آخرالزمان نزدیک است آماده شوید/پیش نمایش THE LAST OF US

{به نام خداوند بینا}
THE LAST OF US
Naughty dog

سازنده:Naughty dog

ناشر:SCEA

سبک:Action/Adventure/Third-Person

انتشار:Spring 2013

آخرالزمان را تا بحال تجربه کردید؟
سال ۲۰۰۹ سال تفکیک اعضای شرکت ناتی داگ به دو دسته که دسته ای بر روی ادامه بازی خوش ساخت آنچارتد کار کنند و نام آنرا آنچارتد۳ بگذارند و دسته ای دیگر بر روی عنوانی جدید و آخرالزمانی فعالیت کنند و نام آن را آخرین بازمانده از ما بگذارند.از آن دست مقالاتی هست که نیازی به توضیح در مورد رزومه کاری شرکت سازنده نیست زیرا شهره عام و خاص هست.بله ناتی داگ سازنده سه شماره از بازی محبوب و بسیار خوش ساخت آنچارتد هست این بار دست بر روی یک عنوان واقع گرایانه و بسیار زیبا گذاشته است که دیدن دموها و مصاحبه ها و تصاویر بازی برای حتی کسانی که بیماریهای لاعلاجی هم دارند موجبات بهبود سلامتی و حتی معجزه میگردد.کوجیما هم با دیدن دموی بازی در نمایشگاه لب به ستایش گشود,حضاری که در سالن حضور داشتند و دمو را دیدند پس از دیدن صحنه های درگیری و یا اتمام دمو فریاد شادی برآوردند.قبل از شروع متن باید بگویم برای تجربه یکی از برترین های سال دعواهای کنسولی را کنار گذاشته و هرجور که شده است یک دستگاه۳ تهیه کنید و این بازی زیبا رو تجربه کنید و اینبار یک تبریک جانانه و ویژه به تمامی تری بازان عزیز که یک انحصاری فوق العاده در انتظار آنها خواهد بود.بیش از بخش گرافیک,صداگذاری,موسیقی,داستان و شخصیتها و روابط باور پذیری که در متن بازی وجود دارد باید بگویم صحنه های درگیری و واقع گرایانه بودن آنها از همه لذت بخش تر بود,باید اعتراف کرد ناتی داگ کارش را به طرز نافرمی بلد هست.نمیدانم چه طور ولی ناخودآگاه با دیدن لوکیشنها و اتمسفرآخرالزمانی و خانه ها و شهری ویران به یاد فیلم پیانیست با بازی هنرمندانه برودی و کارگردانی پولانسکی افتادم اتمسفر بازی به شدت گیراست.واج به واج متن را با دقت بخوانید یا اصلا نخوانید زیراکه مانند فیلمهای فینچر که هر سکانش دنیایی حرف دارد, در جای جای متن هم حرف بسیار هست که بنده به ستایش این بازی زیبا خواهم پرداخت و از زیباییهای آن سخن خواهم گفت.برویم برای اولین نگاه به این بازی که اولین نگاه ما طولانی ترین نگاه ما خواهد بود و با یک نگاه عاشق آن خواهید شد این رو با تک تک سلولهایم قول خواهم داد.

پدر و دختر؟نه, بهتر است بگوییم به مانند پدر و دختر
ایده ای بر گرفته از مستندی از شبکه BBC با نام planet earth. داستانی در مورد اثرات نوعی قارچ بر روی مورچه ها که پس از مدتی آنها را از پای در میاورد این بار تجربه آن بر روی انشانها.داستان بازی ۲۰ سال بعد شیوع آلودگی توسط قارچ نامبرده روایت میگردد و لوکیشن بازی در شهر پیترزبورگ واقعا در ایالت پنسیلوانیا آمریکا خواهد بود.کاراکترهای اصلی بازی دو تن با نام های جوئل یا خوئل, و الی هستند مردی حدودا ۴۰ ساله و دخترکی حدودا ۱۴ ساله. دخترک در منطقه قرنطینه ای زندگی میکند و علاقه زیادی به جمع آوری کتاب و سیدی و امثال اهم دارد. جوئل هم کار محترمانه قاچاق سلاح و دارو برای افراد داخل منطقه را بر عهده دارد. ناتی وی را مردی بی رحم معرفی میکند. الی را ناتی دخترکی باهوش و زیرک معرفی میکند. ناتی با ذکر این نکته که باید در بازی منتظر روابط عمیق و گسترده ای بین این دو باشید جو جالبی را ایجاد کرده است شاید بیان رابطه را با رابطه پدر و دختری بشود قیاس کرد. سئوال خیلی ها مبنی بر این نکته بوده است که چرا با وجود این آلودگی کسی ماسک نمیگذارد؟ پاسخ اینجاست که تنها با وجود انتشار تعداد کثیری از هاگ های این قارچهادر محیطی بسته آلودگی بوجود و منتقل میگردد. آن منطقه قرنطینه هم نظامیست و اگر کسی با آلودگی قصد ورود به آن را داشته باشد اسکنرها او را تشخیص و درجا به سینه قبرستان هدایت میکنند. داستان اینگونه است که جوئل قصد رهایی الی را از این منطقه دارد و در واقع گوش به فرامین دوستی در حال مرگ که الی را به جایی امن ببرداده است. کارگردان هنری بازی میگوید ما با این بازی میخواهیم سطح داستان پردازی را در بازیها بالاتر ببریم. همکاری الی و جو در بازی بسیار زیباست در واقع الی یار و یاور جو در بازی خواهد بود. اطلاعات بیشتری از بازی در مورد داستان منتشر نشده است که همین نکته به نظرم خیلی هم بهتر است.

نزدیک شدن به واقعیت, چیزی که دیر یا زود بایستی اتفاق میافتاد
قبل از بررسی گیم پلی بازی آن حسی که پس از دین دموها از درگیریهای بازی برایم شکل گرفته است را بازگو کنم: بسیار واقع گرایانه, زیبا, هوشمندانه و نفسگیر طراحی شده است. دوربین بازی سوم شخص خواهد بود و در درگیرهای بازی از فیلم جایی برای پیرمردها نیست الهام گرفته شده است در واقع یک تیر کافیست. کشتن با چاقو و پرتاب آجر و باقی داستانها از جمله کمک هاییست که الی به جو خواهد کرد و کمک بزرگتر این است که با کاورگیری و مخفی شدن خوب دست و پا گیر برای جو نخواهد بود. الی در حل بسیاری از معماها کمک حال جو خواهد بود. و حتی ذکر این نکته که وی هشدارهایی را هم به جو خواهد داد و در درگیریها وی را راهنمایی نیز خواهد کرد. شما لوکیشن ابتدایی پیتزبورگ را شاهد خواهید بود بعد از شهرهای دیگر هم عبور خواهید کرد تا به مکانی امن دست یابید. با مردمانی عادی و مردمان آلوده شده روبه رو خواهید شد که بعضی ها شما را کمک خواهند کرد و بعضی ها به خون شما تشنه خواهند بود. درگیریهای تن به تن جو واقعا زیبا طراحی شده اند و بسیار نفسگیر و هیجان انگیز هستند بدین شکل که اینگار در حال کشتن واقعا یک فرد هستید یا حتی با زدن دقیق گلوله به یک فرد با همان تک شلیک وی را از پای در خواهید آورد. استفاده از محیط هم در بازی وجود خواهد داشت. برای بازیابی سلامتی باید به فکر بسته های سلامتی باشید بیخود به دل خودتان صابون نزنید که خودش با کاورگیری پر شود.

هوش مصنوعی یک گام جلوتر, گرافیک اصلا صحبتش را هم نکن
نکته قابل توجه در این بخش هوش مصنوعیست که با ذکر نمونه ای برای شما توصیف خواهم کرد اینکه دشمنان در صورت داشتن سلاح گرم مستقیما وارد عمل نمیشوند و تدابیری برای حمله از بغل یا پشت در نظر میگیرند. اگر سلاح شما سرد بود مستقیما عین یک مرد شجاع و البته بی مخ وارد عمل میشوند, از مردن همدیگر ناراحت و البته بسیار عصبی میشوند. هوش مصنوعی بازی با نام balanced of power خواهد بود که الی با آن کنترل میشود. الی بسیار باهوش و زیرک عمل خواهد کرد و جایی که واقعا به آن نیاز دارید به داد شما خواهد رسید. گرافیک بازی مثل همه کارهای ناتی که سال گذشته هم جایزه برترین گرافیک را جارو کرد واقعا زبانزد هست. نورپردازی و کیفیت بافتهای جالب, انیمیشنهای خوب و حرکاتی طبیعی و زیبا که البته موشن شده هستند هم برای جو و هم برای الی که دمویی از آن هم در همان ابتدای رونمایی بازی منتشر شده بود. جزئیات بسیار زیاد محیط و طراحی چهره بسیار خوب هم برای دو کاراکتر بازی و هم برای دشمنان عزیز و محترم. محیط های بازی به شدت ما را به یاد فیلم من یک افسانه ام با بازی ویل اسمیت میاندازد. حس آخرالزمانی بازی با دیدن جو بازی به خوبی منتقل میشود, طراحی مکانهای داخلی و خود شهر به زیبایی هرچه تمامتر صورت گرفته است و البته از طراحی خوب گیاهان هم به سادگی نباید گذشت. در مجموع لپ مطلب اینکه ناتی برای این بخش سنگ تمام گذاشته است.

نمیخواهم خیلی در این مورد توضیح بدم چون حق مطلب ادا نمیشود با چند خط
موسیقی بازی به شدت همراه گیم پلی بازی است در مواقع درگیریها هیجانی و ریتمیک و در مواقع خاص موسیقی آخرالزمانی و حتی دراماتیک زیبا و احساسی. موسیقی بازی را شخصی بر عهده دارد که دو اسکار را به خانه برده است یکی برای فیلم کوهستان بروکبک و دیگری بابل, اسمش را نیازی نیست که بگویم, ای بابا بگویم؟ باشد او کسی نیست جز جناب Gustavo santaolalla.صداگذاری جو و الی بسیار خوب کار شده اند به ویژه خود جو.صداگذاری دشمنان هم جالب کار شده است و البته صدای نفس نفس زدن جو بسیار زیباتر. صدای اسلحه ها و خرد شدن درب ها یا تخته ها هم بسیار عالی. در مجموع با یک بخش همه چیز تمام رو به رو هستیم.

خدمتی دیگر از سوی ناتی داگ به صنعت بازی سازی
همه چیز را گفتیم فقط راه های رسیدن به صبری جزیل که تا انتشار بازی باید کرد را نگفتیم یا بهتر بگویم نمیدانستیم که بگوییم. چیزی را مطمئنم و آن این است که اگر تنها یک روز به عمرم باقی باشد حتما این عنوان را تجربه خواهم کرد و اگر نشود پیش خدای خود حجتی بزرگ خواهم داشت. عرضی دیگر نیست جز آرزوی توفیق و قبولی در امتحانات درسی و البته زندگی برای شما بازیبازان خسته دل. آرزوی دیگرم پیشرفت و پیشرفت و پیشرفت برای صنعت بازی سازی کشورم و دیدن رقابت شرکت های داخلی با شرکت های خارجی و اینکه دیگر هیچ مغزی فرار نکند.
با تشکر فراوان فرشید از انجمن PC$