ضد نقد: «بایوشاک بی‌کران» و یک بازی غلوّ شده‌‌ی دیگر

در ۱۳۹۲/۰۳/۲۷ , 19:13:16

به فراخور انتشار بازی‌های «خوب» و استقبال درخور «عالی» منتقدان و شگفت‌زدگی «وخیم» بازی‌کنندگان از این همه تحسین و تمجید و به راه افتادن موج «تشویق» از طرف آن‌ها و افزایش شمار «طرفداران۱» و بالاخره انتشار «مدحیه‌ها» و «حمدیه‌ها» برای بازی‌های مذکور و بالارفتن «پرچم» بازی و نمایش به ظاهر قدرتمند «نشان افتخار» در پس پرده‌ی نقدهایی که بیشتر به «تحمیدیه» شبیه‌اند و اثری از انتقاد در آن‌ها نیست، و لوس شدن «ارکان» نقد در میان خیل عظیمی از شرکت کنندگان در این فستیوال غیر فنی و بدون صلاحیت و در نهایت مبرّا تلقی شدن بازی «خوب» و فقط «خوب» از هر گونه ایراد، نقصان و لغزش از آرمان‌های آرمان‌گرایان آرمان‌زده‌ی آرمان پرست، کسی در این میان جرات نمی‌کند بگوید که «خوب» فقط خوب است و شما استقبالتان «بزرگ‌نمایی شده» و یا «آرمان سازی» کرده‌اید و بازی‌کنندگان هم تحت تاثیر قرار گرفته و این بیماری واگیردار را به تیزی۲ «ادراک» کرده‌اند و الحمدلله عدد طرفداران و «خواهان» بازی مذکور در سربالایی فزونت قرار گرفته است و مجموع نمرات، که این ایّام از اهّم مواردی به شمار می‌رود که تعیین کننده‌ی «سرنوشت» بازی‌سازان است، در رقمی بس «والا» تثبیت گشته و همچون پتکی بر سر متعرضان فرود می‌آید و در چشم به هم زدنی «مجنون» بهترین لقبی است که برای ایشان یافت می‌شود. حال این مجنون گردن شکسته با اندک سابقه‌ی بازی‌کنندگی و سابقه‌ای قلیل‌تر در نویسندگی معترضم به عدم اعتراض بزرگان و اهل فن و دانشمندانی که با مدرک هسته‌ای و غیر هسته‌ای، درس بازی‌سازی می‌دهند به جوانان مرید این صنعت.

 

قضیه‌ی «زیست‌لرزِ نامتناهی۳» از آن‌جایی مسئله‌دار می‌شود که همه در اندیشه‌ی یک بازی بی‌نقص و کامل‌اند. عده‌ای به همین سبب از این نام «قدیسی۴» ساخته‌اند که آن سرش ناپیدا و آزرده خاطر گشتن ما و اندکی از دیگر دوستان به همین علت است. و البته زبانمان لال شود اگر بگوییم این بازی خدای ناکرده «بد» است و یا «پر ایراد» است و نباید بدان این همه القاب و انساب چسباند و یا حتی این‌که از انجام دادن آن لذتی حلال عایدمان نشده و یا این‌که از نفس آن متنفر شده‌ایم و می‌خواهیم در این‌جا بازی مذکور را به باد فحش و ناسزا گرفته و هزار انگ ناروا بر پیکره‌ی تراشیده‌ و صیقل‌خورده‌‌اش بزنیم. عزیزان «تنفرگرا۵» بدانند که در این مکتب از این خبرها نیست و نهایت کاری که می‌خواهیم صورت دهیم بازگویی خرده ایراداتی است که در بازی یافت می‌شود ولی کو گوش شنوا.

 ریزنقص‌های بازی نشاید که در این نوشتار گنجند فلذا در بازگویی اشکالات گیم‌پلی۶ -لعنت به لغات اجنبی- سخن موجز می‌داریم و «تیتروار» اشاره‌ای به آن‌ها می‌کنیم. این‌که در بازی «نوش۷» آن قدر زیاد بود که نتوانستیم مزه‌ی همه را بچشیم و کارایی همه را درک کنیم. باشد که دفعه‌ی بعدی وقتی بر روی دشواری «اعلی» به بازی می‌نشینیم به کارمان بیایند. و بعد این‌که در چندین و چند جای بازی محیط آن‌قدرها که باید و شاید به رفع نیازهای بازی و بازی‌کننده نمی‌پرداخت و با شلوغی بیش از حد و ازدحام کلافه‌کننده‌ی «عدوان۸»، چیزی جز سردرگمی عایدمان نگشته و با توسل به امدادهای غیبی و کلک‌های خودمانی سفره‌ی مرحله را برچیدیم و حال خواسته یا ناخواسته از «مهلکه» گریخته و جان سالم به در بردیم که خود کنایه‌ از آن است که حداقل دو سه بار «مُردیم» و دوباره آغاز کردیم، به مدد نوش‌داروی «لیز بانو» پس از مرگ «پدرسالار». شلوغی و شلختگی مرحله و اوضاع در طول بازی بیشتر از یکی دو مرتبه به سراغتان نمی‌آید و نمی‌شود اسمش را ایراد گذاشت و به سبب وجودش -که شاید باشند کسانی که به کتمان آن برخیزند، ولی ما به چشم دیده‌ایم و الباقی ماجرا …- یکی دو نمره از ارزش بازی کاست! فقط گفتیم که گفته باشیم که فردا نگویید کسی نبود که بگوید که این طور اگر نبود بهتر بود.

 

و مسئله‌ی «زیست‌لرزِ نامتناهی» از آن‌جا پیچ‌دار۹ می‌شود که همه می‌دانیم با یک داستان خارق‌العاده طرفیم. و بر منکرش لعنت که بگوید داستان بازی آن‌قدرها که می‌گویید خوب نیست و این همه آب و تاب دادن شایسته‌ی این چنین داستانی نیست. خلق داستانی به این ظرافت و زیبایی تنها از شیخ ما «کن لوین۱۰» بر می‌آید و بس؛ و باقی بازی‌سازان و بازی‌بازان باید همچنان سر در گریبان فرو برده و به این همه خلاقیت و ابتکار و هنرمندی رشک برند و داستان‌سرایی را از شیخ ما بیاموزند و ما چه قدر خوش‌بختیم که در عصری زندگی می‌کنیم که این چنین بازی خوبی عرضه گشته و ما سعادت مزه کردن آن را داشته‌ و از نعمت وجودش مستفاد گردیده‌ایم و تا خون در رگ داریم از لذت وصف ناشدنی آن برای همگان تعریف می‌کنیم و اما … و اما ایرادی بر سر راهمان است که در هضم و فیصله‌اش مانده‌ایم.

 

بازی مذکور از ابتدا تا دقایق پایانی به حُسن، از عهده‌ی روایت این چنین قصه‌ی بی‌مانندی در «فرم۱۱» بازی‌ بر می‌آید اما در جمع بندی وا می‌ماند. و دلیل این واماندن اصلا ناهنجار بودن پایان و یا افت داشتن داستان نیست و اصلا نیست که اگر چنین بود خودمان را بعد از هشت – نه ساعت بازی‌کردن بی‌شک حلق آویز می‌کردیم و بدانید که این چنین پایان‌بندی ارجمندی سابقه‌ نداشته‌است و خود کولاکی است برای خودش لیکن مشکلی وجود دارد و مشکل از جای دیگری است. پیچ مسئله این‌جا است که پایان بازی در فرم و «مدیوم۱۲» بازی روایت نمی‌شود. حتی شیوه‌ی روایت انتهای بازی، «سینمایی» هم نیست و اینقدر از خود بازی و روایتی که در خلال بازی شاهدش بودیم فاصله دارد که نمی‌دانیم کجای دلمان بگذاریم. این که بازی مذکور از ابتدا ما را اینقدر در خود غرق کرد و با انواع و اقسام روش‌ها و ترفند‌ها داستان خود را با پیچ و تاب ممتد و موازی به شقیقه‌هامان متصل نمود، ولی در پایان از فرم خود خارج گشته و به شیوه‌ای «خبری» در فرم «اخبار» -ترجیحا ۲۰:۳۰- قصه را ته‌بندی کرد، خاطر همایونی را می‌آزُرد و به همین سبب به دنبال چاره‌ای می‌گشتیم که در نهایت توسل جستیم به لسان‌الغیب و آن شاخ نباتش که شیخ فرمود:

شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند *** هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

به صوت چنگ بگوییم آن حکایت‌ها  *** که از نهفتن آن دیگ سینه می‌زد جوش

 

اینک که پیچمان در مسئله‌ی قضیه‌ی «زیست‌لرزِ نامتناهی» را بیان نمودیم، سهل است باز کردن مسئله به تمثیل برای خردمندان و راهکار آن این است که ابتدا به تشریح مسئله‌ی «فرم داستانی» و «شیوه‌ی روایت» در بازی بپردازیم که اولا کار این حقیر محقر نیست و ثانیا در این نبشته نگنجد. علی‌ایّ‌حال عنایت فرموده به چند مورد از موارد درخشان داستان‌سرایی در فرم و قالب بازی توجه کنید که از آن است «اثر جرمی۱۳» که به شیوه‌ی ماموریت‌مداری۱۴ قصه‌ی بسیار خوبش را روایت نمود. به این شکل که در خلال ماموریتی که بازی‌کننده مشغول انجام آن است قصه‌ای روایت می‌شود که عمدتا به سبب رخدادها۱۵ و اتفاقاتی است که در این بین می‌افتند. نوع دیگر، آغشته به «سینما» است و عمده‌ی داستان بازی در میان‌پرده‌هایی۱۶ کاملا سینمایی و کارگردانی شده روایت می‌شود. از این دست بازی‌ها بسیار است که یکی از تمثیل‌های خوب در این‌جا «قلمرو ناشناخته۱۷» است که به حق روایتی سنگین وزن دارد. گاهی هم این میان‌پرده‌ها این‌قدر به بازی نزدیک می‌شوند که تفکیک آن‌ها ممکن نیست و از این‌گونه بازی‌ها کم داریم و چه روایت جذابی بدین گونه شکل می‌گیرد که مثال بارزش «درد قلابی۱۸» است و صد حیف که داستان پرمایه‌ای نداشته. معدود بازی‌هایی هم هستند که روایت را در خود گیم‌پلی -دو صد لعنت به لغت اجنبی- آن‌چنان حل می‌کنند که بازی‌کننده محسور می‌شود و از آن دست می‌شود به «نوین جنگاوری۱۹» اشاره داشت که قسمت دومش به جد مثال مناسبی است. نمی‌خواهیم و نباید شیوه‌ی روایت قصه را حتی در فرم بازی‌های رایانه‌ای محدود به عددی متناهی کنیم، بلکه می‌خواهیم و باید حد و مرزی برای آن تعیین کنیم وگرنه میان هنرهای داستانی و زیبا تفاوتی نخواهد ماند و دیگر نمی‌شود گفت آن اثر بازی است و دیگری سینما است و دیگری تلویزیون است و دیگری ادبیات. که آفت بزرگ بازی‌های امروز، همان آفتی که به پایان بازی مذکور هم سرایت کرده، همین است و نه چیز دیگر و ما هم حرفمان همین بود و بس.

 

واژگان:

  1. Fan – هوادار
  2. به سرعت – سریعاً
  3. Bioshock Infinite
  4. Saint – آن‌که گناهی ندارد
  5. Hater
  6. Gameplay – روند بازی را گویند
  7. Vigor
  8. دشمنان
  9. Twisted
  10. Ken Levine
  11. Shape
  12. Medium
  13. Mass Effect
  14. Quest
  15. Events
  16. Cut-Scene
  17. Uncharted 2
  18. Max Payne 3
  19. Modern Warfare 2

نوشته‌ای که خواندید، چنان‌چه مشخص است، قالبی طنزگونه دارد اما در نهایت، به ایرادی نهفته در دل بازی بسیار با ارزش «بایوشاک: بی‌کران» اشاره می‌کند.

امید است مورد قبول و پسند قرار گرفته باشد و لیکن نیازمند تکمیل و اجماع است در قسمت نظرات …

و من الله توفیق
سعید زعفرانی – سنه ۱۳۹۲


76 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. هنوزم بیکران رو بازی نکردم :-|
    از شیوه ی نگارش متن بسیار خرکیف شدم ، تا باشد از این ضد نقد ها ;;)
    با دیدگاه نفر بالایی ( محک ) هم بسیار موافقم :D
    _________________________
    time is the fire in which we burn
    ____________________
    Nintendo Together.Better

    ۰۰
  2. از هر چیزه بایوشاک اینفینیت ایراد بگیرید از داستان و روایت و پایان بندی اش نمیشه ایراد گرفت! متاسفانه ما عادت کردیم به شیوه روایت سینمایی بازی های چون مس ایفکت و اگه یه بازی بیاد واز شیوه روایت تکه تکه استفاده کنه بهش ایراد می گیریم. چرا؟ چون گیمر های امروزی زیاد حال حوصله گوش دادن به پیام های صوتی( در بایوشاک همون نوار های صوتی و در کنارش اون ویدیو های کوتاه) رو نداره و دوست داره سریعتر بازی رو به اتمام برسونه! بعد یه چیزه دیگه بایوشاک از معدود بازی هایی هستش که به یک نوع روایت وابسته نیست در کنار اروایت تکه تکه روایت بوسیله بار همیشه حاظر (ساید کیک) رو هم داره! و باید به کن لوین و تیم اش که تونستن این دو رو کنار همدیگه قرار بدن تبریک گفت!
    در خصوص پایان بندی بازی : اتفاقا پایان بندی اگه این طور نبود انگ کلیشه ای بهش می زدید! پایان بندی بایوشاک یه پایان بندی ناب و مدرن هستش! پایان بندی ای که همه ساختار ها رو می شکنه و باعث میشه گیمر بعد از تجربه بازی بره و راجب داستان تحقیق کنه! کدوم باز همچنین چیزی رو داشت؟ همه سایت ها برای پایان بندی این بازی مقاله نوشتن و اون رو شرح دادن تا کسانی که با اون پایان بندی تا چندین وقت گیج شده بودن از این گیجی رهایی پیدا کنن! چرا حالا گیج شده بودن؟ چون اکثرا به موارد ریز بازی دقت نکرده بودن( یکیش خودم) چون خیلی ها نوار ها رو گوش نمی دادن و دیالوگ های استثنایی این بازی رو نایده می گرفتند! پایان بندی بایوشاک بیکران به قدری خوب هست و بقدری به یاد ماندنی و به قدری تکان دهنده که در زمره بهترین پایان های تاریخ قرار می گیره!
    البته این رو هم بگم که شما گفتی به صورت اخباری صورت می گیره خب درسته به صورت اخباری اما بهتر نیست منتقد فقط به جای ایراد گرفتن بیاد و بگه اگه در چه صورت بهتر بود؟ از نظر من همین روایت اخباری در ۲۰ دقیقه پایانی انتخابی عاقلانه بودش! کن لوین در طول ۱۰ ساعت ابتدایی بازی یک سری اماده سازی هایی انجام داده بود و در نهایت در ۲۰ دقیقه پایانی (که همین ۲۰ دقیقه در حقیقت کلایمکس داستان هستش) اهسته اهسته شروع به روایت داستان می کنه اون هم از زبان الی! ه کسی بهتر از او که با ماهیت جهان های موازی اشنایی داشته!
    در کل گفتم از گرافیک و گیم پلی این بازی ایراد میشه گرفت اما از داستان خیر! مخصوصا پایان بندی و روایتش!

    ۰۰
    1. “از هر چیزه بایوشاک اینفینیت ایراد بگیرید از داستان و روایت و پایان بندی اش نمیشه ایراد گرفت!”
      خیر، از همه چیز بایوشاک ایراد گرفته بودند به جز این مورد که … خواندید. و البته هیچ کسی از روایت مجموع بازی ایراد نگرفته،‌ بلکه از روایت پایان‌بندی بازی ایراد گرفتم که دلایلش واضح و مبرهنه و به نظرم صدمه‌ی اصلی به کلیت بازی‌ها وارد میاد نه بایوشاک، چرا که همون طور که دوستان گفتند پایان اینقدر خوب و تحسین برانگیز هست و اینقدر ایمپالس داره که روایت و نوع اخباریش رو از یاد ببریم و به خود بازی صدمه‌ای وارد نشه، اما در آینده چی؟

      ۰۰
    2. ضمنا، شما باز هم گفتی ” اتفاقا پایان بندی اگه این طور نبود انگ کلیشه ای بهش می زدید! پایان بندی بایوشاک یه پایان بندی ناب و مدرن هستش!” این حرف نشون میده که متن من رو متوجه نشدی و کلا نکته اش رو برعکس گرفتی. باز هم میگم، اصلا هیچ ایرادی به خود پایان بندی و این جمع شدن قصه وارد نیست و بهترین چیزی رو دیدیم که میشد و باید هزاران مرتبه به سازنده احسنت گفت، اما این فاصله‌ی روایت از فرم بازی اون هم به این حد ناگهانی و ناگوار، اگر درست فکر کنیم، غیر قابل اغماض است.

      ۰۰
    3. سعید جان با توجه به حرفت خودت این ایراد نیست. چون که هیچ صدمه ای نمیزنه.
      این ایرادی که گرفتی مثل این می‌مونه که از صحنه ای از Inception ایراد بگیری که آرتور تو هتل با اون مرد سیاه پوسته درگیر شده و آخرش هم یه گلوله می‌زنه به طرف. ولی هیچ خونی پاشیده نمیشه! واقعا وسط اون صحنه به لذتی که داشتی از فیلم می‌بردی صدمه زد؟

      ۰۰
    4. سید مثالت اینقدر پرت و پلا بود که ترجیح میدم چیزی نگم! آخه نپاشیدن خون خارج از فرمه؟! پس فیلمای هیچکاک هیچ کدوم سینمایی نیستند! دار و دسته‌ی نیویورکی اسکورسیزی هم توی اون دعوای محله‌ای اولش، هیچ خونی موقع ضربه زدن نمی‌پاشه ولی روی زمین میریزه! این شد خارج از فرم؟! سید تو رو خدا … باز هم بخون متنو … به اضافه‌ی کامنتام … با دقت بیشتر … :D

      ۰۰
    5. کاملا موافقم.
      این پایان بندی حتی اگه با فرم و مدیوم متفاوتی هم گفته شده باشه به خاطر روند و اتفاقاتی که داشت شخص از پایانش زده نمی‌شه هیچ کف هم می‌کرد و این چیزی که ایراد عنوانش کردی فراموش می‌کرد.
      اول یه صحنه دراماتیک و تاثیرگذار(مرگ سانگ برد) بعد هم گره گشایی‌ و شوک و در آخر باز هم صحنه دراماتیک.

      ۰۰
    6. ” حتی اگه با فرم و مدیوم متفاوتی هم گفته شده باشه”
      سید این دیدگاه یعنی نهایت «سهل انگاری» و جفا در حق بازی‌های رایانه‌ای. قضیه وقتی دردناک‌تر میشه که با بازی معمولی طرف نیستیم و داریم حرف از یه شاهکار میزنیم … وقتی شاهکارهای صنعت بازی، پایان بندی خارج از فرم دارند، وای به حال بقیه‌شون!
      —–
      ضد نقده ها … به دل بگیرید :))

      ۰۰
    7. اینم گفتم توی متن:
      “”نمی‌خواهیم و نباید شیوه‌ی روایت قصه را حتی در فرم بازی‌های رایانه‌ای محدود به عددی متناهی کنیم، بلکه می‌خواهیم و باید حد و مرزی برای آن تعیین کنیم وگرنه میان هنرهای داستانی و زیبا تفاوتی نخواهد ماند و دیگر نمی‌شود گفت آن اثر بازی است و دیگری سینما است و دیگری تلویزیون است و دیگری ادبیات.””
      بحث ساختار شکنی مطرح نیست، بحث اینه که از مرز فرم خارج نشیم …

      ۰۰
  3. :D
    واقعا متفاوتترین و خاص ترین نوشته ای بود که تو دیبازی خودنم و معلوم هست حسابی براش وقت گذاشته شده و تک تک جملات و افعال با وسواس کنار هم چیده شدن :D
    از متن خوشمان آمد و در واقع ایراد اصلی در این متن همون تغییر سبک و شیوه ی قصه گویی در اواخر بازی هست که البته از اون سختگیری هایی بود که خیلی از منمتقدین یا متوجه نمیشن و یا نادیده میگیرن و خرده نمی گیرن….
    ریز بینیت تو حلقم!
    در کل ایراد هر چند سختگیرانه هست ولی خب وارد و منطقی هست!!
    البته تنها ایراد بازی نیست ولی خب قصد نوشته در واقع این ایراد بوده و بخش های دیگه رو از جمله ضعف طراحی ان پی سی ها رو در نظر نداشته!!
    ———–
    باز هم تشکر میکنم والبته این سختگیری کمی من رو نگران کرده… :D

    ۰۰
  4. تیتر زیبایی نگاشته شده:ضد نقد!
    و متن کنایه هایی بس شک برانگیز را در خود جا داده و زنهار که اینجانب نیز موافقت خود را با اهم موارد ذکر شده اعلام مینمایم!
    در باب داستان و آن لغت منحوس اجنبی بهتر است خانقاه نشینان و دلشدگان این اثر مباحث بیان کنند تا بنده که هیچ رابطه عاطفی یا غیر عاطفی با کتابخوان(بوکر!)و لیز بانو(الیزابت) نداشته و نخواهم داشت!
    ————————————–
    نکته ای سخت مرا اشفته کرده!
    “معترضم به عدم اعتراض بزرگان و اهل فن و دانشمندانی که با مدرک هسته‌ای و…”
    آیا منظور شما همان شیخ درستکار و زرین پندار(ط.ر)می باشد؟!

    ۰۰
    1. والله سختگیرترین منتقد ایران” متین ایزدی” داستان و شیوه روایت و پایان بندی اش رو ستود! کسی که در این زمینه فعالیت دار( بازی نامه نویسی) و برای همینمیشه به نظرش راجب به داستان بایوشاک اطمینان کامل کرد چون خودش داره تو این زمینه کار می کنه و به جرات می تونم بگم باسوادترین فرد در زمینه بازی نامه نویسی در ایرانه

      ۰۰
    2. البته مجتبی جان این دیدگاه اشتباه هست که چون مثلا فلان شخصی که سختگیر هست از فلان چیز ایراد نگرفت پس اون چیز درسته !!
      هر منتقدی دیگاه خودش رو داره و قرار نیست که همه ی منتقدین با یک دیدگاه به یک بازی بنگرند!!
      الان سر سختترین سایتها چون اج و یورو به آخرین ما ۱۰ دادن حالا همه باید بیایند بگن که مثلا گیم اینفورمر که ۹.۵ داده هیچی حالیش نیست! نمیشه که

      ۱۰
    3. قبول دارم و شما باید نقدهای محشر ایشون رو توی قسمت سینمای همشهری جوان بخونی تا بفهمید واقعا ایشون چقدر فیلم ها و بازیهارو خوب درک میکنه و چقدر علمشون تو این زمینه بالاست

      ۰۰
  5. جد شما احیانا نصرالله منشی یا بایزید بسطامی نبوده؟ :D
    __________
    من این مورد رو ایراد حساب نمی‌کنم. اگر هم ایراد در نظر بگیریم این ایراد به خاطر شوکی که آخر قصه به مخاطب وارد میشه فراموش میشه.
    به شخصه اصلا موافق نیستم که پایان بازی با فرم متفاوتی گفته شده.
    __________
    تشکر بابت نگارش این متن

    ۰۰
    1. الا سید کنون واجب گشت تا قشونی از تهمتن پدران و غنامرغان گرد آورده و چرخ را بر سر این سعید منسوب به زعفران ویران کنیم تادگربار هوای مزاح با “زیست لرز” در سر سبزش نیفتد و افساری بر زبان سرخش برنهد! :D :D
      من به نظرات نویسنده احترام میذارم و حرفش رو درمورد مشکل گیم پلی بازی تا حد زیادی قبول دارم(البته نه اینکه ۲ نمره ازش کم شه!) البته با نظرش درمورد داستان مخالفم.متن طنز و جالب و لذت بخشی هم بود و معلوم بود روش کار شده بود و امیدوارم درمورد بازی های دیگه هم شاهد ضدنقد باشیم و فقط زورشون به بیکران نرسیده باشه!
      ولی در هر صورت هیچ تاثیری رو من نداشت چون من فن بازیم! :D
      البته خوشم اومد جایی هم برای ترول کنندگان عزیز که خودشون میدونن کین نذاشت! :D

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر