بازگشت از کما;بیوگرافی ساموئل فیشر

آمریکا سم را کشت.
راننده مست با تصادفش سم را کشت.
نام: SAMUEL FISHER متولد: ۱۹۵۷شغل: FREE AGENTرنگ چشم ها: GREENرنگ موها: BROWN
آب دیده شدن در روزگار بی کسی
سم را که میدیدیم آنقدری خشونت و تبحر نظامی در وی بود که حدس نمیزدیم شاید وی دارای مدرکی در رشته علوم سیاسی باشد!تا خودت را به سختی نزنی به جایی نخواهی رسید.تا در اعماق دریا نروی شناگر ماهری نخواهی شد.سم در همان دوران کودکی پدر و مادر خویش را از دست داد.پدر وی نیز از ماموران CIA بود.شاید دلیل علاقه و تبحر خاص سم نیز ژنتیکی باشد! چندی بعد به مدرسه نظامی رفت.سم قبل از ورودش به NSA ماموری در سازمان اطلاعاتی CIA بود.سم در ایستگاه هوایی ایالات متحده در غرب آلمان بود که با همسر سابقش یعنی ریگان برنز آشنا شد و با او ازدواج کرد.زندگی بر وفق مراد بر خلاف دوران تیره کودکی که نبود سایه پدر و مهر مادر بدجوری سم را منزوی کرده بود.چند وقت بعد آنها صاحب فرزند دختری زیبا با نام سارا شدند.علاقه سم به تنها فرزند و تنها دخترش را باید در کتابها نوشت.پدری که ساعتها وقت خویش را در مواقعی که در تعطیلات بود برای دخترش صرف میکرد و شاید امیدش برای ادامه زندگی تنها سارا بود.ازدواجش با ریگان دیری نپایید که به سردی گرایید.آنها از یکدیگر طلاق گرفتند.پس از مدتی ریگان به دلیل بیماری دار فانی را وداع گفت.
تجربه و تبحر چیزی بود که سم زیاد داشت
سم مشارکت جدی در جنگ خلیج داشت به همین منظور تعلیمات بسیار سخت و حرفه ای را دیده بود.او استعداد بسیار زیادی در امر نفوذ به مقر دشمن و کسب اطلاعات و نیز عملیات خرابکاری داشت.سم کم کم وارد third echelon که بخشی از NSA بود شد.لامبرت که بالاترین مقام این سازمان بود از دوستان قدیمی سم بود که او را ترغیب به همکاری با این سازمان میکرد.عملیات پشت عملیات.تماما موفقیت آمیز.سم به یک نیروی زبده و همه فن حریف تبدیل شده بود.حال او دیگر یک وزنه سازمان محسوب میشد.او مسلط به چندین زبان زنده دنیا نیز بود از جمله پارسی,عربی,اسپانیایی,کره ای و…اما قصه همین جا به پایان نمیرسد.سازمان های جاسوسی جولانگاه جاسوسان و نفوذیانی است که حاضرند برای رسیدن به اطلاعات لازمه هر کاری بکنند.لامبرت طبق تحقیقاتش به جاسوسی در گروه رسیده بود.میدانست کسی هست که کار خرابی میکند.لامبرت بزرگترین دروغ زندگیش را به کسی گفت که بهترین دوست او بود.هیچ وقت تصورش از رساندن این خبر به او اینگونه پریشان و از خود بی خود شدن نبود.لامبرت برای اینکه دختر سم از آسیب هاس احتمالی مصون بماند و نیز خود سم به او میگوید که دخترش توسط تصادف اتومبیلی درگذشته است.راننده اتومبیل به دلیل مست بودن تعادل خوبی نداشته است.
یک دروغ یک اشتباه خروارها پشیمانی
از تو میپرسم.لحظه ای با خود تنها باش.خوب فکر کن.خواهش میکنم خوب فکر کن.فرض را بر این بگذار که تنها کسی را که در این دنیا از همگان بیشتر دوستش داری و تمام برنامه ریزیهایت و تمام اهدافت و تمام تلاشهایت برای او,رضایتش,آرامشش و جلب نظر او باشد از دست رفته است.دیگر او را نداری.تمام خاطراتت با او پر.اشک ها و لبخندهایت پر.سم پس از شنیدن خبر دیگر سم همیشگی نبود همان طور که از زبان دوستش شنیدیم.سم در موازات تحمل این رنج بزرگ ماموریتی را از سوی NSA دریافت میکند که حال بایستی به گروه JBA نفوذ میکرد.کار دشواری بود.به هر ترتیب این کار مانند دیگر کارهایش انجام داد.حال در طی فرآیند عملیاتهایش برای جلب نظر آن سازمان بر سر دوراهی قرار گرفته بود.آنها لامبرت را جاسوس و فرد خطرناکی قلمداد میکردند و سم بایستی یا او را میکشت و یا اعتبارش را در گروه از دست میداد و لو میرفت و باقی ماجرا که معلوم نبود چه بر سر او می آمد! سم بهترین دوستش را از بین برد.سم پس از مدتها ماموریتی را از سوی یکی از تحلیل گران NSA دریافت میکرد.او بایستی اینبار به سراغ جانشین نابکار لامبرت در گروه THIRD ECHELON میرفت.اما محرکه سمی که دیگر رمقی برای گذراندن ادامه زندگی نداشت چه بود؟اینکه دختر او عزیز جانش و امید زندگانیش زنده است.سم به هر ترتیب رید را از میان برداشت و سارا را با تمام علاقه هایش ملاقات کرد.زندگی رنگ و بویی تازه میگیرد.
حال میرویم برای سگ کشی
سم روزگار خوبی را پشت سر میگذاشت تا اینکه ماموریتی سری به او محول میشود.سرکوب گروه های تروریستی که قصد از بین بردن آمریکا را دارند.و سم همچنان میتازد و اینبار یادش خواهند ماند سارا تمام زندگی اوست بایستی بیشتر با او باشد.همه ما امیدهایی داریم توجهمان را خرج بی ارزشترین چیزها نکنیم ما تمام عمر را فرصت نداریم.
نویسنده: فرشید عبدالله پور
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
عاشق نوشته هاتم آقا فرشید
————
سم فیشر یکی از محبوب ترین کارکتر های گیمه,مثل فولاد آب دیده با تجربس
تشکر فرشید جان.
به شخصه بیشتر خاطره رو با شماره سوم دارم. مخصوصا جایی که سم با دوست قدیمیش داگلاس شتلند روبهرو میشه. این مرحلش عالی بود. این بخش اکشن میان مخفیکاری خیلی بهم چسبید!
فرشید جان خعلی زیبا بود واقعا دستت درست !
تا چن وخ پیش فرق بین سم و ۴۷ رو نمی دونستم ! بالاخره فهمیدم ! سم خانواده داره ولی کچل کوچولوی من نه خانواده داره نه احساس که خانواده داشته باشه ! این تفاوت بزرگیه ! کلی بهش فک کردما :دی
چون میدونم زاخار هستی اینو به شوخی بت میگما،




همین قرصای آبی خورده مختا زیادی
جدا چندتا سلول خاکستری منفجر کردی؟
من همیشه معتقدم مامور ۴۷ اصلا هم سبک نداره!!
سم فیشر و اسنیک تقریبا همکار هستن ولی مامور ۴۷ رقیب آنچنانی نداره
آخه اونم مخفی کاره که …!
سلولم خیلی ! از دستم در رفته




بپا نکنم من قاطی با تو …




“هر سال صد تا مخفی کاری میاد از همه جای دنیا ولی فقط یه ۴۷ــه که وقتی میاد کل سبک مخفی کاری میترکه”
Absolution به عقیده ی بعضی ها داغون بود ولی بالاخره یک تجدید خاطره با ۴۷ بود.امیدوارم ادامه ی این سری رو هم شاهدش باشیم.
با تشکر فراوان از اقا فرشید گل… :X :X :X
فوق العاده بود,واقعا لذت بردم… :X :X :X
سم فیشر یک مرد هست. :X :X :X
مردی که سختی های فراوانی را سپری کرده است. :X :X :X
مردی که با تمام قوا به اهدافش بدون هیچ ترسی ادامه می دهد. :X :X :X
“سم فیشر یک مرد واقعیست…” :X :X :X
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
آواتار خودما خودت رو عشقه!!!




:X
بهترین خاطرم از سم فیشر،شماره ۲ بود،همون مرحله ای که ابتدا به زیر تریلر میخوابی و وارد اون سازمان میشدی!! بعد ازاون کف گرگی که در شماره ۳ به یکی از نگهبانان لب ساحل زدم
وای روزبه خان نگو…
من با تک تک شماره ها خاطره دارم.نسخه ی دوم هم که از همون ابتداش معلوم بود با چه شاهکاری مواجه هستیم و حتی نسخه های بعد نیز همینطور بودند. :X :X :X
ولی واقعا نسخه ی Tom Clancy’s Splinter Cell Chaos Theory عجب چیزی بود.”یادش بخیر” :X :X :X
اشک داره در چشمانم حلقه میزند… :sad: :sad: :sad:
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
خوب مثل اینکه سوپرایز های فرشید وارد دوره ی جدیدی میشه! بسیار خواندی دیگه چی می تونم بگم جز یه خسته نباشید کوچولو در مقابل این همه زحمتی که تو کشیدی!
سم فیشر رو دوست دارم ولی همیشه برای من زیر سایه ی اسنیک کبیر بوده :X
با تشکر
کدوم اسنیک؟
سالید.
اره ،کلن بیگ باس سختی های زیادی تحمل کرده میشه با سم فیشر مقایسش کرد وای بقیه نه،زجر و دردی که اسنیک تو شماره سوم:مار خور کشید سم فیشر در کابوسش هم نمیدید!!!
حالا خوبه گفت سالید:)
نه من بیگ باس رو میگم،خود اسنیک!!!
جامد و مایع رو خیلی قبول ندارم :lol:
فرشید جان دست گلت درد نکنه،واقعا سم فیشر از بهترین و خوش استیل ترین و پر تجربه ترین کرکترهای گیم هست و سابقه بسیار درخشانی داره،خب طبیعتا در شماره ۱ کمی ناشناس،در شماره ۲ ماموری شناخته شده و در شماه سومکتئوری خیانت سریع ترین و خشن ترین بود!! در شماره ۴ :مامور دو جانبه کم کم حس انتقام در وی شکل گرفت و در شماره پنجم کاملا به دنبال انتقام گرفتن از سازمان بود،درست هبازی مقداری اکشن شده ولی هنوز قلبم برای شماره جدید این بازی میتپه :X
واقعا خسته نباشید …
فوق العاده با همون حس هنری همیشگی! :X
خیلی ممنون آقا فرشید واقعا خوندنی و جالب بود دستت دردنکنه =D :X
عاقا فرشید ، دست مریزاد ، عالی بود ، دستت درد نکنه ، حرف نداشت !!!!!!!! :X :*