گزارش۵: «چرخ دنده های جنگ: قضاوت» لال شو و شلیک کن!
«چرخ دنده های جنگ: قضاوت» prequel عجیبی است که ویژگی های جذابی به همراه دارد.«دیو کوک» از vg247 این نسخه از فرانچایز “people can fly” را بازی کرده تا ببیند آیا این بازی می تواند با سه گانه اصلی به خوبی رابطه برقرار کند یا نه!
همانطور که هفته ی قبل در مقاله ی ارزیابی «خدای جنگ :معراج» اشاره کردم ما در فاصله ی زمانی مناسبی قرار داریم.الان زمانی است که در حال عبور به نسل بعد هستیم و استودیو هایی که می خواهند فرانچایز هایشان موفق باشند و بازی های prequel با ریسک پایین و جذابیت بیشتر را ارایه می کنند.این روند برای چرخ دنده های جنگ قضاوت نیز صدق می کند.
وقتی که epic games برای اولین بار بازی «قضاوت» را تایید کرد من واقعا فکر کردم که این بازی داستان زندگی در روزهای اولیه ی جنگ لوکاست ها را شرح می دهد.
من در ذهن خود مردمی را تصور می کردم که خانه هایشان را ترک می کردند و جوانانی که برای مبارزه با دشمنانی که هنوز کاملا آن را نمی شناختند، ثبت نام می کردند.
اما این بازی هیچ کدام از این چیز ها را شرح نمی دهد.در حقیقت بنظرم این بازی به عنوان بازیی که میخواهد وحشت ناشی از لشگرکشی لوکاستها را نشان دهد کمی نامناسب است؛چرا که قادر به شرح تمام و کمال شخصیت «برد» و انگیزه های او برای اعمالش در طی بازی نبوده است.
من انتظار بیشتری داشتم،اما شاید اشتباه از من بوده است که فراموش کردم با مجموعه ای روبرو هستم که مملوء از درگیری و شلیک و قتل عام است.
بازی با دستگیری و انتقال «برد» و «گروه کیلو» به یک دادگاه شروع می شود.نمی خواهم دلیل این دستگیری را لو بدهم اما مقداری از این ایرادات،ناشی از رفتن آن ها برای تعقیب و کشتن یک جنرال لوکاست ها به نام «کارن» است.طی عملیات آن ها بسیار آسیب دیدند و این عملیات برایشان بسیار گران تمام شده و این به مذاق فرمانده «لومیس» خوش نیامده است.
هر بخش از بازی مربوط به شهادت یکی از اعضای گروه کیلو است که «برد» اولین شهادت را می دهد.داستان قابل قبول است،اما احمقانه است که از طرفداران بخواهیم این بازی را به خاطر خط داستانی اش بازی کنند.بنابراین بعد از دیدن این اشکالات در بازی،من انتظارات خودم را کمی پایین آوردم و سعی کردم بیشتر به بخش اکشن و مبارزه ها و ایده های خوب بازی بپردازم.
من خیلی سریع فهمیدم که این بازی واقعا یک شورش است.می توان از آن به عنوان نامه ای عاشقانه برای طرفداران یاد کرد که از چندین سال حمایت شان از این مجموعه تشکر می کند.در این بازی شمار دشمنان به شکل قابل توجهی زیاد شده،سختی بازی به شدت افزایش یافته است و تمام تلاشش را برای به زحمت انداختن شما به کار می بندد.واضح است که این دفعه باید از تمام هوشتان استفاده کنید!
هر چه که بیشتر به بازی فکر می کنم،این طور بنظر می رسد که باید به این بازی به عنوان مجموعه ای از بهترین ها نگاه کرد تا بتوان به خوبی آن را درک کرد.هر مرحله را می توانید در ۵ دقیقه یا کمتر تمام کنید، و باوجود این که این کمی ناخوشایند است ولی هر بخش قوانین،دشمنان و مکانیزم های منحصر به فردی دارد که باعث حفظ جذابیت بازی می شود.قضاوت نسبت به نسخه های قبلی سیستم پیشرفت بسیار متفاوتی دارد.
یک بخش از بازی شما را به مبارزه با لوکاست ها در منطقه ای محافظت شده فرا می خواند،در بخشی دیگر شما باید از لباسِ محافظی بی ارزش که در موزه ای جنگی قرار دارد محافظت کنید در حالی که همزمان باید با دسته ای از دشمنان نیز مبارزه کنید.حتی مرحله ای وجود دارد که طوفانی شدید گروه شما را بی رحمانه به چالش می کشد.
همه ی این ها با سیستم امتیاز دهی جدید بازی سازگار است.دقیقا مانند نسخه ی موبایل پرندگان خشمگین،در پایان هر مرحله به عملکرد شما با ۳ ستاره امتیاز می دهد.هرکاری که در بازی انجام می دهید مانند کشتن دشمنان با قلاب،بدست آوردن مدال های مختلف،ارتقای درجه ،هد شات ها و…به شمارشگرِ امتیاز شما می افزاید.
با استفاده از لوگوی crimson omen در ابتدای هر مرحله می توانید حالت درجه بندی نشده را فعال کنید که روایت های داستانی بیشتری را ارائه می کند.
نوعی احساس عجیب و لذت بخشی در بازی وجود دارد که شما را مجبور می کند در هر مرحله بالاترین امتیاز ها را بدست آورید.
به محض این که از ۱۲۵ ستاره موجود ۴۰ تا را کسب کنید، می توانید کمپین aftermath را باز کنید.این قسمت در زمان چرخ دنده های جنگ ۳ اتفاق می افتد و داستان مبارزه های «برد» و «کول» را در زمانی که مارکوس با «ملکه میرا» بر سر «ازورا» درگیر بود را شرح می دهد.
بنظرم کمپین دوم با وجود کوتاه بودن،دیالوگ های بیشتری بین اعضای تیم دارد و روایت داستانی بهتری نسبت به بخش قضاوت دارد.هرچند این کمپین سیستم ستاره دهی ندارد و همین باعث شده کمی ناقص بنظر برسد.اما بهر حال هردو قسمت بسیار لذت بخش هستند.
پس از این دو کمپین شما حالت overrun را پیش رو دارید که در آن شاهد مبارز ه «کاگ» و لوکاست ها بر سر نقاط هستیم.
این نکته کمی عجیب است،اما شما به وضوح حضور people can fly را در بازی حس می کنید.توجه کنید که bulletstorm شوتری با مکانیزم مهارت های فردی بود و شما می توانید ببینید که با سیستم ستاره دهی «قضاوت» شباهت هایی دارد.
شخصا معتقدم روایت بازی همچنان مشکل دارد،حتی با وجود پایان بندی های خوب بازی!مطمئنا با چند خط توضیحی که در ابتدا و انتهای هر مرحله داده می شود نمی توان نمای مناسبی از شخصیت های بازی بدست آورد.
شخصیت «برد» آنگونه که من دوست داشتم موشکافی نشد،سوفیا روایت داستانی ضعیفی دارد و کول نیز به خوبی شخصیت پردازی نشده است،که همه ی این ها باعث ناراحتی من شده است. عمیق ترین شخصیت بازی تا کنون «پادوک» بوده که شخصیتی جدید است.یک سرباز UIR که طی جنگ های PENDULUM آسیب دیده است،او دارای گذشته ای فقیرانه و مبارزه جویانه است و سربازی ماهر است.اینجا داستان جذابی وجود دارد،اما سازندگان از گسترش آن واهمه داشتند.فرصتی بود که هدر رفت.
من فکر می کنم بسیاری از گیمرها از این ساختار عجیب مراحل «قضاوت» در ابتدا ناراضی خواهند بود.خود من زمان زیادی صرف کردم تا به آن عادت کردم و این وقفه باعث شد احساس غرق شدن در بازی که در نسخه های قبلی وجود داشت از بین برود.اما به محض این که به آن عادت کنید از آن کاملا لذت می برید.
با این حال همه خوشحال باشید.چرا که این بازی همچنان همان چرخ دنده های جنگی است که شما را به چالش می کشد و و به عبارتی دیوانه می کند!شاید روایت آن ضعیف باشد،اما به محض این که شخصیت ها ساکت شدند(خفه شدند!) تفکرتان را عوض کنید،لنسر خود را برداشته و به هیچ چیز امان ندهید.اوه،راستی با دوستانتان هم بازی کنید!
این بازی در ۱۹ مارس در آمریکا و استرالیا و ۲۲ مارس در بریتانیا و اروپا منتشر می شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
به عنوان یه دست گرمی بازی بدی نبود :-D
دست گرمی. مگه :lol: ping- pong
منظورم اینه که تا شماره چهار بازی بیاد سرگرممون می کنه :wink:
ممنون از فرهاد عزیز !
ما که این بازی رو فقط یک بار تجربه اش کر د یم :-D
تقریبا با حرف های ایشون موافق هستم! بازی یه روند صعودی داره! یعنی مرحله اولش یکی از کسل کننده ترین مرحله های این چند سال بود برام! ولی هرچی جلو تر می رفتم بازی زیبا تر میشد! و این روند قطع هم نمیشد! هر مرحله فوق العاده تر میشد! حتی وقتی کمپین داستانی رو تموم کردم رفتم سراغ aftermath هم این روند ادامه داشت! برخلاف حرف های این آقا من خیلی هم با داستان و شخصیت هاش ارتباط برقرار کردم! البته ژنرال لومیس و دشمن اصلی بازی ژنرال کارن کلا شخصیت پردازی شون ضعیف بود! حالا چون خیلی ها بازی نکردن دوست ندارم تو این مسائل وارد بشم که اسپویلی هم صورت بگیره! ولی هر شخیت بازی درسته مث سه گانه قبلی شخصیت هاشون عالی نبودن ولی در حد قابل قبولی بود! مثلا همین سوفیا یه شخصیت احساسی بود که در طی بازی هم بعضی جا ها این احساسی بودنش رو نشون میداد!
حالا نقدش رو که نوشتم تو مجله ایده بازی بیشتر موشکافی میکنم بازی رو ;;)
چقدر از این بازی بدم میاد فقط شماره ی یکشو تا ۲ مرحله رفتم متنفر شدم x-( x-(
حقته درکت میکنم.
به قول دوستان وبرو بچ. مارو با این مایکروسافت
بازی هاش سرو کاری نیست.
یکی از بهترین بازی هایی که تو عمرم تجربه اش کردم
_________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
این بابا کم کم داشت کل بازی رو نقد میکرد…geow هم بازی بسیار خوبی هستش و من از دستپخت pcf راضیم… :wink:
__________________________
۷ روز تا اولین شاهکار… :X
_________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved :arrow:
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
بابا شاهکار اومده…لیک شده بازی…اونن دواسه ps3 وای نمی دونم چی کار کنم¡¡¡
زمانی که دکمه B رو نگه میدارم و اون اره زیر لنسرم روشن میشه،دقیقا حس میکنم آراگون تو ارباب حلقه ها یا تورو در هابیت ها هستم،به همون شهامت میپرم وسط لوکاست ها و با اره جر خوردن بدنشونا تمشا میکنم و میرم سراغ بعدی،فقط جای یک چیز خالی است،اون عبارت “چه کسی نفر بعدی است؟ ” مارکوس فینیسک که در این بازی حضور نداشت،گرافیک بازی بسیار خوبه و بالاس “تملق نمیکنم بگم فلان و اینا ” و گیم پلی هم واقعا نابه،کور از خدا چی میخواد؟دو تا چشم سلام من هم از گیرز فقط خشونت و یه لنسر و چندتا لوکاست گوشتی میخوام!
_______________________________
یه نکته ای رو هم به همه دوستان گل فن بازی (فن بازی ) بگم که تعریف های بیش از حد از یک عناون باعث دلزدگی و یجورایی ب شدن حال سایر اطرافیان میشه،دقیقا مثل عسل،همه میدونن عسل خوشمزس ولی اگه هی مرتبا از عسل و خوشمزگی و فوایدش بگید شاید اولش خیلی ها تحریک بشن که امتحانش کنن و لی بعد از یه مدت دیگه ملال آور میشه،یه بازی اگه بزرگ و خوب باشه اصلا نیازی به تعریف تمجید نداره،حالا هزلر نفر تو دنیا جمع بشن که بگن سوپر ماریو،هیلو،خدای جنگ و… بد هستن و خیلی های دیگه در صدد دفاع از این ها بر بیان،هیچ چیز رو تغییر نمیده،هیلو و گیرز آف وار و فورزا همیشه برای مایکروسافت فرانچایز های با ارزشی هستن که همه گیمر ها به خوب وبدن اونا ها معتقد هستن،حالا بعضی وقتا سلیقه ما با این جور بازی ها نمیخونه و لی نباید بگیم بده،(مصداقم همه انحصاری خوب و درجه یک کنسول هاست)
یه سوتی تو متنت: دو تا چشم سلام!
کلا با تمام حرفات موافق بودم. =D
منظورم همون سالم بوده دیگه ساعت ۴:۱۰ صبح کامنت داده بودم قاطی زده بودم :mrgreen:
دمت گرم…خیلی قشنگ توضیح دادی…کلا اون اوایل بازی حال نمیده ولی وقتی بازی به اوجش میرسه معتادش میشی…هیجان بازی به شدت بالاس…وقتی لنسرو روشن میکنی شاید چند متر دنبال یه لوکاست بری ولی تا با اره سرویسش نکنی ولش نمیکنی..
———————
واقعا لیک شد…
مطلبش ترجمست :-D ممنون از نظرت!
۳:۱۴ :O
ساعت ۴ و نیمه … ساعت سایت هم خراب شده …
__________
آروین از pc $
حالا ما یه سوتی دادیم D:
اخ جون بایوشاک ps3 لیک شده :-P :-P
بسیار عالی … بنده که از بازی کردن این عنوان معذورم …
____________
rezulex@
حداقل یک عذر خواهی واسه اسپمت می کردی …
____________
آروین از pc $
همینو بگو :lol:
چو گرفت بیچاره رو مورد نداره و دشواری هم :lol: