضیحات اضافی خودم (به رنگ مشکی) به زبان شخصیتهای بازی برای تفسیر بیشتر آنست. جملات به رنگ قرمز را همانند بازی کردن بتمن در نظر گرفته و توضیحات دیگر را بعنوان توضیحات یک راوی یا گوینده رادیویی در نظر بگیرید. دیالوگهای بتمن، آلفرد، باربارا و دکتر استرنج بخاطر نوع شخصیتشان به سبک عامیانه نوشته نشده است. بنابراین… سلینا: بتمن، صحنه بیرون آمدنت با جسم مرده ژوکر!، منو یاد نقاشی روی گاو صندوق هاروی انداخت. با عکسی از هابیل و قابیل! (توضیحات خودم به زبان سلینا است که در بازی گفته نشده است و مفاهیم و نشانه های بازی را کالبد شکافی می کند) ژوکر: من درست پشت سر تو هستم، بتمن! (از دیالوگهای زیبای بازی برای بسط بهتر و جذاب تر مطلب داستانی – دیالوگهای وابسته به همان رویداد یا اینکه آنرا توضیحاتی راجب رویدادهای دیگر فاش نشده در نظر بگیرید، بطور موازی با وقایع داستانی تا گره های داستانی و دلایل وقوع رویدادها آشکار شوند.) اما بتمن فریب خورده از ژوکر به صندلی بسته شده و ژوکر مقداری از خون آلوده اش به سم تایتان را به رگهای بتمن وارد کرده و بتمن… (تعریف خط داستانی بازی است. بهمراه سوالاتی که به علل یا عیوب داستانی اشاره دارد.) *بررسی داستانی فوق در قالبی جدید نوشته و بسط یافته که در جای دیگری نمونه آنرا نخواهید یافت. امید است این مطلب بهمراه نقد دوم و مکملی(بعدا در دسترس قرار می گیرد) که کل بازی را هدف قرار داده است، مفید و مورد توجه همه دوستان عزیزم واقع گردد. *** ادامه از قسمت چهارم در صحنه های پایانی و به یاد ماندنی بر روی صحنه تئاتر، ژوکر ِ سالم از بتمن می خواهد که دارو را به او بدهد. بتمن متعجبانه اظهار می کند که دارو پیش او نیست و شما آنرا پس گرفتید. تا ژوکر می خواهد جواب دهد…تالیا با حرکتی سریع شمشیر را در بدن ژوکر فرو می کند. و او بر زمین می افتد. بتمن به گذشته نگاهی می اندازد. به یاد ژوکر مسموم و ژوکر سالم در کنار هم می افتد. به یاد یادداشتی که هارلی در گاو صندوق آقای فریز بعد از دزدیدن دارو گذاشته، می افتد. که تصویر ژوکر در کارت ِ بازی و تصویر کپی گرفته از ژوکر در کنارش بود. ژوکر در تمامی اوقات با دادن نشانه ها حقیقت را به بتمن می گفت. درست در مقابل دیدگان بتمن!!! بتمن: این صحنه نمایش، مرا به یاد فیلم و پوستر وحشت/Terror می اندازد. برای دیدن تصویر در اندازه ی بزرگ، بر روی آن کلیک نمایید. تصویر سمت چپ: تئاتر شهر و لحظه مبارزه با قاب بندی زیبای سینمایی- تصویر وسط: پوستر درون شهر که اشاره به پایان بازی و نمایش بازیل کارلو بهمراه ژوکر دارد- تصویر راست: نقش بستن عبارت پایان/The End بر روی بدن بازیل کارلو که اشاره به پایان کار بازیل و ژوکر و در نهایت نمایش(فریب زیرکانه ژوکر) دارد. تالیا: همه چی تموم شد! بتمن: چرا ژوکر رو کشتی؟ تالیا: چرا؟! تو هرگز اینکار رو نمی کردی. برای من انتخابی باقی نگذاشتی. بتمن: همیشه انتخابی وجود دارد. تالیا قصد برگرداندن داروی ضد سمی را که به گفته خودش از هارلی گرفته به بتمن دارد. اما قبل از توضیح بیشتر، توسط ژوکر ِ زنده با تیر کشته می شود و دارو به پیش ژوکر ِ مرده می افتد(غافلگیری بهمراه ایجاد سوال). حال بتمن می فهمد که ژوکر اصلی، چه کسی است و او توسط تالیا کشته نشده است. و همه ما می فهمیم که چرا ژوکر پیشنهاد تالیا را پذیرفت. او ژوکر واقعی نبود. (سوالم را در چند پاراگراف بالاتر پاسخ دادم). اما باز هم سوال قبلی ظاهر میشود که چگونه تالیا از موضوع دزدیده شدن دارو توسط هارلی باخبر شده و سپس دارو را از هارلی پس گرفته است؟ او چطوری از جای بتمن در مقر ژوکر باخبر شده و بکمک او آمده بود؟ ژوکر: بنواز، بیشتر، آفرین… بتمن: شاید تالیا وقتی توسط راشال با شمشیر تهدید شد، از همکاری با پدرش منصرف شده و از دور مراقب من بوده و وقتی هارلی با داروها از مرکز پلیس خارج میشده او را تعقیب کرده و داروها را از هارلی گرفته و او را به میله بسته بود. و وقتی متوجه می شود که من در حین مبارزه با ژوکر در زیر آوار گیر کرده ام برای کمک به من پیشنهاد معامله را به ژوکر داده و جان مرا نجات بخشیده است. تالیا…! هر دوی ما از ژوکر فریب خوردیم…. ژوکــــــــر!!! تصویر ژوکر برروی کارت و کپی کاغذی و جمله “بزودی احیا خواهد شد” – نشانه گذاری ژوکر برای دریافت حقیقت توسط بتمن ژوکر به بتمن می گوید که او را فریب داده و حالا داروی ضد سم را می خواهد. ناگهان ژوکر مرده، تغییر شکل داده و دارو را بر می دارد. او بازیل کارلو بوده که با ژوکر همکاری می کرده است. مبارزه ای شکل گرفته و بتمن با شکست بازیل، دارو را بدست آورده و مقداری از آنرا می نوشد. بتمن: تو نباید اینجا باشی کارلو! چرا عضو گروه ژوکر شدی؟ کارلو: به خاطر قانون طبیعت!!! باربارا: بازیل کارلو…! سلینا: ملقب به آدم رُسی/Clayface ! یکی از هنرپیشه های آثار کلاسیک سینما بود. وقتی فهمید آثار کلاسیکی که در اونها بازی کرده دوباره می خواد بازسازی بشه و نقش او رو شخص دیگری به عهده گرفته، دیوانه شد و بعضی از عوامل بازسازی فیلمها رو کشت. و بعدها با دزدیدن عنصرهای شیمیایی و تزریق روی خودش، تبدیل به یه موجود زنده رُسی شد. کسیکه به هر شکل و ترکیبی می تونه تبدیل بشه. ژوکر: از جلوی راهم کنار برو، بتمن! من با جاودانگی قرار ملاقات دارم! ژوکر در طی یک فرصت مناسب به پشت بتمن پریده و دست او را با چاقو زخمی می کند. شیشه دارو بر روی زمین افتاده و می شکند. و بهمراهش آخرین امیدهای ژوکر هم نقش زمین می گردد(ایجاد تعلیق و کشش). اما چرا ژوکر به دست راست بتمن که دارو را نگهداشته بود، چاقو می زند در حالیکه بدان نیاز مبرم داشته و در صورت زخمی کردن دست بتمن، احتمال افتادن شیشه دارو وجود داشته است؟! …چرا به جاهای دیگر بتمن چاقو نزد؟… شاید ژوکر حماقت کرده است، در حالیکه او به باهوشی شهره است؟ …(نقص داستانی) ژوکر: خب که چی؟ همه می دونیم که آخرش منو نجات میدی؟ بتمن: هر تصمیمی که گرفتی در انتها باعث مرگ و بیچارگی مردم شده است. انسانها مردند. و من متوقفت کردم. اما تو دوباره برگشتی و همان کارها را تکرار کردی. درباره این جوک ِ خنده دار و تکراری فکر کن… می خواهی بدانی چه چیزی واقعا خنده دارست؟…بعد از همه کارهایی که تو انجام دادی، من نجاتت دادم!!! ژوکر: اون واقعا… خیلی خنده داره!!! ژوکر: جوابها باعث شادی همیشگی شما نمیشند. بعضی وقتها نیاز دارید که در برابر ناامیدی مقاومت کنید.درباره اش فکر کن. شوی تلویزیونی محبوبت رو تصور کن که دائم تماشایش می کنی. کانالهاش رو بالا و پایین می کنی. با اون رویدادهای احمقانه و دیوونه کننده ای که نشون میدن! و بعد بنگ …! اونها دائم چیزهایی رو میگند که همیشه تکرار می کنند. چیزهایی رو که دلشون می خواد!… می خواید همیشه شاد باشید؟ واقعا چه معنی میده؟! چطوری تمامی خوشی ها و شادیها در کلیسا به فرجام رسیده و سرانجام پایان می گیرند(با مرگ)؟ شما آقایون باید یه چیز ساده رو بفهمید! که من ماورای هر چیزم… ماورای هر چیز خوب!!! (ماهیت شر و بدی) – (این جملات در این قسمت بازی گفته نمی شود. اما…توسط من در اینجا درج شده است.) ژوکر با لبخند می میرد! در حالیکه تغییر را در چهره بتمن دید. بتمن او را نکشت اما نجات هم نداد. او در کنار رقیب و دوست همیشگی خودش با لبخندی از واقعیت طنزآلود او مرد. سلینا: بـــتی، شنیدم که سزای ساسز! رو هم بهش چشوندی. یه جامعه ستیز واقعی، که تعداد قربانی ها برایش مهم بود و آمار اونها رو با کشیدن خط بر روی بدنش نگه می داشت. بتمن…! صحنه بیرون آمدنت با جسم مرده ژوکر، منو یاد نقاشی روی گاو صندوق هاروی انداخت. با عکسی از هابیل و قابیل! اوه… راستی یادم اومد باید به سراغ وسایل ارزشمندم برم و یه خـُرده حسابی هم با “هاروی ِ سیاه و دنت ِ سفید” دارم!!! .(جملات مشکی: توضیحات خودم در جهت کالبد شکافی شخصیتها و در نهایت داستان بازی) برای مشاهده ی تصویر در اندازه ی اصلی بر روی آن کلیک نمایید. تصویر سمت چپ و وسط: روی دست آوردن ژوکر توسط بتمن – تصویر سمت راست: نقاشی هابیل و قابیل آلفرد: قابیل برادرش هابیل را کشت. و دو گانگی رفتاری انسانها را به نمایش گذاشت. خیر و شر، تاریکی و روشنایی!… ارباب وین!… ژوکر روی دیگر بتمن بود. .(توضیحات خودم در جهت کالبد شکافی شخصیتها و در نهایت داستان بازی) باربارا: یاد حرفهای دکتر استرنج افتادم ” بتمن!…حضور تو باعث بوجود آمدن این موجودات شده است.آنها شبیه میکروب گسترش می یابند. شما محیطی را بوجود آوردید…” منظور دکتر استرنج این بوده که با نوع عدالتی که بتمن اجرا می کند شر و گناه از بین نرفته بلکه دوباره ظهور کرده و قویتر می شود. بنابراین دکتر استرنج نوع عدالت خودش را که از بین بردن شر و گناه بود را به اجرا گذاشت تا گاتهام را از وجود خلافکارها پاک کند.(توضیحات خودم در جهت کالبد شکافی شخصیتها و در نهایت داستان بازی) آلفرد: … اگر جنایت و فساد نمی کنی، فاسد و جنایتکار نیستی، در جهت نجات و حفظ جنایتکاران و فاسدان نیز بر نیا! .(توضیحات خودم در جهت کالبد شکافی شخصیتها و در نهایت داستان بازی) هاروی: ما آینده آرکام هستیم، آینده گاتهام! گوردون(رییس پلیس): بتمن! اونجا چه اتفاقی افتاد؟ بتمن: ………… (سکوت)!!! (سکوت جوابی غیرقابل پاسخ است. از ج. ک. چسترتون) . تیتراژ… (ممنون آقای سفتون هیل) . نجوای عاشقانه ژوکر… صدای هارلی… هارلی: آروم باش بچه کوچولو، صدا نکن، مامان می خواد بخاطر تو همه آدمای لعنتی دنیا را بکشه! سکوت … تاریکی!!! — ویرایش عکس از حامد.ق.ت/Hamedgh : طرح Smile و Batman را از سایتهای دیگر برداشت شده اما طرح ادغام آنها از جانب این حقیر است و صحنه پایانی بازی و روی دست بردن ژوکر توسط بتمن را نمایش می دهد. — Hamedgh/حامد.ق.ت/ ۲ -۱۰-۱۳۹۰ تا الی ۱۶-۱۰-۱۳۹۰ پانوشت۱: در صورت استفاده از این مطلب در سایتهای دیگر از ذکر نام منبع و نویسنده اش دریغ نورزید. پانوشت۲: نویسندگان بازی: پل دینی/ Paul Diniو پل کروکر/ Paul Crocker و سفتون هیل/ Sefton Hill کارگردان بازی: سفتون هیل/ Sefton Hill سبک: اکشن/ماجراجویی محصول: ۲۰۱۱ بارگیری تمام متن به صورت PDF از سایت دنیای بازی رمز فایل: www.dbazinews.com نویسنده سعید زعفرانی http://www.last.fm/user/SaeeD22000Z مسابقات بازی 68 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. داداش دمت گرم ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید حامد جان دستت درد نکنه منکه پیش از اینکه مقاله ی زیبای شما رو بخونم بازی رو تموم کردم وهمه ی قسمت بازی رو درست متوجه نشدم ولی موقعی که مقاله ی شما رو کامل خوندم دارم بازی رو از اول میرم واقعا خسته نباشی خیلی عالی بود ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید سعید و ارش عزیز دستتون درد نکنه و حامد جون عالی بود فقط امیدوارم که اخریش نباشه :wink: میگم فکر کنم بازی الن ویک هم پتانسیل همیچون مقاله ای داشته باشه ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بی نظیر بود. ببخشید اینو میگم ولی فکر کنم متین ایزدی باید بیاد جلوت لنگ بندازه. منتظر کارهای دیگتم هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با سلام! metal milita عزیز! از اینکه از متن خوشت آمده، خوشحال هستم. و اما… متین ایزدی… انسان باسوادی است و مطالعه گر، حداقل در حیطه هایی که قلم می زند!…بخش فیلم بازی او را در دنیای بازی از دست ندهید… لطف او به خود را فراموش نمی کنم. او پتانسیلی دارد که هنوز بطور کامل آزاد نشده، چرا که نیازمند دانش بیشتری است که در مورد همه ما صدق می کند… اما یادداشت او درباره اسکایریم، کمی مرا اندوهگین کرد و نقدی برایش نوشتم(که صد البته نقد من نیز می تواند نادرست باشد)… مطالب خوبی نوشته بود اما درباره اسکایریم صدق نمی کرد…هر چند هر منتقد و صاحب نظری، دریچه های خود را می گشاید و قابل احترام! بنابراین عبارت لنگ اندازی صدق نمی کند. هر فردی که لنگی دارد به دور کمر خودش پیچیده است… در این گرمابه گلستان ِ این سرزمین! و نداشتن لنگ به معنای ورود به بخش خزینۀ گرمابه ممنوع!!! (با کمی طنز) — با تشکر از شما! ۰۰ صد درصد در این که متین ایزدی عزیز منتقد صاحب سبکی در حیطه ی بازی هست شک ندارم. عبارت فوق هم برای مزاح بود امیدوارم به دل نگیری و نگیرن. در کل ممنون. ۰۰ دوست عزیز Hamedgh واقعا استعداد خوبی در نمایشنامه نویسی داری هر قسمتی که میخوندم در واقع انگار داشتم دوباره بازی میکردم من از بازی بتمن اصلا خوشم نمیاد ولی سبک نوشتن واقعا جالب بود امیدوارم در اینده یه نمایشنامه نویس موفق بشی :-D ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با سلام! Sheva2 عزیز! نمایشنامه نویسی بسیار مشکل است. نوشتن پرده ها و ترسیم فضای خاص آن… اما اگر برخی نمایشنامه های تئاتر شهر تهران منظور شماست، شاید! اما قالب نوشتاری بررسی بتمن: شهر آرکام همانند خود بازی است. بیشتر شبیه کمیک نویسی با قاب بندی شبیه به آن! البته در این مطلب، مخاطبینی را در نظر داشتم که بازی را انجام داده اند، یا قصد انجام آنرا دارند، و خواندنش می تواند دریچه ای دیگر را بر روی آنها بگشاید از جهت انجام درست بازی و درک مفاهیم آن! اما…حالا که می بینم برای دوستانی که بازی را انجام نداده اند یا از آن خوششان نمی آید هم مفید بوده، جای بسی خوشحالیست. با تشکر از شما! ۰۰ آقا حامد من واقعا نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم خیلی زحمت کشیدید خیلی زیاد واقعا خسته نباشی فقط چیزی که هست من الان فایل زیپ شده رو دانلود کردم ولی می خوام بازش کنم pass word می خواد چی کار کنیم؟! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید پسورد www . dbazinews . com میباشد ، دوست من :wink: ۰۰ پسورد فایل زیپ: http://www.dbazinews.com به همین صورت و با حروف کوچک ۰۰ مرسی :-P ۰۰ بسیار عالی….ممنون حامد جان…. واقعا ادم دهنش از این داستان فوق العاده و محشر وا می مونه…. :roll: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید انقدر خوب نوشتی این داستان رو که نمی دونم چی بگم.فقط خسته نباشی. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید حامد عزیزخیلی جالب بود ممنون از مقاله خیلی زیبات مرسی :lol: :twisted: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید حامد عزیز… :wink: باور کن تو خیلی ادم بزرگی هستی… من دیوونه ی این مقاله ی بسیار زیبا شدم…اصلا به طرز وصف ناپذیری زیباست…زیبایی این مقاله به حدیه که لذت بازی بتمن رو دوچندان میکنه… :wink: به خاطر تو میخوام یه دور دوباره بازی رو از اول بازی کنم… :wink: واقعا عاشق سبک نوشتنت شدم… بازم بازی های دیگه ای رو حتما نقد کن… :wink: امیدوارم یه روز کمیک بوک هات و نقد های بزرگ و ارزشمندت رو حتی در سایت گیم اسپات ! بخونم :wink: :wink: اگه ایمیل یاهو داری خوشحال میشم داشته باشم :wink: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید با سلام! Rizio_16 !عزیز می دانم از روی لطف اینچنین اظهار نظر می کنی… و امیدوارم تعریف شما همانند محلول تایتان(منظورم غرور کاذب) بر روی من اثر نکرده و به سرنوشت ژوکر دچار نشوم.(طنز) — و اما… چت باز نیستم(مدتهاست کنارگیری کرده ام) ولی آدرس پست الکترونیکی من … (HamedHamedghgh@gmail.com) — با تشکر! ۰۰ نمایش بیشتر
حامد جان دستت درد نکنه منکه پیش از اینکه مقاله ی زیبای شما رو بخونم بازی رو تموم کردم وهمه ی قسمت بازی رو درست متوجه نشدم ولی موقعی که مقاله ی شما رو کامل خوندم دارم بازی رو از اول میرم واقعا خسته نباشی خیلی عالی بود ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
سعید و ارش عزیز دستتون درد نکنه و حامد جون عالی بود فقط امیدوارم که اخریش نباشه :wink: میگم فکر کنم بازی الن ویک هم پتانسیل همیچون مقاله ای داشته باشه ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بی نظیر بود. ببخشید اینو میگم ولی فکر کنم متین ایزدی باید بیاد جلوت لنگ بندازه. منتظر کارهای دیگتم هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با سلام! metal milita عزیز! از اینکه از متن خوشت آمده، خوشحال هستم. و اما… متین ایزدی… انسان باسوادی است و مطالعه گر، حداقل در حیطه هایی که قلم می زند!…بخش فیلم بازی او را در دنیای بازی از دست ندهید… لطف او به خود را فراموش نمی کنم. او پتانسیلی دارد که هنوز بطور کامل آزاد نشده، چرا که نیازمند دانش بیشتری است که در مورد همه ما صدق می کند… اما یادداشت او درباره اسکایریم، کمی مرا اندوهگین کرد و نقدی برایش نوشتم(که صد البته نقد من نیز می تواند نادرست باشد)… مطالب خوبی نوشته بود اما درباره اسکایریم صدق نمی کرد…هر چند هر منتقد و صاحب نظری، دریچه های خود را می گشاید و قابل احترام! بنابراین عبارت لنگ اندازی صدق نمی کند. هر فردی که لنگی دارد به دور کمر خودش پیچیده است… در این گرمابه گلستان ِ این سرزمین! و نداشتن لنگ به معنای ورود به بخش خزینۀ گرمابه ممنوع!!! (با کمی طنز) — با تشکر از شما! ۰۰
صد درصد در این که متین ایزدی عزیز منتقد صاحب سبکی در حیطه ی بازی هست شک ندارم. عبارت فوق هم برای مزاح بود امیدوارم به دل نگیری و نگیرن. در کل ممنون. ۰۰
دوست عزیز Hamedgh واقعا استعداد خوبی در نمایشنامه نویسی داری هر قسمتی که میخوندم در واقع انگار داشتم دوباره بازی میکردم من از بازی بتمن اصلا خوشم نمیاد ولی سبک نوشتن واقعا جالب بود امیدوارم در اینده یه نمایشنامه نویس موفق بشی :-D ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با سلام! Sheva2 عزیز! نمایشنامه نویسی بسیار مشکل است. نوشتن پرده ها و ترسیم فضای خاص آن… اما اگر برخی نمایشنامه های تئاتر شهر تهران منظور شماست، شاید! اما قالب نوشتاری بررسی بتمن: شهر آرکام همانند خود بازی است. بیشتر شبیه کمیک نویسی با قاب بندی شبیه به آن! البته در این مطلب، مخاطبینی را در نظر داشتم که بازی را انجام داده اند، یا قصد انجام آنرا دارند، و خواندنش می تواند دریچه ای دیگر را بر روی آنها بگشاید از جهت انجام درست بازی و درک مفاهیم آن! اما…حالا که می بینم برای دوستانی که بازی را انجام نداده اند یا از آن خوششان نمی آید هم مفید بوده، جای بسی خوشحالیست. با تشکر از شما! ۰۰
آقا حامد من واقعا نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم خیلی زحمت کشیدید خیلی زیاد واقعا خسته نباشی فقط چیزی که هست من الان فایل زیپ شده رو دانلود کردم ولی می خوام بازش کنم pass word می خواد چی کار کنیم؟! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بسیار عالی….ممنون حامد جان…. واقعا ادم دهنش از این داستان فوق العاده و محشر وا می مونه…. :roll: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
حامد عزیز… :wink: باور کن تو خیلی ادم بزرگی هستی… من دیوونه ی این مقاله ی بسیار زیبا شدم…اصلا به طرز وصف ناپذیری زیباست…زیبایی این مقاله به حدیه که لذت بازی بتمن رو دوچندان میکنه… :wink: به خاطر تو میخوام یه دور دوباره بازی رو از اول بازی کنم… :wink: واقعا عاشق سبک نوشتنت شدم… بازم بازی های دیگه ای رو حتما نقد کن… :wink: امیدوارم یه روز کمیک بوک هات و نقد های بزرگ و ارزشمندت رو حتی در سایت گیم اسپات ! بخونم :wink: :wink: اگه ایمیل یاهو داری خوشحال میشم داشته باشم :wink: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با سلام! Rizio_16 !عزیز می دانم از روی لطف اینچنین اظهار نظر می کنی… و امیدوارم تعریف شما همانند محلول تایتان(منظورم غرور کاذب) بر روی من اثر نکرده و به سرنوشت ژوکر دچار نشوم.(طنز) — و اما… چت باز نیستم(مدتهاست کنارگیری کرده ام) ولی آدرس پست الکترونیکی من … (HamedHamedghgh@gmail.com) — با تشکر! ۰۰