خانه » مسابقات بازی ناجی «وظیفه» یا تکرار مکررات؟ | نگاهی تلخ بر Call Of Duty WWII × توسط علی ارکانی در ۱۳۹۶/۰۴/۲۷ , 18:32:02 12 مجموعه «ندای وظیفه» در عین جوان بودن (تنها ۱۴ سال سن در مقایسه با مجموعههای همسبک خود مثل «مدال افتخار» با ۱۸ سال قدمت) برای همه ما خاطرهساز است. حتی آنهایی که چندان اهل بازیهای رایانهای نیستند هم حداقل اندکی از این بازی میدانند و در کمترین حالت، نام آن را شنیدهاند. اما چه چیز باعث شده تا عنوانی که در زمان عرضه اولیه برای شناساندن خود به بازیکنان با رقیبان زیادی (مدال افتخار، «میدان نبرد» (Battlefield)، «کانتر استرایک» و…) دست و پنجه نرم میکرد، امروزه به یکی از قطبهای سبک تیراندازی اول شخص (FPS) تبدیل شده است؟ مهمتر از این، آیا معرفی نسخهی جدید این مجموعه میتواند باز هم این عنوان را به روزهای اوج خود بازگرداند؟ در ادامه همراه دنیای بازی باشید. این گروه خشن! مسیر طولانی انجام وظیفه! اولین نسخه این بازی در سال ۲۰۰۳ بهبازار آمد، درحالیکه شرکت EA دو مجموعه بازی محبوب در این سبک را به شکلی مرتب به بازار عرضه میکرد و تقریبا بازار را قبضه کرده بود. سری مدال افتخار در زمان جنگ جهانی دوم جریان داشت و به دلیل تمرکز بر محتوای داستانی و تاریخی (با وجود کارگردان بزرگی مانند «استیون اسپیلبرگ» به عنوان خالق این مجموعه)، طرفداران خود را پیدا کرده بود. مجموعه میدان نبرد هم با تمرکز بر بخش چندنفره و استفاده از انواع ابزارآلات جنگی (تانک، هواپیما و…) توانسته بود این گروه از طرفداران FPS را به خود جذب کند. اما ندای وظیفه با ترکیب این دو بخش و ارائهی تجربهای متعادل از داستان و مبارزات چند نفره توانست جای خود را میان هر دو گروه باز کند. نکته اصلی این بازی، وجود نوآوری مهمی به نام «نشانه گیری با مگسک» یا همان ADS بود. هرچند این مکانیزم اولین بار نبود که در یک بازی دیده میشد (استاد کوجیمای بزرگ به/ خوبی این قابلیت را در متال گیر ۲ پیاده کرده بود)، اما اولین بار بود که به این خوبی در یک بازی اولشخص پیادهسازی شده بود. این امر به بازیکنان احساس باورپذیری و آزادی بیشتری در مبارزات میداد، انگار که واقعا تفنگ در دست، در حال مبارزه بودند. نوآوریهای این مجموعه به همینجا ختم نشد. در قسمت دوم بازی در سال ۲۰۰۵ ما شاهد پدیدهای دیگر بودیم: حذف شدن نوار سلامت معروف! دیگر نیاز نبود برای التیام گلولههای دژخیمان دشمن مدام در پی بستههای کمکهای اولیه باشیم! کافی بود کمی استراحت کرده و هوایی تازه کنیم! این نوآوری هم خیلی زود مانند قبلی در بسیاری از بازیها تکرار شد و تاکنون هم ادامه دارد. قسمت سوم بازی را شاید بتوان تکرار یک روند موفق دانست و زیاد به آن نپرداخت، اما قسمت چهارم، شاهکاری بینظیر از حیث شخصیتپردازی (مثل «کاپیتان پرایس» که پیش از این با پدربزرگ وی در نسخههای اول و دوم بازی آشنا شده بودیم و اینبار پای ثابت و شخصیتی محوری در بازی بود)، روند بازی (ورود به دنیای مدرن و استفاده از اسلحههای امروزی)، داستانی جذاب و پر از احساس، سیاست و خیانت و هیجان و مهمتر از همه، امکان شخصیسازی تفنگهای بازی برای اولین بار در مجموعه (و بسیاری از رقیبان مثل میدان نبرد) باعث شد تا ندای وظیفه برای همیشه جای پای خود را در این سبک محکم کرده و یک سر و گردن از رقیبان خود بالاتر بایستد. این نوآوریها آنقدر پیشرفت کردند که در نسخه آخر بازی ما در تمامی مکانهای ممکن به مبارزه پرداخته بودیم؛ از اعماق اقیانوس ( قسمت هفت یا «عملیات سرّی») تا فضا و آینده (جدیدترین قسمت بازی) طرفداران این مجموعه تقریبا در هر نسخه، نبرد با تجهیزات جدیدی را تجربه میکردند که یا پیش از این در بازیهای دیگر وجود نداشتند و یا به این خوبی ساخته و پرداخته نشده بودند: استفاده از لباس پرواز یا همان Wing Suit (عملیات سرّی)، مبارزه با زامبیها (اولین بار در قسمت پنجم یا «جهان در جنگ»)، استفاده از لوازم جانبی قابل تغییر در هر لحظه از بازی در اسلحهها (مثل دوربینهایی که قابلیت تغییر بین حالت نزدیک و دور را داشتند؛ اولین بار در قسمت ۸ یا MW3)، استفاده از رباتهای جنگنده (اولین بار در قسمت ۶ یا MW2)، کنترل سگ باوفا و مخفیکار همراه شما (قسمت ۱۰ یا «ارواح») و استفاده از انواع تسلیحات و ابزارآلات تخیلی و فضایی مثل اسکلت خارجی (قسمت ۱۱ یا «نبردهای پیشرفته») و بسیاری نوآوریهای دیگر. نبرد در همه جا و با همه نوع سلاح! طلاق عاطفی در «عملیات سرّی ۲» اما این مجموعه همیشه با چنین قدرتی حرکت نکرد. همانطور که میدانید، دیگر چندین سال است که بازیکنان و طرفداران این مجموعه مثل قبل از معرفی نسخهی جدید این بازی شگفتزده و خوشحال نمیشوند. هر چند با این حال، هنوز هم پرفروش ترین بازی سال میشود و طی ۴ سال گذشته، همواره ۲ نسخه پیاپی آن در ابتدا و انتهای فهرست ۱۰ بازی پرفروش سال قرار میگیرند (مثل «نبرد بینهایت» و «عملیات سرّی ۳» به ترتیب با رتبههای اول و هشتم در فهرست پرفروشترین بازیهای ۲۰۱۶) اما این فروش، به معنای رضایت کامل نیست. طرفداران مجموعه، بازی محبوبشان را کنار نمیگذارند، اما دیگر مثل روزهایی که با «سوپ مکتویش و گوست» سپری میکردند، عاشق و دلبسته این عنوان نیستند؛ این «طلاق عاطفی» از کجا آغاز شد؟ غرق شده در آینده شاید بتوان عملیات سرّی ۲ را نقطه آغازین این دلسردی دانست. از این نسخه به بعد و تا همین حالا، تمامی عناوین ندای وظیفه در آینده روایت شده است و این موضوع طرفداران را خسته کرده؛ تا جایی که پیشنمایش معرفی نسخه حاضر بازی به دومین ویدیوی منفور تاریخ اینترنت بدل شده است (در یوتوب)؛ عنوانی که زمانی تنها در چند دقیقه میتوانست شما را در دل میدان نبرد قرار دهد، اکنون بسیار باورناپذیر و دور از ذهن به نظر میرسد. شرکتهای رقیب هم که در این سالها به کپیبرداری از نوآوریهای این مجموعه محکوم میشدند، فرصت را غنیمت شمرده و سعی کردند طرفداران این سری را به سمت محصولات خود ترغیب کنند (مثل میدان نبرد ۱ که برای اولین بار جنگجهانی اول را به تصویر میکشید و مورد استقبال هم قرار گرفت). WW II وارد میشود! «اکتیویژن» که خیلی زودتر از بنده و شما متوجه این نارضایتیها شده بود، امسال اقدام به معرفی نسخه جدید بازی، آن هم باب میل طرفداران کرد. با معرفی «جهان در جنگ ۲» و نمایش آن در E3، بسیاری از طرفداران مجموعه به بازگشت آن به روزهای اوجاش امیدوار شدند. ویدیوی معرفی بازی بسیار مورد پذیرش و استقبال قرار گرفت و همراهان دیرینهی این بازی، یک بار دیگر توانستند سر خود را در این میدان بالا بگیرند! اما گروهی هم بودند که بیش از پیش دلسرد شدند و نگارندهی این متن نیز منجملهی همین گروه است. حال من هم مثل این سرباز است: پر از بیم و امید… ندای وظیفه یا ندایی از سر وظیفه؟ بگذارید یک مسئله را روشن کنیم: من «کال باز» هستم و از طرفداران این مجموعه بوده و آن را به رقیبانش ترجیح میدهم، اما به هیچ وجه از آمدن نسخه جدید خوشحال نیستم و آن را یک شکست بزرگ میدانم! شاید حرفهایم شما را نارحت و عصبانی کند، اما باور کنید برایشان دلایلی دارم؛ دلایلی که از نظر من این نسخه را به نسخهای تکراری و خالی از نوآوری و جذابیت تبدیل میکند. ۴ دلیل اصلی من برای این ادعا به شرح زیر است: ۱. تکرار و تکرار این نسخه از بازی هم در جنگ جهانی دوم سپری میشود؛ بازهای زمانی که بیش از این ۴ مرتبهی دیگر هم در مجموعه به آن پرداخته شده است و با اضافه شدن این قسمت، شاهد پنجمین نسخه در این زمان هستیم. در پتانسیل داستانی و مبارزهای جنگ جهانی دوم شکی نیست، اما مگر این «درخت» چندبار در سال میوه میدهد؟ چند بار باید از این بازه زمانی بازی آن هم توسط یک شرکت (ما در اینجا هیچ کاری با n نسخه بازی مدال افتخار و میدان نبرد که آنها هم در این بازه زمانی جریان داشتهاند، نداریم! باور کنید!) ساخته شود تا به این نتیجه برسیم که «خوب، دیگر از جنگ جهانی دوم سیر شدیم»؟ سند این تکرار و به تهدیگ خوردن کفگیر سوژههای اکتیویژن در جنگ جهانی دوم، استفاده مجدد از «نبرد نورماندی» است؛ نبردی که یکبار در قسمت اول بازی از راه هوایی و یکبار هم در قسمت دوم از راه دریا آن را تجربه کرده بودیم و اینبار هم باید به همان محل برویم؛ خدا میداند چهطور! به قول شاعر: «خاطرات نورماندی، محاله یادم بره!» ۲. فرصتهایی که از دست رفت خیلی از طرفداران توقع داشتند تا این قسمت بتواند مانند نسخه جدید بازی میدان نبرد، جنگ را به زمانی در تاریخ ببرد که کمتر در عصه بازیها به آن پرداخته شده باشد یا حداقل برای بازیکنان این مجموعه جدید باشد. EA با بردن ما به جنگ جهانی اول، روایاتی هرچند غیردقیق اما جذاب و تازه پیش رویمان قرار داد و داستان جنگی را برای ما گفت که قرار بود جنگی باشد برای پایان دادن تمامی جنگها، اما هیچ چیز را پایان نداد. ندای وظیفه هم میتوانست به دورهای بازگردد که حداقل کمترین توجه را به آن کرده بود (ویتنام!). تصویری مفهومی یا کانسپتآرتی از بازی لغو شده «ندای وظیفه: مه جنگ» که در ویتنام جریان داشت؛ نقل از IGN جنگ ویتنام این پتانسیل را داشت تا مبارزات چریکی، جنگ در مناطق مردابی (فضاهای نسبتا بسته)، شرایط جوی بسیار متغیر، سلطهی مشهور بالگردها بر فراز آسمان، پیدایش بمبهای آتشزا و مهمتر از همه، نیروهای ویژهای در ارتش دشمن که هیچ ترسی از مرگ نداشتند (تخریبچیهای ویتکونگ) را برایمان بهنمایش بگذارد. تنها اشارهای که تاکنون در این سری به جنگ ویتنام شده است، چند مرحله در نسخه عملیات سرّی بود که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. ۳. کپیبرداری این بار کوزهگر هم در کوزه افتاد! ندای وظیفه که به نوآوری معروف بود، اکنون از المانهایی در گیم پلی خود استفاده کرده است که ما در میدان نبرد ۱ شاهد آنها بودهایم. حمله به دشمن با سر نیزه از راه دور و حتی استفاده از بیلچه بهعنوان یک سلاح سرد، دو نکتهای بودند که در گیمپلی نسخه جدید ندای وظیفه به آنها اشاره شد؛ نکاتی که بهانهی خوبی برای انتقام گرفتن «بتل بازها» از «کال بازها» بود! ۴. خداحافظ شخصیسازی یکی از نقاط قوت بزرگ مجموعه ندای وظیفه، امکان شخصیسازی بسیار زیاد و وجود تنوع عظیمی از لوازم جانبی برای اسلحههای بازی است. این تونع عظیم به بازیکنان این امکان را میداد تا اسلحهی خود را آن طور که واقعا تمایل دارند بسازند و بسیاری با ادغام این لوازم و اسلحهها به ترکیبهای جالبی میرسیدند. این لوازم و قطعات جانبی در جدیدترین قسمت بازی به نزدیک ۵۰ عدد میرسید، در حالی که در آخرین نسخه از ندای وظیفه که در جنگ جهانی دوم جریان داشت (جهان در جنگ)، تنها شاهد ۱۲ عدد از آنها بودیم! با بازگشت به جنگ دوم جهانی، اکتیویژن یک بار دیگر باید به نوآوری در این بخش خاتمه دهد، زیرا جنگ دوم دیگر آینده نیست که بتوان با استفاده از تخیل دست به اختراعات زد! تنی چند از دوستان و همراهان تفنگی! شاید از نظر بسیاری از شما هنوز برای قضاوت در خصوص این بازی زود باشد، اما من و بسیاری دیگر همانند من برای آیندهی این مجموعه نگران هستیم. دیدن سقوط مجموعهای که آن را دوست دارید، هیچ وقت آسان نیست. شاید از نظر شما «جوجه را آخر پاییز میشمارند»، اما از نظر ما، «سالی که نکوست، از بهارش پیداست». به نظر شما آیا ایرادات فوق بر این قسمت وارد است؟ آیا نسخه جدید این بازی بازگشت آن به روزهای اوج را همراه دارد یا تنها تکرار مکررات است؟ نویسنده علی ارکانی از کودکی دنیای بازی های رایانه ای برایم همیشه پر از جادو بود؛ جادویی که بر خلاف هنرهای دیگر، خود من خالق آن بودم. اکنون بیش از بیست سال از اولین روزی که پا به این دنیای جادویی گذاشتم می گذرد و هنوز هم تشنه کاوش بیشتر آن هستم. Call of Dutyپی سی گیمینگ (PC Gaming)شرکت اکتیویژن مسابقات بازی 12 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. شما از چرت و پرت هایی که نوشتید معلومه بتل باز هستید. یه جور دارید از کپی برداری حرف میزنید انگار بتلفیلد وان خالص نوآوری بود و هیچ کپی برداری نداشت دایس روایت ۶ قسمتی رو که تو بتل وان استفاده کرده بود رو از یکی از نسخه های فرعی کالاف برداشته بود و یا اسب تو بتل وان رو هم از بلک آپس ۲ برداشته بود. وقتی اطلاعات ندارید مقاله ننویسید کال بازا از بلک اپس ۲ به بعد از کالاف ناراضی نشدن از اینفینیتی وارفار ناراضی شدن اونم نه به خاطر محتوای بازی به خاطر اینکه مدت زیادی بود کالاف رو به فضا برده بودن. اسلج همر Call of Duty WWII رو دقیقا بعد از COD AW ساخت یعنی دو یا سه سال قبل از اینکه بتلفیلد یک ساخته بشه پس یعنی هیچ کپی برداری صورت نگرفته پس بی دلیل و بدون مدرک از این حرفا نزنید. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید واقعن بلک اوپس ۱ یه چی دیگ بود با این حال هیچی مولتی بتل نمیشه . وقتی ک برای اولین بار مولتی بد کمپانی ۲ رو بازی کردم دیگ نتونستم کال بازی کنم ینی نمیشد نمی گنجید نمی چپید نمی… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بله، منم بلک آپس ۱ رو خیلی دوست داشتم، چون مراحل متنوع و داستان قوی داشت. مطمئنا مولتی بتل جذابه چون انواع وسایل نقلیه زمینی و هوایی و دریایی داره. ۰۰ بنظرم ساخت یک نسخه از این سری در جنگ جهانی تقلید نیست بلکه برگشتنه, COD از همان ابتدا با این عنوان(جنگ جهانی) وارد شد. امیدوارم گیم پلی هم از این دوره تاریخی دور نشود یعنی دیگر خبری از دویدن روی دیوار سلاح های نانو تکنولوژی و… نباشد. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید سلام میخواستم بگم کال اف همیشہ عالے بوده ولی هیچ وقت بہ دوراݧ اوج خودش یعنی سہ گانہ mw بر نمیگرده آدم با شخصیت های خودشو جور میکرد و البتہ داستان فوق العاده زیبا من از وقتی کہ black ops2 اومد زدم تو ڪار battelfield و فقط میتونم بگم بتلفید شاهڪاره و در مورد کپے ها باید بگم وقتی تو کال اف جدید ینی ww II با اسنایپ AIM میکنیـــــــم حاشیه های AIM هم از BF1 ڪپے شده از سایت عالی دنیای بازی ممنونم :۱۸: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید انشاالله که بر گرده، شما هم دعا کن ۰۰ سلام من تا حدودی با اینکه این سری یه تقلیده چه از bf1 چه از کال آف های قبلی موافقم ولی مشکلی ندارم که شرکت ها کار های خوب رو تکرار کنن همون طور که بار ها کال آف ۴ چه قدیمی چه ریمستر رو بازی کردم اما با قسمت بی توجهی کال آف به جنگ ویتنام کاملا موافقم با پتانسیل بالایی که این جنگ داره بی توجهی بهش واقعا بده. ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید بله، تکرار نکات مثبت خوبه، مشکل اصلی نبود نوآوریه. اینکه هیچ حرف تازه ای نزنیم، خیلی بده. ۰۰ من وقتی تریلر و پیش نمایش بازی تو E3 رو دیدم دقیقا منو یاد مپ verdun بتلفیلد۱ مینداخت همه چی کپی برداری تو اینفینیت وارفیر هم از تایتان فال کپی شده بود که تو متن بهش اشاره ای نشده بود و هم راه رفتن رو دیوارها و همه چیش تقریبا کپی از تایتان فال۲ بود بنظرم زمان مرگ سری کال آف رو باید اعلام کرد ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید دویدن رو در و دیوار در بازی اول شخص به mirror’s edge بر میگرده و از تایتان فال هم قدیمی تره، اما نباید این عنوان رو نابود شده فرض کنیم. یادمون نره که وقتی Battlefied Hardline هم آمد، خیلیا همین حرفارو میزدن و نا امید شدن، اما دیدیم که این سری هم باز به محبوبیت رسید. شاید قسمت جدید کال خوب نباشه، اما من میدونم بالاخره درست میشه. ۰۰ من با اینکه به این استودیو (sledgehammer) علاقه و اطمینان دارم بازهم امید انچنانی به این عنوان از دست رفته ندارم امابرگشت این سری را بعید هم نمیدانم. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید بله، این سری ثابت کرده که میتونه شاهکار خلق کنه، به امید بازگشتش به روزای اوج… ۰۰ نمایش بیشتر
شما از چرت و پرت هایی که نوشتید معلومه بتل باز هستید. یه جور دارید از کپی برداری حرف میزنید انگار بتلفیلد وان خالص نوآوری بود و هیچ کپی برداری نداشت دایس روایت ۶ قسمتی رو که تو بتل وان استفاده کرده بود رو از یکی از نسخه های فرعی کالاف برداشته بود و یا اسب تو بتل وان رو هم از بلک آپس ۲ برداشته بود. وقتی اطلاعات ندارید مقاله ننویسید کال بازا از بلک اپس ۲ به بعد از کالاف ناراضی نشدن از اینفینیتی وارفار ناراضی شدن اونم نه به خاطر محتوای بازی به خاطر اینکه مدت زیادی بود کالاف رو به فضا برده بودن. اسلج همر Call of Duty WWII رو دقیقا بعد از COD AW ساخت یعنی دو یا سه سال قبل از اینکه بتلفیلد یک ساخته بشه پس یعنی هیچ کپی برداری صورت نگرفته پس بی دلیل و بدون مدرک از این حرفا نزنید. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
واقعن بلک اوپس ۱ یه چی دیگ بود با این حال هیچی مولتی بتل نمیشه . وقتی ک برای اولین بار مولتی بد کمپانی ۲ رو بازی کردم دیگ نتونستم کال بازی کنم ینی نمیشد نمی گنجید نمی چپید نمی… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بله، منم بلک آپس ۱ رو خیلی دوست داشتم، چون مراحل متنوع و داستان قوی داشت. مطمئنا مولتی بتل جذابه چون انواع وسایل نقلیه زمینی و هوایی و دریایی داره. ۰۰
بنظرم ساخت یک نسخه از این سری در جنگ جهانی تقلید نیست بلکه برگشتنه, COD از همان ابتدا با این عنوان(جنگ جهانی) وارد شد. امیدوارم گیم پلی هم از این دوره تاریخی دور نشود یعنی دیگر خبری از دویدن روی دیوار سلاح های نانو تکنولوژی و… نباشد. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
سلام میخواستم بگم کال اف همیشہ عالے بوده ولی هیچ وقت بہ دوراݧ اوج خودش یعنی سہ گانہ mw بر نمیگرده آدم با شخصیت های خودشو جور میکرد و البتہ داستان فوق العاده زیبا من از وقتی کہ black ops2 اومد زدم تو ڪار battelfield و فقط میتونم بگم بتلفید شاهڪاره و در مورد کپے ها باید بگم وقتی تو کال اف جدید ینی ww II با اسنایپ AIM میکنیـــــــم حاشیه های AIM هم از BF1 ڪپے شده از سایت عالی دنیای بازی ممنونم :۱۸: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
سلام من تا حدودی با اینکه این سری یه تقلیده چه از bf1 چه از کال آف های قبلی موافقم ولی مشکلی ندارم که شرکت ها کار های خوب رو تکرار کنن همون طور که بار ها کال آف ۴ چه قدیمی چه ریمستر رو بازی کردم اما با قسمت بی توجهی کال آف به جنگ ویتنام کاملا موافقم با پتانسیل بالایی که این جنگ داره بی توجهی بهش واقعا بده. ۱۱ برای پاسخ، وارد شوید
من وقتی تریلر و پیش نمایش بازی تو E3 رو دیدم دقیقا منو یاد مپ verdun بتلفیلد۱ مینداخت همه چی کپی برداری تو اینفینیت وارفیر هم از تایتان فال کپی شده بود که تو متن بهش اشاره ای نشده بود و هم راه رفتن رو دیوارها و همه چیش تقریبا کپی از تایتان فال۲ بود بنظرم زمان مرگ سری کال آف رو باید اعلام کرد ۰۱ برای پاسخ، وارد شوید
دویدن رو در و دیوار در بازی اول شخص به mirror’s edge بر میگرده و از تایتان فال هم قدیمی تره، اما نباید این عنوان رو نابود شده فرض کنیم. یادمون نره که وقتی Battlefied Hardline هم آمد، خیلیا همین حرفارو میزدن و نا امید شدن، اما دیدیم که این سری هم باز به محبوبیت رسید. شاید قسمت جدید کال خوب نباشه، اما من میدونم بالاخره درست میشه. ۰۰
من با اینکه به این استودیو (sledgehammer) علاقه و اطمینان دارم بازهم امید انچنانی به این عنوان از دست رفته ندارم امابرگشت این سری را بعید هم نمیدانم. ۲۰ برای پاسخ، وارد شوید