نقد بازی «کرایسیس ۳»؛ چند قوطی رنگ و یک بوم سفید
همواره مجموعهی “کرایسیس” (Crysis) مورد توجهی بازیکنندههای بسیاری بوده است. زمانی که نسخهی اول کرایسیس در سال ۲۰۰۷ تنها بر روی رایانههای شخصی عرضه شد, کمتر بازیای یافت میشد که توانایی نمایش آن مقدار جزییات گرافیکی و جلوههای دیداری با کیفیت را داشته باشد. بدونشک که کرایسیس از زمان خودش پیشروتر بود, و با اینکه بازی از لحاظ داستانی چیز قابل توجهای را ارائه نمیداد, اما گرافیک زیبای بازی کاری کرد تا بسیاری از بازیکنندهها (مخصوصا بازیکنندههای ایرانی) نگاهی جدی به کرایسیس داشته باشند, هرچند که این بدین معنا نیست که کرایسیس در باطن عنوانی تو خالی بود. گیمپلی بازی هم جز مهمترین مشخصههای کرایسیس محسوب میشود. گیمپلیای که اساس کار خود را برروی مبارزات در محیطی سندباکس (Sandbox)گونه گذاشته بود و این آزادی عمل را به بازیکننده میداد تا هرطور که میخواهد برای از بین بردن دشمنانش و چگونگی استفاده از تجهیزاتش برنامهریزی کند.
تکنولوژی عالی استودیو کرایتک در خلق چنین عنوانی و همچنین پتانسیل بالای کرایسیس سبب شد تا ساخت نسخهی دوم هم کلید بخورد. کرایسیس هنوز هم حداقل برروی رایانههای شخصی در زمینهی گرافیک, دستنیافتنی بود. نسل سوم موتور پایهی کرایانجین (CryEngine) باعث شده بود تا سطح بالاتری از گرافیک معروف کرایسیس را شاهد باشیم. ناگفته نماند که این نسخه برای اولین بار برای کنسولهای Xbox360 و PS3 هم عرضه شد. با اینکه محیطهای بازی در حد نسخهی اول وسیع نبودند, اما کراسیس ۲ در تمام زمینهها نسبت به نسخهی قبلی پیشرفت کرده بود و همه شاهد ادامهای نسبتا موفق بودیم.
عرضهی کرایسیس ۲ برروی کنسولها و کیفیت بالای بازی, کرایتک را بر آن وا داشت تا به سراغ نسخهی سوم برود. عنوانی که قصد داشت مشخصههای موفق نسخهی اول و دوم را در کنار المانهای خود قرار داده و بهترین عنوان در این سهگانه را تحویل دوستداران بدهد. المانهایی که از مهترین آنها میتوان به بافت جنگلی نسخهی اول و محیطهای شهری و ویرانشدهی نسخهی دوم اشاره کرد, که با ترکیبی زیبا دنیایی پساآخرالزمانی را پدید آورده بودند, مشخصهای که تنها به بخش دیداری کرایسیس ۳ خلاصه نشده و قرار بود این موضوع گیمپلی بازی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
مجموعهی کرایسیس از همان ابتدا جز عناوین بزرگ صنعت بازی محسوب میشدند و قبل از کرایسیس ۳ همه میدانستیم که با یک عنوان پرخرج دیگر طرف هستیم. از صحبتهای کرایتک بگیرید که به موتور پایهی بهبودیافتهی خود یعنی کرایانجین ۳ میبالیدند و از گیمپلی آزادانه و سینمایی نسخهی سوم حرف میزدند تا تبلیغات وسیع EA و آن مجموعه دموهای “۷ عجایب کرایسیس” که به شدت انتظار ما را از نسخهی سوم بالا برده بود. انتظاری که بر روی طرز قضاوت شما نسبت به بازی تاثیرگذار است. انتظاری که باعث شد بعد از تمام کردن بازی از خودم بپرسم, آیا کرایسیس ۳ لیاقت این همه انتظار را داشت؟ جواب من به این سوال که اخبار و نمایشهای وسیع بازی را به شدت دنبال میکردم, یک نه قاطعانه است. اما پاسخ این سوال برای کسانی که انتظار زیادی از کرایسیس ۳ نداشتهاند, مثبت خواهد بود.
فراتر از یک نسل
سطح گرافیکی نخستین نسخهی کرایسیس به قدری بالا بود که بسیاری از رایانههای شخصی آن زمان توانایی این را نداشتند تا بازی را در بالاترین جزییات به نمایش دربیاورد و همین موضوع باعث کاهش فروش کرایسیس شد. این مسئله سبب شد تا EA تصمیم بگیرد کرایسیس ۲ را علاوهبر رایانههای شخصی برروی کنسولها هم عرضه کرده, تا از این راه سود فروش بازی را گستردهتر کند. اما این تصمیم, گرافیک سرسامآور معروف کرایسیسی و سختافزارهای ضعیف کنسولها نسبت به رایانهها, سنگ بزرگی بر سر راه سازندگان قرار داده بود. گرافیک مهمترین عنصر بیبدیل کرایسیس است و اگر قرار باشد کنسولها جلوههای دیداری بسیار ضعیفتری نسبت به رایانههای شخصی را ارائه دهند, مسلما بازیکنندهها نگاهی به آن نخواهند کرد. اما کرایتک با بهرهگیری از موتور پایهی قدرتمند کرایانجین ۳ تا حدودی این مشکل را برطرف کرد و یکی از بهترین گرافیکهای کنسولی را به نمایش درآورد. اما با این حال سطح جزییات نسخهی رایانههای شخصی و کنسولها اختلاف نسبتا زیادی با هم داشت.
زمانی که کرایسیس ۳ معرفی شد, کرایتک در مورد از بین بردن این اختلاف گرافیکی حرف میزد, و معتقد بود که ایندفعه و با استفاده از بهبودهایی که در کرایانجین ۳ ایجاد کرده است, کاری میکند تا سطح جزییات گرافیکی نسخههای رایانههای شخصی و کنسولها قابل تشخیص نباشد! اکنون که ما بازی را تجربه کردهایم, باید بگویم که کرایتک سر حرفاش بوده است. در توصیف گرافیک ترسناک کرایسیس ۳ باید گفت که ما مدتی است که دربارهی قابلیتهای نسل بعدی در زمینهی گرافیک بحث میکنیم, در حالی که نسل بعدی همینجاست و گرافیک یک عنوان نسل هشتمی به خوبی در کرایسیس ۳ قابل لمس است.
مهمترین ویژگی کرایسیس ۳ در زمینهی گرافیک محدود کردن آن فاصلهی بین رایانهها و کنسولها تا حد ممکن است. به واقع که کرایسیس ۳ جز برترینهای این نسل است. جزییات به کار رفته در طراحی محیطها, از ساختمانها گرفته تا بافتها و درختانی که ساختمانها را زیر پوست خود مخفی کردهاند, در یک کلام فوقالعاده است. اگر میخواهید قبل از عرضهی عنوان “آخرین ما” (The Last of Us) در یک دنیای پساآخرالزمانی به سبک فیلم تحسینشدهی “من افسانهام” قدم بزنید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید.
تمام اینها در حالی است که نوپردازی و سایهزنیها جزییات فراوانی را شامل میشوند, به طوری که برای مثال نمیتوانید به منابع نور خیره شوید! مدلهای شخصیتها, دشمنان و سلاحها هم فراتر از این نسل هستند و بدون شک گوشهای از قدرت گرافیکی عناوین آیندهی صنعت بازی را به رخ میکشد. در این بین تنها نکتهای که باعث میشود, این بخش نمرهی کامل را دریافت نکند, به افت آهنگ فریم بازی در بعضی از لحظات بر میگردد. افت فریمی که شاید در ابتدا قابل فراموش شدن باشد, اما به تدریج تجربهی شما از بازی را خدشهدار میکند. هرچند که به طور کلی گرافیک تکنیکی و هنری زیبای کرایسیس ۳ میتواند تبدیل به اولین دلیل شما برای لذت بردن از بازی باشد. اما با تمام اینها, آیا ما فقط برای گرافیکهای سرسامآور بازی میکنیم یا این سرگرم شدن از گیمپلی یک بازی است که این رسانه را منحصربهفرد ساخته و قلب یک بازی را شامل میشود؟!
صدای آخرالزمان
از صداگذاری و موسیقیهای هیجانانگیز بازی هم نمیتوان گذشت. صداگذاری سلاحها به قدری عالی است که حس موجود با شلیک هرکدام را به خوبی به بازیکننده القا میکند. این مسئله در مورد صداهای محیطی هم صدق میکند, صدای آواز قورباغهها و بال زدن سنجاقکها در بیشههای بکر نیویورک آخرالزمان و همچنین انفجارها بعد دیگری از صداگذاری عالی کرایسیس ۳ را شامل میشوند. حال و هوای کرایسیس ۲ با موسیقیهای هنرمند دنیای موسیقی یعنی هانس زیمر مزین شده بود, قطعاتی که بهتر از هرچیز دیگری با لحظات مختلف بازی قبلی جور شده بودند و حس موجود را به بازیکننده منتقل میکردند. با اینکه متاسفانه هانس زیمر در کرایسیس ۳ غایب است, اما این مسئله باعث نشده تا کرایسیس ۳ در این زمینه به مشکل بربخورد. موسیقیهای متنی که توسط Borislav Slavov و Peter Antovszki نوشته شدهاند, به زیبایی هرچه تمامتر با لحظات بازی زنجیر شدهاند و حس هیجان و درگیرکنندگی را با بازیکننده همراه میکنند.
بوم سفید نقاشی
پاراگراف پایانی بررسی گرافیک با سوالی به پایان رسید که پاسخاش را در این قسمت خواهید دانست. در این مسئله شکی نیست که سطح کیفیت گیمپلی کرایسیس در حد و اندازههای جلوههای گرافیکی آن نیست, گیمپلی کرایسیس از همان ابتدا خوب بوده است. گیمپلیای که به شما آزادی عمل میدهد. به شما آزادی انتخاب میدهد تا هرگونه که مایل هستید در بازی پیشروی کنید. مخفیکاری میکنید یا اکشن شلوغ را انتخاب بهتری میدانید. اما همواره چیزهایی بوده است که باعث شده این گیمپلی به اندازهی گرافیک بازی مورد توجه قرار نگیرد. شاید برخی آن را مربوط به خطی نبودن مراحل بازی بدانند, چیزی که امروزه مد شده و باب دندان بسیاری از اکشندوستان است, اما این مسئله مربوط به خطی نبودن مراحل نیست, بلکه به نحوی به طراحی مراحل در مجموعهی کرایسیس و به خصوص نسخهی سوم بازمیگردد. این موضوع به علاوهی روان نبودن بازی به سبک اکشنهایی همچون ندایوظیفه و فارکرای ۳ باعث شده تا به آن لذت نهایی در استفاده از سلاحها و قابلیتهایتان نرسیده و گیمپلی بازی همیشه یک پله پایینتر از اکشنهای اول شخص روز بایستد. اما بگذارید قبل از نتیجهی نهایی نگاهی داشته باشیم به عناصر اصلی گیمپلی کرایسیس ۳.
همان پایه و اساسی که در نسخهی اول کرایسیس شاهد بودیم و بعد در کرایسیس ۲ مورد استفاده قرار گرفت, در کرایسیس ۳ هم حضور دارد. سلاحها مهمترین عناصر شما در نبردها هستند; سلاحهایی که هرکدامشان نوع پیشروی شما را تغییر خواهند داد. این در حالی است که هر سلاح طیف وسیعی از حالتهای مختلف تیراندازی, اضافهشوندهها (Attachment) و… را شامل میشوند. تجهیزاتی که در هرلحظه از جریان بازی در دسترس هستند. همانطور که میدانید سرعت اکشنهای بازی معمولا بسیار سریع و شلوغ است و سلاحها هم نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند. اما اشتباه نکنید, همه چیز به سلاحها خلاصه نشده است. نانوسوت (Nanosuit) نیمی دیگر از تعریف گیمپلی کرایسیس ۳ را شامل میشود.
نانوسوت تواناییهایی را در اختیار بازیکننده میگذارد که در هیچ اکشن اول شخص دیگری یافت نمیشود. نانوسوتی که قابلیتهایش در انتخاب نوع پیشرویتان و جولان دادنتان در محیط بازی نقش بسزایی را ایفا میکند. میتوانید با استفاده از قابلیت پرش بلند خود را به بلندیهای دور از دسترس برسانید و از آن بالا دشمنان را با تکتیرانداز از بین ببرید, یا اینکه خود را نامرئی کنید و از بین علفهای بلند بیرون آمده از دل خیابان آرام آرام و بی سر و صدا دشمنان را یکی پس از دیگری از پای دربیاورید, یا در نهایت اگر از طرفداران فیلمهای رمبو هستید و از اکشنهای شلوغ لذت میبرید, قابلیت ضدگلوله نانوسوت را به کار بیاندازید و با یک M60 به دل دشمنها بزنید. اینها تنها نمونههایی ساده از آزادی شما برای استفاده از تواناییهایتان در میدان نبرد است و میتوانید با ترکیب همین قابلیتها و صدالبته آپگرید آنها به یک سوپرسرباز تبدیل شده و دشمنان را به آتش بکشید!
این در حالی است که باید محیطهای وسیع و سندباکسگونهی بازی را هم به این مجموعه اضافه کنید تا به اوج آزادی عملتان در طراحی حملات برسید. تمام اینها در کنار کمان پیشرفتهی کرایسیس ۳ که بگونهای تبدیل به امضای نسخهی سوم شده, تغییراتی را در بطن گیمپلی بازی ایجاد کرده است; کمانی که تنها در حد یک سلاح ساده خلاصه نشده و گیمپلی بازی را تحت کنترل خود تغییر میدهد. سلاحی که به خاطر قدرت و انعطافپذیری بالایش, هم در مخفیکاری مورد استفاده قرار میگیرد و هم در اکشنها و سیل دشمنان. شما فقط توانایی حمل ۹ تیر استاندارد یا معمولی را دارید و میتوانید با عبور از روی جنازهها تیرهای شلیک شده را هم دوباره برداشته و استفاده کنید. اما نکتهای که در استفاده از کمان از همان ابتدا خودنمایی میکند, قدرت بالای این سلاح در مقایسه با دیگر سلاحهای گرم است. تقریبا تمامی دشمنان سطح متوسط بازی و نیروهای CELL با یک تیر از بین میروند و همین مسئله باعث شده تا از همان ابتدا علاقهی خاصی به کمان پیدا کنید. با اینکه بالانس نبودن قدرت کمان تا حدودی گیمپلی بازی را تحت تاثیر قرار داده است, اما از سویی دیگر به دلیل پایین بودن سرعت خشابگذاری و تیرهای محدود آن نمیتوان این موضوع را یک نقص به حساب آورد.
مطمئنا اگر تاکنون هیچکدام از نسخههای مجموعهی کرایسیس را تجربه نکردهاید, با خواندن این مطالب عاشق گیمپلی بازی شده و دوست دارید هرچه سریعتر بیخیال خواندن ادامهی مقاله شده و به سراغ بازی بروید, اما بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید, زیرا تمام این قابلیتها و تواناییها به علاوهی سلاحها اگر ضربدر ده هم بشوند, زمانی که طراحی مرحلهای وجود نداشته باشد, همچون قوطیهای رنگی هستند که در کنار بوم سفیدی رها شدهاند. ضعفی که نسخههای قبلی کرایسیس را در زمینهی گیمپلی رنج میداد و در کرایسیس ۳ هم به قوت خود باقیمانده است… .
کمبودهایی که گیمپلی کرایسیس ۳ را با این همه مکانیک منحصربهفرد نمیسازد. در یک کلام, مجموعهی کرایسیس همواره به دلیل استفاده نکردن درست و اصولی از محیط برای خلق مراحلی براساس تواناییهای بازیکننده ضعف داشته است, که کرایسیس ۳ هم در کمال ناباوری به نسخههای قبلی میپیوندد. این در حالی است که این موضوع نسبت به عناوین گذشته بیش از پیش قابل لمس است. در حقیقت هیچ سناریوی جذاب, درگیرکننده و هیجانانگیزی طراحی نشده تا شما را در استفاده از مکانیکها و سلاحها سرگرم کند. محیطها فقط در جنبهی دیداری خود رها شدهاند و طراحان کرایتک از محیط بازی برای خلق مراحل بهره نبردهاند. این مسئله در مراحل ابتدایی بازی کمتر احساس میشود و به نوعی قابل تحمل است, اما هرچه به پایان بازی نزدیک میشوید, با محیطهای توخالیای روبهرو هستید که هیچ چیزی برای عرضه ندارند و مراحل بازی از رفتن به نقطهای به نقطهای دیگر خلاصه شده که در این بین باید تعدادی دشمن را هم از بین ببرید. در نهایت, ضعف بازی در طراحی مراحلی درست و درمان باعث شده که پس از مدتی گرافیک زیبای بازی تبدیل شود به پوششی برای مخفیکردن کمبودهای بخش اصلی یک بازی رایانهای یعنی گیمپلی; گیمپلیای که باعث میشود به زودی جلوههای خفن بخش دیداری کرایسیس ۳ را فراموش کرده و به پتانسیل از دسترفتهی چنین عنوانی در خلق گیمپلیای درگیرکننده فکر کنید.
طراحی مراحل ضعیف به علاوهی کمپین بسیار کوتاه بخش تکنفره که ۵ الی ۶ ساعت بیشتر طول نمیکشد باعث شده تا گیمپلی کرایسیس ۳ نسبت به گذشته پیشرفتی نکرده باشد. بازی تواناییها و پتانسیل بسیاری برای تبدیل شدن به یک عنوان جذاب و سرگرمکننده را دارا است اما عدم وجود مهندسی در استفاده از این مصالح باعث شده به زودی از بازی خسته شوید. در پایان باید گفت, گرافیک معنا نخواهد داشت, زمانی که بازی در سرگرمکردن شما مشکل داشته باشد.
زیر پوست شهر
وقایع کرایسیس ۳ در حدود ۲۰ سال بعد از کرایسیس ۲ به وقوع میپیوندد. جایی که سازمان نظامی CELL با قدرتی بیشتر بازگشته و با گستراندن حصاری به نام نانودوم بر روی شهر نیویورک, در ظاهر قصد دارد تا مانع ورود موجودات فضایی Ceph به زمین شده و موجودات باقیمانده Ceph در مناطق مختلف زمین را هم از بین ببرند. اما در حقیقت آنها قصد دارند با استفاده از تکنولوژی نیرویهای Ceph به طور کلی زمین را به زیر فرماندهی خود, دربیاورند.
برای اولین بار در مجموعهی کرایسیس, این سرگرد لارنس برنز ملقب به “پرافت” است که نقش اصلی کرایسیس ۳ را برعهده دارد. با اینکه او در پایان نسخهی قبلی با فدا کردن جاناش آلکاتراز را از مرگ حتمی نجات داد, اما حالا او دوباره بازگشته است و در واقع این خصوصیات شخصیتی و خاطرات “پرافت” است که در نانوسوت آلکاتراز که با بدن او ترکیب شده, ذخیره شده است.
بدون شک داستانسرایی در مجموعهی کرایسیس همواره حرف آخر را میزده و بیشتر کسانی که به سراغ بازی میآیند, توجه چندانی به داستان آن نمیکنند, اما با این حال قصهگویی در کرایسیس ۳ در بین نسخههای قبلی جایگاه نخست را ازآن خود میکند و از همان ابتدا که پای بازی مینشینید, کاراکترها و خط داستانی بازی جذبتان میکند. به طور کلی ریشههای داستانی کرایسیس ۳ در مبارزه علیه تسحیلات ستمگر CELL , جستجو برای یافتن Alpha Ceph و همچنین رابطهی “پرافت” و “سایکو” (Psycho) خلاصه شده است. شخصیتپردازی کارکترها, به خصوص “پرافت” که به گونهای تبدیل به یک نیمه انسان, نیمه ماشین شده و رابطهی او با “سایکو” به خوبی شما را راضی نگاه میدارد. از سویی دیگر دیالوگهای قوی شخصیتها که با صداپیشگی عالی همراه شده, کیفیت این بخش را در سطح بالایی قرار میدهد.
به دور از گرافیک بینقص بازی, کرایسیس ۳ بازی خوبی است و در همان اوایل شما را سرگرم میکند, اما طولی نمیکشد که متوجه میشوید با یک عنوان تو خالی طرف هستید. این مسئله زمانی بدتر میشود که بازی در مقایسه با نسخههای قبلی چند پله سقوط داشته است. بازی همچون پِی یک برج زیبا میباشد که پروژه آن فعلا در همان قسمت پیریزی رها شده. کرایسیس ۳ هم همانند پی مستحکم آن برج, پر از مصالح قوی و کاربردی است, اما مسئله این است که این برج در حد همان پیریزی ابتدایی رها شده و هیچگاه تبدیل به آن برج زیبا نشده است. اگر از آن دست بازیکنندهها هستید که در انتخاب بازی گرافیک را به عنوان اولین و مهمترین عنصر مدنظر قرار میدهید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید, اما اگر کرایسیس ۳ را صرفا برای تجربهی گیمپلی اکشن و مکانیکهای جالباش میخواهید, باید بدانید که اکشن کرایسیس ۳ در حد یک عنوان استاندارد باقی مانده است. بازی بدون شک پتانسیل بالایی در تبدیل شدن به یک عنوان کامل و بینقص را داشته, اما هیچگاه به این مهم دست نیافته است. کاش کرایتک نیمی از آن تمرکزی که برای ارتقای گرافیک گذاشته بود را خرج گسترش گیمپلی بازی میکرد.
۶.۵/۱۰
پلتفرم تست: Xbox360
نویسنده: رضا حاجمحمدی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
خوب طبق پیش بینی های بعضی از دوستان در سایت ادعاهای جواد یرلی همشون خوابیدکی بود و دیگه حرفی واس گفتن نمیمونه با این شاهکاری که تحویلمون دادن واقعا از آقا جواد به خاطر بهترین بازی نسلشون که گرافیکش در حد ویچر ۳ و کیلزون سقوط سایه هاست قدردانی میکنم و از طرف همه میگم اینجا دیبازی: We ♥ U JY
با این نقد و گفته های دوستان هیچ تمایلی برای بازی کردن کرایسیس سوم ندارم .
فقط جهت تست گرافیک تهیه اش میکنم .
با تشکر
به علت نمرات پایین این بازی رو تهیه نکردم.
عجب دلیلی !!
علی جان به دلیل وضعیت نا مناسب اقتصادی بنده من نمیتونم همه ی بازی ها رو بخرم برای همین مجبورم نمره بالاها رو انتخاب کنم. اگر پول داشتم همه رو تهیه میکردم.
دیگه دی وی دی ۱۸۰۰ تومن چیه آخه ؟! …. همچین میگی ” به دلیل وضعیت نا مناسب اقتصادی ” …. آدم دلش واست میشکنه !!
DVD هزار و هشتصد تومن ؟ میشه بپرسم شما کجا زندگی می کنید ؟ بنده کرایسیس ۳ رو ۴ تا DVD5 خریدم ۲۵۰۰.
نقد خوبی بود. نمره هم درسته! من بهش ۶ میدم به دلیل طراحی بد مراحل و داستان به شدت ضعیف!
من به شخصه از این بازی خیلی خوشم آمد و فن این بازی هستم.
ولی طراحی مراحل رو درست فرمودید اصلا خوب نبود.محیط بسیار و دشمنان بسیار کم.چینش دشمن ها هم خوب نبود.داستانش رو میشه یه تخفیف هایی داد.یه تناقض هم داشت
ابتدای بازی میاد یک ماشین جنگی رو معرفی میکنه و از اون به نام greatest combat machin یاد میکنه ولی در آخر میاد چه راحت اون رو از بین میبره در صورتی که میتونست بیشتر رو اون مانور بده
به هر حال امتیز من به این بازی ۹.۵ هست
والا صادقانه بگم از نقد قبلیت که مال فضای مرده ۳ بود خوشم نیومد چون زیادی آسون گرفته بودی! ولی با این حال کردم! منتقد باید ریز بین و سخت گیر باشه! نمره ۸ برای بازی های عالی هست! نه یه بازی نیمه متوسط مث این!
کامل نقد رو خوندم و با ۹۹درصدش موافقم!بخصوص اون قسمتی که گفتید دیگه در مراحل آخر
دیگه اون مناظر زیبا و چشم نواز رو نمیبینیم و طراحی محیط بسیار ضعیف میشه!!یعنی اواخر بازی
واقعا افتضاح محض است که فقط با یک ماشین جنگی هی مارو از اینور به اونور میبره :arrow:
خواستن یخورده محیط و فضا رو متنوع کنن که ای کاش نمیکردن!!ما با همون محیط سرسبز همراه
با رودی که در وسط آن جاری بود رو ترجیح میدادیم :-s
شخصیتها به نظر خودم بجز شخصیت اصلی بقیه خیلی نچسب هستن :-? به کوتاه بودن هم
هم نمیشه ایراد گرفت چون بازی اگر میخواست با این گیم پلی خسته کننده بیشتر ادامه پیدا
کنه مطمئنا ضربه ی سنگین تری میخورد
در آخر نقد بسیار عالی و کاملی بود و واقعا لذت بردم رضا جان،من شک ندارم شما قبلا یکجا نویسنده
بودی یا تو یک نشریه ای چیزی هستی!آخه خیلی خوب مینویسی لامصب آدم کیف میکنه
میخونه :X :X
لامصب.عزیز چرا هر کلمه که
لامصب.مینویسی
لامصب.۲ خط جا میذاری
لامصب. :-? :lol: :lol:
لامصب.چرا تیکه کلام منو استفاده میکنی
لامصب.قربون تهی هم برم
چه اسپمر خوبی هستی لامصب
تخصص دارم لا مصب
صدا نده لامصب
بیخیال تمومش کن لامصب
یک نکته منفی دیگه: پایان بسیار بد و آبکی بازی که اصلا نمیشد هضمش کرد :-s
درضمن خدایی راست میگی ها: بازی اگه میخواست طولانی تر بشه واقعا خسته کننده میشد :-? من به این موضوع توجه نکرده بودم
نقد زیبایی بود مرسی
من کرایسیس را از نظر گیم پلی و گرافیک تحسین میکنم ولی از داستان سازیش زیاد راضی نیستم.
تو نسخه یک و وارهد هم میشد سلاح دشمنان(چه فضایی و چه کره ای) رو استفاده کرد،تا اونجایی که ما یادمون میاد!
تو پست قبلی این همه تعریف ازش کردین تا به اینجا رسید حتما باید ترولش کنی؟؟؟
بابا شما ها دیگه کی هستین
حالا دوست داشتم انحصاریه سونی بود ، اونوقت باید میومدی نظرات رو میدیدی !!