سوال:یک تجربه ی منحصر به فرد

در ۱۳۹۱/۱۲/۱۷ , 17:40:10

پس از یک هفته دوباره با شما هستیم ،تا در بخش سوال هفته  به بررسی علایق و سلایق شما در هنر هشتم بپردازیم.

سالانه بازی ها   “خوب”و “عالی” زیادی منتشر می شوند. اما درطول یک سال یا حتی بیشتر از آن ممکن است یک بازی منتشر شود، که تجربه ی متفاوت و منحصر به فردی نسبت به بقیه ی عناوین  را به مخاطب القا کند.یک بازی می تواند به دلیل داشتن،داستانی زیبا،اتمسفری گیرا،گیم پلی فوق العاده، یا یک ایده ی  بسیار جذاب،خود را از دیگران جدا کند.

امروز از شما می پرسیم که چه  عناصری می توانند یک بازی را منحصر به فرد جلوه بدهند؟ می توانید یک عنوان یا سری عناوینی که با داشتن خصوصیات مدنظر شما منحصر به فرد شده اند را بیان کنید و دلایل خود را برای منحصر به فرد بود آن به دیگران کاربران سایت بگوید.

پانوشت:می توانید ایده ی خود را در مورد سوال هفته ی بعد از طریق پیام خصوصی با ما در میان بگذارید.


137 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. متنی را که میبینید چندجا نوشته ام… اما درست به درد اینجا میخوره….پس شایدبرای کسانی که قبلا خونده اند تکراری باشه!

    یادم می‌آید‌ ‌اولین باری راکه برای خرید بازی به کلوپ سرکوچه‌مان رفتم و او هم از بین سه جهارتا بازی که بین آن‌ها Fifa 2005 وHalf Life 2 و چندتا بازی بچه گانه بود را روی میزگذاشت، من هم باتردید وبااحساس اینکه درحال دور ریختن پول‌هایم هستم بازی را برداشتم.
    آن روز هنوز متوجه نبودم که یکی از بهترین بازی‌های تاریخ را بازی می‌کنم، یه بچه ۱۱ساله چه چیزی ممکن است درمورد بازی بداند؟ من از ۸ سالگی بازی می‌کردم اما فقط با PS1 دوست داشتنیم اما بعد از خرید کامپیو‌تر پای من به صورت ناگهانی به دنیای بازی‌ها باز شد. بعداز پایان Half Life 2 به مدت ۲ سال هیچ بازیی من راراضی نمی‌کرد، تا اینکه god of war2 و بعد از آن Gears of war را دیدم، با آمدن Call of Duty 4 من کم کم یار قدیمی خود را به فراموشی می‌رساندم که زمزمه‌هایی مبنی بر انتشار نسخه جدیدش به گوشم رسید… Episode one را در مشهد وقتی برای زیارت مسافرت کرده بودیم از یک دست فروش خریدم! آن موقع متوجه مفهوم Episodic نشده بودم و خرید این شماره هم برایم پرابهام بود چون هنوز شماره ۲ برروی لوگوتایپ بازی قابل رویت بود نه شماره ۳… اما بعد از تجربه بسیار شیرینی که با بازی داشتم بی‌صبرانه منتظر Episode two بودم. بازیی که آنچنان من را قافلگیر نکرد، اما هنوزهم از بازی کردن آن خسته نمی‌شوم.
    Half Life 2 یک بازی کامل است، پایه گذار وارتقاع دهنده بساری از قوانین بازی‌های اول شخص است و یک الگوی مناسب برای کسانی که خواهان ساخت بازی‌های اول شخص هستند. شاید با گذشت ۸ سال بوی کهنگی بدهد اما آنچنان با قاعده و استوار طراحی شده که هنوزهم بازی‌های اول شخص را برمبنای قوانین آن می‌سازند. ازلحاظ گیم پلی بازی یکه تاز است، اکشن سریع، هوش مصنوعی خوب، طرزبه دست گیری اسلحه توسط بازیباز فوق العده است و به هیچ عنوان مزاحم نیست (مشکلی که سازندگان بازی‌هایی چون battlefield و Fallout 3 با آن دست وپنجه نرم می‌کنند) انیمیشن‌ها بی‌نظیر در زمان خود و موسیقی و صداگذاری کاملا متناسب با جو بازی…. لازم نیست درمورد فیزیک بازی حرفی به میان بیاورم چون معتقدم بود یا نبود فیزیک کمک آنچنانی به بازی‌های سبک اکشن نمی‌کند.
    اما در این میان HL2 بدون مشکل نبود، بازی درمقایسه با بازی‌های هم دوره خودش همچون Farcry و Doom 3 ازلحاظ گرافیک و فضا سازی تا حدی عقب ماند…. محیط‌ها بسیار خالی از آبجکت‌های تکراری بودند و دشمنان بازی تنوع زیادی نداشتند همچنین دشمنان بسار مرموز بودند و دیگر خبری از موجودات بازی قبلی نبود و دیگر با دنیایXenارتباط برقرار نشد، هیچ گونه تاریخ وداستانی درمورد شخصیت‌ها و دشمنان بازی داده نمی‌شود و آن‌ها از ناکجا آباد سردرمی آوردند بدون هیچ پیش زمینه داستانی، شخصیت‌ها تا حدی کم و محدودند و پرداخت خوب و درگیر کننده‌ای ندارند و ارتباط برقرار کردن با آن‌ها به سختی صورت می‌گیرد… در کل داستان بازی خوب است اما وقتی کمی ریز می‌شویم می‌فهمیم که آنچنان آش دهنسوزی نیست، هرچند در اپیزود‌های بعدی بسار داستان شاخ و برگ خوبی گرفت و پایان زیبای اپیزود دوم بسیاری را شوکه کرد.
    Half Life 2 بازی فوق العاده ایست و آنچنان نرم و روان اجرا می‌شود که نه اعتراض بازی کننده را به همراه دارد و نه طرفداران خود را از خود نا‌امید می‌کند، در کل یکی از دلایل طول کشیدن شماره بعدی از بازی را کهنه شدن موتور گرافیکی بازی و از دست در رفتن داستان آن توسط نویسنده آن می‌دانم، با رفتن آهنگ ساز سری و طراح هنری و چندتن دیگر ازعوامل سازنده این عنوان به شرکت‌های دیگر، به شخصه امید چندانی به آینده این بازی ندارم Valve هم با ساخت عجله‌ای شماره‌های دوم از بازی‌های Left 4 Dead و Portal در حال ایجاد کمی وقت بیشتر است تا یک فکراساسی برای بازی بکند.

    ۰۰
    1. شما آقایی … چقدر خوبه که من شما رو پیدا کردم…. ببین سرنوشت چیکار میکنه، دوتاییمون فقط یه ترم تو اون دانشگاه بودیم بعدش رفتیم تهران … ولی همون سه ماه واسه دوستی ما کافی بود.

      ۰۰
  2. منحصر فردترین لحظه گیمری من امسال بازی جورنی بود یعنی هر چی بگم تا بازیش نکرده باشی متوجه نمیشی
    ولی اگر این نسل رو بخام بگم بهترین بازی های من بدون شک که همشون برام شدن خدا و میپرستمشون بازیهای انحصاری سونی بودن
    به ترتیب: سری های انچارتد در اکشن سوم شخص سری خدای جنگ(خدای بازیها) در سبک H&s بهترین fps برام سری کیلزون بوده بهترین روایت داستانی شاهکارهای دیوید کیج بودن و بهترین بازی مستقل و رویایی برام جورنی بوده و در سبک ورزشی هم سری pes
    و اگر بخام حماسی ترین بازی عمرم رو بگم HEAVENLY SWORD یعنی انقدر داستان این بازی روایتش فوق العادست که وقت رو نمیفهمی کی گذشت و اصلا زمان برات هنگام بازی کردن مفهومی ندارد و ژانر ترس هم بدون شک رزیدنت میدونم با اون که انتقاد ازش زیاد میشه که اینم خودیه و از ما حساب میشه

    Sony Make Believe

    ۰۰
  3. بازیهایی که امروزه منتشر میشود تنها خصوصیتی که ندارد منحصر به فرد بودن است تا موقعی که جیب گیمر ها ملاک اول و اساسی طراحی بازیهای رایانه ای باشد هیچ تنوعی در ساخت و تولید بازیها نخواهیم دید…در واقع بازیهایی که امروزه منتشر میشوند فله ای هستند و همه از روی هم کپی برداری شده اند…

    ۰۰
  4. خوب الان دارم فکر می کنم که چی بنویسم! یا بهتر بگم دارم بازی های گذشته رو مرور کنم!

    خوب فکر کنم اول از همه فضای سازی یا خلق دنیای بازی و بعد شخصیت پردازی! به عنوان مثال بازی هایی مثل braid و limbo بازی های بسیار متفاوتی بودند و واقعا حس عجیبی در من ایجاد می کردند.
    بازی بسیار عالی بایوشاک با اتفسفر فوق العاده گیراش ، یعنی وقتی من تو این بازی صدای وال ها رو می شنیدم( که به نظرم یکی از زیباترین صداهایی که در طبیعت یافت میشه) منو با خودش می برد در دل اقیانوس آبی عمیق.
    آنچارتد بله آنچارتد با اون شخصیت های دوست داشتنیش و توم ریدر با مکان های باستانی اسرار آمیز!
    مس افکت، دنیای مس افکت واقعا جالب، هیچ چیز جالب تر از این نیست که بفهمی تو این دنیا تنها نیستی و از همه بهتر با نژاد های مختلف در ارتباط و حتی دوست باشی.
    به نظرم این دو تا فاکتور توی یه فضا سازی منحصر به فرم مهمترین دلیل هستند البته فاکتور های دیگه هم تاثیر داره.

    ۰۰
  5. بدون تردید به نظرم مهمترین مسئله در هنر هشتم گیم پلی هست و داستان در درجه‌ی دوم اهمیت داره
    اگه بخوام داستان برام در اولویت باشه میرم فیلم سینمایی میبینم یا کتاب داستانی میخونم
    مثلا در همین نسل LBP1 بدون داستان(یا یک خط داستان) متاش ۹۵ شده و از صدها بازی با داستان زیبا نمره های بیشتری کسب کرده
    یا بازی ‌ای مثل Rayman Origins با یک خط داستان از تجربه‌ی صدها بازی با داستان عالی برای من لذت بخش تر بود
    پس صددر‌صد و بدون هیچ تردیدی گیم پلی مهمترین نکته در این صنعت هست
    ———————————-
    SONY make.believe

    ۰۰
    1. من با پیام مخالفم
      به نظر من تجربه انحصاری گیم پلی نمی تونه یک بازی رو منحصر به فرد کنه بلکه تکریب داستان فوق العاده و گیم پلی مطابق با آن می تونه دست به ساخت یک عنوان فوقا العاده بزنه که در ضمینه ی داستانی حتی به دلیل داشتن یک مکمل خوب به نام گیم پلی از سینما نیز بهتر عمل کنه.

      ۰۰
    2. شایان من به هیچ عنوان منظورم این نبود که گیم پلی فقط مهم هست،تو کامنتم گفتم گیم پلی برام در اولویت هست.
      ۱۰۰% داستان و موسیقی و گرافیک مهم هست.
      همون LBP که مثال زدم یه لحظه بدون موسیقی تصور کن!!!اگه موسیقی نداشت این بازی نصف ارزشش برای من از بین میرفت :!:
      ————————-
      SONY make.believe

      ۰۰
    3. اما در مورد تجربه های منحصر به فردم در این نسل:
      بدون ذره‌ای تردید journey منحصر به فردترین بازی‌ای بود که در این نسل تجربه کردم،مثل یک رویا بود و حس و حال عجیبی در لحظه‌ی بازی کردنش داشتم.
      Red Dead Redemption هم تک تک لحظه هاش پر بود از تجربه های تکرار نشدنی
      Heavy Rain هم مطمئنا جزء تجربه های خاص هر گیمر هست(با اینکه اون مولفه‌ی مهم برای من یعنی گیم پلی رو خیلی کم رنگ داشت)
      Portal 2 هم من بعید بدونم کسی بازیش کنه و جز بازی های متفاوت زندگیش نام نبره
      ——————————-
      SONY make.believe

      ۰۰
    4. پیام این حرفی که شما میزنی در سبک بازیهای بزرگ و پرهزینه صدق نمیکنه
      به نظر من تو بازیهای بزرگ اولین چیزی که مهمه داستان هست و بعد از ان گیم پلی و گرافیک با هم در رتبه ۲ قرار میگیرن
      به شخصه داستان بازی هست که من رو برای ادامه بازی ترغیب میکنه وگرنه اگر گیم پلی خالی بخام خیلی از بازیهای موبایل گیم پلیشان برای انجام دادن بهتره
      یا بازی LBP و ریمن هم جز همین دسته محسوب میشن ولی به شخصه یک بازی وقتی به بزرگی خدای جنگ اگه این داستان قویشو نداشت که خدای بازیها نمیشد
      مثال بازی بزرگ به نام کرایسیس که هم از گرافیم خوب و هم گیم پلی خوب بهره میبره ولی به خاطر نداشتن داستان قوی هیچ کدومتون رو عاشق سینه چاکش نکرده
      ولی در عوض نمونش میشه هوی رین و walking dead که تا سالیان سال تو ذهنتون میمونه به خاطر داستانش نه گیم پلیش

      ۰۰
    5. رضا جان تو جواب شایان توضیح دادم
      به هیچ عنوان منظورم این نبود که داستان اهمیت نداره
      ولی بازهم میگم گیم پلی مهمتره،مثلا Bulletstorm چه داستان خاصی داشت غیر از اینکه یه چفت و بستی بین مرحله های مختلف ایجاد کنه،یا کیلزون یا کرایسیس چه داستانی خاصی دارند غیر از یه داستان معمولی و کلیشه‌ای و باسمه‌ای؟!!!!
      پس داستان فقط در حد اینکه یه کششی ایجاد کنه برای بازی کردن مرحله‌ی بعدی و پیشروی در بازی کافیه
      اگه همین کیلزون ۳ گیم پلیش بد بود و اینقدر تنوع در گیم پلیش وجود نداشت آیا حاضر بودی چند بار تمومش کنی به خاطر داستانش؟ :!: مثلا داستان کیلزون ۳ چه چیز خاصی داره که گیمر رو به اشتیاق بندازه چند بار تمومش کنه؟!!!
      این گیم پلی بازی هست که در من اشتیاق ایجاد میکنه که بازی رو چند بار تکرار کنم :wink:
      ——————————
      SONY make.believe

      ۰۰
  6. خب تجربه ی منحصر به فرد که زیاد داشتم که حسی بده که تو بازی های دیگه نداشتم…
    منحصر به فردترین تجربم رو چند شب پیش با یک سفر یک و نیم ساعته رقم زدم….
    حس عجیبی داشت این سفر…خیلی خاص بود….از همون آهنگ اول بازی هل می داد ادم رو داخل خودش….
    وقتی مطمئن می شم این بازی منحصر به فرد ترین تجربه ی زندگیم هست ( اتفاقا چن روز پیش همین رو تو استاتوس یاهو زدم!) که در طول این یک ساعت یک کلمه از دهنم در نیومد…حتی نتونستم شور شوقم رو با یک لبخند ابراز کنم…اصلا نمی تونستم چیزی بگم…فقط آخراش کمی بغضم گرفت که اگه نخندید باید بگم اخرش این بغض ترکید ولی دلیلش رو نمیدونم چرا اینطوری شدم….این بازی خیلی خیلی خاص بود…بعد این که دستگاه رو خاموش شدم و مدتی گفتم عجب بازی بودددددددددد
    راستی اسمش journey بود….

    ۰۰
    1. ما اینیم دیگه…احساساتی و مهربون :D
      البته که تجربه های منحصر به فردم خیلی خیلیه ولی این بازی جدیدترین تجربه ی منحصر به فرد و در عین حال بهترین تجربه از نوع خاصش هست…
      این بازی شاید جزو ۱۰ بازی برتر من هم نباشه که نیست ولی در صدر منحصر به فردترینش هست…حس وحالی که تو هیچی تجربه نکردم
      —————-
      اینم بگم اصلی ترین عامل برای اینکه یک بازی هم عالی باشه هم منحصر به فرد فضا سازی و شخصیت پردازیهاش هست…فضا سازی ای که تو رو قشنگ از این دنیای واقعی جدا کنه و ببره داخل بازی و چنان غرق اون دنیا بشی که فراموش کنی در حال بازی کردن هستی….

      ۰۰
    2. علی خوشحالم بالاخره تجربش کردی
      واقعا حسی که تو داشتی رو من هم داشتم بی اراده فقط محو بازی میشی و بغض گلوت رو میگیره نمیدونم یه طورایی معجزه هست این بازی واقعا اخرش با اون اهنگهای فوقالعادش فقط زبونت رو بند میاره
      جالبیش اینه که فرداش دوباره حس میکنی به این بازی نیاز داری و دوباره انجامش میدی این بازی برای گیمر مثل لالایی مادر برای نوزادش هست

      Sony Make Believe

      ۰۰
  7. به نظر من گیم پلی و بعد از آن داستان و شخصیت پردازی برای یک بازی بزرگ مهم است بعد از آن موسیقی و … و در آخر گرافیک فنی بازی برای بنده اهمیت دارد و بهترین بازی من که انجام داده ام سری GOW می باشد که تمام عواملی که به آنها اهمیت می دهم را دارا می باشد.

    ۰۰
    1. اره .اون موقع بابام برام یه میکرو گرفت ازین حافظه دارها :X توش ۲تا بازی بود یکی مرعابی یکی هم سوپر ماریو چه دورانه خوشی بود :X

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر