تمام زندگی افسانه است;بیوگرافی آلن ویک

در ۱۳۹۱/۱۱/۲۴ , 20:05:31

قلم می زند.

دچار کم خوابی شده است.

نام او آلن ویک است.

نام: آلن ویک     متولد: ۱۹۷۸     شغل: نویسنده      محل سکونت: نیویورک

ALAN WAKE 02

مثل خیلی ها

همیشه از تاریکی میترسید.خیلی از مواقع پدر و مادر خویش را سر همین ترس هایی که شب ها به سراغش می آمد کلافه کرده بود.ترس از هیولاهایی که در تاریکی وجود دارند.همین مورد باعث شده بود تا او کمتر بخوابد.همیشه راهی وجود دارد.مادر او یک کلید کهنه شکسته برق را که دیگر کار نمیکرد را بهانه ای برای از بین بردن هیولاهایی که کابوس وقت های تاریکی و تنهایی آلن بودند را به او داد و گفت:همیشه وقتی تاریکی به سراغت آمد و هیولاها را دیدی این کلید را فشار بده.آلن هر بار که دچار تاریکی زدگی میشد با فشردن آن کلید در ذهنش آن چنان پرتو نوری را تصور میکرد که بر قلب تیره تاریکی نفوذ کرده و آن را متلاشی میکرد.چقدر خوب است بدانی چیزی هست که در برابر دشمنان از تو حمایت کند.ترس از تاریکی که همسر او نیز به آن بیماری دچار شده بود.آلن خوب او را درک میکرد.خدا آن روز را نمی آورد که برق منزل قطع میشد آن وقت آلن نگون بخت آشفته و پریشان خود را به اینور و آنور میزد تا هر طوری شده است فیوز را وصل کند تا محبوبش بیش از آن نترسد.آلن کمتر پدرش را میدید و همدم بازیهای بچه گانه اش مادرش بود. در همان دوران بود که آلن با بری ویلر آشنا شد و آن دو ریسمان رفاقت خویش را محکم و محکمتر کردند و بسیار به یکدیگر نزدیک شدند.وای خدای من بری یک دوست مهربان و دل سوز و در عین حال شوخ طبع و پر حرف بود کاملا مکمل آلن که کمتر صحبت میکرد و کمی هم جدی بود.

ALAN WAKE 03

وقتی نخواهی مشهور باشی

کم کم علاقه مند به نوشتن شد.عاشق کارهای استفان کینگ و سبک دلهره بود.دستش خوب برای قلم زدن حرکت میکرد.انگار تمام سلولهای مغزش جانشان را برای ادای کلماتی مسحور کننده بر روی کاغذها می دادند.آلن درک روشنی از آنچه میخواست بنویسد داشت.در واقع تصورات روشن و زنده از موضوع قابل نوشتن.اولین کتابش در دوران جوانی با نام the errand boy منتشر شد و بخت به سرعت با صدای تق تق درب منزل خوشبختی او را زد.کم کم او با نوشتن مجموعه رمانهایش به شهرتی بالا رسید در مورد جنایتها و مظنونین(پرونده ها) یک پلیس خیره سر به مانند شخصیت مکس پین با نام الکس کیسی که در شش کتاب به انتشار رسید.دوست همیشگیش یعنی بری هم مدیر برنامه های او شده بود.دوران خوب و زیبایی بود.

ALAN WAKE 04

همه چیز آروم است به یکباره…

آلن شرایط یک ازدواج خوب را داشت برای همین با عکاسی با نام آلیس ازدواج کرد.پس از نوشتن مجموعه رمانهایش آلن دچار نوعی بن بست در نوشتن شد.همچنین بی خوابی به سراغش آمد.او در مهمانیها مداوم مشروب مینوشید و بر سر همین موضوع به شدت با آلیس مرافعه داشتند.آلن قید نوشتن را به طور کل زده بود و این موضوع آلیس را اصلا خوشحال نمیکرد زیرا به شوهر خود که یک نویسنده خوب و محبوب بود ایمان داشت و ننوشتن او به شدت وی را آزار میداد.امیل هارتمن در نوشتن آلن متوجه موضوعی شده بود که آلن دچار نوعی تحریف ها و دروغ ها شده است و این مورد باعث فرسایش ذهن او شده است.

بعد از آن شش کتاب آلن,همسر او تصمیم گرفت تا به دلیل مشکلاتی که آلن پیدا کرده بود یک سفر تفریحی را به شهر برایت فالز داشته باشند.خیلی سر این موضوع با آلن کلنجار رفت تا در نهایت وی قبول کرد.

ALAN WAKE

departure که هیچ وقت نوشته نشد,ولی…

شهر برایت فالز افقی به وسعت غروبی دل نشین و دریاچه ای به وسعت تمام دریاهای رویاهای یک مرد.مردمانی شاد از زندگی روزمره و تفریحی به مانند شکار.همه چیز نوید یک تفریح مفرح خوب را برای آلن میداد.ولی باز هم دردسر شهرت و محبوبیت گریبانش را گرفت.هرکسی او را میدید خوش و بشی با او میکرد و انگار آلن نمیتوانست هیچگاه استراحت کند و رنگ آرامش را ببیند.همه چیز خوب بود اما در منزلی کنار دریاچه ای مسحور کننده با طبیعتی جاندار که هر بیننده ای را مجذوب خود میکند آلیس چیزی را نشان آلن داد که او انتظارش را نداشت و کلی به او برخورد.دستگاه تایپ او.در آن روزها حتی نور خورشید برای آلن آزار دهنده بود.آلن اتفاقاتی را در آن تعطیلات تجربه کرد که شاید تجربه اش برای هر انسان دیگری واقعا قابل باور نباشد.قسمتهایی را از رمانی دست نوشته خویش می یافت که آلن هیچگاه آنها را ننوشته بود.همان اتفاقات برای وی شروع به رقم خوردن میکرد.اتفاقی غیر قابل باور.آلیس بر اثر تصادف ماشینی گم شده بود.آلن به شدت چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی آسیب دیده بود.مبارزه با تاریکی برای آلن شروع شده بود.استفاده از همان کلید دوران کودکی.بله کلیکر.شهر برایت فالز شهروندانش را پیشکشی برای سمبل تاریکی کرده بود.آلن سعی در تکمیل داستانی میکرد که معلوم نبود خودش آن را نوشته باشد.تا اینکه آلیس او برگردد.ولی آیا خود آلن دچار بیماری روحی و فکری بود یا واقعا همسرش دزدیده و یا به واقع گم شده بود؟آلن هم اکنون در شهر برایت فالز به سر میبرد.در dark place .

آلن, آلیس را باید بیابد.همدم زندگیش او بوده است.آیا بایستی بنویسد؟آیا بایستی بگردد و بیابد؟در بیرون از خود به دنبال چیزی نگرد هر چه هست در فکر توست.

نویسنده: فرشید عبدالله پور

 

 

 


61 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. alan wake یک دنیای جدید برای من بود…یک بازی بسیار زیبا با مکانیک های بسیار زیباتر و گیم پلی ای تعریف نشدنی که بیشترش بخاطره شخصیت پردازی خوب و عمیقِ این شخصیت بود…بشدت منتظره نسخه ای جدید از این بازی هستم. :>
    ممنون بابته مقاله ارزشمندتان =D

    ۰۰
    1. الن ویک از حد انتظارات من بیشتر بود
      باور کن با اینکه اپن ورد نبود ولی خیلی جاهای مخفی داشت که با ۳ بار بازی کردن هم نمی تونستی مخفی ها رو پیدا کنی
      تنها بازی بود که اینقدر قشنگ و زیبا نور رو به نمایش گذاشته بود . تو این بازی بود که قدر نور رو دونستم

      ۰۰
    2. آخه بازی فقط نورپردازی نیست که.اشکال بزرگ الن ویک این بود که گیم پلی رو فدای داستان کرده بود.

      ۰۰
    3. البته فکر نمی کنم گیر دادن به گیم پلی ربطی به این تاپیک (بیوگرافی آلن) داشته باشه.
      ——————————-
      متشکر به خاطر این مقاله ی خوشکل.
      کاش می شد یه نفر در مورد Night Springs هم توضیح می داد؛ ما که حوصله نداریم.
      ——————————-
      ساز مخالف

      ۰۰
    4. avion:
      بحثه گیم‌پلی این شاهکار رو قبلا توی سایت رفته بودیم.. چون طولانیه ارجاعت می‌دم به همون تاپیک‌ها.. فقط اینو خاطرنشان کنم که گیم‌پلی آلن ویک خیلی عالی بود و هیچ چیزی هم فدای چیزه دیگه نشده..

      ۰۰
    5. شاهین رستم خانی یه مدتیه که تو همه چی اغراق میکنی .واقعا گیم پلی الن ویک “خیلی عالی” بود.
      نمیشه باهات بحث کرد چون وقتی فن یه بازی هستی دیگه همه بگن فلان چیز اشکال داره قبول نمیکنی.

      ۰۰
  2. عزیزان این برادر کوچیکتون فقط یه خواسته کوچولو ازتون داره اونم اینه این مقالات که حقیقتا شاید ۴-۵ دقیقه از وقتتون رو بگیره خوب و کامل بخونید بعد نظرتون رو بدید ممنون میشم.واقعا وقت گیر نیست ولی حقیقتا بدست آوردن اطلاعات و نوشتنش و باقی مسائل واقعا زحمت داره ارزش یه بار خوندن رو داره.

    ۰۰
  3. وقتی آقا فرشید مطلب بنویسن دیگه نیازی به تعریف و تمجید و تشکر نیست.نخونده میگم عالی و پراحساس!
    آلن ویک یکی از تجربه های زیبای حیات گیمریم بود.امیدوارم شاهد نسخه ی دومش باشم(البته به شرطی که دنباله ی سزاواری باشه.)

    ۰۰
    1. احتمال زیاد میشه غصه نخور!به هرحال نسخه ی یکش که شد…وقتی شنیدم نسخه ی PCش بالاخره رسید نمیدونی چه حالی داشتم!از چندین سال قبلش که زمزمه های ساخت این بازی به گوشم رسید منتظرش بودم.مایکرو اولش که واسه پی سی نداد بد جور بهم ضدحال زد.

      ۰۰
    1. به نظر من بهترین بیوگرافی ممکن برای سایت دیبازی بیوگرافی شخصیت ((جومونگ)) هستش. شوخی نمیکنم جدی میگم چون مراحل زندگانی این شخصیت انصافا خیلی جذاب بود بزرگ شدنش فرمانده شدنش امپراطور شدنش پدر شدنش خیلی شخصیت پردازی قشنگی داشت ولی خب دست دوست گلمون درد نکنه که زحمت کشید این بیوگرافی رو نوشت.

      ۰۰
    2. چون مربوط به حوزه سرگرمی های الکترونیکی(تلویزیون) میشه نوشتم ضمنا اگر اینجوری که میگی باشه پس اخبار سینما چه ربطی به بازی داره تو سایت میذارن :lol: :lol: :lol:

      ۰۰
    3. عاقا معراج عزیز ، بحث درمورد فیلم و تلویزیون رو در پست مخصوص خودش مطرح کن ، نه زیر یک بحث که فقط مربوط به گیم هست !

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر