نقد بازی فارکرای ۳؛ بهشت دیوانه‌ها

در ۱۳۹۱/۰۹/۲۹ , 22:55:21
Far Cry 3, ubisoft montreal, شرکت یوبی سافت (Ubisoft)

مفهوم دیوانگی برای هر کس متفاوت است؛ برخی آن را در نادانی  و بی‌سوادی می‌دانند و برخی دیگر انجام دادن کارهای نا معقول و …اما تا به حال در کسی تمام صفاتی که ثابت کنید یک فرد کاملا دیوانه است را دیده‌اید؟ هر کس «فارکرای ۳» را بازی کرده باشد قطعا با دیوانه‌ترین انسان ممکن آشنایی دارد. «فارکرای ۳» پر است از دیوانه‌هایی که در اطراف یک جزیره پراکنده‌اند و رهبر گروه آن‌ها یک فرد دیوانه‌تر از خودشان است که همین فرد فوق دیوانه از یک  دیوانه به تمام معنی دیگر دستور می‌گیرد! نتیجه می‌گیریم «فارکرای ۳» هر چیزی هم که نباشد، قطعا بهشت دیوانه ها است!

احتمالا همه شما نسخه‌های قبلی سری «فارکرای» را تجربه کرده‌اید، عنوانی که همیشه جذابیت خاص خودش را داشته اما بنا به دلایلی مانند ضعیف بودن گرافیک بازی و گیم‌پلی و مهم‌تر از همه؛ زیر سایه سنگین بودن سری «ندای وظیفه» همیشه عنوانی متوسط بوده و تا نسخه سوم نتوانسته همه انتظارات را براورده سازد؛ اما پیش از عرضه نسخه سوم این بازی با توجه به اطلاعات منتشر شده از آن همه انتظار یک عنوان کامل و بی‌نظیر را از یوبیسافت مونترئال داشتند که به نظر می‌رسد تقریبا انتظارات همگی براورده شده است؛ حتی تا حدی فراتر از انتظار بعضی‌ها.

در دام دیوانه‌ها

داستان عنوان «فارکرای ۳» با توجه به سبک آن، از خیلی از داستان‌های آبکی و تکراری این روزهای عناوین تیراندازی اول شخص بهتر است. داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که فردی به نام “جیسون”  که اهل لس آنجلس است به همراه برادرانش و دوستانش برای تعطیلات به جزیره‌ای رفته‌اند و فکر می‌کنند که در آن‌جا لحظات خوبی را می‌گذرانند؛ اما خبر ندارند که یک دیوانه به نام “واس” تمام مدت همه حرکات آن‌ها را زیر نظر دارد و می‌بینید و می‌خواهد آن‌ها را نیز مثل خیلی از انسان‌های دیگر که به جزیره “روک” می‌روند در دام خود گرفتار کند. واس هیچ رحمی ندارد؛ دزدی می‌کند، تجاوز می‌کند، شکنجه می‌دهد، می‌کشد و هر کاری غیر معقول دیگری که فکرش را بکنید نیز انجام می‌دهد. “واس” پس از انجام نقشه شوم خود هر یک از افراد این گروه را در جایی از جزیره مخفی می‌کند و بازی درست زمانی آغاز می‌شود که “واس” با سخنانش در حال آزار دادن “جیسون” و برادر بزرگ‌ترش، “گرانت” است که در یک قفس چوبی زندانی شده‌اند. “گرانت” به دلیل آموزش‌هایی که قبلا در ارتش دیده‌است موفق می‌شود دست خود را آزاد و پس از آن دست “جیسون” را نیز آزاد کند و به آهستگی به همراه برادرش فرار کند. در راه فرار آن دو لو می‌روند و “گرانت” بر اسر تماس تیر با گلویش در دستان “جیسون” جان می‌دهد؛ اما “واس” نمی‌خواهد “جیسون” را هم به همین سادگی بکشد، او می‌خواهد جیسون را عذاب دهد و به همین دلیل می‌گذارد فرار کند. “جیسون” در حال فرار ناگهان به داخل دریاچه‌ای سقوط می‌کند و وقتی چشمانش را باز می‌کند با فردی غریبه با نام “دنیس راجرز” آشنا می‌شود. “دنیس” متوجه قضیه می‌شود و حال در تلاش است تا با کمک به “جیسون” به او در پیدا کردن دیگر برادر و دوستانش کمک کند. اما مشکل این‌جاست که “جیسون” هیچ چیز درباره جنگ و اسلحه و خون ریزی نمی‌داند و باید از صفر شروع کند.

برخی از قسمت‌های بند زیر حاوی اسپویل می‌باشند

همین مقدمه، انگیزه کافی را برای بازی‌کننده فراهم می‌کند تا بازی را ادامه دهد؛ اما متاسفانه در بازی از خیلی از شخصیت‌ها به خوبی استفاده نشده است. درست است که شخصیت پردازی شخصیت‌ها به خصوص “واس” به همراه دیالوگ‌های مناسب آن‌ها عالی است؛ اما استفاده نادرست از شخصیت‌ها باعث می‌شود که در پایان بازی با خود بگویید «می‌توانست خیلی بهتر از این‌ها تمام شود». برای مثال وقتی در پایان یکی از شخصیت‌های اصلی بازی به سادگی می‌میرد واقعا احساس می‌کنید سازنده می‎‌توانست کارهای بسیار زیاد دیگری با این شخصیت انجام دهد. و یا این واقعا عذاب آور است که بی‌صبرانه و با عجله به دنبال آزاد کردن کسانی باشید که اصلا آشنایی درست و حسابی با آن‌ها در بازی ندارید و نمی‌دانید آن‌ها دقیقا چه کسی هستند و همین موضوع کمی در ذوق می‌زند.هم‌چنین پس از چند ساعت بازی کردن پیچش داستانی خاصی پیش روی‌تان قرار نخواهد گرفت و بازی کمی قابل پیش‌بینی می‌شود. اما در کل داستان بازی همان طوری که در ابتدا گفته شد در نوع خود خوب است.

نبرد با دیوانه‌ها

اکنون “جیسون” می‌خواهد دوستان گم شده خود را که در اطراف جزیره روک پنهان شده‌اند، پیدا کند؛ اما این کار برای کسی که تا به حال حتی یک بار هم اسلحه به دست نگرفته و کسی رو نکشته است بسیار سخت است، مخصوصا در این جزیره که دائما باید مراقبت اطراف خود باشد. در اصل “جیسون” از صفر شروع می‌کند، زمانی که تنها می‌تواند یک اسلحه حمل کند، چیز زیادی از نبرد و جنگ نمی‌داند، نقشه کاملی از جزیره در اختیار ندارد و … به همین دلیل است که “جیسون” باید علاوه بر جنگ با دشمنان در اطراف جزیره کارهای دیگری نیز انجام دهد؛ برای مثال حیوانات را شکار کند و پوست آن‌ها برای حمل اسلحه‌های بیش‌تر استفاده کند، گیاهان خوراکی را پیدا کند و بخورد و… با کسب تجربه از طریق انجام ماموریت‌های مختلف و پیش‌رفت کردن در بازی “جیسون” می‌تواند به سلاح‌های بیش‌تری دست پیدا کند وهمراه با بیش‌تر شدن تجربه امکانات بهتری نیز در اختیار بگیرد. از این رو می‌توان گفت که در «فارکرای ۳» عناصری از عناوین نقش آفرینی نیز وجود دارد و این بازی صرفا یک عنوان تیراندازی ساده نیست. برای انجام ماموریت‌ها مجبور نیستید مانند عناوین تیراندازی خطی به یک صورت آن را به پایان برسانید، در «فارکرای ۳» می‌توان با توجه به موقعیت در محیط به چندین صورت مختلف ماموریت را انجام داد؛ برای مثال می‌توان بالای یک پشت بام نشست و با یک اسنایپ همه را “هدشات” کرد و یا قفس یک حیوان وحشی مانند پلنگ را که معمولا در بازی به ضرر شما هستند باز کنید تا این بار به نفع شما کار کنند و باعث ایجاد شلوغی و به هم ریختگی در گروه دشمن شوند تا شما راحت‌تر ماموریت خود را تمام کنید. مخفی کاری نیز یکی دیگر از راه‌های انجام مراحل است که معمولا بهترین راه نیز همین مخفی کاری است که با وجود این محیط بزرگ  کار هیجان انگیز و جالبی است؛ اما همین جاست که یکی از اشکالات بازی نمایان می‌شود، فرقی ندارد که با چه درجه سختی بازی کنید؛ به هر حال در هنگام مخفی کاری دشمنان آن قدر حواس پرت و به نوعی احمق می‌شوند که برخی اوقات می‌توان به راحتی از کنار آن‌ها رد شد! البته به طور معمول نیز هوش مصنوعی دارای اشکالاتی است و پیش می‌آید که دشمنان کارهای عجیبی انجام دهند، اما آن قدر زیاد نیست که باعث اعصاب خوردکنی شود.

هم‌چنین در اطراف نقشه ایستگاه‌های رادیویی متعددی نیز وجود دارد که با کشف آن‌ها علاوه بر این که قسمت بیش‌تری از کل نقشه نمایان خواهد شد، شما نیز شاهد یکی از زیباترین مناظر بازی از بالای برج می‌شوید که با وجود گرافیک فوق‌العاده بازی صحنه‌ای بسیار زیبا نمایان می‌شود. البته ایده این ایستگاه‌های رادیویی از سری «فرقه اساسین» سرچشمه می‌گیرد و شاید بعضی‌ این موضع را تقلید بدانند.

استفاده از تیر و کمان نیز علاوه بر دیگر سلاح‌های بازی، لذت خاصی دارد.

در «فارکرای ۳» ماموریت‌های اضافی دیگری نیز وجود دارند که نقش اصلی آن‌ها در کمک به کسب تجربه و ارتقا سطح سلاح‌ها می‌باشد. برای رفتن از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر نیز می‌توان از ماشین استفاده کرد، اما افسوس که کنترل ماشین‌ها و ماشین سواری چندان خوب نیست و می‌توانست خیلی بهتر از این‌ها باشد؛ البته این طور نیست که قابل تحمل نباشد اما خوب رانندگی در این جزیره زیبا می‌توانست با سیستمی بهتر همراه باشد تا لذت رانندگی دوچندان شود.

در اطراف نقشه بزرگ جزیره اشیاء ارزش‌مند زیادی وجود دارد؛ مانند فلش مموری‌های حاوی اطلاعات، نامه‌هایی که در جزیره گم شده‌اند، برخی آثار قدیمی و…که پیدا کردن‌شان کار هرکسی نیست و تنها در صورتی می‌توان آن‌ها را پیدا کرد که در نقشه به گشت و گذار پرداخت. همین موضوع باعث این می‌شود که این طبیعت بزرگ در «فارکرای ۳» بدون دلیل طراحی نشده باشند و بازی‌کننده جای جای این محیط بزرگ را بررسی کند.

این یک نمونه از همان ایستگاه‌های رادیویی است؛ به منظره زیبا در این تصویر توجه کنید.گرافیک و طراحی محیط در بازی هر کسی را به تحسین وا می‌دارد

علاوه بر این‌ها در اطراف نقشه بزرگ بازی بازی‌ها و سرگرمی‌های کوچک مستقلی نیز وجود دارند که هم به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند کمی از خط اصلی داستانی بازی منحرف شوند و هم به درد کسانی که می‌خواهند پول بیش‌تری جمع کنند؛ با توجه به این که پولی خوبی نیز در نتیجه برنده شدن در این مسابقات عایدتان می‌شود شاید بدتان نیاید هر چند وقت یک بار آن‌ها را امتحان کنید.

نقشه بازی نیز بسیار کارآمد است و در بخش چند نفره آن نیز ارزش دوچندانی دارد. بخش چند نفره «فارکرای ۳» به همراه قسمت هم‌کاری (CO-OP) آن هیجان بالایی دارند و با وجود این که برتری خاصی نسبت به بخش چند نفره عناوین هم‌سبک دیگر ندارد اما باز هم در نوع خود لذت بخش است و برخی از مودهای آن می‌توانند بازی‌کننده را تا ساعت‌ها سرگرم کنند.

همان طور که گفته شد “جیسون” از صفر شروع می‌کند، اما در پایان تبدیل به یک فرد ماهر و همه فن حریف می‌شود و این یعنی اوج پیش‌رفت. «فارکرای ۳» ارزش بسیار بالاتری نسبت به یک تیراندازی اول شخص ساده دارد و تجربه آن حس خوبی به بازی‌کننده می‌دهد.

کمی حال به هم زن است ولی مجبور هستید انجامش دهید!

بهشت زیبای دیوانه‌ها

انصافا نامرد است کسی که بگوید گرافیک «فارکرای ۳» مخصوصا با وجود آن محیط وسیع  و مناظر طبیعی بسیار؛ خوب نباشد! مخصوصا در نسخه PC بازی که در این نسخه شاهد بهترین گرافیک بازی خواهید بود. گرافیک و نحوه طراحی محیط به همراه نورپردازی اعجاب انگیز محیط بازی قطعا حداقل یکی دو بار شما را مجبور می‌کند تا دست از انجام ماموریت‌ها بردارید و فقط در جنگل‌ها، در کنار دریاچه‌ها، کوه‌ها و دیگر مناظر زیبای بازی قدم بزنید و به زیبایی آن‌ها فکر کنید. واقعا طراحی چنین محیط زیبایی در یک بازی که نقشه‌ای به این وسیعی دارد اصلا آسان نیست. البته گاهی ممکن است از دور یک کوه بسیار زیبا به نظر بیاید؛ دقت کنید از دور! یعنی اگر نزدیکش شوید ممکن است با اشکالاتی مانند ضعف در طراحی جزئیات و یا افت فریم مواجه شوید که خوب قطعا مشکل چندان بزرگی نیست و درباربر این همه مناظر زیبا، افکت‌های زیبای باران، آتش و …نمی‌تواند زیاد مهم باشد. هم‌چنین وقتی در جزیره قدم می‌زنید احساس می‌کنید که با یک دنیای زنده و پویا طرف هستید که مانند واقعیت هر لحظه ممکن است در آن اتفاقی بیفتد.

ندای دیوانه‌ها

صداگزاری شخصیت‌های «فارکرای ۳» کاملا به درستی انجام شده و از گوینده‌های خوبی برای هر شخصیت استفاده شده، هم‌چنین دیالوگ‌هایی که در حین بازی رد و بدل می‌شوند نیز مناسب‌اند؛ در کنار این موضوع موسیقی بازی نیز معمولی است وچیز خاصی ندارد و یک بدی‌اش این است که خیلی زود موسیقی‌هایی تکراری در بازی شنیده می‌شود. اما در کل در انجام ماموریت‌ها،به خصوص در هنگام مخفی کاری برخی از موسیقی‌های هیجان بالایی به بازی می‌دهند.

با آزاد کردن حیوانات وحشی از قفس می‌توان به دشمن صدمه زد و ماموریت را آسان‌تر انجام داد.

خداحافظ دیوانه‌ها!

شاید کمی عجیب باشد کسی که از چاقو می‌ترسد در نهایت برای خودش جیمزباندی بشود! اما خوب “جیسون” برای رسیدن به این‌جا زحمات زیادی کشیده و ماموریت‌های زیادی انجام داده و به کسب تجربه توانسته به درجه‌های بالاتر برسد. «فارکرای ۳» به خوبی نیاز بازی‌کننده‌ها به یک بازی تیراندازی کامل و فراتر از آن را برآورده می‌کند و در این موضوع هیچ شکی نیست. البته هم‌چنان ایرادات جزئی هم وجود دارند که مانع از تبدیل بازی به یک عنوان بی‌نقص می‌شوند، اما همان طوری که در متن نیز گفته شد این ایرادات چندان بزرگ نیستند و دربرابر خوبی‌های بازی زیاد به چشم نمی‌آیند.

اگر هنوز «فارکرای ۳» را بازی نکرده‌اید و با دیدن چهره ناجور “واس” بر روی جلد بازی از خرید آن ترسیده و صرف نظر کرده‌اید(!) باید بگویم سخت در اشتباهید!

۸.۸/۱۰

Version Tested:Xbox 360,PC

رضا زائری

Far Cry 3
سازنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
سبک: تیراندازی اول شخص
تاریخ عرضه: December 2012-دی ۱۳۹۱
پلتفرم ها: PC, PS3, Xbox 360


151 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. در دنیایه open world غیر ممکنه باگی نداشته باشیم . به هر حال یکی از بهترینه بهترینهاست و چیزی غیر قابله انتظار بود برایه همه.اگه به خودتون قول بدین ۱ ساعت بشینین پشته بازی ۱ ساعت میشود ۴ یا ۵ … این واقعیت را قبول کنید .ممنون بابت نقد ;)

    ۰۰
    1. :|

      ۰۰
  2. مرسی بابت نقد خوبت!
    شدیدا از فار کرای ۳ خوشم اومد! گیم پلی ، گرافیک، داستان ، شخصیت پردازی و … همه چیز خیلی خوب در کنار هم مچ شده.
    هر کسی به این بازی با یه دید خاصی بهش نگاه کرده. جیسون ترسو بود اما شاید اون هم مثل برادرش گرانت تصمیم می گیره که به مشکلات غلبه کنه. شاید تصمیم می گیره مثل برادرش بشه تا بتونه بقیه رو پیدا کنه. اون نمی خواد مرگ برادرش بیهوده باشه. این ها چیز هایی که من از شخصیت جیسون برداشت کردم. بعضی وقت ها این خود مخاطب که باید برای لحظه ای فکر کنه که سازندگان قصدشون از انجام این کار چی بوده نه اینکه خود سازندگان همه چیز رو برای مخاطب تعریف کنند.
    من هنوز بازی رو تموم نکردم در حقیقت هنوز اوایل بازی هستم به خاطر همین نمی تونم زیاد از شخصیت واس صحبت کنم. اما از شخصیت پردازیش خوشم اومد. همون اوایل بازی تونست منو جذب خودش کنه.
    در مورد گیم پلی فقط باید بگم باید عاشق گشت و گزار و ماجراجویی باشید. محیط فار کرای ۳ رو فقط صرفا نباید به خاطر ماموریت هاش دید و در اون گردش کنه. باید از شکار کردن لذت برد، باید از دویدن زیر سایه درختان لذت برد، باید از دیدن مناظر در بالای یک تپه لذت برد، باید نهایت لذت از تک تک عناصر بازی ببرید، نه این که فقط صرفا ماموریت ها رو انجام بدید. باید عاشق دنیای فار کرای ۳ بود.

    من که از این بازی خیلی خوشم اومده و به نظر من بهترین اول شخص امسال بود.

    ۰۰
  3. منظورم نقد نیست
    متاسفانه بعضی دوستان خیلی خیلی کم لطفی میکنن به این بازی !!
    حتی واژه ی خوب هم توهین به این شاهکاره ! :D

    Thumb up 0 Thumb down

    ۰۰
    1. خوب مثل اینکه باید وارد عمل شوم !!! :/
      ———————————————————————————————
      ماموریتهای فرعی بوردرلندز ۲ حداقل انتهاش یک جایزه خوب موجود هستش .
      به علاوه اینکه یک قصه ای جداگانه برای گیمر هم تعریف میشود .
      نه فقط ۵۰۰ دلار و مقداری امتیاز تجربه !!! وقتی نقش آفرینی وارد بازی کرده
      پس باید توقع داشت که برای ماموریتهای جانبی کار کرده باشند .
      ———————————————————————————————
      داستان بازی هم که چیز خاصی نداشت !!! تنها شروع خوبی داشت !!!
      بقیه اش تبدیل به یک دروغ شد !!! که فقط تبلیغ دروغین بوده است.
      بوردرلندز هم ابتدا مشخص بود که داستان محور نیست !!! ولی تعریف داستان در بخش
      اصلی و فرعی و شخصیتهاش در حد خودش بسیار بهتر از فارکرای بوده است .
      ———————————————————————————————
      گرافیک بازی روی PC اون چیزی نبود که درون تریلرها نمایش میدادند !!!
      هر چی گشتم یک صحنه از اون تریلرها بتونم روی PC پیدا کنم هنگام بازی کردن نشد !!!
      این هم دروغ دیگر جهت تبلیغ !!! می تونی بری تریلرها رو ببینی !!!
      از این لحاظ این بازی من با بازی دیگری مقایسه نکردم !!! من با نسخه اول خودش مقایسه
      کردم !!! ( لعنتی مثل فیس هم نیست حداقل دوتا عکس آپ کنیم تا ببینی )
      شاید نظرت عوض بشه !!! :/
      ———————————————————————————————
      اما بخش اصلی گیم پلی بازی !!!
      خوب دکمه آژیرها رو از دور اسنایپ کن !!! بعد برو داخل کمپ همه رو مثل ولورین
      قصابی و کارتی کن !!! شاید هم پانیشر
      این همه غار اسکایریمی داشت !!! :/ کدومش چالش زا بود .
      درصورتی که بسیار بهتر می توانستند از این غارها استفاده کنند .
      آیتم بر داشتن از جنازه نفرت انگیز ترین کار ممکن بود !!! :/
      چرا چون حوصله گیمر بسیار سر میبرد و مانند بقیه هم سبک ها این کار را ساده نکرده
      بودند . الکی جیسون دوتا دستش مثل ماساژ دادن بدن شخصی می مالید روی جنازه ها
      خوب چه کاری بوده .
      گلوله ها تکلیفشون مشخص نبود !!! یک جا از جداره های نازک رد میشدند و یک جا
      احساس می کردند با جداره بسیار کلفتی روبرو هستند !!! که اشتباه میکردند .
      همون جداره نازک بوده است .
      ماموریت های جانبی انجام بدی یا ندی بنظرت چیز خاصی از دست میدادی !!!
      یا همینطور مسابقات را !!! نه مقدار پول و امتیاز تجربه !!! که چندان مهم نبود .
      با آزاد کردن هر آنتن هم سلاح ها آزاد میشدند که وجه پول کاملا خراب کردند .
      ۱۲۰ تا Relic گذاشته بودند ولی برای ۳۰ یا ۴۰ تا همش برنامه ریزی کرده بودند .
      خوب چه کاری بوده ۱۲۰ تا Relic گذاشتند .
      یا فیلم و نامه هم همینطور برای ۲۵ درصد اینها برنامه ریزی کردن !!! جایزه ای گذاشته
      بودند .
      همین ریز ریز جمع شدن ارزشش میاره پایین دیگه اینقدر که نمره ۶ هم از سرش زیاده
      تازه موارد پر ایراد زیاده که واقعا حوصله ندارم توضیح بدم
      باشد که به راه راست هدایت شوی ! ویکی جان اینقدر الکی نمره ندهی مثل بقیه
      سایت ها !!! :D

      ۰۰
    2. کلا برادر ایراداتی که گرفتی مثل کشیدن مو از ماسته
      کلا خیلی خیلی سختگیر بودی نسبت به این بازی !!!
      برا این ها هم جواب دارم ولی مطمئنم بازم قانع نمی شی ….
      مثلا همین آیتم های مخفی مثل relic اصلا یه چیز اضافه بر سازمان هست…اصلا می تونستن نذارن ولی خب گذاشتن هر کی دوست داشت وعشق جمع کردن آیتم بود جمعشون کنه…حالا بود ونبودش زیاد مهم نیست که بگیم اشکال داره…هر چند خودم الان دارم تمامی مخفی های آشکار رو مثل این پیدا میکنم…
      در مورد بقیه چیز ها مخصوصا گراف و گیم پلی حرف های زیادی دارم ولی خب قانع نمی شی !!!

      ۰۰
    3. توصیه من ۱۲۰ تاش گرفتم فقط ۴۰ تاش مناسب و جایزه دارد !!!
      الکی وقت نگذار !!! :/ من برای همه بازی ها مو ! ماست بکش هستم . :D

      ۰۰
    4. شما چپ و راست داری روی این بازی ایراد میزاری! آدم از بازی ای هم که خوشش نیاد همه چیزش رو هم بد می بینه.

      ۰۰
    5. ببین اول تکلیف روشن کنم !!! :/
      من جای نگفتم این بازی بد است . گفتم تازه بازی هم بکنید .
      اما این بازی لیاقت این نمرات را ندارد !!! :/

      ۰۰
    6. راستی ببخشید دیگه واسه غلط املاییم اخه زد میخواستم برم پیشه یوبی بگم که اخه چرا…. x-( x-( …….ساختین که شما بدتون میاد :)) :))

      ۰۰
    1. شب یلدا مبارک
      راستی رفتم هندونه بخرم /رفتم تو مغازه دو تا بزرگش ورداشتم از مغازه دار پرسیدم کیلو چند گفت ۲ تومن قابل هم نداره

      ۰۰
  4. رضا زائری@
    من واقعا مشتاقم تا بدونم این بازی چه ایرادی داشت که شما بهش۸.۸ دادید شما خودتان این همه از این بازی تعریف کردید به نظر من ۹ هم برای این بازی کمه البته در بعضی جا ها می شد بافت های بی کیفیت را دید ولی …….

    ۰۰
  5. خیلی بازی خوبیه. من خیلی نرفتمش ولی تقریبا همه‌ی بخش‌های بازی در اومده. داستانش در اومده، شخصیته در اومده، جزیره و گشت و گذار و شکار و … در اومده، اکشن و تیراندازیش در اومده، به طور کلی در اومده. در اومدن خیلی مهمه. من به بازی‌هایی که در میان ۹ تا ۱۰ میدم معمولا … ولی باید تموم کنم ببینم پایانش هم در میاد یا نه!
    ممنون از رضا بابت نقدش که نخوندم :D

    ۰۰
    1. ” همون چیزایی که در اومدن بر میگردن تو! ”
      :-s :)) :)) :)) :))
      باحال بود…
      _________________________________
      ( THE HOBBIT: An Unexpected Journey )

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر